فهرست مطالب
نشریه دانشگاه علوم پزشکی البرز
سال دوم شماره 2 (بهار 1392)
- تاریخ انتشار: 1392/06/15
- تعداد عناوین: 8
-
-
صفحات 59-66زمینه و هدف
نوزادان حساس ترین و آسیب پذیرترین گروه اجتماع را تشکیل می دهند که آینده سازان این مرز و بوم هستند و حفظ سلامتی جسمی و روانی آنان نیازبه توجه خاص دارد. براساس مطالعات بسیار، یکی از مداخلات در جهت کاهش عوارض بستری در بخش های مراقبت ویژه و بهبودی سریع تر و ترخیص زودتر نوزاد نارس، ماساژدرمانی به خصوص با روغن دانه های گیاهی است که در کشورهای آسیایی مثل هند و چین قدمت هزاران ساله دارد. هدف از این مطالعه، بررسی تاثیرماساژ با روغن آفتابگردان بر نوزادان نارس بستری در بخش های مراقبت ویژه و نوزادان در جهت کاهش طول مدت بستری می باشد.
روش بررسیمطالعه حاضر یک کارآزمایی بالینی یک سوکور بود که بر روی 44 نوزاد نارس از 30 تا 37 هفته تولد با وزن 1000 تا 2500گرم بستری در بخش های نوزادان ومراقبت ویژه نوزادان بیمارستان های آرش و شریعتی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. نوزادان هر بیمارستان به دو گروه 11 نفری مداخله و کنترل تقسیم شدند. ماساژ در نوبت عصر یک ساعت بعد از شیردهی نوزاد، در شرایط با ثبات فیزیولوژیکی نوزاد با کنترل ضربان قلب، تنفس و رنگ پوست به مدت 15 دقیقه در 3 نوبت با فاصله 2ساعت در 5 روز متوالی انجام شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های آماری کای اسکوئر و آنالیز واریانس یک طرفه استفاده گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 16 استفاده شد.
یافته هادرطی 5 روز متوالی مقایسه، روند افزایش وزن درگروه مداخله نسبت به گروه کنترل بسیار معنادار بود. افزایش میانگین وزن گروه مطالعه 75 گرم و کاهش میانگین وزن گروه کنترل 91/120 گرم بوده است. (001/0P≤). طول مدت بستری در گروه کنترل به طور متوسط 27/36 روز و گروه مداخله 5/24 روز با 04/0=P به دست آمد. تشخیص نوزادان بر اساس تجزیه تحلیل واریانس یک طرفه و جنسیت نوزاد طبق آزمون تی در طول مدت بستری اثری نداشت.
نتیجه گیریبا توجه به تفاوت آماری معنادار بین طول مدت بستری گروه مداخله و گروه کنترل که می تواند به موثر بودن ماساژ با روغن آفتابگردان ارتباط داشته باشد، می توان این مراقبت سنتی را در کلیه بخش های نوزادان و ویژه نوزادان رواج داد.
کلیدواژگان: ماساژ، نوزاد نارس، روغن آفتابگردان، طول مدت بستری، بخش مراقبت ویژه -
صفحات 67-75زمینه وهدفهدف از این مطالعه، بررسی فراوانی سوء مصرف مواد در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی با و بدون سابقه خودزنی در بیمارستان روزبه شهر تهران از تیرماه 1387 تا تیرماه 1388 است.
ضرورت انجام طرح: باتوجه به اینکه مطالعاتی درمورد شیوع بالای خودزنی و سوء مصرف مواد در بیماران اختلال شخصیت مرزی وجود دارد و نیز مطالعاتی هم وجود دارد که ارتباط معنی دار بین فراوانی سوءمصرف مواد وخودزنی را دراین بیماران مطرح کرده اند (البته با در نظر گرفتن این موضوع که خودزنی یکی از معیارهای تشخیصی اختلال شخصیت مرزی است) ما را برآن داشت که این موارد را در یک دوره زمانی یک ساله درتحقیقی آینده نگر در یک بیمارستان ریفرال روان پزشکی در شهر تهران به تفکیک مواد مورد سوء مصرف مورد بررسی قراردهیم که خوشبختانه غیر از جنسیت، بقیه پارامترهای ما با سایر مطالعات مذکور تقریبا همخوانی داشت.مواد و روش هااین مطالعه مقطعی، بر روی 70 بیمار مبتلا به اختلال شخصیت مرزی مراجعه کننده به بیمارستان روزبه، انجام شد. بیمارانی که تشخیص اختلال شخصیت مرزی در آنها براساس ملاک های تشخیصی DSM-IV و مصاحبه روان پزشکی قطعی شد، وارد مطالعه شدند. به همه این افراد پرسشنامه طراحی شده ای شامل رفتارهای خودآزاری و مصرف داروهای مختلف و سوء مصرف مواد مخدر داده شد. اطلاعات جمع آوری گردید، برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری و نرم افزار16.00 SPSS استفاده شد.یافته هااز مجموع 70 بیمار، 7/35% زن و 3/64% مرد بودند. میزان خودزنی در مردها (6/58%) بالاتر بود. ازمجموع 70 نفر 54 نفر (1/77%)سابقه خودزنی و سوء مصرف مواد داشتند و 6 نفر (6/8%) سابقه خودزنی و سوء مصرف مواد را نداشتند. در آنالیزآماری انجام شده، بین بیماران با و بدون سابقه خودزنی از نظر سوء مصرف مواد تفاوت معناداری وجود داشت به طوری که فراوانی سوء مصرف مواد در بیماران با سابقه خودزنی بیش تر از بیماران بدون سابقه خودزنی بود. همچنین ارتباط معکوسی بین سطح تحصیلات و میزان خودزنی بیماران وجود داشت. به علاوه، 7/66% این بیماران بعد از خودزنی نیاز به اقدامات پزشکی پیدا کرده بودند. چهل نفر (1/57%) بیماران با سابقه خودزنی، سابقه مصرف داروهای روان پزشکی داشتند اما ارتباط معناداری بین مصرف این داروها و سوء مصرف مواد و خودزنی وجود نداشت. شایع ترین مواد مصرف شده به ترتیب الکل (9/62%)، حشیش (1/57%)، ترامادول (4/41%)، کرک(3/243%) و اکستازی (9/22%) بود. بیمارانی که سابقه خودزنی داشتند، سوء مصرف مواد بیش تری داشتند.نتیجه گیرینتایج این مطالعه و سایر مطالعات مشابه، فراوانی بالای سوء مصرف مواد در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی با و بدون سابقه خودزنی را نشان می دهد. از این رو، توجه به مساله سوء مصرف مواد دراین بیماران و لزوم آموزش و برنامه ریزی در این زمینه، ضروری به نظر می رسد.
کلیدواژگان: خودزنی، اختلال شخصیت مرزی، سوء مصرف مواد -
صفحات 76-81مقدمه و هدفیائسگی به معنای قطع دائم قاعدگی است و باعث تغییرات ثابت و دائمی در زنان و عامل مستعد کننده ابتلا به بیماری های مزمن است. بنابراین تعیین متوسط سن یائسگی و برخی عوامل پیشگویی کننده آن امری مهم به شمار می رود که این تحقیق با این هدف طراحی و اجرا گردید.مواد و روش هامطالعه حاضر، مطالعه ای مقطعی با جنبه های توصیفی تحلیلی است که بر روی 403 خانم ساکن مناطق 1تا 4 تهران که حداقل 1 سال از آخرین قاعدگی آنها گذشته و یائسگی آنها به طور طبیعی رخ داده، انجام شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ای محقق ساخته بود. داده ها پس از گردآوری، توسط نرم افزار SPSS و آزمون های آماری کای اسکوئر، تی استیودنت، آنالیز واریانس و همبستگی آنالیز شد.یافته هامیانگین سنی افراد مورد بررسی 8/4±30/51 سال بود. 4/89 درصد افراد متاهل و متوسط تعداد فرزندان 07/1±61/2 و میانگین شاخص توده بدن 66/3±19/26 بدست آمد. میانگین سن خانم ها هنگام اولین قاعدگی 58/1±59/13 سال بود. متوسط سن در هنگام یائسگی در جمعیت مورد مطالعه 95/4±57/46 سال گزارش شد. ضمنا ارتباط سن یائسگی با متغیرهای دموگرافیک و زمینه ای از جمله سن قاعدگی، تحصیلات، قد، وزن، BMI، تعداد فرزندان، تعداد سقط، سابقه مصرف هورمون نیز در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفت.بحث و نتیجه گیریبا توجه به شاخص امید به زندگی، خانم ها تقریبا یک سوم عمر خود را بعد از یائسگی می گذرانند که شناخت عوامل مرتبط با این موضوع از جهات مختلف از جمله کیفیت زندگی افراد اهمیت دارد.
کلیدواژگان: قاعدگی، سن شروع، یائسگی -
صفحات 82-88مقدمهبیماری مولتیپل اسکلروزیس به عنوان یک بیماری مزمن به دلایلی از جمله بروز ناگهانی، درگیری فرد در دوره جوانی، نداشتن پیش آگهی و درمان قطعی باعث بروز استرس، اضطراب و افسردگی در بیماران می گردد. به نظر می رسد آگاهی از میزان استرس، اضطراب و افسردگی بیماران می تواند گامی موثر در جهت مقابله با این علائم باشد. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع فراوانی استرس، اضطراب و افسردگی در بیماران ام اس انجام گردید.روشاین مطالعه یک مطالعه توصیفی مقطعی است. نمونه های این پژوهش 110 بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بودند که به روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه DASS 21 بود. جهت تحلیل داده ها از شاخص های آماری توصیفی، کای دو و ضریب همبستگی استفاده گردید.یافته هابر اساس یافته ها 4/46% بیماران مولتیپل اسکلروزیس از استرس شدید، 2/19% از اضطراب شدید و 2/29% از افسردگی شدید رنج می برند. آزمون ضریب همبستگی اسپیرمن بین استرس، اضطراب و افسردگی با وضعیت گسترش ناتوانی و طول مدت ابتلا به بیماری ارتباط معناداری نشان داد (05/0P<). همچنین آزمون کای دو بین استرس، اضطراب و افسردگی بیماران با دفعات بستری ارتباط معناداری نشان داد (05/0P<).نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد که میزان استرس، اضطراب و افسردگی در بیماران مولتیپل اسکلروزیس بالا بوده که می تواند سلامت آنان را به مخاطره اندازد. لذا ارائه آموزش های مناسب جهت مقابله و یا سازگاری با این علائم در بیماران مولتیپل اسکلروزیس ضروری به نظر می رسد.
کلیدواژگان: استرس، اضطراب، افسردگی، مولتیپل اسکلروزیس -
ریسک فاکتورهای استرس شغلی در بین کارکنان یک صنعت برق و یک صنعت تولید ماشین آلات (مطالعه موردی- 1389)صفحات 89-96زمینهاسترس شغلی اثرات زیان آوری بر بهره وری، کیفیت کار، غیبت ها، انجام اعمال ناایمن و بروز حوادث شغلی و مشکلات سلامتی کارکنان داشته است. ریسک فاکتورهای استرس شغلی می توانند در صنایع مختلف متفاوت باشند. از سوی دیگر شناسایی این ریسک فاکتورها اولین گام در مدیریت استرس شغلی محسوب می شود. هدف از این مطالعه یافتن ریسک فاکتورهای موثر بر استرس شغلی در صنایع تولید برق و تولید و تعمیر ماشین آلات بود.مواد و روش هاجهت بررسی ابعاد استرس شغلی بخش اول پرسشنامه فهرست استرس شغلی (OSI) مورد استفاده قرار گرفت. پرسشنامه مذکور با 60 سوال طبق مقیاس 5 امتیازی لیکرت، استرس فرد را از شش بعد 1. بار کاری نقش، 2. بی کفایتی نقش، 3. دوگانگی نقش، 4. محدوده نقش، 5. مسئولیت و 6. محیط فیزیکی مورد ارزشیابی قرار می دهد. تعدادی سوال اضافی نیز جهت سنجش علائم جسمانی و روانی مرتبط با استرس به پرسشنامه افزوده شد. پرسشنامه با ارائه توضیحات شفاهی، توسط شاغلین تکمیل گردید.یافته هامیانگین استرس برای افراد مورد بررسی در دو صنعت مورد مطالعه در گستره نرمال قرار داشت. شاغلین هر دو صنعت در ابعاد مورد بررسی استرس شغلی، شامل بارکاری و مسئولیت نقش، استرس متوسط و از نظر محیط فیزیکی کار، استرسی در سطح شدید را تجربه می کردند. مقایسات میانگین استرس کلی در سه گروه شغلی شامل کارگران عملیاتی، کارمندان دفتری و مدیران بر اساس آزمون تحلیل واریانس، تفاوت معنی داری (01/0>p) را در سطح استرس کلی تجربه شده بین دو گروه شغلی کارگران عملیاتی و کارکنان دفتری نشان داد.نتیجه گیریتنظیم بار کاری افراد مطابق توانمندی ها، مهارت ها و محدودیت های جسمی و روانی آنان، تعریف روشنی از مسئولیت ها، ایجاد فرصت هایی جهت مشارکت کلیه پرسنل در تصمیمات اتخاذ شده و بهبود شرایط فیزیکی محیط کار از مداخلات موثر در کاهش سطح استرس پیشنهاد گردید.
کلیدواژگان: استرس، پرسشنامه، کارکنان -
صفحات 97-102سابقه و هدفبه منظور دستیابی به هدف ارتقای آگاهی و عملکرد مادران در مورد تغذیه شیرخواران و متعاقب آن بهبود وضعیت تغذیه شیرخواران وکاهش سوء تغذیه در آنها این پژوهش درمادران مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر بروجرد صورت گرفت.مواد و روش هاپژوهش پیش روی یک مطالعه توصیفی - تحقیقی (مقطعی) می باشد که با انتخاب مادران به روش تصادفی سیستماتیک و با انجام مصاحبه از400 مادر، آگاهی وعملکرد آنها درباره تغذیه تکمیلی شیرخواران و برخی عوامل مرتبط با آن، با استفاده از پرسشنامه سنجیده شد و با استفاده از برنامه آماری spss وآزمون chi-square اطلاعات به دست آمده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته هایافته های این پژوهش نشان می دهد که اکثریت مادران مورد بررسی دارای سطح آگاهی خوب (61%) و عملکرد مطلوب (49%) در خصوص تغذیه تکمیلی شیرخوار خود هستند.
بین آگاهی و عملکرد مادران درمورد تغذیه تکمیلی شیرخواران با متغیرهایی چون سطح تحصیلات پدر و مادر، سن کودک و رتبه تولد شیرخوارو منبع کسب اطلاعات ارتباط معنادار آماری مشاهده می شود. درصورتی که سن مادر و شغل همسر دراین خصوص، تنها با حیطه عملکرد و شغل مادر در حیطه آگاهی ارتباط نشان داده و بین جنس شیرخوار با هیچ یک از حیطه های آگاهی و عملکرد رابطه معناداری دیده نشد.بحث و نتیجه گیریهمبستگی دو حیطه آگاهی و عملکرد نسبتا قوی است، غالبا مادرانی که در خصوص تغذیه شیرخوارشان از آگاهی کافی برخوردار هستند نسبت به آن رفتار مناسبی نشان می دهند.
کلیدواژگان: آگاهی، عملکرد، شیرخواران، تغذیه تکمیلی -
صفحات 103-107زمینه و هدففلوراید از جمله عناصر ضروری برای سلامت انسان می باشد و در مقادیر استاندارد از پوسیدگی دندان جلوگیری می کند و در مقادیر بیش از استاندارد باعث بروز برخی از بیماری همانند فلوئوروزیس می گردد. نیترات نیز از جمله یون هایی می باشد که به دلیل ورود فاضلاب های شهری و صنعتی، امروزه در برخی از منابع آبی به خصوص آب های زیرزمینی مشاهده شده است. وجود نیترات در منابع آب نشان دهنده ورود فاضلاب به این منابع بوده و از طرف دیگر باعث بروز بیماری کودکان آبی می گردد.روش بررسیدر این مطالعه میزان نیترات و فلوراید در طول شش ماه در شبکه توزیع آب آشامیدنی شهر کرج مورد بررسی قرار گرفت. نمونه برداری به صورت ماهانه و از 12 منطقه برداشت گردید. از هر منطقه نیز تعداد 8 عدد نمونه برداشت گردید. بعد از نمونه برداری، میزان نیترات و فلوراید موجود در نمونه ها اندازه گیری گردیده و با استاندارد های موجود مقایسه گردید.یافته هانتایج حاصل از این بررسی نشان داد که بیش ترین و کم ترین مقدار نیترات به ترتیب برابر 53/32 میلی گرم بر لیتر و 11/4 میلی گرم بر لیتر مشاهده گردید. همچنین کم ترین مقدار فلوراید برابر صفر و بیش ترین مقدار آن برابر 72/0 میلی گرم بر لیتر اندازه گیری گردید. نتایج نشان داد که آب شرب شهر کرج از لحاظ وجود نیترات در محدوده استاندارد های موجود می باشد در حالی که میزان فلوراید در مقادیر پائین تر از استاندارد بوده و بنابراین نیاز به ایجاد واحد های فلوریداسیون وجود دارد.نتیجه گیریبه طور کلی می توان اینطور نتیجه گیری کرد که آب شرب کرج از لحاظ وجود نیترات خطری برای سلامت عموم نخواهد داشت ولی برای جلوگیری از پوسیدگی دندانی لازم است که سیستم های فلوئورزنی احداث گردد.
کلیدواژگان: آب شرب، نیترات، فلوراید، پوسیدگی دندانی -
صفحات 108-112مقدمه و هدفمطالعه ارتباطات و وضعیت های غیر طبیعی در شکل گیری و مسیر عضلات، اعصاب و عروق در اندام فوقانی بسیار مهم است و به اطبای بالینی و جراحان در تشخیص های متفاوت در شرایط بروز علایم غیر طبیعی بالینی کمک شایانی می کند. از آن جایی که بازو و ساعد محل تشکیل بسیاری از عناصر می باشند، واریاسیون های فلکسورهای بازو و ساعد نادر نیستند اما واریاسیون عضله پروناتور ترس (PT) در منابع اندک است. در تحقیق حاضر وضعیت غیرطبیعی اتصالات PT در هنگام تشریح روتین جسد مشاهده گردید. PT یکی از خارجی ترین عضلات گروه سطحی ناحیه قدامی ساعد می باشد و به عنوان یک چرخاننده داخلی رادیوس بر روی اولنا هنگام پروناسیون عمل می کند. عضله در شروع فلکشن و نیز در پروناسیون مفصل آرنج دارای نقش اساسی می باشد و دو مبدا اتصالی دارد. مبدا بازوییHumeral)) از وتر مشترک فلکسورهای ساعد به اپی کندیل داخلی استخوان بازو می چسبد. مبدا دوم یا اولنار به سطح داخلی زایده کورونوئید process) Coronoid) استخوان اولنا اتصال دارد. از بین این دو مبدا اتصالی عصب مدیان (Median nerve) عبور کرده وارد ساعد می شود. سپس الیاف عضلانی به طور مایل به طرف پایین و خارج رفته تبدیل به وتر تخت می شود که به نیمه ارتفاع سطح خارجی تنه استخوان رادیوس می چسبد.روش هادر هنگام تشریح جسد یک مرد 60 ساله که هیچ گونه اطلاعاتی در مورد بیماری های قبلی او وجود نداشت واریاسیون نادری از عضله PT مشاهده گردید.نتایجیافته ها مبنی بر وجود یک مبدا غیر طبیعی عضله وغایب بودن اتصال کورونوئید آن بود. با توجه به مجاورت مهم این عضله با عصب مدیان و شریان براکیال به دلیل بروز تروماهای احتمالی که ممکن است موجب آسیب به عصب و شریان گردد، نحوه اتصال این عضله به استخوان بسیار مهم می باشد. به علاوه یک واریانس عصبی نیز در این منطقه به صورت جدا شدن زود هنگام شاخه بین استخوانی قدامی عصب مدیان ملاحظه گردید.
بحث: به نظر میرسد که واریاسیون های PT ممکن است بر روی فعالیت های اندام فوقانی تاثیر بگذارند. داشتن اطلاعات در این موارد می تواند برای آناتومیست ها، رادیولوژیست ها، متخصصین بیهوشی و جراحان در ارزیابی بی حسی و نواقص حسی و حرکتی بعد از آسیب ها و مداخلات جراحی در اندام فوقانی مهم باشد. آگاهی از وجود واریاسیون های آناتومیک اغلب برای توضیح علایم و نشانه های غیر منتظره و تشخیص های متفاوت در شرایط غیرطبیعی بالینی بکار می رود. در این تحقیق ملاحظات بالینی نیز در واریاسیون حاضر بررسی گردیده است. چنین موارد نادری از واریاسیون می تواند به عنوان اتیولوژی سندرم پروناتور ترس لحاظ گردد.
کلیدواژگان: جسد، عصب مدیان، پروناتور ترس، واریاسیون آناتومیک
-
Pages 59-66Introduction
Infants are the most sensitive and injury of people in society that will make the feature of our country so they are needed special attention to take care of their physical &mental health. According to many studies; one of the intervention for decrease of length of stay (LOS) in Intensive Care Unit (NICU) is massage therapy by oil because of rapidly recovery & early discharge. The aim of this study was to the effect of massage on neonates in Nicu ward for decreasing of LOS.
Materials and Methods. This one- blinded clinical trial was conducted on 44 infants who were born within 30-37weeks gestational age with 1000-2500gr in Nicu of Arash & Shariati hospitals. The infants were assigned randomly into two group of sunflower oil massage &without massage. The massage is done one hour after milk when the infants were stable; (heart rate-respiratory rate and color of their skin become control). Each massage was 15minute 3 times in every 2 hours in the afternoon for 5 days. Observation was tools of collecting data by researcher which done before &after every intervention by respiratory heart rate monitoring & pulse oximetry. Data were analyzed using the repeated measure ANOVA.
ResultsWithin 5 days of following increasing pattern of infant weight in study group was significant (P=0. 001); and comparison growth head circumference in 2 groups was not significant (P=0. 01); about LOS variable within 5days massage was significant (P=0. 04).
ConclusionFortunately there were statistical significant difference between the infants weight and decreasing length of hospitalization in 2 groups، but difference between head circumference between 2 group was not significant.
Keywords: Infant, LOS, Massage, Nicu, Sunflower oil -
Pages 67-75BackgroundThe goal of this study was to evaluate the incidence of substance abuse in patients with borderline personality disorder with or without self injurious behavior who referred to Rouzbeh hospital in Tehran from July 2008 to July 2009.MethodsThis cross-sectional study was performed in 70 patients with Borderline personality disorder. Only patients who were diagnosed according to DSM IV and psychiatric interview were recruited. A questionnaire was given to all patients including different items about self injurious behaviors، drug and substance abuse. Data was analyzed by SPSS 16. 00 statistical software using Chi square and t test.ResultsOf 70 patients، 35. 7% were female and 64. 3% were male. Rate of self injury was higher in male patients (58. 6%). Moreover، substance abuse was significantly higher in patients with self injury. There was an inverse correlation between education level and self injury. In addition، 66. 7% of the patients reported that they need medical management after self injury behavior. Forty (57. 1%) of patients with self injury has history of psychiatry drugs consumption but there were no relationship between psychiatry drugs abuse and self injury. The most common substance abuses were (62. 9%) alcohol، (57. 1%) cannabis، (41. 4%) Tramadol، (24. 3%) crack، and (22. 9%) ecstasy. Patients with self injury had higher rate of substance abuse.ConclusionThe result of this study as some similar studies indicated the high prevalence of substance abuse in borderline patients with or without self injury. Thus، it seems that considering substance abuse as a significant problem in these patients is essential.Keywords: Borderline personality disorder, Self, mutilation, Substance abuse
-
Pages 76-81BackgroundMenopause means the permanent cessation of menstruation and lead to the fixed and permanent changes in women and is predisposing factors of chronic diseases. So the investigating of average age of menopause and some predictive factors are very important that this study was designed with this goal.MethodsThis study was a cross sectional study with descriptive and analytical aspects that was done on the 403 women residing in 1 to 4 regions of Tehran and they had at least 1 year of the last menstruation and their menopause had occurred naturally. Data collection tool was a researcher made questionnaire. Then data were analyzed with SPSS software and Chi square، t-test، analysis of variance and correlations.ResultsThe mean age of subjects was 51. 30±4. 8 years. 89. 4 percent were married and the average number of children was 2. 61±1. 07 and mean body mass index was 26. 19±3. 66. The average age at first menarche was 13. 59±1. 58 years. The average age at menopause in the understudy population was 46. 57±4. 95 years. Also، association between menopause and underlying demographic variables including age at menarche، education، height، weight، BMI، number of children، abortion، history of hormone use were examined in this study.ConclusionWith regard to life expectancy، women spend approximately one third of their life after menopause. Identification of factors associated with these issue particularly aspects of quality of life is important.Keywords: Age of onset, Menopause, Menstruation
-
Pages 82-88BackgroundMultiple Sclerosis As a chronic disease for some reasons including sudden attack، occur in young Ages، no prognosis and definitive cure causes stress، anxiety and depression in patients. It seems that the more we know the extent of stress، anxiety and depression of patients the more we can control the symptoms. This study was to examine the Abundance of stress، anxiety and depression in Multiple Sclerosis Patients.Materials And MethodsA cross sectional- descriptive study was conducted using convenient sampling to recruit 110 patients suffering from MS. Data collection tool was DASS 21 questionnaire. Descriptive statistics، chi-square test and Correlation coefficient were used to analysis the data.ResultsBased on the findings Suffer 46. 4% Multiple Sclerosis Patients from severe stress، 19. 2% of severe anxiety and 29. 2% of severe depression. Results of spearman Correlation coefficient showed a significant relationship between the stress، anxiety and depression with Expanded Disability Status and duration of disease (P<0. 05). So chi-square test showed a significant relationship between the stress، anxiety and depression with Hospitalizations (P<0. 05).ConclusionThe findings of this research revealed high stress، anxiety and depression in Multiple Sclerosis Patients that can jeopardize their health. Hence the providing appropriate education for coping and adapting with the symptoms in Multiple Sclerosis Patients seems to be necessary.Keywords: Anxiety, Depression, Multiple sclerosis, Stress
-
Pages 89-96Background And ObjectiveJob stress has been adverse effects on performance، quality of work، absents، unsafe behaviors and occupational accidents and also health problems. Risk factors of job stress can be different in various workplaces. Risk factors determination is the first step of job stress management. Identifying these risk factors among workers of Power production & Machine production industries was the aim of this study.MethodsFirst parts of Osipow questionnaire was used for investigating of different dimensions of job stress. The questionnaire with 60 items based on a 5 point Likert scale، is evaluated in six stress-inducing work roles (1) role overload، (2) role insufficiency، (3) role ambiguity، (4) role boundary، (5) responsibility، and (6) physical environment. We add some question for assessing physical and mental signs that are related with stress. Questionnaire was completed by voluntaries after oral explanations.ResultsMean score of stress for investigated subjects at two industries was within the normal range. Employees in two industries for the investigated dimensions inclusive role overload and role responsibility has experienced moderate stress and severe stress for physical environment. Compare of mean stress score by ANOVA test in three groups of employees including operational workers، office workers and managers showed the significant statistic difference (P<0. 01) for experiencing in job stress by two groups of operational and office workers.ConclusionWorkload should be set up base on personnel ability، skills and also their physical and mental limitations. Clear definition of role responsibility is very important. Workers participation in decision making and improving physical environment of workplace were suggested for job stress mitigation approaches.Keywords: Stress, Questionnaire, Employees
-
Pages 97-102BackgroundIn order to improve knowledge and practice of mothers about infant feeding and subsequent improvement of nutritional status of infants in their consumption of malnutrition this research was Health centers Boroujerd.MethodsThis study is a descriptive - analytical (cross) in mothers who are selected by systematic random sampling interviews with 400 mothers of knowledge about complementary feeding practice and its associated risk factors، was assessed with a questionnaire and using a statistical program spss chi-square test and data were analyzed.FindingsThe findings show that the majority of mothers had good knowledge (61%) the desired function (49%) about their complementary feeding. Between knowledge and practice of mothers about complementary feeding with such parent education، child age، birth order، source of information and communication are significant. If the age of the mother''s job، with the area''s job performance and knowledge in areas such relationship and the sex of the infant with a chi-square test of the relationship between knowledge and practice domains do not show.ConclusionRelatively strong correlation between the two domains of knowledge and practice is often mothers who have adequate knowledge about infant nutrition to show its good behavior.Keywords: Complementary feeding, Infant, Knowledge, Practice
-
Pages 103-107Background And ObjectivesFluoride is an essential element for human health body، since in standard levels، it prevents the tooth decay and then in maximium levels it leads to florsis. On the other hands، nitrate is another constitutes which is introduced to ground water resource due to release of industrial and municipal wastewater. The presence of nitrate in ground water well demonstrates the introduction of wastewater and lead to blue baby.Material And MethodsIn this work، concentration of nitrate and fluoride during 6 months was investigated in Karaj water supply system. The samples were taken monthly from 12 area of Karaj City. For each area، about 8 samples were taken. After sampling، concentration of nitrate and fluoride was measured and compared with available standards.ResultsThe results reveal that maximum and minimum of nitrate was 32. 53 and 4. 11 mg/L، respectively. In addition، minimum level of fluoride was zero and maximum was measured to be as 0. 72 mg/L. Based on results، nitrate concentration was bellow the available standards and therefore has no health risk to consumer. However، the fluoride concentration was below the permitted level for human being and therefore needs to establish fluoridation facility.ConclusionWe can conclude that Karaj water supply system is suitable considering nitrate concentration but it need to establish a fluoridation facility to prevent dental disease.Keywords: Drinking Water, Nitrate, Fluoride, Dental Caries
-
Pages 108-112Background And ObjectivesStudy of the variations in the muscles، nerves and arteries formation and course is useful for the clinicians during surgery and for differential diagnosis of uncommon clinical conditions. As the arm and forearm are the point of formation of many body structures، variations are not uncommon but variations of Pronator teres (PT) are rare in literature. The role of PT is critical as one of the main flexors and pronators of the elbow joint. We present an unusual case of PT formation found during routine cadaveric dissection. PT is the most lateral muscle of the superficial group muscles of forearm. In pronation، it acts as a medial rotator of radius on ulna. PT has two origins، the humeral head، arises from the medial supracondylar ridge، and from the common flexor tendon which arises from the medial epicondyle of the humerus and the ulnar head which arises from the medial side of the coronoid process of the ulna. Median nerve crosses between these ends. The muscle passes obliquely across the forearm، and ends in a flat tendon، which is inserted at the middle of the lateral surface of the body of the radius.Material And MethodsDuring routine dissection of a 60 year-old male preserved corpse، whom we had no information from previous diseases، variations were found in PT.ResultsThere was an abnormal origin of PT and absence of its coronoid attachment. Due to its important relation with median nerve and brachial artery this variation may be important after probable trauma injuries. Furthermore there was a neural variance in this region as too early branching of anterior interosseus branch of median was seen.ConclusionIt is concluded that PT variations may affect the function of upper limb. Knowledge of such variations is important to anatomists، radiologists، anesthesiologists and surgeons in evaluation of unexplained sensory and motor loss after trauma and surgical interventions to the upper limb. The presence of anatomical variations is often used to explain unexpected clinical signs and symptoms and for differential diagnosis of uncommon clinical conditions. In this study Clinical consideration of the present variations has been discussed. The present variation should be considered in the etiology of PT syndrome.Keywords: Cadaver, Median nerve, Pronator teres, Anatomical Variation