فهرست مطالب

نشریه منطق پژوهی
سال چهارم شماره 2 (پاییز و زمستان 1392)

  • تاریخ انتشار: 1392/11/25
  • تعداد عناوین: 6
|
  • حامد باستین صفحات 1-17
    یکی از مسائل اساسی و مهم، راجع به موجهات ارسطو ناهم خوانی آرای وی در باب ضرورت، با آموزه های وی در حالت قیاس های مطلقه است. این مسئله از زمان خود ارسطو تاکنون مناقشات بسیاری را ایجاد کرده و تا امروز بیش تر محققان را به این نتیجه رسانده که ارسطو در موجهات خود دچار تناقض است. در این مقاله سعی شده تا با قرائتی جدید ولی تا جای ممکن منطبق با آرای ارسطو، از متن آثار خود وی و همچنین آثار شارحان نزدیک تر به وی مانند اسکندر افرودیسی، تفسیری ارائه شود تا مسئله انتقال ضرورت از یک مقدمه ضروری به نتیجه توضیح داده شده و دیدگاه و استدلال ارسطو که چنین موردی را ممکن می سازد روشن شود.
    کلیدواژگان: موجهات، ارسطو، ضرورت، اسکندر افرودیسی، قیاس
  • جواد بیگی صفحات 18-41
    منطق ارسطو از دیرباز یکی از سیستم های منطقی مورد توجه فلاسفه و حکما بوده است. از آن جا که لازمه داشتن نگاهی کاربردی به منطق ارسطو، فهم قیاس و اشکال سه گانه اش است، در این مقاله به بحث قیاس به طور جدی پرداخته خواهد شد. یکی از مباحث مهم قیاس ارسطو ضرب های منتج و عقیم است، با این حال نکته جالب این است که در اعصار گذشته آن چنان که به ضرب های منتج توجه می شده است به ضرب های عقیم توجه نمی شد. در این پژوهش تلاش می شود در کنار تشریح ضرب های منتج به ضرب های عقیم به عنوان مسئله ای اصلی در منطق ارسطو پرداخته شود.
    کلیدواژگان: قیاس، مثال نقض، ارسطو، ضرب، حد
  • سیدمحمدعلی حجتی، سلمان پناهی صفحات 43-64
    رئالیسم ایده ای است شهودی که عموم انسان ها آن را به طور صریح یا ضمنی پذیرفته اند. کم تر کسی هست که وجود اشیای مستقل از ذهن یا ارتباط میان صدق و اوضاع جهان را نپذیرد، اما چگونگی ارتباط زبان با واقعیت محل بحث های زیادی است. یکی از نظریاتی که با شهود ما سازگاری بیش تری دارد انطباق میان اجزای زبان با عناصر عالم خارج است؛ اما مانند بسیاری دیگر از ایده های شهودی با تدقیق در این مسئله، ایرادات مهمی به این تلقی ساده از انطباق میان جهان و زبان وارد می شود. هیلاری پاتنم، فیلسوف نام دار معاصر امریکایی، نوعی خاص از رئالیسم را که خود «رئالیسم متافیزیکی» (از این پس به اختصار، رئالیسم) می خواند و مدعی چنین دیدگاهی درباره ارتباط زبان و جهان است نقد می کند؛ وی در این راه از استدلال های مبتنی بر نظریه مدل نیز بهره می گیرد. نظریه مدل بخشی از علم ریاضیات است که روابط میان زبان و تعبیرهای زبان را بررسی می کند. متن حاضر سعی در توضیح، تحلیل، و نقد کم تر فنی و بیش تر شهودی «استدلال جایگشت» دارد که پاتنم علیه رئالیسم طرح کرده است. آن چه پاتنم در این استدلال سعی در نشان دادن آن دارد این است که مدلول یا مصداق عبارات زبان در نگاه رئالیستی قابل تثبیت شدن نیستند.
    کلیدواژگان: نظریه مدل، پاتنم، رئالیسم، برهان جایگشت
  • غلامرضا ذکیانی، محمد امین برادران نیکو صفحات 65-93
    نه تنها نزد همگان پذیرفته شده است که ارسطو مدون علم منطق است، بلکه اغلب بر این باورند که آن چه او تدوین کرد نه فقط «علم منطق»، بلکه «منطق علم» یا روش شناسی نیز به شمار می آید. تاکنون ارسطوپژوهان، از میان مولفه های روش شناسی ارسطویی، نقش اصلی و محوری را به نظریه برهان و روش قیاسی وی داده اند و سایر اجزای منطق وی، مانند جدل، را در حاشیه قرار داده اند. اما برخی معاصرین مانند یاکو هینتیکا علیه چنین دیدگاهی استدلال کرده اند و نشان داده اند که دیالکتیک در روش شناسی ارسطو نقشی هم تراز نظریه قیاس دارد و یکی از سه ضلع اصلی ساختار روش شناسی ارسطوست. هینتیکا در پرتو نگاهی متوازن به اجزای دستگاه منطقی ارسطو، سازگاری و هماهنگی میان روش مطرح شده در ارغنون، با مسائل متافیزیکی و با روش غالب زمانه او را نمایان می کند. علاوه بر این هینتیکا نشان می دهد که این روش شناسی از نتایج نظریه روان شناسی شناخت ارسطویی است.
    کلیدواژگان: روش شناسی ارسطو، دیالکتیک، برهان، اندوکسا، اپیستمه، هینتیکا
  • امیرحسین زادیوسفی*، داود حسینی صفحات 95-112
    در میان فلاسفه اسلامی معاصر محمدتقی مصباح یزدی دارای نظریه ای در باب ماهیت قضایای اولی است. وی قائل است که قضایای اولی قضایایی اند که اولا تحلیلی اند و ثانیا مفاهیم تشکیل دهنده آن ها، معقولات ثانیه فلسفی اند. در مقاله حاضر ابتدا نظریه مصباح یزدی درباره ماهیت قضایای اولی را شرح می دهیم و سپس با توجه به تعریف رایج از قضیه اولی نشان می دهیم که قضایای اولی ای وجود دارند که طبق نظریه وی اولی محسوب نمی شوند؛ مثال های اولی ای که ارائه خواهد شد فاقد یکی از شروطی هستند که مصباح یزدی برای قضایای اولی قرار می دهد. برخی از این مثال های اولی، حملی و برخی دیگر شرطی هستند. مثال های حملی با این مشکل مواجه اند که مفاهیم به کاررفته در آن ها، معقولات ثانیه فلسفی نیستند و مثال های شرطی با این مشکل مواجه اند که نه اجزای آن ها از معقولات ثانیه فلسفی تشکیل شده است و نه تحلیلی اند.[i] نتیجه این خواهد شد که دو شرطی که مصباح یزدی برای قضایای اولی قرار می دهد خدشه پذیر است.
    [i]. منظورمان از تحلیلی، تعریفی است که مصباح یزدی از قضایای تحلیلی ارائه می دهد.
    کلیدواژگان: قضایای اولی، معقولات ثانویه، مصباح یزدی
  • مهدی عظیمی صفحات 113-142
    مواضع جدلی را ارسطو و مشائیان به منزله «اصول مناظره» به کار می گرفتند ولی ابن سینا کارکرد آن ها را به «مغالطات تعریف» دگرگون ساخته است. این یکی از برجسته ترین نوآوری های ابن سیناست که پویایی اندیشه منطقی او و استقلال آن از منطق ارسطو و مشائیان را به خوبی نشان می دهد، با این حال تاکنون مورد توجه قرار نگرفته است. این نوآوری از یک سو با «هدف گرایی منطقی» او، و از سوی دیگر با منطق نگاری دوبخشی اش پیوند دارد. منظورم از هدف گرایی منطقی ابن سینا باور او به این دیدگاه است که هدف منطق درست اندیشی و پرهیز از نادرست اندیشی است و هر بخش از منطق ارسطویی که در راستای یکی از این دو هدف نیست یا باید کنار نهاده شود، مانند خطابه و شعر، یا باید تغییر کارکرد دهد، مانند جدل. در منطق نگاری دوبخشی، منطق تقسیم می شود به نظریه تعریف و نظریه استدلال. اکنون اگر این نوآوری ابن سینا یعنی «تبدیل مواضع جدلی به مغالطات تعریف» را در کنار این دیدگاه ارسطویی بگذاریم که «ابطال های سوفیستی (سفسطه ها) همگی مغالطات قیاسی اند»، آن گاه به موازات نظریه تعریف و نظریه استدلال، مغالطات هم تقسیم می شوند به مغالطات تعریف و مغالطات استدلال. این نوآوری ابن سینا هم گام با رشد دو ایده «منطق دوبخشی» و «هدف گرایی»، به تدریج در الشفاء، النجاه، الحدود، منطق المشرقیین، و الاشارات رشد می کند.
    کلیدواژگان: مغالطات منطق تعریف، منطق نگاری دوبخشی، جدل، سفسطه
|
  • Hamed Bastin Pages 1-17
    One of the crucial problems concerning Aristotle''s modal logic is the incompatibility of his claims about the necessity and his teachings in the case of absolute syllogism. This problem has led to many controversies since Aristotle time، and most researchers have come to the conclusion that Aristotle’s modal logic is contradictory. This article attempts through a new reading، which is as compatible as possible with Aristotle''s claims، and based on his works and also his closer interpreters’ works such as Alexander of Aphrodisias، explains transferring necessity from a necessary premise to the conclusion and shows how Aristotle''s viewpoint makes our argument possible and sound.
    Keywords: Modal Logic, Aristotle, Necessity, Alexander of Aphrodisias, Syllogism
  • Javad Beigi Pages 18-41
    To have an applied attitude to Aristotelian logic it is necessary to understand deeply and correctly his syllogism and hence its figures. In this paper، we will discuss syllogism carefully in more details; one of the most important topics in syllogism is the valid and invalid moods، but the problem is that thinkers have not paid so much attention to invalid and sterile moods as they have paid to valid moods. Here we give an equal importance to these two kinds of moods، and will indicate their practical role in the Aristotelian logic.
    Keywords: Syllogism, Counterexample, Aristotle, Moods, Limit
  • Seyyed Mohammad Ali Hodjati, Salman Panahi Pages 43-64
    Realism is an intuitive idea which most people accept explicitly or implicitly. It is hard to find someone who does not accept mind-independent things or the relation between truth and states of affairs; however، how the connection between language and reality can be stated is a controversial issue، at least among philosophers. Based on the most popular theories about the problem، there is a direct correspondence between lingual elements and external world. At first glance، it seems acceptable، like many other intuitive ideas، but further examination reveals some dissatisfactions. Hilary Putnam، well known American contemporary philosopher، has criticized such a point of view (‘Metaphysical Realism’ as he has called)، partly using model theoretic based arguments. Model theory is a branch of mathematical sciences which studies the connection between a language and its interpretations. This paper attempts، less technical and more intuitive، to examine Putnam''s Permutation argument in which he uses model theoretic concepts and theorems to show that Metaphysical Realist is not able to fix reference of the elements of language via fixing truth value of the whole sentence in which those elements appear.
    Keywords: model theory, Putnam, realism, permutation argument
  • Gholam Reza Zakiani, Mohammad Amin Baradaran Nikou Pages 65-93
    What Aristotle codified in Organon is not only the science of logic، but also the logic of science or methodology. Until now، Aristotle’s interpreters have agreed that the Theory of Demonstration and Syllogistic method have central role in the Aristotelian methodology، and the other parts of his logic، like Dialectic، are in shadow. But some contemporary thinkers such as Jaakko Hintikka show that in the Aristotle''s methodology، the role of Dialectic is as crucial as the theory of syllogism. Hintikka، in the light of well-balanced look to the parts of Aristotle''s logical system، shows the consistency and the harmony between the Organon’s method and Aristotle metaphysical problems، and also the prevailing methodology of his time. Furthermore، Hintikka demonstrates that this methodology is a result of Aristotle''s theory of Cognitive Psychology.
    Keywords: Aristotle's methodology, Dialectic, Demonstration, Endoxa, Episteme, Yakko Hintikka
  • Amir Hossein Zadyusefi*, Davood Hosseini Pages 95-112
    Among contemporary Islamic philosophers، Mesbah Yazdi has proposed a theory about primitive propositions. He claims، first، that primitive propositions are analytic and secondly that concepts they are made up of، are secondary philosophical concepts. Here، we first introduce his theory of primitive propositions and then give some counterexamples in order to show that this theory does not match with the classical characterization of primitive propositions. Some of these counterexamples are not analytic and others neither are analytic nor composed of secondary philosophical concepts. The upshot is that both Mesbah’s criteria for primitiveness are defective.
    Keywords: Primary Proposition, Analytic Proposition, Secondary Philosophical Concept
  • Mahdi Azimi Pages 113-142
    Aristotle and Peripatetics used topoi as the strategies of debate، but Avicenna changed their function to the fallacies of definition. This is one of his outstanding innovations to which the modern scholars didn’t pay attention. This innovation، on one hand، is related to Avicenna’s logical purposivism; and، on the other، to his bipartite logic. By the former، I mean his belief that the main purposes of logic are: 1. thinking validly and، 2. avoiding thinking invalidly، and any part of Aristotelian logic، not efficient for either of these، either should be eliminated (such as Rhetoric and Poetics) or its function should be changed (such as Dialectics). By the latter، I mean a new logical order by which Avicenna divided Aristotelian logic into two parts: (i) theory of definition and (ii) theory of inference. Now، if we put the mentioned innovation along with the Aristotelian thesis that ‘all sophistic refutations are syllogistic fallacies’، we obtain، in parallel with bipartite logical theory، a bipartite logical pathology، i. e. fallacies of definition and fallacies of inference.
    Keywords: Avicenna, topoi, Topics, Fallacy, definition, inference