ماهنامه بازاریابی
پیاپی 32 (اسفند 1382 و فروردین 1383)

خسن را با این مقدمه آغاز می کنیم که تعریف بازار، در تدوین و توسعه استراتژی های کارا و اثربخش ورود به بازار، نقش حیاتی ایفا می کند. سپس نشان می دهیم که رویکردهای کنونی در تعریف بازار، توانایی مواجهه با این چالش ها را ندارند و ناکارایی آنها در استراتژی های ورود به بازارهای چندملیتی خود را بیشتر نشان می دهد. سپس نشان می دهیم که معمای ضعف این رویکردها به تفسیر و تعبیر استای آنها در مورد ساخت پویای زمان مربوط می شود. نکته بعد این که پیشرفت هایی که در مورد توجیه تاثیرات زمان صورت گرفته است می تواند فرایند برنامه ریزی استراتژیک را بهبود بخشد. پس طبق برداشت های حاصله از تئوری انتشار (که در ادامه بحث می آید) مدلی را ارایه می کنیم که در آن بازارهای چند ملیتی برحسب میزان دسترسی به رسانه های گروهی و توسعه اقتصادی آنها (دو متغیر کلیدی که نشان دهنده سرعت پذیرش نواوری در مراحل مختلفی از فرایند انتشار می باشند) نشان داده شده اند.
در پایان با استفاده از اطلاعات به کار رفته در این مدل، توانایی آن در کمک به مدیران بازاریابی جهت کسب کارآیی و اثربخشی بیشتر از استراتژی های توسعه بازارهایشان در سطح جهانی را نشان می دهیم.

در این مقاله به بحث پیرامون تجهیزات تکنولوژیکی و تاثیری که آنها روی عملکرد مدیریت بازاریابی و توسعه استراتژی های بازاریابی داشته اند، هم چنین به مساله رفتار مشتریان و مدیریت بازاریابی و این که چگونه این دو پارامتر در تعامل با تکنولوژی و رسانه های جدید هستند، پرداخته شده است. روندهای جدید فن آوری اطلاعات، مشتریان و فروشندگان را به طور مستقیم به هم پیونده زده و بر این اساس الگوی رفتار مشتریان نیز دچار تغییر و تحول شده است. به طوری که روش های بازاریابی به صورت متفاوت از روش های سنتی ایجاد شده اند. به عنوان مثال، استفاده از اینترنت به عنوان یک ابزار تبلیغاتی، قدرت تبلیغات را در جهت پیشبرد فروش افزایش داده است.