فهرست مطالب

مجله زنان مامائی و نازائی ایران
سال شانزدهم شماره 59 (هفته اول امرداد 1392)

  • تاریخ انتشار: 1392/05/02
  • تعداد عناوین: 3
|
  • ناهید شهبازیان، حاجیه شهبازیان، احمد بهروز، سارا عبدالهی کشکولی، ارمغان مروج آل علی صفحات 1-5
    مقدمه
    در اکثر زنان مبتلا به دیابت بارداری، اختلال تحمل گلوکز پس از زایمان به حالت عادی بر می گردد، ولی خطر قابل ملاحظه ای (60-30%) برای بروز دیابت آشکار در سال های بعد وجود خواهد داشت و عدم اقدام مناسب برای پیشگیری، کنترل و درمان آن، عوارض زیادی را برای مبتلایان به همراه خواهد داشت. مطالعه حاضر با هدف بررسی فراوانی دیابت، اختلال تحمل گلوکز و اختلال قند ناشتا به دنبال ابتلاء به دیابت بارداری در زنان باردار انجام شد.
    روش کار
    این مطالعه مقطعی توصیفی در سال 1388 بر روی 110 بیماری که به دلیل ابتلاء به دیابت بارداری در بیمارستان امام خمینی اهواز بستری شده بودند، انجام شد. شاخص های آنتروپومتری اندازه گیری، نمونه خون ناشتا و یک نمونه خون دو ساعت پس از مصرف 75 گرم پودر گلوکز خوراکی برای اندازه گیری قند خون گرفته شد. بیماران به 4 گروه طبیعی، اختلال قند ناشتا، اختلال تحمل گلوکز و دیابتیک تقسیم شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 17) و روش های آمار توصیفی و آزمون کای اسکوئر و تی انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    در بین بیماران مورد مطالعه، 46 نفر (8/41%) دیابتیک و 36 نفر (7/32 %) طبیعی بودند، 3 نفر (8/2%) اختلال تحمل گلوکز، 10 نفر (1/9%) اختلال قند ناشتا و 15 نفر (6/13%) همزمان اختلال قند ناشتا و اختلال تحمل گلوکز داشتند.بین دیابت بارداری و احتمال ابتلاء به دیابت پس از بارداری (001/0p<)، اختلال قند ناشتا (001/0p<) و اختلال تحمل گلوکز + اختلال قند ناشتا (02/0p<) ارتباط معناداری وجود داشت. بین سن بارداری در زمان دیابت بارداری و ابتلاء به دیابت و اختلال تحمل گلوکز + اختلال قند ناشتا ارتباط معنی داری وجود داشت (001/0=p). هرچه سن فرد در زمان ابتلاء به دیابت بارداری بالاتر بود، احتمال ابتلاء به دیابت پس از زایمان افزایش می یافت (03/0>p). هر چه تعداد نوزاد متولد شده با وزن بزرگتر یا مساوی 4 کیلوگرم بیشتر بود، احتمال ابتلاء به دیابت (001/0>p) و اختلال تحمل گلوکز (04/0>p) نیز بیشتر بود.
    نتیجه گیری
    درصد قابل توجهی از بیماران مبتلا به دیابت بارداری در پیگیری پس از زایمان، به دیابت یا پره دیابت مبتلا می شوند، لذا پیگیری سالانه توصیه می شود.
    کلیدواژگان: اختلال تحمل گلوکز، دیابت، دیابت بارداری
  • سمیه مکوندی، آراسته بسطامی، شیرین زرگر شوشتری، حمیده یزدی زاده، یاسمین اعتمادپور، سیده انیس تقوی فر صفحات 6-13
    مقدمه
    کیفیت زندگی، یکی از پیامدهای مهم سلامتی به شمار می آید که در ارزیابی مداخلات بهداشتی نقش مهمی دارد. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی کیفیت زندگی زنان یائسه در ابعاد مختلف و تاثیر برخی متغیرهای فردی بر آن انجام شد.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی- تحلیلی در سال 1391 بر روی 400 زن یائسه 65-40 ساله مراجعه کننده به مرکز بهداشتی شرق شهر اهواز انجام شد. پرسشنامه های اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه کیفیت زندگی زنان یائسه برای تمام نمونه ها به وسیله مصاحبه چهره به چهره تکمیل شد. امتیاز مربوط به کیفیت زندگی و ابعاد مختلف آن بعد از محاسبه به دامنه 20-0 تبدیل شدند. بالاتر بودن نمره در هر حیطه نشان دهنده بدتر بودن کیفیت زندگی و پایین تر بودن نمره نشان دهنده بهتر بودن کیفیت زندگی بود. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 17) و روش های آمار توصیفی و آزمون های تی و آنووا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    میانگین امتیاز کسب شده کیفیت زندگی زنان یائسه 27/3±72/9 بود. بدترین امتیاز کسب شده کیفیت زندگی در بعد وازوموتور (27/5±90/10) و مربوط به علامت گرگرفتگی بود. زنان شاغل در ابعاد جسمی (002/0=p) و روانی (01/0=p) کیفیت زندگی بهتری نسبت به افراد خانه دار داشتند. کیفیت زندگی زنان سیگاری در ابعاد وازوموتور (04/0=p) و روانی (002/0=p) به طور معناداری پایین تر از زنان غیر سیگاری بود. بین متغیرهای سن، سطح تحصیلات، ورزش، درآمد و وضعیت سلامتی با کیفیت زندگی ارتباط معناداری وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    پایین امتیاز مربوط به کیفیت زندگی زنان یائسه در بعد وازوموتور بود. سیگار کشیدن و خانه دار بودن باعث کاهش امتیاز کیفیت زندگی در برخی ابعاد آن شدند.
    کلیدواژگان: جمعیت شناختی، کیفیت زندگی، یائسگی
  • فرزانه جعفرنژاد، بی بی حلیمه کاظمینی، سید رضا مظلوم، زهرا امامی مقدم، آرش سفیدگران صفحات 14-23
    مقدمه
    از جمله عواملی که باعث اختلال در عملکرد جنسی می شود، پرولاپس ارگان های لگنی و بی اختیاری ادراری است. عمل جراحی کولپورافی قدامی و خلفی از روش های درمانی اصلاح این مشکلات است. با توجه به افزایش متقاضیان این عمل، مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر جراحی کولپورافی بر رضایت و عملکرد جنسی زنان انجام شد.
    روش کار
    این مطالعه هم گروهی و گذشته نگر، در سال های 1390-1389 بر روی 100 زن داوطلب عمل جراحی کولپورافی مراجعه کننده به بیمارستان های دولتی مشهد انجام شد. افراد به دو گروه مساوری تقسیم شدند. گروه یک، داوطلب انجام عمل کولپورافی بودند و گروه دو، عمل کولپورافی را حداقل در 6 ماه گذشته انجام داده بودند. از دو گروه خواسته شد تا فرم های مشخصات فردی، مقیاس خشنودی زناشویی، عملکرد جنسی، رضایت جنسی و فرم سنجش افسردگی، استرس و اضطراب را تکمیل کنند. نوع عمل جراحی برای تمام واحدهای پژوهش یکسان بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS (نسخه 18) استفاده شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    بین رضایت جنسی زنان و عمل کولپورافی، ارتباط معنی داری وجود داشت (033/0=p)؛ به گونه ای که رضایت جنسی بعد از عمل، 18 درصد کاهش یافت. 16 نفر (32%) از زنان بعد از عمل کولپورافی از نزدیکی دردناک و 25 نفر (50%) از تنگی واژن شکایت داشتند، با این حال عملکرد جنسی زنان بعد از عمل تغییری نداشت (189/0=p) و نمره عملکرد جنسی در ابعاد میل (578/0=p)، برانگیختگی (470/0=p) و ارضاء (408/0=p) تفاوت معنی داری با قبل از عمل نداشت. بی اختیاری استرسی ادرار بعد از کولپورافی کاهش یافت (000/0=p).
    نتیجه گیری
    اگرچه کولپورافی باعث بهبود بی اختیاری استرسی در زنان می شود ولی رضایت جنسی را کاهش می دهد و بر عملکرد جنسی نیز تاثیری ندارد. لذا بهتر است که عمل کولپورافی فقط برای اهداف درمانی و در مواردی که علائم شدید، غیر قابل تحمل و بی اختیاری استرسی ادرار وجود دارد، استفاده شود.
    کلیدواژگان: رضایت جنسی، عملکرد جنسی، کولپورافی
|
  • Nahid Shahbazian, Hajieh Shahbazian, Ahmad Behrouz, Sara Abdollahi Kashkooli, Armaghan Moravej Aleali Pages 1-5
    Introduction
    In most of women with gestational diabetes، impaired glucose tolerance returns to normal after delivery. But there is a significant risk (30-60%) for getting diabetes mellitus in later years. In the lack of appropriate control and treatment of diabetes، the side effects will appear. The aim of this study was evaluating the frequency of diabetes mellitus، impaired glucose tolerance (IGT) and impaired fasting glucose (IFG) in women with prior gestational diabetes mellitus (GDM).
    Methods
    This descriptive cross sectional study was conducted on 110 women with prior GDM who admitted in Imam Khomeini hospital، Ahvaz، Iran، 2009. Anthropometric indexes weremeasured and blood samples were taken to measure Fasting Blood Sugar (FBS) and glucose tolerance test 2 hours after taking 75gr glucose orally. Patients were divided into 4 groups: normal FBS، IFG، IGT and diabetic. Data were analyzed using SPSS software version 17، descriptive statistics tests، t-test and chi-square. P value less than 0. 05 was considered significant.
    Results
    There were 46 diabetic women (41. 8%)، 36 normal women (32. 7%)، 3 women with IGT (2. 8%)، 10 women with IFG (9. 1%) and 15 women with IGT+IFG (13. 6%). There were significant differences between gestational diabetes and risk of diabetes after pregnancy (p<0. 001)، IFG (p<0. 001) and IFG+IGT (p<0. 02). Significant difference was between gestational age in time of GDM and getting diabetes and IFG+IGT after delivery (p=0. 001). There is a significant difference between higher age in women with GDM and getting diabetes after pregnancy (p<0. 03). Significant difference was between number of infant with weight ≥ 4kg and risk of diabetes (p<0. 001) and IGT (p<0. 04).
    Conclusion
    Women with gestational diabetes mellitus are at increased risk for developing diabetes after pregnancy. So annual follow up for diabetes after delivery was recommended.
    Keywords: Diabetes, Gestational, Diabetes Mellitus, Glucose Intolerance
  • Somayeh Makvandi, Arasteh Bastami, Shirin Zargar Shoushtari, Hamideh Yazdizadeh, Yasamin Etemadpour, Seyedeh Anis Taghavifar Pages 6-13
    Introduction
    Quality of life is considered as one of the important health outcomes that plays an important role in evaluation of health interventions. The aim of this study was assessing the various dimensions of postmenopausal quality of life and effect of some demographic variables on it.
    Methods
    This analytical descriptive study was conducted on 400 women aged 40–65 years referred to Ahvaz east health center، Iran in 2012. Demographic and menopausal quality of life questionnaires were completed for all subjects via face to face interview. The score of quality of life and its different domains were changed into the 0-20 range. Higher scores indicated worse quality of and lower scores indicated better quality of life. Data were analyzed using SPSS software version 17، descriptive statistics tests، t-test and ANOVA. P value less than 0. 05 was considered significant.
    Results
    The mean score of quality of life in postmenopausal women was 9. 72±3. 27. The worst score was related to vasomotor dimension (10. 90±5. 27) especially hot flash symptom. Employed women had a better quality of life in physical (p=0. 002) and psychological (p=0. 01) dimensions than housewives. Quality of life in smoker women was significantly lower in vasomotor (p=0. 04) and psychological (p=0. 002) dimensions than non-smokers. No significant relationship was found between quality of life and age، education، sport، income and health situation.
    Conclusion
    The worst score of postmenopausal quality of life was related to vasomotor dimension. Smoking and being housewife reduced quality of life in some of its dimensions.
    Keywords: Demography, Menopause, Quality of Life
  • Farzaneh Jafarnejad, Halimeh Kazemeini, Reza Mazloum, Zahra Emami Moghadam, Arash Sefidgaran Pages 14-23
    Introduction
    Prolapse of pelvis organs and urine incontinency are some factors can cause sexual complications. Surgical interventions like anterior and posterior colporrhaphy are common to resolve these complications. So، this study was done to determine the effect of colporrhaphy on sexual function and satisfaction.
    Methods
    This retrospective cohort study was conducted on 100 women who were candidate for colporrhaphy in Mashhad’s state hospitals during 2009-2011. They were divided to groups. The first group underwent colporrhaphy in more than 6 months before and the other group was candidate for colporrhaphy. Two groups were asked to fill the questionnaires of demographic information، marital satisfaction scale، Pelvic Organ Prolapse /Urinary Incontinence Sexuale (PISQ)، Index of Sexual Satisfaction (ISS)، depression، anxiety and stress scale (DASS 21). In all sample units، operations were done in the same procedure. Data were analyzed using SPSS software version 18. P value less than 0. 05 was considered significant.
    Results
    There was a correlation between sexual satisfaction and colporrhaphy (p=0. 033)، as sexual satisfaction after surgery decreased by 18%. 16 women (32%) complained of dyspareunia and 25 women (50%) complained of vaginal stenosis after colporrhaphy. However، sexual function did not change after surgery (p=0. 189) and postoperative sexual function score of desire (p=0. 578)، arousal (p=0. 470) and orgasm (p=0. 408) had not significant differences with before surgery. Colporrhaphy decreased stress urinary incontinence (p=0. 000).
    Conclusion
    Although colporrhaphy improves stress incontinence in women، but had no effects on sexual function and decreases sexual satisfaction. Colporrhaphy is better to be done only for curative purposes and in conditions such as severe and unbearable symptoms of prolapse and incontinency.
    Keywords: Colporrhaphy, Sexual Function, Sexual satisfaction