فهرست مطالب

تاریخ فلسفه - سال سوم شماره 3 (پیاپی 11، زمستان 1391)

فصلنامه تاریخ فلسفه
سال سوم شماره 3 (پیاپی 11، زمستان 1391)

  • تاریخ انتشار: 1392/01/27
  • تعداد عناوین: 8
|
  • سخن سردبیر
    صفحه 5
  • جستجوی مبانی نظری «امکان فقری» ملاصدرا در اندیشه محقق دوانی
    محمد مشکات، مجید یاریان صفحه 11
    صدرالمتالهین شیرازی، بر مبنای نظریه اصالت وجود، ملاک نیازمندی ممکنات به علت را، به امکان فقری تعبیر میکند. امکان فقری، از ربط محض بودن و تعلقی بودن ممکنات نسبت به واجب تعالی حکایت دارد. بر این اساس، بسیاری از شارحان، برخلاف نگرش عرفا و صوفیه، وحدت شخصی وجود را - که ملاصدرا از آن سخن بمیان آورده است - اینگونه تفسیر کرده اند که موجودات ممکن، موجوداتی خیالی و موهوم نیستند، بلکه عین ربط و وابستگی به وجود مستقل و از تشئنات وجود واجبند. نوشتار حاضر، در صدد بیان این نکته است که نظریه امکان فقری ملاصدرا را میتوان اقتباس یا متاثر از وجودشناسی محقق دوانی، تبیین وی از علیت و نظریه انتساب او دانست؛ چراکه وی با تاکید بر وحدت وجود، موجود حقیقی را ذات واجب قلمداد میکند و با تبیینی که از علیت ارائه میدهد، ممکنات و معلولات را از شئون علت برمیشمارد و بر ربطی و انتسابی بودن آنها تصریح مینماید.
    کلیدواژگان: اصالت وجود، امکان فقری، ذوق التاله، انتساب، رابط و مستقل
  • نمود بینش و منش شیخ بهایی و مجلسی (دوم) در رسایل اعتقادی ایشان
    فروغ سادات رحیم پور صفحه 35
    شیخ بهایی و محمدباقر مجلسی از شخصیتهای بزرگ و اثرگذار مکتب اصفهان، دو اثر موجز کلامی از خود به یادگار گذاشته اند که اعتقادنامه نامیده میشود. اعتقادنامه ها اولا و بالذات بیانگر و حافظ و ناقل اعتقادات اصولی و زیربنایی یک مکتب و مذهب هستند اما در عین حال، چون مشتمل بر باورهای صریح و بیپیرایه صاحب رساله اند، میتوانند نمایش دهنده راستین آراء برگزیده نویسنده و منش و شخصیت وی نیز باشند.
    این مقاله ابتدا به بررسی محتوای رسائل اعتقادی شیخ بهایی و مجلسی میپردازد و سپس از پنجره این دو اثر، نگاهی به نحوه نگرش و مشی و منش ایشان می اندازد و روشن میکند که دو متفکر همعصر از این حیث چه تفاوتهایی دارند.
    علامه مجلسی اغلب عبارات رساله را در قالب امری و الزامی و دستوری (باید و نباید؛ یجب و لایجب) آورده و خود را در مقام توصیه و تجویز قرار داده است. همچنین با گسترده کردن حیطه ضروریات دین و با نفی و طرد و تکفیر مخالفان، حوزه معتقدین و مومنین را تنگ و محدود کرده است، اما شیخ بهایی به توصیف و تبیین رای خود بسنده کرده و خواننده را مقید به پذیرش آن ننموده است. علاوه براین، در رساله او اثری از تکفیر و تحدید بچشم نمیخورد.
    شیخ بهایی، دو سوم حجم رساله خود را به مسائل عملی اسلام اختصاص داده، اما علامه مجلسی بیشترین هم خود را صرف شرح اصول عقاید کرده و در بخش اعمال، به شرح مقدمات عمل و توصیه های اخلاقی بسنده کرده است.
    کلیدواژگان: شیخ بهایی، مجلسی، رساله اعتقادیه
  • ملارجبعلی در مقابل ملاصدرا در بحث وجود ذهنی
    علی کرباسی زاده اصفهانی، فریده کوهرنگ بهشتی، سنا جوانمردی صفحه 63
    آگاهی انسان به دو گونه میباشد: آگاهی او یا به وجود خویش است یا به امور غیر از ذات خویش. اینکه انسان چگونه به امور خارج از خود علم می یابد، یکی از مسائل مهم و دشوار فلسفی است که ذیل مباحث معرفت شناسی قرار دارد. اگرچه این مسئله در طول تاریخ فلسفه، اعم از غرب و شرق مطرح بوده و ذهن فلاسفه را بخود مشغول داشته، اما همواره همچون مشکلی لاینحل مینمود تا اینکه ملاصدرا اصطلاح وجود ذهنی را وضع کرد و اینچنین مسئله را حل شده پنداشت. فلاسفه پیش از وی علم و تصورات را عارض بر ذهن میدانستند، حال آنکه ملاصدرا قائل بود که نفس انسان خلاق است و میتواند وجود خارجی را از ماهیات موجود در خارج سلب کرده و عینا در خود بسازد و به آنها وجود ذهنی بدهد. در مقابل ملاصدرا، فیلسوف شناخته شده مکتب فلسفی اصفهان، ملارجبعلی که جریان فکری دیگری را در همین مکتب هدایت میکرد قرار داشت. وی بعنوان یک فیلسوف تنزیهی با دغدغه های کلامی، هیچیک از مبانی، آراء و ادله فلسفه ملاصدرا را نمیتوانست بپذیرد و سعی در رد آنها داشت؛ چراکه حکمت متعالیه صدرایی را منافی آیات و روایات میدانست. از جمله این مسائل، مسئله وجود ذهنی بود. در واقع حکیم رجبعلی تبریزی یکی از منکران سرسخت قول به نظریه وجود ذهنی است که در رساله اصول آصفیه خود اشکالاتی بر آن وارد نموده است. در این نوشتار به بررسی آراء و ادله ملاصدرا در اثبات وجود ذهنی، انتقادات ملارجبعلی به این بحث و پاسخهایی که در فلسفه صدرایی به این انتقادات داده میشود، میپردازیم.
    کلیدواژگان: مکتب فلسفی اصفهان، ملاصدرا، ملارجبعلی تبریزی، وجود ذهنی، علم
  • آفاق هرمنوتیکی حکمت متعالیه و رسالت اجتماعی فرهنگی ملاصدرا
    سیدمهدی امامی جمعه صفحه 91
    فلسفه اسلامی و بویژه فلسفه ملاصدرا واجد چشم اندازهای هرمنوتیکی است که کمتر مورد توجه واقع شده است. البته در این نوشتار سعی شده تا به لطایفی چند از مبانی هرمنوتیکی حکمت متعالیه پرداخته شود، اما نگارنده درصدد طرح جامع مبانی هرمنوتیکی ملاصدرا یا در مقام دفاع از آنها نیست، بلکه تنها و تنها میخواهد سه نکته را در حد وسع علمی و تلاش خود روشن کند:1. هرمنوتیک، محور حکمت متعالیه است.
    2. هرمنوتیک برای ملاصدرا یک رسالت تاریخی، اجتماعی و فرهنگی بشمار می آمده است.
    3. ملاصدرا بلحاظ رسالتی که بر دوش خود احساس میکرده، نقش موثری را ایفا نموده است.
    این مبانی هرمنوتیکی و این رسالت اجتماعی فرهنگی که ملاصدرا آن را احساس نمود و سعی در انجامش داشت، مکتب فلسفی اصفهان را بسیار غنا بخشید و موجب پیدایش چشم اندازهای نوینی در حوزه فلسفی اصفهان شد که بررسی و بازشناسی آنها و نیز بازسازی و توسعه شان، میتواند مکتب فلسفی اصفهان را روزآمد و کارآمد نماید.
    کلیدواژگان: حکمت متعالیه، هرمنوتیک، رسالت فرهنگی، رسالت اجتماعی
  • مدرسه کلامی اصفهان
    محمد تقی سبحانی، محمد جعفر رضایی صفحه 111
    مدرسه اصفهان با ظهور صفویه و حمایت پادشاهان صفوی از تشیع و دعوت عالمان شیعه به اصفهان شکل گرفت. فضای فکری مناسبی که صفویه در این شهر ایجاد کردند، سبب حضور، تثبیت و تعمیق همه جریانهای کلامی گذشته شد. در این نوشتار مدرسه کلامی اصفهان را با بررسی سه جریان کلامی معرفی میکنیم: 1) جریان کلام حدیث گرا که دو منشا فکری دارد؛ از سویی تحت تاثیر جریان حدیث گرای جبل عامل و از سویی تحت تاثیر جریان اخباری گری است. 2) جریان کلام عقلگرای فلسفی که در حقیقت ادامه دهنده مدرسه فلسفی شیراز است. 3) جریان کلام عقلگرای غیرفلسفی که امتداد جریان کلامی امامیه در حله است. این گروه برخلاف گروه دوم که عقاید فیلسوفان را به عرصه کلام آوردند، تنها از ادبیات فلسفی استفاده کردند و در آموزه های اعتقادی به نقد دیدگاه فلاسفه پرداختند.
    کلیدواژگان: مدرسه کلامی اصفهان، کلام حدیث گرا، کلام عقلگرای فلسفی و غیرفلسفی
  • نقد و بررسی تقسیم سه گانه حمل نزد میرداماد
    محمود زراعت پیشه صفحه 139
    میرداماد در الافق المبین تقسیمی سه گانه از حمل ارائه نموده است که عبارت است از: حمل شیء بر خود، حمل شایع صناعی و حمل اولی ذاتی. اما این تقسیم بندی سه گانه از سوی وی بیسابقه بوده است و حتی پس از وی نیز دیده نمیشود. مهمترین مشخصه این تقسیم بندی این است که در آن، «حمل شیء بر خود» قسم مستقلی از اقسام حمل بحساب آمده است. تمرکز نوشتار حاضر بر همین مشخصه خواهد بود. چنین بنظر میرسد که مداقه سید سند در خصوص مولفه «تغایر مفهومی» در باب حمل و اعتراض محقق دوانی به آن و سرانجام داوری میرداماد میان ایشان مقدمه یی در طرح این تقسیم بندی بوده است. همچنین بنظر میرسد که غفلت از این داوری میرداماد، پس از وی، به از دست رفتن استقلال «حمل شیء علی نفسه» انجامیده است و بر پایه همین غفلت است که عمده متاخران حمل شیء بر خود را قسمی از حمل اولی ذاتی میدانند
    کلیدواژگان: حمل شیء بر خود، حمل اولی ذاتی، حمل شایع صناعی، تغایر اعتباری، تعدد التفات
  • واکاوی و نقد مبانی الهیات سلبی با تاکید بر آرای ملاصدرا
    محمد مهدی مشکاتی، مهدی منصوری صفحه 159
    الهیات سلبی یا حکمت تنزیهی، گونه یی از شناخت است که بیشتر درصدد بیان جنبه های سلبی متعلق خویش است تا بیان جنبه های ایجابی آن. بعبارت دیگر، از آنجا که شناخت ویژگی های ذات الهی را مقدور بشر نمیداند، از اینرو در پی آن است تا صفاتی را که ذات الهی بدان متصف نیست، بشناسد نه آنچه را که بدان متصف است. این دیدگاه سابقه یی طولانی دارد، هرچند بین صاحبان آن اختلاف نظرهایی هم دیده میشود. این نظریه در حوزه های مختلفی و از جمله در حوزه معناشناسی ورود پیدا کرده و معتقد است که درباره صفات خدا نمیتوان آنگونه سخن گفت که درباره همان صفات در دیگر موجودات. در فلسفه و کلام اسلامی نیز این دیدگاه با تکیه بر یکسری مبانی خاص مانند تباین وجودی، اشتراک لفظی، تلازم اشتراک معنوی با تشبیه و اکتناه ذات الهی و تاویل تنزیلی روایات پدید آمده است. اما هریک از این مبانی با اشکالاتی مواجه است که میتوان از آن به اشکالات مبنایی تعبیر نمود. این اشکالات متوجه اصل مبانی این دیدگاه بصورت جداگانه است. اما توالی فاسدی نیز هست که کل این نظریه میتواند درپی داشته باشد و در این مجال بدان پرداخته نمیشود. در این نوشتار کوشش شده است تا ابتدا تصویر مختصری از هریک از مبانی ارائه شده و سپس نقد آن براساس مبانی فلسفی و بویژه مبانی حکمت متعالیه صورت پذیرد و درآخر به این نتیجه منتهی شود که مبانی این دیدگاه مخدوش بوده و ازاینرو این دیدگاه در حوزه الهیات قابل دفاع و پذیرش نمیباشد
    کلیدواژگان: الهیات سلبی، حکمت تنزیهی، اشتراک لفظی، اشتراک معنوی، تشکیک، تشبیه