فهرست مطالب

فصلنامه روان شناسی بالینی
سال چهارم شماره 4 (پیاپی 16، زمستان 1391)

  • تاریخ انتشار: 1392/01/24
  • تعداد عناوین: 9
|
  • سهیلا صفری، سالار فرامرزی، احمد عابدی صفحه 1
    مقدمه
    هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تاثیر بازی درمانی با رویکرد شناختی- رفتاری بر کاهش نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای در دانش آموزان پسر پایه سوم دبستان در شهر اصفهان بود.
    روش
    روش پژوهش از نوع آزمایشی بوده و از طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. جامعه مورد مطالعه پژوهش را دانش آموزان پسر پایه سوم دبستان های پسرانه شهر اصفهان در سال تحصیلی 90- 89 تشکیل می دادند. نمونه گیری به روش تصادفی خوشه ایچند مرحله ای انجام شد و کودکانی که با توجه به ملاک های DSM–IV، اختلال نافرمانی مقابله ای را داشتند، شناسایی و از میان آنها 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه SNAP-IV بود که توسط والدین تکمیل گردید. سپس کودکان گروه آزمایش در 12 جلسه یک ساعته بازی درمانی شناختی- رفتاری شرکت کردند. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها نیز از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد.
    یافته ها
    تحلیل داده ها نشان داد که در مرحله پس آزمون و پیگیری، بین دو گروه آزمایش و کنترل، در میزان نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای تفاوت معنادار وجود دارد.
    نتیجه گیری
    بنابر یافته های این مطالعه، روش بازی درمانی، سبب کاهش نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای در کودکان مبتلا به این اختلال می شود و می توان از آن به عنوان یک روش مداخله ای موثر سود جست.
    کلیدواژگان: اختلال نافرمانی مقابله ای، رویکرد شناختی، رفتاری، بازی درمانی
  • سارا آقابابایی، ناهید اکرمی صفحه 11
    مقدمه
    هدف این پژوهش مقایسه عناصر آزمون «ترسیم آدمک رنگی» در کودکان 6 تا 12 ساله مبتلا به اختلال اوتیسم و عادی بود.
    روش
    این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای است. 20 کودک مبتلا به اختلال اوتیسم به روش نمونه گیری در دسترس و 20 کودک عادی به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده آزمون آدمک رنگی ژاکلین روآیه بود. داده ها با روش آماری تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل گردید.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که بین کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم و کودکان عادی در 13 عنصر آزمون آدمک رنگی تفاوت معناداری وجود دارد (001/0≥P).
    نتیجه گیری
    عناصر آزمون ترسیم آدمک رنگی درکودکان مبتلا به اختلال اوتیسم و کودکان عادی به طور معناداری با یکدیگر متفاوت است.
    کلیدواژگان: عناصر آزمون ترسیم آدمک رنگی، کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم، کودکان عادی
  • سمیه شفیعی سنگ آتش، پروین رفیعی نیا، محمود نجفی صفحه 19
    مقدمه
    مدل فراشناختی در اختلال اضطراب فراگیر، با فرآیند شناختی مرتبط با نگرانی آسیب شناختی خصوصا نقش باورهای مثبت و منفی درباره ی نگرانی مطرح شد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان فراشناختی بر اضطراب و مولفه های فراشناختی مبتلایان به اختلال اضطراب فراگیر بود.
    روش
    این مطالعه شبه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه انجام شد. از میان همه بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر که به کلینیک روان شناسی در شهرستان مشهد مراجعه کرده بودند، 20 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه برابر آزمایش و گواه قرار گرفتند. شرکت کنندگان با استفاده از مصاحبه ساختار یافته بالینی و بر اساس اختلال های محور یک انتخاب شدند. گروه آزمایش طی 9 هفته تحت درمان فراشناختی ولز قرار گرفتند و در این مدت بر گروه گواه هیچ گونه مداخله درمانی انجام نگرفت. پرسشنامه اضطراب بک، پرسشنامه فراشناخت و نیز پرسشنامه فرانگرانی به عنوان ابزار ارزشیابی در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج این پژوهش نشان داد که میانگین اضطراب، فرانگرانی و مولفه های باورهای فراشناختی در گروه آزمایش، پس از مداخله درمانی فراشناختی در مقایسه با گروه گواه به طور معناداری کاهش پیدا کرده است.
    نتیجه گیری
    یافته های این پژوهش با نتایج سایر پژوهش ها در این حیطه همخوانی داشته و نشان دهنده اثربخش بودن درمان فراشناختی بر اضطراب و مولفه های فراشناختی مبتلایان اختلال اضطراب فراگیر بود.
    کلیدواژگان: اختلال اضطراب فراگیر، درمان فراشناختی، اضطراب، باورهای فراشناختی، فرانگرانی
  • فرامرز سهرابی، سلیمان جعفری فرد، سلمان زارعی، حسین اسکندری صفحه 31
    مقدمه
    هدف پژوهش حاضر مطالعه ی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اختلال وحشتزدگی در بین مراجعه کنندگان با تشخیص اختلال وحشتزدگی مراجعه کننده به بیمارستان امام حسین شهر تهران در سال 89 بود.
    روش
    از بین جامعه مورد نظر 1 نفر بر اساس نمونه گیری در دسترس انتخاب شد و با پرسشنامه های اضطراب بک، سیاهه نشانه شناسی مختصر و مصاحبه ی بالینی ساختار یافته مورد بررسی قرار گرفت. پژوهش حاضر یک طرح مطالعه تک موردی به صورت خط پایه چندگانه است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل نموداری و ترسیمی استفاده شده است.
    یافته ها
    نتایج پژوهش نشان داد که درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش شدت علائم وحشتزدگی تاثیر مثبت دارد و درصد بهبودی برای بیمار به میزان 4/72 درصد به دست آمد و این اثرات در دوره پیگیری هم تا میزان زیادی باقی می ماند.
    نتیجه گیری
    درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش علائم اختلال وحشتزدگی موثر است.
    کلیدواژگان: اختلال وحشتزدگی، ذهن آگاهی، شناخت درمانی و مطالعه موردی
  • فاطمه جندقی، حمیدطاهر نشاط دوست، مهرداد کلانتری، شیدا جبل عاملی صفحه 41
    مقدمه
    هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش گروهی مدیریت استرس به شیوه ی شناختی- رفتاری بر اضطراب و افسردگی افراد مبتلا به سوء مصر ف مواد تحت درمان نگهدارنده با متادون بود.
    روش
    تعداد 20 فرد مبتلا به سوء مصر ف مواد تحت درمان نگهدارنده با متادون به شیوه تصادفی از مرکز ترک اعتیاد پویا در رفسنجان انتخاب شده و در دو گروه آزمایش (10 نفر) و گروه گواه (10 نفر) قرار گرفتند. آموزش گروهی مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری، طی نه جلسه بر گروه آزمایش انجام شد. زیرمقیاس های اضطراب و افسردگی فهرست وارسی 90 سوالی نشانگان مرضی در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون توسط کلیه شرکت کنندگان تکمیل شد.
    یافته ها
    نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که میانگین نمرات پس آزمون اضطراب و افسردگی گروه آزمایش نسبت به گروه گواه کاهش معناداری داشته است.
    نتیجه گیری
    نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش گروهی مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مفید، برای افراد مبتلا به سوء مصر ف مواد تحت درمان نگهدارنده با متادون به کار رود.
    کلیدواژگان: آموزش گروهی مدیریت استرس به شیوه شناختی، رفتاری، اضطراب، افسردگی، سوء مصر ف مواد، درمان نگهدارنده با متادون
  • محمدرضا پیرمرادی، بهروز دولتشاهی، رضا رستمی، پروانه محمدخانی، اصغر دادخواه صفحه 51
    مقدمه
    این پژوهش با هدف بررسی تاثیر تحریک مکرر مغناطیسی از روی جمجمه در بهبودی بالینی و کاهش علائم بیماران مبتلا به افسردگی اساسی عود کننده انجام گرفت.
    روش
    در این پژوهش شبه آزمایشی، 32 بیمار افسرده بر مبنای ملاک های چهارمین راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی و مصاحبه بالینی ساختار یافته، آزمون افسردگی بک انتخاب شدند و به طورتصادفی در دو گروه (کنترل و آزمایش) جای گرفتند. گروه آزمایش 20 جلسه تحت تحریک مکرر مغناطیسی از روی جمجمه و 12 جلسه تحت رواندرمانی و دارودرمانی، و گروه کنترل فقط تحت رواندرمانی و دارو قرارگرفت. در پایان هر هفته و پس از پایان مداخله از هر دو گروه آزمون بک گرفته شد تا تاثیر مداخلات صورت گرفته بر متغیر وابسته (افسردگی) مشخص شود. داده ها با استفاده از آزمون خی دو و اندازه گیری مکرر مورد تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    تجزیه و تحلیل نتایج مقیاس افسردگی بک و مصاحبه بالینی ساختار یافته نشان داد که درمان با تحریک مکرر مغناطیسی از روی جمجمه اثر معنی داری در بهبودی بالینی دارد و همین طور میانگین پس آزمون در شاخص افسردگی بک در مقایسه با پیش آزمون کاهش یافته، ولی مقدار این کاهش در گروه آزمایش بیشتر بود. و بر اساس روش اندازه گیری مکرر و آزمون کرویت موچلی فرآیند کاهش علائم افسردگی در طی جلسات درمان با تحریک مکرر مغناطیسی از روی جمجمه معنی دار می باشد و میزان کاهش علائم در طی مراحل درمان در گروه آزمایش به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل است. که این نشان می دهد تحریک مکرر مغناطیسی از روی جمجمه موجب کاهش بیشتر در علائم افسردگی نسبت به درمان های معمول می شود. و با مقایسه جدول تعقیبی مشخص می گردد که از جلسه دهم درمان تغییرات معنی داری آماری مداخله با TMS آشکار شده و تا انتهای درمان ادامه دارد.
    نتیجه گیری
    تحریک مکرر مغناطیسی از روی جمجمه در درمان مبتلایان به افسردگی عودکننده موثراست، و می تواند به عنوان درمان ترکیبی در افسردگی مورد استفاده قرار گیرد.
    کلیدواژگان: تحریک مغناطیسی، علائم افسردگی، افسردگی اساسی
  • رقیه آتشکار، علی فتحی آشتیانی، پرویز آزادفلاح صفحه 63
    مقدمه
    وقتی در مورد مکانیزم های دفاعی در حیطه شخصیت مطالعه می کنیم، در می یابیم که تفکر انسان همیشه منطقی، مبتنی بر واقعیت، عینی و هدفمند نیست. مکانیزم های دفاعی که وظیفه حفاظت در برابر اضطراب را بر عهده دارند، تحت تاثیر سیستم های مختلف مغزی/ رفتاری ممکن است کارکرد بهنجار یا نابهنجار داشته باشند. پژوهش حاضر با همین هدف به بررسی ارتباط سبک ها و مکانیزم های دفاعی با سیستم های مغزی/ رفتاری می پردازد.
    روش
    214 دانشجوی مونث تحصیلات تکمیلی یکی از دانشگاه های تهران به شیوه انتخاب تصادفی ساده با تکمیل پرسشنامه شخصیتی گری- ویلسون و پرسشنامه سبک های دفاعی در این پژوهش شرکت داشتند. داده ها با روش آماری همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که سیستم فعال ساز رفتاری در ابعاد کلی با هیچ یک از سبک های دفاعی ارتباط ندارد اما مولفه اجتناب فعال با مکانیزم دفاعی رشد یافته والایش و پیشاپیش نگری ارتباط مثبت معنادار و با مکانیزم دفاعی رشد نایافته دلیل تراشی و فرافکنی ارتباط منفی معنادار دارد. سیستم بازداری رفتاری و مولفه های خاموشی و اجتناب منفعل، با سبک و مکانیزم های دفاعی رشد یافته ارتباط منفی معنادار و با سبک و مکانیزم های دفاعی رشد نایافته ارتباط مثبت معنادار دارد.
    نتیجه گیری
    بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که افراد دارای سیستم بازداری رفتاری غالب بیشتر از مکانیزم های دفاعی رشد نایافته استفاده می کنند.
    کلیدواژگان: سبک های دفاعی، مکانیزم های دفاعی، سیستم های مغزی، رفتاری، سیستم فعال ساز رفتاری، سیستم بازداری رفتاری
  • فاطمه مسگریان، محمدعلی اصغری مقدم، محمدرضا شعیری صفحه 73
    مقدمه
    هر چند شواهدی درباره ارتباط متغیرهای شناختی و افسردگی در بیماران درد مزمن وجود دارد اما اینکه آیا ارتباط مذکور پس از کنترل اثر متغیرهای مداخله گر همچنان باقی می ماند یا خیر، مورد وارسی کافی قرار نگرفته است. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی سهم خودکارآمدی و فاجعه آفرینی درد در پیش بینی افسردگی پس از کنترل اثر شدت درد و توقف فعالیت ها بر اثر درد انجام شد.
    روش
    پژوهش حاضر دارای طرحی مقطعی و از نوع همبستگی است که در آن 245 بیمار مبتلا به درد مزمن، به شیوه نمونه گیری در دسترس، در فاصله زمانی 6 ماه از هفت مرکز درمانی درد شهر تهران انتخاب شدند. این افراد مقیاس های اطلاعات جمعیت شناختی، شدت درد، افسردگی، خودکارآمدی و فاجعه آفرینی را تکمیل کردند. داده های به دست آمده با محاسبه ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره از نوع سلسله مراتبی مورد تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    ارتباط معناداری بین خودکارآمدی و فاجعه آفرینی درد با شدت درد، افسردگی و تعداد روزهای توقف فعالیت بر اثر درد (01/0P≤) وجود داشت. در تحلیل رگرسیون، خودکارآمدی و فاجعه آفرینی توانستند افسردگی را فراتر از اثر شدت درد و توقف فعالیت ها بر اثر درد نیز پیش بینی کنند.
    نتیجه گیری
    با توجه به اینکه درد شدید، احساس خودکارآمدی ضعیف و افکار فاجعه آفرین زیاد، خلق افسرده را در بیماران درد مزمن پیش بینی می کند لذا اگر در کنار برنامه درمانی این بیماران برای کاهش درد، از راهکارهای شناختی مربوط به افزایش باورهای خودکارآمدی و کاهش افکار فاجعه آفرینی نیز استفاده شود، می توان به پیشگیری از افسردگی این بیماران کمک کرد.
    کلیدواژگان: درد مزمن، خودکارآمدی، فاجعه آفرینی، افسردگی
  • سامره اسدی مجره، مریم عابدینی، حمید پورشریفی، مهناز نیکوکار صفحه 83
    مقدمه
    هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین رابطه بین عدم تحمل بلاتکلیفی و نشخوار فکری با نگرانی در جمعیت دانشجویی می باشد.
    روش
    پژوهش به لحاظ هدف از نوع بنیادی و به لحاظ نحوه ی جمع آوری داده ها از نوع توصیفی بود که در چارچوب یک طرح همبستگی انجام گردید. نمونه ی پژوهش 152 نفر دانشجوی کارشناسی دانشگاه پیام نور تالش بودند که با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا، پرسشنامه عدم تحمل بلاتکلیفی فریستون و همکاران و مقیاس نشخوار فکری نولن هوکسما و مارو را تکمیل نمودند. برای تحلیل داده ها از آزمون همبستگی و تحلیل رگرسیون استفاده گردید.
    یافته ها
    یافته های پژوهش نشان داد که بین عدم تحمل بلاتکلیفی و نشخوار فکری با نگرانی همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین بین عدم تحمل بلاتکلیفی و نشخوار فکری نیز همبستگی مثبت معنادار مشاهده گردید. بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام، سازه های عدم تحمل بلاتکلیفی و نشخوار فکری توانستند 30 درصد از تغییرات نگرانی را تبیین کنند.
    نتیجه گیری
    هدف قرار دادن سازه شناختی عدم تحمل بلاتکلیفی و نشخوار فکری در درمان می تواند شیوه ی موثری در کاهش نگرانی باشد.
    کلیدواژگان: نگرانی، عدم تحمل بلاتکلیفی، نشخوار فکری
|
  • Safary, S. M. A., Faramarzi, S. , Abedi, A. Page 1
    Introduction
    The present research was conducted to study the effect of cognitive behavioral play therapy on reducing symptoms of students in grade 3 in primary school with oppositional defiant disorder in Isfahan.
    Method
    This was an experimental research، and a pre-test، post-test، follow-up and control group design was applied. By using multistage cluster sampling، 30 third-grade students with oppositional defiant disorder were selected randomly and divided into control and experimental groups. In order to measure symptoms of oppositional defiant disorder of children''s، SNAP-IV Rating Scale was completed by parents. The experimental group received cognitive behavioral play therapy for 12 one-hour sessions. For statistical data analysis، variance analysis with repeated measures is used.
    Results
    Results indicated that there is a meaningful difference between the rate of symptoms of oppositional defiant disorder in both control and experimental group in post-test and follow up stages.
    Conclusion
    Results of this research showed that play therapy is effective on reducing symptoms of oppositional defiant disorder in students and can be used as an effective intervention to eliminate or decrease oppositional defiant behaviors.
    Keywords: Oppositional Defiant Disorder (ODD), Cognitive, Behavioral Approach, Play Therapy
  • Aghababaei, S.Ph.D., Akrami, N. Page 11
    Introduction
    The aim of this research was to compare the elements of Draw-a-Person (DAP) test in children aged 6-12 years with autism disorder and normal children.
    Method
    The design of this research was ex post facto. Therefore، 20 children with autism disorder through available sampling and 20 normal children by simple random sampling were selected. The instrument was Draw-a-Person (DAP) Test. Data were analyzed by MANOVA.
    Results
    The results showed that there is a significant differences between autism and normal children in 13 elements of DAP (P 0/001).
    Conclusion
    Draw-a-Person test elements of children with autism are significantly different than normal children.
    Keywords: Draw, a, Person Test, Autism Disorder, Normal Children
  • Shafie-Sang-Atash, S. M. A., Rafienia, P. Najafi, M Page 19
    Introduction
    The Metacognitive model of generalized anxiety disorder was developed to explain cognitive processes associated with pathological worry، particularly the role of positive and negative beliefs about worry. In this study exploring the efficacy of Metacognitive therapy on generalized anxiety disorder were proceeded.
    Method
    This semi-experimental study was conducted using pre-test and post-test with control group. From all generalized anxiety disorder patients visited in Mashhad psychological clinic، 20 patients were selected through the availability sampling method and randomly were placed into two equal experimental and control groups. Participants were selected using structured clinical interview for DSM-IV based on disorders axis I. Experimental group experienced 9 weeks of Wells’ Metacognitive therapy، while control group were just followed. Beck anxiety inventory، Metacognitions questionnaire and Metaworry questionnaire were used in pre-test، post-test and follow up as the study instrument. Data were analyzed by descriptive indices and multivariate analysis of covariance.
    Results
    The results of this research showed that the means of anxiety، Metaworry and subscales of Metacognitive beliefs in Metacognitive therapy were reduced significantly in comparison with control group.
    Conclusion
    The results of this study are congruent with other researches in this domain and were indicative of efficacy of Metacognitive therapy on generalized anxiety disorder.
    Keywords: Generalized Anxiety Disorder, Metacognitive Therapy, Metacognitive Beliefs, Metaworry
  • Sohrabi, F. , Jaafarifard, S. M. A., Zarei, S. Student., Eskandari, H. Page 31
    Introduction
    The aim of present study was to examine the effectiveness of mindfulness-based cognitive therapy on panic disorder.
    Method
    One patient with a history of panic attacks that enrolled for outpatient psychiatric treatment in the waiting list of a hospital was selected via convenience sampling. Research design was conducted as a case study with a multiple baseline design. Data were collected using Structured Clinical Interview for Diagnosis (SCID)، Beck Depressive Inventory (BDI) and Brief Symptom Inventory (BSI). Session by session in baseline، treatment and follow up stages، scores were obtained and compared together by percentage improvement and graph presentations.
    Results
    The result of this study showed that mindfulness-based cognitive therapy has a positive effect on panic disorder and improvement percentage for patient was obtained 72/4، and this effect remained during follow up stages.
    Conclusion
    Mindfulness-based cognitive therapy is an effective therapy for reducing of panic symptoms.
    Keywords: Panic Disorder, Mindfulness, Cognitive Therapy, Case Study
  • Jandaghi, F. M. A., Neshat-Doost, H.T. , Kalantari, M. , Jabal-Ameli, Sh Page 41
    Introduction
    The purpose of this research was to investigate the effectiveness of cognitive-behavioral stress management group training on anxiety and depression of addicts who were under methadone maintenance therapy (MMT).
    Method
    20 addicts who were under MMT were selected randomly from Pooya Addiction withdrawal Center in Rafsanjan and then assigned into an experimental group (n=10) and a control group (n=10). The experimental group received cognitive-behavioral stress management group training in 9 sessions. All participants completed the anxiety and depression subscales of SCL-90-R test as the pre-test and the post-test.
    Results
    Results of MANCOVA showed that the mean scores of anxiety and depression have significantly decreased in the experimental group than the control group in the post-test (p=0/01).
    Conclusion
    The results of this research showed that cognitive-behavioral stress management group training can be used as a useful interventional method for addicts who are under MMT.
    Keywords: Cognitive, Behavioral Stress Management Group Training, Anxiety, Depression, Addict, Methadone Maintenance Therapy (MMT)
  • Pirmoradi, M.R., Dolatshahi, B. , Rostami, R. , Mohammadkhani, P. , Dadkhah, A. Page 51
    Introduction
    The purpose of this study was to investigate the effectiveness of rTMS (repetitive transcranial of magnetic stimulation) in clinical improvement and the signs reduction process of depression in patients with recurrent major depression disorder.
    Method
    Using a quasi experimental، pretest-posttest design with control group، a sample consisting of 32 patients who had recurrent depression on the basis of SCID & BDI scale and were randomly assigned to two groups. The experimental group underwent 20 sessions of rTMS as the independent factor and both groups (control & experimental) had 12 session psychotherapy and drugs treatment. Upon the intervention، both groups were tested with triplex tests to determine the effect of the independent factor on the dependent factor of rTMS. Data were analyzed using Chi-square and repeated measures.
    Results
    The beck depression scale and SCID clinical interview have showed that treatment with rTMS has significant effect in clinical improvement (P≤0/049 &P≤0/012) and also comparison post test mean in depression scale with pretest mean in both groups have reduced significantly (P≤0/001) but the reduction in experimental group has been more (18/25 versus 4/19). This shows that in comparison with usual treatment، rTMS results in more reduction in depression signs.
    Conclusion
    rTMS is effective in treatment of patients with recurrent major depression and this method can be used in combination treatment for depression.
    Keywords: Magnetic Stimulation, Depression Signs, Major Depression
  • Atashkar, R. M. A., Fathi, Ashtieani, A. , Azadfallah Page 63
    Introduction
    When we are studying about defense mechanisms, we noticed that human thinking is not always logical, objective and purposeful. Defense mechanisms, that responsible for ego protective to anxiety, may normal or abnormal functions under the effect of brain/behavioral systems. This study investigates correlation between defense styles and mechanisms with brain/behavioral systems.
    Method
    Randomly selected 214 female university students in Tehran, with a mean age of 25.75(SD= 3.27) completed Gray-Wilson Personality Questionnaire (GWPQ) and Defense Style Questionnaire (DSQ-40). The data was analyzed using Pearson Correlation and Regression analysis.
    Results
    Results showed that behavioral activation system has not significant correlate with any of the defense styles but its components; active avoidance has significant (p<0.05) positive relationship with sublimation and anticipation and it has significant (p<0.05) negative relationship with intellectualization and projection. Behavioral inhibition system and components; inactive avoidance has significant (p<0.01) negative relate with mature style and significant (p<0.01) positive relate with immature style.
    Conclusion
    According to this finding can be concluded that people with active behavioral inhibition system uses more immature defense mechanisms.
    Keywords: Defense style, defense mechanisms, Brain, Behavioral systems, Behavioral activation system, Behavioral inhibition system
  • Mesgarianf., Asghari, Moghaddam, M.A. , Shairi, M.R. Page 73
    Introduction
    Although the relation between cognitive factors and depression in chronic pain patients has been documented before, whether this relation retains after controlling for intervening variables is not still fully investigated. Therefore, this article aims to study the relation between the pain catastrophizing and self-efficacy factors and the depression after taking out the effects of pain intensity and suspending the usual daily tasks due to pain.
    Method
    Present research is a cross-sectional and correlational study, in which 245 chronic pain patients samples are selected by the accessible sampling method within 6 months intervals from 7 pain centers in Tehran. The participants complete a number of questionnaires including demographic, pain intensity, depression, self-efficacy, and catastrophizing scales. Collected data are analyzed using Pearson correlation and multiple hierarchical regressions.
    Results
    There are significant relations amongst self-efficacy and catastrophizing with pain intensity, depression, and suspending the usual daily tasks because of pain (P 0.01). In the regression analysis, the self-efficacy and catastrophizing predict significant proportion of variance of the depression scale over and above the effects of pain intensity and suspending tasks.
    Conclusion
    Intense pain, less self-efficacy and frequent catastrophizing beliefs predict depression. Therefore, in addition to the pain reduction interventions, cognitive strategies based on maximizing self-efficacy and minimizing catastrophizing beliefs could prevent depression in chronic pain patients constructively.
    Keywords: Chronic Pain, Self, Efficacy, Catastrophizing, Depression
  • Asadi, S. M. A., Abedini, M. Lecturer., Poursharifi, H. , Nikokar, M. B. A Page 83
    Introduction
    The aim of this study was to investigate the relationship between intolerance of uncertainty and rumination with worry on student population.
    Method
    This research is fundamental and descriptive research that has done in the shape of a correlative design. A sample of population consisting 152 students were selected randomly from the students in Payam e Nour University, Talesh Branch. They answered the Pennsylvania state worry questionnaire, the intolerance of uncertainty scale (Fryston et al, 1994) and rumination scale (Nolen-Hoeksema and Maro, 1991). Data were analyzed by both descriptive and inferential statistics including means, standard deviations, Pearson's correlation coefficient and regression analysis.
    Results
    Results showed significant positive relationship between intolerance of uncertainty and rumination with worry)P<0/01). Also, a significant positive relationship found between intolerance of uncertainty and rumination)P<0/01). Stepwise regression analysis showed that the variables of intolerance of uncertainty and rumination could explain for 30 percent of worry.
    Conclusion
    Realizing the cognitive variable of intolerance of uncertainty and rumination can be supposed as an effective element in the treatment and decline of worry.
    Keywords: Intolerance of Uncertainty, Rumination, Worry