فهرست مطالب

مجله چشم پزشکی بینا
سال هجدهم شماره 2 (زمستان 1391)

  • تاریخ انتشار: 1391/10/02
  • تعداد عناوین: 14
|
  • محمدعلی جوادی، سپهر فیضی، محمدرضا جعفری نسب، فرید کریمیان، لیلا غیاثیان صفحه 141
    هدف
    مقایسه نتایج دو روش پیوند قرنیه به صورت نفوذی و لایه ای در بیماران مبتلا به کراتوپاتی تاخیری ناشی از گاز خردل.
    روش پژوهش: در این مطالعه گذشته نگر، مقایسه ای و مداخله ای، 78 چشم از 55 مرد جانباز ایرانی مبتلا به کراتوپاتی تاخیری ناشی از گاز خردل که مورد جراحی کراتوپلاستی نفوذی و یا لایه ای قرار گرفته بودند، از نظر بهترین دید اصلاح شده، عیب انکساری و کراتومتری با یکدیگر مقایسه شدند. وقوع تجمعی بقا پیوند بدون پس زدن و هم چنین بقا نهایی پیوند در انواع نافذ و لایه ای توسط تحلیل بقا ارزیابی و مقایسه شدند.
    یافته ها
    میانگین سنی بیماران در زمان جراحی در گروه عمل پیوند نافذ قرنیه 4.5±40.3 سال و در گروهی که مورد عمل پیوند لایه ای قرنیه قرار گرفته بودند، 8.3±43.4 سال محاسبه شد. (P=0.08). مدت زمان پی گیری در گروه های پیوند نافذ و لایه ای قرنیه به ترتیب 27.5±53.2 ماه و 29.6±40.4 ماه بود (P=0.09). در آخرین جلسه پی گیری، دو گروه از نظر بهترین دید اصلاح شده (P=0.87)، رفراکشن (P=0.08) و آستیگمات کراتومتری (P=0.27) با یکدیگر قابل مقایسه بودند. میزان بقا پیوند بدون پس زدن، در مدت 33 ماه در گروه پیوند نافذ 33.6 درصد و در گروه پیوند لایه ای قرنیه، 90 درصد گزارش شد (P<0.001). در طول زمان پی گیری بیماران، میزان بقا پیوند در گروه های کراتوپلاستی نفوذی و لایه ای به ترتیب 77.3 درصد و 91.7 درصد گزارش شد (P=0.03). سه چشم که مورد عمل پیوند قرنیه لایه ای قرار گرفته بودند، به علت ایجاد کدورت بارز بین سطح پیوند و بستر گیرنده، مورد عمل پیوند نافذ قرنیه قرار گرفتند.
    نتیجه گیری
    در اغلب جانبازان مبتلا به کراتیت ناشی از گاز خردل، پیوند لایه ای نسبت به پیوند نافذ قرنیه روش ارجح است ولی در بعضی شرایط انجام پیوند نافذ ضروری می باشد.
  • مریم روشنی، احسان عباس نیا، شاهین یزدانی، امیر فرامرزی، مهدی یاسری، محمد پاکرو صفحه 147
    هدف
    ارزیابی تاثیر پرگابلین و گاپاپنتین بر کاهش درد بیماران پس از جراحی فتورفراکتیوکراتکتومی در مقایسه با دارونما.
    روش پژوهش: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده دوسوکور، 150 بیمار کاندید جراحی فتورفراکتیوکراتکتومی که معیارهای مطالعه را داشتند به طور تصادفی به سه گروه 50 نفری تقسیم شدند. به گروه های 1 و 2 و 3 علاوه بر داروهای معمول پس از عمل، به ترتیب پرگابلین 75 میلی گرم، گاباپنتین 300 میلی گرم و دارونما 3 بار در روز به مدت 3 روز تجویز گردید. به بیماران توصیه شد که برای کنترل بیش تر درد از قرص استامینوفن کدیین 10/300 میلی گرم حداکثر تا میزان 1 عدد هر 4 ساعت استفاده نمایند. تمام بیماران یک مقیاس سنجش درد بر اساس بینایی (با محدوده 0= فقدان درد تا 10= شدیدترین درد تجربه شده توسط بیمار) را 7 بار در مدت 3 روز پس از فتورفراکتیوکراتکتومی تکمیل کردند. از Generalized Mixed Model برای مقایسه نمره درد و تعداد قرص های استامینوفن کدیین مصرفی بین گروه ها استفاده شد و آزمون دقیق فیشر برای مقایسه درد شدید (نمره>7) به کار رفت.
    یافته ها
    بیماران در سه گروه از نظر سن، جنس، میزان عیب انکساری، عمق برداشت بافت و استفاده از میتومایسین C مشابه بودند (P>0.05 در تمام موارد). بر اساس آنالیز Mixed Model، میانگین نمره درد در گروه دارونما بیش از گروه های پرگابلین (P=0.029) و گاباپنتین (P=0.023) بود. میزان درد شدید در گروه دارونما به ویژه در صبح بعد از عمل بیش تر بود (P=0.043). تعداد قرص های استامینوفن کدیین مصرف شده در گروه های گاباپنتین (9.0±4.1) و پرگابلین (7.9±5.2) در مقایسه با گروه پلاسبو (10.30±5.6) کم تر بود ولی از لحاظ آماری معنی دار نبود (P=0.061).
    نتیجه گیری
    گاباپنتین و پرگابلین در کاهش درد پس از عمل فتورفراکتیوکراتکتومی تاثیر افزایشی با سایر داروهای ضد درد دارند و می توان هر یک را به عنوان داروی کمکی در کنترل درد پس از فتورفراکتیوکراتکتومی به کار برد.
  • علیرضا رمضانی، حامد اسفندیاری، مرتضی انتظاری، سیامک مرادیان، مسعود سهیلیان، مهدی یاسری، محدثه فیضی صفحه 156
    هدف
    بررسی تاثیر تزریق مکرر داخل زجاجیه بواسیزوماب در مقایسه با تریامسینولون در درمان انسداد حاد ورید شاخه ای شبکیه. روش پژوهش: در این کارآزمایی بالینی، 86 چشم که طی 12 هفته اخیر دچار انسداد ورید شاخه ای شبکیه شده بودند، وارد مطالعه شدند. شرکت کنندگان به صورت تصادفی در دو گروه درمانی قرار گرفتند. گروه تزریق داخل زجاجیه بواسیزوماب (گروه IVB، 43 بیمار): در این گروه به فاصله هر یک ماه، 3 بار تزریق داخل زجاجیه 1.25 میلی گرم بواسیزوماب انجام شد و گروه تزریق داخل زجاجیه تریامسینولون (گروه IVT، 43 بیمار): در این بیماران 2 بار تزریق داخل زجاجیه تریامسینولون به فاصله 2 ماه صورت گرفت. بیماران در فواصل 1، 2، 3، 4 و 6 ماه پس از تزریق معاینه شدند. معیار اصلی ارزیابی بر مبنای تغییرات دید اصلاح شده بعد از 6 ماه و معیارهای ثانویه شامل بررسی ضخامت مرکزی ماکولا و تغییرات فشار داخل چشمی پس از 6 ماه بود.
    یافته ها
    در هر دو گروه، متوسط دید اصلاح شده بعد از 6 ماه بهبودی قابل توجه داشت، به صورتی که در گروه تزریق داخل زجاجیه بواسیزوماب دید بیماران از 0.25±0.68 لوگمار به 0.21±0.31 لوگمار (لگاریتم کم ترین زاویه دقت بینایی) و در گروه تزریق داخل زجاجیه تریامسینولون، دید بیماران از 0.29±0.67 لوگمار به 0.31±0.46 لوگمار افزایش داشت (P<0.001 برای هر دو گروه). هر چند در ماه های چهارم (P=0.03) و ششم (P<0.001) در گروه تزریق داخل زجاجیه بواسیزوماب برتری بارزی وجود داشت. در بررسی کاهش ضخامت مرکزی ماکولا، هر دو گروه کاهش بارزی را در ماه های 3 و 6 نشان دادند و تفاوت بین دو گروه (برتری گروه IVB) در آخرین معاینه از نظر آماری معنی دار بود (P=0.031). با تقسیم بندی بیماران به 2 گروه ایسکمیک و غیرایسکمیک، بهتر شدن دید اصلاح شده و کاهش ضخامت مرکزی ماکولا در بیماران ایسکمیک تنها در گروه تزریق داخل زجاجیه بواسیزوماب مشاهده شد. میانگین افزایش فشار داخل چشمی در گروه تزریق داخل زجاجیه تریامسینولون در تمام معاینه ها بالاتر بود.
    نتیجه گیری
    هر دو روش تزریق داخل زجاجیه (بواسیزوماب، 3 بار به فاصله یک ماه و تزریق داخل زجاجیه تریامسینولون، به صورت 2 تزریق با فاصله 2 ماه) می توانند در بهبود دید اصلاح شده و ضخامت مرکزی ماکولا در بیماران با انسداد اخیر ورید شاخه ای شبکیه طی 6 ماه موثر باشند. اما با توجه به نتایج بهتر تزریق داخل زجاجیه بواسیزوماب بر روی دید و آناتومی و هم چنین عوارض احتمالی تزریق داخل زجاجیه تریامسینولون، ما تزریق مکرر داخل زجاجیه بواسیزوماب را برای این بیماران توصیه می کنیم. در این مطالعه نتیجه درمان در نوع ایسکمیک انسداد ورید شاخه ای شبکیه مطلوب تر بود اگرچه مطالعات وسیع تری برای اثبات آن مورد نیاز است.
  • مرتضی برهانی، شهرام صالحی راد، عباس باقری صفحه 169
    هدف
    بررسی ویژگی های جمعیت شناختی بیماران مبتلا به فلج زوج سوم منجر به جراحی، نتایج و عوامل موثر بر درمان در بیمارستان لبافی نژاد طی سال های 1388-1378.
    روش پژوهش: بررسی گذشته نگر پرونده های بیماران مبتلا به فلج عصب سوم که طی 10 سال در بیمارستان لبافی نژاد تحت درمان قرار گرفته اند.
    یافته ها
    بیماران مورد مطالعه 52 نفر شامل 29 نفر مرد (55.8 درصد) و 23 نفر زن (44.2 درصد) بودند. سن بیماران بین 1 ماه تا 60 (15.5±21.1) سال بود. در 25 نفر (48.1 درصد) چشم راست، در 26 نفر (50 درصد) چشم چپ و در 1 نفر (1.9 درصد) هر دو چشم درگیر بود. علت فلج زوج سوم در 16 نفر (30.8 درصد) مادرزادی، در 26 مورد (50 درصد) ضربه، در 2 مورد (3.8 درصد) ایسکمی، در 2 مورد (3.8 درصد) تومور، در 1 مورد (1.9 درصد) مننژیت ویروسی و در 5 مورد (9.6 درصد) ناشناخته بود. در 38 مورد (73.1 درصد) فلج ایزوله و 14 مورد (26.9 درصد) با فلج سایر اعصاب مغزی و علایم نورولوژیک دیگر همراه بود. در 24 بیمار (46.2 درصد) فلج کامل و در 28 بیمار (53.8 درصد) فلج نسبی گزارش شده بود. آمبلیوپی در 24 مورد (46.2 درصد) و افتادگی پلک در 45 مورد (86.5 درصد) وجود داشت. شایع ترین شکل انحراف چشمی در این بیماران، اگزوتروپی همراه با هایپوتروپی بود (40 درصد). درمان طبی در 25 بیمار (48 درصد) و درمان جراحی در 46 مورد (88.4 درصد) انجام شده بود. سی بیمار (65.2 درصد) سابقه یک بار، 11 بیمار (24 درصد) دو بار و 5 بیمار (10.8 درصد) سه بار عمل جراحی استرابیسم را داشتند. میانگین انحراف اولیه افقی 66 پریسم بود که بعد از عمل های اول، دوم و سوم به ترتیب به 21، 13 و 6 پریسم رسید. میانگین انحراف اولیه عمودی قبل از عمل 13 پریسم بود که بعد از عمل اول به 7 پریسم و بعد از عمل های دوم و سوم به ترتیب به 4 و 1 پریسم کاهش یافت. هجده بیمار از 52 بیمار (34.6 درصد) مورد عمل جراحی پتوز قرار گرفتند. میانگین شکاف پلکی در بیمارانی که تحت عمل پتوز قرار گرفته بودند، از 4 میلی متر به 7 میلی متر رسید.
    نتیجه گیری
    درمان جراحی فلج عصب سوم، مشکل و چالش برانگیز است اما اکثر بیماران در صورت انتخاب روش های جراحی درست و دقیق، با چندین بار عمل جراحی به نتیجه درمانی قابل قبولی دست می یابند.
  • محبوبه قادر پناه، غلامرضا خاتمی نیا، صفر محمدزاده صفحه 178
    هدف
    مقایسه عوارض و تحرک ایمپلنت های چشمی هیدروکسی آپاتیت و مدپور در بیماران پس از عمل جراحی تخلیه چشم و کارگذاری ایمپلنت در بیمارستان امام خمینی اهواز (بهمن ماه 1388 تا تیر ماه 1390).
    روش پژوهش: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، 50 بیمار که اندیکاسیون تخلیه چشم داشتند، به طور تصادفی در دو گروه که هر یک شامل 25 نفر بودند، قرار گرفتند (گروه یک، تخلیه چشم + ایمپلنت هیدروکسی آپاتیت و گروه دو، تخلیه چشم + ایمپلنت مدپور). این بیماران توسط دو جراح مورد عمل جراحی واقع شدند. پس از آن معاینات پی گیری بیماران در روزهای 10، 30، 90 و180 انجام شد و نتایج مشاهدات از نظر عوارض و میزان حرکت ایمپلنت در جهات مختلف مورد مقایسه قرار گرفتند.
    یافته ها
    در هر یک از گروه های هیدروکسی آپاتیت و مدپور، 25 بیمار حضور داشتند. میانگین سنی بیماران 36.3 (دامنه تغییرات 68-8) سال بود. بیست و شش نفر از بیماران (52 درصد) مرد و 24 نفر (48 درصد) زن بودند. توزیع جنسی و سنی در دو گروه با هم مشابه بود. از نظر اندازه بیش ترین ایمپلنت مورد استفاده در هر دو گروه، شماره 18 بود. شایع ترین علت از دست دادن دید در هر دو گروه از بیماران، ضربه (68 درصد) و بیش ترین انگیزه تخلیه چشم، زیبایی (54 درصد) بود. شایع ترین عارضه در هر دو گروه ترشحات موکوسی چرکی، در ماه اول 36 درصد و در پایان مطالعه 8 درصد بود. در پایان مطالعه در هر یک از گروه ها، ایمپلنت یک بیمار (4 درصد) نمایان شده بود (P=0.99). متوسط حرکات ایمپلنت به خارج بیش تر از سایر جهات، 4.72 میلی متر در هیدروکسی آپاتیت و 4.58 در گروه مدپور و در نگاه به سمت بالا کم تر از بقیه جهات، 3.18 در گروه هیدروکسی آپاتیت و 3.14 در گروه مدپور بود. عوارض در دو گروه مشابه هم بوده و از نظر آماری تفاوت معنی داری بین دو گروه وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    بین دو ایمپلنت هیدروکسی آپاتیت و مدپور از نظر عوارض و میزان حرکت ایمپلنت بعد از تخلیه چشم، تفاوتی وجود ندارد و به نظر می رسد تحرک و عوارض بعد از عمل ارتباطی با نوع ایمپلنت ندارد.
  • سیده الهه واحد، محمد اعتضاد رضوی، محمد شریفی صفحه 186
    هدف
    گزارش میزان انواع مختلف اختلالات بینایی در کودکان مبتلا به اختلالات رشد نافذروش پژوهش: در این مطالعه توصیفی که بر روی 62 کودک مبتلا به اختلالات رشد نافذ صورت پذیرفت، اطلاعات جمعیت شناختی، حدت بینایی، عیوب انکساری، حرکات چشمی و استرابیسم، دید رنگ، دید عمق، تماس چشمی(Eye Contact) و فیکساسیون چشم های بیماران مورد ارزیابی قرار گرفت.
    یافته ها
    شصت و هشت درصد از بیماران پسر و 32 درصد دختر بودند. میانگین سنی بیماران 8.4 سال با طیف سنی 15-5 سال بود. چهل درصد از بیماران فاقد فیکساسیون مرکزی بودند و 60 درصد تماس چشمی نامناسب داشتند. در این بیماران، بیش ترین نوع انحراف چشمی اگزوتروپی (19.6 درصد کل بیماران) بود. در رفراکشن سیکلوپلژیک، 72 درصد بیماران دوربینی داشتند (1.2±1.53+ دیوپتر) و در نیمی از بیماران، دوربینی بیش تر از 1+ دیوپتر بود. شیوع آستیگمات حدود 30 درصد بود که 80 درصد آن را موارد موافق قاعده تشکیل می دادند.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد بیش ترین مشکلات چشمی در کودکان با اختلالات رشد نافذ، دوربینی، آستیگمات، فیکساسیون ضعیف و انحراف چشم می باشند. شیوع انحرافات چشمی به ویژه اگزوتروپی از جمعیت معمول بیش تر است که خود خطر آمبلیوپی را افزایش می دهد. به علت محدودیت در مهارت های رفتاری و بیانی، معاینات کامل چشم پزشکی به منظور تشخیص زودرس اختلالات بینایی در این بیماران ضروری می باشد.
  • حسین ضیایی، محمدرضا شجاع، زهرا ربانی خواه *، منیژه مهدوی، پویا رستمی، مریم رشیدی، حسین حسن پور، مهدی یاسری صفحه 191
    هدف

    تعیین شیوع علل مختلف نابینایی و کم بینایی در مناطق شهری و روستایی استان یزد در سال های 1387-1386.
    روش پژوهش: در این مطالعه مبتنی بر جمعیت و مقطعی که بر روی ساکنان مناطق شهری و روستایی استان یزد صورت گرفت، نمونه گیری به صورت خوشه ایسیستماتیک چند مرحله ای انجام شد و تعداد نمونه مورد نیاز بر اساس توزیع جمعیت استان و برآوردهای شیوع نابینایی محاسبه گردید. جمع آوری اطلاعات به وسیله پرسشنامه عمومی، ارزیابی بینایی سنجی و معاینه چشم پزشکی صورت گرفت. دسته بندی نابینایی و کم بینایی بر اساس طبقه بندی بین المللی بیماری ها)10(ICD و کد 54H انجام گردید.

    یافته ها

    در مجموع 974 نفر در مطالعه شرکت کردند (میزان مشارکت 89.9 درصد). میانگین سنی افراد شرکت کننده در این مطالعه 19.1±26.1 سال (دامنه تغییرات: 2 ماه تا 93 سال) بود. چهل نفر (4.1 درصد) بر اساس BCVA دارای نقص بینایی در یک یا هر دو چشم بودند به طوری که 0.3 درصد (حدود اطمینان 95 درصد: 0.7- صفر درصد) از هر دو چشم نابینا و 1.2 درصد (حدود اطمینان 95 درصد: 2-0.4 درصد) در هر دو چشم کم بینا بودند. بر اساس نتایج رگرسیون لجستیک جهت ارزیابی تاثیرات هم زمان متغیرهای جنسیت، سن، محل سکونت و تحصیلات بر روی نقصان بینایی، کم بینایی و نابینایی و با در نظر گرفتن زنان شهری با سن کم تر از 9 سال به عنوان گروه پایه و با ثابت نگاه داشتن سایر شرایط، نقصان بینایی در افراد 60 سال و بالاتر دارای شانسی به اندازه 17.3 برابر (حدود اطمینان 95 درصد: 48.9-6.1) گروه پایه بود. شانس ابتلا به نقص بینایی در مردان 2.1 برابر (حدود اطمینان 95 درصد: 4.1-1.1) زنان و در روستاییان 1.4 (حدود اطمینان 95 درصد: 3.1-0.7) برابر شهرنشینان بود. از علل نقصان بینایی به ترتیب شیوع می توان آب مروارید (32.5 درصد)، کدورت قرنیه (12.5 درصد) و آمبلیوپی (10 درصد) را نام برد.

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه، برآورد می شود در استان یزد حدود 2576 نفر به نابینایی دوطرفه و 11899 نفر مبتلا به کم بینایی دوطرفه می باشند. میزان شیوع کم بینایی و نابینایی در استان یزد کم تر از میانگین آمارهای جهانی و گزارشات منتشر شده از استان تهران می باشد. این مطالعه ضمن تاکید بر انجام مطالعات با حجم نمونه بیش تر، بر ضرورت فعالیت های بهداشتی برای کنترل و پیشگیری اختلالات بینایی و علل ایجاد کننده آن ها تاکید دارد.

  • مرضیه کتیبه، مجتبی صحت، ژاله رجوی، مهدی یاسری، حسین ضیایی، سارا حسینی، بهاره خیری صفحه 200
    هدف
    تعیین ارتباط بین عوامل اجتماعی اقتصادی و سطوح مختلف اختلال بینایی در شهرستان ورامین.
    روش پژوهش: این مطالعه به صورت مبتنی بر جامعه روی 2737 نفر جمعیت با سن بالای 50 سال ساکن شهرستان ورامین و مناطق تابعه آن صورت گرفت. نمونه گیری به روش خوشه ایو طبقه بندی به صورت تصادفی انجام شد. پرسشنامه ها استاندارد شده و پرسشگران پس از آموزش در غالب تیم پرسشگری، به منازل افراد مراجعه می نمودند. افراد در محل، مورد معاینات چشمی قرار گرفته و در صورت وجود مشکل برای معاینات تخصصی ارجاع می شدند. هم زمان برای تمام افراد، پرسشگری وضعیت اقتصادی اجتماعی نیز انجام می شد. نظارت بر اجرا به صورت مستمر صورت می گرفت. تحلیل آماری با کمک نرم افزارهای STATA ویرایش 11 و SPSS ویرایش17 انجام شد و سطوح مختلف اقتصادی اجتماعی با آزمون های کای مربع، تحلیل واریانس، آزمون های غیر پارامتریک و شاخص تمرکز (Concentration index) مورد مقایسه قرار گرفتند.
    یافته ها
    این مطالعه با درصد پاسخگویی 91 درصد، سطوح مختلف اقتصادی اجتماعی را مورد بررسی قرار داد. در بررسی اولیه، افراد با سطح اقتصادی اجتماعی پایین به صورت معنی داری از میزان تحصیلات کم تر، نسبت بیکاری بالاتر و تاهل کم تری برخوردار بودند. در ارزیابی ارتباط وضعیت اقتصادی اجتماعی با اختلالات بینایی، نابینایی یک طرفه و کم بینایی یک طرفه و دوطرفه با سطح اقتصادی اجتماعی پایین مرتبط بودند (P<0.001 هر سه مورد) اما ارتباط بین سطح اقتصادی اجتماعی و نابینایی دوطرفه مشاهده نشد (P=0.13). نقص بینایی با شاخص تمرکز معادل 0.24 (حدود اطمینان 95 درصد: 0.16- تا 0.32-) به صورت معنی داری نشان دهنده بیش تر بودن مشکل بینایی در سطوح پایین اقتصادی اجتماعی می باشد و این در حالی است که نابینایی دوطرفه با شاخص تمرکز معادل 0.15- (حدود اطمینان 95 درصد: 0.06+ تا 0.37-) ارتباط معنی داری را با این عامل نشان نداد.
    نتیجه گیری
    وضعیت اقتصادی اجتماعی با نابینایی یک طرفه و کم بینایی یک و دوطرفه ارتباط دارد و با توجه به سطح تحصیلات، شغل و تاهل این افراد عوامل متعددی در بررسی علت این امر مطرح می شوند که از آن جمله می توان عدم تمکن مالی، عدم حمایت اجتماعی مناسب، عدم آگاهی یا بی توجهی به وضعیت سلامت و یا عدم دسترسی به خدمات مناسب را نام برد.
  • مرجان عابدی، اعظم احمدی، سهیلا رهگذر صفحه 208
    در دهه اخیر سلول های بنیادی به دلیل ویژگی های منحصر به فرد خود، از جمله قابلیت تجدیدپذیری و توان تکثیر بالا، در درمان بسیاری از بیماری های رو به زوال مورد استفاده قرارگرفته اند که از آن جمله می توان اختلالات مرتبط با قرنیه را نام برد. این اختلالات اغلب به دلیل نقص در ناحیه لیمبال ایجاد می شوند. در اختلالات قرنیه روش های درمانی مختلفی بر پایه استفاده از سلول های لیمبال مطرح می باشند. یکی از کارامدترین روش ها، کشت سلول های بنیادی لیمبال در شرایط آزمایشگاهی و پیوند آن ها به چشم فرد بیمار است. با این حال این روش با چالش هایی از جمله عوارض داروهای سرکوبگر ایمنی و احتمال رد پیوند در نوع آلوگرافت رو به روست، بنابراین به تازگی استفاده از سلول های اپی تلیالی خود بیمار جهت درمان بیماری مورد توجه قرار گرفته است. آزمایشات مختلف نشان دهنده تمایز موفق سلول های بنیادی فولیکول مو، پالپ دندان، مغز استخوان، سلول های موکوس دهان و سلول های بنیادی مزانشیمی به سلول های اپی تلیال قرنیه در مدل های حیوانی می باشند. در این مقاله پس از معرفی سلول های بنیادی قرنیه، کاربرد این سلول ها در درمان بیماری های قرنیه به ویژه نقص در ناحیه لیمبال بیان گردیده است. هم چنین روش های جداسازی و کشت سلول های بنیادی قرنیه، اصلاحات صورت گرفته به منظور کارایی بیش تر این روش، چالش ها و عوامل عدم موفقیت پیوند سلول های بنیادی در درمان اختلالات قرنیه و امکان استفاده از سایر منابع سلول های بنیادی مورد بررسی قرار گرفته اند. بدون تردید کسب اطلاعات بیش تر در این زمینه منجر به افزایش کارایی درمان شده و امید می رود که در آینده ای نزدیک با رفع نقایص موجود، شاهد استفاده از این منابع سلولی جهت درمان بیماری های قرنیه باشیم.
  • میترا اکبری صفحه 222
    قوز قرنیه، یک فرآیند تدریجی و غیرالتهابی نازکی قرنیه است. این بیماری، عارضه ای نسبتا معمول با علت نامعلوم است که می تواند هر لایه ای از قرنیه را درگیر کند و اغلب منجر به نزدیک بینی بالا توام با آستیگماتیسم می شود. توپوگرافی قرنیه، ابزار تشخیصی ارزشمندی برای تشخیص قوز قرنیه تحت بالینی Sub clinical)) بوده و برای ارزیابی پیش رفت بیماری نیز به کار می رود. درمان سنتی و محافظه کارانه قوز قرنیه با اصلاح از طریق عینک و لنزهای تماسی آغاز می شود. در حال حاضر چندین درمان جدیدتر و تهاجمی تر به ویژه برای بیمارانی که قادر به تحمل لنز نیستند، در دسترس می باشند. قطعات حلقوی درون استرومایی قرنیه می توانند در تغییر شکل قرنیه غیرطبیعی برای بهبود ناهنجاری های توپوگرافیک و بهبود حدت بینایی مورد استفاده قرار گیرند. لنزهای درون چشمی فیکیک (Phakic IOL) مانند لنزهای Iris Suported، Angle Suported، لنزهای کلامر دراتاق خلفی و لنزهای توریک، گزینه های جایگزین ارزشمندی برای اصلاح عیب انکساری در بعضی از این مبتلایان هستند. کراس لینکینگ قرنیه، روش به نسبت جدیدی برای استحکام قرنیه و توقف پیش رفت بیماری است. مدیریت درمانی آینده قوز قرنیه به احتمال زیاد روش های درمانی چندگانه ای را برای جلوگیری و درمان این بیماری به همراه خواهد داشت که می توانند هم زمان و یا متوالی انجام شوند.
  • محمدرضا جعفری نسب، مژگان رضایی کنوی، علی رحمانی شاد، سپهر فیضی صفحه 233
    هدف
    گزارش انتقال احتمالی عفونت زایگومایستی توسط پیوند قرنیه برداشته شده از یک دهنده با علایم ضربه به ناحیه حدقه به یک بیمار با قوز قرنیه که تحت پیوند لایه ای عمیق قدامی قرار گرفته بود.
    معرفی بیمار: یک مرد 19 ساله مبتلا به قوز قرنیه تحت پیوند لایه ای عمیق قدامی در چشم راست قرار گرفت. قرنیه پیوندی از یک دهنده با علائم ضربه به ناحیه حدقه برداشته شده بود. در روز سوم پس از عمل در معاینه با اسلیت لمپ، خطوط شفاف که تمام استرومای قرنیه را درگیر کرده بودند، مشاهده شدند. با تشخیص احتمالی دیستروفی لاتیس در قرنیه پیوند شده، این بافت تعویض گردید. در بررسی بافت شناسی، عفونت زایگومایستی قرنیه دهنده مشخص شد.
    نتیجه گیری
    این گزارش مطرح می کند که برداشت قرنیه از دهندگان با علایم ضربه به حدقه ممکن است یک عامل خطر برای انتقال عفونت زایگومایستی از دهنده به گیرنده باشد.
  • عباس باقری، شهرام صالحی راد، مژده فراز، شیوا رقایی، مهدی توکلی صفحه 238
    هدف
    معرفی یک مورد سلولیت اربیت ثانویه به عفونت دندانی فک پایین.
    معرفی بیمار: آقایی 30 ساله با پروپتوز حاد چشم چپ همراه با درد و کاهش دید این چشم مراجعه نمود. وی از 3 روز پیش از مراجعه مبتلا به عفونت و درد دندان شده بود. CT اسکن اربیت نشانگر تجمع چرک در اربیت چپ و فقدان شواهد عفونت در سینوس ماگزیلاری بود. در رادیوگرافی ساده فک بیمار، لوسنسی پری اپیکال در دندان مولار سوم سمت چپ مشخص بود. علایم بیمار پس از درمان وریدی آنتی بیوتیک بهبود نیافت و به دنبال آن بیمار مورد جراحی هم زمان اربیت و دندان جهت تخلیه آبسه قرار گرفت. به دنبال جراحی، علایم و نشانه های بیماری طی زمان کوتاهی به طور کامل ناپدید شدند.
    نتیجه گیری
    عفونت دندانی فک پایین یک علت نادر سلولیت اربیت است و درمان تهاجمی زودرس در صورت عدم پاسخ به درمان طبی باید مد نظر بگیرد.
  • عباس باقری، مریم روشنی، محمد اسحاقی، احسان عباس نیا صفحه 243
    هدف
    معرفی یک مورد گزانتوگرانولومای ایزوله پلک ها و اربیت سمت راست با شروع در بزرگسالی که فاقد نشانه های پوستی و یا سیستمیک همراه بود.
    معرفی بیمار: آقایی 45 ساله با توده ای در قسمت های فوقانی و تحتانی اربیت راست که به طور آهسته و بدون درد در مدت 5 سال بزرگ شده و پتوز مکانیکی در چشم راست بیمار ایجاد کرده بود، به درمانگاه مراجعه نمود. در بررسی های به عمل آمده از بیمار، نتایج دیگر معاینات چشمی و هم چنین کلیه معاینات سیستمیک (از جمله پوست، قلب و داخلی) طبیعی بود. توده پلک فوقانی به طور کامل خارج گردید و در بررسی آسیب شناسی آن، گزانتوگرانولوما گزارش شد. بیمار با تشخیص گزانتوگرانولومای ایزوله پلک ها و اربیت با شروع در بزرگسالی مورد عمل جراحی مجدد جهت خارج کردن توده پلک پایین قرار گرفت و پس از 6 ماه پی گیری، علایمی از عود دیده نشد.
    نتیجه گیری
    گزانتوگرانولومای بالغین می تواند به صورت ایزوله تظاهر یابد و در این مواقع نیز معاینات دقیق سیستمیک، آزمایشات سرمی و خونی و پاراکلینیک (الکتروکاردیوگرافی و تصویربرداری) و پی گیری درازمدت بیماران توصیه می شود.
  • محمود حسن زاده صفحه 248
    بیماری چشمی تیرویید (TED)، اختلال التهابی خودایمن بافت های نرم اربیت می باشد، ولی تاکنون علت ایمونولوژیک آن به درستی مشخص نشده است. در این بیماری، تاثیرات شاخصی بر ساختار اربیتال ایجاد می شود از جمله رتراکسیون پلک (عقب کشیدن شدن پلک ها)، تاخیر پلک، لاگوفتالموس (عدم توانایی بستن کامل چشم ها)، پروپتوز (بیرون زدگی چشم ها از جلو)، میوپاتی محدود چشمی و نوروپاتی چشم. TED یا بیماری چشمی تیرویید، با نام های افتالموپاتی تیرویید، TAO، بیماری اربیتوپاتی و یا افتالموپاتی گریوز نیز عنوان می شود.
    تیرویید در اکثر افراد مبتلا به این بیماری، پرکار است اگرچه برخی از افراد درگیر تیروییدیت هاشیماتو (3 درصد) یا کم کاری تیرویید (1 درصد) می باشند. گاهی علایم چشمی تیرویید بدون اختلال تیرویید بروز می یابد، شرایطی که با عنوان بیماری های خطرناک یوتیرویید (6 درصد) شناخته می شوند. در این حالت، جریان بالینی جدا از وضعیت تیرویید پیش رفت می کند و یافته ها میان دو چشم اغلب نامتقارن می باشند. حداکثر در 20 درصد بیماران مبتلا به گریوز، بیماری چشمی شدید و در 80 درصد موارد، بیماری خیلی خفیف بوده و یا فاقد علامت می باشند. این بیماری در زنان 5 برابر مردان روی می دهد و هر سال در 16 نفر از هر 100 هزار زن و 3 نفر از هر 100 هزار مرد بروز می یابد. برای بروز این بیماری 2 قله سنی وجود دارد. نقطه اوج بروز این بیماری در زنان سنین 44-40 سالگی و 64-60 سالگی است. این بیماری در مردان به طور متوسط 5 سال دیرتر از زنان روی می دهد.
|
  • Javadi Ma , Feizi S. , Jafarinasab Mr , Karimian F. , Ghiasian L. Page 141
    Purpose
    To compare clinical outcomes of two methods of corneal transplantation, penetrating keratoplasty (PK) versus lamellar keratoplasty (LK), in patients with delayed-onset mustard gas keratitis (MGK).
    Methods
    In this retrospective, comparative, interventional case series, 78 eyes of 55 victims of chemical warfare with delayed-onset mustard gas keratopathy who underwent PK or LK were enrolled. Two groups were compared in terms of best spectacle-corrected visual acuity (BSCVA), refractive error, and keratometric readings. The cumulative incidence of PK versus LK rejection-free graft survival, as well as graft survival were used to evaluate and compare the results.
    Results
    At the time of keratoplasty, mean age was 40.34.5 years in the PK group and 43.84.3 years in the LK group (P=0.08), the patients were followed for 53.227.5 and 40.429.6 months, respectively (P=0.09). At the last follow-up, both groups were comparable in terms of to BSCVA (P=0.87), refraction (P=0.08), and keratometric readings (P=0.27). The rejection-free graft survival rate was 33.6% in the PK group and 90% in the LK group at 33 months with a mean length of 34.5 and 84.8 months, respectively (P<0.001). At the same follow-up examination, the graft survival rate was 77.3% and 91.7% with a mean length of 67.5 and 75.1 months, respectively (P=0.03). Three eyes that had received LK required PK because of significant interface haze formation.
    Conclusion
    LK is preferred to PK in the majority of mustard gas victims. However, PK may inevitably be performed in some conditions.
    Keywords: Mustard Gas, Keratitis, Lamellar Keratoplasty, Penetrating Keratoplasty
  • Pakravan M. , Roshani M. , Abbasnia E. , Yazdani S. , Faramarzi A. , Yaseri M. Page 147
    Purpose
    To evaluate the efficacy of pregabalin and gabapentin for post-photorefractive keratectomy (PRK) pain relief.
    Methods
    150 patients were divided into 3 groups. After undergoing PRK; groups 1, 2, 3 received pregabalin 75 mg, gabapentin 300 mg, and placebo 3 times daily for 3 days, respectively. Patients could take acetaminophen-codeine 300/10 mg tablets every 4 hours as needed. Patients completed a pain assessment survey (visual analogue scale ranging from 0 = no pain to 10 = most severe pain) 7 times in the first 3 days following PRK and also recorded the number of consumed acetaminophen-codeine tablets.
    Results
    The three groups were similar in terms of age, sex, refractive error, ablation depth, and mitomycin-C (MMC) application (all p values>0.05). Overall, pain score in the placebo group was higher than the pregabalin (P=0.029) and gabapentin (P=0.023) groups, respectively. Severe pain (score >7) was more frequent in the placebo group on the morning of the first postoperative day (P=0.043). The number of consumed acetaminophen-codeine tablets was lower in the pregabalin and gabapentin groups than the placebo group,but this difference didnt reach statistical significance (P=0.061).
    Conclusion
    Pregabalin and gabapentin are helpful in alleviating post-PRK pain when combined with other medications. Depending on availability, either compound can be used as an adjuvant for pain control in this setting.
    Keywords: Gabapentin, Pregabalin, Photorefractive keratectomy, Postoperative Pain
  • Ramezani A. , Esfandiari H. , Entezari M. , Moradian S. , Soheilian M. , Feizi M. *, Yaseri M. Page 156
    Purpose
    To compare repeated intravitreal injections of bevacizumab (IVB) with triamcinolone acetonide (IVT) for treatment of acute branch retinal vein occlusion (BRVO).
    Methods
    This randomized clinical trial included, 86 eyes with recent onset (less than 12 weeks) BRVO. Participants were randomly assigned to two treatment groups: the IVB group (43 eyes) consisted of patients who received monthly injections of 1.25 mg IVB, and the IVT group (43 eyes) comprised of patients who received 2 injections of 2 mg IVT two months apart. Patients were examined 1, 2, 3, 4, and 6 months after enrollment. The main outcome measure was change in best-corrected visual acuity (BCVA) at 6 months. Secondary outcome measures were central macular thickness (CMT) and intraocular pressure (IOP) changes at month 6.
    Results
    Mean BCVA improved significantly up to 6 months in both groups from 0.250.68 to 0.31±0.21 LogMAR (logarithm of minimum angle of resolution) in the IVB group, and from 0.67±0.29 to 0.46±0.31 LogMAR in the IVT group, (P<0.001 for both groups). However, inter-group differences reached significant levels at months 4 (P=0.013) and 6 (P<0.001) in favor of the IVB group. In terms of CMT reduction, similarly, both groups showed a significant decrease at months 3 and 6, and the differences between the groups was statistically significant (P=0.031) at final visit. Dividing the cases into ischemic and non-ischemic types, a significant difference was noted only in ischemic cases regarding BCVA improvement and CMT reduction in favor of the IVB group. Mean IOP rise was significantly higher in the IVT group at all visits.
    Conclusion
    Both 3 times monthly IVB injections and 2 times IVT injections with two month interval could be effective for improving BCVA and CMT in cases with recent onset BRVO up to 6 months. However, considering the better visual and anatomic outcomes after IVB injections and the potential complications of IVT injections, we would recommend prescheduled repeated IVB injections for such cases. The favorable responses were more pronounced in the ischemic types of BRVO in this trial; nevertheless, this should be confirmed in larger studies.
    Keywords: Branch Retinal Vein Occlusion, Intravitreal Bevacizumab, Intravitreal Triamcinolone, Retinal Vein
  • Bagheri A. , Borhani M. , Salehirad S. Page 169
    Purpose
    To evaluate demographics and therapeutic outcomes of patients with third nerve palsy who had been treated between 1999 to 2009 at Labbafinejad Medical Center.
    Methods
    In this retrospective study, we evaluated 52 patients with third nerve palsy who had been referred to Labbafinejad Medical Center over a ten-year period.
    Results
    In this retrospective study, subjects who had been treated for third nerve palsy from 1999 to 2009 at Labbafinejad Medical Center were enrolled. Of 52 subjects enrolled in this study 29 (55.8%) were men and 23 (44.2%) were women. Mean age was 21.1 (SD: 15.5); 25 subjects (48.1%) had third nerve palsy in their right eye and 26 subjects (50%) had it in their left eye. Both eyes were involved in one subject (1.9%). Etiologies of 3rd nerve palsy included congenital 16 (30.8%), trauma 26 (50%), ischemia 2 (3.8%), tumor 2 (3.8%), viral meningitis one (1.9%) and unknown causes in 5 subjects (9.6%). In 38 subjects (73.1%) the palsy was isolated but in 14 subjects (26.9%) it was associated with other cranial neuropathies or neurologic deficits. The palsy was complete in 24 patients (46.2%) and incomplete in 28 patients (53.8%). Ptosis was seen in 45 subjects (86.5%). The most common type of strabismus was exotropia associated with hypotropia (40%). Medical reatment was performed in 25 (48%) and surgical treatment in 46 (88.4%) subjects. One, two and three step strabismus surgery was done in 30 (65.2%), 11 (24%) and 5 (10.8%) subjects respectively. Mean horizontal deviation in primary position was 66 prisms before surgery which was decreased to 21, 13 and 6 after first, second and third surgery, respectively. Mean vertical deviation was 13 prisms before surgery which was decreased to 7, 4 and 1 after first, second and third surgery, respectively; 18 of 52 subjects 34.6 % underwent ptosis surgery.One, two and three step ptosis surgery was performed in 15 (83.3%), 1 (5.5%) and 2 (11%) cases respectively.Mean palpebral fissure height in patients who underwent ptosis surgery was increased from 4 mm to 7mm.
    Conclusion
    In our study the first and second main causes of third nerve palsy leading to surgical intervention were trauma and congenital abnormalities, respectively. Great number of patients required surgery to achieve acceptable treatment results. In conclusion, surgical management of patients with third nerve palsy is difficult and challenging but most patients achieve good results with appropriate and stepwise surgical plans.
    Keywords: Extraocular Muscle, Oculomotor, Paralysis, Strabismus, Third Nerve
  • Ghaderpanah M. , Khataminia Gh , Mohamadzade S. Page 178
    Purpose
    To compare complications and motility of hydroxyapatite versus medpor ocular implants after enucleation at Ahvaz Imam Hospital (from Jan 2010 to Jun 2011).
    Methods
    In a clinical trial, 50 patients scheduled for enucleation were randomly divided in two groups of 25 patients. Group 1 underwent enucleation + hydroxyapatite (HA) and group 2 underwent enucleation +medor implant. All patients were operated by 2 surgeons. Then patients were visited 10, 30, 90 and 180 days after surgery for complication and motility.
    Results
    Patient age ranged from 8 to 68 years with a mean of 36.3 years, 52% of the patients were male and 48% were female. The most common used implant was 18 by size, the most common cause of loss of vision was trauma and the most common cause of surgery was cosmetic reasons in both groups. Complications in both groups were similar and the rate was high in both group in the early postoperative days. The most common complication was mucopurulent discharge, in the first month was 36% that reduced to 8% in the end of study. Mean amount of ocular motility was more in abduction: 4.72 mm and 4.58 mm in HA and medpor groups respectively but it was less in upgaze; 3.18 in HA and 3.14 in medpor groups. Complications and motility were similar in two groups and there was no significant difference (P= 0.99).
    Conclusion
    According to our study, the rate of complications and motility are similar in HA and Medpor ocular implant after enucleation.
    Keywords: Enucleation, Ocular Implant, Hydroxyapatite, Medpor
  • Etezad Razavi M. , Sharifi M. , Vahed E. Page 186
    Purpose
    To report the rate of visual impairment in pervasive developmental disorder (PDD).
    Methods
    In this descriptive-analytic study 62 children with PPD diagnosed by a children psychiatrist were included. All subjects were evaluated for age, sex, systemic & eye conditions such as refractive errors,strabismus, oculomotor disorders, color vision, stereopsis, visual contact and fixation pattern.
    Results
    Overall, 68% of cases were male and 32% were female; age ranged from 5 to 15 years (mean age=8.4 year). Forty percent of case had no central fixation & 60% had inappropriate visual contact. 19.6% of cases had exotropia & 6.5% had esotropia.Cycloplegic refraction demonstrated hyperopia in 72% of cases (mean=+1.3D). Hyeropia ≥+ 1.5 was present in 50% of cases. The prevalence of astigmatism was 30% and 80% of them were with the rule.
    Conclusion
    Ophthalmologic problems in PPD children appear to be mainly hyperopia, astigmatism and poor fixation. Strabismus (especially exotropia) also has a high prevalence among PPD children which can lead to amblyopia.Because of their limited communication; complete eye examination for early diagnosis should be recommended.
    Keywords: Pervasive Developmental Disorder, Strabismus, Refractive Error, Fixation Pattern
  • Ziaee H., Shoja Mr, Rabbanikhah Z., Mahdavi M., Rostami P., Rashidi M., Hasanpoor H., Yaseri M. Page 191
    Purpose

    To determine the prevalence and causes of blindness and low vision in Yazd provice in 2008.

    Methods

    A population-based cross-sectional study was performed on inhabitants of in Yazd province in 2008. Using multistage cluster sampling, sample size was calculated based on the distribution of the total population of Yazd province derived from national census and estimated rates of blindness. Information was collected using a questionnaire, including general information and results of the optometrist’s and ophthalmologist’s diagnosis. Categorization of blindness and low vision was based on the international classification of diseases version 10 (ICD10).

    Results

    Overall, 974 subjects with average age of 26.1±19.1 years participated (response rate 89.9%). 40 subjects (4.1%) according to best corrected visual acuity had visual impairment in one or both eyes. The prevalence of blindness was 0.3% (95% CI= 0-0.7%) and prevalence of low vision was 1.2% (95%= 0.4-2%). The leading causes of visual impairment were cataracts (32.5%), corneal opacities (12.5%) and amblyopia (10.0%).

    Conclusion

    It is estimated that about 2,576 cases of bilateral blindness and 11,899 people with low vision live in Yazd province. The prevalence rates of blindness and low vision were lower than global average and Tehran province. This study recommends similar studies with larger sample size and reinforces the need for expansion of health programs on prevention and control of visual impairment and their causes.

    Keywords: Blindness, Low Vision, Visual Impairment, Prevalence
  • Katibeh M. , Sehat M. , Rajavi Z. , Yaseri M. , Ziaee H. , Hosseini S. , Kheiri B. Page 200
    Purpose
    Vision disorders are closely associated with poverty, particularly blindness. We determined the prevalence of low vision and blindness in different socioeconomic levels. Our goal was determination of correlation between socioeconomic determinants and visual acuity in Varamin city.
    Methods
    This community based study was done on 2737 people over the age of 50 years, living Varamin city and subsidiary regions. We selected samples according stratified cluster random sampling. We standardized the questionnaire and trained questioner to collect data by interview and ophthalmic examinations in home visits. Patients were referred to the ophthalmology clinic if we find problem in initial examinations. Quality controls were done during the processes. We analyzed data by ANOVA, chi-square and other nonparametric tests and concentration index in SPSS and STATA soft ware’s.
    Results
    We determined the socioeconomic level of people with 91% response rate. People with Low socioeconomic level had significantly lower education level, higher unemployment rate and lower marital status.Low socioeconomic level associated significantly with unilateral blindness, unilateral and bilateral low vision (P<0.001).Socioeconomic level and bilateral blindness didn’t have correlation (P=0.13). Visual defect significantly was seen in low socioeconomic (concentration Index=-0.24, 95%CI:-0.32,-0.16) and bilateral blindness didn’t seen in low socioeconomic groups. (Concentration index=-0.15, 95%CI:-0.37,0.06).
    Conclusion
    Socioeconomic level had association with unilateral blindness, unilateral and bilateral low vision.Low socioeconomic people have low education, unemployment and low social support so they don’t care of themselves because of lack of knowledge, or low access to appropriate health care. We suggest moreinvestigation on these reasons.
    Keywords: Socio, Economic, Blindness, Low Vision, Prevalence
  • Marjan Abedi, Azamahmadi, Soheila Rahgozar Page 208
    Stem cell therapy has been applied for the treatment of degenerative diseases encompassing corneal disorders.This consideration is regarding the unique characteristics of stem cells including self-renewal and pluripotency. Some corneal diseases result from deficiencies in the limbal region. In these conditions, limbal stem cell therapy is considered in which limbal stem cells are cultured in vitro and transplanted. However, allograft stem cell transplants may be rejected and the use of immonosuppressors may have adverse effects.Patient’s epithelial cells are suggested as a source for corneal stem cells. Animal studies have shown successful differentiation of hair follicle, dental pulp, bone marrow, oral mucus and mesenchymal stem cells to corneal epithelial cells. In this revie warticle, the corneal stem cells are first introduced. Various stem cell cultures are then discussed and the possibility of using other stem cell sources for the treatment of corneal disorders is evaluated.
    Keywords: Corneal Disorders, Stem Cells, Limbal Region, Cell Culture
  • Akbari M. Page 222
    Keratoconus is a non-inflammatory, progressive thinning process of the cornea. It is a relatively common disorder of unknown etiology that can involve each layer of the cornea and often leads to high myopia and astigmatism.Computer- assisted corneal topography devices are valuable diagnostic tools for the diagnosis of subclinical keratoconus and for tracking the progression of the disease. The traditional conservative management of keratoconus begins with spectacle correction and contact lenses. Several newer, more invasive, treatments are currently available, especially for contact lens-intolerant patients. Intrastromal corneal ring segments can be used to reshape the abnormal cornea to improve the topographic abnormalities and visual acuity. Phakic intraocular lenses such as iris-fixated, angle-supported, posterior chamber implantable collamer and toric lenses are additional valuable options for the correction of refractive error. Corneal cross-linking is a relatively new method of stiffening the cornea to halt the progression of the disease. The future management of keratoconus will most likely incorporate multiple treatment modalities, both simultaneous and sequential, for the prevention and treatment of this disease.
    Keywords: Keratoconus, Review, Management
  • Feizi S. , Jafarinasab Mr , Rezaie Kanavi M. , Rahmanishad A. Page 233
    Purpose
    To report the possible transmission of Zygomycetes infection by a corneal graft harvested from a donor with signs of trauma to the orbital region to a keratoconic patient who underwent deep anterior lamellar keratoplasty (DALK).Case Report: A 19-year-old keratoconic man underwent DALK in the right eye. The corneal graft was harvested from a donor with signs of orbital trauma. On postoperative day 3, slit lamp examination revealed multiple refractile lines involving the entire donor stroma. With a possible potential diagnosis of lattice dystrophy of the donor cornea, the graft was replaced. Histopathologic analysis demonstrated Zygomycetes graft infection.
    Conclusion
    This case report suggests that corneas harvested from donors with signs of orbital trauma may be at risk of donor-to-recipient transmission of Zygomycetes infections.
    Keywords: Zygomycosis, Donor to Host Transmission, Anwar Big, Bubble Technique, Deep Anterior Lamellar Keratoplasty
  • Tavakoli M. , Bagheri A. , Salehirad S. , Faraz M. , Roghaee S. Page 238
    Purpose
    To present a case of orbital abscess secondary to mandibular odontogenic infection.Case report: A 30 year old man presented with ocular pain and exophthalmos of the left eye following a dental infection since a few days ago. A localized abscess was detected in the left orbital CT but the paranasal sinuses were clear. Involvement of the left third mandibular molar was evident on facial X-ray. Simultaneoussurgical drainage of the orbital and dental lesions was performed following failure of medical treatment.Consequently the patient’s clinical picture resolved completely.
    Conclusion
    Mandibular odontogenic infection is a rare cause of orbital cellulitis and early surgical intervention has great value in treatment of this condition.
    Keywords: Orbital Abscess, Mandibular Infection, Paranasal Sinus
  • Bagheri A. , Roshani M. , Eshaghi M. , Abbasnia E. Page 243
    Purpose
    To report an extremely rare presentation of isolated orbital xanthogranuloma with no systemic disease, nor dermatologic manifestation.Case report: The patient was a 45-year-old man complaining of a mass lesion in the superior and inferior eyelids of his right eye; the lesions had been enlarging slowly and painlessly since 5 years before. Other examinations (including skin, heart, etc.) and lab data (CBC, lipid profile, liver and kidney function tests)were normal. The tumor on the superior eye lid was excised completely. Histopathology confirmed a diagnosis of xanthogranuloma. The tumor on the lower eyelid was excised, too. During 6 months of followup no sign of recurrence was found.
    Conclusion
    Adult onset xanthogranuloma may manifest as an isolated orbital mass. In such situations,complete systemic examinations, serologic testing and paraclinic evaluation (ECG, imaging) should be done and long term follow up is recommended.
    Keywords: Xanthogranuloma, Orbit, Tumors