فهرست مطالب

مطالعات زبانی بلاغی - پیاپی 1 (بهار 1389)

نشریه مطالعات زبانی بلاغی
پیاپی 1 (بهار 1389)

  • 188 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1389/03/20
  • تعداد عناوین: 9
|
  • محسن ابوالقاسمی صفحه 8
  • حسن اکبری بیرق*، روجا هدایتی صفحه 9
    سابقه ی پیدایش علم بلاغت به اواخر قرن اول هجری، و تلاش های متکلمان عرب برای اثبات اعجاز قرآن، باز می گردد. سال ها بعد، دانشمندان ایرانی با ترجمه ی آثار آنان، این علم و در نتیجه معانی را که جزئی از بلاغت است، به زبان فارسی وارد کردند و قواعد آن را تا حدود زیادی با زبان فارسی تطبیق دادند. آن ها با وجود اقرار به جدایی کامل معانی از علوم دیگری هم چون نحو، منطق، فلسفه، اصول و... نتوانستند به هدف خود نزدیک شوند. در نتیجه معانی فارسی وام دار اصول زبان عربی و علومی شد که طبیعتا به اندازه ی کافی قادر به نشان دادن ویژگی های زیبایی شناختی متن فارسی نیست.
    در این مقاله، سعی شده است، معایب و کاستی های علم معانی سنتی که در اکثر کتاب های فارسی نیز تکرار شده اند، بررسی شود.
    کلیدواژگان: بلاغت عربی و فارسی، معانی، نحو، منطق، فلسفه، اصول، بافت کلام
  • شکل دگر خندیدن / طنازی های شمس و مولانا در مقالات
    محمد ایرانی* صفحه 23
    صوفیه سهم عمده ای در ادبیات فارسی و آفرینش های ادبی دارند؛ به گونه ای که کم تر اثر ادبی ممتازی یافت می شود که نشانه هایی از تاثیرگذاری اندیشه، اخلاق و ادبیات عارفانه بر آن دیده نشود. ادبیات تصوف از گونه ی تعلیمی به شمار می آید و نظم و نثر صوفیانه در خدمت تعالیم عرفانی و احکام اخلاقی و گاه مصطلحات عرفانی است. معلم عارف، در کسوت متعظی عالم، توانمندی های زبانی و شگردهای تعلیمی را در قالب های گوناگون ادبی به کار می گیرد تا اندیشه ها و تجارب عملی خود را بیاموزاند. یکی از این شگردها، کاربرد زبان طنز در اشکال و قالب های گوناگون آن در تعلیم آموزه های عرفانی و اخلاقی است. طنز عارف و نقد صوفی گاه لطیف و ملایم، گاه بی پروا و پرده در است. صوفی شوخ، هنجارگریز و تابوشکن است و هر حریمی را اگر لازم باشد درهم می شکند. اساسا رویکرد عرفا به طنزنویسی در جهت تعلیم آموزه های عرفانی و اصول اخلاق صوفیانه منبعث از سبک و سیاق خاصی است که می توان آن را عرفان تعلیمی و مدرسی و منبری نامید. استفاده از چاشنی طنز و طیبت در قالب حکایت های کوتاه و بلند، از ویژگی های عرفان عامیانه است.
    نویسنده جستار حاضر را با درآمدی بر طنز و گونه های آن با نگاهی به آثار عرفانی، به ویژه اقوال و اقاریر شمس و مولانا در مقالات و فیه ما فیه آغاز می کند و در ادامه، به ذکر نمونه هایی از طنزپردازی های این دو عارف نام دار در مقالات می پردازد. حکایت های نمونه و برگزیده در این نوشته، در تقسیم بندی ای دوگانه یک بار از حیث حجم حکایت و دیگر بار از لحاظ نوع طنز موجود در حکایت در دو دسته ی جداگانه عرضه شده اند.
    کلیدواژگان: مقالات، مولوی، شمس تبریزی، آیرونی، طنز، تابوشکنی
  • وحید سبزیان پور* صفحه 53
    علی اکبر دهخدا، چهره ی کم نظیر عرصه ی ادب ایران، با گردآوری بیش از 3000 ضرب المثل و شعر عربی در جای جای کتاب امثال و حکم، به عنوان ضرب المثل عربی رایج در زبان و ادبیات فارسی و یا به عنوان شاهدی از ادبیات عرب برای مقایسه و تطبیق با امثال فارسی، اشراف و عمق نظر خود را نه تنها در ادب فارسی بلکه در ادبیات عرب نشان داد و با این خدمت شگرف و عظیم، دائره المعارف بدیع و کم نظیری برای امثال عامیانه و ادبی فارسی فراهم آورد و راه را برای پژوهش های ادبی پس از خود هموار کرد.
    غور و تامل در امثال و اشعار عربی این مجموعه ی ارزشمند نشان می دهد که خالی از برخی لغزش ها نیست، ازجمله: سخت فارسی زده است، رسم الخط عربی در آن ها رعایت نشده، غلط املایی دارد، در برخی موارد مفهوم درستی از آن ها فهمیده نشده، ژولیده و آشفته است، جمله ها، کلمات و حروف اضافی و یا ناقص دارد، در اعراب و نقش دستوری کلمات اهمال صورت گرفته، فاصله ی حروف، کلمات و نقطه های بی مورد به گونه ای است که خواننده را در تشخیص معنا و فهم ابتدا و انتهای جمله ها سردرگم می کند، غالب اغلاط این کتاب موجب فهم نادرست عبارات می شود و خالی از اغلاط مکرر و یکسان نیست.
    کلیدواژگان: دهخدا، امثال و حکم، ضرب المثل، شعر عربی
  • مرتضی فلاح، صدیقه مرشدی* صفحه 81
    صادق چوبک از نویسندگان سرشناس ادبیات داستانی ایران است. او یکی از نویسندگان پیش گام در زمینه ی ادبیات اقلیمی و بومی ایران به شمار می آید. یکی از ویژگی های این نوع ادبی، بهره بردن فراوان از عناصر زبانی و اقلیمی زادگاه و محل زندگی نویسنده است. چوبک در دو کتاب سنگ صبور و تنگسیر از گویش رایج اقلیم بوشهر و تنگستان و شیراز به فراوانی استفاده کرده است.
    این مقاله در دو بخش تدوین شده است. در بخش اول، واژگان، اصطلاحات و کنایات، ترکیبات، افعال جنوبی و هم چنین «شروه» که یک نوع آواز غمگین جنوب است، در آثار او بررسی می شود و در بخش دوم در کتاب سنگ صبور، لحن شخصیت های داستان وارسی می شود تا تناسب لحن شخصیت ها با جایگاه اجتماعی و فرهنگی آن ها که یکی از خصوصیات مکتب نویسندگی چوبک (ناتورالیسم) است نشان داده شود.
    کلیدواژگان: صادق چوبک، ادبیات اقلیمی، لحن، گویش محلی، تنگسیر، سنگ صبور
  • ناصر محسنی نیا، آرزو پوریزدان پناه کرمانی صفحه 97
    در این گفتار، تلاش نویسندگان بر آن است تا ضمن بررسی مباحث نحوی مربوط به بدل و عطف بیان در نحو عربی، این دو مقوله را در دستور زبان فارسی هم بررسی کرده و آن گاه از منظر دستور تطبیقی، به بیان جایگاه این مقوله ها در هر یک از دو دستور بپردازند. در این راستا، وجوه همانند مباحث بدل و عطف بیان در عربی و فارسی، و وجوه ناهمانند بررسی می شود. در بیان موارد فوق، حتی المقدور از نمونه های مورد قبول اهل فن استفاده می شود؛ ولی در هر جا که امکان ارائه ی این نمونه ها نباشد، بر اساس معیارهای هریک از دو دستور زبان فوق، معادل سازی می شود.
    کلیدواژگان: بدل، عطف بیان، دستور فارسی، نحو عربی، دستور تطبیقی
  • فاطمه مدرسی*، محمد بامدادی صفحه 115
    محمدرضا شفیعی کدکنی که بیش تر به عنوان پژوهش گر، منتقد و استاد زبان و ادبیات فارسی معروف است، یکی از چهره های مطرح شعر معاصر ایران است. شفیعی از دهه ی50 به جرگه ی شاعران پیوسته و تاکنون با انتشار 12 دفتر شعر که در قالب دو مجموعه ی آیینه ای برای صداها و هزاره ی دوم آهوی کوهی به چاپ رسیده برگی از دفتر قطور شعر معاصر را به خود اختصاص داده است. این پژوهش بر آن است تا اشعار او را از لحاظ موسیقی بیرونی (وزن عروضی)، موسیقی درونی (بدیع لفظی) و موسیقی کناری (ردیف و قافیه) مورد بررسی قرار دهد و نشان دهد که او در راه آهنگین کردن کلام خود از چه شگردهایی سود جسته و در این راه تا چه اندازه توفیق نصیبش شده است. یافته های تحقیق بیان گر این واقعیت است که او هم چنان که از لحاظ تئوری به ارزش موسیقی سخت تاکید می کند، در عمل نیز بدان وفادار مانده است و در اشعارش به نحوی شایسته از اوزان متنوع عروضی، بدیع لفظی و ردیف و قافیه بهره جسته و با دیدی عالمانه و نبوغی شاعرانه، موسیقی اشعار خود را چندان غنا بخشیده که مطبوع طبع هر صاحب ذوقی ساخته است.
    کلیدواژگان: اشعار شفیعی کدکنی، موسیقی بیرونی (وزن عروضی)، موسیقی درونی (بدیع لفظی)، موسیقی کناری (ردیف و قافیه)
  • پایین آمدن درخت از گربه / نگاهی به کاریکلماتوره ای پرویز شاپور
    نجمه نظری* صفحه 141
    برخی شاعران و نویسندگان ناراضی از وضعیت موجود، تلاش می کنند در آثار خود دنیایی دیگرگونه و متفاوت خلق کنند که کم وبیش نشانه هایی از آرمان شهر ذهنی آنان را نیز در بر دارد.
    با مطالعه ی کاریکلماتورهای پرویز شاپور، خواننده وارد فضایی نو و متفاوت می شود و از دریچه ی نگاه عادت ستیز او دنیایی جالب و حیرت انگیز را می بیند که خاص شاپور است.
    مقاله ی حاضر بر آن است تا ضمن بررسی آثار شاپور از لحاظ زبان و بلاغت، نگاهی نیز به دنیای شاپور و بازتاب مسایل سیاسی، اجتماعی، فلسفی، عاشقانه و... در کاریکلماتورهای او داشته باشد.
    کلیدواژگان: شاپور، کاریکلماتور، طنز
  • مهدی نیک منش* صفحه 161
    از جمله ترکیب های به کار رفته در دیباچه ی گلستان سعدی، ترکیب «قصب الجیب» است که با وجود آن که ضبط و معنی این ترکیب، سال ها مورد بحث شارحان گلستان بوده، اما هم چنان در شروح این اثر، استحسانات ذوقی به عنوان دلیل ترجیح ضبطی بر ضبط دیگر طرح شده است.
    نگارنده در این مقاله ضمن مروری بر ضبط ها و معانی ذکر شده برای این ترکیب، با استناد به «پیوند معنایی جملات» و طرح دو نکته ی بدیعی «موسیقی سجع در کلام» و «آرایه ی استخدام» در رفع ابهام از این ترکیب به کار رفته در دیباچه ی گلستان کوشیده و به زعم خود قصه ی آن را برای همیشه به فرجام رسانیده است.
    کلیدواژگان: سعدی، گلستان، قطب الجیب
|
  • Hassan Akbari Beiragh*, Roja Hedayati Page 9
    In the Middle of 8th century of AC, 1th century of Hijri, following the endeavors of Arab theologians in proving Uniqueness of Quran, is antecedent of Rhetoric appearance. Then, learned Persians entered this knowledge and its ramification, Semantic (Maani), to Persian literature and adapted its rules approximately with it. In spite of confessing complete separation of semantic and other knowledge such as Philosophy, Logic, Syntax and Principles Jurisprudence, they couldn’t approach their intentions. So Persian Semantic owes Arabic language and knowledge that normally not capable of Persian texts. This topic tries to invest defects of classical Semantic that have been repeated more and more in Persian texts.
    Keywords: Semantic, Syntax, Logic, philosophy, Principles Jurisprudence, Arab language, texture
  • Mohammad Irani* Page 23
    Mysticism have a great partake in Persian literature and literary creations, so the thought, ethic and theosophical literature have influenced on most of the first rate literary works. Sufism literature is a type of didactic literature. Theosophical poetry and prose have applied to educating mystical codes and moral regulations, and sometimes to explanation of mystical idioms.The theosophic preceptor, makes use of lingual abilities and didactic skills in literary styles in wise preacher role, because hell teach thoughts and practical experiences. Irony is one of these techniques. Sufi makes use of the ironic diction,in multiple forms and various styles of irony, for teaching mystical codes and moral regulations. Sometimes, mystical irony or Sufic criticism is inconsiderate and insolence. Sufi is a humorist, deviationist and a taboo breaker (a taboo desecrator). Whenever, it is necessary he breakes up any sanctums.Basically, theosophist,s approach in irony is a teachable strategy for instruction of mystical codes and moral principles. It is caused of a special method and a particular style that, we can call it didactic, schoolarly, pulpitarian mysticism. Utilization of short or long anecdotes and seasoning them with irony is a specification of popular mysticism.The writer, begins this paper by an introduction to the irony and different types of it – with a glance at theosophical works, specially Shams and Maulânâ’s words in Maghâlât, and Fih – e - ma Fih. Then, I explanation samples of quip from Maghâlât (essays). The selected samples of narratives in this research, have been presented in a doubled distribution- once with respect to content of narratives and other time in regard to kind of irony in anecdotes.
    Keywords: Fih, e, ma fih, Maghâlât, Maulawi, Shams, e, Tabrizi, Comedy, Satire, Differrent Kinds of Irony, Taboo desecrator (sacrilegiousness)
  • Vahid Sabzianpur* Page 53
    The prominent Iranian writer Ali Akbar Dehkhoda has explained in his "Amsal va Hekam" over 3000 Arabic poems and proverbs current in Persian language and literature. In this book which as a great work, serves as an encyclopedia for Persian colloquial and literary proverbs, he reveals his deep knowledge of both Persian and Arabic literature.Reading closely through the text, however, we realize that it is overly Persianized, the Arabic script is not observed, and the text is full of dictation errors. In addition, it contains additional sentences, words, and particles; the words do not carry the exact declensions; and unnecessary spaces and punctuations are found in great number. All of these flaws make the reader confused and unable to grasp the intended meaning of the expressions.
    Keywords: Dehkhoda, Amsal va Hekam, Arabic proverbs, poetry
  • Morteza Fallah, Sedighe Morshedi* Page 81
    Sadegh Chuback is one of the Iranian storied literature famous writers.He is one of the pioneer writers in continental and domestic literature of Iran. This kind of literature use continental aspects of writer birthplace in a lot of situations. Thus, he has used Bushehr, Tanghestan and Shiraz contemporary dialect in his books, Sange Sabur and Tangsir.This article has been organized in two divisions: 1- investigating Iran southern Cities Vocabularies, expressions, and word compounds and their presents in his works, as well as a kind of southern sad poem, Sherveh, and in the next part we have studied Sange Sabur story characteristics tone (tune) to see whether there is coordination between characteristics tone and their social and cultural status, i.e. one of naturalism school characteristics.
    Keywords: SADEGH CHUBACK, Regional Literature, Tone, Local Dialect, TANGSIR, SANGE SABOUR
  • Naser Mohseninia, Arezoo Pooryazdanpanah Kermani Page 97
    In this paper the authors have attemtted to investisate snntactic is sue related to appositives in Arabic snntat an well as Persian grammar. Then from the standpoint of contrastice analysis, the locus of then issner in each grammar has been explained. Mone over, the similaritte and difference of appositive and in Arabic Persian have been wed to support the argument. How ever, wherever impossible, equivalent from and example have been provided.
    Keywords: Appositive, Persian grammar, Arabic snntat, contraste, analysis, comparative, contrast
  • Fatemeh Modarresi*, Mohammad Bamdadi Page 115
    M.R. Shafeei is mainly famous for being researcher, critic and literature professor, On of the great contemporary Iranian poem. shafeei has started his works since 1350s and with releasing 12 poems book with the name of two prospects for sing and second millennium Ahuye Kuhi, has elocated himself a sheet of large book of contemporary poem. This survey attempt to look in to his poems with regard to external music, internal one, and what kinds of strategies he used to change his speech to be cadenced and to what extend he has made progress. The findings of research show this fact that he not only emphasize to the value of music, but also, he has been loyal in act. And in his poems he worthy used to, variety rhythm, strange word and rhyme. He has reached his musical poems whit a scientists view and poetically genius, that he had made pleasant each reader.
    Keywords: Shafeei kadkani poetry, external music (prosody), internal music, beside music(rhyme)
  • Najmeh Nazari* Page 141
    Some poets and authors dissatisfied with the present situation endeavor to create a different world in their work’s comp arising more or less some tinges of their subjective utopia.Studying Shapoor caricalamatures, the reader enters a new and different state and interesting and wonderful world which is specific for shapoor.The current article intends to have a look at shapoor’s world in his caricalamatures reflecting social, political, philosophical, love, etc matters.
    Keywords: Shapoor, Caricalamature, Satire
  • Mahdi Nikmanesh* Page 161
    Among the compounds used in the prologue of Sadi's Golistān one is "Qasab-ol-Jayb" which has been discussed for its versions and meanings for many years. Yet in describing Golistān, relished tendencies have been the main reasons for preferring a version rather than the others.In this article the author reviewing the delivered versions and meanings of this compound, documenting to "meaning relationship of sentences", also suggesting two figures of speech "the music of riming prose" and "Syllepsis" tries to dissipate the ambiguity of the compound and put an end to all its discussions forever.
    Keywords: Sadi, Golistān, Qasab, ol, Jayb