فهرست مطالب

زبانشناسی و گویش های خراسان - پیاپی 4 (بهار و تابستان 1390)

مجله زبانشناسی و گویش های خراسان
پیاپی 4 (بهار و تابستان 1390)

  • 168 صفحه، بهای روی جلد: 5,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1390/12/20
  • تعداد عناوین: 7
|
  • محمود نقی زاده، منوچهر توانگر، محمد عموزاده صفحات 1-28
    هدف از انجام این تحقیق، مطالعه رابطه میان تفکر فضایی و ساختار زبانی منعکس کننده آن در زبان فارسی است. در این تحقیق با بهره گیری از نظریه لایبنیتس مبنی بر نسبی بودن نمود فضا در زبان و با استناد به الگوی لوینسون (2006) در تقسیم بندی حوزه فضا، به مطالعه فرایند ساختاری شدن مفهوم فضا در زبان فارسی می پردازیم. داده های زبانی مورد نیاز، از میان جملات زبان فارسی معیار گفتاری و نوشتاری که دارای حروف اضافه مکانی، افعال حرکتی و دیگر مقولات دستوری نشان دهنده مکان هستند جمع آوری شده است. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی، به تحلیل داده های مورد نظر در ارتباط با مفاهیم «اشاره»، «گسترش معنایی» و «فضای ذهنی» در زبان فارسی پرداخته، به این نتیجه رسیدیم که گوینده با استفاده از مفهوم گوینده محوری، خود را در مرکز یا نقطه صفر مکانی قرار داده و جایگاه اشیا را با توجه به موقعیت خود توصیف می کند.
    کلیدواژگان: زبانشناسی شناختی، فضا، ساختاری شدن فضا، فضای ذهنی، اشاره، گسترش معنایی
  • رها زارعی فرد، والی رضایی صفحات 29-50
    ساخت های سببی درنظام ذهنی بشر و در نتیجه درنظام زبانی همه زبان های دنیا، نقش بسیار اساسی دارد. در این تحقیق سعی شده است، پس از بررسی انواع ساخت های سببی از دیدگاه رده شناختی، با استفاده از انگاره ساختواژه- بنیاد و همچنین انگاره پیشنهادی سونگ، روی گروه اسمی سببی ساز و سببی پذیر، تاکید بیشتری شود؛ همچنین بر اساس سلسله مراتب جانداری، نقشه معنایی برای گروه اسمی سببی ساز ترسیم می شود. علاوه بر آن، در سلسله مراتب حالت، جایگاه گروه اسمی سببی پذیر در ساخت های سببی ساختواژی بررسی می شود و میزان تصویرگونگی بین فاصله زبانی و فاصله مفهومی گروه اسمی سببی ساز و گروه اسمی سببی پذیر نیز مورد بررسی قرار می گیرد. این پژوهش نشان می دهد گروه اسمی سببی پذیر در ساخت های سببی ساختواژی در سلسله مراتب حالت همیشه جایگاه ثابتی ندارد و از جایگاه انعطاف پذیری برخوردار است. همچنین فاصله زبانی بین گروه اسمی سببی ساز و سببی پذیر در ساخت های سببی واژگانی معمولا بیانگر فاصله مفهومی بین آنهاست و در نتیجه تصویرگونه است؛ با این حال در برخی ساخت های سببی نحوی این فاصله زبانی همواره تصویرگونه نیست.
    کلیدواژگان: رده شناسی، ساخت های سببی، گروه اسمی سببی ساز، گروه اسمی سببی پذیر، سلسله مراتب جانداری، تصویر گونگی
  • مجتبی نامور فرگی، محمدرضا پهلوان نژاد صفحات 51-70
    در چند دهه اخیر، ارتباطات واژگانی و روابط معنایی میان واژگان، مورد توجه بسیاری از فلاسفه، روانشناسان و زبانشناسان قرار گرفته است. در این تحقیق سعی شده است تا با یک بررسی میدانی و آزمایش های زبانی، چگونگی ارتباطات واژگانی زبان فارسی و حوزه های معنایی که این واژگان می توانند در آنها جای بگیرند مشخص گردد. داده هایی که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته اند با دقت زیاد و مطابق با اصول نظریه های غالب در باب درک و پردازش واژگان و همچنین بر طبق شیوه های تایید شده آزمون سازی گردآوری شده است. افراد شرکت کننده در این پژوهش، تعداد 400 داوطلب دختر و پسر از گروه سنی 25-18 سال می باشند. در این پژوهش، بر اساس یک آزمون گسترده بر روی 400 واژه پرکاربرد زبان فارسی و با شرکت 400 داوطلب، حدود 40000 (چهل هزار) داده زبان فارسی به دست آمده است که با استفاده از این داده ها و با شیوه های خاصی سعی شده است حوزه های معنایی واژگان زبان فارسی مشخص گردد. از نتایج کاربردی این تحقیق می توان در زمینه های آموزش زبان، آزمون سازی و همچنین در انتخاب مواد درسی، به خصوص در سطوح پایین تر تحصیلی استفاده نمود.
    کلیدواژگان: ارتباطات واژگانی، روابط معنایی، حوزه های معنایی، تداعی
  • محسن صادقی، محمدتقی راشد محصل صفحات 71-87
  • مهرداد نغزگوی کهن صفحات 89-109
    دستوری شدگی فرایندی است که طی آن اجزای زبانی خصوصیات دستوری بیشتری را کسب می کنند. این اجزا در مسیر دستوری شدگی مراحل خاصی را با ترتیب مشخصی پشت سر می گذارند. این مراحل را با نمودار مرحله ای دستوری شدگی باز می نمایند. مراحل در نظر گرفته شده برای دستوری شدگی جهانی نیست؛ با این حال، بسیاری از محققان قائل بر ترتیب مشخصی برای این مراحل هستند. رایج ترین ترتیب ذکر شده عبارت است از: جزء واژگانی آزاد> کلمه نقشی> واژه بست> وند اشتقاقی> وند تصریفی (مسیر دستوری شدگی با توجه به خط فارسی از راست به چپ است که با علامت > نشان داده شده است). اگر تغییری در جهت مخالف در زبان صورت گیرد، آنگاه در زمره دستوری زدایی طبقه بندی می گردد. دستوری زدایی نسبت به دستوری شدگی از نظم کمتری برخوردار است، با این حال زبان شناسان انواعی را برای آن قائل شده اند. در مقاله حاضر، ضمن توصیف دستوری شدگی و دستوری زدایی به یکی از این انواع دستوری زدایی، یعنی تصریف زدایی در زبان فارسی می پردازیم. در تصریف زدایی وندهای تصریفی با از دست دادن بعضی خصوصیات دستوری خود تبدیل به وندهای اشتقاقی می شوند. وندهای - و - فارسی نمونه خوبی برای این نوع تغییر هستند. این دو پیشوند در بعضی از کاربردهای خود تبدیل به وندهای اشتقاقی شده اند. در اینجا ما سیر تکوین و تغییر این دو پیشوند را در فارسی جدید (یعنی فارسی دوران اسلامی) با توجه به نمودار دستوری شدگی نشان خواهیم داد و سپس با توجه به شواهد، ثابت خواهیم کرد علی رغم اینکه - و - خصوصیات دستوری خود را در بعضی کاربردها از دست داده اند، ولی مسیر دستوری زدایی این دو جزء الزاما خلاف همان مسیر طی شده هنگام تکوین آنها نیست.
    کلیدواژگان: فارسی، دستوری شدگی، دستوری زدایی، تصریف زدایی، اشتقاق، پیشوندهای فعلی
  • مهرزاد منصوری صفحات 111-136
    زبان ها و گویش های ایرانی از جمله منابع غنی زبان شناسی در ایران هستند که به دلیل قدمت و گستردگی، کارگاهی بزرگ برای تحقیقات زبان شناسی در ایران به حساب می آیند. ضمائر در این زبان ها و گویش ها از تنوع و پیچیدگی قابل توجهی برخوردارند که تحلیل ساختار و نقش هایی که این اقلام ایفا می کنند می تواند جالب توجه باشد. در همین راستا در این پژوهش 32 زبان و گویش به لحاظ ساختار و نقشی که ضمائر ایفا می کنند به سه جهت کلی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته اند. بخش اول به توصیف ساختار ضمیر در زبان ها و گویش های ایرانی اختصاص یافته و نشان داده شده است که ضمیر شخصی در این گویش ها به لحاظ ساختار واژه به چه شکلی ظاهر می شود. در بخش دوم به نقش ضمیر در این گویش ها پرداخته شده است. در این بخش ضمیر به لحاظ متغیرهایی نظیر شخص، شمار، جنسیت، حالت، زمان و نظام تعدی مورد بررسی قرار گرفته است. این بخش نشان می دهد زبان ها و گویش های مورد بررسی از ابزارهای متفاوتی نظیر افزودن واکه، تغییر آرایش واجی، تغییر واجی به منظور نشان دادن تاثیر متغیر های فوق بر ضمیر استفاده کرده اند. بخش سوم به بررسی الگوهای تغییر واجی در ضمیر های شخصی اختصاص یافته است.
    کلیدواژگان: ضمیر، زبان های ایرانی، نظام تعدی، ارگتیو، شخص، شمار، جنسیت
  • بررسی تطبیقی لهجه بخارایی اوائل قرن بیستم (زبان تاجیکی) با فارسی معاصر / مطالعه موردی: رمان بیانات سیاح هندی اثر فطرت بخارایی
    ابراهیم خدایار، حیات عامری صفحات 137-160
    لهجه بخارایی یکی از لهجه های زبان فارسی است که در دهه دوم قرن بیستم میلادی همزمان با شروع فعالیت های روشنفکران بخارا، جدیدان در آثار سران فکری این جنبش به کار گرفته شد و در خدمت روشنگری و تعلیم درآمد و پس از تقسیم ماوراءالنهر، با نام زبان تاجیکی، به زبان رسمی و دولتی جمهوری تاجیکستان، یکی از جمهوری های مستقل پنج گانه آسیای مرکزی، ارتقا یافت. نقش فطرت بخارایی (1886-1938م)، که از سران جنبش جدیدان در بخارا بود، در تکوین این زبان نوآیین، منحصر به فرد است. در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی – توصیفی، رمان بیانات سیاح هندی (چاپ 1330ق در استانبول) در سه نظام آوایی، واژگانی و نحوی بررسی شد. نتایج تحلیل نشان داد فطرت در این اثر با استفاده مکرر از ویژگی های نظام گفتاری مردم بخارا در اوایل قرن بیستم، تلاش آگاهانه ای را برای پی ریزی زبانی نوآیین به کار گرفته است؛ با این حال زبان وی به رغم نزدیک شدن به گونه گفتاری و تلاش برای انعکاس ظرایف تلفظ این لهجه در نوشتار، زبانی آمیخته و ترکیبی است: ترکیبی از گونه ادبی و گونه گفتاری؛ به گونه ای که این هماهنگی در استفاده از دو نظام، زمینه را برای ارتقای این لهجه به زبان مستقل در سال های سپسین آماده کرد.
    کلیدواژگان: آسیای مرکزی، ماوراءالنهر، جدیدان، لهجه بخارایی، زبان تاجیکی، فطرت بخارایی، بیانات سیاح هندی