فهرست مطالب

پژوهش های راهبردی مسائل اجتماعی ایران - سال سوم شماره 1 (پیاپی 7، بهار و تابستان1393)

مجله پژوهش های راهبردی مسائل اجتماعی ایران
سال سوم شماره 1 (پیاپی 7، بهار و تابستان1393)

  • تاریخ انتشار: 1392/12/01
  • تعداد عناوین: 8
|
  • ابراهیم مسعودنیا صفحات 1-18
    در سال های اخیر، نقض قوانین راهنمایی و رانندگی در ایران، به یکی از معضلات عمده تبدیل شده که خسارات جانی، مالی و اجتماعی فراوانی به دنبال داشته است. سبب شناسی نقض قوانین رانندگی بسیار پیچیده است. مطالعه حاضر با هدف تعیین رابطه میان حمایت اجتماعی و مولفه های آن با تخلفات رانندگی در میان استفاده کنندگان موتورسیکلت در قالب نظریه سرمایه اجتماعی انجام شد. این پژوهش در قالب یک طرح مورد شاهدی و به صورت مقطعی انجام شد. داده های مطالعه از 384 نفر از استفاده کنندگان موتورسیکلت (192 نفر متخلف و 192 نفر قانونمند) جمع آوری شد. این افراد با استفاده از نمونه گیری خوشه ایانتخاب شدند. ابزار اندازه گیری، مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره (مانووا) تحلیل شدند. تفاوت معناداری میان افراد با سطوح تحصیلی مختلف، سطوح درآمدی مختلف، مشاغل متفاوت و سابقه تخلف رانندگی متفاوت از نظر تخلفات رانندگی وجود داشت. تفاوت معناداری بین استفاده کنندگان قانونمند و متخلف از نظر حمایت اجتماعی ادراک شده کلی و مولفه های حمایت اجتماعی ادراک شده از سوی خانواده، حمایت اجتماعی ادراک شده از سوی دیگران مهم وجود داشت. نارسایی و نقص در حمایت اجتماعی ادراک شده، یکی از متغیرهای اثرگذار بر رفتار نقض کننده قوانین رانندگی در میان استفاده کنندگان موتورسیکلت بوده است. بنابراین، برای کاهش نرخ تخلفات رانندگی استفاده کنندگان موتورسیکلت، اقدامات مداخله ای برای تقویت حمایت اجتماعی ضروری است.
    کلیدواژگان: حمایت اجتماعی ادراک شده، تخلف رانندگی، سرمایه اجتماعی، استفاده کنندگان موتورسیکلت
  • فردین قریشی، داود شیرمحمدی، آوات برجوند صفحات 19-30
    هدف این مقاله کنکاش در خصوص فهم مردان و زنان در معرض طلاق و طلاق گرفته، از مساله طلاق است. براین اساس، تلاش شده است تا ابعاد و عوامل موثر بر طلاق از منظر افراد فوق الذکر با رویکردی برساخت گرایانه بررسی نشود. برای این منظور، ازروش تحقیق کیفی و تکنیک مصاحبه، ژرف برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. مصاحبه شوندگان این پژوهش، با به کارگیری روش گلوله برفی از میان مردان و زنان در معرض طلاق و طلاق گرفته انتخاب شده اند و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات و ارائه نظریه نهایی، از اسلوب نظریه زمینه ای (GT) بهره برداری شده است. داده های به دست آمده به شکل گیری مفاهیم ناظر براختلالات رفتاری، نهادها و ارزش های جدید، حمایت نهادی، عدم شناخت قبل از ازدواج، ضعف اقتصادی و تفاوت های فرهنگی- طبقاتی زوجین به عنوان عوامل موثر بر طلاق از دیدگاه افراد موضوع بحث منتهی شده است. این مفاهیم به طور کلی در سه مقوله محوری شرایطی، تعاملی و پیامدی تقسیم بندی شده اند. به عبارت دیگر، شرایط اجتماعی خاصی زمینه بروز انواع خاصی از کنش ها و تعاملات بوده و این کنش های متقابل، زمینه ساز ایجاد نوع خاصی از نگرش نسبت به طلاق شده است. مفهوم هسته ای در این پژوهش که در برگیرنده تمامی مفاهیم به دست آمده است، مفهوم غلبه نسبی ارزش های جدید است. بر همین اساس، می توان گفت حضور ارزش های نوین تا اندازه زیادی مبنای تعاملات افراد نمونه بوده، نگرش های آنها را در خصوص طلاق تحت تاثیر قرار می دهد.
    کلیدواژگان: طلاق، زوجین، برساخت گرایی اجتماعی، غلبه نسبی ارزش های نو، نظریه زمینه ای، مساله اجتماعی
  • سیروس احمدی، آرمان حیدری صفحات 31-44
    به علت اهمیت بنیادی امنیت و کارکردهای متعدد آن در سطوح فردی و اجتماعی، تحقیقات گسترده ای در این حوزه انجام شده است. بخشی از این تحقیقات به بررسی تفاوت های جنسیتی در احساس ناامنی پرداخته اند. فرض عمومیت یافته این است که زنان در مقایسه با مردان احساس ناامنی و ترس بیشتری می کنند. هدف اساسی پژوهش حاضر این است که تفاوت های جنسیتی در احساس ناامنی را در بین ساکنان شهر یاسوج بررسی کند. روش به کار رفته در این پژوهش، روش پیمایشی است. جامعه آماری، کلیه افراد بالاتر از 18 سال در شهر یاسوج بوده اند که 482 نفر به عنوان نمونه تعیین و با استفاده از روش نمونه گیری تصادف ی چند مرحله ای، انتخاب شدند. ابزار تحقیق، پرسشنامه محقق ساخته است که با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی با نرم افزار لیزرل تعیین اعتبار سازه شده و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ سنجش شده است. نتایج توصیفی پژوهش نشان داد که احساس ناامنی در بین ساکنان شهر یاسوج بالاست. به علاوه، نتایج تحلیلی تحقیق نشان داد زنان و مردان در احساس ناامنی، تفاوت معناداری دارند و احساس ناامنی زنان بیشتر از مردان است. بررسی تفاوت های جنسیتی در خرده مقیاس های چهارگانه احساس ناامنی، بیانگر این است که زنان و مردان در احساس ناامنی اقتصادی، اجتماعی و نوامیس تفاوت معناداری با یکدیگر ندارند، اما در احساس ناامنی جانی تفاوت معناداری وجود دارد و زنان بیش از مردان احساس ناامنی جانی می کنند.
    کلیدواژگان: ناامنی اقتصادی، ناامنی اجتماعی، ناامنی نوامیس، ناامنی جانی، جنسیت
  • سید عبدالحسین نبوی، مرضیه شهریاری صفحات 45-59
    پیدایش و گسترش روزافزون خانواده هایی که در آن زن و شوهر هر دو شاغل و دارای درآمد هستند، از تحولات اجتماعی کشور است. این سبک از زندگی به رغم بهره مندی از فواید ترکیب نقش، به علت نادیده گرفتن تقسیم کار سنتی در خانواده و نیز پذیرش و ایفای تعهدات بیشتر و جدیدتر، با فشارهایی مواجه است. یکی از این فشارها، تعارض کار- خانواده است که چنانچه رفع نشود، می تواند پیامدهای ناخواسته ای بر انسجام اجتماعی و کارکردهای خانواده و نیز عملکرد کاری فرد و بیگانگی از کار داشته باشد. این مقاله ضمن شناسایی عوامل موثر بر تعارض کار- خانواده، به حمایت اجتماعی در کار به عنوان یک منبع انطباق با بیگانگی از کار و تعارض کار- خانواده می پردازد. در این مقاله متغیر وابسته (بیگانگی از کار) در ارتباط با حمایت اجتماعی، انتظارات نقش، ابهام نقش، کنترل بر کار و تعارض کار- خانواده بررسی شده است که در این زمینه از دیدگاه های متفاوتی، همچون: نظریه نقش، نظریه دوکسبری و هیگینز، کارلسون و پرو، کاراسک و بلونر استفاده شده است. پژوهش حاضر، با استفاده از نمونه ای با حجم 400 نفر، از کارمندان زن متاهل ادارات دولتی شهر اهواز با روش نمونه گیری طبقه ای و تصادفی بررسی شده است. نتایج تحقیق به طور کلی حاکی از تایید فرضیه ها و انتظارات تحقیق درباره نقش حفاظتی حمایت های اجتماعی در کار، مقابله و سازگاری با تعارض و نیز اثر تعدیل کننده آن بر بیگانگی از کار است. به طوری که نتایج تحلیل آماری نشان می دهد حمایت اجتماعی در کار از طریق انتظارات نقش کاری، ابهام نقش کاری و تعارض کار- خانواده بر بیگانگی از کار موثر است. همچنین، انتظارات نقش کاری و ابهام نقش کاری از طریق تعارض کار - خانواده بر بیگانگی از کار موثر است. شایان ذکر است که رابطه معنی دار و معکوسی بین کنترل بر کار و بیگانگی از کار وجود دارد.
    کلیدواژگان: تعارض کار، خانواده، انتظارات نقش، ابهام نقش، حمایت اجتماعی، کنترل بر کار، بیگانگی از کار
  • مریم مکتوبیان، علی ربانی خوراسگانی صفحات 61-78
    مطالعه احساس ناامنی زنان در محیط کار با استفاده از رهیافت کیفی (تفسیرگرایی اجتماعی) هدف پژوهش حاضر می باشد، در این راستا با20 نفراز زنان شاغل شهر اصفهان مصاحبه شد. روش شناسی پژوهش حاضر روش شناسی کیفی است و از تکنیک مصاحبه عمیق و نیم ساخت یافته، مشاهده، مشاهده مشارکتی و جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از نظریه داده بنیاد استفاده گردید. این روش شامل پنج رویه است و در آخر با استفاده از مقوله های حاصل از سه مرحله کدبندی (باز، محوری و گزینشی) به یک نظریه و یا الگوی پارادایمی دست یافته می شود. یافته های به دست آمده در قالب شرایط علی، استراتژی ها و پیامدها شامل محیط کار، سبک زندگی، شگردهای مواجهه و فرسایش روانی و شغلی است. محیط کار و سبک زندگی (تجلی رفتاری جنسیت زده و نمای ظاهری) باورها و کلیشه های جنسیتی، قدرت نامتوازن از شرایط علی مهم و اثرگذار در به وجود آوردن مساله ناامنی زنان در محیط کار می باشد.
    کلیدواژگان: احساس ناامنی، نظریه داده بنیاد، تجلی رفتاری جنسیت زده، نمای ظاهری، شگردهای مواجهه، فرسایش روانی و شغلی
  • کمال کوهی، محمد عباس زاده، علی خواجه بی شک صفحات 79-94
    مقاله حاضر برگرفته از پژوهشی پیمایشی است که به بررسی تاثیر رسانه های داخلی و خارجی بر میزان پایبندی به سبک زندگی دینی در بین شهروندان 15-65 ساله شهر تبریز می پردازد. داده ها توسط پرسشنامه و از نمونه ای با حجم 706 نفر که از فرمول کوکران به دست آمده، با روش نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای تصادفی، گرد آوری شده و تجزیه و تحلیل شده است. نتایج حاصل از آزمون استنباطی آنالیز واریانس و تفاوت میانگین حاکی است: به لحاظ جنسیت، زنان بیش از مردان و به لحاظ تحصیلات، بیسوادان و دیپلم ها دارای بالاترین و لیسانس ها از کمترین میزان پایبندی به سبک زندگی دینی برخوردارند. نتایج حاصل از تحلیل همبستگی نیز نشان می دهد که همبستگی معنی دار و مستقیمی بین میزان تماشای تلویزیون،گوش دادن به رادیو و در کل، میزان استفاده از رسانه های داخلی با میزان پایبندی به سبک زندگی دینی مشاهده شد. همچنین، همبستگی معنی دار و معکوس بین میزان تماشای ماهواره، استفاده از اینترنت و میزان استفاده از رسانه های جهانی با میزان پایبندی به سبک زندگی دینی وجود دارد. یافته دیگر نیز نشان دهنده همبستگی معنی دار و مستقیم سن با متغیر وابسته است. نتایج حاصل از مدل رگرسیون خطی گام به گام نیز نشان داد که همه متغیرهای مستقل تحقیق وارد مدل نهایی شده است. این متغیرها توانسته اند نزدیک 27 درصد از تغییرات متغیر میزان پایبندی به سبک زندگی مذهبی شهروندان را تبیین نمایند. بنابراین، طبق مدل رگرسیونی می توان گفت مهمترین متغیرهایی که در تبیین میزان پایبندی به سبک زندگی مذهبی شهروندان نقش ایفا می کنند، ماهواره و تلویزیون داخلی هستند. اولی میزان پایبندی به سبک زندگی مذهبی را کاهش می دهد و دومی نیز آن را تقویت می نماید.
    کلیدواژگان: سبک زندگی، سبک زندگی دینی، رسانه های جمعی، ماهواره، تلویزیون
  • گلمراد مرادی، مهرداد زمانی صفحات 95-115
    یکی از مسائل اساسی در حوزه علوم اجتماعی و بویژه در جامعه شناسی، بحث انزوای اجتماعی [1] زنان است. بدون شک، مشارکت اجتماعی به معنی هماهنگی و درگیر شدن همه اجزای نظام اجتماعی در جهت دستیابی به اهداف نظام، یکی از خصوصیات مهم جامعه مطلوب است. این امر هنگامی حاصل می گردد که اعضای آن جامعه به عنوان عناصر تشکیل دهنده اجزای نظام اجتماعی وظایف خود را شناخته، به آن عمل نمایند. هدف اصلی این مطالعه، بررسی نقش هراس اجتماعی در انزوای اجتماعی زنان روستایی در شهرستان دالاهوست. این پژوهش با استفاده از روش پیمایش و از طریق ابزار پرسشنامه استاندارد شده انجام شد. جامعه آماری مورد مطالعه کل زنان مناطق روستایی دالاهوست. تعداد 400 نفر از جامعه آماری به شیوه تصادفی طبقه ای با استفاده از جدول لین برای مطالعه انتخاب شدند. از اعتبار صوری و سازه برای روایی و آلفای کرونباخ برای پایایی ابزار پژوهش استفاده شد و از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس برای آزمون فرضیات و تکنیک رگرسیون برای سنجش مدل پژوهش استفاده شد. براساس یافته های پژوهش، رابطه بین متغیرهایی، چون سن(25/0- = r)، میزان تحصیلات (41/0- = r) و میزان درآمد (081/0= r) است. مقدار Beta برای هراس اجتماعی برابر 47/0 بیانگر این است که به ازای یک واحد افزایش در میزان هراس اجتماعی، متغیر وابسته انزوای اجتماعی برابر 47/0 تغییر می کند. مقدار R2 نشان می دهد این متغیر به تنهایی توانسته است 42/0 از واریانس متغیر وابسته (انزوای اجتماعی) را تبیین کند (42/0= R2). میانگین نمره هراس اجتماعی افراد در بعد ترس اجتماعی برابر 43/19، در بعد اجتناب اجتماعی برابر 15/23 و در بعد ناراحتی فیزیولوژیک برابر 12/16 است. بین میانگین های هر بعد با هم تفاوت است و این تفاوت مشاهده شده براساس آزمون F با مقدار 528/4 و در سطح معنی داری 003/0 تایید شده است.
    کلیدواژگان: انزوای اجتماعی، هراس اجتماعی، زنان روستایی، ترس، اجتناب، ناراحتی فیزیولوژیک
  • تورج حسن زاده ثمرین، مهناز همتی گیلانی، منیره مسعودی گزی صفحات 117-136
    مقاله حاضر با عنایت به نقش قابل توجه سرمایه اجتماعی و مولفه های آن در ایجاد احساس امنیت اجتماعی، درصدد است به بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی با میزان احساس امنیت اجتماعی در بین کارکنان استانداری استان گلستان بپردازد.در این پژوهش که به روش پیمایشی انجام شده است،268 نفر از کارکنان استانداری با استفاده از شیوه نمونه برداری تصادفی طبقه ای متناسب انتخاب و با کمک ابزار پرسشنامه مورد مطالعه قرار گرفته اند.احساس امنیت اجتماعی در سه بعد نظم اجتماعی،انسجام اجتماعی و امنیت هویت و سرمایه اجتماعی در سه بعد اصلی اعتماد اجتماعی،مشارکت اجتماعی و حکایات و کدهای مشترک سنجیده شده اند. اعتبار ابزار به شیوه محتوایی محرز شده است و بالا بودن ضریب آلفای کرونباخ برای متغیرها،حکایت از مطلوبیت پایایی ابزار پژوهش دارد.یافته های تحقیق حکایت از رابطه مستقیم و معنی دار سرمایه اجتماعی و ابعاد سه گانه آن با احساس امنیت اجتماعی دارد و ضرورت بسترسازی جهت ایجاد و تقویت سرمایه اجتماعی آحاد جامعه را آشکار می سازد.
    کلیدواژگان: امنیت اجتماعی استان گلستان، سرمایه اجتماعی، بعد ساختاری سرمایه اجتماعی، بعد شناختی سرمایه اجتماعی، بعد ارتباطی سرمایه اجتماعی