فهرست مطالب

مجله دانشگاه علوم پزشکی بابل
سال شانزدهم شماره 3 (پیاپی 78، اسفند 1392)

  • تاریخ انتشار: 1392/12/06
  • تعداد عناوین: 9
|
  • ایرج محمدزاده، محسن محمدی*، المیرا خدابخشی صفحات 7-12
    سابقه و هدف
    آسم، شایعترین بیماری مزمن تنفسی است که بروز آن در دهه گذشته، بطور ثابت رو به فزونی بوده است. باتوجه به اثر درمانی سولفات منیزیم بعنوان شل کننده عضلانی در حملات حاد آسم بصورت تزریقی، در این مطالعه تاثیر نبولایزر این دارو در مقایسه با نرمال سالین در کودکان مبتلا به حمله حاد آسم بررسی شده است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه کارآزمایی بالینی بر روی 80 بیمار مبتلا به آسم متوسط تا شدید (بر اساس معیارهای GINA) انجام شد. بیماران بطور تصادفی در دو گروه 40 نفری (با محدوده سنی 14-5 سال) شامل گروه مداخله (نبولایزر سالبوتامول + سولفات منیزیم) و گروه شاهد (سالبوتامول + نرمال سالین) دسته بندی شدند و سن و جنس کودکان ثبت شد. نرمال سالین و منیزیم سولفات ایزوتونیک به میزان 3 سی سی و سالبوتامول با دوز mg/kg 15/0 به مدت 20 دقیقه تا حداکثر سه دوز در صورت لزوم استفاده شد. شاخص ریوی قبل، 30، 60 و 90 دقیقه بعد از درمان مورد ارزیابی قرار گرفت. (IRCT201110024396N3)
    یافته ها
    میانگین ایندکس ریوی کودکان مبتلا به آسم در قبل از درمان بین گروه مداخله (5/1±5/5) و کنترل (4/1±5/5) اختلاف معنی داری نداشت. ولی در دقیقه 90 بعد از درمان در گروه مداخله (8/0±2/2) بطور معنی داری کمتر از گروه کنترل (5/1±1/3) بود (000/0=p). مقادیر PEFR کودکان مبتلا به آسم در قبل از درمان بین گروه مداخله (4/44±6/127) و کنترل (3/36±3/129) اختلاف معنی داری نداشت. ولی در دقیقه 90 بعد از درمان در گروه مداخله (1/48±171) بطور معنی داری بیشتر از گروه کنترل (7/39±3/149) شد (031/0=p).
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان داد که نبولایزر سالبوتامول و سولفات منیزیم در مقایسه با نبولایزر سالبوتامول و نرمال سالین اثرات بهتری در درمان حمله حاد آسم دارد.
    کلیدواژگان: آسم، نبولایزر، سالبوتامول، سولفات منیزیوم
  • اعظم جعفری، معصومه سیاحی، رویا ترکاشوند، حسن پیریایی صفحات 13-20
    سابقه و هدف
    آیودی کاربرد گسترده ای در زنان واجد شرایط جهت پیشگیری از بارداری در سراسر جهان دارد. یکی از علل عمده عدم تداوم استفاده از آیودی مسی درد است، بنابراین تدابیری برای کاهش احساس درد ضروری می باشد. لذا این مطالعه به منظور بررسی تاثیر ویتامین B1بر میزان درد ناشی از آیودی گذاری انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    این مطالعه کارآزمایی بالینی دوسوکور بر روی 126 زن 35-18 ساله مراجعه کننده به 4 درمانگاه در بروجرد طی سالهای 1392-1390 انجام شد. در سیکل اول پس از آیودی گذاری در صورتی که درد قاعدگی شان افزایش یافته بود، به عنوان نمونه به طور تصادفی در دو گروه مداخله و داروئی قرار گرفتند. قرص ویتامین B1 صد میلی گرمی به گروه مداخله و دارونما به گروه کنترل روزی یکعدد به مدت 3 ماه در طی سیکل دوم، سوم و چهارم پس از آیودی گذاری داده شد. ماه اول پس از آیودی گذاری هیچگونه مداخله دارویی صورت نگرفت. نمونه ها در 5 ماه به فواصل 1 ماه قبل از مداخله دارو (بعد از آیودی گذاری) و 3 ماه بعد از مداخله دارو، سپس یک ماه دیگر نیز (بعد از خاتمه مداخله) بدون مصرف دارو و دارونما، مورد بررسی قرار گرفتند. در این مطالعه ابزار سنجش شدت درد خط کش درد بود (IRCT: 2012073010451N1).
    یافته ها
    در مقایسه میانگین مدت درد برحسب دقیقه در گروه مداخله از 54/6±75/28 به 55/3±26/9 و در گروه کنترل از 49/5±02/29 به 73/3±56/21 رسید (001/0>P). مقایسه میانگین شدت درد در گروه مداخله از 5/25% درد شدید به 0% و در گروه کنترل از 3/24% به 1/14% رسید، بطوریکه در گروه مداخله 9/79% و در گروه کنترل 6/9% بعد از مداخله (ماه پنجم) بدون درد بودند (001/0>P). نیاز به داروی مسکن در گروه مداخله از 26/44% به 0% و در گروه کنترل از 7/38% به 8/42% گزارش شد (001/0>P).
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان داد که ویتامینB1 یک روش مطمئن، در کاهش درد ناشی از آیودی گذاری می باشد.
    کلیدواژگان: ویتامین B1، آیودی، زنان، شدت درد، مدت درد
  • مهناز فولادی نژاد، احسان علایی*، محمد معمارزاده صفحات 21-25
    سابقه و هدف

    میکروپنیس مهمترین نشانه هیپوگنادیسم و کم کاری غده هیپوفیز در دوران نوزادی و پس از آن می باشد. از آنجاییکه محدوده طبیعی طول پنیس و اثر قومیت بر آنها در کشور ما تعیین نشده است، این مطالعه با هدف تعیین محدوده طبیعی طول پنس نوزادان در سه قومیت فارس، ترکمن و سیستانی انجام شده است.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه مقطعی طول پنیس در حالت کشیده تعداد 427 نوزاد پسر ترم سالم متولد شده در مرکز آموزشی- درمانی دزیانی گرگان (قومیت فارس 166 نوزاد، ترکمن 129 نوزاد و سیستانی 132 نوزاد) مورد بررسی قرار گرفت. اندازه گیری طول پنیس توسط یک پرستار آموزش دیده در بخش نرسری بیمارستان در طی حداکثر 72 ساعت اول پس از تولد نوزاد به وسیله یک خط کش مدرج (با نام تجاری VYCON) انجام شد. طول پنیس کمتر از 3/23 میلی متر به عنوان میکروپنیس تعریف شد.

    یافته ها

    در این مطالعه میانگین طول پنیس 5/3±1/32 میلی متر بدست آمد. به تفکیک قومیت میانگین طول پنیس در نوزادان فارس، ترکمن و سیستانی به ترتیب 9/3±8/31، 3/3±3/32 و 3/3±3/32 میلی متر بود که تفاوت معنی داری بین آنها دیده نشد. یک نوزاد (23/0%) مبتلا به میکروپنیس بود.

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه نشان داد که قومیت تاثیر معنی داری بر طول پنیس نوزادان متولد شده ندارد و شیوع میکروپنیس نیز کم بود.

    کلیدواژگان: طول پنیس، نوزاد ترم، پسر
  • لعبت جعفرزاده، مهرنوش صدیقی، مریم بهزادیان، رویا انصاری سامانی، نجمه شاهین فرد، محمود رفیعیان صفحات 26-32
    سابقه و هدف
    گلپر (Heracleum persicum) از گیاهان دارویی ایرانی است که به شکل سنتی از آن جهت درمان بسیاری از بیماری ها استفاده می شود ولی هیچ مطالعه علمی برای بررسی اثرات آن در دوران حاملگی وجود ندارد. لذا این مطالعه با هدف بررسی تاثیر عصاره هیدروالکلی گلپر در ایجاد سقط و آسیب به جنین در موشهای Balb/c انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی 30 موش Balb/c بالغ ماده پس از جفت گیری و مشاهده پلاک واژنی، به صورت تصادفی به 3 گروه 10 تایی شامل گروه کنترل (بدون مداخله)، گاواژ آب مقطر و گروه مورد (با دریافت عصاره گلپر در غلظت mg/Kg5/12 در روز به مدت 7 روز متوالی بصورت گاواژ) تقسیم شدند. در روزهای 19-18، عمل سزارین انجام و جنین ها خارج و در سرم فیزیولوژی قرار داده شدند. جنین ها از لحاظ قد، وزن، ناهنجاری های اسکلتی و دیگر ناهنجاری های قابل مشاهده بررسی شدند. همچنین میزان درصد استروژن و پروژسترون خون مادر برای بررسی مکانیسم ها اندازه گیری شد.
    یافته ها
    یافته ها نشان دهنده تفاوت معنی داری از نظر میزان درصد استروژن (09/9±82/13 در گروه گلپر در مقایسه با ng/ml4/0±4/2 در گروه کنترل) و پروژسترون (ng/ml05/18±56/24 در گروه عصاره گلپر در مقابل ng/ml35/1±46/52 در گروه کنترل) بین گروه ها است (05/0p<). این تفاوت از اثر سقط زایی گیاه گلپر و افزایش استروژن و کاهش پروژسترون در خون مادر حمایت می کرد. میانگین درصد سقط در جنین های گروه مورد نیز 14/0±55/0 بود ولی در گروه کنترل سقط جنین مشاهده نشد. تفاوت معنی داری از نظر قد جنین ها در گروه های مورد مطالعه دیده نشد، اما مقایسه میزان وزن جنین های گروه مورد و کنترل معنی دار بود (05/0p<).
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان داد که گلپر اثر تراتوژنی و سقط زایی دارد. لذا در دوره حاملگی مصرف گیاه باید با احتیاط انجام گیرد.
    کلیدواژگان: عصاره گلپر، تراتوژن، سقط، موش
  • ایران پورابولی، سمیه نظری، بنفشه رنجبر، مهدی شریعتی، حسین کارگر جهرمی صفحات 33-40
    سابقه و هدف
    امروزه کاربرد گیاهان دارویی با توجه به اثربخشی و عوارض جانبی کمتر در درمان بسیاری از بیماری ها مورد اقبال عمومی قرار گرفته است. در این مطالعه خواص آنتی هیپرگلیسمیک و آنتی هیپرلیپیدمیک تجویز 14 روزه عصاره متانولی دانه های گیاه هویج Daucus carota)) در موشهای صحرایی نر دیابتی شده با استرپتوزوتوسین STZ)) بررسی شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی 30 سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار در محدوده وزنی 250-200 گرم که با تزریق STZ به میزان mg/kg، i.p 65 در آنها دیابت نوع I القاء شده بود در 5 گروه 6 تایی مورد استفاده قرار گرفتند. قبل از تزریق و همچنین 5 روز بعد از تزریق STZ، خونگیری به منظور تعیین سطح سرمی گلوکز انجام گرفت، موشهایی که سطح سرمی گلوکز آنها بیش از mg/dl 250 بود، به عنوان دیابتی محسوب شدند. و عصاره الکلی دانه های هویج را با دوزهایmg/kg/day 300، 200، 100 (سه گروه)، گلایبن کلامید با دوز g/kgμ 600 (یک گروه) و 5/0 سی سی آب مقطرحلال عصاره (یک گروه) را به طور جداگانه به مدت 14 روز به صورت خوراکی دریافت کردند. بعد از 14 روز، در شرایط ناشتا خونگیری از موشها انجام و سطح سرمی گلوکز، تری گلیسریدها، کلسترول و لیپوپروتئینها با کیتهای مربوط به روش اسپکتروفتومتری تعیین شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که تجویز عصاره دانه های هویج در موشهای دیابتی به مدت 14 روز تا حدودی سبب کاهش سطح سرمی گلوکز شد ولی این کاهش معنی دار نیست. اما عصاره با دوز mg/kg 100 سطح سرمی تری گلیسرید (05/0p< 4±84 vs. 13±113)، LDL (01/0p< 4±9 vs. 9±27) و VLDL (05/0p< و 8/0±8/16 vs. 2±6/22) و با دوز mg/kg 300 سطح سرمی تری گلیسرید (01/0p< 6±61 vs. 41±175)، VLDL (05/0p< 1±12 vs. 8±35)، کلسترول (05/0p< 6±72 vs. 4±95) و LDL (05/0p< 3±10 vs. 2±4/30) را کاهش و با دوز اخیر HDL سرم را (05/0p< 4±50 vs. 3±42) نسبت به گروه دیابتی افزایش داد.
    نتیجه گیری
    براساس نتایج این مطالعه تجویز 14 روزه عصاره دانه های هویج دارای خاصیت آنتی هیپرگلیسمیک ضعیف ولی اثر بارز آنتی هیپر لیپیدمیک در موشهای دیابتی می باشد.
    کلیدواژگان: دیابت شیرین، دانه هویج، گلوکز، چربی
  • عصمت یاقوت پور*، زهرا کیاسالاری، محسن خلیلی، سمیرا وحیدی صفحات 41-48
    سابقه و هدف
    امروزه اعتیاد به مورفین یکی از مهمترین معضلات جوامع بشری محسوب می شود. بروز اضطراب به عنوان یکی از علائم سندروم ترک، قطع مصرف مزمن مورفین را برای معتادان دشوار کرده است. این مطالعه به منظور بررسی اثر ترکیبی متادون و هالوپریدول بر اضطراب ناشی از ترک مورفین در موش های سوری انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی 98 سر موش سوری نر از نژاد NMRI انتخاب و در 2 گروه مزمن و حاد قرار گرفتند. هر گروه به 7 زیرگروه شامل: سالین، مورفین (کنترل)، متادون (mg/kg10)، هالوپریدول (mg/kg3/0)، متادون+هالوپریدول (mg/kg5 وmg/kg 15/0)، نسبت 2 به 1 متادون+ هالوپریدول (mg/kg7 و mg/kg1/0) و نسبت 1 به 2 متادون+ هالوپریدول (mg/kg5/3 و mg/kg2/0) تقسیم شد. بجز گروه سالین همه موش ها با دریافت دوزهای افزایشی مورفین درطی 8 روز معتاد شدند. تمامی داروها در گروه مزمن 30 دقیقه قبل از تزریق مورفین در مدت 8 روز و در گروه حاد 60 دقیقه قبل از تزریق مورفین در روز هشتم (روز تست) به صورت تک دوز داخل صفاقی تزریق شدند. در روز تست بعد از تزریق نالوکسان، برای ارزیابی اضطراب موش ها از آزمون ماز بعلاوه شکل مرتفع استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که در تزریق حاد داروها، درصد ورود به بازوی باز و درصد زمان سپری شده در بازوی باز در گروه های متادون (34/3±72/37 و 03/4±79/36 با 05/0>P)، هالوپریدول (70/3±33/41 و 26/6±23/41 با 01/0>P)، متادون+هالوپریدول (80/4±66/39 و 85/5±14/43 با 05/0>P و 01/0>P)، متادون2+ هالوپریدول1 (40/2±94/38 و 26/6±52/30 با 05/0>P) و متادون1+ هالوپریدول 2 (50/2±80/40 و 48/4±53/37 با 01/0>P و 05/0>P) نسبت به گروه مورفین به طور معنی داری افزایش یافت. اما در تجویز مزمن، فقط گروه های درمانی هالوپریدول (37/3±16/54 و 71/9±10/64 با 01/0>P و 001/0>P)، متادون+هالوپریدول (54/2±61/53 و 65/4±68/51 با 01/0>P و 001/0>P) و متادون1+ هالوپریدول 2 (97/2±61/52 و 65/4±63/54 با 05/0>P و 001/0>P) باعث کاهش معنی دار اضطراب ناشی از ترک مورفین شدند.
    نتیجه گیری
    نتایج این تحقیق نشان داد که احتمالا ترکیب دارویی متادون و هالوپریدول می تواند اضطراب ناشی از ترک مورفین در موش های سوری را کاهش دهد.
    کلیدواژگان: اضطراب، مورفین، متادون، هالوپریدول
  • معصومه بیانی، محمدرضا حسنجانی روشن، مصطفی جوانیان، نرگس کلانتری، مریم حاجی تبار صفحات 49-53
    سابقه و هدف
    ابتلا به بیماری هپاتیت A در افراد بالغ همراه با عوارض بیشتر و حتی مرگ می باشد. این مطالعه به منظور بررسی شیوع آنتی بادی علیه هپاتیت A در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بابل و تخمین فراوانی افراد در معرض خطر، انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مقطعی بر روی 345 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بابل انجام شد. از هر شرکت کننده 2 میلی لیتر خون گرفته و نمونه سرم جداسازی گردید. سپس، آنتی بادی برعلیه هپاتیت A با استفاده از روش الیزا اندازه گیری شد. اطلاعات دموگرافیک شرکت کنندگان نیز توسط پرسشنامه جمع آوری و مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    میانگین سنی افراد مورد بررسی 38/1±48/19 سال بود. از نظر توزیع جنسی 295 نفر (5/85%) مونث و 50 نفر (5/14%) مذکر بودند. در مجموع (8/65%) 227 نفر آنتی بادی برعلیه هپاتیت A داشتند. توزیع آنتی بادی بر علیه هپاتیت A در خانم ها و آقایان به ترتیب برابر (1/66%) و (64%) بوده که تفاوت معنی دار آماری نداشت. میزان شیوع آنتی بادی ضد هپاتیت A در بین افراد روستایی (80%) بیشتر از افراد شهری (9/63%) بوده که تفاوت معنی دار را نشان می دهد (044/0P<).
    نتیجه گیری
    براساس نتایج این مطالعه بیش از سی درصد از جامعه مورد بررسی به دلیل نداشتن آنتی بادی A علیه هپاتیت A در معرض خطر کسب این بیماری هستند. لذا انجام اقدامات پیشگیرانه توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: هپاتیت A، آنتی بادی علیه هپاتیت A، دانشجویان پزشکی
  • یدالله زاهدپاشا، موسی احمدپور کچو، مرتضی علیجانپور(MD)، رضا بهمدی(MD)، طاهره جهانگیر صفحات 54-58
    سابقه و هدف
    در تشخیص افتراقی نوزادان بستری با نشانه های سپسیس، بیماری های متابولیسم سرشتی قرار دارند. بیماری ادرار شربت افرا یک بیماری نادر متابولیسم سرشتی با توارث اتوزومال مغلوب و شیوع بالاتر در جوامع با ضریب درون همسری بالا است. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی این بیماری بین نوزادان بستری طی مدت 10 سال در بیمارستان کودکان امیرکلا استان مازندران، انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی، پرونده نوزادان بستری شده با علائم غیر اختصاصی بیماری های متابولیسم سرشتی که از نظر ابتلا به این بیماری ها طی سالهای 90-1381 ارزیابی شده بودند، بررسی شد. نوزادانی که با توجه به سطح بالای اسیدهای آمینه شاخه دار در آنالیز کمی اسید های آمینه سرم و/یا ادرار با تشخیص بیماری ادرار شربت افرا تحت درمان قرار گرفته بودند، از نظر سن، جنس، رابطه خویشاوندی والدین، محل سکونت والدین، نشانه های بالینی منجر به بررسی نوزاد، نوع درمان انجام شده و پیامد های بستری مورد بررسی قرار گرفتند.
    یافته ها
    از مجموع 3154 نوزاد بستری شده در این بیمارستان طی این دوره زمانی، 16 مورد تشخیص بیماری ادرار شربت افرا داده شد (5/0%). با توجه به تعداد کل موالید استان طی زمان مطالعه (427420 نفر)، فراوانی مبتلایان در کل استان حداقل 26714/1 تولد بود. برای درمان 11 مورد (69%) این نوزادان علاوه بر درمان دارویی از تعویض خون با دو برابر حجم خون استفاده شد که در 73% موارد (8 مورد) منجر به کنترل بیماری و ترخیص نوزاد گشت.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان داد که فراوانی بیماری ادرار شربت افرا در منطقه مورد مطالعه زیاد است. اجرای برنامه غربالگری این بیماری برای نوزادان در این منطقه و انجام آزمونهای تشخیص پره ناتال در خانواده های مبتلایان پشنهاد می شود.
    کلیدواژگان: نوزادان، بیماری ادرار شربت افرا، تعویض خون
  • امیرعباس قاسمی، سودابه عاشوری صفحات 59-64
    سابقه و هدف
    کیست کولوئید بطن سوم یک ضایعه غیر شایع داخل جمجمه است که کمتر از 1% کل تومورهای مغز را تشکیل میدهد. هر چند این ضایعات از نظر پاتولوژی خوش خیم می باشند ولی چنانچه درمان نشوند میتوانند باعث مرگ ناگهانی و نقایص عصبی دائمی شوند. هدف از این مطالعه بررسی علایم بالینی و تعیین نتایج عمل جراحی با روش ترانس کورتیکال ترانس ونتریکولار در بیماران با این ضایعات است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه توصیفی بر روی 22 بیمار مبتلا به کیست کولوئید بطن سوم که از سال1386 تا 1391 در بخش جراحی اعصاب تحت عمل جراحی به روش ترانس کورتیکال ترانس ونتریکولار قرار گرفتند، انجام شد. تمام بیماران با نتایج عمل جراحی طی میانگین دوره پیگیری 16ماه (9 تا 22 ماه) بررسی شدند.
    یافته ها
    از 22 بیمار 18 نفر مرد و 4 نفر زن با میانگین سنی 8±30 سال بودند. تمام بیماران با سردرد و ادم پاپی مراجعه کرده بودند. میانگین زمان جراحی 30±140 دقیقه بود. بعد از عمل جراحی خونریزی داخل بطن در 6 بیمار (2/27%) مشاهده شد که با درمان غیر جراحی بهبود یافتند. عفونت سطحی زخم در 2 مورد (1/9%) مشاهده شده تشنجات بعد از عمل جراحی در 3 مورد (6/13%)، هماتوم ساب گالئال در 2 نفر (1/9%) و هماتوم سابدورال نیز در 2 نفر (1/9%) مشاهده گردید. 2 بیمار (1/9%) بعد از عمل جراحی هیدروسفال باقی ماندند که نیاز به شانت بطنی صفاقی پیدا کردند. هیچ موردی از نقص عصبی دائمی و هیچ موردی از مرگ در بیماران مشاهده نشد. میانگین طول دوره بستری 9 روز بوده است.
    نتیجه گیری
    براساس نتایج این مطالعه روش جراحی ترانس کورتیکال ترانس ونتریکولار برای کیستهای کولوئید بطن سوم یک روش کم خطر و کم عارضه است.
    کلیدواژگان: کیست کولوئید، بطن سوم، هیدروسفالی، روش ترانس کورتیکال ترانس ونتریکولار
|
  • I. Mohammadzadeh, M. Mohammadi, E. Khodabakhshi Pages 7-12
    Background And Objective
    Asthma is the most common chronic respiratory disease. Its incidence in the last decade has been steadily growing. Because of the effect of magnesium sulfate as a muscle relaxant in acute attack of asthma، in this study we investigated the effect of nebulizing of this drug in compared with normal saline in children with acute asthmatic attack.
    Methods
    A clinical trial on 80 patients with moderate to severe asthma was done (according to GINA criteria). Two groups consisted of 40 patients were classified into intervention (magnesium sulfate + nebulisedsalbutamol) and the control group (salbutamol + normal saline). Sex and age were noted. Isotonic magnesium sulfate and normal saline were used 3 ml with 0. 15 mg/kg salbutamol، every 20 min up to three times. Pulmonary index before 30، 60 and 90 min after treatment were assessed. (IRCT 201110024396N3)
    Findings
    There was no significant difference in mean pulmonary index before treatment among children with asthma in the intervention group (5. 5±1. 5) and control (5. 5±1. 4)، but at 90 minutes after treatment this mean in intervention group (2. 2±0. 8) was significantly lower than the control group (3. 1±1. 5) (p=0. 000). PEFR values before treatment of asthmatic children in the intervention group (127. 6±44. 4) and control (129. 3±36. 6) was showed no significant difference، but at 90 minutes after treatment in the intervention group (171±48. 1) was significantly higher than the control group (149. 3±39. 7) (p=0. 031).
    Conclusion
    The results showed that the effect of magnesium sulfate + salbutamol nebulizer in comparison with salbutamol + saline nebulizer had better effect in treatment of acute asthmatic attack.
    Keywords: Asthma, Nebulizer, Salbutamol, Magnesium sulfate
  • A.Jafari, M. Sayyahi, R. Torkashvand, H. Piryaei Pages 13-20
    Background And Objective
    Intrauterine device (IUD) has a wide use in qualified women to prevent pregnancy around the world. Pain is one of the main reasons why women avoid using copper intrauterine device continuously. So, strategies to reduce pain are necessary. The aim of this study was to determine the effect of vitamin B1 on the pain caused by intrauterine device insertion.
    Methods
    This double-blinded, randomized controlled trial was performed on 126 women aged 18 to 35 years, referring to four public clinics in Boroujerd, Iran between 2011 and 2013. The women who experienced increased menstrual pain within the first cycle after IUD insertion were randomly divided into two groups: intervention group received vitamin B1supplement (100 mg) and control group received placebo one per day for three months during the second, third and fourth cycles after IUD insertion. Samples were evaluated within 5 months with one month interval before drug intervention (after IUD insertion), 3 months after drug intervention and then 1 month later after finishing intervention (without using drug and placebo). In this study, pain intensity was measured by Visual Analog Scale. (IRCT: 2012073010451N1)
    Findings
    In contrast, pain duration mean in intervention group from 28.75±6.54 to 9.26±3.55 and in control group from 29.02±5.49 to 21.56±3.73 were reported (p<0.001). The mean of pain intensity in intervention group from 25.5% to 0% severe pain, and in control group from 24.3% to14.1% were reported. In intervention group (79.9%) and in control group (9.6%) no pain was reported (in the fifth month) (p<0.001).Need to analgesic drug in intervention group from 44.26% to 0%, and in control group from 38.7% to 42.8% were reported (p<0.001).
    Conclusion
    The results showed that vitamin B1 is effective in reducing pain induced by IUD insertion.
    Keywords: Vitamin B1, Intrauterine device, Women, Pain intensity, Pain duration
  • M. Fouladinejad, E. Alaee, M. Memarzadeh Pages 21-25
    Background And Objective

    Micropenis may be the most important sign of hypogonadism or pituitary hypofunction in neonatal period and after that. Since there is no data concerning the normal penile length and its distribution in different races in Iran، so، the aim of this study was to determine the penile length in Fars، Turkmen and Sistani newborns.

    Methods

    In this cross-sectional study، the stretched length of 427 male term infants (166 Fars، 129 Turkmen and 132 Sistani neonates) were assessed in the Dezyani affiliated hospital of Gorgan، Iran. Penile length measurements were done by a well-educated nurse in nursery ward in first 72 hours of their life by VYCON ruler. Penile length less than 23. 3 mm was defined as micropenis.

    Findings

    In this study the mean penile length was 32. 1± 3. 5 mm. Mean penile lengths in Fars، Turkmen and Sistani neonates were 31. 8±3. 9، 32. 3±3. 3 and 32. 3±3. 3 mm، respectively. There was no significant difference between races considering the mean penile length. One infant (0. 23 %) was diagnosed for micropenis.

    Conclusion

    The results of this study showed that ethnicity had no significant effect on the penile length in newborn infants and the prevalence of micropenis was low in the present study.

    Keywords: Penile Length, Term neonate, Boy
  • L. Jafarzadeh, M. Sedighi, M. Behzadian, R. Ansari-Samani, N. Shahinfard, M. Rafieian-Kopaei Pages 26-32
    Background And Objective
    Heracleumpersicum is an Iranian medicinal plant which is used for various diseases. However، there is no scientific evidence to prove its side effects in pregnancy. Therefore، this study was designed to evaluate the teratogenic and abortifacient effects of Heracleum persicum hydroalcholic extract in Balb/c mice.
    Methods
    In this experimental study، 30 Balb/c mice were randomly divided into 3 groups، after mating and vagina platelets observation. First group received nothing، and second group received distilled water (gavage) and the third roup received 12. 5 mg/kg/day Heracleum persicum hydroalcholic extract for 7 days. In 18-19th day of the experiment، caesarean surgery was done and embryos were collected in normal saline. The embryos weight and heights were measured and any defects in skeleton or other observable defects in other parts were evaluated. Estrogen and progesterone levels were also measured to evaluate the mechanisms.
    Findings
    There was a significant difference in estrogen percentage (13. 82±9. 09ng/ml in case group vs. 2. 4±0. 4ng/ml in control group) and in progesterone percentage (24. 56±18. 5ng/ml in case group vs. 52. 46±1. 35ng/ml in control group) between two groups (p<0. 05). The abortifacient effect of the plant was supported by the changes in blood estrogen and progesterone. The percentage of abortifacient was 0. 55±0. 14 in plant group and zero in control group. There was no significant difference in studied groups regarding embryos heights. However، the embryos weights were less in case group (p<0. 05).
    Conclusion
    Considering plant effect on weight and hormone changes in pregnancy and abortifacient effect of Heracleum persicum in experimental group، its consumption should be with cautious during pregnancy.
    Keywords: Heracleum persicum, Teratogen, Abortifacient, Mouse
  • I. Pouraboli, S. Nazari, B. Ranjbar, M. Shariati, H. Kargarjahromi Pages 33-40
    Background And Objective
    With respect to efficacy and less adverse side effects of medicinal plants، interest in alternative therapeutic approaches for treatment of diseases has become very popular. So in this study antihyperglycemic and antihyperlipididemic properties of 14 day administration of methanolic extract of D. carota seeds were investigated in streptozotocin-induced diabetic male rats.
    Methods
    In this experimental study، type I diabetes was induced in 30 male Wistar rats (200-250g) by injection of 65 mg/kg، i. p of streptozotocin. Before this and 5 days postinjection blood samples were collected for measurement of serum level of glucose. Diabetes was confirmed in rats having FBS above 250 mg/dL. Thirty diabetic rats were divided to 5 groups (six animal for each group) received 100، 200، 300 mg/kg of extract، 600 µg/kg glibenclamide and 0. 5 ml distilled water individually by gavage for 14 days. After 14 days rats sacrificed by decapitation and fasting blood samples were collected from cervical vein and above factors were measured with commercial kits by spectrophotometery.
    Findings
    Administration of the methanol extract of D. carota seeds) 100mg/kg) for 14 days had no significant effect on serum glucose level but significantly decreased triglycerides (113±13 vs. 84±4، p<0. 05)، LDL (27±9 vs. 9±4، p<0. 01) and VLDL (22. 6±2 vs. 16. 8±0. 8، p<0. 05) and at 300 mg/kg decreased triglycerides (175±41 vs. 61±6، p<0. 01)، VLDL (35±8 vs. 12±1، p<0. 05)، cholesterol (95±4 vs. 72±6، p<0. 05)، LDL (30. 4±2 vs. 10±3، p<0. 05) and increased HDL (42±3 vs. 50± 4، p<0. 05) serum levels in comparison with diabetic groups.
    Conclusion
    According to the results of this study، administration of Daucuscarota seeds extract for 14 days has mild antihyperglycemic but significant antihyperlipidemic effects in diabetic rats.
    Keywords: Diabetes mellitus, Daucuscarota seeds, Glucose, Lipid
  • E. Yaghoutpoor *, Z. Kiasalari, M. Khalili, S. Vahidi Pages 41-48
    Background And Objective
    Today addiction to morphine is one of the important problems in human societies. Incidence of anxiety as a withdrawal syndrome causes quit of chronic morphine use being difficult for addicted persons. For this reason, in this study the combined effect of methadone and haloperidol was examined on the anxiety induced by withdrawal of morphine in mice.
    Methods
    In this experimental study, 98 NMRI male mice were randomly divided into chronic and acute groups. Each group was divided into seven sub-groups: saline, morphine (control), methadone (10mg/kg), haloperidol (0.3mg/kg), methadone+haloperidol (5mg/kg and 0.15mg/kg), methadone+haloperidol ratio of 2 to 1 (7mg/kg and 0.1mg/kg) and methadone+haloperidol ratio of 1 to 2 (3.5mg/kg and 0.2mg/kg). Except the saline group the other mice were addicted with gradually increasing doses of morphine for 8 consecutive days. All drugs in the chronic group were injected 30 minutes before morphine injection for 8 days and in the acute group a single dose 30 minutes before morphine injection in the 8th day (test day). For the assessment of anxiety in mice, elevated plus-maze was used after injecting naloxone in the test day.
    Findings
    The result showed that in acute injection of drugs, percentage of open arm entries and percentage of time spent in open arms in the groups: methadone (37.72±3.34 and 36.79±4.03, p<0.05) haloperidol (41.33±3.70 and 41.23±6.26, p<0.01) methadone+haloperidol (39.66±4.80 and 43.14±5.85, p<0.05 and p<0.01), methadone2+ haloperidol1 (38.94±2.40 and 30.52±6.26, p<0.05), methadone1+haloperidol2 (40.80±2.50 and 37.53±4.48, p<0.01 and p<0.05) significantly increased in compared to the morphine group. But in chronic injection, only treatment groups including haloperidol (54.16±3.37 and 64.10±9.71, p<0.01 and p<0.001), methadone+haloperidol (53.61±2.54 and 51.68±4.65, p<0.01 and p<0.001), methadone1+haloperidol2 (52.61±2.97 and 54.63±4.65, p<0.05 and p<0.001) significantly reduced the anxiety caused by withdrawal of morphine.
    Conclusion
    The results show that probably a combination of methadone and haloperidol can reduce morphine withdrawal-induced anxiety in mice.
    Keywords: Anxiety, Morphine, Methadone, Haloperidol
  • M. Bayani, M.R. Hasanjani Roushan, M. Javanian, N. Kalantari, M. Hajitabar Pages 49-53
    Background And Objective
    Hepatitis A is associated with more complications and even death in the susceptible adults. The present study was aimed to assess the prevalence of hepatitis A virus antibody among students of Babol University of Medical Sciences and to estimate the prevalence of susceptible population.
    Methods
    This cross sectional study was performed on 345 students in Babol University of Medical Sciences، Babol، Iran. Two ml blood samples were obtained from each participant and serum was separated. Anti- hepatitis A antibodies were measured using ELISA method. Demographic data were collected through questionnaire.
    Findings
    The mean of age was 19. 48±1. 38 years. Fifty individuals (14. 5%) were male and 295 (85. 5%) were female. In total، the prevalence of anti-hepatitis A antibodies was 65. 8% of cases (227. 345). The distribution of antibody in females and males was 66. 1% and 64%، respectively which there was not a statistically significant difference (p>0. 05). The distribution of anti-HAV antibody in cases lived in urban and rural was 63. 9% and 80%، respectively which there was a statistically significant difference (p<0. 044).
    Conclusion
    The results of this study showed more than thirty percent of this population had not been exposed to hepatitis A and were susceptible to acquire the disease. Therefore، it suggested that prevention policy should be performed.
    Keywords: Hepatitis A, HAV, antibody, Medical students
  • Y. Zahed Pasha, M. Ahmadpour, Kacho, M. Alijanpour, R. Behmadi, T. Jahangir Pages 54-58
    Background And Objective
    Inborn errors of metabolism (IEM) are one of the differential diagnoses of neonates hospitalized with symptoms of neonatal sepsis. Maple syrup urine disease (MSUD) is a rare, autosomal recessive, inborn error of metabolism with high prevalence in populations with high inbreeding coefficient. In this study, the prevalence of this disease in newborns admitted to the Amirkola children’s hospital in Mazandaran province in 2002-2012 has been investigated.
    Methods
    In this descriptive study, records of neonates admitted with nonspecific symptoms of IEM were studied. Patients with diagnosis of MSUD according to elevated levels of branched-chain amino acids in quantitative analysis of serum and/or urine amino acids were investigated for age, sex, consanguinity and location of parents, clinical signs, type of treatment and outcomes for hospitalization.
    Findings
    From 3154 neonates admitted to this hospital in this time period, 16 cases were diagnosed as MSUD (0.5%). According to the total number of births in the province during the study period (427420 people), prevalence of MSUD was 1 in 26,714 births in the whole province. Double volume exchange transfusion done in addition to drug treatment for 69%of cases (11 cases) which led to disease control and patient discharge in 73% of cases (8 cases).
    Conclusion
    The results of this study showed that maple syrup urine disease prevalence in the study area is high. Implementation of the screening program for MSUD in this area and prenatal tests for families of index cases are recommended.
    Keywords: Neonates, Maple syrup urine disease, Exchange transfusion
  • A.A. Ghasemi, S. Ashouri Pages 59-64
    Background And Objective
    Colloid cyst of the third ventricle is an uncommon intracranial lesion accounts for less than 1% of all brain tumors. Although these lesions are pathologically benign but if left untreated they could cause sudden death or permanent neurological deficit. The objective of this study was to determine the surgical results of patients harboring these lesions with transcortical transventricular approach.
    Methods
    This descriptive study was performed on 22 patients with third ventricle colloid cyst who underwent surgery at Neurosurgery department from 2007 to 2012. All patients operated with transcortical transventricular approach. Mean follow-up period was 16 (9-22) months.
    Findings
    The study enrolled 22 cases (18 male and 4 female) with the mean age of 30±8 years. All cases presented by headache and papilledema. Mean operation time was 140±30 minutes. After surgery، intra ventricular hemorrhage observed in 6 (27. 2%) cases that was resolved without surgical intervention. Superficial wound infection occurred in 2 (9. 1%) patients. Postoperative seizure was seen in 3 (13. 6%) cases. Subgaleal hematoma in 2 (9. 1%)، subdural hematoma in 2 (9. 1%) cases were noticed. Hydrocephaly persisted in 2 (9. 1%) cases after surgery and required ventriculoperitoneal shunt placement. There was no mortality and no permanent neurological deficit among patients. Mean hospitalization period was 9 days.
    Conclusion
    According to the results of this study، transcortical transventricular surgical approach for third ventricle colloid cysts revealed that this method has low risk and low complication.
    Keywords: Colloid cyst, Third ventricle, Hydrocephaly, Transcorticaltransventricular approach