فهرست مطالب

نشریه پژوهش های مدیریت انتظامی
سال هشتم شماره 3 (پاییز 1392)

  • تاریخ انتشار: 1392/09/22
  • تعداد عناوین: 7
|
  • بررسی عوامل موثر بر توانمندسازی و محرک سرمایه انسانی در نیروی انتظامی (شهر بوشهر)
    حمید شاهبندرزاده، پروانه بهرامی صفحات 319-340
    زمینه و هدف
    با ورود به اقتصاد دانشی، دانش در مقایسه با سایر عوامل تولید از ارجحیت بیشتری برخوردار شده است. در این اقتصاد، سرمایه انسانی جزو مهم ترین دارایی سازمان محسوب می شود. سرمایه انسانی به عنوان سرمایه واقعی و جزء استراتژیک ترین سرمایه سازمان های عصر حاضر مطرح می-باشد. نیروی انتظامی نیز به عنوان گسترده ترین نهاد ماموریت محور در کشور از این قاعده مستثنی نیست. از این رو هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی عوامل تقویت کننده سرمایه انسانی و اثرات آن بر کارآیی سازمان نیروی انتظامی شهر بوشهر می باشد. برای نیل به این هدف، موضوع پژوهش در قالب بررسی ادبیات توانمند سازی منابع انسانی در نیروی انتظامی به عنوان متغیر وابسته، در متون تخصصی خارجی و داخلی مورد بررسی قرار گرفت و نتیجه آن دستیابی به مدل مفهومی پژوهش بود که در بر-دارنده دو بعد اصلی، فردی و سازمانی به عنوان متغیر مستقل می باشد.
    روش
    پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری اطلاعات، توصیفی از نوع همبستگی می باشد. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه بوده و جامعه آماری پژوهش، تعدادی از متخصصین نیروی انتظامی شهر بوشهر می باشد. تجزیه و تحلیل داده های پرسشنامه نیز با استفاده نرم افزار SPSS انجام شده است. داده های جمع آوری شده، با استفاده از تحلیل مسیر و تحلیل رگرسیون خطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها و
    نتیجه گیری
    نتایج پژوهش نشان داد، عوامل فردی و سازمانی به طور مستقیم و به ترتیب به میزان 699/0 و 475/0 بر منابع انسانی سازمان نیروی انتظامی شهر بوشهر تاثیر مثبت و معناداری دارند. از بین دو دسته عوامل فردی و سازمانی، عوامل فردی موثرترین عامل محرک سرمایه انسانی، به زعم ادراکات بررسی شده توسط تعدادی از متخصصین سازمان نیروی انتظامی می باشد. بنابراین برای ارتقای سرمایه انسانی باید به این عامل توجه بیشتری معطوف شود.
    کلیدواژگان: سرمایه فکری، سرمایه انسانی، توانمندسازی و عوامل محرک نیروی انسانی
  • تحلیل رابطه مولفه های درون سازمانی با تعهد سازمانی و عملکرد مدیران ناجا در حوزه ستاد و صف
    اصغر شفیعی نیک صفحات 341-377
    زمینه و هدف
    تعهد سازمانی بعنوان یک نگرش،عملکرد شغلی را هم می تواند پیش بینی کند. درسازمانهای متعالی نیروی انسانی وفادار وسازگار با بالا رفتن سطح عملکرد از یک سو زمینه را برای رشد وتوسعه سازمان فراهم نموده و از سوی دیگر به سازمان احساس هویت ووابستگی می کند. این تحقیق بدنبال آن است که ضمن تعیین رابطه بین تعهد سازمانی وعملکرد مدیران ناجا درجامعه آمار مورد نظر، میزان تعهد سازمانی ازطریق فرضیات تحقیق درواحد های نمونه راسنجیده و سپس تاثیراین فرضیات را برعملکرد آنان مشخص وتحلیل نماید.
    روش
    تحقیق حاضر از نظر نوع (هدف) کاربردی و از نظر روش و ماهیت، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری مورد مطالعه در این تحقیق 265 نفراز مدیران ناجا می باشندکه با استفاده از پرسشنامه گردآوری شده است. برای بدست آوردن حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده است و با توجه به اینکه تعداد 6 پرسشنامه ناقص تکمیل شده بودند در نهایت 150 پرسشنامه وارد تحلیل شدندکه روایی آن با نظارت خبرگان تایید شد.در این تحقیق از روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی و از ضریب آلفای کرونباخ (ی )استفاده شده است. پرسشنامه مذکور به 10 نفر از جامعه آماری داده شد و در نهایت ضریب آلفای کرونباخ بدست آمده برای قسمت تعهد سازمانی برابر 873/0 و عملکرد مدیران نیز برابر 899/0 بود که برای تحقیق مناسب می باشد. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دو صورت توصیفی و استنباطی صورت گرفته است. در قسمت توصیفی فراوانی، درصد و میانگین و انحراف استاندارد و در قسمت استنباطی از ضریب همبستگی و آزمون تی گروه های مستقل استفاده شده است.
    یافته ها
    آزمون فرضیه های این پژوهش این موضوع را مشخص نمود که تعهد سازمانی وعملکرد رابطه معناداری با مولفه های درون سازمانی دارد. بین کارکنان ستادی و صفی در این مولفه ها نیز تفاوت دارد.
    نتیجه گیری
    ارتقاء شاخص مولفه های درون سازمانی (امنیت، احترام، عدالت، امکان پیشرفت، مشارکت کارکنان درتصمیم گیری و نیازهای فیزیولوژیک) رابطه مستقیمی با تعهد سازمانی و عملکرد کارکنان دارد.از این طریق، تعهد سازمانی و عملکرد بهینه کارکنان می توانند سازمان را از پویایی و قدرت کنترل محیط داخلی و خارجی برخوردار سازند.
    کلیدواژگان: تعهد سازمانی، عملکرد، مولفه های درون سازمانی
  • حسین رحمان سرشت، محبوبه حبیبی بدرآبادی صفحات 378-407
    زمینه و هدف
    تغییرات مستمر محیط پیرامون سازمان ها از جمله عواملی است که بر عملکرد سازمان ها اثر می گذارد. گاه این تغییرات چنان غیر مترقبه و عمیق است که نمی توان میان آنها پیوستگی و ارتباطی یافت. با توجه به آثار دگرگونی های محیطی و قواعد رقابتی منتج از آن بر دوام و بقاء سازمان ها، مطالعه این تغییرات و شناخت الگوی پاسخگویی سازمان ها به آنها از اهمیتی خاص برخوردار است. با توجه به پیچیدگی های روز افزون محیط سازمان های پلیسی در کنار اهمیت محوری این سازمان ها در تحقق امنیت عمومی و رفاه اجتماعی، مقاله حاضر به طور خاص به نحوه تطابق سازمان های پلیسی با ابهامات محیطی پرداخته است.
    روش
    مقاله حاضر مقاله ای مروری است که بر پایه پژوهشی کتابخانه ای، تبیین گردیده.
    یافته و
    نتیجه گیری
    بر پایه نتایج این پژوهش، ادراک سازمان از محیط جهت دهنده راهبردهای سازمان برای تطابق با محیط است. بنابراین کسب یک ادراک دقیق و درست از محیط کلید موفقیت سازمان های پلیسی در برخورد با گسست ها به شمار می آید. در شرایط گسست ها محیطی، وجود یک سیستم کنترل راهبردی کارآمد، ابزاری کلیدی برای دستیابی به ادراکی درست از محیط است که تاثیری بسزا در شکل گیری استراتژی های سازمان در پاسخ به تغییرات محیطی ایفا می نماید. بعلاوه، این پژوهش نشانگر آن است که اثربخشی سیستم کنترل راهبردی سازمان های پلیسی در کنار بهره گیری از ظرفیت های ساختاری، سیستم انگیزیشی مناسب و سامانه های اطلاعاتی و مدیریت دانش، مستلزم آن است که فرماندهان نیز نقش راهبردی خود در توسعه ارتباطات سازمان با محیط و حمایت از دانش آفرینی و یادگیری سازمانی را مورد توجه قرار دهند.
    کلیدواژگان: گسست محیطی، تطابق، سیستم کنترل راهبردی، ادراک محیط، سازمان های پلیسی
  • محمد قنبری، لقمان صادقی، فاطمه آیین مقدم صفحات 408-425
    زمینه و هدف
    طی دو دهه اخیر تحلیل جغرافیایی بزهکاری و سعی در علت شناسی عوامل فضایی بروز ناهنجاری های اجتماعی با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی(GIS) و تکنیک های آماری و گرافیکی برای مقابله و پیشگیری در مدیریت انتظامی و امور پلیسی اهمیت یافته است. شناسایی عوامل محیطی و مکانی بروز جرم و سعی در از بین بردن این عوامل و یا کاهش اثرات آن، مهمترین راهکار پیشگیری از وقوع ناهنجاری ها شناخته شده است. هدف پژوهش حاضر شناسایی الگوی فضایی و عوامل موثر بر نحوه توزیع جرایم مربوط به سرقت در محدوده شهر سنندج و مدیریت علمی و ارائه راهکارهایی مناسب جهت کاهش و کنترل جرایم می باشد. جامعه آماری پژوهش جرایم مربوط به سرقت که در محدوده شهر سنندج که طی سال 1390 رخ داده، می باشد. آمار و اطلاعات مورد نیاز پژوهش از طریق مطالعات کتابخانه ای و فرماندهی انتظامی استان کردستان جمع آوری گردیده است.
    روش
    روش تحقیق پژوهش توصیفی _ تحلیلی است و برای تجزیه و تحلیل از روش های آماری و گرافیکی و بصورت ترکیبی از سامانه اطلاعات جغرافیایی(GIS)، نرم افزارهای جانبی crime analyses در محیط ArcGis استفاده شده است.
    یافته و
    نتیجه گیری
    نتایج تحقیق نشان می دهد بخش عمده ای از پهنه های جرم خیز شهر سنندج در بافت مرکزی آن واقع شده اند در این میان میادین شهری، بازار، تقاطع ها و گره های شهری در کنار بافت های مسکونی و فضاهای تفریحی و گذران اوقات فراغت به ترتیب دارای بیشترین تعداد وقوع جرم سرقت می باشند. استفاده از سیاست های کنترلی از قبیل اولویت بخشی به راهبردهای پیشگیرانه به همراه مشارکت دادن سایر ارگان های دخیل در مدیریت شهری و مردم و با کمک از فناوری های نو در مقوله پیشگیری از جرم توسط نیروی انتطامی و آسیب شناسی فضاهای کالبدی و سعی در از بین بردن آنها می تواند در کاهش آسیب پذیری این فضاها و میزان وقوع جرایم موثر باشد.
    کلیدواژگان: کانون های جرم خیز، سامانه اطلاعات جغرافیایی، پهنه بندی جرم، سنندج
  • عباس خورشیدی صفحات 426-442
    زمینه و هدف
    مقاله حاضر به بررسی عوامل و شاخص های موثر در رهبری و فرماندهی، فرماندهان نیروی انتظامی در افق 1404، و ترتیب اولویت عوامل و شاخص های مذکور و در نهایت ارائه الگوی مطلوب رهبری و مدیریت از دیدگاه فرماندهان و مدیران عالی این نیرو پرداخته است.
    روش
    پژوهش حاضر از نظر اهداف کاربردی، از نظر داده ها کمی و از نظر ماهیت و نوع مطالعه از نوع پیمایشی مقطعی است. جامعه آماری مورد پژوهش حاضر را همه فرماندهان و مدیران عالی نیروی انتظامی تشکیل می دهد. برای انتخاب گروه نمونه معرف با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و فرمول تعیین حجم نمونه تعداد 80 نفر مشتمل بر 40 فرمانده و 40 مدیر انتخاب شدند. ابزار سنجش این پژوهش یک پرسشنامه 163 سوالی پژوهشگر ساخته بود که به مدد تئوری های رهبری و مدیریت و بررسی یافته های پیشین گردآوری و سپس براساس فن دلفی در سه مرحله برای متخصصان ارسال شد و در نهایت 121 سوال نهایی که به وسیله آزمون تحلیل عاملی از نوع تجزیه به مولفه های اصلی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. اعتبار ابزار سنجش به وسیله آلفای کرونباخ محاسبه و مقدار اعتبار کل تست برابر 99/0 بود.
    یافته ها
    برون داد اولیه نشان می دهد که دترمینان ماتریس همبستگی عددی غیر از صفر و نتیجه آزمون کرویت بارتلت از لحاظ آماری در سطح کمتر از 0001/0 معنادار است. برونداد عامل های هفت گانه استخراج شده با روش PC با استفاده از شیوه واریماکس دوران داده شده و مجموعه ماده هایی که مشترکا با یک عامل همبسته بودند تشکیل یک پاره تست داده اند.
    نتیجه گیری
    نتایج تحلیل عاملی بیانگر آن است که عوامل موثر در رهبری و مدیریت، فرماندهان نیروی انتظامی مشتمل بر شش عامل؛ عامل اول؛ سلامت معنوی (51%(با 23 شاخص،عامل دوم،توانایی های ویژه با 23 شاخص(8 %) عامل سوم؛ سلامت روانی (9/7%) با 23 شاخص، عامل چهارم؛ توانایی تخصصی (2/3%) با 12 شاخص، عامل پنجم؛ توانایی رهبری (2/2%) با 21 شاخص، عامل ششم؛ توانایی بلوغی (8/1%) با 11شاخص و عامل هفتم؛ توانایی عمومی (6/1%) با 8 شاخص مشخص شد. در نهایت این شش عامل 76 درصد واریانس کل رهبری و مدیریت، فرماندهان نیروی انتظامی را تبیین کرد.
    کلیدواژگان: رهبری، مدیریت، فرماندهی، سلامت معنوی، توانایی ویژه، سلامت روانی، توانایی تخصصی، توانایی رهبری، توانایی بلوغی و توانایی عمومی
  • سیدعلی اکبر رفاهی، عباس عبادی، رضا هادیان مبارکه، رشید جعفری صفحات 443-457
    مقدمه
    مسلما هر سازمان برای دستیابی به اهداف سازمانی خود نیاز مند نیروی انسانی متخصص و کارآمد می باشد. برخی از نیروهای سازمان بعد از گذشت مدتی دچار نوعی عدم کارآیی می گردند که از آن به عنوان فرسودگی شغلی یاد می شود، این فرسودگی در مشاغل نظامی به دلیل ماهیت استرس زایی آن بیشتر از سایر سازمانها به چشم می خورد. پس لازم است برای رفع یا کاهش آن تدابیری اندیشیده شود.لذا این پژوهش با هدف بررسی میزان شیوع فرسودگی شغلی و ارتباط آن با متغیر های جمعیت شناختی انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه توصیفی- مقطعی بروی 350 نفر از پرسنل انتظامی استان سیستان و بلوچستان به روش نمونه گیری در دسترس با استفاده از پرسشنامه فرسودگی شغلی مازلاک(Maslsck) در سه حیطه اصلی(خستگی هیجانی، مسخ شخصیت و احساس کفایت شخصی) و مشخصات دموگرافیک با استفاده از پرسشنامه پژوهشگر ساخته جمع آوری شد.
    یافته ها
    میزان کلی فرسودگی شغلی در پرسنل در بعد خستگی هیجانی، متوسط و دربعد مسخ شخصیت، پایین و در بعد سطح کفایت شخصی، پائین بود. در این بررسی فاکتورهای رضایت مندی از شغل، شغل دوم، نحوه فعالیت در محیط کار، سابقه خدمت، تاهل و رضایت از درآمد با فرسودگی شغل ارتباط داشت. (‍P<0.05)
    نتیجه گیری
    مطالعه حاضر نشان داد که عدم احساس کفایت شخصی در پرسنل ناجا بیشتر از سایر ابعاد فرسودگی شغلی است، لذا اصلاح شرایط محیط کار ومعیشت و همچنین کاهش فشار روانی کار برای این شاغلین توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: فرسودگی شغلی، نیروی انتظامی، ویژگی های جمعیت شناختی
  • عبدالله هندیانی صفحات 458-478
    زمینه وهدف
    بلایا در هر دهه موجب آسیب بیشتری به افراد در جوامع و کشورها شده و برجمعیت فعلی و زیر ساخت هاموجود تاثیر گذاشته و توسعه پایدار آینده را تهدید میکند.واضح است که دولت ها و جوامع نمی توانند بدون آمادگی برای ارائه واکنش مناسب نسبت به بلایا منتظر وقوع آنها باشند. ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست ولی امکان تعدیل اثرات بلایا وجود داشته است.
    روش
    پژوهش از نوع تحلیلی –توصیفی وتطبیقی است که با بررسی و مطالعات کتابخانه ای در مسیر بررسی مفاهیم اصولی و نظریه های موجود و تئوری ها در رابطه با مدیریت بلایا با هدف اینکه بتوان به طور دقیق گامی برای تشخیص نیازهای اطلاعاتی تعیین و گرد آوری ماخذ اطلاعاتی مقولاتی را که درارتباط با مدیریت بلایا به وسیله صاحب نظران و اندیشمندان و سازمان های بین المللی مورد تحقیق قرارگرفته شناسایی شده به نحوی که زیرشاخه های هرعنوان تا آنجاکه مقدور بود مورد بررسی قرار گیرد. با استفاده از داده های استخراج شده از منابع داخلی وخارجی وهمچنین نظرات اساتید؛ صاحب نظران سازمان مدیریت بحران ومرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی پس از شناخت ساختار وبرنامه ریزی فعالیت ها ونوع مدیریت بلایا در کشورهای هدف به مقایسه وتحلیل داده های گرد آوری شده می پردازیم.
    یافته و
    نتیجه گیری
    دراین پژوهش از بررسی ها نتیجه گیری می شود که مدیریت بلایا در ایران هیچگاه واجد یک نگرش منسجم و ساختارمند نبوده به گونه ای که همواره پس از وقوع یک حادثه و بلای طبیعی موارد متعددی ناهماهنگی ها و کاستی ها در مدیریت بلایا ناشی از حوادث طبیعی پدیدار گردیده است. بنابراین وجود مشکلات اساسی در سیستم مدیریت بلایا، با عنایت به مسائلی که خواهد آمد از مقولاتی است که تصورش موجب تصدیع است. ایران از نظر سطح پاسخگویی تا مرحله استان پیش می رود و از مرحله استان به بعد مسئولیت پاسخگویی در سطح مقامات پایین تر عملا تقسیم نمی گردد که از این حیث با سایر کشورها تفاوت معنی داری دارد
    کلیدواژگان: مدیریت بحران، بلایای طبیعی، ساختارمدیریت، برنامه ریزی، مدیریت بلا