فهرست مطالب
نشریه پژوهش های باستان شناسی ایران
پیاپی 3 (پاییز و زمستان 1391)
- 20 صفحه،
- تاریخ انتشار: 1391/12/20
- تعداد عناوین: 10
-
-
صفحات 7-24
بلوچستان جنوبی با نام باستانی مکران، از لحاظ محیط طبیعی و جغرافیایی سرزمین بسیار متنوعی است. موقعیت ویژه ی جغرافیایی آن به عنوان دروازه و گذرگاه طبیعی شبه قاره هند از دیرباز نگاه ها را به سوی خود جلب کرده بود. این ناحیه در کتیبه های میخی داریوش هخامنشی (بیستون) به صورت مکا و بعد از آن به صورت مکران آمده است. منطقه مکران به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم می شود. دو شهرستان نیکشهر و چابهار در بخش جنوبی این سرزمین قرار دارند. نیکشهر در قسمت شمالی و چابهار در جنوبی ترین بخش استان به صورت نواری در ساحل دریای عمان از مهم ترین شهرهای تجاری ایالت مکران، از گذشته های دور در منطقه مورد توجه بوده است. استقرارهای دوران تاریخی منطقه نشان گر شکوه و رونق مکران و حضور پر رنگ ایران از دوران اشکانی در سواحل دریای مکران می باشد. با مطالعه و تحلیل مقایسات گونه شناختی بر روی 889 قطعه سفال که حاصل بررسی های میدانی باستان شناسی شهرستان های نیکشهر (زمستان 87 و بهار 88) و چابهار (بهار 89)[1] بود، به نتایج بسیار خوبی دست یافتیم که در این مقاله شرح آن ها خواهد آمد. بر اساس تجزیه و تحلیل گزارش های آماری و مقایسه نمونه های شاخص سفالینه های بلوچستان جنوبی با مناطق هم جوار آن می توان گفت که سواحل مکران (بلوچستان) جنوبی در دوره اشکانی، ارتباطات فرهنگی گسترده ای با مناطق هم جوار خود در سواحل خلیج فارس و دریای عمان از جمله امارات (اددور، شارجه و دیبا) و عمان (سوهار) و همچنین تا هرمزگان در جنوب غربی و پاکستان در جنوب شرق داشته است.
کلیدواژگان: صنعت سفالگری، مکران جنوبی، سفال، دوره اشکانی، ارتباط فرهنگی، مقایسه گونه شناختی سفال -
صفحات 25-44سرزمینی که امروزه کشور عراق نامیده می شود زمانی توسط پادشاهان ساسانی دل ایرانشهر خوانده می شد. موقعیت و ویژگی های جغرافیایی دل ایرانشهر باعث شده بود که پادشاهان ساسانی به ویژه پس از خسرو انوشیروان این سرزمین را محل اقامت و مرکز حکومت خود قرار دهند و این امر موجب ساخت وسازهای فراوانی با اهداف مختلف شد. اما از آن جا که بسیاری از آن ساخته ها در گذر ایام و بنا به دلایلی ویران و تخریب شده است یکی از راه های دست یابی به آن ها گزارش هایی است که در متون تاریخی از آن ساخته ها آمده است. نگارندگان این نوشته می کوشند در حد توان خود با واکاوی برخی از آن متون که توسط محمدی ملایری گزارش شده است، به شناخت گوشه ای از آن ساخته ها نایل شوند. در این پژوهش از طریق طرح تحقیق کیفی تفسیرتاریخی و با گردآوری داده ها از متون دست اول عربی بازگردانده شده به پارسی، در پی یافتن پاسخ به این پرسش ها که دل ایرانشهر کجاست و چه ساخته هایی از دوران ساسانی در آن جا گزارش شده است، اقدام شده است. نتایج یافته ها نشان می دهد که عمده ی ساخته های ساسانیان در دل ایرانشهر را می توان به سه گروه عمده ی: ساخته های دفاعی (پادگان ها و دژها)، ساخته های حکومتی (کاخ ها) و ساخته های آب (بندها، پرندها، آب راه ها و خندق ها) تقسیم نمود که باقی مانده هایی از آن ها قابل شناسایی است که می توان با ردیابی محل قرارگیری آن ها از دل متون و اسناد، بستر مناسبی جهت کاوش های باستان شناسانه فراهم آورد.
کلیدواژگان: معماری ایران، معماری ساسانی، دل ایرانشهر، کاخ ها و دژهای ساسانی -
صفحات 45-60علم باستان شناسی در دهه های اخیر شاهد ظهور مکاتب نوینی همچون باستان شناسی روندگرا1 و پسا روندگرا2 بوده است. این مکاتب همواره کوشیده اند تا با بهره گیری از سایر علوم، باستان شناسی را از قالب سنتی خود جدا ساخته و دستاوردهای جدید و متفاوتی از آن حاصل نمایند. یکی از این علوم میان رشته ای، ادبیات می باشد. نیک می دانیم در تاریخ، فرهنگ و معماری ایران زمین ادبیات نقش تاثیرگذار و قابل توجهی داشته است. به نظر می رسد، فارغ از بکارگیری کتیبه ها و کاشی های نفیس مزین به اشعار بزرگان ادب پارسی در معماری، از آنجایی که مفهوم اشعار در بردارنده تفکرات و عقاید جامعه ای بوده که شاعر در آن می زیسته، می توان کاربرد های مادی و معنوی عناصر معماری را در کلام این شاعران جستجو کرد. از اینرو، در پژوهش حاضر تلاش شده است تا برای نخستین بار با بهره گیری از مبانی نظری مکاتب نوین باستان شناسی و سایر علوم وابسته، مفاهیم کاربردی و معنوی عناصر معماری دوران اسلامی ایران در اشعار حافظ مورد توجه قرار گیرد. در این بین تمامی اصطلاحات تخصصی معماری از دیوان اشعار حافظ استخراج گردیده و به گونه ای تفسیر شده اند تا در بردارنده مفاهیم کاربردی و معنوی عناصر معماری باشند.
کلیدواژگان: هنر و معماری اسلامی، دیوان حافظ، باستان شناسی ادراکی، حس مکان، نمادپردازی -
صفحات 61-80تا پیش از سال 1387 تنها یک محوطه مربوط به دوره ی نوسنگی در بخش های غربی استان چهارمحال و بختیاری شناسایی شده بود، بنابراین آگاهی ما از چگونگی یکجانشینی و توسعه ی معیشت کوچ نشینی در این منطقه بسیار اندک بود[1]. طی سالهای 1387 تا 1390 طی سه فصل بخش میان کوه در جنوب غرب شهرستان اردل که از کوهستانی ترین بخش های استان چهارمحال و بختیاری است، برای نخستین بار بررسی باستان شناختی شد که نتایج قابل توجهی دربرداشت؛ از جمله می توان به شناسایی 600 محوطه مربوط به دوره ی پارینه سنگی میانی تا دوره ی قاجاریه اشاره کرد که از این تعداد شمار 9 محوطه مربوط به دوره ی نوسنگی است. بیشتر محوطه های شناسایی شده ی نوسنگی در دره های سرخون و هلوسعد واقع شده اند. همان گونه که با توجه به وضعیت طبیعی منطقه قابل پیش بینی بود، بیشتر محوطه های شناسایی شده در تمامی دوره ها از نوع پراکندگی سفال بدون ارتفاع محسوس هستند. این محوطه ها بر اساس ریخت شناسی و مشاهدات امروزی درباره ی کوچ-نشینان منطقه، و نیز شمار اندک یافته های سطحی آنها از نوع کوچ نشینی هستند.
بیشتر محوطه های شناسایی شده دوره نوسنگی در دره های کوچک و بزرگ و دامنه ی ارتفاعات قرار گرفته اند و تمامی ویژگی های ریخت شناختی استقرارهای کوچ نشینی امروزی را دارند و تنها در چند محوطه شواهدی از تداوم استقرارها دیده می-شود. با بررسی محوطه های نوسنگی مشخص می شود که تمامی آنها دوره ی استقراری کوتاهی داشته اند، به این معنا که پس از این دوره یا متروک شده اند یا تنها برای مدت کوتاه دیگری مسکونی بوده اند.
سفال نوسنگی این منطقه با اندک شباهت به سفال موشکی و جری در فارس و سفال نوسنگی خوزستان بیشترین همخوانی را با سفال قلعه رستم نشان می دهد که احتمالا منشا محلی دارد. در بین فرهنگهای نوسنگی قدیم جنوب غرب، سفالهای قلعه رستم I و II بیشترین شباهت را با محوطه های نوسنگی قدیم میان کوه دارند.
کلیدواژگان: نوسنگی، میان کوه، موشکی، جری، قلعه رستم -
صفحات 81-96طی فروردین ماه سال 1389، بررسی باستان شناسی دشت مهران با هدف بازبینی بررسی های پیشین و به منظور شناسایی و ثبت محوطه های پیش از تاریخی مشهود انجام شد. پرسش و هدف اصلی از انجام بررسی، شناسایی و ارایه پراکندگی مکانی محوطه های پیش از تاریخ و بررسی و تحلیل این الگو به منظور ایجاد بستر برای مطالعات دقیق و گسترده باستان شناسی است. همان طور که انتظار می رفت، قابلیت های پیش از تاریخی دشت بالا بود، به طوری که، تعداد 36 محوطه باستانی اعم از محوطه باز، پناهگاه صخره ای و تپه شناسایی و ثبت شد؛ از بین محوطه های شناسایی شده تعداد 15 محوطه مربوط به دوران پیش از تاریخ (روستانشینی تا شهرنشینی) می باشند که در این مقاله به بحث در مورد دوره های زیست گاهی این محوطه ها طی دوران آغاز شهرنشینی و شهرنشینی پرداخته می شود. در مجموع می توان6 محوطه را به دوران آغاز شهرنشینی و 9 محوطه را به دوران شهرنشینی نسبت داد. بررسی های انجام یافته در این محوطه ها حاکی از برهم کنش جوامع پیش از تاریخ دشت مهران با فرهنگ های پیش از تاریخی خوزستان، دهلران و بین النهرین هستند. الگوی پراکندگی محوطه های شناسایی شده در دوران آغاز شهرنشینی، ظهور و وجود یک مرکز بزرگ در دشت را برای اولین بار نشان می دهد که در دوره پسین یعنی شهرنشینی به مرکزی بسیار بزرگ تبدیل می شود. از زیستگاه های شناسایی شده مدارک قوی دال بر تولید انبوه سازمان یافته و تخصصی به دست آمده است. در این نوشتار ضمن معرفی محوطه های منسوب به دوران آغاز شهرنشینی و شهرنشینی و ویژگی شان، به الگوی پراکندگی و کارکردشان نیز توجه شده است. در پایان نیز با بررسی و برآورد داشته ها، راه کارها و نقطه نظراتی برای مطالعات تکمیلی و دقیق تر آینده پیشنهاد شده است.
کلیدواژگان: بررسی باستان شناسی، دشت مهران، دوران آغاز شهرنشینی، دوران شهرنشینی، الگوی استقرار -
صفحات 97-114در راستای تدابیر اقتصادی شاهان صفوی در مازندران خصوصا عصر سلطنت شاه عباس اول (1038-996ه.ق) برخی از شهرهای مازندران با عملکرد اقتصادی ایجاد یا توسعه یافتند. شهرهای فرح آباد ساری و اشرف البلاد(بهشهر کنونی) نمونه های بارز این راهبرد اقتصادی در مناطق شرقی مازندران هستند که هریک در رونق بخشیدن کوتاه مدت فرایند تجارت، نقش موثری ایفا کردند. این پژوهش تلاش دارد تا با طرح این پرسش که عوامل موثر در شکل گیری، گسترش و فروپاشی شهر فرح آباد شامل چه مواردی هستند؟ به نقش و اهمیت الگوهای حاکم بر روند شهرسازی صفویان در مازندران، با مطالعه موردی بر روی شهر فرح آباد بپردازد. روش تحقیق در این نوشتار مبتنی بر رویکرد تحلیل تاریخی است. همچنین روش گردآوری اطلاعات نیز بر پایه مطالعات کتابخانه ای و مطالعات میدانی باستان شناختی نگارندگان استوار است. نتایج تحقیق نشانگر این موضوع است که شهر فرح آباد در طول حیات پویای شصت ساله خود (1078-1021 ه.ق)، سه مرحله مهم تکاملی در شهرسازی را پشت سرگذاشته است. در مراحل سه گانه یاد شده، تحولات ساختار شهری، تابع عوامل سیاسی و اقتصادی گوناگونی بوده که در مقاله به تفصیل به آن پرداخته شده است.
کلیدواژگان: عصر صفوی، مازندران، شهر فرح آباد، حیات اجتماعی -
صفحات 115-130حمام های عمومی در طول دوران اسلامی از جمله عناصر مهم در شکل دهی و گسترش محلات و نمادی از آبادانی شهرها و روستاها و بسته به توان اقتصادی و پایگاه اجتماعی بانیان و نیز موقعیت آن ها از وسعت و نفاست متفاوتی برخوردار بوده اند. این سازه های مهم ورای تطهیر و نظافت عملکردی به مثابه ی نهادی اجتماعی داشته اند. بنابراین، بررسی همه جانبه ی آن ها می تواند یاریگر ما در درک نانوشته های تاریخ اجتماعی و شناخت بهتر جوامع گذشته ی ایران باشد. شهر قزوین، که در دوره ی قاجار از مراکز عمده ی تجارت ایران محسوب می شده و تجار معتبری در آن می زیسته اند، امروز با داشتن 25 باب حمام قدیمی برجامانده از دوره صفوی و قاجار، که برخی با کاربری حمام هنوز دایرند، جایگاهی ویژه در مطالعات حمام داشته و می تواند بستری مناسب برای احیای فرهنگ حمام ایرانی باشد. یکی از این حمام ها، حمام حاج محمدرحیم است که در افواه مردم به حمام صفا نیز موسوم بوده و هست. تاریخ احداث بنا سال 1259ق است و در زمان خود نه تنها بهترین حمام شهر قزوین، بلکه در زمره ی بهترین حمام های ایران بوده است. بانی حمام حاج محمد حسن، برادر حاج محمدرحیم، یکی از پنج پسر حاج عبدالله تبریزی بود که در زمان فتحعلی شاه قاجار از تبریز به قزوین مهاجرت کرد ه و با پسرانش در این شهر به کار و تجارت مشغول شدند. حاج محمدحسن به علت علاقه ی به برادرش حمامی را که بنا کرده بود، حاج محمدرحیم نامید. خاندان عبدالله تبریزی، که بعدها به امینی موسوم شدند، ارتباط نزدیکی با حکومت قاجار داشتند و در زمان خود از جایگاه اجتماعی و سیاسی ویژه ای برخوردار بودند و تجار معتبری در میان آنان بود. این خاندان موقوفات بسیاری در قزوین داشته اند که از جمله ی آن ها حمام یادشده است. به نظر می رسد که معمار آن با الهام از برخ عناصر معماری باستانی ایران و به سفارش بانی می خواسته حمامی درخور جایگاه اقتصادی و پایگاه اجتماعی وی و اعیان و رجال احداث کند.
کلیدواژگان: حمام، دوران اسلامی، قاجار، قزوین، حاج محمدرحیم، خاندان امینی -
صفحات 131-152سیمره یکی از مهم ترین شهر های جنوب غرب ایران در صدر اسلام است که در قرن چهارم هجری بر اثر زلزله مهیبی ویران و از آن پس برای همیشه از منابع مکتوب رخت بر بسته است. این شهر به دلیل موقعیت جغرافیای و استراتژیکی ویژه اش، همواره در سرنوشت روابط ایران و بین النهرین در ادوار مختلف تاریخی سهیم بوده است. بررسی و تحلیل چگونگی این تاثیر و تاثرات بر اساس داده های باستان-شناسی از جمله سفال مشخص می گردد و لزوم پژوهشی مستقل در این زمینه را طلب می نماید. به همین جهت نقوش سفال های بدون لعاب شهر اسلامی سیمره با هدف مشخص کردن روابط فرهنگی این شهر با شهرهای اسلامی معاصر مورد مطالعه قرار گرفته است. برای دستیابی به هدف یادشده، نه تنها به منشاشناسی و مطالعه خاستگاه فرهنگی هر کدام از نقش ها به صورت جداگانه پرداخته شده، بلکه طول عمر هر نقش از زمان تولد تا دوره مورد مطالعه، بررسی و از این طریق سمت و سوی فرهنگ های در حال تعامل مشخص گردیده است. علاوه بر این در مطالعه ی جداگانه ای ارتباط میان کاربرد سفال و نقوش نیز مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است. مطالعه ی انجام شده بر روی سفال های صدر اسلام سیمره نشان دهنده ارتباط فرهنگی طولانی این منطقه با سایر مناطق هم جوار است که ریشه در ادوار پیش از تاریخ دارد. مهم ترین جریان های موثر در این زمینه به ترتیب عبارتند از: هزاره ی چهارم (دوران گسترش تجارت ایران با بین النهرین در دوران اروک و ایجاد محوطه های اروکی در شوش و کوهستان زاگرس مرکزی)، هزاره سوم (دوره تجارت ایلام و بین النهرین) و دوران اسلامی، که در این دوره سیمره با سامرا و شوش روابط فرهنگی گسترده ای را رقم می زند که از آن می توان به عنوان دوران شکل گیری هویت اسلامی در سیمره یاد کرد.
کلیدواژگان: سیمره، سفال، نقش، ایران، بین النهرین، پیش از تاریخ، دوره ی اسلامی -
صفحات 153-172پلان بنای چارقاپی در حاشیه شمال شرقی شهر قصرشیرین، از نوع چهارتاقی است ولی اختلافاتی با دیگر نمونه های شناخته شده دارد. مهمترین این تفاوت ها، وجود واحدهای ساختمانی در جانب شرقی بنای چهارتاق چارقاپی است.
تعدای از مورخین در مورد بناهای شهر قصرشیرین (عمارت خسرو، چار قاپی) اشاراتی داشته اند. این بنا مورد توجه بسیاری از محققین قرار گرفته و آنرا به عنوان بنایی از اواخر دوره ساسانی معرفی نموده اند. اکثر پژوهشگران چهارتاق را آتشکده دانسته و برخی آنرا از مجموعه کاخی دانسته و عده ای قلیل در مورد دوره آن تردیدهایی داشته و آنرا متعلق به اوایل دوره اسلامی دانسته اند. با این وصف، مهمترین سوالی که در مورد این بنا مطرح است، دوره ساخت و نیز کاربری بناست. با توجه به معماری بنا و نیز بررسی تاریخی، به نظر می رسد مجموعه چارقاپی، کارکردی مذهبی داشته و با بررسی مسیحیت در ایران به خصوص در اواخر دوره ساسانی می توان این فرضیه را مطرح کرد که چارقاپی احتمالا کلیسا بوده است ولی گویا هرگز به سرانجام نرسیده است.
کلیدواژگان: چارقاپی، خسروپرویز، شیرین، کلیسا، مسیحی -
صفحات 173-191در دوره حکومت فتحعلیشاه قاجار در چند شهر ایران مساجدی ساخته شد که به «مسجد سلطانی» معروف شدند. یکی از این مساجد در شهر بروجرد قرار دارد که در عصر قاجار، جایگزین مسجد جامع گشته و تبدیل به مهمترین بنای شهر شد. این مسجد ارتباط تنگاتنگی با بازار دارد بطوریکه سه ورودی آن به بازار متصل می شوند. از مهمترین ویژگی های این مسجد تعداد زیاد کتیبه های ایجاد شده بر سنگ، گچ، کاشی و چوب است که در بررسی انجام شده توسط نگارنده، 19 نمونه شناسایی، مطالعه و مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از این مطالعات نشان داد که هفت مورد از این کتیبه ها اطلاعات جامعی از بروجرد و من جمله کشمکش های مسلمانان و اقلیت های ساکن در این شهر را منعکس می کنند. همچنین دو مورد از کتیبه ها در ارتباط با کاربری دیگر بنا بعنوان مدرسه ی علمیه، و نیز چهار مورد تاریخ صحیح ساخت بنا را در سال 1209ه.ق را مشخص می سازند. بقیه کتیبه ها در ارتباط با موضوعات مختلفی از قبیل تعمیر بنا در سال های93-1291 ه.ق، مدح و ستایش ائمه اطهار و اهمیت جایگاه مسجد در رستگاری مومنین تحریر گشته اند.
کلیدواژگان: شهر بروجرد، عصر قاجار، مسجد سلطانی، کتیبه، اوضاع سیاسی اجتماعی
-
Pages 7-24
Southern Baluchistan so-called Mokran is a varied land naturally and geographically. Especial geographic situation of the region as the natural pathway of Indian subcontinent has attracted people from old times and had been mentioned as “Makka” in the cuneiform inscription of Darius the Great in Bisotun. The Mokran district is divided into two main parts includes two cities, as Nikshahr in north and Chābahār in South lying along the northern beach of Oman Sea which has been of the most important cities of Mokran state for a long time commercially. Based on the study of 889 sherds taken from archaeological surveys in Nikshahr and Chābahār under the the supervision of Rouhollah Shirazi, the existing historical settlements indicates the splendor and glory of the region and show the significant presence of Iran in the beaches of Mokran Sea during the Parthian period. This article has analyzed the comparison results of their diagnostics typologically. According to the Statistical analysis reports of this results and comparing them to typical samples in Southern Baluchistan with adjacent regions, it can be said that beaches of southern Makkoran (Iranian Baluchistan) in Parthian period had extensive Cultural communications with adjacent regions over Persian Gulf beaches and Oman sea such as: U.A.E (Ed Dur, Sharjah, Dibba), Oman (Suhar), Hormozgan in southwest and Pakistan in southeast as well.
Keywords: Pottery Making, Southern Mokran, Pottery, Parthian Period, Cultural Interaction, Typological Pottery Comparison -
Pages 25-44The current land named modern Iraq has called Del-e Iranshahr by the Sassanid kings. The special geographical situation of the region has caused to be selected as the Capital and political center by the Sassanid kings especially Khosrow Anou Shirvan, which have led to build many building and constructions with different proposes. Of the key-way accessing to the detail of such monuments, regarding to the shortage of documents and monuments which have destroyed over time, are Historical Texts mentioning them. The article will try to re-analysis some of given historical texts reported by Mohammad Malayeri to identify a type of those Monuments. The current research is trying to answer some Questions such as: Where is Del-e Iranshahr and what kinds of constructions has been reported from there, via Qualified Research Plan of Historical Interpretation and gathering data from Arabian first-class texts translated to Persian. The results shows that the majority of the Sassanid constructions in Del-e Iranshahr can be divided to 3 main categories: Defensive (military camps and castles), Royal (palaces) and Water-related (dams, parand, Shallow and deep canals); of them, there are some remains of which their location and positioning can be traced from historical texts and documents aiming to provide suitable condition for archaeological excavations.Keywords: Iranian Architecture, Sassanid Architecture, Del, e Iranshahr, Sassanid Constructions, Sassanid Palaces, Castles
-
Pages 45-60Archaeology has faced with different schools such as Processual and Post-Processual Archaeology in the last decades. These, have always attempted to change the traditional school of archaeology, using other sciences to gain new and different achievements; one of these interdisciplinary sciences is literature. It is clear that the literature has played a key role in the history, culture and architecture of Iran. Regardless to using inscriptions and tiles in architecture decorated by poems of the greatest Iranian poets, since their notions includes thoughts and beliefs of the societies in which the poet had lived, it is possible to study the practical and spiritual applications of architectural elements via their poems. Therefore, the current study is trying to find out the practico-spiritual notions of the elements of the Islamic architecture of Iran in Hafez’s poetry using the Processual school and interdisciplinary sciences. Aiming to do so, all of professional words and idioms related to architecture have extracted, and then have interpretated as includes practico-spiritual architectural elements concepts.Keywords: Islamic Art, Architecture, Poetry of Hafez, Cognitive Archaeology, Sense of Place, Symbolism
-
Pages 61-80Prior to 2008, simply a single Neolithic site was known from the southwestern Chaharmahal and Bakhtiari Province. Therefore, there was too few data on the nature of sedimentary settlement and development of nomadic subsistence in the region. Three seasons of survey programs carried out from 2008 to 2011 in the Miankuh region in the southwest of Ardal County, which represents one of the most mountainous parts of the province, produced significant results. In particular, a total of 600 sites dating from the Paleolithic up to the Qajar period were recorded, of which nine belonged to the Neolithic period. The recorded Neolithic sites lie for the most part in Sar Khun and Holusa’d valleys. The identified sites are mainly located in large and small valleys and on slopes. They show all the morphological characteristics of the modern nomadic settlements except that some contain evidence of continued settlements. Analysis of the Neolithic sites reveals that all of them were simply transient settlements, i.e. either was abandoned after this short period or was used for another short period. The Neolithic pottery from this region, with little few similarities with materials from Mushki and Jari in Fars and Neolithic ceramics of Khuzestan, finds closest parallels among the assemblage from Qale Rustam, which probably has had a local origin. Among the early Neolithic cultures of Southwest, ceramics from Qale Rustam I and II show the closet similarities with Early Neolithic sites of Miankuh.Keywords: Neolithic, Miankuh, Mushki, Jari, Qale Rustam
-
Pages 81-96During the March of 2010, the archaeological survey of the Mehrān Plain aiming to review the previous surveys, identifying and recording the Prehistoric sites was carried out. The main question and aim of the survey was to identify and mapping of the Prehistoric sites and to survey and analysis their distribution pattern making the suitable condition for more precise and extensive archaeological investigations. As expected, however, the prehistoric potential was great and high, as 36 sites, including open-air site, Rock- shelter and Mound were identified and recorded; of them, 15 sites were attributed to the Prehistoric times(Pre-Pottery Neolithic to the Urbanization Period) of which, the Initial Urbanization and Urbanization sites being discussed. Generally, 6 sites are attributed to the Initial Urbanization and 9 sites to the Urbanization Period. The undertaken investigations have revealed the strong interaction with the Prehistoric societies of the Khuzestan, Deh Luran and Mesopotamia. The settlement pattern of the sites by the Initial Urbanization has proved the existence of big center for the first time on the Plain. The identified sites have contains strong evidence on the mass production, craft specialization and highly-organized societies by the time. This article will introduce the sites attributed to the Initial Urbanization and Urbanization Periods, meanwhile their main characteristic, distribution pattern and function has been noticed. Finally, by studying and assessing of the identified sites, some directions and notes aiming to do more accurate investigations in the near future have proposed.Keywords: Archaeological Survey, Mehrān Plain, Initial Urbanization Period, Urbanization Period, Settlement pattern
-
Pages 97-114Some of the Mazandaran Cities have developed economically, due to the Safavid Kings Economic Policies especially during the Shah Abbas kingship (996-1038 A.H.) Farah Abad of Sari and Ashraf Al-Belad cities are the most important examples of such policy for commercial splendor of given approach in the Eastern part of Mazandaran province. This research attempts to answer this question that, what are the key-factors of the formation, development and collapse of Farah Abad by applying the role and importance of the dominant pattern of the Safavid Urban-planning in Mazandaran, here the case study of Farah Abad. The research methodology is Historical Analysis Approach. Data-gathering method includes library and field studies. The result shows that Farah Abad city had three main evolutionary stages during the sixty years of its own dynamic life (1021-1078 A.H) in which, evolution of Urban Structure has been depended on various politico-economic factors.Keywords: Safavid Period, Mazandaran, Farah Abad City, Social Life
-
Pages 115-130The public Bathhouses (hammams) were considered as one of the most significant elements of forming and expanding the cities and Quarters and also as a symbol of habitability of Cities and villages; depends on the economic ability and position of their founder they have different quality. These important buildings were as a social foundation except their cleanness. Therefore, their comprehensive survey would be helpful to understand the unclear points of the past societies of Iran and their social history. Qazvin as a major commercial center of Iran during the Qajar period in which some and trusted merchants have lived, has 25 old public bathhouse dated from Safavid and Qajar periods which have been preserved nowadays as some of them are still in use; so, Qazvin has special situation among the other cities regarding to bathhouses investigations, so it can led us to make a suitable situation enlivening the Iranian bathhouses. One of the most important bathhouses of Qazvin is “Haj Mohammad Rahim bathhouse”, which has known as Safa bathhouse as well. The construction of the building was in1259 H. /1843 A.D and during that time was not only the best in Qazvin, but also one of the best Iranian bathhouses. The founder was Haj Mohammad Hassan the brother of Haj Mohammad Rahim son of Haj Abdullah Tabriz i’s 5 sons who had migrated to Qazvin during the kingship of Fath Ali Shah, aiming to have trade with his sons. Due to Haj Mohammad Hassan’s interest to his Brother, he called his own made bathhouse as Haj Mohammad Rahim. The family of Abdullah Tabrizi, who has named Amini later, had close relation to the Qajar Kingdom family as they had a special socio-political position over the Qajar period and of them were famous merchant. This family has many endowmentsin Qazvin of which is the understudying bathhouse. It seems that its architect has inspired from ancient architecture of Iran and the founder has ordered to make a suitable bathhouse as his socio-economic position.Keywords: Bathhouse, Islamic Period, Qajar Period, Qazvin, Haj Mohammad Rahim, Amini family
-
Pages 131-152Seymareh was one of the most important cities in Southwest of Iran by the Early Islamic period which destroyed by a devastating earthquake in 4th Hijri (11th A.D) and then been disappeared from texts. Because of its especial geographical situation, it has always been involved in the Irano-Mesopotamia interactions. Based on the cultural material were discovered from the archeological investigations, it seems that would be possible to try reconstructing the given interaction. In this paper we studied the decoration motives of the Non-glazed potteries of Early Islamic Seymareh, clarifying their cultural interaction with adjacent Islamic cities. Aiming to do that, we studied each decoration by determining the cultural origin and continuity from its birth up to the Early Islamic period. Thus the direction of cultural interactions in the region and the relations between the decoration motives and use of pottery can be clarified. The study on the decoration of Early Islamic non-glaze pottery of Seymareh indicates that the long term cultural continuity has originated from prehistoric times to the Islamic period. The most cultural processes are as follow: The 4th millennium as Irano-Mesopotamia trade had expanded in Uruk period; The 3rd Millennium and the Early Islamic Period when Seymareh has started the extensive cultural interaction with other contemporary Islamic cities.Keywords: Seymareh, Pottery, Decoration, Iran, Mesopotamia, Prehistory, Islamic Period
-
Pages 153-172The Charqapi which is located at the northeastern margin of the Qasr-e Shirin city, has tetra-pylon /squared-base plan, whereas has some differences compared to other well-known cases. The most important difference is the existence of some structural units in the eastern side of the Monument. Some of Muslim historians have mentioned the monuments of Qasr-e-Shirin (i.e. Khosrow/ Charqapi Monument). This has attracted many researchers who have introduced it as a monument dating back to the Late Sassanid era. They believes that it can be a fire-temple, whereas some other researchers thinks that it is a royal palace complex; finally, a minority of them has made some doubts as the monument can be attributed to the Early Islamic period. The most important questions regarding the monument, however, are its construction date and function. Considering the architecture of the monument and historical investigations, it seems that the Charqapi has had religious function; while, Investigating the history of Christianity and its developments in Iran which has experienced in late Sassanid specially, it can be proposed that the Charqapi is a church which has not been finished ever.Keywords: Charqapi, Khosrow Parviz, Shirin, Christian, Christianity
-
Pages 173-191During the kingship of Fath-Ali Shah-e Qajar numbers of mosques were built in some of the Iranian cities which named “Soltani mosques”, on behalf of the king’s name. One of these mosques was built in Borujerd which replaced with the Jame’ Mosque and became the most important building in the city during Qajar period. This had strong relation with Bazaar as placed in the middle of Bazaar with three main gates opened to the biggest trade center of the city. Of the most important features of the mosque are numerous inscriptions of which 19 samples were studied. These studies show that 7 samples of inscriptions provides comprehensive information about the city of Borujerd such as Muslim conflicts with other minority residents of the city; 2 samples are about the function of the mosque as a religious school. 4 samples are about the exact construction date of the monument in 1209 Hijri and the others are about different subjects including the repairing procedure of the mosque during 1291-1293, praise and admiration of Holy Imams and the importance of the mosque in salvation of the people as well.Keywords: Borujerd City, Qajar Period, Soltani Mosque, Inscription, Socio, political Status