فهرست مطالب

پژوهش نامه تاریخ اجتماعی و اقتصادی
سال دوم شماره 1 (پیاپی 3، بهار و تابستان 1392)

  • تاریخ انتشار: 1392/05/07
  • تعداد عناوین: 6
|
  • حسین آبادیان صفحات 1-17
    این مقاله روابط اقتصادی ایران و آلمان را از منظری نوین بررسی می کند. مقاله حاضر، تلاش می کند با اتکا به نظریه ای در اقتصاد سیاسی که برجسته ترین نماینده آن پل سوئیزی است، ماهیت روابط اقتصادی آلمان را با ایران به بحث گذارد. این نظریه عبارت است از نظریه تجدید تقسیم مناطق نفوذ قدرت های سرمایه داری در کشورهای هم جوار که نهایتا به جنگ منجر می شود. بنابراین، فرضیه اصلی مقاله حاضر این است که آلمان از دوره بیسمارک به بعد، به قدرتی اقتصادی در عرصه جهانی مبدل شده بود. این قدرت در شرایطی که کشورهای استعماری، اغلب نقاط جهان را در دستان خود گرفته بودند، تلاش می کرد بازاری مناسب برای کالاهای خود بیابد و به منبعی قابل اعتماد از مواد خام دست پیدا کند. یکی از این کشورها ایران بود. آلمان از دوره بیسمارک به بعد، تلاش کرد جاپایی در ایران باز کند؛ این تلاش با فراز و نشیب های فراوانی روبه رو بود و تا تحولات شهریور بیست، تداوم یافت. در ادامه این رقابت ها، دو جنگ بزرگ جهانی هم شکل گرفت که ماهیت آن به بازتعریف نقش قدرت های بزرگ اقتصادی در مناطق گوناگون جهان مربوط می شود.
    کلیدواژگان: روابط اقتصادی ایران و آلمان، بانک های آلمانی، نظریه تجدید تقسیم مناطق نفوذ، بازار مواد خام، رقابت قدرت های بزرگ
  • سعید امانپور، رضا احمدی، سجاد منفرد، ذبیح الله ترابی صفحات 19-50
    بر اساس اطلاعات به‎دست‎آمده از نتایج سرشماری های اخیر در استان خوزستان، شهر اهواز نسبت به دیگر شهرهای این استان برتری و حاکمیت مطلقی را داراست. هدف کلی این پژوهش ارزیابی وضعیت نخست‎شهری در کانون های شهری استان خوزستان در طی سال های 1335 تا 1390 است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و از لحاظ روش مطالعه توصیفی تحلیلی است. برای جمع آوری اطلاعات، ضمن مطالعه آثار کتابخانه‎ای و استفاده از آمارنامه ها (سالنامه آماری و سرشماری نفوس و مسکن در همه دوره های سرشماری)، از بانک های اطلاعاتی واقع در استانداری نیز استفاده شده است. در ادامه، با بررسی اطلاعات و همچنین تجزیه و تحلیل آنها با استفاده از نرم‎افزار Excel، در تبیین مناسب داده ها تلاش شده است. برای پی‎بردن به وضعیت نخست‎شهری در استان خوزستان، از مدل های مرتبه- اندازه و مدل های رایج نخست‎شهری شامل شاخص های نخست‎شهر، دو ‎شهر، کینزبرگ، موما و الوصابی و مهتا استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان‎می دهد توزیع فضایی جمعیت در سطح شبکه شهری استان خوزستان در طی این سال ها به سمت تمرکز بیشتر در شهر اهواز و کاهش جمعیت در دیگر شهرهای متوسط و کوچک استان در حرکت بوده است. سرانجام، با توجه به ارزیابی های صورت‎گرفته از وضعیت نخست‎شهری در استان خوزستان، برای بهبود وضعیت، نسبت به ارائه راهکارهای مناسب تلاش شده است.
    کلیدواژگان: شبکه شهری، نخست‎شهری، توزیع فضایی جمعیت، استان خوزستان، جنگ
  • علی اکبر تشکری بافقی صفحات 51-65
    با تاسیس سلسله صفوی، اتحاد سیاسی کشور و رونق تجارت و امنیت جاده ها، بازرگانی و تا حدی صنایع پیشه وری به‎ویژه در ربع اوایل قرن یازدهم گسترش یافت. همگام با حمایت سلاطین از منسوجات پارچه ای، این صنعت به‎تدریج به اوج اعتلای خود در تاریخ ایران نایل گردید. در این میان، یزد که قدمتش در بافت انواع پارچه های مرغوب، به روزگاران اولیه اسلامی می رسید و از دوره ایلخانان به بعد، نام آن در کنار چند مرکز مهم پارچه بافی ایران شهرت یافته بود، به چنان جایگاهی رسید که ماموری با عنوان کرک‎یراق، مسئول تهیه پارچه های مورد نیاز دربار از این شهر شد. حمایت حکومت مرکزی از کارگاه های نساجی موجب رونق اشتغال در صنعت نساجی شد و طراح برجسته ای همچون غیاث الدین یزدی که در تاریخ نساجی ایران بدیل نداشت، ظهور یافت که با عزیمت به اصفهان و ریاست بر کارگاه های سلطنتی به‎عنوان برجسته ترین طراح پارچه در تاریخ نساجی ایران شهرت یافت. در عصر صفوی دو ابتکار فنی در طراحی و بافت پارچه چندتایی و مخمل رخ داد که وی پرچمدار و برجسته ترین استاد هر دوی آنها بود.
    کلیدواژگان: تاریخ نساجی، نساجی یزد، غیاث الدین یزدی، کرک یراقی، زری بافی
  • حمید حاجیان‎پور، هادی پیروزان صفحات 67-88
    سلسله صوفیانه قادری بعد از تاسیس در نیمه دوم قرن ششم هجری، از معروف ترین طرایق صوفیانه شد و فضای اجتماعی بخش قابل‎توجهی از جامعه را تحت‎تاثیر آموزه های اجتماعی فرهنگی خود قرار داد. روند رو به‎ گسترش این طریقت در ابعاد اجتماعی، تا قرن نهم هجری در ایران و حتی کشورهایی چون هند ادامه یافت؛ اما، با ترویج مذهب تشیع در ایران روند محوشدن این طریقت از ساختار اجتماعی و فرهنگی رقم خورد.
    در مقاله حاضر ابعاد نفوذ اجتماعی این سلسله صوفیانه بر جامعه بررسی می شود و همچنین به این مسئله پرداخته می شود که چرا و تحت چه شرایطی از قرن نهم هجری تا عصر صفوی، این سلسله صوفیانه جایگاه اجتماعی خود را در جامعه ایران از‎دست‎‎داد؟ در این مقاله با روش تحقیق توصیفی تحلیلی و با تکیه بر منابع اصلی و طریقتی، به بررسی موضوع پرداخته و تلاش شده است یافته های نوین ارائه دهد.
    بر اساس یافته های تحقیق، این سلسله در طول حیات خویش سه دوره متمایز از یکدیگر را تا پایان عصر صفوی، به منظور حفظ نفوذ اجتماعی خویش در جامعه از سرگذراند. در دوره نخست (از بدو شکل گیری تا پیش از تهاجم مغول)، سلسله قادریه با تاکید بیشتر بر جنبه فقاهتی، توانست در جامعه، به ویژه نزد اصناف، جایگاه ویژه ای به‎دست‎آورد. در دوره دوم پس از تهاجم مغول، سلسله قادریه تغییراتی در مشی طریقتی، با تاکید بیشتر بر جنبه صوفیانه ایجاد کرد، دوره سوم (از قرن نهم هجری به بعد) که هم زمان با مطرح‎شدن تشیع و فرقه های منجی گرا بود، قادریه رفته‎رفته پایگاه اجتماعی خود را از‎دست‎داد و با اعمال سیاست های ضد تسنن و تصوف صفوی کاملا محو شد.
    کلیدواژگان: اصناف، تصوف، هند، فقیهان، تشیع
  • علیرضا ملایی توانی صفحات 89-110
    ارزیابی تطبیقی یکی از روش های مهم در پژوهش های تاریخی است که در پرتو آن ابعاد گوناگونی از پدیدهای تاریخی آشکار می گردد و امکان شناخت بهتر فراهم می‎آید. بر همین اساس، مقاله حاضر می کوشد پاره ای از همسانی های نظری و عملی دو شخصیت روحانی عهد مشروطه یعنی شیخ ابراهیم زنجانی و یحیی دولت‎آبادی را با روش تطبیقی مورد بررسی قرار دهد. بنابراین، شناخت این همسانی ها مسئله اصلی این مقاله است.
    دقت در متن اندیشه و عمل این دو روحانی نشان‎دهنده وجود انبوهی از همسانی هاست که با مقایسه آنها می توان هم جنبه های ناشناخته تر اندیشه و عمل آنها را برجسته ساخت و هم روند تحول فکری آنها را به سوی اندیشه های متفاوت تبیین نمود. آن دو روحانی در یک دوره زمانی متولد شدند، اما با وجود پایگاه طبقاتی متفاوتشان، تحصیلات دینی مشابهی کردند؛ هر دو به محافل روشفکری راه یافتند؛ هر دو به صف مشروطه‎خواهان پیوستند؛ دغدغه های یکسانی پیدا کردند؛ به فعالیت‎های مشابهی دست یازیدند؛ آثار مشابهی نوشتند؛ هر دو در سلک روحانیان نواندیش و مدافع تعلیم و تربیت نوین درآمدند و به نقد وجوهی از رویه های رایج پرداختند. این مسائل بیانگر تاثیر فضا و شرایط آن عصر بر شکل‎گیری و تکوین شخصیت فکری و سیاسی آنان است.
    کلیدواژگان: شیخ ابراهیم زنجانی، یحیی دولت‎آبادی، مشروطیت، روحانیت، تعلیم و تربیت نوین، نوگرایی دینی
  • شهرام یوسفی فر، بهزاد اصغری صفحات 111-136
    سلجوقیان که نظام قبیله ای داشتند و از رسوم و سنت های قبیله ای پیروی می کردند، در آغاز در امور نظامی نیز ساخت قبیله ای داشتند. سلاجقه در جایگاه جدید خود در مقام حاکمان قلمروی وسیع مجبور به استفاده از عناصر و امرای نظامی از دیگر قوم ها بودند که این امر به اختلاط قومی در داخل سپاه ثابتی منجر می شد که بنا به نیازها و ضرورت ها تشکیل داده بودند. روند سازماندهی عناصر نظامی در بافت سپاه سلجوقیان و به دنبال آن جای گیری این عناصر در ساختارهای سیاسی و اداری، به حضور آنان در عرصه های اجتماعی و اقتصادی جدید منتهی می شد و پایگاه سیاسی و اجتماعی را برای امرا در پی داشت. جای یابی در این ساختارها و عرصه ها موجب جهت یابی ها و جهت گیری هایی به منظور کسب حداکثر منافع می شد. نوشتار حاضر درصدد بررسی تاثیر پایگاه اجتماعی و سیاسی کسب شده در حکومت سلجوقی از سوی امرای نظامی در گرایش مرکزگرایی یا مرکزگریزی آن هاست. به همین منظور ابتدا به شناسایی پایگاه امرای نظامی پرداخته شده است که جای یابی امرای نظامی با پایگاه های قومی مختلف چون ترکمن، ترک، عرب، و ایرانی را در گروه بندی های موجود از امرای نظامی در ساختار حکومت شامل امرای اقطاع دار، امرای درباری، و امرای سرگردان نشان می دهد. قرارگرفتن در این گروه بندی ها پایگاهی سیاسی برای این عناصر قدرت درپی داشت که خود پایگاه اجتماعی را موجب می شد. قرارگرفتن امرای نظامی در این چهارچوب ها گرایش هایی را همچون مرکزگرایی و مرکزگریزی درپی داشت که در روند سیاسی و اجتماعی جامعه نیز موثر بود. با قدرت گیری امرای نظامی در این چهارچوب ها و شکل گیری ارتباط های اجتماعی با جامعه تحت تسلط شان، حوزه های مستقل قدرت شکل می گرفت که حکومت سلجوقی را دچار ضعف و زمینه ازهم پاشیدگی سلجوقیان را فراهم می کرد.
    کلیدواژگان: امرای نظامی، سلجوقیان، نظامی گری، اقطاع داری
|
  • Hossein Abadian Pages 1-17
    The present article deals with the economic relations between Iran and Germany from a new perspective. It attempts to base its investigation upon a theory in economic politics whose greatest representative is Paul Marlor Sweezy. He developed the theory of dividing the colonial portions and domains of influence of capitalistic countries in other areas of the world which ultimately leads to war. The major hypothesis of this study is that Germany after Bismarck turned into a great economic power in the world. This economic power attempted to find an adequate market for its products at a time when the great colonizers had occupied most parts of the world. Italso sought to find reliable and constant sources of raw materials. One of the countries which could provide raw materials for Germany was Iran and since the time of Bismarck، Germany intended to secure a place for itself in Iran. These attempts underwent a great deal of ups and downs which persisted till September 1947. Competitions to obtain both raw materials and markets led to the ignition of two great world wars whose nature is related to the redefinition of the roles of the great economic powers in various regions of the world.
    Keywords: Iran, Germany economic relations, German banks, theory of dividing the colonial portions, domains of influence, raw materials market, great powers competition
  • Said Amanpour, Reza Ahmadi, Sajjad Monfared, Zabihollah Torabi Pages 19-50
    Recentcensuses show that the city of Ahvaz has superiority and absolute sovereignty over other cities of Khuzestan province. The general purpose of this study is to investigate the process of primate city formation in the urban centers of Khuzestan province in 1956-2011. It is an applied research which uses adescriptive-analytical method. Data were collected using library resources، census records، and databases available in governor’s office. They were، then، organized and interpreted using the Excel software. Rank-size models and popular primate city models، including، primate city index، two-city index، Ginzberg’s index، Moomav and Alvasabi’s index، and Mehta’s index were also used. Results showa concentration of population in the city of Ahvaz and a population decline in other cities of the province. Finally، somesolutions are suggested to improve the situation.
    Keywords: urban network, primate city, spatial distribution of population, Khuzestan province, war
  • Ali Akbar Tashakkori Bafqi Pages 51-65
    After the foundation of the Safavid dynasty، trade experienced a boom in the first quarter of the eleventh century AH due to their political ties and measures to bring the trade routes under their control. Therefore، textile industry gradually reached its pinnacle thanks to Safavid support. Among the Iranian cities، Yazd became such a seat of this industry that a royal agent called Kerk-e Yarāq was appointed to provide the textiles requested by the royal family and aristocracy. Even، a professional designer from Yazd who was commissioned to Isfahan to run the royal textile weaving workshops managed to become the best textile designer in the Iranian history. Qias al-Din Yazdi، also، introduced two innovations in designing and weaving multiple and velvet fabrics.
    Keywords: Safavid textile industry, textile industry of Yazd, Qias al Din Yazdi, Kerk, e Yarāq, gold work
  • Hamid Hajianpour, Hadi Pirouzan Pages 67-88
    Founded in the second half of the sixth century AH، Qadiriyya Sufi order managed to present itself as one of the most important Sufi orders of the time and bring a considerable part of the society under its influence in a short time. This trend continued till ninth century AH in Iran and even in India; however، Safavid support of Shia Islam led to its massive structural and cultural decline. This paper uses a descriptive-analytical research method and taps primary sources to examine this issue and present new findings. The findings suggested that Qadiriyya Sufi order went through three distinct periods till the fall of the Safavid Empire. In the first period which began in the mid-sixth century AH and ended before the Mongol invasion، Qadiriyya Sufi order managed to win a special position in the community and even among the shopkeepers thanks to its emphasis on jurisprudence. During the second period، it made some changes in its practice and sough to maintain its position through Sufi orientations. In the final period which began in the ninth century AH and continued till the fall of the Safavid Empire، it lost its social position and suffered absolute decline due to Safavid support of Shia Islam and its sects and orders.
    Keywords: shopkeepers, Sufism, India, jurists, Shia Islam
  • Alireza Mollai Tavani Pages 89-110
    As an important method used in historical researches، comparative assessment sheds light on different aspects of historical phenomena and، thus، facilitates better understanding. This paper uses this method to study some similarities in thought and practice between two influential clerics of constitutional Iran; Shaykh Ibrahim Zanjani and Mirza Yahya Dowlatabadi. A closer look at their though and practice reveals that there are lots of similarities between the two: they were born in the same period of time، received similar religious education، joined intellectual circles، joined the constitutionalists، had similar concerns، were involved in similar activities، wrote similar works، supported modern education، and even criticized the dominant religion of their time and its agents. These demonstrate that the climate of thinking and conditions of time had a great impact on their intellectual and political character
    Keywords: Shaykh Ibrahim Zanjani, Mirza Yahya Dowlatabadi, Constitutional Revolution, clergy, modern education, religious modernism
  • Shahram Yousefifar, Behzad Asghari Pages 111-136
    With the rise of Turkmen Seljuqs who primarily served in the armies of previous governments، new circumstances emergedwithin the social، political، and military spheres of Iran. At first، they sought to maintain their tribal system traditions in the military affairs. However، they، in their new position as rulers of a vast territory، had to appoint members of other tribes as their military commanders. This resulted in ethnic mixing inside the army. The incorporation of non-Seljuqs into the Seljuq military and، consequently، political and administrative structures led to their presence in social and economic arenas and brought them socio-political status. This paper aims to study the impact of these military commanders’ social and political status on their centripetal or centrifugal tendencies. For this purpose، their ethnic affiliation was studied. It was revealed that Turkmen، Turks، Arabs، and Iraniansserved in the Seljuq army asiqtā commanders، royal commanders، and displaced commanders. This brought them not only political but also social status which، consequently، made them show centripetalor centrifugal tendencies that affected the political and social life of the society. Their political status and social bonds with the society led to the formation of independent bases of power and gradual decline of the Seljuq dynasty.
    Keywords: military commanders, Seljuq, militarism, iqtā political, social tendencies