فهرست مطالب

کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی - پیاپی 27 (پاییز و زمستان 1392)

نشریه کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی
پیاپی 27 (پاییز و زمستان 1392)

  • تاریخ انتشار: 1392/12/17
  • تعداد عناوین: 12
|
  • محمدرضا ملک ثابت* صفحه 9
    کتاب دستور الوزاره به زبان فارسی و به نثری استوار در سه فصل تحریر و تنظیم یافته است: مقدمه در احوال خواجه نظام الملک، فصل اول در تحریض فرزند خواجه به ترک وزارت و مخاطرات آن، فصل دوم در آداب وزارت. دستور الوزاره به رغم رواج و شهرت آن که خود موجب استنساخ بسیار فراوان از آن شده با ابهاماتی همراه بوده است: از جمله درباره نویسنده یا نویسندگان، زمان تالیف، اختلاف گسترده کاتبان در ضبط نام کتاب و مولف و... نگارنده در این مقاله کوشیده است، از میان انبوه داده های ضد و نقیض به رای معقول و مقبولی در این زمینه ها دست یابد. در این مقاله، برای اولین بار با استناد به محتوای کتاب، تصریح یکی از نسخ و نیز کتاب های دیگر ثابت شده که نویسنده این اثر برخلاف ادعای بسیاری از کاتبان نسخه های آن و نیز محققان معاصر، نویسنده ای به نام مولانا عبدالوهاب عدنی طوسی (نیمه قرن هشتم) بوده است.
    کلیدواژگان: دستور الوزاره، خواجه نظام الملک، عبدالوهاب عدنی طوسی، نثر قرن هشتم، اندرزنامه های فارسی
  • سیدعلی قاسم زاده* صفحه 45
    ادبیات داستانی معاصر، عرصه بازتاب جریانهای فکری موجود در جامعه به شمار می آید. با وجود تنوع مکاتب داستان نویسی در جهان و تاثیر و تاثر آنها از یکدیگر، نمی توان حضور جریانهای بومی را در کشورهای شرقی نادیده گرفت. شکل گیری گفتمان پسااستعماری در تقابل با بنیان تفکر غربی، یکی از آنهاست. درحقیقت، گفتمان ضداستعماری استعمارزده، تلاشی در جهت واسازی تقابل «خود/ دیگری» نگرش غربی؛ یعنی تخریب بنیان تفکر «دیگری» پنداشتن جوامع شرقی و برتر انگاشتن«خود غربی»است. جلال آل احمد را بایست یکی از نمایندگان پیشگام (آوانگارد) این گفتمان در ایران به شمار آورد؛ چنانکه رویکرد او در عرصه نوشتار پسااستعماری، در آثار غیرداستانی «در خدمت و خیانت روشنفکران» و«غربزدگی» به اوج خود می رسد. با وجود اشارات محققان به استعمارستیزی آثار جلال، هنوز این گفتمان برجسته، در آثار داستانی او، علمی و عملی نقد نشده است. این پژوهش به شیوه ای توصیفی-تحلیلی با کاربست نظریه پسااستعماری تلاش می کند به مساله هایی از این دست پاسخ دهند: «کیفیت انعکاس گفتمان پسااستعماری آل احمد در داستان بلند «سرگذشت کندوها» چگونه است و چه اهدافی را دنبال می کند؟»؛ «نگرش تقابلی آل احمد با گفتمان غربی، ناظر برکدام وجه است: سیاسی-اجتماعی یا فرهنگی؟». مطابق نتایج این پژوهش، نشانه های درون و برون متنی گواه پسااستعماری بودن متن داستان «سرگذشت کندوها»ست. آل احمد در این اثر سمبلیک، استقلال فرهنگی را مقدمه استقلال سیاسی- اقتصادی ایران پس از کودتای 28 مرداد می داند. سرگذشت کندوها با ترویج گفتمان بومی «بازگشت به سنت و خودیابی هویتی و معرفتی»، تلاش آل احمد را در واسازی طرح تقابلی غرب/شرق نشان می دهد؛ کوششی که ناظر بر برانگیختگی عمومی برای رهایی ملت ایران از ایدئولوژی زدگی و تقدیرگرایی ناشی از حضور استعمار و استثمار در دهه چهل است.
    کلیدواژگان: داستان نویسی معاصر فارسی، نمادگرایی سیاسی، سرگذشت کندوها، جلال آل احمد، نقد پسااستعماری
  • اشرف خسروی*، محمود براتی، سیده مریم روضاتیان صفحه 75
    کهن الگوی سایه یکی از مهمترین موضوعات نظریه یونگ است. یونگ، سایه را جنبه منفی و حیوانی شخصیت و چکیده صفات ناخوشایندی می داند که با قوانین و قواعد زندگی خودآگاهانه مناسبتی ندارد و انسان مدام آنها را پنهان می کند. انسان برای رسیدن به کمال و تمامیتی که یونگ آن را تفرد می نامد، باید سایه را بشناسد و بدون آنکه آن را سرکوب نماید، آن را کنترل کند. در این پژوهش، کهن الگوی سایه در شاهنامه مورد بررسی قرار می گیرد و مصادیق بارز آن یعنی ضحاک و دیو سپید رمز شناسی می-شود. همچنین به جنبه های مثبت و منفی سایه و نقشی که در ایجاد انرژی روانی دارد و به ابعاد فردی و اجتماعی این کهن الگو پرداخته می شود. و به این نتیجه می رسد که اگرچه سایه جنبه تاریک و تیره روان است اما در بعد مثبت خود می تواندبه تقابل با خودآگاه قهرمان بپردازد وبا تضاد و تقابل با آن، منشا انرژی روانی و باعث تلاش قهرمان شود.
    کلیدواژگان: شاهنامه، یونگ، کهن الگو، سایه، نقد روانشناسانه
  • آرزو ابراهیمی دینانی* صفحه 103
    از آنجا که دستیابی به کمال، همواره مهمترین و متعالی ترین مقصد اهل معرفت بوده است، هر یک از آنان کوشیده اند تا کمال را تعریف کنند و ویژگی-های اصحاب کمال را برشمارند. عزیز بن محمد نسفی، عارف قرن هفتم هجری، از جمله نویسندگانی است که درباره این موضوع به تفصیل سخن گفته و با طرح آرا و دیدگاه های تازه ای در این باب، به تبیین ابعاد مختلف کمال انسانی، همچون راه های رسیدن به این مقصد، موانع و حجاب های راه و «بلوغ و حریت» -که از اصطلاحات بدیع وی است- پرداخته است. این نوشتار در پی حل تناقضات کلامی نسفی در برخی آراء وی از جمله التزام بلوغ با حریت- که در جایی بر لزوم همراهی این دو تاکید می کند و در جای دیگر از انسان آزاد نابالغ سخن به میان می آورد- به اثبات این نکته می پردازد که وی با در نظر گرفتن دو نوع حریت، پایه علم را از پایه کمال به عنوان اساس و زیربنای حریت جدا می سازد، چنانکه جایگاه دانای آزاد از مقام کامل آزاد مستقل و متمایز می گردد.
    علاوه بر آن، نسفی با جدا ساختن مقام «کاملان مکمل» از «کاملان» و اختصاص آن به انبیا و اولیای الهی و ورود به بحث پراهمیت نبوت و ولایت این مبحث را در دو محور اصلی تفوق ولی بر نبی یا نبی بر ولی تبیین می کند که تحلیل و گره گشایی از این تفوق معماگونه در این مقاله در قالب تفوق ولایت بر نبوت از یک سو و تفوق نبی بر ولی از سوی دیگر تعیین کننده دیدگاه حقیقی او در این موضوع است؛ چنانکه ارزیابی و تحلیل کلیتی از ویژگی های انسان کامل نزد وی و نیز آراء او درباره معاد اصلی کاملان تحت عنوان «عقل» یا «مقام معلوم»، به ما در تشخیص و تشریح بینش خاص او مدد می رساند. در پایان با بیان وجوه تمایز اندیشه نسفی با دیگران در موضوع کمال در ابعادی چون جامعیت و انسجام دیدگاه ها، ابداع اصطلاحات تازه، ذکر مراحل دوگانه برای سلوک، تبیین غایت کمال حقیقی در مقام رویت کماهی اشیاء برای سالکان و بالاخره رویکرد جدید او به علم و حکمت به عنوان مهمترین شرط رسیدن به کمال، جایگاه خاص این عارف بزرگ در تبیین و پردازش این موضوع عرفانی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
    کلیدواژگان: کمال، نسفی، بلوغ و حریت، ولایت و نبوت، انسان کامل
  • فیروز فاضلی، هدی پژهان* صفحه 147
    تقابل معنایی یکی از لوازم و عناصر بنیادین در بررسی معناشناختی و ساختاری آثار ادبی است که در قالب الگویی منسجم و نظام مند به کار گرفته می شود. درک این نظام و طرح اصلی که شبکه ای سازمان یافته را تشکیل می دهد کمک شایانی به شناخت جهان ذهن و زبان شاعر می کند. اگرچه این ساختار در زبان اقبال لاهوری از انسجام و یکپارچگی زبان شاعران رده نخست زبان و ادبیات فارسی همچون حافظ و مولانا برخوردار نیست، اما به سبب پیروی و تاثیرپذیری از بزرگانی چون مولوی در وزن و زبان و اندیشه، این ویژگی زبانی در شعر او پررنگ و برجسته شده است.
    بررسی دیدگاه پیروان مکتب ساختارگرایی و نظریه تثبیت قطب های دوگانه روش کار قرار گرفت. بر این مبنا ریشه های اندیشه تقابلی و نیز شبکه مضامین متقابل در کلیات اقبال بررسی شد و سرانجام شبکه نظام مند تقابل های معنایی کلیات او به تصویر کشیده شد.
    در کلیات اقبال لاهوری چندین حوزه تقابلی وجود دارد که هر یک در رده مفاهیم ارزشمند و بی ارزش، کفر و ایمان، خودی و بیخودی، عرفانی، عاشقانه قابل بررسی است.
    کلیدواژگان: تقابل معنایی، مضامین متقابل، ساختارگرایی، اقبال لاهوری
  • نجمه حسینی سروری*، یحیی طالبیان صفحه 167
    کلیله و دمنه از قدیم ترین نمونه های افسانه تمثیلی (فابل) است. فابل ها قصه هایی کوتاه با شخصیت های جانوری هستند که مانند انسان حرف می زنند و رفتار می کنند. فابل ها همچنین با نشان دادن برتری ها یا ضعف های اخلاقی انسان ها و مناسبات میان آنها، در قالب شخصیت هایی که از میان جانوران انتخاب می شوند، درس هایی انسانی را به مخاطب یادآوری می کنند. تقلید مسخره آمیز رفتار آدمی و نسبت دادن آن به حیوانات، یکی از شیوه های اساسی آفرینش طنز است و به این اعتبار، کلیت متن کلیله و دمنه را می توان در رده آثار مطایبه آمیز و بویژه طنزهای اخلاقی و اجتماعی قرارداد که راویان آن از شگرد حیوان نمایی انسان برای مطرح کردن انحطاط اخلاقی و اجتماعی نوع بشر و نیز مردمان زمانه خود بهره می برند.
    علاوه بر شیوه طنزپردازی در کلیت اثر که مبتنی بر حیوان نمایی است، راویان کلیله و دمنه از شگردهای دیگری نیز برای خلق وضعیت مضحک بهره برده اند. شگردهایی مثل پایان غیرمنتظره، واژگونگی موقعیت و یا حضور شخصیت مضحک، ابله یا زیرک، در ماجرا که با حسابگری های ناشیانه و نتیجه گیری های نادرست و یا ترفندهای زیرکانه و پیش بینی های درست خود و... ماجرایی خنده دار را خلق می کنند. بررسی ها بیانگر آن است که بسامد طنز بیشتر از هزل است و در آفرینش مطایبه، از حضورشخصیت ابله به مراتب بیش از خلق موقعیت مضحک استفاده شده است.
    کلیدواژگان: کلیله و دمنه، مطایبه (هزل، هجو، طنز)، فابل (افسانه تمثیلی)، شگردهای خلق وضعیت مضحک
  • سجاد نجفی بهزادی*، جهانگیر صفری، مسعود رحیمی صفحه 201
    شاهنامه فردوسی از شاهکارهای ادبی جهان و بزرگترین میراث فرهنگی ایرانیان است. این کتاب آکنده از مسایل و آموزه های اخلاقی، فرهنگی و تربیتی است. بهره مندی از این مفاهیم و آموزه ها به گروه خاصی از جامعه (بزرگسالان) محدود نمی شود، نوجوانان نیز برای آشنایی با هویت ملی خود به پیوند عمیق با شاهنامه نیاز دارند. شاهنامه، نوجوانان را با تمدن، فرهنگ و گذشته پر افتخار کشور خویش آشنا می سازد. این آشنایی و ارتباط درگرو انجام بازنویسی های مناسب و خلاق از این اثر ارزشمند است. هدف این پژوهش بررسی و مقایسه چند متن بازنویسی شده (ساده و خلاق) از شاهنامه فردوسی، از دیدگاه اصول مهم داستانی (طرح، شخصیت پردازی، درون مایه، زاویه دید و صحنه پردازی) برای ارزیابی تفاوت ها و شباهت های ساختاری متن اصلی با متن بازنویسی شده و دست یافتن به اصول و شیوه های بازنویسی خلاق و مناسب برای گروه سنی نوجوان است.
    کلیدواژگان: شاهنامه، بازنویسی متون کهن، عناصر داستان، ادبیات کودک و نوجوان
  • مریم شعبانزاده* صفحه 241
    یکی از مباحث مهم زندگی اجتماعی صوفیه در قرن ششم، آداب مریدی و مرادی و به طریق اولی اعتقاد به ولایت پیران است. «مرید» یا سالک نوپا «مراد» یا شیخی را در خانقاه برای تعلیم و طی طریق می یافت تا با تلمذ نزد او راه های وصول به حقیقت الهی را دریابد. این نظام تربیتی علیرغم دستپرورده های کمال یافته ای که به جامعه بشری عرضه کرده است، در بستر های اجتماعی گوناگون و دوره های مختلف، با فاصله گرفتن از اهداف صوفیان راستین، انحراف و کژروی هایی را نیز شاهد بوده است.
    این تحقیق، به آسیب شناسی آن دسته از شیوه های تربیتی صوفیه که منجر به فاصله گرفتن برخی صوفیان متاخر از مشی و مرام صوفیان متقدم گشت،می پردازد. محدوده مورد مطالعه، مجموعه اقوال مشایخ، مندرج در متون معتبرمنثور و منظوم صوفیه از قدیمترین ایام است. فرضیه تحقیق مبتنی بر آن است که هرچند صوفیان در قرون اولیه با خلوص به وادی عرفان و تصوف گام نهاده بودند، ولی وجود مولفه هایی در سنت عرفانی صوفیه که نظام تربیتی بسته رابطه مرید و مراد را تعیین می کرد،موجب شد که صوفیان از مسیر اصلی فاصله گیرند. در حقیقت، نظام تربیتی صوفیان هسته اولیه انحراف را در بطن خود داشت. زیرا با سرسپاری مرید به تعالیم مراد، وی در نظامی استبدادی و بی چون و چرایی قرار می گرفته که کرامت انسانی اوبه فراموشی سپرده می شده و اختیار اعمال و آزادی اراده ازوی سلب می گردیده است. چنین شیوه ای با اصول اساسی اسلام مباینت دارد.
    کلیدواژگان: مرید، مراد، صوفی نمایان، آسیب شناسی، خانقاه، نظام آموزشی صوفیه
  • بهزاد اتونی*، مهدی شریفیان صفحه 271
    در روانشناسی تحلیلی یونگ، روان، به سه بخش: خودآگاه، ناخودآگاه فردی و ناخودآگاه جمعی تقسیم می گردد. ناخودآگاه جمعی، مربوط به یک فرد نیست بلکه بین همه مردم، از نژادها و فرهنگهای مختلف، مشترک است. این ناخودآگاه جمعی، مخزنی است برای کهن نمونه ها، که از ادوار کهن، نسل به نسل به ما رسیده است. یکی از این کهن نمونه ها که جایگاهی بس ویژه، در مکتب روانشناسی تحلیلی یونگ دارد، «فردیت» یا «تفرد» است. رشد و بالش این کهن نمونه در فرد، باعث می گردد که شخص به تمامیت و یکپارچگی روانی دست یابد و به نوعی خود شناسی نائل آید؛ و این «خودشناسی» و «فردیت» هنگامی رخ می دهد که فرد، فقط به بخش خودآگاه روان خویش توجه ننماید، بلکه سفری نیز به عالم ناخودآگاهی خویش داشته باشد و با عناصر ناشناخته آن روبه رو گردد، و در فرجام، میان خودآگاه و ناخودآگاه خویش، سازش و آشتی برقرار نماید.
    بهمن نامه حکیم ایرانشاه بن ابی الخیر، یکی از داستانهای اسطوره ای و حماسی است که در بخش سوم آن، قهرمان داستان، بهمن، با قدم نهادن به عالم ناخودآگاهی و توجه به پیغامهای «خود») (Self، به یکپارچگی و تمامیت روانی دست می یابد و به اصطلاح روانشناسان، به «فردیت» می رسد. وی برای رسیدن به فردیت، مراحلی را پشت سر می نهد، که در این جستار، از دیدگاه روانشناسی تحلیلی یونگ، به آن پرداخته می شود.
    کلیدواژگان: ناخودآگاه جمعی، کهن نمونه، بهمن، فردیت
  • مجتبی گلی آیسک* صفحه 301
    زندگی کاووس کیانی در شاهنامه با داستان هایی چون داستان زاده شدن رستم، جنگ مازندران و هفت خوان رستم، داستان رستم و سهراب، و داستان سیاووش گره خورده؛ و در میان ده هزار بیت به صورت پررنگ و کم رنگ ترسیم شده است. جستجوی دقیق در این ابیات موجب می شود که خصوصیات و بازتاب های شخصیتی کاووس بخوبی نمایان شود. مسلما با دسته بندی و ارزیابی این ویژگی ها، آسان تر می توان به لایه های درونی شخصیت وی نفوذ کرد.
    آنچه کاووس را با سایر پادشاهان شاهنامه متفاوت ساخته، جلوه های متضاد شخصیتی وی است: از سویی اهورایی صفت، دارای فره ایزدی، و اهل کاوش و نیایش، و از دیگر سو اهریمنی خو، خودکامه، جنگ طلب و کم خرد است. برخی از صفت های نسبت داده شده به کاووس تنها صفت وی نیست و اغلب شاهان شاهنامه این ویژگی ها را دارند در حالی که برخی از صفات، مخصوص کاووس شاه است. اشاره مختصر به هر دو دسته صفات برای روشن تر شدن ابعاد شخصیتی کاووس در شاهنامه ضروری است و این صفات را می توان به دو دسته عام و خاص تقسیم کرد. به علاوه برخی از این صفات مثبت و اهورایی و برخی منفی و اهریمنی است. از اینرو نیز می توان صفات کاووس را با کمی اغماض، به دو دسته مثبت و منفی تقسیم-کرد. در این پژوهش، ابتدا صفات مثبت شخصیت کاووس، سپس صفات منفی وی مورد ارزیابی قرار می گیرد. در پایان، در جدولی جداگانه به عام و خاص بودن این صفات مثبت و منفی اشاره می شود.
    کلیدواژگان: کاووس، شاهنامه فردوسی، شخصیت شناسی، فره ایزدی، دیو
  • محبوبه اظهری* صفحه 341
    این مقاله جستاری تحقیقی در مورد تاثیر داستان جمشید و خورشید، اثر سلمان ساوجی، بر رشد روانی کودکان و نوجوانان است. قصه های عامیانه یکی از گونه های غنی و محبوب در ادبیات هر قوم و ملتی است که از پایگاه محکمی در میان مردم برخوردار هستند. هدف این مطالعه بررسی تاثیرات فراوان این داستان در رشد طبیعی کودکان و راهنمایی آنان به طور غیر مستقیم در حل تعارضات درونی است. در این پژوهش نشان داده می شود که قصه جمشید و خورشید که در حیطه داستان های پریان قراردارد بخوبی با کودکان ارتباط برقرار می کند و بسیاری از تعارضات و کشمکش های درونی آنها را در خود منعکس می سازد. با توجه به قابلیت های این اثر در تحلیل روانشناسانه، این داستان از منظر روانشناسان برجسته: زیگموند فروید، برونو بتلهایم و گوستاو یونگ بررسی شد. مثنوی جمشید و خورشید داستان سفر پر مخاطره پسر نوجوانی است که از خانواده خود جدا می شود و به دنیایی خطرناک پا می گذارد تا بتواند به معشوق خود دست یابد. این داستان، تجلی استقلال خواهی نوجوان و تلاش او در به دست آوردن هویت است. داستان جمشید و خورشید به کودک می آموزد غلبه بر خواسته های جسمانی و توجه به فرامن راه دستیابی او به موفقیت و کسب هویت است. این گونه آموزش و راهنمایی به کودک به صورت غیرمستقیم تاثیر فراوانی بر کودک دارد. قصه مستقیما به او امر و نهی نمی کند بلکه او را درحل مشکلات درونی به نحو بهتری راهنمایی می کند. او دیگر نمی تواند تنها به پدر و مادر خود متکی باشد بلکه باید هویتی مستقل برای خود کسب کند و دوران کودکی را به سلامت پشت سر بگذارد. هماهنگی نیروهای درونی و حل تعارضات درونی مهمترین پیام این داستان است.
    کلیدواژگان: قصه های پریان، جمشید وخورشید، رشد روانی کودک، کسب فردیت، سلمان ساوجی
  • مژده حاج احمدی پور رفسنجانی*، محسن پور مختار صفحه 370
    «جلال الدین حافظ سعد تبریزی» ملقب به «سعدالله» از شعرای فارسی گوی و متصوف قرن نهم هجری است. از شرح حال او اطلاع چندانی در دست نیست جز اینکه وی مرید قاسم انوار بوده و به دلایلی که بر ما پوشیده است؛ مورد غضب مراد خود قرار گرفته و از خانقاه رانده شده است. آنچه از اشعار دیوان شاعر مستفاد می شود این است که وی به احتمال قوی شیعه مذهب و اهل تبریز بوده و به خراسان، کرمان و عراق نیز مسافرت هایی داشته است. او شاعری با مشرب قلندری بوده و در اشعارش قلندر و قلندریان را ستوده است. از دو نسخه خطی موجود این دیوان یک نسخه در کتابخانه مجلس شورای اسلامی و دیگری در موزه بریتانیا نگهداری می شود. دیوان او شامل 6 قصیده، 426 غزل، یک مستزاد و یک مخمس، 26 قطعه، 352 رباعی و بیش از 611 معماست. حافظ سعد در اشعارش از بسیاری از شعرای پیشین و معاصر خود تاثیر پذیرفته است. از شعرای پیشین که تاثیر اشعار آنان در دیوان وی به طور آشکار قابل مشاهده است، حافظ و سعدی شیرازی، خواجو، امیر خسرو دهلوی و عطار را می توان نام برد و از شعرای معاصر با وی می توان از: کمال خجندی، جامی و قاسم انوار یاد کرد.
    کلیدواژگان: حافظ سعد تبریزی، تاثیر پذیری، ادبیات تطبیقی، کمال خجندی، شعر قلندری