فهرست مطالب

پژوهش در نشخوار کنندگان - سال یکم شماره 4 (زمستان 1392)

مجله پژوهش در نشخوار کنندگان
سال یکم شماره 4 (زمستان 1392)

  • تاریخ انتشار: 1392/12/13
  • تعداد عناوین: 12
|
  • صادق هاشمی، مهدی دهقان بنادکی*، مهدی گنج خانلو، ابوالفضل زالی، حمید کهرام صفحات 1-18

    هدف از انجام این آزمایش بررسی تاثیر تغذیه منابع مختلف چربی در دوره آماده به زایش بر سنجش جمعیت و اندازه فولیکول های تخمدان و اندازه گیری فراسنجه های خونی مرتبط با وضعیت انرژی بدن در پس از زایش در گاوهای هلشتاین بود. بدین منظور 12 راس گاو آبستن شیری هلشتاین(که حدود 30 روز به زایش آن ها باقی مانده بود) انتخاب و وارد آزمایش شدند. گاوها در سه تیمار آزمایشی به صورت تصادفی توزیع گشتند که شامل: 1) کنترل (منبع کربو هیدراتی)، 2) مکمل پودر چربی، 3) سویای حرارت داده شده بودند. جیره ها از لحاظ مقدار پروتئین یکسان و از لحاظ سطح انرژی متفاوت بودند. برای بررسی وضعیت متابولیکی گاوها در دوره انتقال، نمونه خون از همه گاو ها در روزهای 21-، 14-، 7-، 1،7،14،21 مربوط به زایش گرفته شد همچنین ماده خشک مصرفی و نمره بدنی دام ها اندازه گیری گردید. برای بررسی عمل کرد چرخه تخمدان، گاوها بصورت روزانه درروزهای 30 تا 40 و 60 تا 70 بعد از زایش مورد اولتراسونوگرافی تخمدان قرار گرفتند. در بخش فراسنجه های خونی، تنها تفاوت معنی داری در غلظت گلوکز پلاسما، مشاهده گردید غلظت گلوکز در گاوهای تغذیه کننده از منبع دانه سویا نسبت به گروه کنترل بالاتر بود. عمل کرد تخمدانی در گاوهای تغذیه کننده با منبع دانه ی سویای حرارت داده شده نسبت به گروه مکمل پودر چربی، به طور معنی داری بالاتر بود. تفاوت معنی داری در ماده خشک مصرفی و تغییرات نمره بدنی مشاهده نشد.

    کلیدواژگان: دانه سویای حرارت داده شده، دوره آماده به زایش، اسیدهای چرب، چرخه تخمدانی
  • فاضل مسلمی پور، فرید مسلمی پور، یوسف مصطفی لو صفحات 19-30
    در این تحقیق اثر افزودن پروبیوتیک و سینبیوتیک به آغوز و شیر بر انتقال غیرفعال ایمیونوگلوبین ها به گوساله و شاخص های عملکرد مورد بررسی قرار گرفت. شانزده راس گوساله نر هلشتاین تازه متولد شده در چهار گروه تیماری در قالب طرح کاملا تصادفی به مدت 48 روز استفاده گردید. تیمارها شامل 1) آغوز و شیر بدون افزودنی (شاهد)، 2) آغوز و شیر با افزودن 5/2 گرم پروبیوتیک روزانه (سطح توصیه شده)، 3) آغوز و شیر با افزودن 5 گرم پروبیوتیک روزانه و 4) آغوز و شیر با افزودن سینبیوتیک (5/2 گرم پروبیوتیک و 25 گرم پری بیوتیک روزانه) بود. آغوزدهی بلافاصله بعد از تولد و سه بار در روز انجام گرفت. خونگیری در روز های صفر، 1، 8، 16 و 48 انجام شد. نتایج نشان داد که غلظت ایمیونوگلوبولینG خون در تیمارهای پروبیوتیک بطور معنی داری بیشتر از گروه شاهد و سینبیوتیک بود (001/0P<) که بالاترین سطح در گروه 5/2 گرم پروبیوتیک دیده شد. تفاوت معنی داری بین تیمارها در غلظت پروتئین تام خون مشاهده نشد. مصرف خوراک آغازین در گروه شاهد نسبت به سایر گروه ها به طور معنی داری بیشتر بود. استفاده از پروبیوتیک باعث افزایش معنی دار در افزایش وزن گوساله ها دوره شد (05/0P<). ضریب تبدیل غذایی با افزودن پروبیوتیک نسبت به گروه های شاهد و سینبیوتیک به طور معنی داری بهبود یافت (05/0P<). تیمارهای آزمایشی تاثیر معنی داری بر نمره مدفوع و نمره سلامتی نداشتند. در مجموع، افزودن پروبیوتیک به تنهایی به آغوز و شیر به عنوان روشی موثر برای افزایش جذب ایمیونوگلوبولین ها و عملکرد گوساله بوده و سطح توصیه شده برای دستیابی به آن کافی است.
    کلیدواژگان: آغوز، پروبیوتیک، سینبیوتیک، ایمیونوگلوبولین ها، گوساله
  • حمیدرضا علی پور، حمید امانلو صفحات 31-46
    به منظور مقایسه اثرات سطوح مختلف دانه سویا برعملکرد گاوهای شیری هلشتاین شیرده در اوایل شیردهی،15راس گاو چند بار زایش کرده با میانگین وزن 50±630کیلوگرم و روزهای شیردهی 40±50روز انتخاب و براساس فاصله از زایش به سه جیره آزمایشی(تیمارها) به طور تصادفی اختصاص یافتند. جیره ها کاملا مخلوط شده و در حد اشتها تغذیه شدند. گاوها سه بار در روز دوشیده و تولید شیر روزانه ثبت و نمونه گیری شیر جهت تعیین ترکیبات به صورت هفتگی و نمونه گیری خون و مایع شکمبه در هفته پایانی انجام شد. میانگین ماده خشک مصرفی گاوها به طور معنی داری با افزایش سطح دانه سویا افزایش یافت(02/0=P). تولید شیر خام در جیره های حاوی صفر،5/7 و 15درصد دانه سویا به ترتیب9/29، 9/28و 7/28 و تولید شیر تصحیح شده براساس 4درصد چربی به ترتیب4/27، 2/29 و 7/28کیلوگرم در روز بود که اختلاف معنی داری نداشتند. درصد چربی، پروتئین، مواد جامد بدون چربی و کل مواد جامد شیرتحت تاثیر تیمارها قرار نگرفت. میانگین تغییر وزن به ازای وزن بدن به ترتیب 2/0، 8/1 و2/4درصد بود که تفاوت معنی داری داشت. کل فعالیت جویدن به ازای کیلوگرم ماده خشک مصرفی در جیره حاوی 5/7درصد دانه سویا به طور معنی داری کاهش یافت. غلظت متابولیت های خون بجز گلوکز و فسفر در بین جیره ها اختلاف معنی داری نداشتند، با توجه به افزایش تغییر وزن بدن و بهبود امتیاز وضعیت بدنی در جیره های حاوی دانه سویا و همچنین مقدار انرژی مندرج در جداولNRC(2001،دانه سویا می تواند مشکل کمبود انرژی در گاوهای شیری شیرده را مرتفع سازد.
    کلیدواژگان: دانه کامل سویا، تولید شیر، گاو شیری، دوره شیردهی
  • محسن ساری، رضا بیضایی، محمد بوجارپور، مرتضی چاجی، موسی اسلامی صفحات 47-65
    به منظور بررسی اثرات جایگزینی بخشی از نشاسته با فیبر محلول در شوینده خنثی، 16 راس بره نر در قالب طرح کاملا تصادفی طی 90 روز مورد استفاده قرار گرفت. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از 1- تیمار شاهد (فاقد تفاله چغندر)، 2- 18 درصد تفاله چغندر، 3 - 36 درصد تفاله چغندر و 4- 54 درصد تفاله چغندر (فیبر محلول بالا). قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی در تیمار یک بیشترین و در تیمار چهار کمترین مقدار را نشان دادند. با افزایش تفاله چغندر قند در جیره قابلیت هضمNDF و ADF افزایش معنی داری نشان داده و در تیمار چهار بیشترین مقدار مشاهده گردید. غلظت نیتروژن آمونیاکی مایع شکمبه کاهش معنی‮داری را از تیمار 1 به تیمار 4 نشان داد. در بررسی خصوصیات لاشه بیشترین وزن لاشه گرم در تیمار 1 و کمترین مقدار در تیمار 4 بدست آمد. تیمار 3 بیشترین وزن شکمبه پر و تیمار 1 بیشترین وزن شکمبه خالی را داشتند. کل چربی لاشه با افزایش میزان تفاله چغندر قند در جیره بطور معنی داری کاهش یافت. پتانسیل گاز تولید شده اختلاف معنی‮داری بین تیمار‮ها نداشته ولی نرخ تولید گاز کاه و پیت نیشکر تفاوت معنی‮داری داشتند. نتایج این آزمایش نشان می دهد که جایگزینی نشاسته با فیبر محلول از منبع تفاله چغندرقند تا سطح 36 درصد، می‮تواند بهبود قابلیت هضم بخش فیبری جیره و کاهش نسبی غلظت نیتروژن آمونیاکی مایع شکمبه را به دنبال داشته باشد اما سطح 54 درصد تفاله در جیره نمی تواند همانند جیره با نشاسته بالا از رشد حمایت نماید.
    کلیدواژگان: منبع انرژی جیره، قابلیت هضم، تولید گاز، گوسفند
  • فرزاد قنبری، تقی قورچی، مریم ابراهیمی، سمانه اربابی صفحات 65-80
    این پژوهش به منظور تعیین ترکیبات شیمیایی موجود در روغن های اسانسی سیر و میخک و مقایسه فعالیت ضدمیکروبی آنها با نانوسیلور و آنتی بیوتیک های رایج در دامپزشکی انجام گرفت. گیاهان سیر و میخک پس از جمع آوری اسانس گیری شدند. ترکیب شیمیایی اسانس ها با استفاده از گاز کروماتوگرافی تعیین شد. دی آلیل دی سولفید و اوژنول به ترتیب بیشترین ترکیبات موجود در روغن های اسانسی سیر و میخک بودند. روغن های اسانسی سیر، میخک و نانو نقره در 5 سطح (5/0، 1، 2، 4 و 8 میکرولیتر)، و آنتی بیوتیک های رایج در دامپزشکی به دیسک های کاغذی استریل تزریق شدند. دیسک ها بر روی محیط مولر هینتون آگار کشت شده با مایع شکمبه، قرار داده شدند. بعد از 24 ساعت، قطر هاله عدم رشد با ریزسنج اندازه-گیری شد. قطر هاله عدم رشد تیمارهای مختلف اختلاف معنی داری با یکدیگر داشتند (05/0>P). ترکیب نئومایسین+ اکسی تتراسایکلین و اکسی تتراسایکلین به ترتیب با هاله عدم رشدی برابر با 033/38 و 02/25 میلی متر دارای بیشترین خاصیت ضد میکروبی بودند (05/0>P). هاله عدم رشد حاصل از نانو نقره و روغن اسانسی میخک با غلظت 8 میکرولیتر به صورت معنی-داری بزرگتر از هاله عدم رشد آنتی بیوتیک نئومایسین بود (05/0>P). اثر ضدمیکروبی نانو نقره تنها در غلظت های 5/0 و 8 میکرولیتر به صورت معنی داری از روغن اسانسی میخک بیشتر بود (05/0>P).
    کلیدواژگان: فعالیت ضد میکروبی، روغن اسانسی، سیر، میخک، نانوسیلور
  • مجتبی زاهدی فر، حسن فضائلی، ابوالفضل عباسی، ناصر تیمور نژاد صفحات 81-96
    هدف از انجام این تحقیق مقایسه ارزش غذایی کاه دو رقم (شیراز و پیشتاز) و دو لاین (C-79-15، M-79-7) گندم به منظور انتخاب رقم و لاین برتر بود. نمونه های بوته های گندم پس از جداسازی خوشه مورد تفکیک ریخت شناسی قرار گرفتند و ترکیبات شیمیایی آنها اندازه گیری شد. تخمیر پذیری نمونه ها با استفاده از روش آزمایشگاهی تولید گاز تعیین گردید. نتایج نشان داد که رقم شیراز نسبت به رقم پیشتاز دارای برگ و گره بیشتر و ساقه کمتر بود. اختلافی از نظر درصد برگ و ساقه در دو لاین مورد مطالعه وجود نداشت ولی درصد گره در لاین M-79-7 بیشتر از لاین C-79-15 (02/9 در مقابل 62/7) بود. مقدار فیبر نامحلول در شوینده خنثی و فیبر خام در کاه رقم پیشتاز به طور معنی داری بیشتر از رقم شیراز (00/78 و 33/44 درصد در مقابل 6/75 و 6/41 درصد) بود. کاه دو رقم و نیز اجزاء ریخت شناسی آنها از نظر مقدار تولید گاز اختلاف معنی داری نداشتند. کاه دو لاین و نیز اجزاء ریخت شناسی آنها از نظر مقدار تولید گاز اختلاف معنی داری نداشتند به استثنای گره که در ساعات 48، 72 و 96 ساعت اختلاف معنی داری مشاهده گردید. نتایج نشان دادند که ترکیب شیمیایی و تخمیر پذیری کاه ارقام و لاین های گندم مشابه یکدیگر بود. دو رقم و دو لاین اختلافی از نظر ارزش غذایی نداشتند ولی از آنجا که نسبت کاه به بوته در رقم شیراز و در لاین M-79-7 بطور معنی داری بیشتر از رقم و لاین دیگر بود (05/0< p) به عنوان رقم و لاین برتر انتخاب گردیدند.
    کلیدواژگان: کاه گندم، رقم، لاین، ترکیبات شیمیایی، تخمیر پذیری
  • وحیده وحدت منش، داریوش علیپور *، محمد یوسف علیخانی، حسن علی عربی صفحات 97-108

    اسیدوز شکمبه ای در نشخوارکنندگان می تواند پس از مصرف کربوهیدرات های سریع التخمیر رخ دهد که به دلیل تولید بیش از حد اسید لاکتیک منجر به از بین رفتن تعادل میکروبی و کاهش pH شکمبه می شود. مصرف بالای این کربوهیدرات ها با تاثیر بر میکروارگانیسم های شکمبه باعث تجمع لاکتات در محیط شکمبه می شود و در نهایت ممکن است اسیدوز ایجاد کند. به منظور شناسایی باکتری های تولید کننده لاکتات تعداد 30 جدایه از مایع شکمبه 3 راس گوسفند نر مهربان (با جیره شامل 60 درصد کنسانتره و 40 درصد علوفه یونجه تغذیه می شدند) با استفاده از محیط کشت اختصاصی جداسازی گردیدند. خصوصیات جدایه ها بر اساس رنگ آمیزی گرم، دارا بودن کاتالاز، تولید ایندول و تخمیر برخی از قندها مورد بررسی قرار گرفت. شناسایی این جدایه ها براساس توالی های نوکلئوتیدی ژن rRNA S16 انجام گرفت. برای تعیین یکنواختی ژنتیک جدایه ها از آزمون RFLP استفاده شد. بر اساس اطلاعات به دست آمده از پایگاه اطلاعاتی بانک ژنی نزدیک ترین گونه ها به جدایه ها استرپتوکوکوس ماسدونیکوس، استرپتوکوکوس لوتشیا، انتروکوکوس فکالیس و اشریشیا فرگوسنی (بیش از 99 درصد شباهت) بودند.

    کلیدواژگان: باکتری تولید کننده ی اسیدلاکتیک، ژن S rRNA16، استرپتوکوکوس ماسدنیکوس، استرپتوکوکوس لوتشیا، انتروکوکوس فکالیس
  • علیرضا شهدادی، سعید حسنی، داوود علی ساقی، مجتبی آهنی آذری، علیرضا اقبال، عطیه رحیمی صفحات 109-126
    در این تحقیق، از رکورد های متعلق به 64220 راس گاو شیری نژاد هلشتاین در دوره اول شیرواری استفاده گردید. داده های مذکور مربوط به 749 گله بوده که طی سال های 1375 تا 1388 توسط مرکز اصلاح نژاد و بهبود تولیدات دامی کشور جمع-آوری شده بود. صفات مورد بررسی شامل صفات تولیدی (تولید شیر 305 روز، درصد چربی شیر 305 روز، درصد پروتئین شیر 305 روز و طول دوره شیردهی) و صفات تولید مثلی (طول دوره خشکی، سن هنگام اولین زایش، فاصله گوساله زایی و روز های باز) بود. تجزیه و تحلیل ژنتیکی صفات مورد بررسی با استفاده از روش حداکثر درست نمایی محدود شده توسط نرم-افزار DFREML انجام شد. وراثت پذیری تولید شیر، درصد چربی شیر، درصد پروتئین شیر و طول دوره شیردهی به ترتیب 197/0، 282/0، 333/0 و 031/0 و وراثت پذیری طول دوره خشکی، سن هنگام اولین زایش، فاصله گوساله زایی و روز های باز به ترتیب 015/0، 079/0، 035/0 و 036/0 برآورد گردید. همبستگی های ژنتیکی بین صفات تولیدی در دامنه 52/0- (تولید شیر و درصد چربی شیر) تا 74/0 (درصد چربی و درصد پروتئین شیر) و بین صفات تولید مثلی در محدوده 07/0 (سن هنگام اولین زایش و فاصله گوساله زایی) تا 95/0 (روزهای خشکی و فاصله گوساله زایی) برآورد گردید. همبستگی های ژنتیکی برآورد شده بین صفات تولیدی و تولید مثلی در دامنه 63/0- (تولید شیر و طول دوره خشکی) تا 96/0 (طول دوره شیردهی و فاصله گوساله زایی) بود. با توجه به همبستگی ژنتیکی قوی و نامطلوب بین صفات تولیدی و تولید مثلی، طراحی برنامه های انتخاب در گاو های شیری بر اساس ترکیبی از این صفات توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: صفات تولیدی، صفات تولید مثلی، همبستگی ژنتیکی و فنوتیپی، گاوهای هلشتاین ایران
  • خبات خیرآبادی، صادق علیجانی صفحات 127-142
    هدف این مطالعه مقایسه روش های آماری حداکثر درست نمایی محدود شده و بیزی در ارزیابی مولفه های (کو)واریانس صفات تولیدی گاوهای هلشتاین ایران با استفاده از مدل حیوانی رگرسیون تصادفی چند صفتی بوده است. داده ها شامل 181226 رکورد روز آزمون نخستین دوره شیردهی جمع آوری شده از 21469 گاو شیری بود. مدل شامل گله- سال- فصل زایش، سال- ماه رکورد برداری، نمره سلول های بدنی، سن در موقع زایش، و تعداد دفعات دوشش به عنوان اثرات ثابت و ضرایب رگرسیون تصادفی برای ژنتیک افزایشی و محیط دائمی بوده است. برای روش حداکثر درست نمایی محدود شده وراثت پذیری روز آزمون شیر تولیدی در اواسط دوره (30/0) نسبت به اوایل (08/0) یا اواخر (23/0) دوره شیردهی بیشتر، اما در مورد روش بیزی بیشترین مقدار برای انتهای دوره شیردهی مشاهده شد (31/0). محدوده همبستگی های ژنتیکی 305 روز بین صفات از 502/0- (مقدار شیر- درصد پروتئین) تا 712/0 (درصد چربی- درصد پروتئین) برای روش حداکثر درست نمایی محدود شده و از 525/0- (مقدار شیر- درصد پروتئین) تا 703/0 (درصد چربی- درصد پروتئین) برای روش بیزی متغیر بود. واریانس های باقی مانده صفات تولیدی برای روش اول، 005/0 (مجذور درصد) تا 64/0 (مجذور کیلوگرم) بیشتر از این مقادیر برای روش دوم بوده است.
    کلیدواژگان: حداکثر درست نمایی محدود شده، بیزی، رگرسیون تصادفی، مدل روز آزمون چند صفتی
  • بهاره طاهری، سیما ساور سفلی، بهاءالدین عالم زاده، محمدرضا مشایخی صفحات 143-156
    در تحقیق حاضر به منظور برآورد پارامترهای ژنتیکی و روند ژنتیکی، فنوتیپی و محیطی وزن تولد و وزن از شیرگیری گوساله های نژاد نجدی از 1249 رکورد جمع آوری شده این صفات در ایستگاه پشتیبانی گاو نجدی معاونت بهبود تولیدات دامی سازمان جهاد کشاورزی استان خوزستان طی سال های 1369 تا 1384استفاده گردید. مولفه های واریانس و پارامترهای ژنتیکی و پیش بینی های نااریب خطی از ارزش های اصلاحی صفات با استفاده از مدل حیوانی با اثر ژنتیکی افزایشی مستقیم و مادری، به عنوان مناسب ترین مدل و به روش حداکثر درستنمایی محدود شده بدون مشتق گیری برآورد شد. روندهای فنوتیپی، ژنتیکی و محیطی به صورت تابعیت میانگین مقادیر فنوتیپی، ارزش اصلاحی و محیطی بر سال تولد گوساله ها محاسبه شد. وراثت پذیری مستقیم برای وزن تولد و وزن از شیرگیری، به ترتیب 11/0 ± 37/0 و 06/0 ± 13/0 و وراثت پذیری مادری برای هر دو صفت به ترتیب04/0 ± 08/0 و 06/0 ± 1/0 بدست آمد. روند فنوتیپی صفات وزن تولد و وزن از شیرگیری به ترتیب 05/0 ± 07/0 کیلوگرم و 3/0 ± 21/0 کیلوگرم، روند ژنتیکی افزایشی مستقیم این صفات به ترتیب 01/0 ± 06/0 کیلوگرم و 04/0 ± 13/0 کیلوگرم، روند ژنتیکی افزایشی مادری به ترتیب 005/0 ± 03/0 کیلوگرم و 01/0 ± 13/0 کیلوگرم و روند محیطی صفات مذکور نیز به ترتیب 06/0 ± 02/0 کیلوگرم و 3/0 ± 04/0 کیلوگرم در سال برآورد شد.
    کلیدواژگان: روند ژنتیکی، روند محیطی، گاو نجدی، وزن تولد و وزن از شیرگیری
  • کیان پهلوان افشار، مختار علی عباسی، مهدی امین افشار، محمود وطن خواه، حسن صادقی پناه صفحات 157-176
    به منظور ارزیابی اقتصادی و برآورد ضرایب اقتصادی صفات مهم گوسفند نژاد زندی از مدل زیست اقتصادی استفاده شد. برای برآورد پارامتر های اقتصادی مورد استفاده در معادلات زیست- اقتصادی و محاسبه ضرایب اقتصادی، دو گله گوسفند زندی در شهرستان ورامین با روش پرورش روستایی با ظرفیت 500 و 450 راس میش داشتی از شهریور 1389 تا شهریور 1390 مطالعه شد. صفات مورد مطالعه برای برآورد ضرایب اقتصادی شامل وزن تولد، وزن شیرگیری، وزن شش ماهگی، ماندگاری تا شش ماهگی، تعداد بره در هر زایش و باروری بودند. برای آزمون حساسیت ضرایب اقتصادی به تغییر قیمت نهاده ها و ستانده ها در مدل زیست-اقتصادی، هزینه خوراک، قیمت وزن زنده دام وبه صورت توام، 20 درصد(±) تغییر داده شد. نتایج تحلیل اقتصادی نشان داد که میانگین نسبت تغذیه به کل هزینه ها و میانگین نسبت هزینه مدیریت به کل هزینه ها در روش پرورش روستایی گوسفند زندی به ترتیب 5/64 و 2/33 درصد و میانگین سود به ازای یک راس میش مولد 1109594 ریال می باشد. ضرایب اقتصادی برآورد شده برای تمامی صفات مثبت بود. زمانی که ضرایب اقتصادی با افزایش یک درصدی در میانگین صفات محاسبه گردید، صفات با اهمیت به ترتیب باروری، تعداد بره به ازای هر زایش، وزن شش ماهگی، ماندگاری تا شش ماهگی، وزن از شیر گیری و وزن تولد بود. با افزایش و یا کاهش قیمت وزن زنده دام و هزینه های خوراک در این روش پرورشی به میزان 20 درصد، ضرایب اقتصادی صفات 21- 18 درصد افزایش یا کاهش یافت.
    کلیدواژگان: ضرایب اقتصادی، مدل زیست - اقتصادی، پرورش روستائی، گوسفند، نژاد زندی
  • احمدرضا یزدانی، محمدرضا حقیقت نژاد، حامد رفیعی صفحات 177-194
    در این تحقیق با توجه به نقش تولید شیر و پرورش صنعتی گاوشیری در امنیت غذایی و تولید ناخالص ملی و همچنین جایگاه استان اصفهان در بخش دامپروری کشور ایران، به بررسی شاخص های اقتصادی تولید شیر در شهرستان اصفهان، پرداخته شده است. برای این منظور کارایی گاوداری های شیری با استفاده از روش تحلیل فراگیر داده ها (DEA) مورد ارزیابی قرار گرفت و بهره وری کل گاوداری ها نیز با استفاده از شاخص ترنکوئیست- تیل اندازه گیری شد. جمع آوری آمار و اطلاعات این تحقیق با روش های مطالعه اسنادی، مشاهده و مصاحبه حضوری انجام شد. نتایج محاسبه کارایی با فرض بازدهی متغیر نسبت به مقیاس و بر مبنای حداقل سازی استفاده از نهاده ها نشان داد که 75 درصد گاوداری ها از لحاظ فنی کارا بودند؛ اما میانگین سطوح کارایی تخصیصی و اقتصادی گاوداری ها به ترتیب برابر با 80/0 و 78/0 بود. نتایج بررسی بازده نسبت به مقیاس نشان داد که 19 گاوداری بازده افزایشی، 5 گاوداری بازده کاهشی و 36 واحد بازدهی ثابت نسبت به مقیاس داشتند. میانگین بهره وری کل در گاوداری ها نیز برابر با 94/0 محاسبه گردید.
    کلیدواژگان: گاوداری شیری، کارایی، بهره وری
|
  • S. Hashemi, M. Dehghan Banadaki, M. Ganjkhanlu, A. Zali, H. Kohram Pages 1-18

    The effect of different fatty acids in close–up period on population and size of follicles and blood parameters related to the energy state of the body after calving of lactating dairy cows was measured. In this study 12 Holstein cows were selected by expected date of parturition (around 30 days before calving) and assigned them randomly within one of the three experimental treatments including: 1) control (with carbohydrate source)، 2) Rumen-protected fat (RF) and 3) Roasted Soybean (RS). The diets were formulated to be isonitrogenous and not iso-caloric. Blood samples were collected at 7 day intervals in -21، -14، -7، 1، 7، 14، 21 periods of calving. Also dry matter intake and body condition score cows were recorded. Ovarian activity was monitored by daily transrectal ultrasound scanning from 30 to 40 and 60 to 70 DIM. In blood parameters section only glucose concentrate، significantly was different among treatment groups and the value of glucose in RS group was higher than RF group. Reproductive activity in cows that were fed RS group was higher than RF group. Differences in dry matter intake and body condition score were not significant.

    Keywords: Roasted soybean, Close, up period, Ovarian cycle activity, Fat source differing
  • F. Moslemipur, *F. Moslemipur, Y. Mostafaloo Pages 19-30
    In this study، effects of probiotic and synbiotic addition to colostrum and milk on passive transfer of immunoglobulins، and growth and health parameters in calves were investigated. Sixteen newborn male Holstein calves were assigned to four treatment groups and received the treatments for 48 days in a completely randomized design. Treatments were included as 1) colostrum and milk without any additive (control)، 2) colostrum and milk with 2. 5 g probiotic/day (the recommended level)، 3) colostrum and milk with 5 g probiotic/day، and 4) colostrum and milk with synbiotic (2. 5 g probiotic + 25 g prebiotic/day). Feeding the colostrum was performed immediately after the birth and then three times a day. Blood samples were collected on days 0، 1، 8، 16 and 48. Results showed that serum Immunoglobulin G concentrations were significantly greater in groups received probiotic than control and synbiotic groups (P<0. 05)، where the greatest was observed in 2. 5g probiotic group. There were no significant differences among groups in serum total protein concentrations. The starter intake in control group was significantly greater than other groups (P<0. 05). Liveweight of calves at the end of the study was significantly increased in probiotic group than synbiotic group (P<0. 05). Feed conversion ratio was improved by adding of probiotic to colostrum and milk when compared to control and synbiotic groups (P<0. 05). The use of probiotic or synbiotic significantly improved the fecal score (P<0. 05)، but no significant differences were observed in the health score among groups. In conclusion، probiotic addition is an effective tool to increase immunoglobulin’s uptake from colostrum into calf and also improve growth performance، so the recommended level of 2. 5% is confirmed to achieve the beneficial effects.
    Keywords: Calf, Colostrum, Immunoglobulins, Probiotic, Synbiotic
  • H.R. Alipoure, *H. Amanlou Pages 31-46
    Fifteen multiparous cows with mean weight 630+50 and 50+ 40 DIM were selected for comparison of different levels of soybean and allocated randomly to three treatments. The rations were fed to cows as total mixed ration and ad libitum. The cows were and milked three times a day and daily milk yield was recorded while milk samples taken once per week for determination of milk composition and samples of rumen liquor and blood were taken at the last week of experiment. Dry matter intake increased with increasing of soybean levels. The average of milk yield with respect to the rations 1-3 were 29. 9، 28. 9 and 28. 7 and fat corrected milkyield for 4% fat were 27. 4، 29. 2 and 28. 7 kg per day respectively. That it wasn’t significantly different. Milk composition including fat، protein، solid non fat and total solid percent were not affected. Treatments had no significant effect on feces PH and rumen pH. The average of weight change to body weight was 0. 2، 1. 8 and 4. 2 that was not significantly different. Chewing activity (minute per day) was numerically decreased in second diet، but chewing activity to dry matter intake was significantly decreased in second diet. Concentration of calcium، cholesterol، albumin، total protein، urea nitrogen، T3 and T4 in blood of cows receiving different diets were not different، while concentration of glucose and phosphorus in blood were different.
    Keywords: Whole soybean, Milk yield, Lactating cow, Early lactation period
  • F. Ghanbari, T. Ghoorchi, M. Ebrahimi, S. Arbabi Pages 65-80
    This experiment was conducted to determine the chemical compositions of the garlic and clove essential oils and compare their antimicrobial activity with nanosilver and current antibiotics used in veterinary medicine. The garlic and clove plants were processed for oil extraction. Chemical composition of essential oils was determined using gas chromatography. Diallyl disulfide and eugenol had the greatest contribution in the essential oil of garlic and clove, respectively (25.50 and 63.37%). Garlic and clove essential oils and nanosilver in 5 levels (0.5, 1, 2, 4 and 8 microliter) and commom antibiotics in veterinary medicine were infused into sterile 6 milimeter filter paper discs. The discs were put on muller hinton agar that cultured with rumen fluid. After 24 hours, inhibition zone diameter were measured with caliper. Differences between inhibition zone diameter of treatments were significant (P<0.05). Neomycin and tetracycline combination and oxy tetracycline had the highest antibacterial activity with inhibition zone diameter of 38.033 and 25.020 millimeter respectively. Inhibition zone diameter of nanosilver and clove essential oil was significantly higher than neomycin (P<0.05). Antibacterial effect of nanosilver versus clove essential oil was only higher in level of 0.5 and 8 (P<0.05).
    Keywords: Antimicrobial activity, Essential oil, garlic, Clove, Nano sillver, Antibiotic
  • M. Zahedifar, H. Fazaeli, N. Teimournejad Pages 81-96
    The aim of this research was to compare the nutritive value of straw from two varieties (Shiraz and Pishtaz) and two lines (C-79-15 and M-79-7) of wheat in order to select the superior variety and line. The heads were removed from the bushes of wheat and samples of straw were analyzed for botanical fractions (leaf, stem and node) and chemical composition. Fermentability of the samples was determined with gas test method. The results showed that variety of Shiraz contained less stem and more leaf and nodes compared to Pishtaz. No difference was observed between the two lines in percentage of leaf and stem but percentage of node in line of M-79-7 was higher than that of C-99-15 (9.02 vs. 7.62). Shiraz variety contained less Neutral Detergent Fiber and Crude Fiber as compared to Pishtaz (78.00 and 44.33 vs. 75.60 and 41.60 percent respectively). Results of gas production showed that the two varieties and their botanical fractions were not different in total gas production. Similar results were observed for the two lines except for 48, 72 and 96 hours of incubation. Results showed that chemical composition and fermentability of straw from the two varieties and two lines were similar and therefore no difference was observed in nutritive value between the two varieties and lines. Since ratio of straw to total plant in variety of Shiraz and line of M-79-7 was higher compared to another variety and line, they were chosen as superior.
    Keywords: Wheat straw, Variety, Line, Chemical composition, Fermentability
  • V. Vahdat Manesh, D. Alipour, M.Y. Alikhani, H. Ali Arabi Pages 97-108

    Rumen acidosis can be caused by overeating of readily fermentable carbohydrate, and as a result an imbalance may be seen in rumen microbial population. In order to characterization of lactate producing bacteria 30 isolates were collected from ruminal fluid of three male Mehraban sheep (receiving a diet containing 60% concentrate and 40% alfalfa hay) using specific cultural media. The isolates were evaluated based on gram staining, catalase activity, indole production test and their ability to ferment some sugars. Identification of isolates was undertaken using 16s rRNA gene sequences. A RFLP procedure was used to test the genetic homogeneity of isolates. Four isolates were selected and their 16s rRNA were sequenced. Based on information obtaind from Gene Bank, the isolates were closely (>99%) related to Streptococcus macedonicus, Streptococcus luteciae, Enterococcus faecalis and Escherichia fergusonii.

    Keywords: lactate producing bacteria, 16s rRNA gene, Streptococcus macedonicus, Streptococcus luteciae, Enterococcus faecalis, Escherichia fergusonii
  • A.R. Shahdadi, *S. Hassani, D.A. Saghi, M. Ahani Azari, A.R., Eghbal, A. Rahimi Pages 109-126
    In this study, records of 64220 first lactation dairy cows were used. Data were collected from 749 herds during 1996 to 2009 by the Animal Breeding Center of Iran. Data included of production (305 d milk yield, 305 d fat percentage, 305 d protein percentage and lactation length) and reproduction (dry days, age at first calving, calving interval and days open) traits. Data analysis was performed by restricted maximum likelihood procedure using DFREML software. The estimated heritabilities of milk yield, fat percentage and protein percentage and lactation length were 0.197, 0.282, 0.333 and 0.031, respectively. The estimated heritabilites of dry days, age at first calving, calving interval and days open were 0.015, 0.079, 0.035 and 0.036, respectively. Genetic correlations between production traits were from 0.52 for milk yield and fat percentage to 0.74 for fat percentage and protein percentage. Genetic correlations between reproduction traits were from 0.07 (age at first calving and calving interval) to 0.95 (dry days and calving interval). Estimated genetic correlation between production and reproduction traits were from -0.63 (milk yield and dry days) to 0.96 (lactation length calving interval). Considering negative genetic correlation between production and reproduction traits, planning of selection programs in dairy cows based on a combination of production and reproduction traits is recommendable.
    Keywords: Production traits, Reproduction traits, Genetic, phenotypic correlations, Iranian Holstein cows
  • K. Kheirabadi, S. Alijani, S.A. Rafat, Gh. Moghaddam Pages 127-142
    The aim of this study was comparison of restricted maximum likelihood and Bayesian statistical methods to estimate of (co)variance components of production traits of Iranian Holstein cows by multi-trait random regression animal model. Data included 181,226 test-day records collected on 21,469 fist lactation cows. The model included herd-year-season of calving, year-month of test day, somatic cell score, age of calving and milking time as fixed effects, and random regression coefficients for additive genetic, and permanent environmental effects. For restricted maximum likelihood method, heritability's of test-day milk yield were higher in the middle (0.30) than at the beginning (0.08) or the end (0.23) of lactation, but for Bayesian method the highest value was observed for end of lactation (0.31). Genetic correlations among 305-d yield traits ranged from -0.502 (milk yield-protein percentage) to 0.712 (fat-protein percentage) for restricted maximum likelihood method and from -0.525 (milk yield-protein percentage) to 0.703 (fat-protein percentage) for Bayesian method. Residual variances of production traits for first method were 0.005 (%2) to 0.64 (kg2) higher than these values for second method.
    Keywords: Restricted maximum likelihood, Bayesian, Multi, trait random regression, Variance components
  • B. Taheri Dezfuli, S. Savar Sofla, M.R. Mashayekhi, B. Alemzadeh Pages 143-156
    In this research, in order to predict genetic parameters and genetic and environmental trends of birth weight and weaning weight of Najdi calves, 1249 records collected during the period of 1989 - 2004 in Najdi cattle Research Station of Khuzestan were used. Variance components, genetic parameters and predicted breeding values were estimated for traits, using animal model with direct and maternal additive genetic effects as the best model and restricted maximum likelihood method based on a derivative-free algorithm. Phenotypic, genetic and environmental trends were calculated as the regression of average phenotypic values, predicted breeding values and environmental values on year of calf birth, respectively. Direct and maternal heritability for birth weight and weaning weight were estimated 0.37±0.11, 0.08±0.04, 0.13±0.06 and 0.1±0.06, respectively. Phenotypic trends of traits were 0.07±0.05 kg/year and 0.21±0.3 kg/year for birth weight and weaning weight, direct additive genetic trends for these traits were 0.06±0.01 kg/year and 0.13±0.04 kg/year, and maternal additive genetic trends for these traits were 0.03±0.005 kg/year and 0.13±0.01 kg/year, respectively. Environmental trends were estimated as 0.02±0.06 kg/ year and 0.04±0.3 kg/year, respectively.
    Keywords: Genetic trend, Environmental trend, Najdi cattle, Birth weight, Weaning weight
  • K. Pahlevan Afshar, M. A. Abbasi, M. Amim Afshar, M. Vatankhah, H. Sadeghipanah Pages 157-176
    To assess the economics of rural sheep production systems and estimation of economic values of important traits in Zandi breed, bio-economic approach was used. In order to estimate economical parameters for using in bio-economical equations and to calculate the EVs of traits, two farms with the flock sizes of 500 and 450 head of Zandi sheep breed in Varamin were studied since the beginning of September 2010 to September 2011. EVs (economic values) of six important traits including pregnancy rate (FE), litter size (LS), lamb weights at birth (BW0), 3 (weaning; BW3), 6 (BW6) months old and survival rate until the age of 6 months (SRL6) were estimated. To estimate the EV of each trait, the level of the trait was increased by both 1% of its mean value and 1 unit while all other traits were constant in their mean values and the amount of change in the profit of system was considered as the EV of the trait. The sensitivity of the EVs was investigated by changing prices of feed and live weight of animals by ±20%. The economic analysis results indicated that the average of feeding cost ratio to the overall costs; and also the average of management cost ratio to the overall costs of rural sheep production system were 64.5 and 33.2 percent respectively and the average annual profit of each breeding ewe in rural sheep production system was 1109594 Rials. The most important trait in this system was FE, followed by LS, BW6, SRL6, BW3 and BW0, respectively when used by 1% increase.
    Keywords: Economic values, Bio, economic model, Rural production system, Sheep
  • M.R. Haghighat Nezhad, *A.R. Yazdani, H. Rafiee Pages 177-194
    In this study, according to the role of the milk production and dairy cattle breeding industry in GDP and food security and also the role of Isfahan province in Iran's animal husbandry sector, some economical indexes of milk are investigated in Isfahan County. Therefore, dairy farms efficiency was evaluated by using Data Envelopment Analysis and the Total Factor Productivity (TFP) of farms measured by using Tornqvists-Theil indicator. Gathering the data for this study was done by using documents, observation and interview methods. The results of efficiency calculation with assumption of constant return to scale and basis on minimization of inputs show that 75 of farms were technically efficient. But average of allocative and economic efficiency showed inefficiency in milk production. The results of scale return showed that 19 farms had increasing growth in production with increasing capacity, five farms has been growth in production and 36 farms had constant growth with increasing capacity. The average of TFP in farms was equal to 0.94 that showed dairy farms in Isfahan County had negative growth in TFP means that production growth in them has been less than inputs growth.
    Keywords: Dairy farm, Efficiency, Productivity, Isfahan