نشریه تازه های رواندرمانی
پیاپی 57-58 (بهار و تابستان 1389)

فضاهای بالینی از رویاروئی یک انسان با انسانی دیگر و یا یک انسان با چیزها پیدا می شود و در چهار وضعیت: واقعی، تخیلی، رویائی و رمزی تلاشمند می گردد. در این گزارش همزمانی و یکسانی پژوهش، تشخیص و درمان را در وضعیت رمزی (سمبلیک) نشان دهیم.

درمان متمرکز بر هیجان در اواخر ده 80 توسط گرینبرگ و جانسون به وجود آمده و توسعه یافته است. این دیدگاه رویکرد های سیستمی، رویکرد های انسان گرایی – تجربه گرایی را یکپارچه ساخته است همچنین جانسون نظریه دلبستگی جان بالبی را بعدا به آن افزود و زوج درمانی متمرکز بر هیجان را تدوین کرد. بیشترین تمرکز EFT روی هیجان می باشد، بگونه ای که از هیجان برای هدایت، معنادهی و تحریک زوجین به سمت فعالیت ها و پاسخ های جدید استفاده می کند درمانگر EFT انعکاس، شدت هیجان، حرکت زوجین از تاثیر هیجان ها ثانویه از قبیل تحریک/عصبانیت به سمت احساسات عمیقا بنیادی و هیجان ها اولیه از قبیل ترس و ناراحتی را مد نظر قرار می دهد تمرکز این رویکرد روی 6 هیجان کلیدی شادی، تعجب، شرم و غم می باشد درمان EFT در سه مرحله و نه گام صورت می گیرد.

رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT)، رویکردی شناختی رفتاری است که توسط مارشا لینهان و در اصل، برای درمان گرایش به خودکشی و خود جرحی در زنان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (BPD) طراحی شد. این رویکرد از سوی بخش روانشناسی بالینی انجمن روانشناسی آمریکا (APA) به عنوان یک درمان موثر برای اختلال شخصیت مرزی مورد تایید قرار گرفته و در حال حاضر، تنها شکل روان درمانی سرپایی است که در درمان این بیماران، موثر شناخته شده است. همچنین این رویکرد، اخیرا برای کاربرد در جمعیت های دیگر، تعدیل شده و اثر بخشی خود را نشان داده است. مقاله حاضر، فرآیند درمان در DBT استاندارد را با مورد توجه قرار دادن عناصر بنیادین در این رویکرد درمانی شرح می دهد.

ناخشنودی زناشویی و طلاق زوج ها و فرزندان را در معرض خطر پیامدهای مضر جسمی، روانشناختی و اقتصادی زیادی قرار می دهند. اندیشمندان و یاوران حرفه ای در این زمینه که استحکام بخشیدن به ازدواج فواید قابل ملاحظه ای برای زوج، خانواده و جامعه همراه خواهد داشت اجماع نظر دارند. مداخلات پیشگیرانه در حوزه ازدواج، با تکیه بر نظریه عمومی پیشگیری، می کوشند عواملی که احتمال رضایت و ثبات زناشویی را افزایش می دهند، ارتقاء داده و عواملی را که با خطر ناخشنودی زناشویی و طلاق رابطه دارند، کاهش دهند

اسلام استفاده معقول و سنجیده از لذت های دنیوی و معنوی را برای انسان، فطری و جزء سعادت و خوشبختی وی قلمداد کرده است. نظر به این که غریزه جنسی یکی از غرایز مهم بشری و منشاء بسیاری از تحولات زندگی انسان است،از همان ابتدا مورد توجه اسلام بوده است. خداوند خلقت انسان را براساس زوجیت قرار داد و برای هر یک از مرد و زن، همسری آفرید که به کمک هم نیاز های یکدیگر را رفع کنند تا در نتیجه، بین آنها آرامش روانی و محبت به وجود آید. به منظور دور ماندن از انحراف های جنسی، زن و مرد باید با ارضای صحیح و کامل غریزه جنسی، رضایت از یکدیگر و محبت و دوستی را به وجود آورند که در پرتوی علاقه و مهربانی نسبت به هم، حقوق یکدیگر مراعات خواهد شد. اسلام به منظور ارضای صحیح و کامل میل جنسی وظایفی را بر مرد و زن در ازدواج مشخص کرده است که با رعایت آنها بهداشت روانی و جسمانی رفتار جنسی تامین خواهد شد