فهرست مطالب

روان شناسی بالینی - سال پنجم شماره 1 (پیاپی 17، بهار 1392)

فصلنامه روان شناسی بالینی
سال پنجم شماره 1 (پیاپی 17، بهار 1392)

  • تاریخ انتشار: 1392/04/15
  • تعداد عناوین: 10
|
  • ایمان الله بیگدلی، علی محمد رضایی، زهره عرب صفحه 1
    مقدمه
    هدف از پژوهش حاضر، بررسی زیرگونه های اختلال شخصیت ضد اجتماعی، ارتباط آن با اضطراب و همبودی آن با سوء مصرف مواد بود.
    روش
    طرح این پژوهش با توجه به ماهیت موضوع، توصیفی از نوع همبستگی است. نمونه مورد بررسی 90 نفر با اختلال شخصیت ضد اجتماعی بودند که به روش نمونه گیری در دسترس از زندان مرکزی و مراکز ترک اعتیاد شهرستان سمنان گزینش شدند. برای تعیین افراد دارای اختلال شخصیت ضد اجتماعی از پرسشنامه چند محوری میلون 3 و مصاحبه بالینی برای اختلالات محور دو استفاده شد. اضطراب افراد نیز با آزمون اضطراب کتل اندازه گیری شد. برای تحلیل داده ها از آزمون نسبت یک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد اختلال شخصیت ضد اجتماعی با اضطراب مرتبط است و سوء مصرف مواد همبودی دارد، همچنین دو نوع زیرگونه از اختلال شخصیت ضد اجتماعی وجود دارد یک نوع با و یک نوع بدون همراهی اضطراب.
    نتیجه گیری
    به دلیل همبودی اختلال شخصیت ضد اجتماعی با سوء مصرف مواد و ارتباط آن با اضطراب و وجود دو زیرگونه اختلال شخصیت ضد اجتماعی (با و بدون همراهی اضطراب)، نتایج پژوهش حاضر بر لزوم مداخلات درمانی متفاوت برای دو زیرگونه اختلال شخصیت ضد اجتماعی تاکید دارد.
    کلیدواژگان: اختلال شخصیت ضد اجتماعی، اضطراب، اختلال سوء مصرف مواد
  • فاطمه حسینی غفاری، پروانه محمدخانی، عباس پورشهباز، بهروز دولتشاهی صفحه 11
    مقدمه
    هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان فراشناختی گروهی بر باورهای فراشناختی، نگرانی و حوزه های نگرانی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود.
    روش
    جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر مراجعه کننده به کلینیک های دانشگاه تهران بود. تعدادی از بیماران مذکور به شیوه در دسترس انتخاب شدند. سپس با استفاده از پرسشنامه های فراشناخت، نگرانی ایالت پنسیلوانیا، و پرسشنامه حوزه های نگرانی و مصاحبه ساختار یافته بالینی برای اختلالات روانی توسط روان پزشک، 30 آزمودنی انتخاب شدند و در نهایت به صورت تصادفی در دو گروه (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) جایگزین شدند. از 15 نفر آزمودنی گروه آزمایش، 12 نفر درمان را تکمیل کردند. درمان فراشناختی گروهی در 10 جلسه 120 دقیقه ای طی 5/2 ماه در گروه آزمایش انجام گرفت. تمام آزمودنی ها قبل و بعد از درمان و در دوره پیگیری سه ماهه پرسشنامه های پژوهش را تکمیل کردند.
    یافته ها
    نتایج حاصل از آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که درمان فراشناختی گروهی اثر معنی داری بر کاهش باورهای فراشناختی منفی دارد. همچنین نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که درمان فراشناختی گروهی به طور معنی داری باعث کاهش نگرانی و حوزه های نگرانی شده است. نتایج ذکر شده در مرحله پیگیری حفظ شدند.
    نتیجه گیری
    درمان فراشناختی گروهی بر کاهش میزان باورهای منفی فراشناختی و نگرانی بیماران تاثیر گذار است.
    کلیدواژگان: درمان فراشناختی گروهی، باورهای فراشناختی، اضطراب فراگیر، نگرانی، حوزه های نگرانی
  • راضیه ایزدی، محمدرضا عابدی صفحه 21
    مقدمه
    هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر اصلاح ارزیابی های ثانویه کنترل و مقایسه آن با درمان مبتنی بر اصلاح مسئولیت پذیری افراطی در درمان بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی بود.
    روش
    روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی بود و در آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. گروه های آزمایشی شامل دو گروه درمان مبتنی بر اصلاح ارزیابی های ثانویه کنترل (12 نفر) و درمان مبتنی بر اصلاح مسئولیت پذیری افراطی (15 نفر) بود. هر دو گروه ده جلسه دو ساعته درمان را به صورت گروهی، یک بار در هفته دریافت کردند. 13 بیمار نیز در گروه کنترل (لیست انتظار) بودند. مقیاس وسواس فکری و عملی ییل براون،پرسشنامه باورهای وسواسی و پرسشنامه افسردگی بک برای سنجش شدت وسواس، باورهای وسواسی و افسردگی استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندگانه در نرم افزار spss تحلیل شد.
    یافته ها
    نتایج حاکی از آن بود که طبق نمره مقیاس وسواس فکری- عملی ییل براون، پرسشنامه باورهای وسواسی و پرسشنامه افسردگی بک، همدرمان مبتنی بر اصلاح ارزیابی های ثانویه کنترل و همدرمان مبتنی بر اصلاح مسئولیت پذیری افراطی نسبت به حالت لیست انتظار به طور معناداری موثرتر بودند و درمان مبتنی بر اصلاح ارزیابی های ثانویه کنترل به طور معنادار موثرتر از درمان مبتنی بر اصلاح مسئولیت پذیری افراطی بود. این برتری در پیگیری یک ماهه نیز تداوم داشت.
    نتیجه گیری
    برحسب یافته های حاصل از پژوهش حاضر، درمان مبتنی بر اصلاح ارزیابی های ثانویه کنترل، نسبت به درمان مبتنی بر اصلاح مسئولیت پذیری افراطی، در درمان بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی موثرتر می باشد.
    کلیدواژگان: اختلال وسواس فکری و عملی، درمان شناختی، رفتاری، ارزیابی های اولیه، ارزیابی های ثانویه کنترل، مسئولیت پذیری افراطی
  • محمدصادق منتظری، حمیدطاهر نشاط دوست، محمدرضا عابدی، احمد عابدی صفحه 35
    مقدمه
    طرحواره درمانی که توسط یانگ و همکارانش به وجود آمده، درمانی نوین و یکپارچه است که عمدتا بر اساس بسط و گسترش مفاهیم و روش های درمان شناختی- رفتاری کلاسیک برای درمان اختلالات منش شناختی بنا شده است. هدف این مطالعه تعیین اثربخشی طرحواره درمانی بر علائم اختلال شخصیت وسواسی- جبری و افسردگی در یک مورد مبتلا به شخصیت وسواسی- جبری بود.
    روش
    شرکت کننده این پژوهش یک زن مجرد 32 ساله مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی- جبری بود که با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته SCID برای اختلالات محور یک و دو تشخیص داده شد. برای سنجش علائم شخصیت وسواسی- جبری از پرسشنامه سنجش اختلال شخصیت وسواسی- جبری مارتوکویچ و برای سنجش علائم افسردگی از پرسشنامه افسردگی بک استفاده شد. در این پژوهش از روش پژوهش مورد منفرد با طرح A-B استفاده شد. در این روش پس از موقعیت خط پایه، مداخله آغاز شد و 16 جلسه طرحواره درمانی برای این بیمار اجرا شد. دو جلسه پیگیری، یک ماه و دو ماه بعد از جلسه شانزدهم اجرا گردید.
    یافته ها
    یافته های این پژوهش که طی تحلیل دیداری نمودار داده ها بر اساس شاخص های آمار توصیفی و تحلیل دیداری، در مرحله پیگیری نسبت به خط پایه مداخله در کاهش افسردگی و علائم شخصیت وسواسی شرکت کننده موثر بوده است.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه همسو با پژوهش های قبلی نشان داد که طرحواره درمانی باعث کاهش علائم افسردگی و شخصیت وسواسی- جبری در افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی- جبری می شود.
    کلیدواژگان: طرحواره درمانی، اختلال شخصیت وسواسی، جبری، افسردگی، پژوهش مورد منفرد
  • نیکزاد قنبری، مجتبی حبیبی، سلوی شمس الدینی صفحه 47
    مقدمه
    پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری بر ارتقای بهزیستی روان شناختی، عاطفی و اجتماعی دانشجویان غیر بومی سال اول دارای احساس غربت طراحی شده است.
    روش
    با استفاده از یک غربالگری اولیه، 228 دانشجوی سال اول دانشگاه، 2 هفته بعد از آغاز سال تحصیلی از طریق پرسشنامه احساس غربت ارزیابی شدند. از این تعداد 88 دانشجو بر اساس اکتساب نمره 1 انحراف معیار بالاتر از میانگین، دچار احساس غربت تشخیص داده شدند که از بین آنها تعداد 40 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. با استفاده از یک طرح آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل، گروه آزمایش طی 10 جلسه تحت شیوه های آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری قرار گرفت، در حالی که در این مدت گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. هر دو گروه در پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از مقیاس های بهزیستی روان شناختی، بهزیستی عاطفی و بهزیستی اجتماعی مورد ارزیابی قرار گرفتند و نتایج با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری تحلیل شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که بین دو گروه در پیش آزمون تفاوت معنی دار وجود نداشت، اما آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری در گروه آزمایش، نمرات بهزیستی روان شناختی، عاطفی و اجتماعی را به طور معنی داری افزایش داد.
    نتیجه گیری
    برنامه آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری می تواند جزء برنامه های مداخلاتی در گروه های هدف و جمعیت عمومی مراکز مشاوره دانشگاه ها قرار گیرد تا از طریق افزایش بهزیستی روان شناختی عاطفی و اجتماعی دانشجویان، به افزایش بهره وری محیط آموزشی دانشگاه کمک نماید.
    کلیدواژگان: احساس غربت، بهزیستی، مدیریت استرس به شیوه شناختی، رفتاری، دانشجویان
  • جواد صالحی فدردی، مسعود مقدس زاده بزاز، سید امیر امین یزدی، محسن نعمتی صفحه 57
    مقدمه
    بر اساس اعلام سازمان بهداشت جهانی، چاقی و اضافه وزن یکی از معضلاتی است که سلامت جمعیت بسیاری از کشورهای جهان، ازجمله ایران را تهدید می کند. بررسی مطالعات پیشین نشان می دهد که عوامل شناختی، به ویژه سوگیری توجه، نقشی مهمی در ناکامی کسانی که به منظور کاهش وزن، تحت رژیم درمانی قرار می گیرند، ایفا می کند. همچنین، نتایج پژوهش های صورت گرفته حاکی از آن است که سبک خوردن افراد، عامل مهمی در پیش بینی میزان موفقیت آنها در رسیدن به هدف کاهش وزن است. هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط عوامل فوق در جامعه ایرانی است.
    روش
    در پژوهش حاضر رابطه بین سوگیری توجه، سبک های خوردن، و تعامل این دو در کسانی که تحت رژیم کاهش وزن بودند (34 نفر) و در افراد عادی (35 نفر) مورد بررسی قرار گرفت؛ این افراد واجد ملاک های پر اشتهایی روانی و بی اشتهایی روانی نبودند. برای سنجش سوگیری توجه از نسخه تطبیق یافته آزمون استروپ هیجانی و برای سنجش سبک خوردن غالب از پرسشنامه عادات خوردن داچ استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری حاکی از آن بود که سوگیری توجه خوراکی و نمایه توده بدنی در رژیم گیرندگان، بیش از افراد عادی است. همچنین، اغلب افرادی که رژیم غذایی داشتند، در مقیاس های خوردن بازداری شده و خوردن هیجانی نمرات بالاتری را نسبت به گروه غیر رژیم گیرندگان کسب کردند.
    نتیجه گیری
    رژیم گرفتن می تواند با افزایش سوگیری توجه و غلبه سبک خوردن بازداری شده و هیجانی همراه باشد. این عوامل در چارچوب نظریه انگیزشی می توانند شکست در رژیم درمانی را تبیین کنند.
    کلیدواژگان: چاقی، اضافه وزن، رژیم درمانی، سوگیری توجه، سبک خوردن، آزمون استروپ
  • علی محمدزاده، محمود نجفی، اکبر رضایی صفحه 69
    مقدمه
    کمال گرایی مرضی ارتباط نزدیکی با اختلالات خوردن و وسواسی جبری دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تبیینی کمال گرایی در ویژگی های وسواسی جبری و نگرش های خوردن مرضی بود.
    روش
    این پژوهش از نوع تحقیقات همبستگی بود. نمونه ای به حجم 790 نفر از بین دانشجویان به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. شرکت کننده ها به پرسشنامه های بازنگری شده وسواسی جبری، نگرش های اختلال خوردن و کمال گرایی هیل پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش تحلیل رگرسیون چند متغیره همزمان تحلیل شدند.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که نقش تبیینی کمال گرایی در ویژگی های وسواسی جبری بیشتر از نگرش های خوردن مرضی است. نتایج سهم بیشتر کمال گرایی ناسازگار را در پیش بینی ویژگی های وسواسی جبری و نگرش های خوردن مرضی نشان داد. همچنین، کمال گرایی سازگار در هیچ یک از دو مورد نقش قابل ملاحظه ای نداشت.
    نتیجه گیری
    نقش بیشتر کمال گرایی در پیش بینی علائم وسواسی- جبری همسو با الگوی پدیدارشناسی آن می باشد. همچنین کاهش نقش تبیینی کمال گرایی در نگرش های خوردن مرضی احتمالا به ماهیت ابزارهای سنجش کمال گرایی مربوط می شود.
    کلیدواژگان: کمال گرایی، ویژگی های وسواسی، جبری، اختلال خوردن
  • وحید نجاتی، عباس ذبیح زاده، قیصر ملکی، مریم صفرزاده صفحه 81
    مقدمه
    طی دهه های اخیر نقصان کارکردهای اجرایی به عنوان یکی از فرضیات سبب شناختی در طیف گسترده ای از اختلالات اضطرابی مورد بررسی قرار گرفته است. هدف از مطالعه حاضر مقایسه کارکردهای اجرایی افراد مبتلا به اختلال وسواسی- جبری و همتایان بهنجار آن ها بود.
    روش
    در یک مطالعه مقطعی، 46 بیمار مبتلا به اختلال وسواسی- جبری با 46 فرد سالم به روش نمونه گیری در دسترس مورد مقایسه قرار گرفتند. این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای بوده و از آزمون های رنگ- واژه استروپ، استروپ هیجانی، دسته بندی کارت های ویسکانسین و عملکرد مداوم برای جمع آوری داده ها استفاده شد. برای تحلیل داده ها آزمون t استودنت به کار برده شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که در آزمون استروپ، گروه مبتلا به اختلال وسواسی- جبری به طور معناداری واکنش کندتری داشتند. همچنین نتایج نشان داد که دو گروه در زمان واکنش آزمون استروپ هیجانی به لحاظ آماری تفاوت معنادار دارند و نتایج بیانگر بیشتر بودن تعداد پاسخ های درست در گروه افراد سالم می باشد. در آزمون عملکرد مداوم، خطای ارتکاب در گروه مبتلا به اختلال وسواسی- جبری به طور معناداری بیشتر از گروه مقایسه بود؛ اما دو گروه در زمان واکنش و خطای حذف مشابه بودند. در آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین، گروه مقایسه در خطای درجاماندگی و تعداد پاسخ های صحیح، عملکرد بهتری داشتند.
    نتیجه گیری
    اختلال وسواسی- جبری، می تواند به صورت نوعی کژکاری در کارکردهای اجرایی در نظر گرفته شود. یافته های مطالعه حاضر در زمینه نقصان توانایی بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- جبری در عملکردهای اجرایی همچون توجه و تصمیم گیری قابل بحث است.
    کلیدواژگان: اختلال وسواسی، جبری، کارکردهای اجرایی
  • حسن رستمان، سیاوش طالع پسند، مرتضی نظیفی صفحه 93
    مقدمه
    اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی یک اختلال روان پزشکی است که در دوره کودکی ظاهر می شود و شایع ترین اختلال عصبی در دوران کودکی است. هدف پژوهش بررسی اثر آموزش کنش های اجرایی مبتنی بر رایانه بر عملکرد اجرایی و نشانه های رفتاری کودکان مبتلا به نارسایی توجه/ فزون کنشی بود.
    روش
    این مطالعه بر روی شش دانش آموز مبتلا به نارسایی توجه/ فزون کنشی (دو دانش آموز از هر زیر ریخت این اختلال) از شهر پل سفید انجام شد. برای سنجش نشانه های رفتاری این اختلال و بهره هوشی به ترتیب از پرسشنامه علائم مرضی کودک- 4 و آزمون ماتریس های پیشرونده ی رنگی ریون استفاده شد. برای اندازه گیری توجه پایدار از نرم افزار فارسی آزمون عملکرد پیوسته، برای اندازه گیری توانایی طرح ریزی از نرم افزار فارسی آزمون برج لندن و برای اندازه گیری نشانه های رفتاری از مقیاس سوانسون، نولان و پلهام- 4 استفاده شد. داده ها با روش مقایسه نرخ رفتار خط پایه با مرحله درمان و اندازه اثر کوهن تحلیل شدند.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که آموزش کنش های اجرایی مبتنی بر رایانه باعث افزایش توجه پایدار و طرح ریزی و کاهش نشانه های نارسایی توجه/ فزون کنشی در همه زیر ریخت ها شد.
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد که استفاده از آموزش کنش های اجرایی مبتنی بر رایانه می تواند نشانه این اختلال را کاهش و عملکرد اجرایی را افزایش دهد. بنابراین پیشنهاد می شود از آموزش کنش های اجرایی مبتنی بر رایانه به عنوان روشی مکمل برای درمان این اختلال استفاده شود.
    کلیدواژگان: اختلال نارسایی توجه، فزون کنشی، آموزش کنش های اجرایی مبتنی بر رایانه
  • محمدحسین بیگلو، نگین چخماچی، سوسن شاه خدابنده صفحه 107
    مقدمه
    در این پژوهش به منظور بررسی وضعیت تولیدات علمی روان شناسی پژوهشگران و مشخص کردن جایگاه ایران در مقایسه با سایر کشورها، مقالات ژورنال های برتر حوزه روان شناسی طی یک دوره 11 ساله مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    روش
    71 مجله علمی حوزه روان شناسی با استفاده از طبقه بندی موضوعی پایگاه JCR شناسایی شده اند. در این میان 19 مجله با ضریب تاثیر بیشتر از 3 دارای معیار ورود به پژوهش می باشند. اطلاعات مورد نظر از طریق جستجو در پایگاه اطلاعاتی علوم زیستی مدلاین بازیابی و مورد بررسی قرار می گیرد.
    یافته ها
    تجزیه و تحلیل اطلاعات نشان داد که تعداد 13566 مقاله در مجلات تحت بررسی منتشر و در پایگاه مدلاین ایندکس شده است. از نظر تعداد تولیدات علمی کشورها، ایالات متحده آمریکا، بریتانیا و آلمان به ترتیب در رتبه های اول تا سوم قرار گرفتند و کشور ایران با 19 مقاله (14/0%) جایگاه سی و دوم را در میان سایر کشورها به خود اختصاص می دهد. نشریه تخصصی Neurobiology of learning and memory با ضریب تاثیر 476/3 بیشترین تعداد مقالات نویسندگان ایرانی را منتشر کرده است و 11% مقالات به صورت مشترک با همکاری بین المللی انجام گرفته است.
    نتیجه گیری
    اگرچه تولیدات علمی در مجلات برتر تخصصی در زمینه روان شناسی روند رو به رشد داشته و از 2002 به بعد به صورت خطی افزایش نشان می دهد، اما سهم پژوهش های ایران در مجلات تحت بررسی بسیار اندک است.
    کلیدواژگان: علم سنجی، روان شناسی، مدلاین، ایران، مشارکت علمی
|
  • Imanollah Bigdeli *, Ali Mohammad Rezaei, Zohreh Arab Page 1
    Abstract
    Introduction
    The study of subtypes antisocial personality disorder and comorbidity of anxiety and opioid disorders were studied in current research.
    Method
    The samples were 90 persons who were selected by aimed available sampling from central prison of city and rehabilitation centers. Individuals with ASPD were diagnosed by Millon Clinical Multiaxial Inventory and Structured Clinical Interview for DSM was used for determining ASPD criterions rate of anxiety was assessed by Cattel test. The research design was correlations, so Pearson correlation, step wise and Chi-Square were used for data analyzing.
    Results
    Results showed that ASPD and anxiety disorder were comorbid, as well as ASPD/Anxiety disorder is a variant of ASPD, and ASPD subtypes and anxiety disorder related among opioids.
    Conclusion
    Two subtypes of ASPD existed (with anxiety and without anxiety).
    Keywords: Antisocial Personality Disorder, Anxiety Disorder, Opioids
  • Page 11
    Introduction
    The purpose of this study was to investigate the effectiveness of group metacognitive therapy (G-MCT) on metacognitive beliefs, worry and worry domains in individuals with generalized anxiety disorder (GAD).
    Method
    The statistical society was all outpatients With GAD presenting to clinics in Tehran counselling center. A number of the patients conveniently were selected. Then using of Metacognition Questionnaire (MCQ-30), Penn-State Worry Questionnaire (PSWQ) and Worry Domain Questionnaire (WDQ) and the Structured Clinical Interview for DSM-IV Disorders (SCID-I). 30 females were selected and finally assigned in two groups randomly (15 in experimental group and 15 in control group). From 15 patients of experimental group, 12 patients completed the treatment. Group metacognitive therapy was administered to the experimental group in ten, 120 minutes sessions during 2.5 months period. All subjects completed questionnaires before and after intervention and in followup period after 3 months.
    Results
    The results of ANCOVA test showed that Group metacognitive therapy have significant effect on negative metacognitive beliefs. The results of ANCOVA test also showed that Group metacognitive therapy significantly have decreased worry, and worry Domain. These results remained in 3 months follow-up period.
    Conclusion
    Group metacognitive therapy has some more benefits on metacognition beliefs and worry.
    Keywords: Group Metacognitive Therapy, Metacognitive Beliefs, Generalized Anxiety Disorder
  • Page 21
    Introduction
    The purpose of this study was to investigate the effectiveness of the treatment based on correcting of secondary control appraisals in patients with Obsessive Compulsive Disorder and comparing it with treatment based on correcting of inflated responsibility.
    Method
    The method of present study was quasi-experimental and pre-post test design was used. The experimental groups contained treatment based on correcting of secondary control appraisalsgroup (n=12) and treatment based on correcting of inflated responsibility group (n=15). Both groups received ten two-hour group sessions once a week. In control group 13 patients participated. Yale Brown Obsessive-Compulsive scale (YBOCS), Obsessive Beliefs Questionnaire (OBQ-44) and Beck Depression Inventory (BDI) were used to assess severity of OCD, Obsessive beliefs and Depression. Data were analyzed using Multiple Covariance Analysis in SPSS.
    Results
    The results suggested that based on scores of YBOCS, OBQ-44 and BDI, both treatment based on correcting of secondary control appraisals and treatment based on correcting of inflated responsibility were significantly more effective than the wait list control conditionand treatment based on correcting of secondary control appraisals significantly more effective than treatment based on correcting of inflated responsibility in post-test and follow-up. This superiority maintained over the 1month follow-up.
    Conclusion
    According to the findings of present study, treatment based on correcting of secondary control appraisals was more effective than treatment based on correcting of inflated responsibility in treatment of patients with obsessive-compulsive disorder.
    Keywords: Obsessive, Compulsive Disorder, Cognitive Behavior Therapy, Primary Appraisals
  • Page 35
    Introduction
    Schema Therapy created by young et al, new and integrated treatment which is mainly based on development of concepts and methods of classical cognitive - behavioral therapy for treatment of characterical disorders. The aim of this study was determine the effectiveness of schema therapy on symptoms of obsessive-compulsive personality disorder and depression in a case with obsessive-compulsive personality.
    Method
    The participant of this study was a 32 years single woman with obsessive compulsive personality disorder, that diagnosed by semi-structure interview for axis I and II of DSM-IV-TR (SCID). Martukovich questionnaire was used to assessment of obsessive compulsive personality disorder and the beck depression inventory was used to assessment depressive symptoms. In this study single case series with A-B design was used. In this method after baseline, the intervention began and Schema therapy was administered for 16 sessions. Two follows-up were applied, one month and two month after the 16th session.
    Results
    The results of this study based on the visual analyses indicators and descriptive statistics showed that in the follow up phase compared to the baseline, the intervention was effective in reduction of OCPD and depression.
    Conclusion
    The results of this study consistent with previous researches showed that schema therapy reduces symptopms of depression and obsessive compulsive personality disorder in patients with obsessive compulsive personality disorder.
    Keywords: Schema Therapy, Obsessive Compulsive Personality Disorder, Depression, Single Case
  • Page 47
    Introduction
    The aim of present study was to determine the effectiveness of cognitive- behavioral stress management on promotion psychological, emotional and social well-being in non-native freshman university students who affected by homesickness state.
    Method
    Eighty eight students were screened based on acquiring scores upper than mean (one standard deviation higher than mean) among 228 non-native freshman, who found to be suffering homesickness. Forty students were selected by simple random sampling assigned into the intervention and control groups. With a pre-test and post-test control group design, subjects in the experimental group, undergone 10 sessions of cognitive-behavioral stress management training both groups were evaluated using well-being questionnaire in pre-test and post-test, data analyzed by MANCOVA.
    Results
    Findings showed that there were not significant differences between two groups in pre-test, but cognitive-behavioral stress management training, significantly increases psychological, emotional and social well-being scores in experimental group.
    Conclusion
    The cognitive behavioral stress management training, could be intervention program in target groups and general population in university counseling centers, and with enhancing psychological well-being of university students, increase education to productivity of university.
    Keywords: Homesickness, Well, being, Cognitive, Behavioral Stress Management, University Students
  • Page 57
    Introduction
    According to the World Health Organization’s (W.H.O) reports, obesity and overweight are among the most health-threatening problems in many countries, including Iran. Evidence has suggested attentional bias has an important role in dieters` failure. Also, results from previous studies show that eating style is an important factor in predicting dieters` success. The purpose of this study was investigating these factors in an Iranian sample.
    Method
    In the present study, food attentional bias (FAB), eating styles, and their interactions were investigated in dieters (N=34) and non-dieters (N=35). The exclusion criteria were bulimia or anorexia nervosa. FAB was assessed using a modified emotional Stroop paradigm. Dutch Eating Behavior Questionnaire (DEBQ) was used to measure the participants’ dominant eating style.
    Results
    Results indicated that, in comparison with non-dieters, dieters show more FAB, and increases in body mass index (BMI) were associated with increases in the participants’ FAB. The majority of overweight and obese participants had emotional and restrained eating styles.
    Conclusion
    To increase their success rate, it seems that dieting programs should address the dieters’ dominant eating style and efforts need to be made to reduce their FAB.
    Keywords: Obesity, Overweight, Successful Dieting, Attentional Bias, Eating Style, Stroop
  • Page 69
    Introduction
    Psychopathological perfectionism is often correlated with obsessive compulsive eating disorders. The purpose of this study was to investigate the explanatory role of perfectionism in obsessive compulsive features and pathological eating attitude.
    Method
    This study was a Correlational research. A group of 790 university studentsF using Stratified random sampling methodF took part in this research. Participants answered to Obsessive Compulsive Inventory- Revised, Eating Attitude Test, and the Perfectionism Inventory. Data were analyzed using concurrent multiple regression analysis.
    Results
    The results showed that the explanatory role of perfectionism in obsessive-compulsive features is more than pathological eating attitudes. It also showed the highest contribution of maladaptive perfectionism in predicting obsessive compulsive features and pathological eating attitude. Adaptive perfectionism had no significant role in either case
    Conclusion
    Role of perfectionism in predicting symptoms of obsessive - compulsiveF is consistent with its phenomenological feature. Decreasing explanatory role of perfectionism in pathological eating attitudes possibly is related to the nature of perfectionism measurements.
    Keywords: Perfectionism, Obsessive Compulsive Features, Eating Disorders, Pathological Eating
  • Page 81
    Introduction
    In recent decades deficit in executive functions has been investigated as a one of the etiological hypotheses in a wide range of anxiety disorders. The purpose of this study was comparing executive functions in patients with obsessive–compulsive disorder (OCD) and matched healthy individuals.
    Method
    In this cross–sectional study were evaluated 46 patients with obsessive-compulsive disorder are compared with 46 healthy individual by means of convenient sampling. In this ex-post facto, causal-comparative study, Stroop Color and Word Test, Emotional Stroop, Wisconsin card sorting test (WCST) and continuous performance test (CPT) were used as the research tools. Data were analyzed through Student’s t-test.
    Results
    Finding showed that reaction time significantly lower in OCD group. Furthermore, results indicated statistically significant difference between two groups in Emotional Stroop test (P value and results showed that correct response is more in healthy groups than patient). In continuous performance test omission error in OCD more than healthy group; but to groups was similar in commission and reaction time. In WCST healthy group have better performance in preservation error and correct response.
    Conclusion
    OCD could be considered as a dysfunction of executive functions. The results of this study are discussed on deficits in ability of patients with obsessive-compulsive disorder in executive functions such as attention and decision-making.
    Keywords: Obsessive, Compulsive Disorder, Executive Functions
  • Page 93
    Introduction
    Attention deficit/ hyperactivity disorder is a psychiatric disorder that appears in childhood and is the most common neurological disorder in childhood. The aim of this research was to investigate the effect of executive function (EF) training on executive performance and behavioral symptoms of children with attention deficit hyperactivity disorder.
    Method
    This study performed on 6 students with ADHD (2 students per each ADHD subtypes) from Pol Sefid town. CSI-4 scale and Raven’s colored progressive matrices were used to assess behavioral symptoms of ADHD and IQ respectively. We used Persian software of CPT to assess sustained attention, Persian software of Tower of London test (TOL) to assess planning and SNAP-IV scale to assess behavioral symptoms of ADHD. The data were analyzed using a comparison between baseline behavior rates and the behavior rates of treatment phase as well as the Cohen effect sizes.
    Results
    Results showed that computerized EF training led to increased Sustained attention and planning and decreased symptoms of ADHD in all subjects of different ADHD subtypes.
    Conclusion
    This study showed that the use of computerized EF training can reduce ADHD symptoms and improve EF functioning. Therefore, it is recommended to use computerized EF training as complementary method to behavioral and pharmacological treatments.
    Keywords: Attention Deficit, Hhyperactivity Disorder, Computerized Executive Function Training
  • Page 107
    Introduction
    The main aim of the article is determination of the status of Collaboration on Iranian psychologists in producing scientific productions which published in the top level psychology journals during 2000-2010.
    Method
    Top journals were selected among 71 journals listed in the subject category of psychology in JCR database. Raw data’s extracted from MEDLINE database.
    Results
    Results showed that a total number of 13,566 papers in the form of journal article were published in top journals and indexed in the database of MEDLINE. The study further showed that USA was the most dominant country in the term of producing and distribution scientific profiles in top psychology journals followed by UK and Germany. In MEDLINE 0.15% of articles belong to Iran. 11% of scientific profiles were done by international cooperation.
    Conclusion
    Although the number of Iranian publication in the field of psychology has been increased linearly; but we should bear in mind that the number of Iranian profiles in the field was diminutive.
    Keywords: Scientometrics, Psychology, MEDLINE, Iran, Collaboration