فهرست مطالب

فصلنامه فیزیولوژی ورزشی
پیاپی 17 (بهار 1392)

  • تاریخ انتشار: 1392/05/01
  • تعداد عناوین: 9
|
  • رحمن سوری، کیا رنجبر، شقایق جعفر پور صفحه 13
    اخیرا آثار متقابل تعداد جلسات تمرین در هفته بر بهبود آمادگی جسمانی و سلامت مورد توجه قرار گرفته است. بر این اساس پژوهشی با هدف مقایسه تاثیر پاسخ وابسته به تعداد جلسات تمرین در هفته بر آمادگی جسمانی نوجوانان پسر کم تحرک طراحی و به عرصه اجرا گذاشته شد. بدین منظور تعداد 48 نفر پسر کم تحرک داوطلب انتخاب و بطور تصادفی به چهار گروه با میانگین و انحراف استاندارد سن، گروه های دو جلسه ای (12نفر 3/2± 3/13 سال)، سه جلسه ای (12 نفر، 7/2± 5/13سال)، چهار جلسه ای (12 نفر، 1/3± 7/13 سال) و کنترل (12 نفر 4/3± 3/13سال) تقسیم بندی شدند. برنامه تمرینی گروه دو جلسه در هفته شامل دویدن با شدت 70 – 60 درصد ضربان قلب بیشینه به مدت 35 – 25 دقیقه در هر جلسه و گروه 3 جلسه در هفته برنامه دویدن را با همان شدت در زمان 25 – 17 دقیقه در هر جلسه و گروه 4 جلسه در هفته برنامه دویدن را با همان شدت در زمان 15 – 12 دقیقه در هر جلسه اجرا خواهند کرد. در هر 3 گروه تجربی تمرینات چابکی، انعطاف پذیری و استقامت عضلانی اجرا و سعی می شود نسبت حجم برنامه ها در مجموع جلسات گروه ها برابر باشد. تجزیه و تحلیل میانگین تغییرات داده ها با استفاده از آنالیز واریانس یک سویه با آزمون تعقیبی بن فرنی در سطح معنی داری (05/0P≤) نشان داد. مقادیر کاهش وزن، شاخص توده بدن، درصد چربی و اندازه دور کمر فقط در گروه های تجربی 3 و 4 جلسه ای نسبت به کنترل معنی دار شد (05/0P≤). قدرت انفجاری دست ها، سرعت حرکت، استقامت قلبی تنفسی و انعطاف پذیری در هر سه گروه تجربی تفاوت معنی داری نسبت به گروه کنترل نشان داد، اما تعادل، هماهنگی، قدرت انفجاری پاها، چابکی، استقامت عضلانی عضلات شانه و شکم تغییرات فقط در گروه های 3 و 4 جلسه ای نسبت به گروه کنترل معنی دار شد (05/0P≤). بطور کلی احتمالا اجرای هر سه برنامه تمرینی سازگاری های مفیدی را در پی داشته است و تغییر تعداد جلسات تمرین و افزایش آن برای بهبود بعضی متغیرهای آمادگی جسمانی با نقش بیشتر دستگاه عصبی نظیر تعادل، هماهنگی، توان انفجاری، چابکی توصیه می شود. از سوی دیگر در برخی متغیرها نظیر انعطاف پذیری تاثیر افزایش تعداد جلسات تمرین به سازگاری بیشتر منجر نمی شود.
    کلیدواژگان: پاسخ وابسته به مقدار، نوجوانان کم تحرک، آمادگی جسمانی
  • مینو باسامی، خسرو ابراهیم، سرکوت کلاه دوزی صفحه 29
    هدف
    هدف از این تحقیق مقایسه تاثیر فعالیت مقاومتی دایره ای و هایپرتروفی با حجم یکسان بر متابولیسم چربی و کربوهیدرات طی فعالیت استقامتی در مردان دارای اضافه وزن بود.
    روش شناسی: ده مرد دارای اضافه وزن (میانگین ± انحراف معیار: سن، 8/4±8/28 سال؛ شاخص توده بدن، 4/1±2/28 کیلوگرم بر متر مربع) سه جلسه فعالیت شامل 1) فعالیت استقامتی (E)، 2) فعالیت مقاومتی دایره ای و متعاقب آن فعالیت استقامتی (CRE)، 3) فعالیت مقاومتی هایپرتروفی و متعاقب آن فعالیت استقامتی (HRE) را به صورت تصادفی و با فاصله های یک هفته ای انجام دادند. فعالیت استقامتی شامل 30 دقیقه دوچرخه سواری با شدت 60 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی بود. فعالیت مقاومتی دایره ای شامل 3 نوبت 14 تکراری با شدت 50 درصد حداکثر یک تکرار بیشینه (1RM) برای شش حرکت با وزنه بود. پروتکل هایپرتروفی شامل 3 ست 10 تکراری با شدت 70% 1RM بود. گازهای تنفسی قبل، طی و 30 دقیقه بعد از فعالیت استقامتی برای محاسبه اکسیداسیون چربی و کربوهیدرات جمع آوری شدند. نمونه های خونی سیاهرگی نیز قبل، بلافاصله و 30 دقیقه بعد از فعالیت استقامتی گرفته شدند، و برای تحلیل گلوکز، انسولین، اسید چرب آزاد، گلیسرول، مالونیل کوا و گلوت4 استفاده شدند.
    نتایج
    غلظت گلیسرول پلاسما، قبل از فعالیت استقامتی، طی و در دوره ریکاوری در جلسه CRE بیشتر از دو جلسه Eو HRE و در جلسه HRE بیشتر از جلسه E بود (001/0P<). غلظت گلوکز پلاسما طی فعالیت استقامتی در جلسه HRE کاهش بیشتری نسبت به جلسه CRE و E پیدا کرد (05/0P<). در دوره ریکاوری غلظت گلوکز پلاسما در جلسه E بیشتر از دو جلسه HRE و CHR، و در جلسه CRE بیشتر از جلسه HRE بود (05/0P<). میزان اکسیداسیون کربوهیدرات طی فعالیت استقامتی در جلسه E به صورت معناداری از دو جلسه CRE و HRE بیشتر بود (05/0P<). با این وجود، برای اکسیداسیون چربی، انسولین، گلوت4، مالونیل کوآ و اسیدچرب آزاد اختلاف معناداری بین سه جلسه وجود نداشت.
    کلیدواژگان: فعالیت مقاومتی، فعالیت هوازی، اکسیداسیون سوبسترا، لیپولیز
  • معرفت سیاه کوهیان، شبنم عزیزان، عباس نقی زاده باقی صفحه 47
    نقطه ی شکست ضربان قلب(HRDP) نقطه ی انحراف ضربان قلب از خط مستقیم در بررسی ارتباط بین بار کار و زمان تعریف می شود که به عنوان ملاکی برای برنامه ریزی شدت تمرینات هوازی مورد استفاده واقع می شود. هدف از اجرای تحقیق حاضر ارزیابی همگرایی پروتکل های وابسته به زمان و وابسته به مسافت در تعیین نقطه ی شکست ضربان قلب (HRDP) در بین دختران جوان غیر فعال بود. بدین منظور، تعداد 20 نفر از دختران غیرفعال به عنوان آزمودنی انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه 10 نفره]گروه پروتکل وابسته به زمان (گروه الف): سن 02/1±19 سال، قد 14/7±11/163 سانتی متر، وزن74/7±00/57کیلوگرم، و حداکثر اکسیژن مصرفی14/1±89/32میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه) و گروه پروتکل وابسته به مسافت (گروه ب): سن 15/1±20 سال، قد 91/7±80/162سانتی متر، وزن 14/12±30/57کیلوگرم، و حداکثر اکسیژن مصرفی35/1±21/33میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه)[جایگزین شدند. آزمودنی های گروه الف، پروتکل وابسته به زمان و آزمودنی های گروه ب، پروتکل وابسته به مسافت را با فاصله زمانی 72 ساعت تکرار کردند. HRDP تعیین شده با استفاده از دستگاه تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی به عنوان روش مبنا مورد توجه قرار گرفت. برای ثبت لحظه به لحظه منحنی عملکرد ضربان قلب(HRPC) از دستگاه تله متری استفاده شد. برای پردازش داده ها و تعیین همگرایی بین پروتکل ها، از مدل گرافیکی بلاند-آلتمن و روش آماری Intraclass Correlation (ICC) استفاده شد. نتایج نشان داد پروتکل وابسته به زمان با روش مبنا همگرایی ندارد (ICC= -0.0191; ±1.96; 95% CI = -8.9 to +26.5 b/min)؛ در حالی که یافته ها همگرایی متوسط به پایینی را بین پروتکل وابسته به مسافت و روش مبنا نشان داد (ICC= 0.4002; ±1.96; 95% CI = -5.1 to +35.5 b/min). بر اساس نتایج می توان گفت که در تعیین HRDP، پروتکل وابسته به مسافت نسبت به پروتکل وابسته به زمان، با روش مبنا همگرایی بالاتری دارد؛ با این حال، برای تعیین HRDP با استفاده از این پروتکل باید تردید نمود.
    کلیدواژگان: نقطه شکست ضربان قلب، پروتکل وابسته به مسافت، پروتکل وابسته به زمان، همگرایی
  • حامد فرحان، رامین امیرساسان *، بهمن میرزایی صفحه 61

    هدف از این تحقیق، مقایسه شیوه ها و اثرات کاهش وزن بین سه رده وزنی(سبک وزن، میان وزن و سنگین وزن) در کشتی گیران نخبه نوجوان ایران است. بدین منظور 130 کشتی گیر نخبه نوجوان (37 کشتی گیر سبک وزن، 61 کشتی گیر میان وزن و 32 کشتی گیر سنگین وزن) با میانگین سنی (89/0 ± 38/15، 82/0±56/16 و 78/0± 81/16 سال) و وزنی (75/3±65/47، 72/5±30/63 و 07/9±34/88 کیلوگرم) که در مسابقات بین المللی روز جهانی کودک شرکت داشتند، در این پژوهش شرکت نمودند. شیوه های کاهش سریع وزن و عوارض کاهش وزن این کشتی گیران با استفاده از پرسشنامه استاندارد اپلیگر ارزیابی شد. داده های تحقیق با استفاده از روش های آمارتوصیفی (میانگین وانحراف معیار) و آزمون کالموگراف –اسمیرنوف برای بررسی توضیع طبیعی داده ها استفاده می شود. برای تجزیه وتحلیل استنباطی داده ها نیز از روش های آماری آنوا و کروسکال-والیس درسطح معنی داری (05/0p) استفاده می شود. نتایج این پژوهش نشان داد که بیشترین میزان کاهش وزن در فصل مسابقه در کشتی گیران سبک وزن، میان وزن و سنگین وزن به ترتیب 46/2، 4 و 91/2 کیلوگرم بود، که تفاوت معنی داری بین سه گروه مشاهده شد (05/0>P). بیشترین روش های مورد استفاده برای کاهش وزن در هر سه گروه، افزایش فعالیت ورزشی و رژیم غذایی بود. همچنین نتایج نشان داد که رژیم غذایی در بین سه گروه وزنی تفاوت معنی دار دارد(05/0>P). بیشترین استفاده از رژیم غذایی (روزانه) را برای کاهش وزن کشتی گیران سبک وزن وکمترین استفاده را کشتی گیران سنگین وزن داشتند. سرگیجه، کج خلقی و کاهش تمرکز بیشترین عوارضی بودند که در هر سه گروه وزنی به دنبال کاهش سریع وزن مشاهده شد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که عمده ترین روش هایی که کشتی گیران نخبه نوجوان در سه رده وزنی برای کاهش وزن استفاده می کنند، با هم مشابه است و همچنین آمار بالای کاهش غیر اصولی وزن در کشتی گیران نخبه نوجوان ایران ایجاب می کند که مربیان و والدین توجه بیشتری به این گروه سنی داشته باشند.

    کلیدواژگان: کشتی، شیوه های کاهش وزن، نوجوان نخبه
  • داور خدادادی، معرفت سیاه کوهیان، لطفعلی بلبلی صفحه 73
    هدف از این تحقیق، مقایسه پاسخ های فیبرینولیزی جودوکاران به فعالیت ورزشی زیربیشینه در زمان های مختلف روز بود. برای این منظور 15 نفر جودوکار با میانگین سنی 37/1 ± 9/24 سال، دو جلسه فعالیت ورزشی زیر بیشینه با شدت 70 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی (VO2max) را بر روی دوچرخه ارگومتر و بمدت 30 دقیقه در صبح و عصر اجرا کردند. نمونه های خونی برای اندازه گیری فعالیت فعال کننده پلاسمینوژن بافتی (tPA) و مهارکننده ی فعال کننده پلاسمینوژن نوع 1(PAI-1) در حالت استراحت، بلافاصله بعد از فعالیت و بعد از 30 دقیقه برگشت به حالت اولیه جمع آوری شد. فعالیت tPA به دنبال فعالیت ورزشی در هر دو جلسه افزایش یافت(001/0 ≥ P) که بعد از دوره برگشت به حالت اولیه، به مقادیر پایه بازگشت. فعالیت PAI-1 در اثر اجرای ورزشی تغییر نکرد(05/0(P ˃، اما میزان فعالیت آن در نوبت صبح به طور معنی داری بیشتر از نوبت عصر بود (05/0 ≥ P). نتایج مطالعه حاضر نشان داد که فعالیت ورزشی باعث فعال سازی سیستم فیبرینولیز می شود. اما این افزایش در طول دوره برگشت به حالت اولیه، سریعا به مقادیر استراحتی افت می کند. بعلاوه، زمان روز نقش مهمی در تغییرات فیبرینولیز ناشی از فعالیت ورزشی دارد.
    کلیدواژگان: تغییرات روزانه، tPA، PAI، 1، ترومبوز، فعالیت ورزشی
  • حسن وادی خیل، فرهاد رحمانی نیا، بهمن میرزایی صفحه 85
    تحقیقات نشان داده اند که اندازه های آنتروپومتریکی و ابعاد دست ممکن است بر قدرت فشردن دست موثر باشند و مطالعه رابطه این ابعاد با قدرت فشردن دست می تواند پیش بینی کننده موفقیت ورزشکاران و شناخت افراد مستعد باشد. هدف از این مطالعه بررسی رابطه قدرت فشردن دست با متغیرهای آنتروپومتریکی پایه، اندام فوقانی و ویژه دست در دانشجویان مرد ورزشکار و غیرورزشکار است. به این منظور، 200 آزمودنی مرد شامل 100 دانشجوی غیرورزشکار(سن: 2/13±21/14سال، قد:5/46±174/98 سانتی متر، وزن: 10/47±68/6 کیلوگرم) و 100 دانشجوی ورزشکار(سن: 1/96±21/66سال، قد: 6/5±179/13 سانتی متر، وزن: 8/7±73/65 کیلوگرم) انتخاب شدند. قد، وزن، شاخص توده بدن، درصدچربی بدن، طول بازو، طول ساعد، طول ساعدودست، عرض آرنج، عرض مچ دست، عرض کف دست، محیط بازو، محیط ساعد، محیط مچ دست و متغیرهای آنتروپومتریکی ویژه دست شامل محدوده ها، طول ها و پیرامون انگشتان و قدرت فشردن دست در همه آزمودنی ها اندازه گیری شدند. داده ها با استفاده از آزمون های آماری tمستقل، ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن و رگرسیون چند متغیری تجزیه و تحلیل شد(p<0/05). نتایج نشان داد که قدرت فشردن دست در گروه ورزشکار تنها با وزن، شاخص توده بدن، درصدچربی بدن، طول بازو، محیط(بازو، ساعد، مچ دست)و طول انگشت پنجم رابطه معنی داری داشته است و در گروه غیرورزشکار نیز با وزن، شاخص توده بدن، درصدچربی بدن، طول(بازو، ساعد، ساعد و دست)، محیط(بازو، ساعد، مچ دست)، عرض مچ دست، عرض کف دست، طول انگشت دوم، محدوده پنجم انگشتان رابطه معنی دار بوده است(p<0/05). این یافته ها نشان داد که متغیرهای آنتروپومتریکی و همچنین فعالیت ورزشی بر قدرت فشردن دست تاثیرگذار هستند.
    کلیدواژگان: قدرت فشردن دست، متغیرهای آنتروپومتریکی، ورزشکار، غیرورزشکار
  • مهدی رضاقلی زاده، خسرو ابراهیم، احمد آزاد، الهام کرمی صفحه 103
    هدف، مطالعه تاثیر مصرف مکمل کولین، بر تغییرات اسیدهای چرب آزاد پلاسما و سوخت و ساز چربی ها در انتها و دوره بازیافت یک جلسه فعالیت بلند مدت در مردان نخبه رشته سه گانه(سن 83/2 ± 44/21 سال، وزن 34/5 ± 71/54 کیلوگرم و حداکثر اکسیژن مصرفی 36/4 ± 25/71 ml kg-1 min-1) می باشد. نه مرد نخبه رشته سه گانه، در قالب طرح تحقیق انتقالی یک سویه کور، دو جلسه فعالیت 120 دقیقه ای دویدن بر روی نوارگردان با شدت 59 تا 64 % VO2MAX را اجرا نمودند. آزمودنی ها یک ساعت قبل از فعالیت جلسه اول، دارونما و یک ساعت قبل از فعالیت جلسه دوم، مکمل کولین بیتارترات مصرف نمودند. نمونه گیری خون قبل از شروع، انتها و نیم ساعت پس از پایان فعالیتها برای اندازه گیری اسیدهای چرب آزاد پلاسما بعمل آمد، برای اندازه گیری این مشخصه از روش رنگ سنجی استفاده گردید. داده ها بوسیله آزمون تحلیل واریانس مکرر در سطح معنی داری(P≤ 0.05) تجزیه و تحلیل گردیدند. مقایسه نتایج دو جلسه فعالیت نشان داد که سطح اسیدهای چرب آزاد پلاسما در انتهای فعالیت همراه با مکمل کولین بطور معنی داری از مقدار مشابه در فعالیت همراه با دارونما پائینتر بود ولی در دوره بازیافت فعالیت همراه با مکمل کولین، از مقدار مشابه در فعالیت همراه با دارونما بطور غیر معنی داری بالاتر بود. نتیجه گرفته شد مصرف مکمل کولین می تواند از طریق تسهیل انتقال اسیدهای چرب آزاد پلاسما از غشاء پلاسمائی، برداشت آنها توسط سلولهای عضلانی و متعاقبا«فرآیند اکسایش چربی ها را طی فعالیتهای ورزشی بلند مدت افزایش دهد.
  • بهلول قربانیان صفحه 115
    یکی از روش های مناسب برای اندازه گیری شاخص های آنتروپومتریک استفاده از روش سریع و غیر تهاجمی آنالیز امپدانس الکتریکی(EIA)می باشد که با دقت بیشتر و هزینه نسبتا کمتری قادر است اطلاعات جامعی از ترکیبات بافتی بدن را در حداقل زمان ارائه نماید. هدف این پژوهش اندازه گیری شاخص های آنتروپومتریک و ارزیابی ترکیب بدنی کارکنان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان بوسیله روش EIAو مقایسه آن با نورم های مرجع مربوط به سازمان های معتبر بین المللی مثل سازمان جهانی بهداشت(WHO) و موسسه ملی قلب، ریه و خون(NHLBI) می باشد برای این منظور270 نفر(شامل209مرد و61 زن با دامنه سنی59-23) برای مشارکت در این تحقیق داوطلب شدند. برخی شاخص های ترکیب بدنی آنها ازجمله شاخص توده بدنی(BMI)، درصد چربی بدن(BF%)، نسبت دور کمر به دور لگن(WHR)، توده چربی بدن(MBF)، توده بدون چربی(LBM) و شاخص های دیگر بوسیله روش آنالیز امپدانس الکتریکی تعیین شد.
    نتایج
    نتایج نشان داد که در مردان و زنان به ترتیب میانگین درصد چربی بدن 12/5±38/24 و11/5±03/33 درصد، شاخص توده بدنی 53/3±36/26 و 69/4±41/26 کیلوگرم برمتر مربع، نسبت دور کمر به دور لگن 06/0±90/0 و 05/0±83/0، توده چربی بدن 35/6±48/19و1/7±88/21 کیلوگرم، توده بدون چربی93/6±12/58 و51/5±99/42 کیلوگرم بود.
    نتیجه
    ارزیابی متغیرها ثابت کرد که حدود 65درصد مردان و 67درصد زنان تحت بررسی دارای BMI فراتر از نرمال بعبارتی تیپ بدنی اضافه وزن و چاق می باشند و در شاخص درصد چربی حدود 3/61٪زنان و 9/79٪ مردان دارای چربی بالاتر از دامنه نرمال، و در شاخص نسبت دور کمر به دور لگن که از آن به عنوان مهم ترین شاخص خطرزای بیماری های قلبی عروقی یاد می شود، حدود9/33زنان و 2/6درصد مردان در منطقه خطر بالا قرار دارند.
    کلیدواژگان: ترکیب بدنی، نسبت دورکمر به دور باسن(WHR)، درصد چربی بدن(BF%)، شاخص تودهء بدن(BMI)، EIA
  • عفت بمبئی چی صفحه 131
    هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر فعالیت هوازی منظم با شدت متوسط بر روی ریسک فاکتورهای قلبی- عروقی و خطر بروز بیماری های قلبی- عروقی در زنان یائسه با سابقه سیکل عادت ماهیانه نامنظم در سنین باروری و جوانی می باشد. در این تحقیق50 زن یائسه با سابقه سیکل عادت ماهیانه نامنظم در سنین باروری (35- 20 سالگی) در دو گروه فعال (شاخص توده بدنی:3± 25.5 kg/m2 و سن: 3.4± 54.9 سال) و غیرفعال (شاخص توده بدنی:2.3 ± 28.2 kg/m2 و سن: 3.2±55.3 سال) شرکت کردند. آخرین عادت ماهیانه تمام آزمودنی ها حداقل 12 ماه قبل از شروع تحقیق رخ داده بود. آزمودنی های گروه فعال حداقل از 18 ماه قبل از ورود به عنوان نمونه در این تحقیق بطور منظم سه بار در هفته بین نیم تا یک ساعت در روز یعنی به طور متوسط 1.5 تا 3 ساعت در هفته پیاده روی با شدت متوسط داشتند. در حالیکه آزمودنی های گروه کنترل هیچگونه فعالیت بدنی منظم در زندگی روزمره خود نداشتند. فشار خون زمان استراحت آزمودنی ها در حالت استاندارد دو بار اندازه گیری شد و میانگین آن ثبت گردید. نمونه خونی آزمودنی ها بعد از 12 ساعت ناشتا جهت تعیین پارامترهای کلسترول تام وکلسترول HDL و کلسترول LDL گرفته شد. مقادیر بدست آمده در جدول فرمینگهام وارد و نمره و ریسک بروز بیماری های قلبی- عروقی CVD)) طی 10 سال آینده محاسبه شد. نمره بروز بیماری قلبی- عروقی در زنان یائسه غیر فعال بیش از زنان یائسه فعال با سابقه سیکل عادت ماهیانه نامنظم در سنین باروری بود. خطر بروز بیماری قلبی- عروقی در زنان یائسه غیرفعال با سابقه سیکل عادت ماهیانه نامنظم در سنین باروری 1.5% بیش از گروه فعال بود. تجزیه و تحلیل آماری MANOVA نشان داد که شاخص توده بدنی٬ کلسترول تام و کلسترول LDL در گروه غیر فعال بیش از گروه فعال بود (05/0 P<). اما کلسترول HDL در زنان یائسه فعال با سیکل عادت ماهیانه نامنظم در سنین باروری بیشتر از گروه غیر فعال بود (05/0 P<). بنابر این نتیجه گرفته می شود که فعالیت بدنی منظم هوازی بر روی ریسک فاکتورهای قلبی- عروقی زنان یائسه با سابقه سیکل عادت ماهیانه نامنظم در سنین باروری تاثیر مثبت دارد. لذا انجام پیاده روی منظم هفتگی با شدت متوسط می تواند به مقدار زیادی از بروز بیماری های قلبی- عروقی پیشگیری کند.
    کلیدواژگان: فعالیت بدنی، ریسک فاکتورهای قلبی، عروقی، خطر بروزبیماری قلبی، عروقی و زنان یائسه وسیکل عادت ماهیانه نامنظم
|
  • Dr Rahman Soori Page 13
    In recent years, the interaction effects between duration and number of session per week was attractive for health investigators. According to this idea, The purpose of present study a randomized trail to compare the effects of dose response on fitness variable on sedentary adolescence boys. 48 students volunteers with sedentary boys were randomized to four groups with mean SD of age included: two session group (2S): N=12, 13.3 2.3 years, three sessions group(3S): N=12, 13.5 2.7years, four session group(4S): N=12, 13.7 3.1 years, control group(CG): N=12, 13.3 3.4 years. 2S training program included running with 60 -70 HRmax, 25-35 min, 2 day/wk and 3S training group preformed 17-25 min running with same intensity, 4S training group preformed 12-15 min running with same intensity day/ w for 12 weeks. Physical fitness variables which preformed in Training programs include muscular endurance, flexibility and agility. Data analysis by one ways of ANOVA and Benfroni post hoc test showed that: hand power, speed, cardio respiratory, flexibility variables had improved significantly P<0.05 at three experimental group. But in balance, coordination, power, agility, muscle endurance had improved significantly P<0.05 at three and four session group rather than control group. In whole, performing two training programs had useful adaptation and changing the number of sessions has affected on only improvement rate, but in case of agility, the effect of changing the number of session was more than whole training duration per week. In whole, performing three training programs had useful adaptation and changing the number of sessions has affected on only improvement rate, but in some cases such as balance, coordination, power, agility had needed to exercise with session more, and increase of training sessions do n`t have effective on flexibility.
    Keywords: Dose response, Physical fitness, Sedentary Adolescence Boys
  • Dr Minoo Bassami, Dr Khosro Ebrahim, Ba Sarkawt Kolahduzy Page 29
    Purpose
    the aim of the present study was to compare the effects of circuit and hypertrophy resistance exercise protocols with equal volumes on fat and carbohydrate metabolism during endurance exercise in overweight men.
    Methods
    Ten overweight men (Mean±SD, age, 28.8±4.8 yr; BMI, 28.2±1.4 kg/m2) performed three exercise trials including 1) endurance exercise (E), 2) circuit resistance exercise followed by endurance exercise (CRE), and 3) hypertrophy resistance exercise followed by endurance exercise (HRE). The exercise sessions were randomly performed with one week intervening. The endurance exercise encompassed the 30 min of cycling at 60% of VO2max. Circuit weight training included 3 set of 14 repetitions at 50% of one-repetition maximum for six exercise, whereas hypertrophy protocol included 3 sets of 14 repetitions at 50% of 1 RM. Respiratory gases were collected before, during and 30 minutes after endurance exercise for calculating fat and carbohydrate metabolism. Three blood samples were taken before, during and 30 minutes after endurance exercise and were analysed for glucose, insulin, free fatty acid, glycerol, malonyl coA, and GLUT-4.
    Results
    Plasma glycerol concentration before, during and after recovery in CRE session were higher than E and HRE trials and that in HRE trial were higher than E trial (P<0.001). Plasma glucose concentration during endurance exercise in HRE trial was significantly reduced more than CRE and E trials (P<0.05). Carbohydrate oxidation rate during endurance exercise was significantly higher than CRE and HRE trials (P<0.05). However, there were no significant differences among the three exercise trials for fat oxidation, insulin, free fatty acid, glycerol, malonyl coA, glut-4, and insulin (P>0.05).
    Conclusion
    Based on the findings of present study, it could be concluded that circuit resistance exercise induces higher lipolysis during endurance exercise than hyperthrophy protocol; in spite of the exercise volume being equal, but fat and carbohydrate oxidation during endurance exercise are not affected by type of resistance exercise.
    Keywords: Resistance exercise, substrate oxidation, aerobic exercise, lipolysis
  • Marefat Siahkouhian, Shabnam Azizan, Abbas Naghizadeh Baghi Page 47
    Aim
    The heart rate deflection point (HRDP) is a downward or upward change from the linear HR-work relationship which is considered as a criterion for planning of the aerobic exercise intensity. The aim of this study was to evaluate the agreement of the time vs. distance dependent protocols for determination of Heart Rate Deflection Point (HRDP) in sedentary young girls.
    Methods
    Twenty sedentary young girls selected as subjects and divided randomly to the time dependent (group A; mean± SD Age of 19.8±1.02 years, Weight of 57.8± 7.74 kg, Height of 163.11±7.14 cm, and Vo2max of 32.89 ml/kg/min) and distant dependent (group B; mean± SD Age of 20 ±1.15 years, Weight of 57.30± 12.14 kg, Height of 162.80±7.91 cm, and Vo2max of 33.21 ml/kg/min) groups. Subjects performed the time and distance dependent incremental exhaustive exercise tests in two separate sessions with 72 h rest intervals. Determined HRDP by the gas analysis system was considered as criterion method. Polar Vantage Sport Tester XL was used to monitor heart rate performance throughout the protocols. Data were analyzed by the means of the graphical Bland-Altman as well as the Intraclass Correlation Coefficient (ICC) statistical methods.
    Results
    Results revealed that the time dependent protocol has no agreement with the criterion method (ICC= -0.0191; ±1.96; 95% CI = -8.9 to +26.5 b/min); However, we showed moderate agreement between the distance dependent protocol and the criterion method (ICC= 0.4002; ±1.96; 95% CI = -5.1 to +35.5 b/min).
    Conclusion
    According to this study results, it can be concluded that the distance dependent protocol in comparing with the time dependent protocol have higher agreement with the criterion method; However, use of this protocol for determination of HRDP is doubtful.
    Keywords: Heart rate deflection point (HRDP), Time, dependent Protocol, Distance, dependent Protocol, Agreement
  • Hamed Farhan, Ramin Amirsasan, Bahman Mirzaiy Page 61

    The purpose of this research is comparison of the methods & result of weight reduce between three weight class (light weight, Middle weight & heavy weight) in the elite cated wrestlers of Iran, 80, 130 elite cated wrestlers (37 light weight wresteler,61 middle weight wrestler & 32 heavy weight wrestler) that they had attended in international matches of infant global day with age-wise average (15/38±0/89, 16/56±0/82, 16/81±0/78) and with weight (47/65±3/75, 63/30±5/72, 88/34±9/07) participated in this research.The rapid loss of weight methods and results of weight reduce of this wrestlers is evaluated with using from standard questionnaire of opliger. The results of this research indicated that the more scale of weight reduce in matches time in light weight, middle weight and heavy weight wrestlers was as order 2/46, 4 and 2/91 Kg. That there are observed significant difference between three group (P<0/05). The more used method for weight loss in every three group was increasing of athletic exercises and dietetics. Also the result indicated that dietetics has significant difference between three weight group (P<0/05). The light weight wrestlers were the most users from dietetics for weight reduce and the heavy weight wrestlers were the least users. Vertigo crabbing and weakening of centralization were the most result that observed in every three weight group as a result of quick weight reduce. The finds of this research indicates that the most method that the best teenager wrestlers in three weight class use for weight reduce are similar, Also the raising of statistics of unessential weight reduce in elite teenager wrestlers necessitate to more attention to this age-wise of group.

    Keywords: wrestling, The methods of weight loss, elite cated wrestler
  • Davar Khodadadi Marefat Siahkouhian, Lotfali Bolboli Page 73
    The aim of this study was to compare fibrinolytic responses of judokas to submaximal aerobic exercise in the different times of day. Fifteen judokas aged 24.9 ± 1.37 (mean ± SD) years performed two exercise sessions, morning and evening, at 70% of maximal oxygen consumption (VO2max) on cycle ergometer for 30 min. The venous blood samples have been drawn at rest, immediately post exercise and after 30 min of recovery period for measure tissue plasminogen activator (tPA) and plasminogen activator inhibitor-1 (PAI-1) activity. Exercise presented significant increases in tPA activity (P≤ 0.001), which returned to the baseline values after recovery in both exercises. PAI-1 activity no longer demonstrated exercise-related changes (P˃ 0.05), but it was significantly higher during the morning than evening sessions (P≤ 0.05). The results of present study demonstrated that exercise resulted in activation fibrinolytic system. But during recovery, fibrinolytic activity decreased quickly to the baseline values. In addition, the time of day plays an important role in exercise-induced fibrinolytic changes.
    Keywords: Diurnal variation, tPA, PAI, 1, Thrombus, Exercise
  • Hassan Vadikheil, Farhad Rahmani Nia, Bahman Mirzaei Page 85
    Studies have indicated that anthropometric measurements and hand dimensions may be effective on hand grip strength and relationship between these dimensions with hand grip strength can predict the success and recognition of athletes who are prone. The purpose of the present study was to examine the relationship of handgrip strength with basic anthropometric variables, upper extremity anthropometric variables and specific hand anthropometric variables and comparison it in athletes and non-athletes men. In order to, we selected 200 male subjects includes 100 student non-athletes (age: 21.14 ± 2.13 yrs, Height: 174.98 ± 5.46 cm, weight: 68.6 ± 10.47 kg) and 100 student athletes (age: 21.66 ± 1.96 yrs, Height: 179.13 ± 6.5 cm, weight: 73.65 ± 8.7 kg). Height, weight, body mass index (BMI) and percent body fat, arm length, forearm length, forearm and hand forearm length, elbow breadth, palmar breadth, wrist breadth, arm circumference, forearm circumference, wrist circumference and specific hand anthropometric variables includes: fingers span, fingers length and fingers perimeter was measured in all subjects. Data were analyzed with independent sample t-test, Pearson and Spearman correlation coefficient, unilateral variance analysis (ANOVA) and stepwise multiple regression statistical models. Level of significant in this study was p<0.05. The findings of this study showed that handgrip strength had a significant relationship with weight, body mass index (BMI) and percent body fat, arm length, arm circumference, forearm circumference, wrist circumference and fifth fingers length in athlete group(p<0.05) and so showed significant relationship with weight, body mass index (BMI), percent body fat, arm length, forearm length, forearm and hand forearm length, arm circumference, forearm circumference, wrist circumference, palmar breadth, wrist breadth, index finger length and fifth finger span in non-athlete group(p<0.05). These findings indicate that anthropometric variables and type of exercise are effective on handgrip strength.
    Keywords: Handgrip strength, Anthropometric variables, Athlete, Non, athlete
  • Mahdi Rezagholizadeh, Khosro Ebrahim, Ahmad Azad, Elham Karami Page 103
    This study aims to evaluate the effect of choline supplement on the changes in the free fatty acids of plasma and fats metabolism at the end and recovery period of a long exercise session in men who are elite in the triple sport courses (age: 21.44±2.83, weight: 54.71± 5.34 kg, and maximal oxygen consumption: 71.25 ±4.36 ml kg -1 min -1). Nine elite triathle men had two 120 minutes sessions of running on a treadmill with an intensity of 59 to 64% VO2MAX in a one blind crossover design study. Subjects took the placebo one hour before the first activity session, and Choline Bitarterate supplement one hour before the second activity session. Blood sampling was performed before the start, end and half an hour after the end of activities in order to measure the free fatty acids of plasma; the colorimetric method was used in order to measure this characteristic. Data were analyzed by the repeated ANOVA (analysis of variance) test at the significance level (P≤0.05). Comparison of two session results showed that the level of plasma free fatty acids at the end of activity levels of in the activity and with the choline supplement was significantly lower than the same value in an activity with placebo, but in the Recovery period, the activity with choline supplement was significantly higher than the same value in activity with placebo. It was concluded that taking the choline supplement could increase their consumption in the muscle cells and thus the rate of fat oxidation during the long-term sports activities by facilitating the transfer of plasma free fatty acids from the plasma membrane.
    Keywords: Choline supplement, plasma free fatty acids, long, term activity, recovery period, triathlon
  • Bahloul Ghorbanian Page 115
    One of the best non-invasive method for measure of anthropometric indicators, is bioelectrical impedance analysis(BIA). This method be able present a lot of information about body tissue composition in minimum time with high accuracy. The purpose of this study was to assess body composition among personals of Iranian Azarbayjan University of Shahid Madani by BIA and compares results them with recommendation norms of World Health Organization(WHO) a National Health, Lung, Blood Institute(NHLBI).For this aim, 270 subject 23 to 59 years include 209 male and 61 female volunteered in this research. Anthropometric indicators such as body mass index (BMI), body fat percentage (BF%), Waist-to-Hip Ratio(WHR), mass of body fat(MBF) and lean body mass(LBM) were measured by BIA.
    Results
    For male and female average of BMI: 26.36±3.53and 26.41±4.69kg/m², BF%: 24.38±5.12 and 33.03±5.11percentage, WHR:090±0.06 and 0.83±0.05, MBF: 19.48±6.25 and 21.88±7.1 kg, LBM: 58.12±6.93 and 42.98±5.51kg respectively were obtained.
    Conclusion
    The result of assessment revealed that BMI of 65% males and 67% females and BF% of 79.9% males and 61.3% females were higher than the normal range of WHO and NHLBI recommendation. In relative to WHR as important cardiovascular disease index, 6.2% of males and 33.9% females were in high risk zoon.
    Keywords: body composition, BF%, BMI, WHR, BIA
  • Effat Bambaeichi Page 131
    The aim of this investigation was to study the effect of regular aerobic activity with moderate intensity on cardiovascular risk factors and risk of incidence cardiovascular disease in menopause females with history of irregular menstrual cycle at young and reproductive ages. In this study 50 menopause females with history of irregular menstrual cycle at reproductive ages (20-35 yr) in two activity (age: 54.9±3.4, BMI: 25.5±3 kg/m2) and inactivity (age: 55.3±3.2, BMI: 28.2±2.3 kg/m2) groups participated. All subject`s last menses had occurred at least 12 months before starting this study. Subjects in activity group had regular walking with intermediate intensity, 3 times per week, 0.5-1 hour in a day, ie; in average 1.5-3 hours per week, at least 18 months before entering in this study. Whilst subjects in control group does not participate in any regular physical activity in own lifestyle. All subject`s rest blood pressure at standard position was measured two times and the mean of that was recorded. Subject` s blood samples was collected after 12 hours fasting in the morning to determine total cholesterol (TC), high density cholesterol (HDL) and low density cholesterol (LDL). Obtained data entered in Framingham table and score, risk of CVD incidence was calculated during future 10 years. Score of cardiovascular disease in inactivity menopause females was more than active menopause females with history of irregular menstrual cycle during reproductive ages. The risk of incidence cardiovascular disease in inactive menopause females with history of irregular menstrual cycle at reproductive ages was 1.5% higher than active group. Statistical analysis of MANOVA showed that BMI, TC and LDL of inactivity group were more than activity group (P<0.05). But HDL in active menopause females with history of irregularly menstrual cycle was higher than inactive group (P<0.05). It is concluded that regular aerobic physical activity has positive effect on cardiovascular risk factors in menopause females with irregular menstrual cycle at reproductive ages. Therefore, weekly regular walking with intermediate intensity exclusively prevent of incidence cardiovascular disease.
    Keywords: Physical activity, Cardiovascular risk factors, Menopause females, Irregular menstrual cycle, Cardiovascular disease