فهرست مطالب

مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی
سال سیزدهم شماره 2 (پیاپی 52، اردیبهشت 1392)

  • تاریخ انتشار: 1392/02/23
  • تعداد عناوین: 8
|
  • بی بی عشرت زمانی، حسن ببری، سمیه قربانی صفحات 87-97
    مقدمه
    یادگیری سیار (همراه) به عنوان مرحله جدیدی از توسعه یادگیری الکترونیکی، در پی ارائه فرصت هایی جهت انتقال اطلاعات، تقویت و بهبود یادگیری مادام العمر در دانشجویان علوم پزشکی می باشد. لذا پژوهش حاضر با هدف شناسایی راه کارهای توسعه یادگیری سیار از دیدگاه دانشجویان علوم پزشکی اصفهان و متخصصان فناوری انجام شده است.
    روش ها
    تحقیق به روش ترکیبی و از نوع اکتشافی است. جامعه آماری در بخش کیفی پژوهش شامل متخصصان فناوری اطلاعات در دانشگاه اصفهان بود که تعداد 10 نفر از آنان براساس نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند و در بخش کمی شامل کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بودکه تعداد 251 نفر از آنان بر اساس نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. روش گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه های نیمه ساختار یافته و در بخش کمی با استفاده از پرسشنامه روا و پایا و محقق ساخته شامل 32 گویه بود. داده ها با استفاده از آمار توصیفی، آزمون t تک نمونه ای و آزمون فریدمن تحلیل شدند.
    نتایج
    در بخش کیفی، بر بسترسازی فرهنگی، ارائه تعریفی جامع از یادگیری سیار و شناسایی ویژگی های ابزارهای سیار مناسب برای یادگیری تاکید شد؛ همچنین نتایج در بخش کمی نشان داد 29/85% دانشجویان با یادگیری سیار آشنا بودند. میانگین و انحراف معیار هریک از راه کارهای آموزشی، مدیریتی، اداری-ساختاری و انگیزشی و تفریحی به ترتیب 39/0±82/3، 38/0±70/3، 47/0±95/3، 58/0±68/3 بود که بالاتر از حد میانگین وزنی (3) بود و کلیه گویه ها در سطح (05/0>p) معنادار بودند.
    نتیجه گیری
    برگزاری دوره های آموزشی، برنامه ریزی های آموزشی، اطلاع رسانی و اعطای تسهیلات مالی به عنوان مهم ترین راه کارهای توسعه یادگیری سیار در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان معرفی شدند. لذا پیشنهاد می گردد اقدامات لازم برای توسعه این یادگیری از سوی مسوولان صورت گیرد.
    کلیدواژگان: یاددهی و یادگیری، یادگیری سیار، راه کارها، علوم پزشکی
  • مرضیه پازکیان، منصوره زاغری تفرشی، مریم رسولی صفحات 98-113
    مقدمه
    خطاهای پزشکی ازچالش های مهم تهدید کننده ی ایمنی بیمار در تمامی کشورهاست. از شایع ترین خطاهای پزشکی شناخته شده می توان به خطاهای دارویی اشاره کردکه می تواند منجر به صدمات جدی و حتی مرگ در بیماران شود. لذا این پژوهش با هدف تبیین عوامل موثر برخطاهای دارویی از دیدگاه پرستاران انجام شد تا با شناسایی عوامل موثر بر این تجربه و درک آن بتوان راه کارهایی جهت کاهش خطا به پرستاران ارائه کرد.
    روش ها
    مطالعه حاضر با رویکرد کیفی و براساس تحلیل محتوای هدایت شده انجام شده است. انتخاب مشارکت کنندگان در پژوهش، به صورت مبتنی بر هدف بوده که20 پرستار با سابقه بالینی حداقل 2 سال، شاغل در بیمارستان آموزشی- درمانی امام حسین شهر تهران در پژوهش شرکت کردند. داده ها از طریق انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری شد. برای صحت و استحکام داده ها از شیوه های پرسش از همکار و تایید یافته ها توسط شرکت کنندگان استفاده گردید و هم زمان با جمع آوری داده ها، با استفاده از تحلیل محتوای کیفی تجزیه و تحلیل آنها انجام شد.
    نتایج
    مشارکت کنندگان در این مطالعه عوامل تاثیر گذار بر خطاهای دارویی را در دو درون مایه اصلی «رویکرد فردی»، (شامل«ویژگی های فردی و روانی پرستاران»، «ویژگی های بیماران»، «خطای ناشی از دستورات پزشکی»)، و «رویکرد و فرهنگ سازمانی» (شامل «شرایط کاری در بخش»، «فرایند یادگیری»، «فرایند مدیریت خطر و مواجهه با آن»، «اطلاعات دارویی»، «غیرقابل اجتناب بودن خطا در پرستاری» و «عوارض خطاهای دارویی») بیان کردند.
    نتیجه گیری
    عوامل موثر بر خطاهای دارویی از دیدگاه پرستاران بسیار گسترده، متغیر و متاثر از عوامل شخصی، سازمانی و موقعیتی است. نتایج پژوهش حاضر اهمیت برنامه های آموزشی جامع، الگوهای نقشی شایسته، فراهم بودن فرصت کسب تجربه در عرصه و ارائه ی بازخوردهای سازنده در محیط مطلوب یادگیری را در دوران آموزشی و محیط های کاری نشان می دهد.
    کلیدواژگان: خطاهای دارویی، پرستاران، تحلیل محتوا
  • اسماعیل مناقب، سعیده باقری صفحات 114-122
    مقدمه
    هم دلی یکی از اجزای مراقبت از بیماران است. اجماع عمومی بر این است که هم دلی در ارتباط پزشک و بیمار حیاتی است و بنابراین مقوله مهمی در آموزش پزشکی می باشد، اما چالش اساسی در این است که آیا مهارت هم دلی قابل آموزش و یادگیری است؟ هدف از انجام این مطالعه بررسی تاثیر آموزش مهارت هم دلی بر عملکرد هم دلانه پزشکان عمومی خانواده است.
    روش ها
    این مطالعه نیمه تجربی در سال 1388در دانشگاه علوم پزشکی جهرم انجام شد. جامعه پژوهش پزشکان خانواده جهرم و بیماران آنها بود. نمونه گیری پزشکان به روش سرشماری و نمونه گیری بیماران به روش آسان بود. کل پزشکان خانواده وارد مطالعه شدند. به ازای هر پزشک، 5 نفر از بیماران او وارد مطالعه گردیدند، بنابراین در حدود 20 پزشک خانواده. 10 نفر در گروه تجربی و10 نفر در گروه شاهد وارد پژوهش شدند. همچنین 100 بیمار در مرحله قبل از آموزش (50 بیمار از پزشکان گروه تجربی و50 بیمار از پزشکان گروه شاهد) و 100بیمار نیز بعد از آموزش (جمعا 200بیمار) وارد مطالعه شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه استاندارد هم دلی جفرسون بود که به روش مصاحبه با بیماران تکمیل گردید. داده ها با استفاده از آزمون آمار توصیفی (فراوانی مطلق و نسبی) وآزمون تی مستقل و تی زوج تجزیه و تحلیل شد.
    نتایج
    مقایسه میانگین نمرات عملکرد هم دلانه پیش آزمون در گروه شاهد (39/0±83/1) و تجربی(20/0±85/1) تفاوت آماری نشان نداد (673/0p= و 423/0=t). اما مقایسه میانگین و انحراف معیار نمرات عملکرد هم دلانه در گروه های تجربی (45/0±95/2) و شاهد (33/0±82/1) بعد از برگزاری کارگاه آموزشی برای پزشکان گروه مورد تفاوت معنادار نشان داد (000/0p= و 19/14=t).
    نتیجه گیری
    مداخله ما برای آموزش مهارت های هم دلی در ایجاد تغییر قابل ملاحظه در عملکرد هم دلانه پزشکان موثر بود. هم دلی یک مهارت قابل یادگیری و آموزش می باشد.
    کلیدواژگان: هم دلی، مهارت ارتباطی، عملکرد هم دلانه، رضایت بیمار، آموزش، مشاوره، پزشک خانواده
  • حسین کارشکی، سمیه بهمن آبادی، فاطمه بلوچ زاده صفحات 123-133
    مقدمه
    محیط و ادراکات ناشی از آن نقش مهمی در عملکردها و فرایندهای تحصیلی دارد و بررسی این گونه روابط برای بهبود فرایند آموزش و پرورش بسیار مهم است. لذا پژوهش حاضر به منظور تبیین رابطه ساختار ارزشیابی کلاسی ادراک شده و جهت گیری اهداف پیشرفت با پیشرفت تحصیلی دانشجویان صورت پذیرفت.
    روش ها
    پژوهش از نوع توصیفی، همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، دانشجویان کارشناسی دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در سال تحصیلی 91-1390 بود. نمونه پژوهش تعداد 220 دانشجو بودند که به روش نمونه گیری طبقه ای نسبی بر حسب جنسیت انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه های ساختار ارزشیابی کلاسی ادراک شده و پرسشنامه جهت گیری هدفی میدگلی و همکاران را تکمیل نمودند. برای سنجش پیشرفت تحصیلی از نمره معدل دانشجویان استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار LISREL تحلیل شدند و از آزمون های آماری متناسب با نوع متغیرها شامل ضرایب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر برای تحلیل داده ها استفاده شد.
    نتایج
    بین ارزشیابی کلاسی تبحرمحور و پیشرفت تحصیلی، رابطه منفی و معنادار (01/0>p، 20/0-=r) دیده شد. رابطه مثبت و معناداری بین اهداف رویکردی و پیشرفت تحصیلی (01/0>p، 24/0=p)؛ و بین اهداف تبحری و ارزشیابی کلاسی ادراک شده تبحرمحور (01/0>p، 21/0=r) وجود داشت. مدل علی رابطه ساختار ارزشیابی کلاسی تبحرمحور با پیشرفت تحصیلی با میانجی گری جهت گیری اهداف تبحری مورد تایید قرار گرفت.
    نتیجه گیری
    ساختارهای ارزشیابی کلاسی می توانند فرایندهای هدفی پیشرفت و عملکردهای تحصیلی را تحت تاثیر قرار دهند. لذا در طراحی روش های آموزشی باید بر نوع ارزشیابی و پیامدهای آن توجه گردد.
    کلیدواژگان: سنجش، اهداف پیشرفت، لیسانس، تحلیل مسیر و دانشجویان پرستاری
  • محسن ادیب حاج باقری، اسماعیل عزیزی فینی صفحات 134-145
    مقدمه
    با وجود اهمیت حیاتی برخورداری اعضای تیم سلامت از دانش و مهارت مناسب در زمینه احیای قلبی ریوی، تاکنون دانش و مهارت کارآموزان درعرصه پرستاری (دانشجویان سال آخر پرستاری) در این زمینه مورد بررسی قرار نگرفته است. مطالعه حاضر با هدف بررسی طولی دانش و مهارت کارآموزان در عرصه پرستاری دانشگاه علوم پزشکی کاشان در زمینه احیای قلبی ریوی، انجام شد.
    روش ها
    تحقیق طولی (longitudinal) بر روی 96 کارآموز درعرصه پرستاری دانشگاه علوم پزشکی کاشان طی سه نیم سال متوالی در سال های 1389 و 1390 انجام شد. داده ها توسط پرسشنامه اطلاعات فردی، پرسشنامه دانش و 4 چک لیست مهارت جمع آوری شد. آزمون ها در سه مرحله با فواصل چهار ماهه انجام شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون های t و ANOVA تجزیه و تحلیل شد.
    نتایج
    در مجموع دانشجویان، 05/59 درصد از نمره دانش و 12/70 درصد از نمره مهارت را کسب کردند. میانگین نمرات دانش و مهارت در طی سه نوبت نوسان داشت به گونه ای که میانگین نمره دانش (بر مبنای 40) از 08/4±91/24 در نوبت اول به 88/4±80/22 در نوبت دوم کاهش یافته و سپس با مختصر افزایش در نوبت سوم به 85/4±05/23 رسید (057/0p=). همچنین میانگین کلی نمرات مهارت در احیا(بر مبنای 52) از 90/3±20/41 در نوبت اول به 58/5±37/30 در نوبت دوم کاهش یافت و در نوبت سوم با قدری افزایش به 62/4±15/37 رسید(001/0p=). رابطه معناداری بین متغیرهای زمینه ای از جمله معدل کل درسی، دفعات مشاهده و شرکت در احیا، با نمره دانش و مهارت مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    تحقیق نشان داد که دانش و مهارت کارآموزان در عرصه پرستاری در طول زمان نوسان داشته است. با توجه به حساسیت و اهمیت این مهارت توصیه می شود تا بازآموزی این مهارت در ابتدای کارآموزی در عرصه و نیز در انتهای آن تکرار شود.
    کلیدواژگان: بررسی طولی، دانش، مهارت، کارآموز در عرصه پرستاری، احیای قلبی ریوی
  • حسین نامدار ارشتناب، حسین ابراهیمی*، محمدحسن صاحبی حق، محمد ارشدی بستان آباد صفحات 146-152
    مقدمه

    دانشجویان پرستاری و مامایی به دلیل مواجهه با محیطی پر تنش و وجود عوامل تنش زا در تجارب آموزشی و بالینی، در معرض آسیب های روانی بالایی قرار دارند که می تواند سلامت روان آنها را تحت تاثیر قرار دهد. با توجه به تاثیر سلامت روان بر عملکرد فرد، مطالعه حاضر با هدف بررسی سلامت روان دانشجویان پرستاری و مامایی دانشکده پرستاری و مامایی تبریز و ارتباط آن با پیشرفت تحصیلی آنها انجام گرفت.

    روش ها

    در یک مطالعه توصیفی– تحلیلی٬ 251 نفر از دانشجویان پرستاری و مامایی (کل جامعه پژوهش) انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامهGHQ-28 بود. معدل پایان ترم دریافت شده از اداره آموزش (معدل دیپلم برای دانشجویان ترم یک) به عنوان شاخص پیشرفت تحصیلی آنان در نظر گرفته شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی (فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون تی، آنالیز واریانس و آزمون همبستگی)انجام گرفت.

    نتایج

    یافته ها نشان داد میانگین نمره سلامت روان دانشجویان شرکت کننده در مطالعه 02/11±70/25 بود. بیش ترین میانگین مربوط به اختلال در بعد عملکرد اجتماعی با میانگین و انحراف معیار 9/2±84/11 و کم ترین میانگین مربوط به بعد افسردگی 83/3±05/3 بوده است. هم چنین بین میانگین نمرات پرسشنامه سلامت روان دانشجویان و پیشرفت تحصیلی دانشجویان ارتباط معنادار و معکوس (229/0=R، 001/0p>) وجود داشت. به این معنی که با افزایش سلامت روان (نمره کلی پایین درآزمون) معدل دانشجویان (به عنوان شاخص پیشرفت تحصیلی) افزایش می یابد.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج پژوهش که ارتباط معناداری بین سلامت روان و پیشرفت تحصیلی دانشجویان مورد مطالعه وجود داشت، لازم است مسائل روانی دانشجویان مذکور بررسی بیش تر شود و مراکز مشاوره روانی برای آنان فعال شود.

    کلیدواژگان: سلامت روان، پیشرفت تحصیلی، دانشجویان پرستاری و مامایی
  • محمود بخشی، محمدرضا آهنچیان صفحات 153-163
    مقدمه
    شناسایی متغیرهای اثرگذار بر پیشرفت تحصیلی اهمیت زیادی دارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش تفکر انتقادی و راهبردهای خودتنظیمی یادگیری در پیشرفت تحصیلی دانشجویان پرستاری و ارائه الگوی پیش بینی پیشرفت تحصیلی انجام شد.
    روش ها
    پژوهش به روش توصیفی مقطعی بر روی 104 نفر از دانشجویان کارشناسی پرستاری ترم های 3، 5 و 7 دانشگاه آزاد اسلامی واحد شاهرود در سال تحصیلی 90-89 انجام شد. نمونه به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای از میان 290 دانشجوی این رشته انتخاب شد. با استفاده از پرسشنامه راهبردهای انگیزشی یادگیری پنتریچ و دیگروت و پرسشنامه سنجش مهارت های تفکر انتقادی کالیفرنیا (فرم ب)، داده های مورد نظر جمع آوری گردید. معدل کل دانشجویان به عنوان شاخص پیشرفت تحصیلی درنظرگرفته شد. برای تحلیل داده ها از آزمون های آماری همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه، تحلیل واریانس چند متغیره و تحلیل کواریانس استفاده شد.
    نتایج
    میانگین نمره راهبردهای خودتنظیمی دانشجویان در سطح خوب (7/14±5/103)، معدل کل پیشرفت تحصیلی 5/1±3/14 و میانگین نمره تفکر انتقادی دانشجویان در سطح متوسط (7/2±2/9) گزارش شد. سه متغیر خودتنظیمی یادگیری، تفکر انتقادی و معدل دیپلم جمعا 3/31 درصد در پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانشجویان پرستاری نقش داشتند (000/0=P)، ولی فقط ضریب دو متغیر یادگیری خودتنظیمی و معدل دیپلم معنادار بود و تفکر انتقادی مسوول هیچ واریانس معناداری در نمرات پیشرفت تحصیلی نبود.
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد که معدل دیپلم و راهبردهای خودتنظیمی یادگیری دانشجویان پرستاری در پیشرفت تحصیلی آنها نقش دارد. در صورتی که هدف، توسعه حرفه ای و تربیت پرستارانی است که توانایی کنترل اهداف خود را داشته و خودراهبر باشند، تلاش ها باید در جهت شناسایی و کمک به دانشجویان مخصوصا آنهایی که از موفقیت تحصیلی پایینی برخوردارند، متمرکز شود.
    کلیدواژگان: تفکر انتقادی، راهبردهای خودتنظیمی، پیشرفت تحصیلی، دانشجویان پرستاری
  • سید علیرضا جوادی نیا، محمدرضا عابدینی * صفحات 164-166

    در دهه ی اخیر با توجه به پیشرفت های صورت پذیرفته در عرصه فناوری اطلاعات از یک سو و محدودیت ها و نقایص سیستم های آموزش سنتی از سوی دیگر، شاهد استفاده روزافزون از نرم افزارها و برنامه های نوین آموزشی با کمک گرفتن از فناوری های الکترونیک بوده ایم. شاهد این مدعا انتشار مقالات متعدد در زمینه به کارگیری فناوری های الکترونیک در عرصه آموزش به ویژه آموزش علوم پزشکی و بررسی تاثیر نرم افزارهای مختلف می باشد(1و2). در یک نگاه کلی متوجه می شویم که اغلب مطالعات صورت پذیرفته ناظر بر مشکلات منطقه ای و دانشگاهی در زمینه آموزش یک واحد درسی خاص همچون محدودیت های زمانی و یا محدودیت های تکنیکی نظیر عدم وجود ابزار و امکانات گسترده در ارائه یک درس بوده است(1). تاکنون تلاش خاصی در جهت ایجاد یک سایت مرجع جهت به اشترک گذاری این نرم افزارها (با حفظ حق مالکیت معنوی تولید آن) در سطح کشور صورت نپذیرفته است. مسلما ایجاد این گونه محیط های مجازی توسط یک دبیرخانه مرکزی و هماهنگی با مجلات آموزشی در زمینه علوم پزشکی جهت پذیرش مقالات به شرط ثبت نام و بارگذاری اطلاعات و فایل نرم افزار در آنها [همانند اتفاقی که در خصوص پذیرش مقالات کارآزمایی بالینی به شرط ثبت آن در مرکز ثبت کارآزمایی بالینی (IRCT) رخ می دهد] نه تنها زمینه آشنایی سایر پژوهشگران با نرم افزارهای تولیدی را مهیا می کند، بلکه سبب آشنایی تمامی مدرسین و اساتید دانشگاهی با این گونه فناوری ها و نرم افزارها می گردد. نمونه های بی شماری از این گونه فضاها در سیستم های بهداشتی آموزشی خارج از کشور وجود دارند. با توجه به وسیع الطیف بودن دامنه مخاطبین شبکه های اینترنتی، گروهی از این وب سایت ها با ارائه نرم افزارهای آموزشی برای جمعیت عمومی سعی بر آن دارند که سطح بهداشت عمومی جامعه را بالا ببرند. برای نمونه سایت اینترنتی iMedicalApps با در نظر گرفتن چنین رویکردی ضمن ارائه نرم افزارها و اطلاعات مبتنی بر وب و مبتنی بر سیستم های تلفن همراه برای کارکنان نظام سلامت و پزشکان، به ارائه خدمات آموزشی جهت استفاده عموم مردم جامعه می پردازد. نرم افزار «بچه ها آسم را شکست می دهند» برای کودکان زیر 12 سال مبتلا به آسم توسط این نهاد طراحی شده و تلاش می کند با رویکردی سرگرم کننده این افراد را با شرایط ویژه بیماریشان آشنا نماید(3). در این سایت نرم افزارها از نظر تنوع نرم افزاری (همچون شبیه ساز، لغت نامه پزشکی، کتاب) و همچنین براساس رشته های تخصصی پزشکی (کاردیولوژی، نفرولوژی) طبقه بندی شده اند. دسته دیگر سایت ها خدمات خود را معطوف به نیازهای مختلف متخصصین و ارائه دهندگان خدمات سلامت نموده اند. وجود عملیات محاسباتی همچون محاسبه نمره کما گلاسکو(4)، محاسبات مرتبط با آب و الکترولیت، و معیار دوک در بررسی اندوکاردیت سبب پیدایش نرم افزارها و وب سایت های آنلاینی همچون MedCalc، MDCalc شده تا با استفاده از این نرم افزارها فرایند محاسبات تسهیل گردد. با توجه به رویکرد این گونه سایت ها، عمده طبقه بندی صورت پذیرفته در آنها براساس تخصص بوده است. از سوی دیگر وب سایت هایی همچون ABEL Medical Software Inc نرم افزارهای تخصصی رشته های مرتبط با علوم پزشکی، خدماتی نظیر نوشتن نسخه الکترونیک (ePrescribing)، و دریافت نتیجه آزمایشات به صورت الکترونیک را ارائه می دهند.(5) نمونه وب سایت هایی که تا کنون در خصوص آنها بحث گردید اغلب رویکردی عمومی داشته که در خلال آنها اهداف آموزشی نیز دنبال شده اند. اما سایت هایی همچون MDtrainer با هدف ارائه آموزش تعامل محور مبتنی بر شبکه اینترنت ایجاد شده اند. این سایت عمده فعالیت خود را در زمینه ایجاد انیمیشن هایی جهت اقدامات پزشکی همچون آشنایی با دستگاه دفیبریلاتور (Defibrillator) به کار برده است(6). البته در خصوص سایت هایی که صرفا رویکرد آموزشی را برگزیده اند اغلب مشاهده می شود که این وظیفه را دانشگاه ها با فراهم آوردن لینک نرم افزارهای آموزشی برای دانشجویان خود بر عهده گرفته اند تا زمینه آشنایی هرچه بیشتر آنها با این فضاها ایجاد شود. در این زمینه می توان از دانشگاه میشیگان (University of Michigan) نام برد که اقدام به ارائه چنین نرم افزارهایی در فضای مجازی جهت دانشجویان خود نموده است. به طور مطمئن ایجاد این فرایند آشنایی، زمینه بروز کاربردی کردن تحقیقات و ترجمان دانش (knowledge translation)، که به اعتقاد نویسندگان، حلقه گم شده تحقیقات در کشور می باشد را فراهم می کند. از منظر دیگر با در نظر گرفتن قابلیت های این فضاها جهت عنوان بندی و دسته بندی این نرم افزارها، تامین این گونه فضاها می تواند سبب ایجاد نظم مشخصی در جهت شناخت نقاط قوت و ضعف هر حیطه و راهی برای تقویت نقاط قوت و حذف نقاط ضعف گردد. چه بسا با ایجاد بسترهای مناسب از این طریق، زمینه ایجاد شرکت های دانش بنیان در خصوص تولید این نرم افزارها در کشور فراهم شده و گام دیگری در جهت اهداف والای نقشه جامع علمی کشور و راهی برای رسیدن به اهداف سند چشم انداز کشور عزیزمان برداشته شود.

|
  • Bibi Eshrat Zamani, Hasan Babri, Somayeh Ghorbani Pages 87-97
    Introduction
    Mobile learning، a new stage in development of e-learning، seeks to provide opportunities for information transfer، strengthen، and improve lifelong learning in medical students. The aim of this study was identifying strategies to develop mobile learning، according to the perspectives of students of Isfahan University of Medical Sciences and IT professionals.
    Methods
    This was a mixed and exploratory research. The study population in the qualitative phase was IT experts in Isfahan University from whom 10 were chosen through purposeful sampling. The quantitative phase included all students of Isfahan University of Medical Sciences from whom 251 were selected through stratified random sampling. The data were collected through and deep semi-structured interviews in qualitative part and a researcher-made questionnaire in the quantitative part. Data were analyzed using descriptive statistics، one-sample t-test and Friedman test.
    Results
    Qualitatively، emphasis was on cultural infrastructure، provision of a comprehensive definition of mobile learning، and identification of characteristics of mobile devices for learning. 85. 28% of the students were familiar with mobile learning. Mean and standard deviation of each educational، managerial، organizational-structural، and motivational- recreational strategies were 0. 39±3. 82، 0. 38± 3. 70، 0. 47±3. 95، 0. 58±3. 68 respectively. These were significantly higher than the theoretical average (=3) of the scale (p≤0. 05).
    Conclusion
    Educational courses، educational planning، awareness raising، and providing financial support were considered the most important mechanisms for the development of mobile learning in Isfahan University of Medical Sciences. It is suggested the authorities take measures to develop the learning.
    Keywords: Teaching, Learning, Mobile Learning, Strategies, Medical Sciences
  • Marzieh Pazokian, Mansoureh Zagheri Tafreshi, Maryam Rassouli Pages 98-113
    Introduction
    Medical errors are among the most threatening faults against patient’s safety in all countries. The most frequent medical errors are medication errors which can lead to serious effects and even death in patients. Therefore، this study aimed to explain factors affecting medication eroors from the viewpoints of nurses in order to present strategies to reduce these errors.
    Methods
    This study is a qualitative research based on directed content analysis approach. A porpuseful sample of 20 nurses working in Imam Hossein teaching hospital of Tehran، who had at least two years of clinical experience participated in semi-structured interviews. The regour and confirmability of data were verified through external check (member and peer check) as well as confirmation by participants. Data was simultaneously analyzed using qualitative content analysis.
    Results
    Participants stated factors influencing errors in two themes: individual approach (including «individual and psychological characteristics of nurses،» «characteristics of patients»، «error resulted from physician orders»)، and organizational culture and approach (including «working conditions»، «learning process»، «risk management procedures and how to deal with it»، «drug information»، «inevitability of errors in nursing»، and «complications of medication errors»).
    Conclusion
    Factors affecting medication errors are diverse، variable، and influenced by personal، organizational، and situational factors. The results of this study showed the importance of comprehensive educational programs، qualified role models، opportunity for field experience، and availability of useful feedbacks in a favorable environment during academic years and in workplace.
    Keywords: Medication errors, nurses, content analysis
  • Esmaeil Managheb, Saaidah Bagheri Pages 114-122
    Introduction
    Empathy is a component of patient care. There is general agreement that empathy is crucial in physician-patient relationship and thus an important issue in medical education. We tested whether an empathy training workshop for family physicians could improve their empathic practice rated by patients.
    Methods
    This was a quasi-experimental pre-test/post-test study and was performed in 2010 in Jahrom University of Medical Sciences. All 20 family physicians in Jahrom were included and divided randomly into two equal groups. To evaluate the practice of family physicians، we assessed their practice through their patients. Five patients from each doctor (using convenient sampling) were polled (total of 100 patients in pre-test and 100 patients in post-test). Baseline emphatic practice of each doctor was assessed using Jefferson Scale of Patient’s Perceptions of Physician Empathy (JSPPPE). Then، one group of doctors participated in the empathy skills workshop، while the other group did not. One month after the workshop، empathic practice of both groups of doctors was re-assessed. The scores of both groups before and after the communication skills workshop were compared.
    Results
    The mean scores of emphatic practice of both groups before the workshop (1. 85±0. 2، 1. 83±0. 39، out of 5) were compared and the results showed that there was no significant difference between them (p=0. 673، t=0. 423). There was a significant difference between the mean score of empathic practice in experimental group (2. 95±0. 45) compared to the control (1. 82±0. 33) in post-test measurement (p<0. 000، t=14. 19).
    Conclusion
    Our training intervention was effective in producing a significant change in family physician''s empathic practice as well as the patient''s satisfaction. Empathy is a skill that can be acquired by practice.
    Keywords: Empathy, Communication Skills, Empathic Practice, Patient Satisfaction, Training, Consultation, Family Physicians
  • Hossein Kareshki, Somaye Bahmanabadi, Fatemeh Baluchzade Pages 123-133
    Introduction
    Environment and perceptions about it play an important role in educational performance and its associated processes. Study of these relationships is valuable in educational process improvement. Therefore، this study investigated the relationship between perceived classroom assessment and achievement objectives with nursing students'' academic achievement.
    Methods
    This descriptive correlative study included undergraduate B. A students of nursing and midwifery school in Mashhad University of Medical Sciences who were enrolled within 2011- 2012. A sample (n-220) was selected through stratified random sampling based on gender. Participants completed perceived classroom assessment، and Midgly et al’s goal orientation questionnaire. Also، students'' grand point averages were used to measure academic achievement. Data was analyzed using LISREL software using appropriate statistical tests according to variable types such as Pearson correlation coefficients and path analysis.
    Results
    There was a significant negative relationship between perceived mastery classroom assessment and academic achievement (r= -0. 20، p<0. 01). On the other hand، a relationship was observable between approach goals and academic achievement (r= 0. 24، p<0. 01). Also there was a significant positive relationship between mastery goals and perceived learning-oriented classroom assessment (r= 0. 21، p<0. 01). The causal model about relationship between mastery based class assessment and academic achievement mediated by achievement goals orientation was confirmed.
    Conclusion
    Structures of classroom assessment can affect objective-based achievement procedures and academic performance. Therefore the type of evaluation and its consequents should be considered in developing educational methods.
    Keywords: Assessment, achievement objectives, undergraduate, path analysis, nursing students
  • Mohsen Adib-Hajbaghery, Esmail Azizi-Fini Pages 134-145
    Introduction
    In spite of the critical value of possessing a high level of knowledge and skills in cardiopulmonary resuscitation (CPR) by health care team، knowledge and skills of nurse interns (final year nursing students) has not been studied. This study aimed to longitudinally investigate knowledge and skills of CPR in nurse interns of Kashan University of Medical Sciences.
    Methods
    A longitudinal study was conducted on 96 nurse interns of Kashan University of Medical Sciences (final year) in three consecutive semesters during 2010-2011 academic years. Data was collected using a demographic questionnaire، a knowledge questionnaire، and four checklists for assessing skills. Tests were conducted in three phases at four month intervals. Data was analyzed by descriptive statistics، independent t-test and ANOVA.
    Results
    In total، students gained 59. 05% of knowledge and 70. 12% of skill scores. The mean of knowledge and skill scores showed fluctuations through the three phases as knowledge scores decreased from 24. 91±4. 08 in first phase to 22. 80±4. 88 in the second and finally showed an insignificant increase to 23. 05±4. 85 in third phase (p=0. 057). Also the total mean score of resuscitation skill decreased from 41. 20±3. 90 in first phase to 30. 37±5. 58 in the second and finally showed an improvement to 37. 15±4. 62 in third (p=0. 001). No significant relationship was detected between background variables like students’ grand point averages and their experience (observation and attending times) in resuscitation، with knowledge and skill scores.
    Conclusion
    The research showed that trainees'' knowledge and skills had a variable trend over time. Given the importance of resuscitation skills، it is recommended to retrain the students in this filed at the beginning and the end of the internship courses.
    Keywords: Longitudinal study, knowledge, skills, cardiopulmonary resuscitation, nurse interns
  • Hossein Namdar Areshtanab, Hossein Ebrahimi, Mohammadhassan Sahebihagh, Mohammad Arshadi Bostanabad Pages 146-152
    Introduction

    Nursing and midwifery students are exposed to high stress as they face multiple stressors in their educational and clinical experiences. This can threaten their mental health، which in turn، can affect their function. Considering the impact of mental health on individual performance، this study examined mental health and its relationship with academic achievement in students of Tabriz nursing-midwifery faculty.

    Methods

    In one descriptive-analytical study، a sample of 251 Nursing and Midwifery students of Tabriz University of Medical Sciences was selected. Data were gathered by mental health questionnaire (GHQ-28). The mean scores of final term were regarded as academic achievement of students. The data were analyzed by SPSS- 11. 5 using descriptive statistics (frequency، mean، and standard deviation) and inferential statistics (T-test، ANOVA and Pearson Correlation Coefficient).

    Results

    Results showed that mean mental health scores of students participating in the study was 25. 7 ±11. 02. Findings showed that the highest mean was related to social function (11. 84±2. 9) and lowest to depression (3. 5±3. 83). Also a significantly negative correlation between scores of mental health and academic achievement was observed (P≤0/00، r=-0/229).

    Conclusion

    According to the results، there was a significant relationship between mental health and academic achievement in students. It is necessary to conduct further studies about mental problems of students and activation of consultation centers.

    Keywords: Mental Health, Academic Achievement, Nursing, Midwifery Students
  • Mahmoud Bakhshi, Mohammad Reza Ahanchian Pages 153-163
    Introduction
    It is important to identify the factors affecting academic achievement. This study investigated the role of critical thinking and self- regulated learning strategies in predicting academic achievement in the nursing students، in order to propose a predictive model.
    Methods
    This descriptive-correlation study was conducted on 104 undergraduate nursing students of Islamic Azad University- Shahroud Branch، in 3rd، 4th and 7th semesters. They were selected out of 290 nursing students by stratified random sampling. Data gathering tools included two questionnaires: Motivated Strategies for Learning Questionnaire of Pintrich and De Groot (1990)، and Critical Thinking Skills Questionnaire، California (Form B). Academic achievement of students was measured by grade point average (GPA) of previous semesters. Data were analyzed using Pearson correlation، multiple regressions، multivariate analysis of variance and analysis of covariance.
    Results
    Mean of self-regulation learning scores was at the good level (103. 5±14. 7)، grade point average of previous semesters (academic achievement scores) was 14. 3±1. 5 and critical thinking was at the low to moderate level (9. 2±2. 7). Analyses showed that three variables including self- regulated learning، critical thinking and high school GPA could predict 31. 3% of variations in academic achievement of nursing students (p=0. 000)، but only coefficients of self- regulated learning and high school GPA were statistically significant. Critical thinking was not significantly responsible for any variance in the academic achievement scores.
    Conclusion
    This study showed that high school GPA and self-regulatory learning strategies are effective in academic achievement of nursing students. To achieve professional development and training of self-directed nurses، efforts should be focused on identifying and helping students especially those who have low academic achievement.
    Keywords: Critical Thinking, Self, regulated Strategies, Academic Achievement, Nursing Student
  • Seyed Alireza Javadinia, Mohammadreza Abedini Pages 164-166