فهرست مطالب

تحقیقات دام و طیور - سال دوم شماره 1 (1392)

مجله تحقیقات دام و طیور
سال دوم شماره 1 (1392)

  • تاریخ انتشار: 1392/10/15
  • تعداد عناوین: 8
|
  • علی امامی*، مهدی گنج خانلو، ابوالفضل زالی، محمد شریفی صفحه 1
    این تحقیق به منظور بررسی اثرات مکمل کروم بر عملکرد، پارامترهای خونی، اکسیداسیون چربی عضله راسته و میزان این عنصر در بافت های بدن بزغاله های نر مهابادی انجام شد. 32 راس بزغاله مهابادی (4 تا 5 ماهه با میانگین وزن اولیه 2±22 کیلوگرم) در قالب طرح کاملا تصادفی با 4 سطح از مکمل کرومیم متیونین؛ 1)بدون مکمل، 2) 5/0، 3)1 و 4)5/1 میلی گرم کروم در روز تغذیه شدند. جیره پایه یکسان بود و آزمایش 94روز به طول انجامید. بزغاله ها در جایگاه انفرادی قرار گرفته، هر 21 روز وزن کشی شده و در انتهای آزمایش کشتار شدند. میانگین ماده خشک مصرفی و افزایش وزن روزانه تحت تاثیر مکمل کروم قرار نگرفت، در حالی که سطح 5/1 میلی گرم کروم در روز باعث بهبود ضریب تبدیل شد (05/0>P). مکمل کروم تاثیری بر غلظت انسولین و تری گلیسرید در آزمون اپی نفرین نداشت، اگرچه سطح 1500 میکروگرم کروم در روز باعث کاهش پیک غلظت گلوکز خون شد (05/0>P). با افزایش مدت زمان نگهداری گوشت در سردخانه (تا 2 ماه بعد از کشتار)، شاخص اکسیداسیون چربی به طور معنی داری افزایش یافت. مکمل کروم (به خصوص سطح 5/1 میلی گرم کروم در روز) به طور معنی داری باعث کاهش میزان اکسیداسیون چربی عضله راسته در 2 ماه بعد از ذخیره سازی در سردخانه شد (05/0>P). میزان اکسیداسیون در ماه اول تحت اثر مکمل کروم کاهش یافته اما این اثر معنی دار نبود. میزان کروم پلاسما، جگر، کلیه و عضله راسته به طور معنی داری با افزودن کروم متیونین به جیره افزایش یافت (05/0>P). نتایج این آزمایش نشان می دهد که، مکمل کروم باعث بهبود عملکرد، کاهش میزان اکسیداسیون چربی عضله راسته و افزایش محتوای کروم در خون و بافت های مختلف بزغاله های مهابادی شد.
    کلیدواژگان: بزغاله مهابادی، کروم متیونین، اکسیداسیون چربی، ضریب تبدیل غذایی
  • سمیه بخشی زاده، اکبر تقی زاده*، حسین جانمحمدی، صادق علیجانی صفحه 11
    هدف این تحقیق بررسی اثر سطوح مختلف پلی اتیلن گلیکول (6000PEG، MW) بر فراسنجه های تولید گاز، انرژی قابل متابولیسم، گوارش پذیری ماده آلی و ناپدید شدن ماده خشک پوست پسته به روش آزمایشگاهی بود. پلی اتیلن گلیکول در سه سطح صفر، 300 و 600 میلی گرم به ازای هر 300 میلی گرم ماده خشک پوست پسته استفاده شد. میزان گاز تولیدی و قابلیت هضم ماده خشک در ساعات 2، 4، 6، 8، 12، 16، 24، 36، 48، 72 و 96 ساعت اندازه گیری و محاسبه گردید. داده های بدست آمده در قالب طرح کاملا تصادفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. تیمارهای حاوی پلی اتیلن گلیکول دارای تولید گاز بیشتری نسبت به تیمار شاهد بودند که این روند تا ساعات آخر انکوباسیون ادامه داشت (05/0P<). تیمارهای حاوی پلی اتیلن گلیکول از لحاظ مقادیر انرژی قابل متابولیسم و قابلیت هضم ماده آلی دارای تفاوت معنی دار با تیمار شاهد بودند (05/0P<). در محاسبه ناپدید شدن ماده خشک، پس از 48 ساعت انکوباسیون، پلی اتیلن گلیکول در سطح 2 گرم بالاترین تجزیه پذیری ماده خشک را داشت (05/0P<). با توجه به نتایج بدست آمده افزایش در تولید گاز و قابلیت هضم ماده خشک نشان دهنده اثرات مثبت پلی اتیلن گلیکول در کاهش اثرات منفی تانن در پوست پسته می باشد.
    کلیدواژگان: پلی اتیلن گلیکول، پوست پسته، تانن، روش آزمایشگاهی
  • صادق چراغی سرای، علی حسین خانی*، حسین جانمحمدی، پیمان زارع، حسین دقیق کیا صفحه 21
    هدف از انجام تحقیق حاضر در وهله اول، تعیین نسبت افزودن مایع محلول سویه های لاکتوباسیلی روی سطح پسماند رستوران بود. بدین منظور هر کدام از سطوح مختلف (2، 3، 5 و 7 میلی لیتر) محلول حاوی سویه های لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس، لاکتوباسیلوس روتری، لاکتوباسیلوس کازئی و لاکتوباسیلوس پلانتاروم در قالب 3 تکرار به یک کیلوگرم پسماند همگن و یکنواخت اضافه گردید. نتایج آزمایش اول نشان داد که افزودن سطح 5 میلی لیتر مایع محلول به یک کیلوگرم پسماند، درصد ماندگاری مناسبی داشته و توجیه اقتصادی دارد. در آزمایش دوم اثر سطح 5 میلی لیتر، بر میزان مواد مغذی پسماند رستوران مورد ارزیابی قرار گرفت. بدین صورت که 5 تیمار آزمایشی (چهار تیمار لاکتوباسیلوس و یک تیمار شاهد) در قالب 5 تکرار به سطح یک کیلوگرم پسماند افزوده شد. یافته های حاصل از این آزمایش در خصوص مواد مغذی پسماند رستوران نشان داد فرآوری میکروبی با استفاده از تیمارهای لاکتوباسیلی باعث بهبود معنی داری نسبت به تیمار شاهد گردید (05/0P<). در بین سویه های مورد استفاده، لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس بیشترین میانگین مقادیر پروتئین خام، چربی خام، ماده خشک و انرژی خام را به ترتیب با 40/21%، 91/19%، 02/41% و 61/4872 کیلوکالری در کیلوگرم و کمترین مقدار خاکستر را با 67/3% نسبت به سویه های دیگر داشت. به دلیل نوسانات ترکیب شیمیایی هر وعده غذایی و رفع ابهام این مسئله که تغییرات مواد مغذی پسماند متاثر از روزها و هفته ها می باشد یا نه، در آزمایش سوم ترکیب شیمیایی وعده های غذایی به صورت جداگانه در طول 4 هفته آنالیز گردید. نتایج آزمایش برای این مطالعه مشخص کرد رابطه نزدیکی بین هفته ها و میانگین ترکیبات شیمیایی پسماند خام وجود ندارد و میانگین مقادیر پروتئین خام، ماده خشک، چربی خام، خاکستر و انرژی خام در محاسبه تمامی روزهای هفته به ترتیب 74/18%، 46/38%، 67/18%، 09/4% و 65/4497 کیلوکالری در کیلوگرم بود. این مقادیر با اعداد حاصل از نمونه گیری از مخلوط کل پسماندها در طول هفته های مختلف که میزان پروتئین خام، ماده خشک، چربی خام، خاکستر و انرژی خام به ترتیب 87/18%، 78/38%، 84/18%، 12/4% و 33/4507 کیلوکالری در کیلوگرم داشت، تفاوت معنی داری نشان نداد. محاسبه اقتصادی به کارگیری پسماند رستوران نشان داد که استفاده از آن در خوراک طیور بلامانع بوده و صرفه اقتصادی بالایی دارد.
    کلیدواژگان: پسماند رستوران، لاکتوباسیلوس، فرآوری میکروبی، مواد مغذی، ارزیابی اقتصادی
  • سید محمد حسینی، مصیب شلایی* صفحه 31
    این آزمایش به منظور بررسی اثر سطوح مختلف بذر خار مریم بر عملکرد و برخی خصوصیات تخم مرغ مانند وزن پوسته، ضخامت پوسته، شاخص زرده، رنگ زرده و واحد هاو در مرغ های تخم گذار انجام شد. آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تیمار، 4 تکرار و 4 قطعه مرغ در هر تکرار و بر روی مرغ های تخم گذار سویه های-لاین (W-36) از سن 32 تا 42 هفتگی انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل: 1- تیمار شاهد، 2- تیمار شاهد + 1% بذر خار مریم و 3- تیمار شاهد + 2% بذر خار مریم، بود. نتایج نشان داد از میان صفات عملکردی، میانگین وزن تخم مرغ در تیمار دریافت کننده 2% خار مریم، نسبت به تیمار شاهد، افزایش معنی داری داشت (05/0P<). درصد تولید تخم مرغ، اگر چه در تیمارهای دریافت کننده خار مریم افزایش یافت ولی این افزایش معنی دار نبود. گرم تخم مرغ تولیدی نیز در تیمار دریافت کننده 2% خار مریم نسبت به تیمار شاهد، بطور معنی داری افزایش پیدا کرد (05/0P<). مصرف خوراک و ضریب تبدیل خوراک در تیمارهای دریافت کننده خار مریم کاهش نشان داد ولی معنی دار نبود. از میان خصوصیات تخم مرغ، رنگ زرده در دوره اول آزمایش و توسط 1% خار مریم افزایش معنی داری نشان داد (05/0P<). همچنین واحد هاو در تیمارهای دریافت کننده خار مریم در تمام دوره های آزمایشی افزایش پیدا کرد ولی این افزایش فقط در دوره دوم معنی-دار بود (05/0P<). بر اساس نتایج بدست آمده از این تحقیق، استفاده از دانه خار مریم در جیره غذایی مرغان تخم گذار، توانست اثرات مفیدی بر عملکرد و برخی خصوصیات تخم مرغ مثل واحد هاو داشته باشد.
    کلیدواژگان: مرغ های تخم گذار، خار مریم، عملکرد، شاخص های تخم مرغ
  • ولی محمد شعبان*، مسلم باشتنی صفحه 41
    این آزمایش به منظور مقایسه ترکیب شیمیایی و ارزش غذایی سیلاژ سطل و پلاستیک علوفه سورگوم صورت گرفت. بدین منظور علوفه سورگوم در مرحله رویشی برداشت شد و با استفاده از سطل های پلاستیکی و کیسه های پلاستیکی سیلو گردید. بعد از سپری شدن 81 روز، درب نمونه های سیلاژ باز گردید و از بخش های مختلف نمونه برداری به عمل آمد. نمونه ها پس از خشک شدن جهت آنالیز شیمیایی به آزمایشگاه منتقل شد. به منظور بررسی خصوصیات تجزیه پذیری ماده خشک، پروتئین و دیواره سلولی از روش کیسه های نایلونی و روش تولید گاز استفاده گردید. نتایج نشان داد که مقدار پروتئین خام و نیتروژن آمونیاکی سیلاژ تولید شده در پلاستیک به طور معنی داری بیشتر از سیلاژ تولید شده در سطل بود (05/0>P). در مقدار چربی خام، خاکستر، تانن کل و متراکم، دیواره سلولی، دیواره سلولی بدون همی-سلولز و pH دو سیلاژ آزمایشی تفاوت معنی داری مشاهده نشد. نتایج حاصل از بررسی روند تجزیه پذیری ماده خشک، پروتئین خام و دیواره سلولی نشان داد که بخش با تجزیه سریع (a) پروتئین خام و دیواره-سلولی سیلاژ تولید شده در سطل به طور معنی داری بیشتر از سیلاژ تولید شده در پلاستیک بود (05/0>P). در مقدار سایر پارامترهای تجزیه پذیری بین دو سیلوی آزمایشی تفاوت معنی داری مشاهده نگردید. همچنین نتایج حاصل از آزمون گاز حاکی از عدم تفاوت معنی دار بین گاز تولیدی طی زمان های مختلف انکوباسیون در دو سیلاژ آزمایشی بود. به طور کلی نتایج نشان داد که ارزش غذایی سیلاژ تولید شده با دو روش سیلو کردن تقریبآ یکسان بود.
    کلیدواژگان: سیلاژسورگوم، روش سیلو کردن، ارزش خوراکی
  • خدیجه کرمی بی زلیخایی*، محمد ساغری، مسلم باشتنی، ذبیح الله محمدی صفحه 51
    گیاهان علوفه ای در مکان ها و زمان های مختلف، کیفیت متفاوتی دارند. تعیین کیفیت علوفه مرتعی یکی از مهم ترین عواملی است که برای مدیریت صحیح مراتع لازم است. این پژوهش جهت تعیین و مقایسه برخی خصوصیات ارزش غذایی دو گونه مرتعی جاشیر(Prangos ferulaceae) و بیلهر(Dorema aucheri) در مراتع ییلاقی شهرستان کهگیلویه در سه مرحله فنولوژی(رشد رویشی، گلدهی و بذردهی) انجام شد. جمع آوری نمونه ها در قالب طرح آزمایشی کاملا تصادفی شامل سه تیمار(سه مرحله فنولوژی) و چهار تکرار بود. نمونه ها پس از جمع آوری، خشک و آسیاب شده و جهت تعیین درصد پروتئین خام (CP)، چربی خام (EE)، درصد خاکستر (Ash)، میزان فسفر (P)، کلسیم (Ca) و انرژی خام (GE) به آزمایشگاه ارسال گردید. برای تجزیه آماری از نرم افزار SAS و برای مقایسه میانگین ها از آزمون توکی استفاده شد. مقایسه میانگین ها نشان داد که مقدار پروتئین خام، خاکستر، فسفر و کلسیم هر دو گونه در مرحله رشد رویشی نسبت به مراحل فنولوژی دیگر دارای مقادیر بالاتری بودند. همچنین دو گونه از نظر پروتئین خام، خاکستر خام و کلسیم در هر سه مرحله فنولوژی دارای تفاوت معنی داری (05/0P<) با یکدیگرند. نتایج تحقیق بیانگر آن است که کیفیت علوفه در هر دو گونه در مرحله رشد رویشی بیشتر از مراحل دیگر است.
    کلیدواژگان: کیفیت علوفه، جاشیر(Prangos ferulaceae)، بیلهر(Dorema aucheri)، شهرستان کهگیلویه
  • معصومه کریمی راد*، نظر افضلی، محمود قزاقی، حسین نعیمی پور یونسی صفحه 57
    این تحقیق به منظور بررسی اثرات سطوح مختلف دانه زیره سبز بر صفات کیفی تخم و برخی فراسنجه های خونی بلدرچین ژاپنی انجام گرفت. آزمایش در قالب یک طرح کاملا تصادفی با تعداد 288 قطعه بلدرچین ژاپنی تخم گذار نژاد سفید انگلیسی در 6 تیمار شامل جیره های حاوی سطح، صفر (بدون زیره سبز)، 5/0، 1، 5/1، 2 و 5/2 درصد پودر زیره سبز با 4 تکرار و 12 قطعه بلدرچین در هر تکرار به مدت 8 هفته از سن 7 تا 15 هفتگی بلدرچین انجام گردید. نتایج این تحقیق نشان داد که سطوح مختلف دانه زیره سبز بر استحکام پوسته، رنگ زرده، وزن پوسته و ضخامت پوسته از نظر آماری تفاوت معنی داری نداشت. ولی تفاوت آماری معنی داری بر واحد هاو مشاهده شد (05/0> P). بالاترین واحد هاو تخم بلدرچین ها در گروه تغذیه شده با جیره شاهد مشاهده شد و سطح 5/1 درصد دانه زیره سبز باعث کاهش معنی دار واحد هاو تخم بلدرچین ها شد (05/0> P). سطوح مختلف دانه زیره سبز بر میانگین غلظت کلسترول، تری گلیسرید،HDL، گلوگز سرم خون از لحاظ آماری معنی دار نشد. براساس نتایج این تحقیق زیره سبز در سطح 5/1 درصد اثر مثبتی در مقایسه با سایر تیمارها بر واحد هاو در تخم بلدرچین های تخم-گذار داشت ولی در مورد سایر صفات چندان موثر نبود.
    کلیدواژگان: دانه زیره سبز، بلدرچین ژاپنی، صفات کیفی تخم، فراسنجه های خونی
  • سیدعادل مفتخرزاده*، حسین مروج، محمود شیوازاد صفحه 65
    در آزمایش حاضر تغذیه ی جیره های حاوی جو به همراه سه مولتی آنزیم حاوی بتاگلوکاناز و زایلاناز بر اساس معادل ارزش تغذیه ای آنزیم ها بر عملکرد رشد و برخی از خصوصیات دستگاه گوارش جوجه های گوشتی مورد بررسی قرار گرفت. همچنین جیره های حاوی آنزیم با جیره ی بر پایه ی ذرت مورد مقایسه قرار گرفتند. تعداد260 قطعه جوجه گوشتی نر یک روزه ی (سویه ی راس- 308) به 5 تیمار،4 تکرار و13 جوجه به ازای هر واحد آزمایش اختصاص داده شد. تمام داده ها نیز در قالب طرح بلوک کاملا تصادفی آنالیز شدند. نتایج عملکردی نشان داد که استفاده از هر سه مولتی آنزیم درکل دوره ی پرورش میانگین مصرف خوراک روزانه را به طور معنی داری در مقایسه با جیره ی بر پایه ذرت و جو بدون آنزیم افزایش داد (05/0P<). همچنین مصرف آنزیم در تمام طول دوره ی پرورش افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل غذایی را به صورت معنی داری در مقایسه با جیره ی جو بدون آنزیم بهبود بخشید (05/0P<) ولی میان ضریب تبدیل جیره های حاوی آنزیم و جیره ی بر پایه ذرت تفاوت معنی داری وجود نداشت. در حالی که وزن نسبی کبد و طحال به صورت معنی داری تحت مصرف آنزیم قرار نگرفت. استفاده از همه ی آنزیم ها به صورت معنی داری وزن نسبی پانکراس و طول و وزن نسبی دئودنوم، ژئوژنوم، ایلئوم و سکوم را در مقایسه با جیره ی حاوی جو بدون آنزیم کاهش داد (05/0P<) اما تفاوت معنی داری میان جیره های حاوی آنزیم و جیره ی بر پایه ذرت وجود نداشت. همچنین استفاده از همه ی آنزیم ها مشابه با جیره ی بر پایه ذرت در 43 روزگی به صورت معنی داری وزن نسبی چربی حفره ی بطنی را در مقایسه با جیره ی دارای جو بدون آنزیم افزایش داد (05/0P<). نتایج حاصل نشان داد که استفاده از آنزیم با توجه به معادل ارزش تغذیه ای آنزیم عملکرد پرندگان را در مقایسه با جیره ی پایه جو بدون آنزیم بهبود می بخشد. در حالی که بین آنزیم های A و B از لحاظ ضریب تبدیل غذایی تفاوتی وجود نداشت. اما باتوجه به وزن نهایی پرندگان آنزیم A بهترین عملکرد را نشان داد.
    کلیدواژگان: آنزیم، ارزش تغذیه ای، جوجه گوشتی، جو، عملکرد
|
  • A. Emami*, M. Ganjkhanlou, A. Zali, M. Sharifi Page 1
    This experiment was conducted to evaluate the effects of chromium supplementation on performance, blood parameters, lipid oxidation of longissimusdorsi muscle (LDM) and tissue chromium in Mahabadi goat kids. Thirty-two male kids (average initial BW of 22 ± 2 kg, 4-5mo) were used in a completely randomized design with four treatments: 1) control (without Cr suppl.), 2) 0.5 mg Cr suppl., 3) 1 mg Cr suppl. and 4) 1.5 mg Cr suppl. as Cr-Met/animal/d. Diets were the same and experimental period was 94 days. Animals were kept in individual pens with self-mangers. Kids were weighed at 21 day intervals and slaughtered at the end of the trial. Dry matter intake and average daily gain were not affected by the chromium supplementation but, feed conversion ratio (FCR) improved in the 1.5 mg Cr/d. Maximum blood glucose concentration during an epinephrine challenge test decreased in the 1.5 mg Cr/d group. However, blood insulin and cortisol remained unaffected. TBARs values of the LDM significantly increased as their storage time increased from 1 to 2 months (P<0.05). It was also found that increasing dietary chromium supplementation, especially 1.5 mg Cr/animal/d, significantly decreased lipid oxidation and TBARs value of LDM after 2 months storage (P<0.05). On the first month of storage, dietary Cr supplement not significantly tended to decrease lipid oxidation of LDM (P<0.1). Chromium contents in plasma, liver, kidney and LDM increased significantly with the addition of Cr-Met in diet (P<0.05). The results of this experiment showed that supplemental Cr improved performance, decreased TBARs value of LDM and increased chromium contents in blood and tissues of Mahabadi goat kids.
    Keywords: Mahabadi goat kid, Chromium, methionine, Lipid oxidation, Feed conversion ratio
  • S. Bakhshizadeh, A. Taghizadeh*, H. Janmohammadi, S. Alijani Page 11
    The objective of this study was to determine the effect of inclusion of polyethylene glycol (PEG, MV= 6000) on gas production kinetics, organic matter digestibility (OMD), the metabolisable energy (ME) and dry matter (DM) disappearance of pistachio epicarp by in vitro method. PEG used at rates 0, 300 and 600 mg/300g DM. Gas production volume and the amount of DM disappearance was determined after 2, 4, 6, 8, 12, 16, 24, 36, 48, 72 and 96 h of incubation. The data was analyzed using completely randomized design. Addition of PEG resulted in an increased gas production at all incubation times than control and this process continued until final hours of incubation (P<0.05). Addition of PEG resulted in increased ME and OMD than control (P<0.05). In vitro DM disappearance after 48 h incubation PEG at level 2 g had the highest DM disappearance amount (P<0.05). This study showed that inclusion of PEG demonstrated the negative effect of tannins in pistachio epicarp on digestibility.
    Keywords: In vitro technique, Pistachio epicarp, Polyethelene glycol, Tannin
  • S. Cheraghi Saray, A. Hosseinkhani*, H. Janmohammadi, P. Zare, H. Daghighkia Page 21
    The aim of this study was to determine the proportion of Lactobacillus strains liquid solution which was supposed to be added to the surface of restaurant waste (RW). To do so, each of different levels (2, 3, 5 and 7 ml) of liquid solution containing selected Lactobacillus strains (L. acidophilus, L. reuteri, L. plantarum and L. casei) was added to 1 kg of homogeneous and uniform waste with three replicates. The results of the first experiment indicated that adding 5 ml of liquid solution to 1 kg of the waste had the highest survival and economic justification. The second experiment evaluated the effect of 5 ml level of liquid solution on the amount of RW nutrients. Five treatments (four Lactobacillus treatments and one control treatment) were added to 1 kg of waste with five replicates. Finding of the experiment related to RW nutrients showed that microbial processing by Lactobacillus treatments caused a significant improvement as compared to the control treatment (P<0.05). Among the strains used L. acidophilus had the highest mean amount of crude protein (CP), ether extract (EE), dry matter (DM) and gross energy (GE) with respectively 21.40%, 19.91%, 41.02% and 4872.61 kcal/kg and it had the lowest amount of ash with 3.67% compared with the other strains. Due to fluctuations in the chemical composition of each meal and to resolve the ambiguity that whether the change in chemical composition of the waste is influenced by days and weeks or not, an individual experiment was conducted and the chemical composition of the meals was separately analyzed during 4 weeks. The results of the experiment demonstrated that there was not a close relationship between the weeks and the mean chemical compositions of the raw waste. Average CP, DM, EE, ash and GE for all days of the week were 18.74% 38.46% 18.67% 4.09% and 4497.65 kcal/kg, respectively. These results clearly showed that the numbers gained from sampling and the uniform mixtures of the waste were not significantly different. The amounts of CP, DM, EE, ash and GE within the uniform mixture were 18.87%, 38.78%, 18.84%, 4.12% and 4507.33 kcal/kg, respectively. The economic calculation of using RW showed that its use in poultry diet is permitted and it is more economical.
    Keywords: Restaurant waste, Lactobacillus, Microbial processing, Nutrients, Economic evaluation
  • S. M. Hosseini, M. Shalaei* Page 31
    This experiment was conducted to evaluate the effect of different levels of Silybum marianum seed on performance and some egg characteristics such as egg shell weight, shell thickness, yolk index, yolk color and Haugh unit of laying hens. The experiment was undertaken on hay-line strain (w-36) from 32 to 42 weeks, using a completely randomized design with three treatments, four replicates and four hens in each replicate. The experimental diets were: 1- basal diet (control), 2- basal diet + 1% Silybum marianum seed and 3- basal diet + 2% Silybum marianum seed. The results showed that through performance trait, the average egg weight in treatment having 2% Silybum marianum had a significant increase compared to the control treatment (P<0.05). Although egg production increased in treatments containing Silybum marianum, this increase was not statistically significant. Egg mass in the treatment having 2% Silybum marianum significantly increased compared to the control (P<0.05). Feed intake and feed conversion ratio decreased in the treatments containing Silybum marianum but was not statistically significant. Between egg characteristics, yolk color in the first period was significantly increased by 1% Silybum marianum (P<0.05). Also Haugh unit increased in all treatments containing Silybum marianum, but this increase was significant only in the second period (P<0.05). Based on the results obtained from this research, the use of milk thistle seeds in the diet of laying hens had beneficial effects on performance and egg characteristics such as the Haugh unit in laying hens.
    Keywords: Laying hens, Silybum marianum, Performance, Egg parameters
  • V.M. Shaeban*, M. Bashtani Page 41
    This experiment carried out to determination of the chemical composition and nutritional value of sorghum silage ensiled by bucket or plastic bag. The chopped forage were ensiled in mini-silo for 81 days. To measurement of the degradation characteristics of dry matter, crude protein and NDF was used nylon bags and gas test method. The results showed that the crude protein and ammonia nitrogen in silage plastic was significantly greater than the silage bucket (P<0.05). Crude fat, ash, total and condensed tannins, NDF, ADF and pH were not significant difference between two treatment. The results of the degradation of dry matter, crude protein and NDF showed that part of rapid degradation (a) of crude protein and NDF of the silage buckets was significantly higher than plastic silage (P<0.05). The values of other parameters degradation, there were no significant differences in between the treatment. Results of gas test showed no significant difference between gas produced during the incubation different times. The overall results showed that the value nutritional of silages were similar in two methods.
    Keywords: Sorghum silage, Silo procedure, Nutritional value
  • Kh. Karami*, M. Saghari, M. Bashtani, Z. Mohammadi Page 51
    Forage plants have different qualities at different times and places. Determination of rangeland forage quality is the main factor for the proper management of rangeland. This study was performed to determine and compare some properties of nutritional value in two rangeland species (Prangos ferulaceae and Dorema aucheri) in three phenological stages (vegetative growth, flowering and seeding) in the summer rangelands of Kohgiloyeh. The experiment was carried out in a completely randomized design with three treatments (three phenological stages) and four replicates for each treatment. Samples were collected, dried and milled and then analyzed for determination of crude protein (CP), ash, phosphorus (P), calcium (Ca) and gross energy (GE). SAS software and Tukey test were used for statistical analysis and means comparison. The results indicated that the amount of crude protein, ether extract, ash, calcium and phosphorus of both species were greater in the growth stage than the other phenological stages. Crude protein, ash and calcium contents were significantly different (P<0.05) in two plants at all of the three phenology stages. The results showed that the highest forage quality was found in both species at the vegetative growth stages.
    Keywords: Forage quality, Prangos ferulaceae, Dorema aucheri, Kohgiloyeh
  • M. Karimirad *, N. Afzali, M. Ghazaghi, H. Naeemipour Unesi Page 57
    A study was conducted to investigate the effects of different dietary levels of Cumin seed on internal and external egg quality characteristics and some blood parameters in Japanese quail. Experiment was conducted in a completely randomized design with 288 pieces of Japanese quail egg English white with six treatments, four replicates and 12 quails per each for eight weeks from 7 to 15 weeks of age. Diets consisted of six levels, 0 (no Cumin seed), 0.5, 1, 1.5, 2 and 2.5 percent of cumin seeds. The results showed that the different levels of Cumin seeds in eggshell softness, yolk color, shell weight and shell thickness were not significantly affected. However statistically significant differences were observed in Haugh unit score (P<0.05). The highest levels Haugh unit score were resulted by using the control diet. The diet contained 1.5 percent of Cumin seed decreased significantly Haugh unit of the quail eggs (P<0.05). The effects of different dietary levels of Cumin seed on average concentration of serum blood cholesterol, triglycerides, HDL and glucose were not statistically significant. The result of this experiment indicated that 1.5 % of Cumin seed increased Haugh unit but there was not any effect on the other characters.
    Keywords: Cumin seed, Japanese quail, Egg quality characteristics, Blood parameters
  • S. A. Moftakharzadeh*, H. Moravej, M. Shivazad Page 65
    The effect of feeding barley-diets supplemented with three commercial enzymes containing xylanase and β-glucanase activities based on matrix value were investigated on performance and gastrointestinal tract size of broiler chicks. A total of 260-day-old male broiler chicks (Ross 308) were allocated to five treatment groups, with four replicates per treatment group and 13 birds per replicate pen. All data were analyzed in a randomized complete design. In the entire period, adding all enzymes to barley-based diet significantly (P<0.05) increased average daily feed intake (ADFI) in comparison with barley and corn-based diet without enzyme. Generally, from 0 to 42 d of age, body weight gain (BWG) and feed conversion ratio (FCR) were significantly (P<0.05) improved when diets containing enzymes as compared to barley-based diet without enzyme. At 43 of days of age, relative weight of pancreas and relative length and weight of duodenum, jejunum, ileum and cecum significantly decreased by addition of all enzymes compared to barley and corn-based diet. Relative weight of liver and spleen were not significantly affected by enzyme. However, the relative weight of the abdominal fat were significantly (P<0.05) increased by enzyme addition. In general, it seems that use of enzyme based on matrix value can improve performance of birds that fed barley-based diet. According to the results, feeding enzymes A, C and corn-based diet similarly improved FCR, but by considering final body weight broiler, enzyme A showed the best performance among enzymes used in this experiment.
    Keywords: Barley, Broiler, Enzyme, Matrix value, Performance