فهرست مطالب

فصلنامه لسان مبین (پژوهش ادب عرب)
پیاپی 10 (زمستان 1391)

  • تاریخ انتشار: 1392/07/01
  • تعداد عناوین: 12
|
  • حسین ابویسانی، زهره باقرپور ولاشانی صفحات 1-20

    از مهمترین وظایف ادبیات داستانی جدید، بیان مشکلات زندگی انسان امروزی است. از این رو، این نوع ادبی بهترین ابزار برای انعکاس رخدادهای جوامع انسانی شناخته می شود. بویژه زمانی که این جوامع، اوضاعی چون جنگ و اشغال را سپری کرده اند، زندگی در چنین اوضاعی بیشترین مشکلات را برای قشر زنان جامعه به همراه داشته است. بر این اساس پژوهش حاضر، تلاش می کند تا موضوع زن و مشکلات وی را در دوگانه سحرخلیفه (الصبار و عباد الشمس) با تکیه بر مهمترین موضوعات مربوط به وی بررسی کند؛ چراکه نویسنده در این دو رمان، زندگی انسانی را در سرزمین اشغالی فلسطین با کاملترین جزییات آن به تصویر می کشد. بررسی موضوع زن و مشکلات زندگی او، جز با تامل در اوضاع و احوال معیشتی اش در دو عرصه خانواده و اجتماع میسر نیست. شرایط حاکم بر زندگی زنان در این دو رمان، زاده جو فرهنگی و تبعات ناشی از اشغال است. دو عامل یاد شده، نقشی مهم در تحول شخصیتهای زن داشته؛ تحولی که میزان آن از شخصیتی به شخصیت دیگر در نوسان است. بنابراین میزان تحول شخصیتها از دیگر اهداف این پژوهش است؛ بدین ترتیب که شخصیتهای مورد بررسی بر اساس چگونگی تعامل با وضع موجود و میزان تحول پذیری خواه منفی و خواه مثبت تقسیم بندی و بررسی می شوند. بنابراین پژوهش حاضر مبتنی بر شیوه تحلیل محتواست.

    کلیدواژگان: ادبیات داستانی، زن، سحر خلیفه، الصبار، عباد الشمس
  • محمدجعفر اصغری، نرگس گنجی صفحات 21-37

    باوجود رواج و گسترش پژوهشهای تطبیقی در محافل ادبی، هنوز سهم ادبیات تطبیقی میان ادبیات فارسی و عربی ناچیز و نیازمند بررسی افزونتر و گسترده تری است. این مقاله ضمن تامل در عواطف منبعث از انتظار، به موضوع «نگاه به آینده» از منظر دو شاعر عراقی و ایرانی، بدر شاکر السیاب (1926م-1964م) و نیما یوشیج (1897م -1959م) می پردازد و تلاش می کند ضمن تحلیل دو شعر «سرود باران» (انشود المطر) و «داروگ» جنبه های همسان یا متفاوت در دیدگاه ها و سبک دو شاعر را روشن سازد.دلایل مقایسه بین این دو قصیده، پیشگامی این شاعران در حیطه شعر نو ادبیات فارسی و عربی است؛ شاعرانی که در شعر خود در برابر استعمار به پای خاسته اند و در جستجوی آینده و فردایی بهتر برای میهن و ملت خود گام برداشتند. در این میان، بسامد واژه «باران» در دو قصیده موجب می شود که هریک دیگری را تداعی کند. باران در این سروده ها نمادی از امید شاعر به رهایی جامعه از اوضاع ناگوار و سنتهای ناپسند است؛ بدین رو، دو سروده افزون بر نگاه فرازمند به آینده بهتر، مصائب و آلام سیاسی و اجتماعی دو ملت ایران و عراق را به تصویر کشیده اند.این مطالعه به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام یافته و مبتنی بر مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی است که بر طبق آن تاثیرپذیری دو شاعر از یکدیگر از ضرورتهای بررسی مقایسه ای نیست.

    کلیدواژگان: بدر شاکر السیاب، نیما یوشیج، انشود المطر، داروگ، انتظار، نگاه به آینده
  • سردار اصلانی*، نصر الله شاملی، عسکر علی کرمی صفحات 38-55

    بی شک سبک جبران بین زبان نثر و شعر مشترک است و از لحاظ تصویر و نیروی بیانی در فراسوی شعر قرار دارد. جبران حتی در هیاهوی رمانتیکی اش از ابهام رمانتیکها و عزلت نشینی آنها و از مرزهای بیانی مرسوم آنها فراتر رفته است، و برای خود سبکی جدید ایجاد کرده که قدرتش را از تصویرهای الهام بخش و رمزهایی با پیچیدگی هنری و پیوند دهنده جهان درون با واقعیت اخذ کرده است؛ تصاویری که از پیچیدگی رمزگرایی غربی به دور بوده اند و رنج انسان را به تصویر می کشند. البته رمزگرایی جبران مابین رمزگرایی غربی و عربی است؛ یعنی از نظر موضوع متمایل به نوع عربی سنتی، و از نظر اسلوب، مشابه نوع غربی آن است. در این راه رمزهای صوفیانه برای آفریش نمونه های رمانتی سیسم، انقلابی ساختار شکنانه به کار گرفته شده اند. بیان رمزی جبران زیوری بلاغی صرف نیست، بلکه نوعی نگاه آینده نگرانه، و شورشی بر حاضر و به تصویر کشیدن درد انسانی از طریق تصویر رمزی آکنده از دلالتهاست که از اندوه انسان پرده بر می دارد. رمزهای جبران پایبند به مسائل انسان معاصر در برخوردش با هستی و با دردهای سرنوشت ساز است، و ماموریت سبکش در ارتباط برقرار کردن بین ادبیات و درد متافیزیک و رنج واقعی است. رمزگرایی او، با نفس صوفیانه و روندی انقلابی متعهدانه، بیان کنندهء پنداشتی جدید در تعامل انسان با هستی است.

    کلیدواژگان: جبران، رمز، اسطوره، تصویر رمزی، رمزگرایی غربی
  • سید محمدباقر حسینی*، شیرین سالم صفحات 56-75

    «می زیاده» نویسنده و ادیبی بود که در نویسندگی و خطابه از عقلانیت و قدرتی بی نظیر بهره مند بود. ادبای دورانش او را نابغه نامیدند. وی فعالیت چشمگیر و گسترده ای در حوزه-های ادبی داشت. در روزنامه ها و مجلات به زبانهای عربی، فرانسه و انگلیسی مطلب می-نوشت و ترجمه و سخنرانی می کرد. در کنار فعالیتهای مطبوعاتی و ادبی اش در جنبش زنان نیز شرکت می کرد و هم جنسان خود را فرا می خواند بر اینکه حقوق زنانه شان را تباه نسازند و نسبت به مسوولیتهای مادرانه خود غافل نباشند. وی در زمینه کتابت و سخنرانی درباره مسائل جامعه، زن، جهل و معضلات دیگر اجتماعی فعالیت می کرد. «می زیاده» در اسلوب ادبی اش راهی آسان و ساده ای را ابداع کرد که معبر رنج انسان عربی در این دوره بود. هنگام خواندن خطابه های وی، فرهنگ اصیل و تقدیس او نسبت به رسالت زن و مرد در خانواده، جامعه و جهان را احساس می شود. قلب خواننده، هنگام خواندن مقالات وجدانی وی که آنها را از سویدای قلب وسیعش نوشته، به لرزه می افتد و موجب تعالی روح می شود. شخصیت ادبی وی و درک عمیقش از روح انسانی از خلال آن اشعار برای ما متجلی می-شود. مقاله حاضر حیات ادبی و فعالیت ادبی «می زیاده» و مخصوصا تفکرات او را در مورد زن و مرد در بر می گیرد.

    کلیدواژگان: می زیاده، می ادیب، می و زن، می و مرد
  • رقیه رستم پور ملکی*، فاطمه شیرزاد صفحات 76-96

    مساله شهید و شهادت یکی از مسائل مهمی است که ادبیات معاصر فلسطین، بویژه شعر آن کشور، پس از فاجعه 1948م. بدان پرداخته است؛ زیرا پس از آنکه جوانان فلسطینی وارد صحنه مبارزه شدند، موضوع مقاومت نیز وارد ادبیات از جمله شعر شد و جلوه هایی متعدد در آن نمود و بروز یافت؛ از جمله شهادت در راه وطن که از مهمترین مسائل مطرح شده در این اشعار است. جاودانه بودن شهید و تاثیر پذیری جامعه از خون او، از جمله مضامین مهم این اشعار است؛ بطوری که حفظ پرچمی که شهید برافراشته میسر نخواهد شد، مگر با ادامه راه شهید که شعرای فلسطینی بسیاری در این عرصه قلم فرسایی کردند.«احمد دحبور» و «معین بسیسو» از جمله شعرای فلسطینی هستند که به موضوع شهید و شهادت در اشعارشان پرداخته و متون شعری خود را از این موضوع سرشار نموده اند؛ هرچند تفاوتهایی نیز میان قصایدشان به چشم می خورد. این مقاله درصدد است ضمن نگاه اجمالی به موضوع شهید در اشعار این دو شاعر، به اسلوب فنی این اشعار از 1948م. تا 2000م. بپردازد.

    کلیدواژگان: شهید، احمد دحبور، معین بسیسو، زبان شعر، تصویر پردازی، موسیقی
  • حجت رسولی*، علی اکبر نورسیده صفحات 97-114

    شاعران عرب، از زمان جاهلی بر حسب ناملایمات و بدبختی هایی که با آن مواجه بودند، جامه شک و بدبینی را بر اشعارشان پوشانده اند. شاید بتوان از «ابوالعلای معری» شاعر پرآوازه عصر عباسی به عنوان نمونه ای بارز در این زمینه نام برد؛ اما در دوره معاصر و به دنبال افزایش مصائب و گرفتاری ها، شاهد جلوه ای جدید از بدبینی با زمینه و علتی متفاوت از گذشته هستیم که «عبد الرحمن شکری» بهترین نمونه برای بررسی این نوع بدبینی است. شکری شاعری حساس و گوشه گیر است که دنیای درونش او را از دنیای پیرامون باز داشته، از دوستان جفا دیده و دل از آنان بریده است. شعرش نشان از جهانبینی او و حکایت گر دنیای درونش است که رایحه بدبینی از آن به مشام می رسد. این مقاله، در پی نمایش کیفیت بدبینی در شعر عبد الرحمن شکری و پاسخ دادن به دلیل اصلی رویکرد بدبینانه اوست.

    کلیدواژگان: شعر عربی، مدرسه دیوان، بدبینی، عبدالرحمن شکری
  • جواد سعدون زاده * صفحات 115-133

    بطور کلی ابداع و تقلید را دو فن ادبی مغایر هم دانسته اند، کما اینکه ابداع و نوآوری را همیشه فنی برتر از تقلید پنداشته اند. این دو دیدگاه، امر مسلم و انکارناپذیرند؛ اما از آنجایی که هر امر مسلمی استثنائات و فروع جزئی به دنبال دارد، گاهی فن تقلید با فن ابداع در هم آمیخته و برخی از خصوصیات ابداع را به خود می گیرد. بگونه ای که این حالت در یکی از فروع تقلید؛ یعنی فن معارضه سرایی به وضوح مشاهده می شود. واضح است که فن معارضه سرایی گونه ادبی جدید و نوزا نیست؛ بلکه از دیرباز شعرای متاخر آثار شعری برجسته شعرای متقدم را به مذاق خود شیرین یافته، از لحاظ شکل و مضمون مورد تقلید قرار داده اند. این سخن سرایان در لابلای این آثار نشانه هایی از ابداع را از خود به نمایش گذاشتند؛ به عنوان مثال، می توان از نقیضه سرایی دوره اموی یاد کرد که به خوبی جزئیات فن معارضه سرایی را در بر دارد.در این مقاله ابتدا به فن تقلید و انواع آن، در ادامه به فن معارضه سرایی و ذکر پیشرفتهای تاریخی آن پرداخته می شود. سرانجام، با تحلیل معارضه رثائیه تهامی و رثائیه ابن نباته مصری پایان می پذیرد.

    کلیدواژگان: تقلید، هنر، معارضه، بدیعه، رثائیه، تهامی، ابن نباته
  • مجید صادقی مزیدی*، منصوره زرکوب صفحات 134-159

    دوران معاصر شاهد تغییراتی بنیادین در دو کشور مصر و ایران بود، از مهمترین آنها جنبش احیاگرانه سیاسی-اجتماعی است که در زندگی و دوران جدید این دو کشور ظهور کرد و باعث شد ادیبان نیز با موضوعات زمانه و سرنوشت ملت خود همگام شوند.از برجسته ترین شاعران این دوره می توان به «محمود سامی بارودی» و «ملک الشعراء بهار» اشاره کرد. در این گیر و دار سیاسی و اجتماعی جدید؛ موضوعاتی نو شکل گرفت که موضوع وطن را در راس مضامین مشترک دو شاعر قرار داد. بنابراین شعر وطنی آنها دارای ویژگی های است که در برخی موارد با یکدیگر مشابهت دارند.اما مهمترین ویژگی های متمایزکننده شعرهای وطنی دو شاعر مذکور عبارتند از: انتخاب اسلوب زبانی کلاسیک و روش قدیم ادب به عنوان شیوه ای ثابت در قصیده های شعری و وحدت موضوعی بگونه ای که وطن در قصائد آنها به دیدگاهی غالب بدل شده است؛ چنانکه دو شاعر اندیشه های وطنی خود را با صراحت بیانی مطرح می کنند تا احساسات قومی مردم را برانگیزند و علاوه بر آن در مواضع فخر به وطن و یادآوری ایام غفلت؛ مردم را با لحنی حماسی مخاطبه کنند؛ اما درباره زیبایی تصویری در شعر حسی، به خیال تفسیری و در شعر عاطفی به خیال ابتکاری روی آوردند. هر دو شاعر در زمینه پرداختن به وطن دینی از اندیشه سید جمال الدین اسد آبادی؛ یعنی مقاومت در برابر ستمکاران و دفاع از آزادی، استقلال و اتحاد متاثر گشته اند. این تحقیق به شیوه توصیفی-تحلیلی با تمرکز بر شعرهای وطنی دو شاعر، تاثرات جنبش احیاگرانه بر دو کشور و شعر دو شاعر را نشان می دهد.

    کلیدواژگان: محمود سامی بارودی، ملک الشعراء بهار، ادبیات تطبیقی، شعرحدیث، ویژگیهای شعر وطنی
  • نرگس گنجی*، مریم جلایی، سید محمدرضا ابن الرسول صفحات 160-181

    رویکرد ارتباطی یکی از جدیدترین و موثرترین رویکردها در آموزش و یادگیری زبانهای خارجی است. این رویکرد در اوایل دهه هشتاد قرن بیستم در اروپا بنا نهاده شد و هدف آن توانمند ساختن زبان آموزان در ایجاد ارتباط با گویشوران زبانهای خارجی با تقویت همزمان توانش زبانی و ارتباطی است. با توجه به اینکه این رویکرد به انتخاب و تدریس متون معتبر و اصیل تاکید دارد، لذا گونه های مختلف ادبیات (شعر، داستان کوتاه، رمان، نمایشنامه) اهمیتی قابل ملاحظه در تحقق اهداف آموزشی رویکرد ارتباطی دارد.بر این اساس، پژوهش حاضر با روش توصیفی از دیدگاه های زبانشناسی این رویکرد در تدریس داستان کوتاه به دانشجویان خارجی زبان عربی بهره گرفته است. در ابتدا نگاهی گذرا به تاریخچه رویکرد ارتباطی دارد، سپس به بیان مهمترین معیارهای این رویکرد در گزینش متون درسی می پردازد. در نهایت نیز داستانی کوتاه را به عنوان نمونه انتخاب کرده و تمرینهایی را برای بهبود توانش زبانی و ارتباطی زبان آموزان طراحی نموده است.

    کلیدواژگان: آموزش زبانهای خارجی، زبان عربی برای گویشوران غیر عرب، رویکرد ارتباطی، داستان کوتاه
  • علی گنجیان خناری *، صادق خورشا، علی اکبر احمدی صفحات 182-203

    «از خودبیگانگی» از مضامین برجسته دوره معاصر است که زندگی و هنر را به شدت دستخوش تغییر کرده است. شاعر نیز چونان تاری حساس، حیات شعریش، آینه تمام نمای زخمه هایی است که بر جان وی نشسته. از خودبیگانگی یکی از همین زخمه های متجلی در شعر معاصر است. این پژوهش با تکیه بر روش سبک شناسی به بررسی پدیده ازخودبیگانگی و انعکاس آن در زبان شعر با تکیه بر دو شاعر معاصر «صلاح عبد الصبور» و «منوچهر آتشی» می پردازد تا در رویکردی زیباشناسانه کارکرد زبان از خودبیگانه را در شعر با استناد بر اشعار این دو شاعر نشان دهد؛ چرا که معتقد است هنر و شعر امتداد نوسانات ذهن است که در آن جوشش روح شاعر و از جمله از خودبیگانگی در ساختارهای زبان شعر و صور خیال آن نمود پیدا می کند.

    کلیدواژگان: سبک شناسی، از خودبیگانگی، تدویم، زبان روزانه، صور خیال
  • سید علی مفتخرزاده*، علیرضا شیخی، رضا ناظمیان صفحات 204-220

    هنر داستان نویسی جایگاه دیرینه ای در ادبیات عربی دارد. رمان به عنوان یکی از انواع ادبی منثور؛ توانایی به تصویر کشیدن زندگی انسان وجامعه ی او را دارد. لذا نویسندگان عرب به نگارش آن روی آوردند. احسان عبدالقدوس از رمان نگاران معاصری است که با رمانها و مجموعه های داستانیش در این زمینه آوازه یافته است. در بین آثار عبدالقدوس رمانی با نام «انا حره» به چشم می خورد. این داستان زندگی دختری را از قشر متوسط جامعه نشان می دهد. این دوشیزه در خانواده ای روزگار می گذراند که برای آزادی های فردی او محدودیت هایی را در نظر گرفته اند؛ لذا این مورد او را به مخالفت با خانواده اش سوق می دهد و در این راستا خواستار حقوق فردی خویش می گردد.این مقاله تلاش نموده است تا به بررسی شکل و درونمایه داستان نامبرده بپردازد. در این جستار عناصر داستان با شیوه ای تحلیلی و نقدگونه بررسی شده اند؛ که عبارتند از: پیرنگ، شخصیتهای داستانی، زاویه ی دید، صحنه و درونمایه. همچنین با تکیه بر عناصر داستان؛ درصدد بیان آن محدودیتها برآمده است. در پایان؛ مقاله با تکیه بر شکل و مضمون داستان به نتایجی دست یافته است.

    کلیدواژگان: داستان، رمان، احسان عبدالقدوس، اناحره، سنتها
  • سیده ریحانه میرلوحی*، سید رضا سلیمان زاده نجفی، عبدالغنی ایروانی زاده، محمد خاقانی صفحات 221-234

    فن طباق یکی از صنایع بلاغی در متون عربی است که از دیرباز تاکنون در انواع مختلف ادب(شعر یا نثر) به کار رفته است و دانشمندان بلاغت همانند سایر فنون بلاغی، آن را ذیل عنوان بدیع یا بیان ثبت کرده اند؛ صنعتی که از زمان تقسیم علوم بلاغی به سه فن معانی، بیان و بدیع تاکنون به عنوان یکی از آرایه های بدیع معنوی بررسی شده است؛ اما چون حق طباق در میان این سه فن ادا نشده است، از این رو ضروری است که جایگاه و موقعیت حقیقی و اثر آن در بیان وکاربردش در فنون ادبی مانند گفتار و نوشتار و در نقد و سنجش نصوص بیان شود. لذا این مقاله با استشهاد به آیات قرآن کریم به این امر می پردازد.

    کلیدواژگان: طباق، بیان، بدیع معنوی، تداعی معانی، دلالت مطابقه، دلالت الت
|