فهرست مطالب

معارف عقلی - پیاپی 26 (بهار 1392)

نشریه معارف عقلی
پیاپی 26 (بهار 1392)

  • فلسفه اسلامی
  • تاریخ انتشار: 1392/02/11
  • تعداد عناوین: 8
|
  • صفحه 5
  • محمدعلی اسماعیلی صفحه 7
    توحید ذاتی دارای دو شعبه است: الف) بساطت و نفی جزء (احدیت)؛ ب) نفی شریک (واحدیت). برداشت غالب متکلمین و فلاسفه پیش از شیخ اشراقŠ(ره) و صدرالمتالهین(ره)Š از واحدیت خداوند، وحدت عددی بوده و دست کم به حقیقت وحدت حقه واجبیه واجب الوجود تصریح نکرده اند. مطابق آیات، روایات و براهین عقلی، وحدت خداوند از سنخ وحدت عددی نیست؛ زیرا وحدت عددی چند ویژگی دارد: 1. امکان فرض تکثر؛ 2. امکان وقوع تکثر؛ 3..محدودیت وجودی و ماهیت داری؛ 4. انتفاء معیت با همه اشیا و انتفاء احاطه قیومی به همه اشیا؛ 5. فقدان کمالات همه اشیا؛ 6. اتصاف پذیری به قلت. بنابراین چون این ویژگی ها در ذات الهی موجود نیستند، وحدت خداوند وحدت عددی نیست.
    وحدت حقه واجبیه و نفی وحدت عددی از واجب الوجود با تمسک به دو برهان «بسیط الحقیقه کل الاشیاء» که توسط صدرالمتالهینŠ(ره) و برهان «صرف الشیئ لایتثنی و لایتکرر» که توسط شیخ اشراقŠ(ره) پی افکنده شده، قابل اثبات است.
    کلیدواژگان: وحدت عددی، وحدت حقه حقیقی، بسیط الحقیقه، صرف الشیء
  • سعید انواری صفحه 45
    ابن رشد فهم ارسطو را منتهای درک بشر دانسته و تنها به شرح و تلخیص آرای او پرداخته است. در مقابل ابن سینا به تکمیل و نقد سخنان ارسطو روی آورده و دارای نوآوری هایی در فلسفه مشاء است. به همین دلیل ابن رشد در موارد بسیاری به ابن سینا خرده می گیرد که چرا از سخنان ارسطو فاصله گرفته است. در این مقاله با ذکر عبارات ابن سینا و ابن رشد، نحوه نگرش کلی آنها نسبت به ارسطو و آرای او نشان داده شده است و بر این اساس، نگرش ابن رشد نسبت به ابن سینا مورد بررسی قرار گرفته است.
    کلیدواژگان: ابن سینا، ابن رشد، ارسطو
  • علی پیری، قمر مرشدلو صفحه 77
    نحوه ارتباط نفس و بدن، و به عبارتی مسئله ثنویت در فلسفه، معضل رابطه نفس و بدن را پیش می آورد که امروزه یکی از جدی ترین مسائل فلسفه ذهن محسوب می شود. هیچ کدام از فیلسوفان غربی نتوانسته اند در پاسخ به این مسئله کامیاب باشند، اما در جهان اسلام، ملاصدرا با ابداع مبانی فلسفی جدید، از جمله اصالت وجود، حرکت جوهری و تشکیک در وجود، طرحی نو از کل مسائل فلسفی از جمله مسائل نفس ارائه داد که بی سابقه بوده است. از نظر وی نفس در آغاز حدوث دارای صورت جسمانی است و بدن مرتبه نازل اوست و سپس در اثر حرکت جوهری به مراتب دیگر دست می یابد. بنابراین صدرالدین شیرازی، بر مبنای حدوث جسمانی نفس و حرکت جوهری آن، رابطه نفس و بدن را رابطه اتحادی و بر همین مبنا انسان را حقیقتی ذومراتب می داند و در نتیجه از این طریق، تاثیر و تاثر متقابل نفس و بدن را تبیین می کند.
    کلیدواژگان: بدن، نفس، روحانیه البقاء، جسمانیه الحدوث، حرکت جوهری
  • مهدی حسین زاده صفحه 93
    زمان یکی از موضوعاتی است که از دیرباز ذهن فیلسوفان را به خود مشغول داشته است. آرا و اندیشه های فلاسفه در این باره بسیار پریشان است؛ به گونه ای که فیلسوفی مانند کانت زمان را امری کاملا ذهنی (سوبژکتیو) و از ویژگی های عالم پدیدار (فنومن) و نه عالم نومن می داند. در این میان برخی از آرای فلسفی درباره زمان هرچند در دو حوزه فکری در نگاه نخست، نزدیک به نظر می رسد. تفکرات ملاصدرا و برگسون از شمار این موارد است. این نوشتار بر آن است که با طرح دیدگاه ایشان در این باره و طرح جنبه های مختلف مفاهیم با سیری جدید روزنه ای را به مقایسه میان این دو تفکر بگشاید.
    کلیدواژگان: زمان، حرکت، ملاصدرا، برگسون
  • رحیم دهقان سیمکانی، مهدی دهقان سیمکانی صفحه 117
    عقل نقش زیادی در تنظیم و جهت دهی رفتارهای انسان به سمت ارزش ها و فضائل اخلاقی دارد. صدرالمتالهین در میان اندیشه های فلسفی خود سخنانی دارد که نشان می دهد وی به کاربردهای عقل در اخلاق توجه داشته و اندیشه های اخلاقی خود را بر عقلانیت بنیان نهاده است. آرای ایشان نسبت به کارکردهای عقل در اخلاق در سه رویکرد عمده معرفت شناختی، انگیزشی و وجودشناختی قابل بررسی است. بر اساس رویکرد معرفت شناختی، عقل نظری قادر است تا هم گزاره های بنیادین نظام اخلاقی را کشف کند و هم صغریات یا جزئیات اخلاقی را بر آنها منطبق نماید. افزون بر این قادر خواهد بود تا وجوه حسن و قبح افعال را نیز تشخیص دهد. در رویکرد انگیزشی نیز عقل نظری و عملی در تعامل با یکدیگر، با تشخیص صحیح و روشن ساختن نتایج و پیامدهای فعل، نقش قابل توجهی را در ایجاد شوق و انگیزه و نیز به کارگرفتن قوای محرکه در راستای تحقق بخشیدن به فعل، ایفا می کنند. از حیث وجودشناختی هم، امر به گونه ای است که انسان با انتخاب های عاقلانه، به خود هویت اخلاقی بخشیده و از این رو، هرچه از سعه عقلانی بیشتری برخوردار گردد اخلاقی تر خواهد بود.
    کلیدواژگان: عقل، اخلاق، کارکرد عقل، اخلاق آنتولوژیک، ملاصدرا
  • نادر شکراللهی صفحه 141
    رونق نسبی فلسفه در اندلس دوره اسلامی، اواخر قرن پنجم و قرن ششم، است؛ یعنی زمانه زندگی سه فیلسوف برجسته اندلسی ابن باجه، ابن طفیل و ابن رشد که پس از ابن سینا زندگی می کنند. در این دوره چهار برداشت از آرای ابن سینای فیلسوف در اندلس دیده می شود. جریان مخالف فلسفه که کتاب های فلاسفه از جمله ابن سینا را محدود، بلکه از بین می برد. موافقان فلسفه سه گروه اند؛ بعضی او را جدی نمی گیرند و در آثار خود نامی از او نمی برند. یک گروه در او چهره فیلسوفی را می بینند که به مکاشفات اهمیت می دهد و چهره واقعی او را همین جنبه می دانند و سرانجام گروه سوم روش او را جدلی می دانند که فلسفه را در جهت کلامی سوق می دهد. ابن باجه به او بی توجه، ابن طفیل او را فیلسوف عارف و ابن رشد او را متکلمی جدلی می داند. فشار بر فلاسفه و فلسفه ورزی در آن روزگار و به تبع آن کم رونقی فلسفه باعث عدم شناخت دقیق ابن سینا شده بود.
    کلیدواژگان: ابن سینا، ابن باجه، ابن طفیل، ابن رشد، اندلس، حکمت مشرقیه
  • عدنان حریری صفحه 165