فهرست مطالب

فصلنامه راهبرد اقتصادی
پیاپی 5 (تابستان 1392)

  • تاریخ انتشار: 1392/06/17
  • تعداد عناوین: 7
|
  • محمدباقر نوبخت، رضا مجیدزاده، سعید غلامی نتاج صفحه 7
    در این تحقیق تلاش می شود تا تجربه توسعه شش گروه کشورهای توسعه یافته صنعتی، تازه صنعتی شده شرق آسیا، درحال توسعه غرب آسیا، درحال توسعه امریکای لاتین، درحال گذار اروپای شرقی و رو به توسعه افریقا با تاکید بر روند علم و فناوری در آنها و از منظر چارچوب تحلیلی نهادی و با اتکا به روش تحلیلی پویای ماتریس تار و پود اجتماعی ارزیابی و مقایسه شود. ضمن اینکه تلاش شده تا با مروری بر تجربه توسعه ایران و مقایسه با تجربه کشورهای منتخب، دلالت هایی برای آن استخراج شود. طبق نتایج تحقیق، مسیر بهینه توسعه آن است که منفعت همه بازیگران در آن لحاظ شده باشد. دولت نقشی ترکیبی بر عهده دارد که مقداری از منافع برنامه ریز در اتکای صرف به صندوق رانت را کاهش و مقداری از منافع ناشی از همکاری را برای برنامه پذیر افزایش می دهد. بنابراین این بازیگر باید هم دارای مشخصه ای منطبق با برنامه پذیر و هم دارای بخشی از ابزار نظارتی باشد. با توجه به ویژگی بافتار قومیتی و تنوع فرهنگی سیستم اجتماعی ایران، اثربخشی بازیگر سوم هم به برخورداری او از ویژگی بومی و هم به توانایی اعمال نظارت او در حد کالاهای عمومی محلی بستگی دارد. به این ترتیب نهادهای مدنی در هریک از بخش های قومی که ابزار نظارت بر تخصیص منابع توسعه را از طرف حکومت در اختیار داشته باشد، همان بازیگر سوم موثر در استقرار تعادل ناشی از همکاری خواهد بود
    کلیدواژگان: نهادگرایی، ماتریس تار و پود اجتماعی، تجربه جهانی پیشرفت، پیشرفت علم و فناوری
  • اکبر کمیجانی، مجتبی حائری صفحه 41
    سیاست های پولی به عنوان یکی از اصلی ترین ابزارهای مورد استفاده مقامات مسئول، اثرات فراوانی در فعالیت ها و توابع اقتصادی دارند. استفاده مناسب و صحیح از این سیاست ها در راستای نیل به اهداف مورد نظر در وهله اول نیازمند شناخت دقیق میزان اثرات و چگونگی اثرگذاری (کانال های انتقال اثرات سیاست های پولی) است. به همین دلیل، در این مقاله، نقش مسکن در مکانیسم انتقال سیاست پولی با توجه به نظریات مصرف و سرمایه گذاری، مورد مطالعه قرار گرفته است. براساس مبانی نظری، انتظار می رود، سیاست های پولی، قیمت مسکن در مناطق شهری کشور را به عنوان یک دارایی مهم در اقتصاد متاثر کرده و از طریق کانال های مختلف، مخارج مصرف خصوصی و سرمایه گذاری را تحت تاثیر قرار دهند. به منظور بررسی نقش مسکن در مکانیسم انتقال سیاست پولی از روش خودرگرسیون برداری و داده های فصلی 1371 تا فصل دوم سال 1387 استفاده شده است. در این راستا یک رویکرد دومرحله ای دنبال می شود که در مرحله اول اثرات شوک پولی بر قیمت مسکن بررسی شده و در مرحله دوم، نقش نسبی نوسانات القاشده در قیمت مسکن بر مصرف خصوصی مورد مطالعه قرار می گیرد. نتایج توابع واکنش آنی مربوط به مرحله اول مطالعه، حاکی از آن است که قیمت مسکن توسط شوک های سیاست پولی در جهت مستقیم متاثر می شود. نتایج مرحله دوم نشان می دهد که قیمت مسکن می تواند اثرات شوک های پولی بر مخارج مصرف کنندگان را تحت تاثیر قرار داده و به این ترتیب در مکانیسم انتقال سیاست پولی به ایفای نقش بپردازد. مقایسه نتایج دو مدل تخمین زده شده نشان می دهد که واکنش مصرف خصوصی حقیقی به یک تکانه مثبت پولی در حالتی که قیمت مسکن به صورت درون زا در مدل لحاظ شود، بیشتر از حالتی است که وقفه قیمت مسکن به عنوان متغیر برون زا در مدل وارد شده است. بدین ترتیب می توان استدلال نمود که اثرات مثبت تغییر قیمت مسکن بر مصرف خصوصی حقیقی به صورت اثر ترازنامه ای، اثر ثروت و اثر اعتماد و انتظارات بر اثر منفی آن یعنی اثر پس انداز و اجاره ها غلبه دارد.
    کلیدواژگان: مکانیسم انتقال سیاست پولی، قیمت مسکن، مدل خودتوضیح برداری
  • عباسعلی ابونوری، اسماعیل نادری، نادیا گندلی علیخانی، پرستو عبداللهی صفحه 69
    وجود دیدگاه های متفاوت در زمینه ارتباط میان بازدهی سهام و نرخ تورم که نشئت گرفته از اختلاف آراء میان اقتصاددانان مالی در این مورد می باشد، شواهدی از وجود عدم تقارن میان متغیرهای مذکور را نشان می دهد. بر پایه این دستاوردها، مطالعه حاضر به بررسی رابطه میان نرخ تورم و شاخص بازدهی بورس در اوراق بهادار تهران به کمک مدل CECM و مبتنی بر داده های سری زمانی ماهانه طی دوره زمانی فروردین 1383 لغایت شهریور 1390 پرداخته است. نکته قابل توجه آنکه مدل به کارگرفته شده در این تحقیق، علاوه بر تجزیه وتحلیل غیرخطی روابط بلندمدت میان متغیرها، از قابلیت بسیار مهم دیگری مبنی بر مدل سازی عدم تقارن موجود میان متغیرهای مختلف به ویژه متغیرهای مالی (مبتنی بر داده های تجزیه شده)، برخوردار می باشد. در همین راستا نتایج به دست آمده از این پژوهش نیز موید وجود ارتباط نامتقارن میان متغیرهای مذکور بوده به طوری که، تنها اجزای (تکانه های) منفی شاخص بورس و تورم با یکدیگر رابطه بلندمدت داشته و اجزاء مثبت آنها با یکدیگر ارتباط معناداری نداشته اند
    کلیدواژگان: شاخص بورس، نرخ تورم، مدل CECM، عدم تقارن
  • محمد مولایی، ابوالقاسم گلخندان صفحه 95
    امروزه دستیابی به نرخ رشد اقتصادی بالا یکی از اهداف مهم هر نظام اقتصادی به شمار می رود. ازآنجاکه سیاست کسری بودجه در کشورهای درحال توسعه یک ابزار سیاستی مهم به حساب می آید، لذا بررسی اثر این متغیر بر رشد اقتصادی مهم جلوه می کند. در این راستا با به کارگیری روش هم انباشتگی یوهانسن جوسلیوس و مدل تصحیح خطای برداری (VECM)به بررسی تجربی رابطه بلندمدت و کوتاه مدت بین کسری بودجه و رشد اقتصادی ایران طی دوره زمانی (1390-1359) پرداخته شده است. نتایج، نشان می دهد اثر نسبت کسری بودجه به تولید ناخالص داخلی بر رشد اقتصادی در بلندمدت منفی و معنادار و در کوتاه مدت مثبت و معنادار است؛ به گونه ای که اثر منفی بلندمدت بسیار بیشتر از اثر مثبت کوتاه مدت آن است. نتایج دیگر این تحقیق نشان می دهد در بلندمدت اثر بدهی های خارجی بر رشد اقتصادی منفی و معنادار و اثر سرمایه گذاری بخش دولتی بر رشد اقتصادی مثبت و معنادار است. این دو متغیر در کوتاه مدت اثر معناداری بر رشد اقتصادی ندارند
    کلیدواژگان: کسری بودجه، بدهی های خارجی، رشد اقتصادی، هم انباشتگی، مدل تصحیح خطای برداری
  • کیومرث اشتریان، حامد روشن صفحه 117
    رشد اقتصادی یک کشور تابعی از عوامل مختلف است. رشد جمعیت، نرخ تورم، میزان هزینه های دولتی، مقدار سرمایه گذاری بخش خصوصی و دولتی، مقدار سرمایه گذاری خارجی و فاکتورهایی از این قبیل، ازجمله این موارد هستند. این پژوهش به بررسی سیاست های بانک مرکزی مالزی و بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران در راستای ایجاد توسعه و ثبات مالی و رشد اقتصادی می پردازد.
    افزایش ثبات و توسعه در بخش بانکی، آموزش عموم افراد در نحوه استفاده از خدمات مالی، آموزش کافی به مدیران و کارمندان بنگاه های مالی، حمایت از حقوق مصرف کنندگان، توسعه و حمایت از صنایع کوچک و متوسط، گسترش مالیه خرد، مقابله با پولشویی، نظارت و توسعه در صنعت بیمه، توسعه بانکداری اسلامی و توسعه و ارتقای سیستم های پرداخت از مهم ترین مولفه های توسعه و ثبات مالی هستند. در این پژوهش برخی از این متغیرها در ایران و مالزی با روشی کیفی مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته اند.
    کلیدواژگان: بانک مرکزی، ثبات مالی، رشد اقتصادی
  • سید حمید خداداد حسینی، بهنام عبدی، علی محمد احمدی، علیرضا حسن زاده صفحه 155
    با مطرح شدن تئوری رشد درون زا، اقتصاددانان به اهمیت دانش به عنوان عامل اصلی در رشد پایدار اشاره کرده اند و مفاهیمی همچون اقتصاد دانش بنیان مطرح شده است. با این وجود، رویکردی دیگر معتقد است که در کشورهای درحال توسعه، گذار به اقتصادیادگیرنده به عنوان زیرساختی برای اقتصاد دانش بنیان تلقی می شود. با توجه به اینکه عوامل موثر بر گذار به اقتصادیادگیرنده به طور فراگیر بررسی نشده اند، در این مقاله عوامل موثر بر گذار به اقتصادیادگیرنده در ایران با رویکرد سیاست علم و فناوری و برابر آموزه های اقتصاد تکاملی مورد شناسایی و تبیین قرار گرفته است. این پژوهش از نظر هدف، اکتشافی و جهت گیری آن، بنیادی است. رویکرد پژوهش، استقرایی و و نحوه انجام آن، کیفی بوده و براساس تئوری داده بنیاد، مضامین و ابعاد قابل توجه در این رابطه شامل تفکر گذار، نهاد سیاست، یادگیری همکارانه، نظام آموزشی و پژوهشی، شرایط اقتصاد کلان، فناوری اطلاعات و ارتباطات، سرمایه اجتماعی، نهادها، تعامل دانشگاه، صنعت و دولت، بنگاه های یادگیرنده و توسعه منطقه ای استخراج شده اند.
    کلیدواژگان: اقتصادیادگیرنده، تفکر گذار، توسعه منطقه ای، سرمایه اجتماعی، تئوری داده بنیاد
  • حسین نواده توپچی صفحه 193
    یکی از عوامل مهم تولید رقابت، دستیابی به توسعه اقتصادی است که با بهره گیری از منابع و به وسیله فناوری فراهم می شود. در رقابت های ژئوپولیتیک ارزش های قدرت آفرین، زیربنای توانمندی اقتصادی دولت ها را تشکیل می دهد. دستیابی به مزیت های ژئواکونومیک از طریق فناوری (به ویژه فناوری فضایی) میسر است. دسترسی به مزیت های ژئواکونومیک، دولت ها را قادر می سازد که برای خود حوزه نفوذ تعریف کنند. آثار اقتصادی فناوری فضایی در تثبیت و توسعه قدرت ملی، مسئله این تحقیق است.
    به منظور بررسی نظریه فوق، فرضیه این تحقیق با عنوان «اعضای جامعه بین المللی به صورت عقلایی و با رویکرد هزینه فایده (رویکرد اقتصادی) به مناطق و مکان ها توجه دارند و فناوری فضایی، تسهیل کننده این امر است»، تدوین شده است. برای تجزیه و تحلیل، فرضیه در قالب سه سوال به جامعه خبرگی به تعداد 70 نفر و به صورت تمام شمار ارجاع شد که نتایج به دست آمده، سوالات را تایید کرد و از ترکیب آنها و مطالب برآمده از ادبیات تحقیق، فرضیه تحقیق نیز پذیرفته شد.
    نوع این تحقیق بنیادی و روش آن توصیفی است. نتیجه این تحقیق نشان می دهد که فناوری فضایی با عوامل برشمرده آن، به عنوان پیشران تحولات راهبردی، در ابعاد اقتصادی، اجتماعی فرهنگی، سیاسی، امنیتی و دفاعی، موجب دستیابی به قدرت در فضا های جغرافیایی (ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک)، شده است. آثار مثبت این پیشران را می توان در توسعه رفاه، تسهیل زندگی برای بشر، تسهیل مدیریت امور جوامع بشری و چاره جویی برای مخاطرات، ملاحظه نمود.
    کلیدواژگان: فناوری های فضایی، اقتصاد جهانی، تحولات استراتژیک، ژئوپلیتیک فضا، قدرت
|
  • Mohammad Bagher Nobakht, Reza Madjid Zadeh, Saeed Gholami Nataj Page 7
    Based on the social fabric matrix (SFM) approach, this paper examines and compares the development experience of six groups of countries, namely: industrially developed countries, emerging economies in Eastern Asia, developing countries in Western Asia, developing countries in Latin America, transitional economies in Eastern Europe, and African developing countries. Emphasizing the trends of science and technology in these groups, we also review Iranian development experience in comparison to that of the selected countries in order to deduce implications for policy making. According to the findings of this study, the optimum course of development is one which accounts for the benefit of all players. The government's role is a combination of reducing partly the planner's benefit of relying on funds of non-rival rents; as well as increasing partly the benefits of collaboration for the planned parties. Hence, the government needs to posses characteristics adapting to the beneficiaries as well as tools for control. Taking into account the cultural and ethnical context of Iranian economy, the implication would be that a third player, i.e. a local civil player must be assigned in order to improve the basis of cooperation among planners and planned persons.
    Keywords: Institutionalism, social fabric matrix, world development experience, scientific, technological progress
  • Akbar Komijani, Mojtaba Haeri Page 41
    This paper provides a discussion of the housing market channels of the monetary transmission mechanism. We use quarterly data from 1992-2008(2) to estimate a VAR model. Applying a two-stage approach, we first identify the effects of monetary shocks on housing prices, and then we investigate the relative role of the policy-induced fluctuations in housing prices on private consumption. We find that the housing prices are significantly affected by the monetary policy shocks. Findings show that housing prices enhance the effects of monetary shocks on consumer spending through wealth effects and balance sheet effects of housing price, which dominate its saving effect.
    Keywords: Monetary Transmission Mechanism, Housing Price, Vector Autoregressive Model
  • Abbas Ali Abounoori, Esmaeil Naderi, Nadiya G. Alikhani, Parasto Abdollahi Page 69
    The existing differences in the views about the relationship between stock return and inflation rate result from the diverging opionions of financial economists, and serve as evidences of an asymmetry between these variables. The present study attempts to examine the relationship between the inflation rate and the stock return index in Tehran Stock Exchange using the CECM model based on monthly time series data from April 2004 to September 2011. It is noteworthy that the model used in this study, in addition to analyzing the long-term nonlinear relationships between the variables, has another important capability for modeling asymmetry between different variables, particularly financial ones (based on the analyzed data). The results of this study confirmed the existence of an asymmetric relationship between the mentioned variables; only the negative components (shocks) of the stock index and inflation had a long-term relationship with each other, while the positive shocks were not significantly correlated.
    Keywords: Stock Index, Inflation, Asymmetry, CECM Model
  • Mohammad Mowlaei, Abolghasem Golkhandan Page 95
    Nowadays, achieving high growth rate is seen as a major purpose for any economic system. The budget deficit policy in developing countries is considered as an important element in policy-making, and the effect of this variable on economic growth is particularly important. In this paper the empirical relationship between budget deficit and economic growth of Iran in the period 1980-2011 is analyzed in long and short run applying Johansen and Juselius co-integration method and vector error correction model (VECM). Results suggest that the impact of ratio of budget deficit to GDP on economic growth is negative and significant in the long run, and positive and significant in the short run; but in such a way that the negative effects in long-run are much stronger than the positive effects in short run. The results also show that in long-run, external debt has a negative significant effect on economic growth while public sector investment has a positive significant effect. However, in short run these two variables do not demonstrate any significant effect on economic growth.
    Keywords: Budget Deficit, External Debt, Economic Growth, Co, Integration, Vector Error Correction Model
  • Kiomars Ashtarian, Hamed Roshan Page 117
    A country’s economic growth is a function of several factors, such as population growth, inflation rate, government expenditures, investment in public and private sector, etc. This paper investigates the policies adopted by the Central Bank of Malaysia and the Central Bank of Islamic Republic of Iran in order to achieve financial stability and development. Among the most important parameters for financial stability are: Increasing stability and development in bank sector, public training for utilization of fiscal services, training managers and employees of financial institutes, development and support of small and medium sized industries, development of micro-finance, Anti Money-Laundering measures, development of insurance industry, and improving pay systems. In this paper some of these variables in Iran and Malaysia are compared and studied with a qualitative method.It seems that policies adopted by Malaysia´s BNM for achieving financial stability has a key role in the substantial increase of Malaysia’s per capita income by almost thirty times during the past four decades.
    Keywords: Financial development, Central Bank, Economic Growing
  • Seyyed Hamid Khodadad Hosseini, Behnam Abdi, Alireza Hasan Zadeh, Alimohammad Ahmadi Page 155
    By emergence of endogenous growth theory, economists have pointed to the importance of knowledge as the main factor in sustainable growth and, as a result, concepts such as knowledge-based economy have been presented and discussed. However, another approach views transition to learning economy as the infrastructure of knowledge-based economy in developing countries. Because effective factors on transition to learning economy have not been investigated comprehensively, in this article we identify the effective factors on Iran’s transition to learning economy, according to the principles of evolutionary economics and with a science and technology policy approach. This research is exploratory in purpose and has a basic orientation. Research approach is inductive and qualitative and themes have been identifies based on grounded theory. Findings suggest the following items as noticeable in Iran's transition to learning economy: transitional thinking, political institution, collaborative learning, research and education system, macro-economic circumstances, ICT, social capital, institutions, GIU interaction, learning firms and regional development.
    Keywords: Learning Economy, Transitional Thinking, Regional Development, Social Capital, Grounded Theory
  • Hossein Navadeh Toopchi Page 193
    Technology, and particularly space technology, helps countries in their competition for achieving geo-economic advantage, which in turn enables governments to define their influence zone. Space technologies composed of communication, information, reconnaissance and remote sensing, are drivers of economic development. This paper deals with economic impacts of space technology in stabilizing and development of national power. To examine this view, hypothesis of this article is formulated as: “Members of international community, with a rational cost-benefit approach, have locations and areas under their surveillance and using space technology facilitates this". For the analysis, the hypothesis -in the form of three questions- was distributed among sampled statistical community of experts to find its validity and accuracy. The questionnaire was confirmed by the mentioned community. Type of the survey is fundamental and it employs a descriptive method. Results show that space technology is a driver of strategic changes, especially with economic effects, leading to power projection in geo-political, geo-economical and geo-strategic environments. Hence, examples of positive impacts of space technology on global economy are: welfare development, facilitation of human’s life, facilitating management of human societies and providing solutions and remedies for disasters
    Keywords: Space Technology, Global Economy, Strategic Changes, Space Geopolitics, Power