فهرست مطالب

مجله مطالعات داستانی
سال یکم شماره 2 (پیاپی -2، پاییز 1389)

  • تاریخ انتشار: 1389/10/11
  • تعداد عناوین: 8
|
  • رضا غفوری، مهدی محمدی صفحه 5
    منظومه های حماسی که پس از شاهنامه سروده شدهاند؛ اگرچه از نظر ادبی، لطف سخن فردوسی را ندارند؛ در پژوهش های اساطیری و حماسی حائز اهمیت اند. یکی از مهمترین ارزش های این حماسه ها این است که بسیاری از روایت های پهلوانی که درشاهنامه گنجانده نشده و یا اشاره ای کوتاه بدان شده، در این منظومه ها به طور مفصل آمده است؛ مانند پهلوانی های گرشاسب، فرامرز، بانوگشسب و... این روایت های حماسی، در رفع برخی ابهامات اسطوره ای و داستانی شاهنامه، نقش عمده ای دارند.
    پولادوند یکی از شخصیتهای شاهنامه است که فرجام کارش، در این حماسه بازگو نشده و این یکی از موضوعاتیاست که در روایت های حماسی پس از آن بدان پرداخته شده است. با تحقیق و پژوهش در این روایت ها درمییابیم که برخی دیدگاه ها درباره هویت او نادرست است؛ به بیان دیگر ماهیت واقعی او با مطالعه این روایت های پهلوانی روشن تر میشود. شناخت واقعی این چهره حماسی، موضوعی است که در این مقاله بدان می پردازیم.
    کلیدواژگان: دیو، پولادوند، شاهنامه، برزونامه جدید، شهریارنامه
  • علی محمد پشتدار، یحیی نورالدینی اقدم صفحه 30
    در خوانش های دوباره و نوین از روایت های تاریخی و اساطیری، گاه با شباهت های بنیادین و انکارناپذیری روبرو می شویم که می تواند همسانی برخی از کهن الگوها را در شکل دهی به ساختار اندیشه های انسانی، گوشزد کند؛ از جمله این داستان ها، روایت ایرانی زندگی ایرج و روایت عبری یوسف (ع) است؛ اگرچه در روایات کهن، داستان ایرج نیز به عنوان متنی مذهبی و مقدس قابل اعتنا بوده است؛ امروزه، از آن بیشتر به عنوان متنی اسطوره ای حماسی یاد می شود؛ در مقابل، داستان یوسف از همان نخستین روایت در تورات، وجهه مذهبی داشته و این ویژگی را در روایات مسیحی و اسلامی نیز حفظ کرده است.
    مقاله حاضر، تحلیلی تطبیقی درباره ساختار و محتوای داستان ایرج و قصه یوسف است و سعی دارد ضمن واکاوی بن مایه های کهن این دو روایت، به جنبه های مختلف و شباهت های قابل اعتنای آنها بپردازد و در این مسیر روایت عبرانی داستان یوسف را با روایت قرآنی و اسلامی مقایسه کرده و مطالعه ای تطبیقی را در آن باره، سامان داده است.
    کلیدواژگان: اسطوره ایرج، قصه یوسف (ع)، بررسی تطبیقی، ایرج، حماسه، داستان
  • فریده داودی مقدم صفحه 60
    حکایت ملاقات موسی و ابلیس در عقبه طور یکی از حکایات متون صوفیانه است که حلاج برای نخستین بار آن را در کتاب شورانگیز طواسین آورده است و پس از او عارفان بنام ایرانی این حکایت را در آثار خویش آورده و از آن برای اثبات تعالیم و آموزه های متعالی خویش بهره جسته اند. این حکایت که دربردارنده بسیاری از آموزه ها و تفکرات عارفان مدافع ابلیس است، از جهات گوناگون می تواند مورد نقد و تحلیل قرار بگیرد. این نوشتار ضمن نقل این حکایت و بیان وجوه افتراق و شباهت آنها به ماهیت اسطوره ای این داستان و تفسیر لایه های متفاوت آن از دیدگاه های گوناگون می پردازد. از جمله این موارد قدرت تاویل این حکایت از دیدگاه هرمنوتیک، بحث اضداد در آموزه های حلاجی، اثبات نگاه عاشقانه صوفیان و تسری این نگاه به همه پدیده های هستی و به خصوص وجه عبرت آموزی و پندپذیری از ماجرای ابلیس است.
    کلیدواژگان: موسی و ابلیس، عقبه طور، حکایت، تحلیل، عرفان
  • صفیه توکلی مقدم صفحه 78
    یقظه و بیداری از جمله مفاهیم خاص دینی و عرفانی است که در مقابل غفلت و بی توجهی قرار دارد و لازمه رسیدن به مقام توبه و گام نهادن در وادی سلوک است. یقظه حالی است که با جذبه و عنایت الهی آغاز می شود و انقلابی درون انسان به پا می کند که او را با سلوکی عارفانه به کمال مطلوب می رساند.
    نوشتار حاضر برآن است تا با تاکید بر اهمیت یقظه در مراتب سلوک، داستان پیر چنگی از مثنوی مولوی و شیخ صنعان از منطق الطیر عطار را با هدف شناخت دقیق این مفهوم عرفانی بررسی کند و از منظر این دو داستان به عوامل یقظه، حالات انسان پس از یقظه، نقش پیر و هدایتگر، تاثیر الهام ها و رویدادهای غیبی، تقدم مشیت الهی برخواست بنده، آزمایش الهی تاثیر سوز دل و گریه در استجابت دعا، سفر از من به فرامن، نفی حجاب خودبینی، گناه دانستن عجب، ترک هوشیاری و...دست یابد.
    کلیدواژگان: یقظه، جذبه، توبه، سلوک، کمال، یقین، پیرچنگی، شیخ صنعان
  • یدالله شهسوار صفحه 96
    داستان عرفانی «گنج نامه» از جمله اقوال شمس است که به شکل محاوره ای و بسیار کوتاه در مقالات آمده که مولوی با تاثر از ساختار و محتوای این حکایت، داستان طولانی و ساختارمندی خلق کرده است. البته اگرچه تاثیر نقش بسیاری از حکایات و قصه های مقالات شمس بر مثنوی معنوی امری است که محققان فراوانی به آن اشاره کرده اند؛ تاثیر داستان یادشده بر داستان موردنظر در مثنوی (گنج نامه مثنوی) به میزانی است که می تواند تحقیقی مستقل را شامل شود. روشن است تامل و نوع نگاه مولوی به این داستان، نشان از قدرت او در تبیین عناصر داستانی و کشف زوایای پنهان حکایت یادشده دارد. با این توصیف کاربرد تمثیلات، تلمیحات و شمار بسیاری از واژگان عرفانی و استفاده از آیات و روایات گوناگون محصول فرآیند ذهنی مولوی در این داستان است که در این مقاله، بدان پرداخته شده است. وی در طول داستان با شیوه جریان سیال ذهن، حوادث و صحنه هایی تازه خلق کرده و با ایجاد برخوردهای گوناگون مانند به چالش کشاندن عقل و عشق و... داستان را ضمن توجه به ساختار منسجم؛ اندیشمندانه به پایان می رساند
    کلیدواژگان: ساختارشناسی، گنج نامه، مقالات شمس، مثنوی معنوی، گنج معرفت، کرامت انسانی
  • مسعود فروزنده، زهره سورانی صفحه 112
    کهن الگوها انگاره هایی یکسان و مشترک در ذهن و ضمیر ناخودآگاه افراد بشر هستند که در هر عصری به شکل باورهای رایج آن دوره خود را نشان می دهند و بازشناسی تحولات و دگرگونی های آنها می تواند شناخت ما را در مورد جریان های عمیق فرهنگی، اخلاقی و مذهبی در دوره های تاریخی افزایش دهد. یونگ در آثار خود از کهن الگوهای متعددی نام می برد و هر یک از آنها را به تنهایی و در پیوند کلی با هم در شمار پرمعناترین تجلیات روان جمعی به شمار می آورد. در این مقاله کهن الگوهایی که یونگ توجه خاصی به آنها داشته است، مانند آنیما، مادر مثالی، سایه، خود و نقاب در شعر اخوان ثالث بررسی و تحلیل گردیده و مشخص شد که این دسته از کهن الگوها تاثیر بسزایی بر ذهن و زبان این شاعر داشته اند. همچنین تاثیر کهن الگوهایی نظیر عشق، مرگ، تولد دوباره، قهرمان، اعداد، کیمیا، آرمانشهر، غول و... که همواره ذهن بشر را به خود مشغول کرده اند، در شعر اخوان بررسی شده است.
    کلیدواژگان: اخوان، کهن الگو، آنیما، سایه، نقاب، مادر مثالی
  • یوسف عالی عباس آباد صفحه 132
    «معراج نامه» شفیعی کدکنی از اشعار سمبولیسم اجتماعی و از نمونه های رویابینی در ادبیات فارسی است. این شعر نه قسمتی شامل رمز و سمبل های خاصی است که شاعر با تکیه بر آنها، به راهنمایی «دل» در دوزخ، بهشت و زمین که تاویلی از اندیشه خود اوست؛ زده است.
    شعر دارای شش وادی است. وادی اول، مرحله رهایش راوی و یافتن الهام، وادی دوم دسترسی به نیروی عقلانی و فکری و سیر بسیار فراتر از حد انسانی، وادی سوم با تمثیل اسطوره ای، فرایافت شاعر از سر شهیدان، وادی چهارم رویت نابسامانی های سیاسی (حکومت پهلوی)، وادی پنجم دیدن شاعرانی که به تخدیر و وازدگی مبتلا شده اند و وادی آخر دیدن «مرگ» مبارز است. شاعر در این وادی های شش گانه، درباره مسائل سیاسی موجود در کشور و مسائل اجتماعی فرهنگی بحث کرده است.
    کلیدواژگان: شفیعی کدکنی، معراج نامه، رویابینی، وادی های سفر، اسطوره
  • سید احمد پارسا، یوسف طاهری، حسین صادفی صفحه 156
    اگرچه شهرت هدایت بیشتر مرهون داستان های «بوف کور»، «سه قطره خون» و «زنده به گور» است و این داستان ها از نظر ساختاری، بسیار منسجم و نظام مند هستند؛ بسامد این گونه تجربه های هدایت در قیاس با داستان های کوتاه رئالیستی ناچیز است. هدایت نزدیک بیست و پنج داستان کوتاه رئالیستی دارد که معماری، ساختمان و پردازش آنها نشان می دهد که وی در این زمینه، تبحر و چیرگی خاصی دارد و به همین دلیل با اقتباس از روش ها و شگردهای داستان نویسان معروف جهان، به طراحی علمی ساختار این گونه داستان ها می پردازد. در این پژوهش سعی شده است به روشی کاملا ساختاری و علمی، با جهت گیری درک شگردها و شیوه های علمی هدایت در پردازش داستان کوتاه، به تجزیه و تحلیل آثار رئالیستی وی بپردازیم.
    کلیدواژگان: داستان کوتاه، ساختار، رئالیسم، صادق هدایت