فهرست مطالب

ادب پژوهی - پیاپی 20 (تابستان 1391)

فصلنامه ادب پژوهی
پیاپی 20 (تابستان 1391)

  • تاریخ انتشار: 1391/07/15
  • تعداد عناوین: 9
|
  • سردبیر
  • صفحات 9-10
    نقش زبان در آفرینش شاهکارهای ادبی آنچنان مهم است که تصور ادبیات بدون زبان، غیرممکن به نظر می رسد. زبان در کاربرد ادبی، نه ابزار زیبایی بلکه خود زیبایی است. از این نظر ارتباط آن دو، از روابط ظرف و مظروف بسی عمیق تر و پیچیده تر است. با راه اندازی رشته «زبان و ادبیات فارسی» در دانشگاه های ایران، پژوهش های زبانی در کنار مطالعات ادبی همواره مورد توجه استادان بزرگ بوده است. با نگاهی گذرا به سرفصل های آموزشی دروس کارشناسی و دکتری این رشته در دهه های سی، چهل، و پنجاه خورشیدی درمی یابیم که از نظر کارشناسان وقت، مطالعه زبان فارسی و پیشینه آن در دوره میانه و باستان به موازات آموزش متون ادبی مورد توجه بوده است. بزرگان ادب فارسی علاوه بر تعلیم ادبیات به دانشجویان، در قالب کتاب های سبک شناسی، تاریخ زبان فارسی، دستور زبان فارسی و تصحیح نسخه های خطی نیز در تقویت و توسعه دانش آنها اهتمام داشتند. با چاپ و انتشار نشریات علمی در دانشگاه ها، شاهد پژوهش های تخصصی در حوزه های مختلف زبانی در قالب مقاله های دستوری، ریشه شناسی، گویش شناسی، تصحیح متون، و غیره بوده ایم. با انشعاب رشته های «فرهنگ و زبان های باستانی» و «زبان شناسی همگانی» از «زبان و ادبیات فارسی»، کم کم مواد آموزشی این رشته به مطالعه متون و مسائل ادبی سوق پیدا کرد و مطالعات و پژوهش های زبانی آن، چنان کم رنگ شد که امروزه جز در قالب چند واحد آموزشی چندان جدی گرفته نمی شود. البته با جدا شدن رشته های جدید از «زبان و ادبیات فارسی» و اخیرا پیدایش رشته «آموزش زبان فارسی»، فرصت مطالعات تخصصی زبان فارسی فراهم آمده و این موضوع خود امری مبارک و ستودنی است، اما شواهد موجود آموزشی و پژوهشی حاکی از آن است که هریک از این رشته ها به راهی جداگانه می روند و بیم آن است که فاصله آنها از یکدیگر به جزایری نامرتبط تبدیل شود. اکنون پژوهشگران عرصه زبان و ادبیات فارسی بیشتر به ادبیات جدید و مطالعات میان رشته ای روی آورده اند تا ادب کلاسیک فارسی، ضمن آنکه پژوهش های زبانی آنها در محافل علمی و نشریات تخصصی هم جای بحث دارد و هم انگشت شمار است. از طرفی محققان زبانشناس فارسی بیشتر اهتمام خود را وقف توسعه دانش زبان شناسی و انطباق داده های زبان فارسی امروز با نظریه های عمومی آن کرده اند و چندان با متون تاریخی زبان فارسی، به ویژه با زبان های ایرانی پیش از اسلام (دوره میانه و باستان) انس و الفتی ندارند. همت متخصصان زبان های باستانی نیز غالبا در حوزه زبان های خاموش محصور شده، جز در ریشه شناسی واژه ها، کمتر به فارسی امروز می پردازند. از آنجا که زبان یک پیوستار را تشکیل می دهد و تحول طبیعی آن براساس قواعدی خاص در طول زمان صورت می گیرد، بنابراین مطالعه دقیق آن جز از رهگذر اطلاعات توامان تاریخی- توصیفی کامل نخواهد بود. فصلنامه ادب پژوهی از بدو تاسیس سعی کرده است در کنار یافته های پژوهشی محققان ادب دوست، در نشر دستاوردهای علمی پژوهشگران عرصه زبان فارسی و گویش های ایرانی نیز سهیم باشد. با این رویکرد، در اغلب شماره های خود، به انتشار برخی مقاله های زبانی با رویکردهای تاریخی، توصیفی و گویش شناسی نیز اهتمام داشته است. از آنجا که این نشریه با استقبال روزافزون محققان زبان شناس همواره مواجه بوده و بخشی از مقالات مصوب آن در حوزه مطالعات زبان فارسی و گویش های ایرانی قرار گرفته بود، با نظر هیات محترم تحریریه، این شماره به ویژه نامه «زبان و گویش» اختصاص یافت. دست همه زبان پژوهان را در ادامه و استمرار این راه به گرمی می فشاریم.
  • محمد راسخ مهند، مونا شمس الدینی صفحات 11-32
    در این تحقیق به بررسی اصطلاحات در زبان فارسی پرداخته ایم. ابتدا براساس دیدگاه نانبرگ، ساگ و واسو، اصطلاحات را به دو دسته عبارات ترکیبی اصطلاحی (بخش ‍پذیر) و عبارات اصطلاحی (بخش ناپذیر) تقسیم و سپس براساس دیدگاه زبان شناسی شناختی و به طور اخص رویکرد کووکسس، آنها را بررسی کرده ایم. از منظر شناختی ساز وکارهای استعاره، مجاز و دانش متعارف، به عنوان انگیزه معنایی در تولید و درک اصطلاحات دخیل اند. در این پژوهش نیز اصطلاحات از منظر این ساز وکارها بررسی شدند و معلوم شد عواملی مانند بخش پذیری معنایی، استعاره، مجاز و دانش متعارف در تعیین معنای اصطلاحات دخیل اند. بر همین اساس، عبارات ترکیبی اصطلاحی را به همراه اصطلاحاتی که حاوی استعاره، مجاز و یا دانش متعارف اند، از نظر معنایی به عنوان اصطلاحات شفاف، و عبارات اصطلاحی را به عنوان اصطلاحات تیره تقسیم بندی کردیم. تعداد اصطلاحات شفاف بسیار بیشتر از اصطلاحات تیره است.
  • تیمور مالمیر صفحات 33-52
    در متون کهن گاهی به عبارت یا کلمه ای بر می خوریم که با مراجعه به فرهنگ های لغت، امکان دریافت معنای مناسب برای آن وجود ندارد. همچنین گاهی مصححان متون کهن در خواندن متن و ارائه صورت مناسبی از یک واژه درمی مانند و تصحیح قیاسی برمبنای قواعد نحوی و بلاغی نیز راه به جایی نمی برد. در این موارد، گاه می توانیم به کمک اطلاعاتی از زبان ها و گویش ها و آداب و رسوم و نام ابزارها یا مسائل محلی به حل این معضلات بپردازیم. در این مقاله کوشیده ایم برای تصحیح و تبیین مفهوم اصطلاحات و واژه هایی چون ایواره، بره بزه، اخره و اوغرات، سکال، سرهول، برمه کردن، کوز، گاو کیلی، نچ کردن و ناوری، در متون تاریخی و ادبی به کمک اطلاعات محلی و گویش لری، خصوصا گویش روستای نقده از توابع شهرستان تویسرکان، پیشنهادهای تازه ای عرضه کنیم.
  • امید طبیب زاده صفحات 53-74
    در این مقاله سروده های ایرانی را به دو دسته کلی تقسیم کرده ایم: سروده هایی که مبتنی بر سنتی شفاهی و قدیم بوده اند، و دیگر سروده هایی که به دنبال شکل گیری شعر عروضی فارسی متاثر از شعر عرب پدید آمده اند. دسته نخست را سروده های شفاهی و دسته دوم را سروده های مکتوب نام نهادیم و پس از شرح مختصری درباره اقوال ایزدی ها و کلامات یارسان، به عنوان دو نمونه از سروده های شفاهی ایرانی، به مقایسه آنها از حیث برخی ویژگی های صوری، همچون انسجام درون متنی، بیت و مصراع و قافیه پرداختیم. براساس تحول ویژگی های صوری در اقوال و کلامات و دیگر سروده های ایرانی غربی، به این نتیجه رسیدیم که اقوال ایزدی ها یکی از قدیم ترین انواع سروده های شفاهی ایرانی غربی است، درحالی که کلامات یارسان، احتمالا تحت تاثیر سنت مکتوب و قوی شعر عروضی فارسی، بسیاری از ویژگی های شفاهی خود را از دست داده و به سروده های مکتوب نزدیک شده است. در عین حال برخی ویژگی های مهم ترین سروده های ایرانی غربی را نیز تحلیل کرده ایم.
  • اسفندیار طاهری صفحات 75-88
    لری بویراحمدی از گویش های جنوب غربی ایران است که در منطقه بویراحمد استان کهگیلویه و بویراحمد رواج دارد. این گویش در کنار دیگر گویش های لری (مانند بختیاری و لری لرستانی) و فارسی، بازمانده فارسی میانه است که خود بازمانده فارسی باستان است. در این مقاله چند واژه از این گویش ریشه شناسی شده است. درمورد هر واژه نخست برپایه شواهد موجود در خود گویش، ساخت اشتقاقی و دگرگونی های آوایی آن توضیح داده شده و سپس برپایه برابر یا هم ریشه واژه در دیگر گویش ها و زبان های ایرانی، و نیز زبان های هندواروپایی، به ریشه شناسی واژه و بازسازی صورت ایرانی باستان آن پرداخته شده است.
  • هنگامه واعظی صفحات 89-109
    این مقاله عملکرد پرسش واژه های فارسی را از نگاه رویکرد نقش گرایی و برمبنای نگرش تالمی گیون، از زبان شناسان نقش گرا، از دو منظر نقشی و نحوی بررسی می کند. از منظر نقشی- معنایی، جملات پرسشی با ملاک قرار دادن نقش های دستوری، به انواع فاعلی، مفعولی، مفعولی غیر صریح، قید حالت، قید زمان، فعل، علت انجام کنش، مالکیت، کمیتی، ابزاری، انتخابی، مقدار و همراهی تقسیم می شوند و بررسی معنایی پرسش واژه ها برمبنای پاسخ دریافتی، ویژگی های معنایی آنها را آشکار می سازد. بر این اساس، ویژگی های معنایی پرسش واژه ها عبارت اند از معرفگی، نکرگی، ارجاعی، غیر ارجاعی، جانداری و بی جانی. در بررسی نحوی و رده شناختی جملات پرسشی، جایگاه پرسش واژه، کانون تلقی می گردد که خود مشتمل بر دو نوع اطلاعی و تقابلی است. پژوهش حاضر نشان می دهد که رابطه ای میان کانون اطلاعی و تقابلی وجود دارد.
  • سید حنان میرهاشمی جورشری صفحات 111-134
    در اغلب گونه های گیلکی، فعل های «گذشته ساده» پیشوندی تصریفی (/-bv/) دارند که اکثر منابع نحوی گیلکی یا آن را وند وجه دانسته و یا کلا از پرداختن به نقش آن سر باز زده اند. با برافتادن این پیشوند از گذشته ساده، غالبا فعل به گذشته استمراری تبدیل می شود. در این تحقیق نشان داده خواهد شد که وند مزبور، وند وجه، زینت یا زائد نیست و نمودنما محسوب می شود. این وند در گیلکی، با توجه به ملاحظات تاریخی و تحولات صورت پذیرفته، اساسا تصریفی نیست، بلکه به تدریج به سوی تصریفی و دستوری شدگی گام برداشته است. بر این اساس، فرایند فوق، گذشته ساده را از لحاظ صوری به سوی نشان داری سوق داده است و این در حالی است که فعل مزبور در روزگاران پیشین مقوله ای نشان دار نبوده است. بنابراین می توان گفت که ارزش های نشان داری به لحاظ تاریخی و برپایه تحولات تدریجی، ممکن است تغییر نمایند.
  • فردوس آقاگل زاده، زهرا عباسی صفحات 135-154
    مقاله حاضر به بررسی وجه فعل در زبان فارسی اختصاص دارد. در منابع دستور سنتی، فعل را حداقل شامل سه و حداکثر شش وجه دانسته اند. همه این منابع سه وجه اخباری، التزامی و امری را پذیرفته و برخی، وجوه دیگری مانند مصدری، شرطی، وصفی و دعایی را نیز ذکر کرده اند؛ اما در این منابع ذکر نشده است که این دسته بندی برپایه چه اصلی صورت گرفته و ملاک انتخاب وجه فعل در جملات مختلف چیست. در این مقاله دسته بندی جدیدی از وجوه فعل در زبان فارسی ارائه می گردد. این دسته بندی براساس معنای مرکزی «احتمال وقوع» صورت گرفته و برمبنای آن، کاربردهای مختلف وجوه فعل در جملات ساده و مرکب توجیه می شود. این وجه ها براساس نظریه فضاهای ذهنی بررسی می شود و قاعده مندی های کاربرد وجوه مختلف فعل به دست می آید.
  • مجید منصوری صفحات 155-167
    یکی از راه های تصحیح فرهنگ های لغت خطی و یافتن تصحیفات گسترده آنها، مقایسه تطبیقی این فرهنگ هاست. برای یافتن سرمنشا یک واژه جعلی و مصحف باید منابع بسیار گسترده ای در اختیار داشته باشیم تا بتوانیم تغییرها و تبدیل ها و روند تحول و دگردیسی برخی واژه ها را از منابع اولیه بیابیم. با نگاهی اجمالی به فرهنگ ها آشکار می شود که فرهنگ نویسان، همواره ضبط واژه های مشکوک و نامعروف را تغییر داده اند، به گونه ای که در برخی موارد، یک لغت یا ترکیب خاص در فرهنگ ها دچار تغییرات چندباره شده است. اگر در این موارد روند حرکت واژه و لغت مشکوک را در انتقال از فرهنگی نظیر قواس و لغت فرس اسدی به فرهنگ دیگری همانند برهان قاطع نادیده بگیریم، احتمالا در تصحیح آن نیز با دشواری مواجه خواهیم شد. در این مقاله چند تصحیف در فرهنگ های لغت فارسی نشان داده شده است. در یک فقره به دو واژه مصحف که حاصل تصحیف خوانی از یک ترکیب شعری است، پرداخته شده و چند تصحیف دیگر نیز در برخی لغات و ترکیبات بررسی شده-است.
|
  • Mohammad Rasekh Mahand, Mona Shamseddini Pages 11-32
    This paper studies Persian Idioms. First, based on Nunberg, Sag, and Wasow, the idioms are divided into two groups, namely compositional and non-compositional; then they are studied from cognitive point of view. Metaphor, metonymy, and common knowledge are the main semantic motivations in producing and perceiving idioms. The study concludes that compositional idioms are transparent, while non-compositional idioms are opaque. Furthermore transparent idioms outnumber the opaque ones.
    Keywords: idiom, cognitive linguistics, metaphor, metonymy, common knowledge
  • Timoor Malmir Pages 33-52
    While reading Persian ancient texts, the reader might face some words or phrases for which he finds no proper dictionary meanings. Moreover, it happens that the editors of old texts are unable to offer the correct form of a word, and a deductive correction based on syntactic and rhetorical rules comes to no use. In such cases, one can solve the problem by resorting to local dialects and the rituals related to them, and even benefit from the name of the instruments used in those dialects. This article, supported by the information in Lori Dialect, suggests new definitions for some old Persian words such as Eiwāreh, Bare Bozeh, Okhreh va Oughrāt, Sekāl, Sar hůl, Bormeh Kardan, Noch Kardan and Nāvari.
    Keywords: Collation, etymology, Iranian Languages, local dialects, old texts
  • Omid Tabibzadeh Pages 53-74
    The Iranian poems are divided into two groups in this paper: Oral Poems, i.e. poems produced following the oral Iranian tradition; Written Poems, i.e. poems written after the Persian quantitative poetry which is some kind of an imitation of Arabic poetry. This article, after a brief discussion of Kurdish Izadi’s Aghwāl and Yaresān Kalamāt, as two examples of old oral Iranian Poems, compares some of their formal characteristics like line, rhyme, and meter; then, in the light of some West Iranian Poems, the article concludes that Izadi’s Aghwāl are much older than Yaresān’s Kalamāt, and Yaresān Kalamāt have lost some of their oral characteristics under the influence of Persian quantitative poetry.
    Keywords: Iranian Poems, Kurdish Poems, Izadi's Aghwāl, Yaresān's Kalamāt
  • Esfandiar Taheri Pages 75-88
    Lori of Boirahmad is one of the Lori dialects spoken in Boirahmad region, in north and east of Kohgiluye and Boirahmad State. Lori dialects constitute an important branch of the Southwestern Iranian Dialects. They are derived from Middle Persian that in turn has its origins in Old Persian. This article intends to trace out the etymology of some Boirahmadi words. After explaining the derivational structure and sound change of the words, their etymology is studied, based on the parallel and cognate words in Iranian Languages, in order to reconstruct the old forms of the words.
    Keywords: Lori of Boirahmad, Southwestern Dialects, etymology
  • Hengameh Vaezi Pages 89-109
    This article is a functional and syntactic analysis of simple and complex wh-questions in Persian, following the theoretical framework of a functionalist named Talmy Givon (2001). On the functional dimension, a set of interrogative pronouns are classified into different types based on grammatical functions such as subject, object, indirect object, manner, time, verb, reason, possessor, quantity, instrument, alternation, association. Moreover, semantic features of interrogative pronouns are explained in terms of the answers replaced by wh- pronouns. The semantic features, are (in)definiteness, (non)referentiality, (in)animacy. On the syntactic and typological dimension, wh-position is the position of the focused element in the sentence. Two types of focus are informative and contrastive, and the paper indicates that a conditional association exists between the two.
    Keywords: wh, constructions, semantic features, contrastive focus, informative focus, presupposition
  • Seyd Hannan Mir Hashemi Jorshari Pages 111-134
    There is a typical inflectional prefix /bv-/ in past perfectives of many variants of Gilaki Language, which either has been considered as a mood affix in many syntactic sources of Gilaki, or has been neglected in other sources. In many of the mentioned variants, if this affix is omitted, the verb turns from past perfective to past imperfective. This article tries to prove that this affix is not a mood, ornament or extra affix, but an aspect affix which in origin, was not inflectional, although it has become inflected and grammaticalised due to the historical evolutions occurred to Gilaki. This process has led the Gilaki simple past to “markedness”, while substantially it has not been “marked”. Thus, it can be indicated that “markedness” might change diachronically.
    Keywords: Gilaki Language, aspect affix, bv, past perfective, past imperfective, grammaticalisation
  • Ferdows Agha Golzadeh, Zahra Abbasi Pages 135-154
    This article investigates mood in Persian Language. In the traditional grammar sources, moods are divided into several different groups, and verbs are known to have at least three and at most six moods. Many sources name indicative, subjunctive, and imperative moods, and some others also mention infinitive, conditional, participial and optative moods. However, neither of them says on which basis the classification has been made and what criteria denote the existence of mood in sentences. This article is an attempt to offer a new classification of moods in Persian, based on the concept of modality. The essence of such classification is the central meaning of “probability of occurrence” on the basis of which, the different usages of mood is justified in simple and compound sentences. The theoretical basis adopted is “Mental Spaces” that shows the regularities of moods in their various usages.
    Keywords: Cognitive linguistics, mental space theory, modality, mood
  • Majid Mansoori Pages 155-167
    One way to correct the hand-written dictionaries is the comparative analysis of two or some of them. In order to know the original form of a fake or distorted word and follow the changes happened to it, a great number of sources are needed. A general look on dictionaries makes it clear that the lexicographers have always changed the unsure and unfamiliar recorded forms and different dictionaries have had different recordings of the same word. Therefore a historical study of hand-written dictionaries is necessary. This article examines some distorted forms in a series of Persian dictionaries, of which two words are extracted from a poem, and the others are some known Persian words and compounds.
    Keywords: distortion, parbarbāroosh, parbarnāvash, pir, e bornāvash, ghardel, roodegāni