فهرست مطالب

مجله مطالعات علوم پزشکی
سال بیست و سوم شماره 5 (آذر و دی 1391)

  • تاریخ انتشار: 1391/10/09
  • تعداد عناوین: 14
|
  • نسیم بهرامی، محمدعلی سلیمانی*، سید حمید شریف نیا، حوریه شایگان، رضا مسعودی، هادی رنجبر صفحات 466-470
    پیش زمینه و هدف

    فن هایی نظیر APACHE IV به شکل وسیع برای پیش بینی میزان مرگ و میر بیمارانی که با تشخیص های مختلف در بخش مراقبت های ویژه بستری شده اند، استفاده می شود. این شاخص ها به عنوان یک ابزار استاندارد همچنین برای بررسی مدت اقامت بیماران در بخش، ارزیابی کیفیت مراقبت های ارائه شده و طبقه بندی شدت بیماری ها در مطالعات در نظر گرفته می شوند. هدف از این مطالعه بررسی پیش بینی درصد موارد مرگ و میر و طول مدت بستری بیماران بستری با فن APACHE IV در بخش مراقبت های ویژه است.

    مواد و روش کار

    در این مطالعه مقطعی برای بررسی بیمارانی که در طول 6 ماه از سال 1389 با تشخیص های مختلف در بخش های ICU دو مرکز آموزشی درمانی بستری شده و شرایط ورود به جامعه پژوهش را داشتند، از ابزار مشخصات دموگرافیک و APACHE IV استفاده شد.

    یافته ها

    از 240 بیمار بستری در بخش ICU، 159 نفر(3/66%) زنده ماندند. میانگین نمره APACHE IV بیماران 07/19 ± 62/50 بود(حداقل 13 و حداکثر 98). میزان پیش بینی مرگ با استفاده از APACHE IV، 81/11درصد و مرگ مشاهده شده 7/33 درصد بود. میانگین نمره APACHE IV در بیمارانی که زنده ماندند 94/44 و در بیمارانی که فوت شده بودند 77/66 بود(000/0 = P، 10/7: t).

    بحث و نتیجه گیری

    نتایج مطالعه نشان داد که APACHE IV می تواند به شکل بسیار دقیق میزان مرگ و میر بیماران بستری در بخش مراقبت های ویژه را پیش بینی کند. استفاده از این شاخص و سایر ابزارهای طبقه بندی شدت بیماری ها همچنین در پیش بینی روند درمان بیماران بستری در بخش ICU مفید خواهد بود، اگرچه مطالعات بیشتری در این زمینه باید صورت گیرند.

    کلیدواژگان: APACHE IV، مرگ و میر، طول مدت بستری، بخش مراقبت های ویژه
  • محمود بهمنی، کورش ساکی صفحات 471-475
    پیش زمینه و هدف
    زالو گرفتگی در انسان با خونریزی بینی، خونریزی واژینال، خونریزی رکتال، هماتمز و هموپتزی همراه بوده و موجب بروز آنمی می گردد. تاکنون داروی ضدانگلی در فارماکوپه ایران و سایر ملل دنیا برای زالو تولید نشده است لذا این مطالعه با هدف معرفی مداروی ضدانگلی موثر انجام شد.
    مواد و روش کار
    در این مطالعه تجربی اثر ضد لیمناتیس نیلوتیکا دوزهای متفاوت داروهای لوامیزول، نیکلوزامید و آلبندازول بر فاکتور فلجی و مرگ زالو با آزمایش ضدزالویی بررسی شد. داده ها توسط نرم افزار SPSS و آزمون آنالیز واریانس تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    نتایج نشان می دهد که میانگین زمان مرگ زالو برای داروهای لوامیزول با دوزهای مجزا 100، 200 و 300 میلی گرم به ترتیب 2.22±10.22، 1.93±8.33 و 2.22±6.77 دقیقه و برای دوزهای 100، 200 و 300 میلی گرم نیکلوزامید به ترتیب 6.03±32.22، 9.19±26.33 و 5.82±20.22 دقیقه موجب مرگ زالو شد. تیمارهای 100، 200 و 300 میلی گرم آلبندازول و گروه آب مقطر اثری کشندگی بر زالو نداشتند.
    نتیجه گیری
    لوامیزول و نیکلوزامید اثر ضد زالویی بالایی بر لیمناتیس نیلوتیکا داشته و می توانند در موارد زالو گرفتگی موثر واقع شوند.
    کلیدواژگان: زالو، لیمناتیس نیلوتیکا، آزمایش ضدزالویی، لوامیزول، نیکلوزامید، آلبندازول
  • پویا پورنقی، شاپور حسن زاده، رجبعلی صدرخانلو، امیرعباس فرشید صفحات 476-484
    پیش زمینه و هدف
    دیابت یک بیماری متابولیکی است که بر تمام بدن از جمله دستگاه تناسلی ماده تاثیر می گذارد و از عوامل موثر در ناباروری می باشد. متفورمین از داروهای رایج کنترل قند خون بیماران دیابتی است. هدف این مطالعه بررسی تغییرات فوق ریزبینی فولیکول های تخمدانی رت های دیابتی و سنجش میزان اثربخشی داروی متفورمین در این زمینه بود.
    مواد و روش کار
    36 سر رت ماده بالغ نژاد Sprague-Dawley (210-170گرم) در 3 گروه (کنترل، دیابتی و دیابتی درمان شده با متفورمین) مطالعه شدند. در گروه های دوم و سوم، رت ها با تزریق mg/kg 45 استرپتوزوتوسین دیابتی و در گروه سوم با mg/kg/day 100 متفورمین منوهیدروکلراید تیمار شدند. در پایان دوره آزمایش، رت ها تشریح و تخمدان راست آن ها پس از آماده سازی، با میکروسکوپ الکترونی عبوری (TEM) مطالعه گردیدند.
    یافته ها
    تغییرات ایجادشده در سلول های گرانولوزای فولیکول های تخمدانی رت های گروه دیابتی در مقایسه با گروه کنترل شامل کوچک و چروکیده شدن سلول گرانولوزا، کوچک شدن، بی نظمی شکلی و کاهش فعالیت هسته سلول (متراکم تر شدن کروماتین)، کاهش تعداد و ظهور اشکال غیرطبیعی اندامک های سیتوپلاسم سلول، تجمع قطرات لیپیدی در سیتوپلاسم، ازهم گسیختگی سلول های تاج شعاعی و فاصله گرفتن آن ها از پرده شفاف است. کاهش تعداد و هموژن شدن میتوکندری ها، بالونی شدن کریستاهای برخی از میتوکندری ها، تورم شبکه های آندوپلاسمی صاف و دانه دار از بارزترین تغییرات اندامکی در گروه دیابتی بودند.
    بحث و نتیجه گیری
    دیابت باعث ایجاد تغییرات فرا ساختاری آپوپتوزی در سلول های گرانولوزا شده و منجر به آترزی فولیکول های در حال رشد خواهد. درمان با متفورمین می تواند در ایجاد شرایط بهتر در موارد ذکرشده در بیماران دیابتی موثر باشد.
    کلیدواژگان: تخمدان، سلول های گرانولوزا، دیابت، متفورمین، میکروسکوپ الکترونی، موش صحرایی
  • محمدحسین داعی پاریزی، حمیدرضا نجفی، سید علی محمد عرب زاده، حمیدرضا ملایی، زهرا ایرانمنش صفحات 485-491
    پیش زمینه و هدف
    بیماری های سرخک، سرخجه و اوریون پس از تهیه واکسن های مناسب تهدید مهمی برای کودکان نبوده و در طی سال های گذشته شیوع آن ها در کشورهای با پوشش واکسیناسیون مناسب کاسته شده و اپیدمی های مهمی از آن ها بروز نشده است. در سال های ابتدایی شروع واکسیناسیون علیه این بیماری ها، با توجه به ایجاد مصونیت چشمگیر علیه ابتلا به آن ها، برنامه های واکسیناسیون به صورت اصولی مدون نبوده و واکسیناسیون به صورت تک دوز بود.
    مواد و روش کار
    تعداد 200 کودک در دو گروه شامل 100 نفر با یک بار واکسیناسیون(در سن 12 ماهگی) و 100 نفر با دو بار واکسیناسیون (در سن های 12 و 18 ماهگی) وارد مطالعه شده و پس از کسب رضایت آگاهانه از والدین آن ها از کودکان خون گیری به عمل آمد. میزان آنتی بادی علیه سرخک، سرخجه و اوریون در سرم خون آن ها اندازه گیری شده و بر اساس پروتکل های مربوط به کیت های استفاده شده مقادیر مثبت و منفی که بیانگر وجود مصونیت سرمی بوده و نیز میزان کمی آن ها اندازه گیری شد.
    یافته ها
    نتایج حاصل نشان داد که رابطه ایی بین جنسیت کودک با میزان مصونیت سرمی کودکان وجود نداشت. مقایسه موارد مثبت و منفی سرمی آنتی بادی ها نشان داد که میزان موارد مثبت IgM علیه سرخک (33%) در یک بار واکسیناسیون نسبت به دو بار (39%) تفاوت معنی دار نداشته، میزان موارد مثبت IgG علیه سرخک (76%) در یک بار واکسیناسیون نسبت به دو بار (99%) تفاوت آماری معنی داری داشته، میزان موارد مثبت IgM علیه ارویون (84%) در یک بار واکسیناسیون نسبت به دو بار (99%) تفاوت آماری معنی داری داشته، در حالی که موارد مثبت IgG علیه اوریون (97%) در یک بار واکسیناسیون نسبت به دو بار (99%) تفاوت آماری معنی داری نداشته، موارد مثبت میزان IgM علیه سرخجه (21%) در یک بار واکسیناسیون نسبت به دو بار (14%) تفاوت آماری معنی داری نداشته ولی موارد مثبت میزان IgG (84%) در یک بار واکسیناسیون نسبت به دو بار (97%) تفاوت آماری معنی داری داشته است.
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به میزان بالای مصونیت سرمی و نیز میزان بیشتر موارد مثبت آنتی بادی علیه سه بیماری مزبور به نظر می رسد برنامه واکسیناسیون دو دوز در فاصله زمانی 12 ماهگی و 18 ماهگی بهتر از برنامه های واکسیناسیون دیگر اثربخشی دارد.
    کلیدواژگان: واکسیناسیون MMR، سرخک، سرخجه، اوریون، مصونیت سرمی
  • گزیزه صبا، زینب خانجانی صفحات 492-498
    پیش زمینه و هدف
    بالاترین منفعت یک عمل زیبای مسئله روان شناختی آن برای بیمار است. این پژوهش با هدف مقایسه اختلالات شخصیت خوشه C و B در متقاضیان جراحی زیبایی با افراد غیرمتقاضی انجام شده است.
    مواد و روش کار
    پژوهش حاضر یک بررسی علی مقایسه ای است. متقاضیان جراحی زیبایی 62 نفر بودند که با روش نمونه گیری در دسترس و غیر متقاضیان با همتا سازی سن، جنسیت، شغل و سطح تحصیلات از میان بستگان داوطلبین جراحی زیبایی انتخاب شدند، بنابراین آزمودنی های پژوهش حاضر 124نفر بودند. همچنین متقاضیان جراحی زیبایی مراجعانی بودند که در طی سه ماه به مراکز تخصصی جراحی زیبایی شهر ارومیه مراجعه کرده بودند. اطلاعات از طریق پرسشنامه MCMI-III جمع آوری گردید و یافته ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون MANOVA مورد تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که از بین اختلالات شخصیت خوشه C و B بین دو گروه فوق الذکر فقط در دو اختلال شخصیت مرزی و اجتنابی تفاوت معنی داری بدست نیامد، اما در سایر اختلالات شخصیت این دو خوشه تفاوت معنی دار بود.
    بحث و نتیجه گیری
    باید به این نکته توجه داشت که همه افراد برای انجام دادن جراحی زیبایی کاندید مناسبی نیستند به ویژه آن هایی که از سلامت روانی و شخصیتی لازم برخوردار نیستند. لذا ارزیابی ویژگی های شخصیتی این افراد قبل از انجام عمل و مداخلات پزشکی توسط روان پزشک و روانشناس حائز اهمیت می باشد.
    کلیدواژگان: اختلالات شخصیت خوشه B، اختلالات شخصیت خوشهC، جراحی زیبایی
  • محمدرضا عبدی، فرهاد کامرانی، محمد صاحب الزمانی، علیرضا ظهور صفحات 499-505
    پیش زمینه و هدف
    پسوریازیس بیماری شایع ژنتیکی و پرولیفراتیو مزمن التهابی پوست است که علاوه بر آثار جسمی، بر کیفیت زندگی بیماران تاثیر می گذارد و بیماری اغلب تا آخر عمر می ماند. ویتیلیگو یک اختلال پیگمانتاسیون پوست می باشد که اثرات سویی در زندگی شخصی و اجتماعی فرد به جا گذاشته، منجر به اختلال عملکرد اجتماعی وی می گردد. هدف از مطالعه، ارزیابی کیفیت زندگی بیماران مبتلا به پسوریازیس و ویتیلیگو و در نهایت مقایسه کیفیت زندگی این دو گروه می باشد.
    روش کار
    در این مطالعه توصیفی-مقایسه ای، تابستان 1388 تعداد 115 بیمار مبتلا به پسوریازیس و 115 بیمار مبتلا به ویتیلیگو حائز شرایط واحدهای مورد پژوهش(سن بالای 20 سال و حداقل سابقه بیماری 6 ماه)، به روش نمونه گیری مستمر، در درمانگاه های پوست وابسته به دانشگاه های علوم پزشکی شهر تبریز توسط پرسشنامه پژوهشگر ساخت(در سه بعد جسمی، روحی و اجتماعی-اقتصادی) مورد بررسی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از آمار توصیفی و آزمون های آماری کای دو و تی و به کمک SPSS-VER17 انجام شد.
    یافته ها
    متوسط امتیاز بیماران پسوریازیس در حیطه جسمانی 5 /18± 52/64 و در گروه ویتیلیگو25/18± 78/72 بود.) 001/0= (p. متوسط امتیاز بیماران پسوریازیس در حیطه روحی9/19± 2/35 و در گروه ویتیلیگو6/24±7/40 بود. (065/0= p) متوسط امتیاز بیماران پسوریازیس در حیطه اجتماعی-اقتصادی61/24±18/60 و در گروه ویتیلیگو5/22±9/52 می باشد (P=0/022). مقایسه ابعاد کلی کیفیت زندگی دو گروه تفاوت آماری معنی داری نشان نداد. (541/0=. p)
    نتیجه گیری
    بیماری ویتیلیگو و پسوریازیس تاثیر عمیقی بر کیفیت زندگی بیماران دارد. و این دو گروه به واسطه نشانه ها و درمان بیماری به یک نسبت ناراحتی را تجربه کردند.
    کلیدواژگان: پسوریازیس، ویتیلیگو، کیفیت زندگی
  • منصور علیزاده، علی طهرانچی، مهدی شکوهی صفحات 506-512
    هدف
    بررسی تاثیر داروی تامسولوسین در درمان طبی سنگ های دیستال حالب و مقایسه آن با نیفیدیپین
    مواد و روش کار
    تعداد 57 بیمار با سنگ دیستال حالب (سایز mm 6- 3) به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. 29 نفر تامسولوسین mg 4/0 روزانه و 28 نفر نیفیدیپین دریافت کردند. (mg 30 روزانه). بیماران در هر دو گروه مجاز به مصرف مایعات و شیاف مسکن ایندومتاسین mg 100 در صورت درد بودند، تمام بیماران از نظر مقدار مسکن مصرفی، دفع سنگ و مدت زمان دفع سنگ مورد بررسی قرار گرفتند. تمام بیماران 28 روز پیگیری شدند.
    یافته ها
    گروه تامسولوسین به طور متوسط در 29/6 روز و گروه نیفیدیپین در 38/6 روز سنگ را دفع کردند (P = 0. 947). از گروه تامسولوسین 5 نفر و از گروه نیفیدیپین 4 نفر سنگ را دفع نکردند (1 P=). گروه تامسولوسین به طور متوسط 28/6 مسکن و گروه نیفیدیپین 21/5 مسکن مصرف کردند (P=0.403).
    در گروه تامسولوسین 3 نفر و در گروه نیفیدیپین 2 نفر دچار عارضه دارویی شدند (P= 1) هیچ کدام از تفاوت ها از نظر آماری معنی دار نبود.
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به اثرات یکسان تامسولوسین و نیفیدیپین در سنگ های دیستال حالب، هر دو دارو، داروهای مناسب و Safe در درمان سنگ های دیستال حالب هستند و اثر بخشی و عوارض آن ها تفاوت معنی داری ندارد.
    کلیدواژگان: سنگ دیستال حالب، تامسولوسین، نیفیدیپین، درمان طبی
  • فرناز منصف اصفهانی، سوسن ایرانی صفحات 513-520
    پیش زمینه و هدف
    سیست های ادنتوژنیک(odontogenic cysts)، سیست های برخاسته از اپی تلیوم تشکیل دهنده دندان(odontogenic epithelium) می باشند که توسط اپی تلیوم ادنتوژنیک پوشانده شده اند. امکان تغییرات تومورال (تومور خوش خیم و بدخیم) در هر سه سیست دنتی ژروس، ادونتوژنیک کراتوسیست و رادیکولار سیست وجود دارد. درصد این تغییرات برای ادونتوژنیک کراتوسیست کمترین میزان می باشد. میزان تکثیر سلول های اپی تلیالی این سیست ها در پیش آگهی ضایعات مزبور از اهمیت خاصی برخوردار است. از مارکرهایی که در پیش آگهی استفاده شده است HER2/neu می باشد.
    مواد و روش کار
    در این مطالعه، از آرشیو پرونده های بخش پاتولوژی دهان و فک و صورت دانشکده دندانپزشکی 70 عدد، انتخاب شدند که شامل 29 نمونه سیست دنتی ژروس،24 نمونه ادنتوژنیک کراتوسیست و 17 نمونه رادیکولار سیست بودند و با تکنیک ایمونوهیستوشیمی رنگ آمیزی شدند. اطلاعات بعد از جمع آوری توسط آزمون دقیق فیشر و نرم افزارSPSS نسخه 17. مورد تحلیل قرار گرفتند.میزان رنگ پذیری سلول های تومورال درجه بندی شده و به هر نمونه نمره ای(score) از 0 تا 3 تعلق گرفت.اخذ نمرات 2 و 3 افزایش بیان (over expression) تفسیر شده اند.
    یافته ها
    تعداد 3 نمونه از نوع OKC (5/12%)، 7 نمونه از نوع دنتی ژروس (1/24%) نمره ی صفر را گرفته اند، اما هیچ نمونه از نوع رادیکولارسیست نمره ی صفر را کسب نکرده است. آزمون دقیق فیشر (Fisher’s Exact test) نشان داد که بین نوع سیست و نمره ی اخذ شده توسط هریک از نمونه های سیست ها، ارتباط معنی دار آماری وجود دارد. (P=0.005)، در سیست OKC در 7/41%، در سیست دنتی ژروس در 3/48% و در سیست رادیکولار در 2/88% موارد نمرات رنگ آمیزی 2 و 3 بودند (افزایش بیان داشتند).
    بحث و نتیجه گیری
    بالاترین میزان افزایش بیان HER2 مربوط به سیست رادیکولار به میزان2/88% می باشد که می تواند بالا بودن میزان تکثیر سلولی در اپیتلیوم این سیست را نشان دهد. این میزان می تواند توجیه گر بالا بودن میزان ایجاد کارسینوم در residual periapical cyst و periapical cyst باشد.
    کلیدواژگان: سیست های ادونتوژنیک، HER2
  • غلامرضا گل محمدنژاد بهرامی، اکبر سلیمان نژاد، سارا علی زاده صفحات 521-530
    پیش زمینه و هدف
    این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی رویکرد شناخت درمانی بر کاهش وزن دختران دانشجوی چاق یا دارای اضافه وزن افسرده صورت گرفته است.
    مواد و روش کار
    روش تحقیق از نوع آزمایشی(تجربی) و طرح پژوهشی از نوع طرح نیمه آزمایشی(نیمه تجربی) دو گروهی-انتساب غیرتصادفی با پیش-آزمون و پس-آزمون بود. 30 دختر دانشجوی چاق یا دارای اضافه وزن افسرده، به پرسشنامه های چند جنبه ای شخصیتی مینه سوتا، افسردگی بک، شاخص توده بدنی برای اندازه گیری و تعیین چاقی و اضافه وزن پاسخ دادند.
    یافته ها
    داده ها به وسیله آزمون های آماری تی و تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که شناختی درمانی بر کاهش وزن دختران دانشجوی چاق یا دارای اضافه وزن افسرده اثربخش می باشد. شناختی درمانی منجر به کاهش افسردگی در دختران دانشجوی چاق یا دارای اضافه وزن افسرده شده است.
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به اثر بخشی دوره ی شناختی درمانی بر کاهش وزن، دوره ی آموزشی مذکور، جهت کاهش افسردگی و در راستای آن کاهش چاقی مراجعان توسط روان شناسان عمومی و بالینی بکار گرفته شود.
    کلیدواژگان: کاهش وزن، چاقی، افسردگی، اضافه وزن، شناخت درمانی
  • عباس دولانی، مهناز حاجی محمدیان، علی رشیدی، حسن نظری، شهین خسروشاهی، مرتضی متذکر صفحات 531-538
    پیش زمینه و هدف
    چاپ و نمایه مقالات، به عنوان یکی از شاخص های تحقیق و توسعه و همچنین شناخت و ارزیابی وضعیت پژوهشی هر کشور، توسط برنامه ریزان و سیاست گذاران پژوهشی و نیز محققان است. هدف از این مقاله بررسی وضعیت تولیدات علمی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه بر اساس پایگاه های اطلاعاتی WOS، Scopus و PubMed بین سال های 2010 و 2011 می باشد. ضمنا رشد تولیدات علمی دانشگاه در بازه زمانی 10 ساله مورد بررسی و مقایسه قرار می گیرد.
    مواد و روش کار
    این پژوهش توصیفی و از نوع کاربردی می باشد. داده های کتاب شناختی این پژوهش از پایگاه های WOS، Scopus، PubMed و پایگاه های اطلاعاتی داخلی کشور جمع آوری شده است. پس از ارائه اطلاعات توصیفی مدارک بازیابی شده از منظر شاخص های مختلف ی مورد ارزیابی قرار گرفتند، از آن جمله، میزان مشارکت در تولیدات علمی در مقیاس فردی، دانشگاهی و جغرافیایی، میزان استنادات به مقالات و تحلیل شاخص H نویسندگان، بررسی تولیدات علمی بر اساس نویسنده اول و یا نویسنده مسئول، بررسی تولیدات علمی بر مبنای مقوله بندی موضوعی و بالاخره تحلیل تولیدات علمی از نظر اشتراکات موضوعی و پیوندهای بین رشته ای. برای تحلیل آماری نیز از نرم افزار Excel2010 استفاده شد.
    یافته ها
    سرانه کل مقالات اعضای هیئت علمی دانشگاه در سال 1389 بالغ بر 68 درصد بود. به عبارتی 68 درصد اعضای هیئت علمی دانشگاه در تولید مقالات سهم داشته اند. از میان 256 مقاله نویسندگان دانشگاه علوم پزشکی ارومیه در پایگاه WOS، بالغ بر 114 مقاله با همکاری نویسندگان خارج از دانشگاه نوشته شده است. همچنین از میان 114 مقاله مذکور، 13 مقاله با همکاری نویسندگان خارج از کشور بوده است. به طور کلی میزان استناد به مقالات دانشگاه علوم پزشکی ارومیه بر اساس نمایه WOS از سال 2003 میلادی روندی رو به رشد داشته است که این روند افزایشی از سال 2007 سرعت قابل توجه ای به خود گرفته است که نشان دهنده بهبود کیفیت مقالات ارائه شده می باشد.
    بحث و نتیجه گیری
    تعداد تولیدات علمی دانشگاه از عدد 50 در سال 1383 به رقم 302 در سال 1390 رسیده است که رشد شش برابری را نشان می دهد. همچنین بر اساس نتایج بدست آمده نویسندگان دانشگاه علوم پزشکی ارومیه گرایش زیادی برای همکاری علمی و تالیف مشترک مقالات خصوصا در سطح بین المللی را ندارد.
    کلیدواژگان: تولید علم، پایگاه های اطلاعاتی، شاخص H، دانشگاه علوم پزشکی ارومیه، مقالات
  • رحیم محمودلو، لطیف قندیلی، پریسا یوسف فام، مجتبی کریمی پور صفحات 539-543
    پیش زمینه و هدف
    تروماهای ناشی از سلاح گرم از زمان شروع جنگ های جهانی تا به امروز و با پیشرفت تسلیحات نظامی تلفات جانی زیادی را در جوامع بشری سبب شده است. با توجه به مرزی بودن استان آذربایجان غربی و هم چنین با توجه به تاریخچه 8 سال دفاع مقدس در این استان و بقایای تسلیحات مرگبار باقیمانده از آن سال ها همواره شاهد ارجاع مصدومین ناشی از سلاح های گرم و انفجاری به مراکز درمانی این استان هستیم. این مطالعه با هدف بررسی اپیدمیولوژیک تروماهای نافذ ناشی از سلاح گرم در بیماران مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی ارومیه از مهر 81 تا مهر 86 انجام شده است.
    مواد و روش کار
    مطالعه مقطعی-توصیفی تمام بیماران که به علت آسیب با اسلحه گرم از مهر 1386-1381 به بیمارستان امام خمینی (ره) ارومیه مراجعه کرده بودند وارد مطالعه شدند. پرسشنامه مشتمل بر متغیرهای مطالعه که شامل جنس بیماران-سن بیماران-عامل تروما-محل اصابت گلوله-عضو آسیب دیده- میزان فوت- میزان معلولیت بودند تهیه شد. با مراجعه به پرونده بیماران اطلاعات جمع آوری شد. داده های فرم اطلاعاتی دسته بندی و با استفاده از آزمون های توصیفی و تهیه جداول –توزیع فراوانی گزارش گردید.
    یافته ها
    از تاریخ مهر 81 تا مهر 86 تعداد 138 نفر با ترومای سلاح گرم (گلوله و انفجار) به بیمارستان امام خمینی ارومیه آورده شده اند. 93 نفر (57%) مربوط به سنین 29-10 سال بودند. 126 نفر (3/91%) را مردان تشکیل داده بودند. میانگین روزهای بستری 9/5 روز بود. 64 مورد (3/46%) تروما ناشی از سلاح جنگی، 37 مورد (8/26%) ناشی از سلاح غیر جنگی، 37 مورد (8/26%) ناشی از انفجار مین بوده است. بیشترین محل اصابت سلاح گرم سر و گردن با 56 مورد (8/28%) و اندام تحتانی با 40 مورد (6/20%) بود. از مجموع 91 مورد آسیب عضو در سلاح گرم بیشترین محل های آسیب را ریه و پلورا با 21 مورد (07/23%) و آسیب عروق با 18 مورد (78/19%) تشکیل داده بودند. از مجموع 138 بیمار، برای 74 مورد (6/53%) عمل جراحی انجام شده بود. پیامد 93 مورد (3/67%) ترخیص بدون معلولیت و میزان مرگ و میر 12 مورد (6/8%) و معلولیت فیزیکی 9 مورد (5/6%) را شامل می شود.
    نتیجه گیری
    با توجه به حجم زیاد بیماران آسیب دیده با اسلحه گرم در استان آذربایجان غربی و اینکه درصد عمده ای به علت انفجار مین می باشد لازم است مسئولین مربوطه به این امر توجه ویژه داشته باشند.
    کلیدواژگان: تروما، آسیب، سلاح گرم، عضو
  • فردین میرزاطلوعی صفحات 544-548
    پیش زمینه و هدف
    حضور دانشجویان پزشکی در اتاق عمل ارتوپدی می تواند با الگوی آموزشی یادگیری بر مبنای گروه های کوچک مفید باشد. به منظور بررسی تاثیر حضور دانشجویان پزشکی در اتاق عمل بر نمرات آزمونی آن ها این مطالعه طراحی شد.
    مواد و روش ها
    40 دانشجوی پزشکی در قالب دو گروه 20 نفری وارد مطالعه شدند. یک گروه سه روز در هفته به اتاق عمل رفته و به عنوان مشاهده گر تحت آموزش آناتومی اندام، شناخت وسایل ارتوپدی، خواندن رادیوگرافی شکستگی ها و سوال و جواب آزاد قرار گرفتند. گروه دوم پنج روز در هفته در درمانگاه حضور یافتند. نمرات آزمون کتبی و شفاهی و جامع پیش کارورزی دو گروه توسط نرم افزار آماری با هم مقایسه گردید. یک پرسشنامه نیز برای اهداف مطالعه تدوین و توسط اعضای دو گروه تکمیل گردید و نتایج آن به صورت توصیفی تحلیل گردید.
    یافته ها
    معدل نمرات گروه اتاق عمل 55/17 و معدل گروه درمانگاه 25/16 بود. آنالیز آماری اختلاف معنی داری را بین دو گروه به لحاظ معدل نشان می داد(p=.01) در خصوص نمرات شفاهی-عملی نیز در گروه اتاق عمل (گروه A) متوسط نمره 5/17 (/990= Sd و CI 95%) و در گروه غیر اتاق عمل (گروه B) متوسط نمره 15.05 (با 1/1 = Sd و CI 95%) بود. در بین سوالات آزمون سراسری جامع پیش کارورزی درصد سوالات پاسخ داده شده صحیح توسط گروهA بیشتر از گروه B بود به نحوی که متوسط پاسخ صحیح گروه A5/79% و در گروه B 62% بود. آنالیز آماری این اختلاف را معنی دار نشان می داد (pvalue =0.002). در پاسخ به سوالات پرسشنامه 16 دانشجو از گروه اتاق عمل در مقابل 8 دانشجو گروه غیر اتاق عمل در پاسخ به این که آیا حضور در اتاق عمل ضروری است پاسخ مثبت داده بودند. 50% از اعضای هر گروه معتقد بودند که این حضور می تواند به طور کلی ایفای نقش پزشکی موثر باشد
    نتیجه گیری
    حضور دانشجوی پزشکی در اتاق عمل نه تنها باعث افزایش نمرات درون بخشی می گردد بلکه تاثیر آن نیز در آزمون های سراسری بارز است.
    کلیدواژگان: اتاق عمل، ارتوپدی، دانشجویان پزشکی
  • حمیرا نصیری رینه، فرنگیس خانپور صفحات 549-555
    پیش زمینه و هدف
    چاقی و خصوصا چاقی بالای تنه عامل خطر مهمی برای ایجاد بیماری هاست. یکی از عوامل اصلی در بروز چاقی عوامل هورمونی می باشد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط هورمون های کورتیزول و تستوسترون با شاخص های تن سنجی و آنزیم های کبدی و گلوکز خون در مردان می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مقطعی تعداد 30 مرد بالغ سالم در محدوده سنی 2/7± 29 سال به طور تصادفی انتخاب و از نظر شاخص های تن سنجی (دور کمر، نمایه توده بدن «BMI»، نسبت دور کمر به باسن «WHR»)، قند خون ˓«FBS» سطوح سرمی کورتیزول، تستوسترون SGOT ˓SGPT و آلکالن فسفاتاز مورد مطالعه قرار گرفتند.
    یافته ها
    سطح کورتیزول با تستوسترون ارتباطی منفی (05/0>P) و با ˓WHR دور کمر BMI ˓FBS ارتباط مثبت (05/0>P) و با آلکالن فسفاتاز همبستگی مستقیم (01/0>P) داشته است. تستوسترون با ˓WHR دور کمر و BMI ارتباط معکوس نشان داد (05/0>P). میانگین ± انحراف معیار سطح کورتیزول در افراد دچار اضافه وزن و چاق در مقایسه با افراد طبیعی بیشتر بود (P<0/05). در حالی که غلظت تستوسترون در این مقایسه کاهش داشته است (05/0>P). میانگین ± انحراف معیار سطح کورتیزول در افراد با چاقی بالای تنه در مقایسه با افراد بدون چاقی بالای تنه افزایش نشان داد (05/0>P) ولی سطح تستوسترون در این مقایسه کاهش نشان داد (05/0>P) گلوکز و الکالن فسفاتاز ارتباط مثبتی را نشان دادند (05/0>P) و میان WHR BMI˓ دور کمر ارتباط مستقیم معنی داری دیده شد (01/0>P). سایر متغیرها ارتباط معنی داری با هم نداشتند.
    نتیجه گیری
    نتایج این تحقیق نشان می دهد که سطح کورتیزول با تستوسترون ارتباط منفی داشته و افزایش سطح کورتیزول و نیز کاهش سطح تستوسترون با بروز چاقی و چاقی شکمی همراه بوده که آن نیز خطر ابتلا به بیماری های نظیر قلب و عروقی دیابت و پوکی استخوان و... را افزایش می دهد.
    کلیدواژگان: کورتیزول، تستوسترون، شاخص های تن سنجی، آنزیم های کبدی، قند خون
  • فرحناز نوروزی نیا، بهروز ایلخانی زاده، عارفه اسماعیلی، زهرا یکتا، عباس، صفاری فرد صفحات 556-562
    پیش زمینه و هدف
    سرطان پستان شایع ترین سرطان در زنان می باشد و طبق مطالعات انجام شده در ایران شروع سرطان پستان حداقل یک دهه زودتر از شروع آن در کشورهای پیشرفته است. در سال های اخیر توجه زیادی به استفاده از بیومارکرها در پیشگویی پاسخ به درمان و پروگنوز بیماران شده است.
    مواد و روش ها
    از فروردین ماه سال 1383 تا بهمن 1387 تعداد 38 بیمار که با تشخیص کارسینوم داکتال پستان در بیمارستان امام خمینی ارومیه تحت ماستکتومی قرار گرفتند وارد این مطالعه گردیدند و بلوک های پارافینی موجود در آرشیو پاتولوژی بیمارستان امام خمینی جمع آوری و تحت رنگ آمیزی H&E و ایمنوهیستوشیمیایی Cyclin-D1، P27 و ER/PR قرار گرفتند. جمع آوری داده های بالینی نیز از طریق پرونده بیماران و آرشیو بیمارستان امام خمینی ارومیه صورت گرفته شد.
    یافته ها
    18 بیمار (4/47%) p27 مثبت و 9 بیمار (7/23%) نیز از نظر Cyclin-D1 مثبت بودند. در خصوص بیان گیرنده های استروژنی 14 نفر(8/36%) ER مثبت و 24 نفر(2/63%) ER منفی داشتند. در خصوص بیان گیرنده های پروژسترونی نیز 14 نفر(8/36%) PR مثبت و 24 نفر (2/63%) PR منفی داشتند.
    بحث و نتیجه گیری
    طبق نتایج بدست آمده ارتباط معنی داری بین بیان P27 و Cyclin-D1 با متغیرهای بالینی و پاتولوژیکی سرطان پستان مانند سن بیمار، تعداد غدد لنفی درگیر زیر بغل، درجه (grade)هیستولوژیکی و سایز تومور و نیز بیان رسپتورهای استروییدی مشاهده نشد که در برخی از مطالعات قبلی نیز چنین نتیجه ای به دست آمده است.
    کلیدواژگان: سرطان مهاجم پستان، Cyclin، D1، P27، گیرنده های استروییدی
|
  • Nasim Bahrami, Mohammad Ali Soleimani, Seyed Hamid Shraif Nia, Hoorieh Shaigan, Reza Masoodi, Hadi Ranjbar Pages 466-470
    Background and Aims

    Techniques like APACHE IV (Acute Physiology and Chronic Health Evaluation IV) are used extensively for predicting mortality rate of patients with different diagnosis in the intensive care unit who are admitted. These indexes are also considered as a standard tool for studying of hospitalized duration، quality evaluation of care provided and classification of illness severity. The purpose of this study was to determine the predicted mortality rate and duration of hospital stay in-patient admission in intensive care unit with APACHE IV technique.

    Materials and Methods

    This cross sectional study was conducted to evaluate patients during six months of 2010 of different sections of ICU wards in two health care centers. The study population had a utility profile and demographic and APACHE IV were used.

    Results

    From 240 patients admitted in ICU، 159 patients (66. 3%) remained alive. The mean APACHE IV patients were 50. 62 ± 19. 07 (minimum 13 and maximum 98). The predicted mortality rate using APACHE IV، 11. 18 % and the observed mortality rate was 33. 7%. APACHE IV score in survived patients were 44. 94 and died patients were 66. 77% (P = 0. 000، t: 7. 10).

    Conclusions

    The result of the present research showed that the APACHE IV can predict mortality of hospitalized patients in the intensive care unit precisely. So، by using these indicators and other instruments we can classify severity of diseases and expected course of treatment before patients hospitalization in ICU. Evidently further studies in this field should be done.

    Keywords: APACHE IV, mortality, duration of hospital stay, intensive care unit
  • Mahmood Bahmani, Kourosh Saki Pages 471-475
    Background and Aims
    Leech biting in human and animals is accompanied by nasal bleeding، vaginal bleeding، rectal bleeding، hematemesis، and hemoptesis and cause indication the anemia.
    Materials and Methods
    In this experimental study the anti limnatis nilotica effects of differens doses of levamisole، albendazole and niclosamide on leeches was investigated with anti leech assay. The data were analyzed with SPSS software and variants analysis (M±SD).
    Result
    The results shown that the average time death of leech for separate doses of levamisole with dose of 100، 200 and 300 mg 10. 22±2. 22، 8. 33±1. 93 and 6. 77±2. 22 minutes، respectively، and for niclosamide with doses of 100، 200 and 300 mg 32. 22±6. 03، 26. 33±9. 19 and 20. 22±5. 82 minutes killed the leeches. The treatments of 100، 200 and 300 mg of albendazole and 100 ml of distilled water hadn’t any effects on leeches.
    Conclusion
    Levamisole and niclosamide had the high effects on leeches and can be effective in leech contamination.
    Keywords: Leech, Limnatis nilotica, Anti leech assay, Levamisole, Niclosamide, Albendasole
  • Dr Poua Pounaghi, Dr Shapoor Hasanzadeh, Dr Rajab Ali Sadrkhanlou, Dr Amir Abbas Farshid Pages 476-484
    Background and Aim
    Diabetes is a metabolic disorder which affects whole systems in body including female reproductive system. Moreover، diabetes is an effective cause to infertility. Metformin is of the most common drugs using to control of hyperglycemia in patients. The aim of this study was surveillance of ultrastructural changes of ovarian follicles in diabetic rats and evaluation of Metformin efficiency.
    Materials and Methods
    Thirty-six adult Sprague-Dawley female rats (170-210g) were studied in 3 groups (Control، diabetic and diabetic treated by metformin). In second and third groups، rats were induced diabetes by streptozotocin and the third group were treated by metformin monohydrochloride. At the end of experience period، rats were euthanized and their right ovary -after preparation- were observed by Transmission Electron Microscope (TEM) to survey objective factors.
    Results
    In comparison with control group، shape shrinking and size decreasing in granulosa cells، nucleus disorder and shrinking، decline in nucleus activity (increasing of dark chromatin)، reduction in number of cytoplasmic organelles and their unnatural appearance، accumulation of lipid droplets in cytoplasm، gaps among corona radiata cells and their spacing from zona plucida were observed in diabetic group. Mitochondrial homogenization and decreasing in number، ballooning in cristae in some mitochondria، swelling of rough and smooth endoplasmic reticulum are of the most obvious organellar changes in diabetic group.
    Conclusion
    Diabetes causes ultrastructural changes of apoptosis to granulosa cells and leads to atresia in growing follicles. Treatment with metformin can cause better conditions to mentioned cases in diabetic patients.
    Keywords: Ovary, Granulosa Cell, Diabetes, Metformin, TEM, Rat
  • Mohammah Hassan Daie Parizi, Hamid Reza Najafi, Seyed Ali Arabzadeh, Hamid Reza Mollaei, Zahra Iranmanesh Pages 485-491
    Background and Aims
    Measles، rubella and mumps vaccination prevented the viral diseases threatening children during the recent decades. The incidences of these diseases in countries with high vaccination coverage have reduced significantly. Initial vaccination was as a single dose and then two dose vaccination was introduced. This change in the vaccination schedule still is renewed but the level of immunity، protection، production and stability of antibodies in the body is unknown. The aim of this study was the comparison of antibody levels among the children who received single or double doses of MMR vaccination.
    Materials and Methods
    In this study، 200 children were classified as 100 patients with single dose vaccination (at age 12 months) and 100 with a double vaccination (at age 18 months).
    Results
    There was no relation between the serum level of antibody and gender of children. The positive serum level of IgM antibody against measles in single and double vaccination groups was 33% and 39% respectively with no significant difference. The positive serum level of IgG antibody against measles in single and double vaccination groups was 76% and 99% respectively with significant difference. The positive serum level of IgM antibody against mumps in single and double vaccination groups was 84% and 99% respectively with significant difference. The positive serum level of IgG antibody against mumps in single and double vaccination groups was 97% and 99% respectively with no significant difference. The positive serum level of IgM antibody against rubella in single and double vaccination groups was 21% and 14% respectively with no significant difference. The positive serum level of IgG antibody against rubella in single and double vaccination groups was 84% and 97% respectively with significant difference. The quantitative amounts of IgM and IgG against three diseases measles، mumps and rubella in children with second vaccination were more than once administration significantly.
    Conclusion
    Finally، two time vaccination schedule in 12 and 18 months of age can immunize better than other vaccination programs and is more effective.
    Keywords: Vaccination, MMR, Measles, Rubella, Mumps, Serum immunity
  • G. Saba, Dr Zeinab Khanjanee Pages 492-498
    Background and Aim
    The highest interest is a beautiful act of psychological problems for the patient. This study compared the personality disorders clusters B، C among cosmetic surgery applicants and ordinary people.
    Materials and Methods
    The present study was a comparative survey. The participants were 124 people، applicants (62) and non-applicants (62) in Urmia. The cosmetic surgery applicants were chosen by sampling and the non-applicants were chosen by matching age، sex، job، and literary level among the relatives of the applicants. Also، the applicants had referred to cosmetic surgery centers in Urmia during the last three months. The data were gathered by MCMI-III questionnaire، and the data were analyzed using descriptive statistics، MANOVA.
    Results
    Among personality disorders of clusters B and C، there was a significant difference between the two groups except for borderline personality disorder and avoidant personality disorder.
    Conclusion
    It should be noted that all people are not a good candidate for cosmetic surgery، especially those that do not have the necessary mental health and personality. Therefore، personality characteristics assessed before surgery and medical intervention by a psychiatrist and psychologist is important.
    Keywords: Personality disorders Cluster B, Personality disorders cluster C, Cosmetic surgery
  • Mohammad Reza Abdi, Farhad Kamrani, Mohammad Saheb-Al-Zamani, Alireza Zohour Pages 499-505
    Background and Aims
    Psoriasis is a genetically common disease and skin inflammatory chronic prolifrative that affects on patients body، but also on their life quality. This disease goes on until death. Vitiligo is skin pigmentation disorder with bad effects on an individual´s personal and social life، leads to his social performance disorder. The purpose of this study is to survey life quality of patients suffering from psoriasis and vitiligo، finally life quality of these two groups is compared. Materials & M ethods: In this comparative-descriptive study، 115 patients suffering from psoriasis and 115 from vitiligo (age up to 20 and minimum 6 months of patience duration) w ere investigated by continuous sampling way. The study was don e by researcher-made questionnaire and the d ata analysis was done by descriptive statistics and by SPSS17.
    Result
    Average score of psoriasis patients was 64. 52±18. 5 in somatic scope، that figure for vitiligo group was 72. 78±18. 25 (p=0. 001). Average score for psoriasis patients in psychological-spiritual scope was 35. 2±19. 9 and 40. 7±24. 6 for vitiligo group (p=0. 065). That figure for group one in economical-social scope was 60. 81 ± 24. 61 and 52. 99±22. 5 in vitiligo group (p=0. 022). Comparing quality of life of these two groups did not show any meaningful statistical difference (p=0. 541).
    Conclusion
    This study indicates that vitiligo and psoriasis have deep effects on the suffering patients life quality. And these two groups experienced the same amount of difficulty due to the signs and therapies of the diseases.
    Keywords: Psoriasis, Vitiligo, Quality of life
  • Mansoor Alizade, Ali Tehranchi, Mahdi Shokoohi Pages 506-512
    Background and Aims
    The comparison of clinical effect of tamsulosin and nifedipine in medical expulsive therapy of lower ureteral stones.
    Material and Methods
    57 patients with distal uretral stone (size 3- 6 mm) were randomly divided in two groups. Group 1 (29 patient) recivedtamsulosin 0. 4 mg daily and group 2 received ifedipine 30 mg / daily / TDS. Two group receive water 2 lit/ day and supp Indomethacin 100 mg/ Prn. All patients were questioned about the episode of ureteral colic، dose of Indomethacin، rate and time of spontaneous passage of stone. Patients were followed for 28 day.
    Results
    Tamsulosin group passed stones at 6. 29 day and nifedipine group passed stone at 6. 38 day (P= 0. 947). Five patients of Tamsulosin group and four patients of nifedipine g roup haven’t spontaneous passage of stone after 28 day (P= 1). Tamsulosin group use 6. 28 Indomethacin and nifedipine group use 5. 21 Indomethacin in follow - up p e riod (P=0. 403). In Tamsulosin group 3 patients and in nifedipine group 2 patients have drug complication. (P=1). None of differences were statistically significant.
    Conclusion
    Tamsulosin and nifidipine have same effect on distal Ureteral stone. Both are safe and effective in distal Ureteral stone and have low complication. (both dectease analgesic use and time of passage).
    Keywords: Distal ureteral stone, Tamsulsoin, Nifedipine, Medical treatment
  • Rnaz Monsef Esfahani, Soosan Irani Pages 513-520
    Background and Aims
    Odontogenic cysts are derived from odontogenic epithelium and lined by odontogenic epithelium. All three odontogenic cysts (Dentigerous cyst،Odontogenic keratocyst cyst and Radicular cyst) can develop tumoral transformation. The least tumoral transformation rate is related to OKC. Epithelial cell proliferation rate is important in the prognosis. The best marker is HER2/neu.
    Materials and Method
    In this study 70 samples diagnosed as 3 odontogenic cysts (29 cases of Dentigerous cyst،24 cases of odontogenic keratocyst cyst and 17 cases of Radicular cyst) were selected from archive of Oral Pathology Department of Detal Faculty. The samples were prepared for IHC staining method. Data were collected and analyzed by using Fisher Exact test and SPSS version 17. Staining rate of tumoral cells were scored from 0-3. Scores 2 and 3 were considered as overexpression.
    Results
    Three cases of OKC and 7 case of Dentigerous cyst were negative in staining but all cases of radicular cysts were positive. Fisher Exact test showed significant difference between the scores and type of cyst (P=0. 005). Overexpression was found in 41. 7% of OKC،48. 3% of DC and 88. 2% of RC.
    Conclusion
    In conclusion،RC had the highest rate of staining (88. 2%) which reveals the highest proliferation rate in this cyst. It can be explanation for higher rate of carcinimatous change in RC and residual periapical cyst.
    Keywords: Odontogenic cysts, HER2
  • Dr Gholam Reza Golmohammadnezhad Bahrami, Dr Akbar Soleimannezhad, Sara Alizadeh Pages 521-530
    Background and Aims
    The purpose of this study was to investigate the effectiveness of cognitive therapy for reducing weight on obese or overweight and depressed people.
    Materials and Methods
    Present study is a quasi-experimental study with pretest and post test that was performed on 30 female students by completing MMPI questionnaire and Beck depression test، body mass index.
    Results
    The data were analyzed through analysis of covariance and t-test. The findings showed that، in the experimental group، Lower body mass index and depression is more after treatment than control group.
    Conclusion
    It can be concluded that cognitive therapy can help reduce weight and its complications and be beneficial in the long run.
    Keywords: Cognitive therapy, Weight loss, Obesity, Overweight, Depression, Weight retention
  • Rahim Mahmoodloo, Latif Ghandili, Parisa Yousef Fam, Mojtaba Karimipoor Pages 539-543
    Background and Aims
    Gunshot trauma is a major problem from worlds war until today and its mortality is increased with progress in military industry. According to strategic position of west Azarbaijan province and residue of implanted mines in through the POV our hospital is faced with a lot of gunshot victims. This study aimed to study epidemiologic variable of gunshot victims from October 2002 to October 2007. Materials & M ethods: T his retrospective cross-sectional study was conducted on 138 patients admitted from October 2002 to October 2007 to Imam hospital. A questionnaire including survey variables was made and was according to m edical records and the data were anal yzed.
    Results
    93 patient (67%) were in 10-29 age group. 126 (9/03%) of them was men. Average hospitalization time was 5. 9 day. Trauma was due to gunshot in 64 (46. 3%)، shotgun in 37 (26. 8%) and explosion in 37 (26-8%). The most involved region was the h ead and neck in 46 victim s (28. 8%) and lower limb in 40 (2. 6%). The most involved organ was the l ung and pleura chest wall in 21 (23. 7%) and vasculature of limbs in 18 (19. 78%). The m ortality ra te was 8. 6% and disability occurred in 6. %.
    Conclusion
    According to high volume gunshot trauma in west Azerbaijan province، this problem must be considered more seriously.
    Keywords: Trauma, Injury, Gunshot, Organ
  • Fardin Mirzatolooei Pages 544-548
    Background and Aims
    Presence of medical students in orthopedic operation room can be useful for orthopedic learning. It could be a learning model based on small groups learning scheme. This study was designed to evaluate the impact of attendance of medical students in operation room on their ward and global scores. Material s & M ethods: Forty medical students were enrolled in two groups. Group A was attended in operation room for three days a week and the other group was conducted to be present in opd clinic. Wards and comprehensive scores of two groups were compared using the SPSS software for means and statistical significances were with Mann-Whitney test. A questionnaire was developed for study purposes and completed by members of both groups. Its results were analyzed and described.
    Results
    Average scores of group A was17/55 and group B was16/25. Statistical analysis revealed significant differences between the two groups in terms of means. Average score for skill exam was 17. 5 (SD= 0. 99 and CI= 95%) in group A and it was 15. 05 (SD= 1. 1 and CI= 95%) in group B. In comprehensive exam، overall percentage of questions answered correctly byGroup A was 79. 5% and in GroupBwas62%. Statistical analysis was in favor of strong difference between two groups (p value=0. 002). In response to questionnaire 16 student of group A and 8 student of group B believed that presence of medical students in operating room as an observer is obligatory. 50% of each groups believed that this attendance has useful effects on their future role playing.
    Conclusion
    Medical student participation in the operating room not only increases scores on ward exams but also has significant effect on comprehensive examination
    Keywords: Operation room, Orthopedics, Medical student
  • Homeira Nasiri Rine, Farangis Khanpoor Pages 549-555
    Background and Aims
    obesity and particular upper body obesity are important risk factors for diseases. One of the main causes of obesity is hormonal agents. The aim of this study was to investigate the relationship between cortisol and testosterone hormones and anthropometric parameters and liver enzymes and blood glucose in men.
    Materials and Methods
    In this study 30 healthy adult males ranging in age from 29 ±7/2 years were randomly chosen and the anthropometric parameters (waist circumference”WC”، waist to hip ratio”WHR” BMI) blood levels of cortisol and testosterone SGOT SGPT alkaline phosphatase”AP”، glucose”FBS” were measured.
    Results
    cortisol had negative relationship with testosterone (P<0/05) and Positive relationship with waist circumference، WHR BMI، FBS (P<0/05) and also Positive relationship with alkaline phosphatase (P<0/01) but testosterone had negative relationship with BMI and waist circumference and WHR (P<0/05). FBS level was positively correlated with AP (P<0. O5) and BMI، WHR، WC had positive relationship with each other (p<0. 01). Mean ± SD cortisol and testosterone levels in overweight subjects and obese were significant higher than normal weight subjects and lower than normal weight subjects (P<0/05)، respectively. men with upper body obesity (WHR≥. /9) had significant higher levels of cortisol and lower level of testosterone than men with low WHR (WHR ˂. /9) (P<0/05). Other variables were not significantly associated with each other.
    Conclusions
    The results indicate that cortisol level had a negative correlation with testosterone and elevated serum cortisol and low testosterone were associated with high BMI، upper body fat distribution that are important risk factors for diseases such as Cardiovascular Disease، Diabetes Mellitus، O steoporosis.
    Keywords: Cortisol, Testosterone, Liver enzymes, FBS, Anthropometric parameters
  • Farahnaz Norouzinia, Behrouz Ilkhanizade, Arefe Esmaili, Zahra Yekta, Abbas Safari Fard Pages 556-562
    Background and Aims
    Breast cancer is the most common malignant tumor in women. In our country (Iran) based on the study of the “Institute of cancer”، breast cancer accounts for 10. 8% of all newly diagnosed cancers. Because of different clinical course of breast cancer in sufferers، identifying the factors that directly or indirectly predict the ultimate outcome of patients is useful for clinical management and determining the prognosis. In recent years much attention has been paid to the use of biomarkers in predicting treatment response and prognosis.
    Materials and Methods
    All the mastectomy specimens with the diagnosis of “breast invasive ductal carcinoma” in in Imam Khomeini Hospital were selected between 2004 to 2008. Five slides of each paraffin block were prepared، one of which stained for H&E، and the rests stained for Cyclin-D1، P27، and ER/PR according to Dakocytomation system. Slides stained by Haematoxylin and Eosin were assessed to determine tumor histologic grade based on the Nottingham modification of the Bloom-Richardson grading system.
    Results
    Regarding the expression of estrogen receptors، 14 cases (36. 8%) were ER positive and 24 patients (63. 2%) were ER negative، and for expression of progesterone receptors، 14 cases expressed PR (36. 8%) but 24 patients (63. 2%) were PR negative. 18 patients were positive for P27 and 9 patients expressed Cyclin-D1 positively (23. 7%).
    Conclusion
    According to the obtained results، no significant correlation were not seen between P27 and/or Cyclin-D1 expression and clinicopathological parameters of breast carcinoma such as patient’s age، number of the involved axillary lymph nodes، histologic type or grade of the tumor، tumor size and steroid receptors expression. Finally، we suggest further investigation on relationship between these biomarkers and other prognostic factors in a larger group.
    Keywords: Invasive ductal carcinoma, Cyclin, D1, P27, Steroid receptors