فهرست مطالب

The International Journal of Humanities
Volume:19 Issue: 3, 2012

  • تاریخ انتشار: 1392/03/15
  • تعداد عناوین: 7
|
  • دبورا اولژوسکی * صفحات 1-20

    گرچه سنت تراشه برداری موسوم به زرزی نخستین بار در دهه 1920 میلادی شناسایی و معرفی شد، دیر زمانی از تحلیل دقیق و گونه فن شناختی آن نمی گذرد. برخلاف فراپارینه سنگی لوانت که مداوما و با دقت مورد نقد و بررسی قرار گرفته، ناحیه زاگرس و سنت زرزی کمتر شناخته شده است. این در حالی است که این سنت شباهتها (و در عین حال اختلافاتی) را در نحوه تعامل با محیط و سیستمهای معیشتی با فراپارینه سنگی لوانت داشته که در نهایت احتمالا در خلال روندی مشخص منجر به بروز اقتصاد تولیدگر در هر دو منطقه گردیده است

    کلیدواژگان: زرزی، فراپارینه سنگی، زاگ، رس، دست اف، زار سنگ، ی، خاورمی، ان، ه، شکارورز، جمع آوری کننده
  • علی حقیقت، حامد وحدتی نسب، علیرضا هژبری نوبری، سید مهدی موسوی کوهپر صفحات 21-36

    این مقاله می کوشد تا با تلفیق زبان شناسی اسطوره ای با قطعه سفالی خاص به دست آمده از تپه قبرستان به معرفی یکی از قدیمی ترین شواهد روایت یک اسطوره بپردازد. شاید پر بیراه نباشد که عنوان نمود که قدیمی ترین حکاکی ها بر روی استخوانها، سنگها و دیواره های غارهای پیش ازتاریخ خود به نوعی متاثر از بیان اسطوره های انسان هوشمند بوده اند، هرچند با گذشت هزاره ها تقریبا روایت داستان در پس این نقوش تقریبا غیرممکن می نماید. متاسفانه ناگزیر از اعتراف به این مهم هستیم که با روش شناسی های امروزین نمی توان به روایت اصلی نهفته شده در پشت این نقوش پی برد. این نوشتار می کوشد تا با استفاده از مفاهیم اسطوره شناسی و با به عقب بردن مفاهیم آن در بعد زمان به روایت صحیحی از آنچه در مرور زمان مدفون گردیده دست یابد. شاید این روایت اسطوره ای یکی از شناخته شده ترین ها در اعصار گذشته بوده که در مراسم مذهبی و آئینی مورد استفاده قرار می گرفته است.

    کلیدواژگان: اسطوره های گیل گمش و ایشتار، تپه قبرستان، فرهنگ فلاتی
  • کامیار عبدی * صفحات 37-55

    حدود سه میلیون سال، آنچه در مدارک باستان شناختی به چشم می خورد مصنوعات سنگی هستند که آهسته آهسته در حال تغییرند، اما در حدود 40 هزار سال قبل، در کنار مصنوعات سنگی آثار دیگری ظاهر می شود که جنبه بصری فوق العاده ای دارند و عموم پژوهشگران آنها را نخستین آثار “هنری” می خوانند. این مجموعه آثار عمدتا شامل اشیاء قابل حمل، بخصوص پیکرکهایی به اشکال گوناگون، زیورآلاتی از سنگهای رنگارنگ، و در نهایت نقاشی های دیواری مجلل می شوند. با وجود تنوع فراوان در موضوع و پراکندگی گسترده جغرافیایی، آنچه در تمام این آثار بیننده را تحت تاثیر قرار می دهد مهارت چشمگیری است که انسان در نخستین کارهای تفننی خود در حوزه “هنر” به خرج داده است. توجه به نکاتی چون پیدایش نسبتا ناگهانی، مهارت چشمگیر، کثرت، و وسعت جغرافیایی به بحثهای فراوان و گوناگون در باستان شناسی دامن زده است. یکی از مباحثی که ذهن پژوهشگران را به خود مشغول کرده سرعتی است که این آثار “هنری” ظاهر شده اند. بوم ساخته هایی هم که روی آنها نقوش هندسی نقر شده است معمولا اشیاء “هنری” و نمونه های آغازین از روند تغییر “هنر” از حالت ساده به حالت پیچیده تلقی می شوند. پژوهشها حاکی از آن است که برخی از این تغییرات با تغییرات ریخت شناختی همخوانی دارند. اما مشخص نیست که مفهوم و کاربرد این اشیا چه بوده است. چه بسا به جای آثار “هنری” باید آنها را در گروه دیگری از فعالیتهای انسانی قرار دهیم، فعالیتهایی که امروزه به آن نقاشی یا خط خطی کردن بی هدف (doodling) می نامیم. احتمال این فرضیه بالاست، زیرا در مدارک باستان شناختی ما کلی از این خط خطی ها و نقاشی های بی هدف داریم و کلی اثر هنری ظریف و پیچیده، اما بین این دو چیزی به چشم نمی خورد. مبحث دیگری در این زمینه انگیزه یا نیروی محرک خلاقیت “هنری” است. گروهی از پژوهشگران این امر را به تغییرات طبیعی انسان نسبت می دهند. در مدلی که این پژوهشگران مطرح می کنند نمودهای مادی مانند آثار “هنری” زمانی ظاهر می شوند که حوزه های ادراکی سابقا مجزا، مانند حوزه های فناوری، اجتماعی و طبیعی، به هم متصل می شوند و ذهن پویای انسان عاقل دانا(Homo sapiens sapiens) را تشکیل می دهند. گروهی دیگر از پژوهشگران نمودهای بصری را رهاورد تغییرات طبیعی و اجتماعی انسان در حدفاصل پایان دوره پارینه سنگی میانه و آغاز پارینه سنگی جدید می دانند. در هر حال، چنین به نظر می رسد که تمام پژوهشگران قبول دارند که این تحول ناشی از تلفیق مولفه های زیست شناختی و اجتماعی است. دلیلش هر چه می خواهد باشد، در این امر تردیدی نیست که انسان در حدفاصل دوره پارینه سنگی میانه و پارینه سنگی جدید در زمینه بیان تصویری جهش چشمگیری کرده است. به نظر می رسد که محرک این شکوفایی “هنری” نیاز به تمایز اجتماعی بوده، اما آنچه آن را ممکن ساخته تغییر در مداربندی ذهنی و عصب شناختی انسان بوده. از آن هنگام “هنر” به زیرسیستمی در سیستم فرهنگی انسان تبدیل شده است.

    کلیدواژگان: هنر ابتدایی، دوره انتقالی پارینه سنگی میانه به پارینه سنگی جدید، نمودهای تصویری
  • مایکل گرگ، کریس تورنتن صفحات 56-94

    این نوشتار به بازسازی لایه نگاری های کاوش های سالهای 1949 و 1951 کارلتون استنلی کوون در غارهای هوتو و کمربند بر اساس داده ها و دست نوشته های منتشرنشده وی که در موزه دانشگاه پنسیلوانیا، دانشگاه هاروارد و آرشیوهای موسسه اسمیتسونیان نگهداری شده می پردازد. همچنین تاریخ های رادیوکربن منتسب به استقرارهای انسانی از میان سنگی تا پس از هخامنشیان این محوطه ها با توجه به افق های فرهنگی که این داده ها از آنها به دست آمده اند، مورد کالیبراسیون و محاسبه مجدد قرار گرفتند. در ادامه توالی نهشته های فرهنگی بازسازی شده و لایه های واجد سفالینه های منتسب به نوسنگی کاسپی در غار هوتو مورد شناسایی قرار گرفت. این سفالینه ها دارای وجوه تشابه چشمگیری با داده های سفالی انتهای پلیئستوسن و هولوسن ابتدایی جوامع شکارورز و جمع آوری کننده در اقصی نقاط اوراسیا (شامل غارهای دم دم چشمه و جبل در ترکمنستان) بوده و در عین حال منفک از داده های هم عصر خود در استقرارهای آغاز کشاورزی در خاورمیانه هستند. آنالیزهای ابتدایی مجموعه سفالهای غار هوتو حاکی از این است که این سنت سفالگری منتسب به نوسنگی کاسپی به لحاظ لایه نگاری در بالای اشیاء گلی حرارت دیده مربوط به لایه های میان سنگی قرار داشته و در زیر لایه های فرهنگی است که در خود هم سفالهای چشمه علی و هم قطعات ساخته شده با تکنیک های مخلوط با میان سنگی و چشمه علی را داراست. این تلفیق به نوعی بیانگر این مطلب است که به احتمال سنتهای فرهنگی بومی ساکنین حاشیه جنوب شرق دریای مازندران پس از مدتی در آنچه که معروف به سنت سفالگری جوامع نیمه کشاورز کوچروی دشت تهران است، استحاله گردیده است. هرچند بایستی این نکته را نیز در نظر داشت که عدم انسجام در روش های مورد استفاده در زمان کاوش و برداشت داده ها در هوتو و کمربند (بعلاوه مشکلات عدیده آماری در خصوص سالهای آغازین استفاده از سن یابی های رادیو کربنی) مانع از این هستند که بتوان نتایج قطعی و مورد اتکایی در خصوص توالی های استقراری در این بازه زمانی ارائه نمود. همین عدم قطعیت ها منجر بدین گردیده تا نیاز مبرم به کارهای میدانی بیشتر با هدف بازشناسی فرایندهای موثر در پیدایش نخستین جوامع روستانشین در غرب آسیای مرکزی در انتهای آخرین عصر یخبندان بیش از پیش محسوس گردد.

    کلیدواژگان: غار کمربند، غار هوتو، پلیئستوسن متاخر، هولوسن آغازین، میان سنگی، نوسنگی، سنت سفالگری کاسپی، سنت سفالگری چشمه علی، سن سنجی رادیو کربن
  • جواد نیستانی *، محمدجعفر حاتمیان، حسین صدیقیان صفحات 95-109

    بی شک سفال یکی از مهم ترین داده هایی است که می تواند به شناخت هرچه بهتر جوامع و فرهنگ ها کمک شایانی کند. به رغم معرفی سفال های معروف به سلطان آباد و طبقه بندی آنها از چند دهه قبل تاکنون، اطلاعات بسیار محدودی درباره منشا ساخت این گونه های سفالین و نیز محوطه های باستانی که دارای این گونه های سفالی اند، منتشر شده است. به نظر می رسد از دلایل اصلی این امر یافت نشدن این ظروف از کاوش های علمی باستان شناسی است، زیرا اغلب این سفالها از حفاری غیرمجاز به دست آمده و وارد موزه ها و مجموعه های خصوصی مختلف شده است. ازاین رو، اطلاعات ما در رابطه با شناخت منشا، وسعت و درصد پراکندگی این گونه های سفالی بسیار محدود است.در پژوهش حاضر برآنیم به شرح مختصری درباره معرفی ویژگی های فنی و تزیینی این سفال، منشا ساخت، پیشینه تاریخی و مکان یا مکان های احتمالی تولید آنها بپردازیم. سپس بر پایه اطلاعات حاصل از کاوش ها و بررسی های باستان شناسی اخیر به شرح و توضیح این گونه های سفالین بپردازیم.

    کلیدواژگان: سفال سلطان آباد، ایلخانی، دوران اسلامی، باستان شناسی
  • مارک پولارد*، حسین داوودی، ایمان مصطفی پور، حمیدرضا ولی پور، حسین فاضلی نشلی صفحات 110-151

    پژوهش های باستان شناختی انجام شده در حوزه غرب فلات مرکزی ایران، در جایی که به نام دشت قزوین شناخته می شود، اطلاعات ارزشمندی را در خصوص جوامع یکجانشین از نخستین استقرارها تا دورانهای تاریخی فراهم آورده است. برخلاف پژوهشهای باستان شناسی در گذشته، مطالعات گاهنگاری جهت استفاده و تبیین سن سنجی داده های به دست آمده از لایه ها، بیشتر بر مدل سازی منحنی های احتمالات تاکید دارد. مقاله پیش روی بر اساس داده های سن یابی شده شش محوطه کلیدی دشت قزوین، الگوی نوینی در خصوص کاوشها و چهارچوب تازه ای برای گاهنگاری دشت قزوین ارائه نموده است. پردازش منحنی های احتمالات برای تک تک محوطه ها لحاظ گردیده تا منجر به بهترین و دقیق ترین گاهنگاری گردد. در نهایت تمامی نتایج سن سنجی ها جهت دست یابی به الگویی واحد برای گاهنگاری دشت قزوین از نوسنگی متاخر تا عصر آهن با یکدیگر تلفیق گردیدند. هدف غایی این پژوهش این است که با مدد منحنی های احتمالات بتوان نقاط انتقالی مابین اعصار شناخته شده باستان شناختی در منطقه مورد مطالعه را مورد بازبینی مجدد قرار داد و گاهنگاری دشت قزوین را دگرباره تبیین نمود

    کلیدواژگان: گاهنگاری، دشت قزوین، نوسنگی متاخر، عصر آهن، گاهنگاری رادیوکربن، الگوسازی منحنی احتمالات
  • منیژه هادیان، آیرین گوود، مارک پولارد صفحات 152-173

    معدن نمک دوزلاخ واقع در چهرآباد استان زنجان در ایران دارای یکی از منحصر به فردترین و خوب حفظ شده ترین مجموعه های بقایای انسانی همراه با قطعات تن پوش و پارچه است. این شواهد پارچه ای بازکننده دریچه ای به سوی یکی از کمتر شناخته شده ترین و در عین حال مهمترین دوره های تاریخ پارچه است. افزون بر این، شواهد به دست آمده برخلاف دیگر داده ها که بیشتر منتسب به تدفین های عامدانه افراد سرشناس در جامعه بودند، مربوط به افراد عادی جامعه است که تصادفا در معدن کشته شده و زیر آوار مدفون گردیده اند. حداقل شش فرد تا کنون در معدن نمک شناسایی شده اند که یکی از آنان در شرایط حفاظتی مطلوبی بوده و سرتاسر بدنش با لباس پوشیده شده و همرا با برخی ملزومات شخصی است. این نوشتار خلاصه از نتایج مقدماتی یافته ها در خصوص مطالعات بر روی پارچه این افراد را ارائه می نماید

    کلیدواژگان: پارچه، الیاف، رنگ، پیش از اسلام، معدن نمک
|
  • Deborah I. Olszewski * Pages 1-20

    Although the Zarzian was first identified in the 1920s، it has not been until recently that detailed investigations of it have been undertaken. In contrast to the intensive research on the Epipaleolithic period in the Levant، the Zarzian in the Zagros area is less well known، although it shares some similarities (as well as differences) with the Levantine Epipaleolithic including trajectories of hunter-gatherer subsistence and other behavioral strategies that may have played a role in long-term processes ultimately leading in both regions to the advent of food production economies.

    Keywords: Zarzian, Epipaleolithic, Zagros, Lithics, Middle East, Hunter Gatherers
  • Ali Haghighat, Hamed Vahdati Nasab, Ali Reza Hejebri Nobari, Seyyed Mehdi Mousavi Kouhpar Pages 21-36

    An amalgamation of ancient mythological and linguistic features from Ghabrestan Tepe، this article is disposed to introduce some of the oldest findings especially about the then prevailing myths. It can possibly be said that the oldest motifs carved by men، on bones، stones or on cave walls have been the depictions of myths related to Homo sapiens; however، even after the lapse of thousands of years، it is still impossible to find the main tenets they actually tried to narrate through those depictions. Unfortunately، we have to admit that، even the use of modern methods، doesn’t help us to reach to those stories that are much warped and deformed. This article، tries to carry، what has remained from some later version of the myths، backwards in time and، by focusing on a pottery design، uncover what once has been a mythological and significant narrative. Perhaps this had been a well-known mythological story narrated in religious and domestic circles.

    Keywords: Myth, Gilgamesh, Ishtar, Ghabrestan Tepe, Iranian Plateau
  • Kamyar Abdi * Pages 37-55

    For some 3 million years، the archaeological record is characterized by stone tools undergoing incremental changes. Then around 40،000 years ago، the monotony of lithics is terminated by a profusion of visual representations، generally considered to be the world’s first objets d’art. This collection include a series of portable objects، especially figurines and، later on، the famous cave paintings from western Europe، as well as lesser-known shell-beads in the Levant and painted slabs in Australia. Despite myriad forms and geographic diversity، the figures of this period consistently exhibit a level of sophistication surprising for humanity’s first alleged dabbling in art. Scholars argue over the rate at which art truly emerged. Natural objects engraved with simple geometric designs have been purported to be artistic precursors — the beginning of a gradual trajectory from primitive to developed art. Scientific analysis has confirmed that the appearance of some of these artifacts is consistent with an anthropogenic origin. However، even if they are man-made، the meaning of these objects is unclear. Rather than representing artistic antecedents، they may belong to a separate class of human activity، more akin to modern doodling. This suggestion seems rather plausible due to the fact that the archaeological record has crude geometric etchings and masterful realistic creations، but very little in between. If these categories are part of the same trajectory، where is the middle of the curve?

    Keywords: Middle, Upper Paleolithic Transition, Visual Representation, Art Objects
  • Michael W. Gregg, Christopher P. Thornton Pages 56-94

    This paper presents reconstructed excavation plans and stratigraphic profiles of the 1949 and 1951 excavations of Hotu and Belt Caves (Ghar-e Hotu and Ghar-e Kamarband) in northern Iran based on examination of Carleton Coon’s unpublished field notes and drawings in the University of Pennsylvania Museum، Harvard University and Smithsonian Institution archives. Recalculated and calibrated radiocarbon dates of early Mesolithic to post-Achaemenid period occupations of these caves are also presented in the context of cultural horizons or stratigraphic units from which assays were supposedly obtained. However، inconsistencies in the methods used in the recovery and recording of discoveries at both Hotu and Belt Caves (combined with the wide range of statistical variability associated with early ‘conventional’ radiocarbon dating techniques) prevent a high-resolution occupational sequence from being developed، and inferences on trajectories of cultural influence from being conclusively drawn. These uncertainties underline the pressing need for further fieldwork aimed at uncovering the natural and cultural processes giving rise to the emergence of village life in western Central Asia following the last Ice Age.

    Keywords: Belt Cave, Hotu Cave, Late Pleistocene, Early Holocene, Mesolithic, Neolithic, Caspian Soft Wares, Cheshmeh Ali Wares, Radiocarbon Dating
  • Javad Neyestani*, Mohammad Jafar Hatamian, Hossein Sedighian Pages 95-109

    Undoubtedly، pottery is among the most important information types that can help understand societies and cultures better. Despite introducing pottery known as Sultān Abād and its classification over the last few decades، very limited information has been published so far on the origin of its type and about archeological sites containing them. The main reason for this seems to be that containers could not be found in archeological excavations، and most of these potteries were obtained through illegal excavations hence; are part of private collections and museums. Consequently، our understanding on their origin، extent and distribution is very limited. In the current study، we attempt to present a brief introduction about the technical and decorative features of this pottery type، its construction origin، historical background and the likely place or places of its production. Then، based on information from recent archaeological excavations and surveys، this pottery type is described and explained.

    Keywords: Sultān Abād Pottery, Ilkhanid, Islamic Period, Archeology
  • A. Mark Pollard*, Hossein Davoudi, Iman Mostafapour, Hamid Reza Valipour, Hassan Fazeli Nashli Pages 110-151

    Archaeological excavations on the western part of the Central Iranian Plateau، known as the Qazvin Plain provides invaluable information about the sedentary communities from early occupation to the later prehistoric era. Despite the past archeological data، chronological studies mostly rely on the relative use of the Bayesian modeling for stratigraphically-related radiocarbon dates. The current paper provides a new model for excavations and the chronological framework based on new radiocarbon dating of the six key archeological enclosures in the Qazvin plain. A Bayesian analysis of these data is presented on a site-by-site basis to give the best chronologies. Finally، all dates are combined into a single model of the chronology of the Qazvin Plain from the Late Neolithic to the Iron Age. The procedure aims to use the Bayesian model to predict the transition points between the archaeologically-defined periods with the highest possible precision، to redefine the existing chronology for the Qazvin Plain.

    Keywords: Chronology, Qazvin Plain, Late Neolithic, Iron Age, Radiocarbon Dating, Bayesian Modeling
  • M. Hadian, I. Good, A.M. Pollard Pages 152-173

    The Douzlakh salt mine at Chehr Abad، Zanjan Province، Iran has provided a rare organic preservation of human remains، and associated cloth and clothing. This textile evidence offers a window into a poorly known but pivotal era of textile history. Moreover، the context is of accidental burial of miners at work، rather than deliberate burial of elites. At least six bodies have been recovered، one of which was very well preserved، being fully clothed and carrying items of personal equipment. This paper is a summary of preliminary findings on the textile assemblage.

    Keywords: Archaeological Textiles, Fiber Dyes, Pre, Islamic Salt Mine, Chehr Abad, Iran