فهرست مطالب

فصلنامه سیاست خارجی
سال بیست و ششم شماره 1 (پیاپی 101، بهار 1391)

  • تاریخ انتشار: 1391/10/27
  • تعداد عناوین: 15
|
  • مقالات
  • وحید نوری، محمد ملکوتی صفحات 1-30
    یکی از هنجارهایی که نمود بارزی در رویکردهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دارد، هنجار «عدالت طلبی» است. این هنجار هویت جمهوری اسلامی را به عنوان یک کنش گر و واحد سیاسی عدالت گرا شکل داده است. این نوشتار، از منظر رهیافت سازه انگاری به نقش «هویت» در تکوین منافع و منطق کنش و به آزمون و تحلیل فرضیه های ذی ربط می پردازد. پیش از پرداختن به سئوال اصلی، به یک سئوال فرعی پاسخ داده می شود: منابع هویت ساز سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران کدامند؟ سپس در پی پاسخ گویی به سئوال اصلی هستیم که هنجار «عدالت طلبی» چه جایگاهی در منابع هویت ساز سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دارد؟ فرضیه این مقاله برای سئوال فرعی آن است که منابع هویت ساز سیاست خارجی ایران شامل تاریخ ایران زمین، دین اسلام و مذهب تشیع، جهان سوم گرایی، گفتمان انقلاب اسلامی و ژئوپلتیک ایران است. فرضیه این نوشتار در پاسخ به سئوال اصلی نیز آن است که از رصد منابع هویت ساز سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران می توان دریافت که عدالت طلبی عمدتا در کانون منابع هویتی قرار دارد و موجب بازتولید و تکوین متقابل منابع هویت ساز می شود.
    کلیدواژگان: سازه انگاری، سیاست خارجی، عدالت طلبی، تاریخ ایران زمین، دین اسلام و مذهب تشیع، جهان سوم گرایی، گفتمان انقلاب اسلامی، ژئوپلتیک ایران
  • سیدجلال دهقانی فیروزآبادی صفحات 31-54
    این مقاله درصدد کاربست نظریه نوواقع گرایی برای تحلیل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. هدف بررسی و نشان دادن امکان و چگونگی به کارگیری نوواقع گرایی به عنوان چارچوب مفهومی برای تبیین سیاست خارجی ایران می باشد. از این رو، سئوال اصلی آن است که آیا کاربست نظریه نوواقع گرایی برای تحلیل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران امکان پذیر است؟ به سخن دیگر آیا نظریه نوواقع گرایی از قدرت تبیین انگیزه ها، اهداف، تصمیم ها و رفتارهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برخوردار است؟ پاسخ موقت آن است که انگیزه ها، اهداف، تصمیم ها و رفتارهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را می توان براساس منطق و مفاهیم نظریه نوواقع گرایی تحلیل و تبیین کرد. با وجود این، باید توجه داشت که این نظریه نیز مانند سایر نظریه های متعارف روابط بین الملل و سیاست خارجی قابلیت و توان کافی برای تحلیل کلیه ابعاد و کلیت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را ندارد.
    کلیدواژگان: نو واقع گرایی، سیاست خارجی، تصمیم گیری، آنارشی، عقلانیت، امنیت ملی
  • سعادت آقاجانی، حمزه کلایی صفحات 55-93
    رسانه های اجتماعی با ورود به عرصه سیاست خارجی، تغییرات اساسی در مفاهیم، دامنه، کارکرد و شکل دیپلماسی را موجب شده اند و همین امر تغییرات مهمی را در فرایند سیاست گذاری، هدایت و اجرای سیاست خارجی کشورها به وجود آورده است. روابط عمودی در دیپلماسی رسمی، با ظهور رسانه های اجتماعی متحول شده و اکنون حفظ و توسعه روابط افقی و اقناع افکار عمومی و ارتباط مستمر با نخبگان و بازیگران غیردولتی ضرورتی انکارناپذیر به شمار می رود. رسانه های اجتماعی که به عنوان ابزاری کارآمد برای معرفی و قبول افکار، فرهنگ، هنجار، ارزش و اهداف مطلوب به دیگر ملل تعریف می شود (قدرت نرم)، با حضور در عرصه دیپلماسی، ویژگی هایی چون ایجاد گسست در انحصار دولت بر شئون روابط خارجی، شکست انحصار ارتباطات رسمی سنتی، ایجاد موضوعات جدید و تغییر سریع و روزافزون روش ها و در هم ریختگی عناصر فاصله، زمان و مکان را موجب شده اند. این مقاله درصدد تبیین این نکته است که اکنون دیپلمات ها بدون احاطه بر به کارگیری رسانه های اجتماعی، نخواهند توانست نقش و کارکرد های مناسب خود را ایفا کنند. موازنه در محیط جدید بین المللی که در ساختاری مشتمل بر کشورهایی با قلمرو نفوذپذیر و ترکیبی از قدرت نرم و سخت، سیاستی سنتی ودیجیتالی و یا سیاستی واقعی و دانش مدار تعریف می شود، حاصل از فضایی آکنده از رخدادها و موقعیت های ناشی از گسترش روزافزون رسانه های اجتماعی می باشد و در این فضای به شدت رسانه ای قرن بیست ویکم، تنها دیپلماسی مجهز به رسانه های اجتماعی می تواند موثرترین و موفق ترین تعاملات را با مخاطبان خود داشته باشد. اکنون قدرت جهانی یک کشور، درتوانایی، ظرفیت و استعداد استفاده از رسانه های اجتماعی و دیپلماسی رسانه ای در ایجاد هویت ملی و ارائه تصویر مکمل بین المللی آن نهفته است.
    کلیدواژگان: قدرت نرم، رسانه های اجتماعی، دیپلماسی عمومی، دیپلماسی سایبر، دیپلماسی رسانه ای
  • حیدرعلی مسعودی، سمانه احمدخان بیگی صفحات 95-120
    رفتار آژانس بین المللی انرژی اتمی در قبال پرونده هسته ای ایران در چه بستر گفتمانی و معنایی شکل گرفته است؟ بررسی اولیه نشان می دهد که دو گفتمان اصلی در مجمع عمومی آژانس وجود دارد؛ گفتمانی که بیشتر بر امنیت هسته ای، خطر تروریسم هسته ای و عدم اشاعه تاکید دارد که توسط آمریکا و بیشتر کشورهای غربی دنبال می شود و دیگری گفتمانی که بر توسعه صلح آمیز هسته ای و خلع سلاح تاکید دارد و بیشتر توسط کشورهای جهان سوم و غیر متعهد پیگیری می شود. در این نوشتار پس از تعریف گفتمان و روش تحلیل آن، به بررسی متون گفتمان های موجود در مجمع عمومی آژانس اتمی پرداخته و چگونگی تسلط گفتمان هژمونیک (گفتمان آمریکا و کشورهای غربی) را بر گفتمان غیرهژمونیک مورد تحلیل قرار می دهیم. پیوند گفتمان امنیتی آمریکا با گفتمان حقوقی آژانس، مولد گفتمان هژمونیک بوده که رفتار تبعیض آمیز آژانس را در قبال ایران امکان پذیر کرده است. در روش تحلیل گفتمان از تکنیک هایی مانند تحلیل خصوصیات اسنادی، تحلیل استعاره ای، شیوه نام گذاری، شیوه انتخاب واژگانی، تحلیل بینامتنی و تحلیل مضامین، روابط و فاعلان اجتماعی در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین استفاده می شود.
    کلیدواژگان: تحلیل گفتمان، آژانس بین المللی انرژی اتمی، رژیم منع اشاعه، برنامه هسته ای ایران
  • سیدمحسن عمادی صفحات 121-162
    دهه 1990 به دلیل افزایش شدید تحریم های شورای امنیت «دهه تحریم» نام گرفته است. از سال 1990 تا پایان 2011، شورای امنیت 25 مورد تحریم را مورد تصویب قرار داد. در حالی که از زمان تاسیس سازمان ملل تا سال 1990 تنها دو کشور براساس فصل هفت منشور تحت تحریم شورای امنیت قرار گرفته بودند. افزایش اعمال تحریم از جانب شورای امنیت نگرانی فزاینده ای را در ارتباط با خسارات وارده بر شهروندان کشورهای تحت تحریم موجب گردید. تحقیقاتی که درخصوص اثرات تحریم در کشورهایی مانند عراق و هائیتی انجام شده، حاکی از آن است که این تحریم ها موجب افزایش شدید مرگ و میر کودکان، گسترش فقر، مهاجرت، کمبود مواد غذایی و دارو و سایر نابسامانی های اجتماعی و اقتصادی گردید. در نتیجه، مباحث گسترده ای در سطح سازمان ملل و خارج آن در خصوص انتقاد از تحریم های شورای امنیت و همچنین مسئولیت آن شورا در قبال نقض حقوق بشر به ویژه حقوق اقتصادی و اجتماعی شهروندان مطرح است. در این نوشتار، ابعاد حقوق بشری تحریم های اقتصادی و مالی شورای امنیت سازمان ملل مورد بررسی قرار گرفته است. به عقیده نگارنده، تحریم های شورای امنیت به دلیل تاثیرات منفی شدید آن بر جوامع تحت تحریم، در انطباق با هنجارهای حقوق بشری به ویژه حقوق اقتصادی و اجتماعی نیست و اعمال این تحریم ها منجر به نقض فاحش حقوق بشر می گردد. در حالی که منشور سازمان ملل، آن سازمان را به «ارتقا و احترام به حقوق بشر» متعهد نموده است، اعمال تحریم های اقتصادی توسط شورای امنیت نقض مفاد منشور بوده و مسئولیت نقض حقوق بشر را متوجه آن شورا می نماید.
    کلیدواژگان: حقوق بشر، شورای امنیت، تحریم، منشور سازمان ملل، نقض حقوق بشر، حقوق اقتصادی و اجتماعی
  • مجید عباسی، حسن صادقی صفحات 163-186
    پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران و ایجاد جنبش مقاومت حزب الله با الگوگیری از اندیشه ها و ایدئولوژی انقلاب اسلامی در لبنان، روابط جمهوری اسلامی ایران و این کشور گسترده تر از گذشته شد. موقعیت ژئوپلتیک، نزدیکی جغرافیایی به سرزمین های اشغالی، حضور در خط مقدم مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی و وجود قرابت های فرهنگی به ویژه حضور شیعیان موجب شد که لبنان از جایگاه ویژه ای در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برخوردار باشد. اما از طرف دیگر قدرت های فرامنطقه ای، به ویژه کشورهایی مانند فرانسه و آمریکا، نیز با بهانه های مختلف درصدد حفظ و توسعه نفوذ خود در این کشور بوده اند. فرانسوی ها در دوران استعمار قیمومیت این کشور را داشتند. آن ها هنوز هم تلاش دارند در تحولات سیاسی این کشور نقش داشته باشند. برخی نخبگان سیاسی و تکنوکرات های لبنانی نیز به فرانسه گرایش دارند. آمریکا نیز حضور فعالی در این کشور داشته و همواره درصدد حفظ منافع و کاهش نفوذ رقبا به ویژه جمهوری اسلامی ایران و کاستن فشار به رژیم صهیونیستی بوده است. فرانسه و آمریکا نفوذ ایران را در منطقه به عنوان تهدید منافع خود می دانند. در نتیجه با هرگونه حرکتی که باعث تقویت نقش و نفوذ بیشتر ایران در لبنان شود، به شدت مخالف هستند. در زمان آغاز جنگ 33 روزه در تابستان 2006 نیز آن ها با هدف تضعیف محور مقاومت و کاهش نفوذ ایران در لبنان سیاست های هماهنگی را در حمایت از رژیم صهیونیستی اتخاذ کردند تا روابط ایران و دولت لبنان را تحت تاثیر قرار دهند. این مقاله سیاست ها، منافع و اهداف آمریکا و فرانسه در لبنان به ویژه در زمان جنگ 33روزه و پیامدهای آن بر روابط جمهوری اسلامی ایران و دولت و ملت لبنان را مطالعه می نماید.
    کلیدواژگان: آمریکا، فرانسه، جمهوری اسلامی ایران، لبنان، جنگ 33 روزه، حزب الله، رژیم صهیونیستی، نفوذ سیاسی
  • سعیدخالوزاده صفحات 187-212
    روابط جمهوری اسلامی ایران با اتحادیه اروپایی به دلایل مختلف بسیار حساس و چالش برانگیز است و موانع زیادی بر سر راه آن ایجاد شده است. در شرایط کنونی، به سختی ما شاهد عوامل و زمینه های باثبات در روابط هستیم. برقراری روابط خارجی جدی، نهادینه و درازمدت باید براساس یک رشته معیارها و شیوه های ماندگار در روند همکاری ها و مناسبات فیمابین باشد. این چالش ها طی سال های اخیر پر رنگ تر شده اند. فعالیت های هسته ای ایران یکی از مهم ترین موضوعاتی است که روابط طرفین را شدیدا متاثر کرده و جدای از مناسبات سیاسی، جنبه های دیگر روابط را نیز تحت الشعاع قرار داده است. جمهوری اسلامی ایران و اتحادیه اروپایی به علت قرارگرفتن در دو حوزه ارزشی، فرهنگی و تمدنی متفاوت، فاقد مبانی یک رابطه استراتژیک می باشند، لذا برقراری روابطی گسترده بسیار پیچیده است و به عوامل بی شماری بستگی دارد. در این مقاله تلاش می شود به موانع و چالش های روابط ایران و اتحادیه اروپایی در سال های اخیر و تاثیر موضوع هسته ای ایران، پرداخته شود و علل به وجود آمدن فضای منفی کنونی روابط، تشریح گردد. در این بحث به تلاش اتحادیه اروپایی و کشورهای بزرگ و تاثیرگذار آن در تصویب قطعنامه ها و برقراری تحریم های گسترده علیه ایران اشاره می شود. نزدیک شدن مواضع اتحادیه اروپایی به آمریکا و آژانس هسته ای وین نیز در این مقاله تشریح می شود.
    کلیدواژگان: اتحادیه اروپایی، جمهوری اسلامی ایران، چالش ها، پرونده هسته ای، تحریم، آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان
  • مهدی ذاکریان، مهدی آقاعلیخانی صفحات 213-242
    جنگ در قلمرو یوگسلاوی سابق علیه مسلمانان بوسنی به عنوان بزرگ ترین جنگ در اروپا پس از جنگ جهانی دوم منجر به ایجاد دادگاه بین المللی کیفری یوگسلاوی سابق از سوی شورای امنیت سازمان ملل شد. ایجاد این دادگاه موقت که فعالیت آن از سال 1993 آغاز و تا به امروز نیز ادامه دارد پیامدهای مهمی بر حقوق بین الملل کیفری داشته است. فعالیت های این دادگاه علاوه بر طرح مفاهیم جدید و توسعه در حقوق بشردوستانه بین المللی و مفاهیمی مانند جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت، تجربه ای برای تشکیل دادگاه های موقت کیفری دیگر و تسریع در شکل گیری دیوان بین المللی کیفری گردید. این مقاله بر آن است به بررسی چگونگی شکل گیری دادگاه بین المللی کیفری یوگسلاوی سابق، ساختار و اقدامات آن با توجه به اصلاحات اساسنامه و تحولات جدید دادگاه پرداخته و تاثیرات این دادگاه را بر حقوق بین الملل کیفری و دیوان بین المللی کیفری مورد مطالعه قرار دهد.
    کلیدواژگان: دادگاه بین المللی کیفری یوگسلاوی سابق، حقوق بین الملل کیفری، دیوان بین المللی کیفری، جنگ بوسنی، سازمان ملل متحد و حقوق بشردوستانه بین المللی
  • سیدسعید صادقی، داریوش هادی صفحات 243-264
    در سال 2010، اوباما پس از 16 ماه گذر از دوران ریاست جمهوری، راهبرد امنیت ملی دولت خود را صادر کرد و در آن به ترسیم سیاست های آمریکا نسبت به مسائل داخلی و خارجی پرداخت. از آنجا که بعد از پایان جنگ سرد، خاورمیانه در قلب سیاست خارجی آمریکا قرار دارد بخشی از سند راهبرد امنیت ملی آمریکا با عنوان «پیشبرد صلح، امنیت و فرصت در خاورمیانه بزرگ تر» مربوط به این منطقه است. در این بخش اولین موضوعی که به آن اشاره شده تامین امنیت رژیم صهیونیستی بوده و از اسرائیل به عنوان متحد استراتژیک خود نام برده است و در ادامه نیز به مبارزه با گروه های مقاومت و مخالفت با مسئله انرژی هسته ای ایران تاکید شده که به نوعی تکرار سیاست های بوش در منطقه است. سئوال اصلی مقاله این است که باتوجه به شعار تبلیغاتی اوباما تحت عنوان «تغییر»، چرا وی نتوانست در سیاست خارجی خاورمیانه ای آمریکا تغییر ایجاد کند؟ در پاسخ به این سئوال در پی اثبات این فرضیه هستیم که بنیادهای سیاست خارجی آمریکا تقریبا ثابت است و مهم نیست چه فردی مسئولیت سیاست خارجی را در اختیار داشته باشد. این امر به ویژه در مورد سیاست خاورمیانه ای آمریکا بیشتر صدق می کند. سیاست خاورمیانه ای آمریکا متاثر از گروه های فشار طرفدار رژیم صهیونیستی است. بنابراین، سیاست خاورمیانه ای آمریکا و حمایت از اسرائیل یک سیاست دائمی و پایدار است و با تغییر رئیس جمهور تغییر نمی کند.
    کلیدواژگان: خاورمیانه، خاورمیانه بزرگ تر، راهبرد امنیت ملی، سیاست خارجی، اوباما، گروه فشار رژیم صهیونیستی
  • مریم کبیری هندی، افشین دانه کار صفحات 265-287
    نرخ رو به رشد جمعیت درکنار کاهش ذخایر طبیعی نگرانی هایی را در مجامع بین المللی درخصوص احتمال بروز مناقشات بر سر منابع طبیعی به ویژه آب در قرن حاضر برانگیخته و سبب شده است تا در دهه های اخیر اتخاذ رویکردهای فراملی نظیر استقرار پارک صلح مورد توجه کشورهای جهان قرار گیرد.
    پارک های صلح شکلی از نواحی حفاظت شده فرامرزی هستند که به طور رسمی به حفاظت و نگهداری از تنوع زیستی، منابع طبیعی و ارزش های فرهنگی مرتبط با آن و همچنین ترویج صلح و همکاری اختصاص یافته اند. اتخاذ چنین رویکردی در ایران نیز باتوجه به جایگاه کشور در منطقه آسیای مرکزی و خاورمیانه، وجود مرزهای طولانی با کشورهای همسایه و حضور 18 منطقه مهم تحت مدیریت محیطی زیست در مناطق مرزی، می تواند از اهمیت خاصی در حفظ طبیعت و گسترش روابط و همکاری های منطقه ای برخوردار باشد. در این نوشتار، تلاش شده تا ضمن اشاره به کارکردهای پارک صلح، فرصت های موجود در ایران برای استقرار این نواحی بررسی گردد.
    کلیدواژگان: پارک صلح، مناطق حفاظت شده مرزی، حفاظت محیط زیست، مناطق مرزی، ایران
  • نقد و بررسی کتاب
  • ترجمه: آرش بیدالله خانی صفحه 289
  • نظم و بی نظمی در نظام بین الملل
    علیرضا رضایی صفحه 303
  • ناصر زمانی صفحه 317
|
  • Pages 1-30
    Pursuit of 'justice' is an apparent and highly appreciated norm in foreign policy approaches of the Islamic Republic of Iran. This norm has shaped the identity of the I. R. Iran as a 'justice-seeking' political actor at international arena. Applying the constructivist framework, this article aims to study the role of 'identity' in precision of interests and the logic of practice and performance of States as the main players in international relations. Two questions are to be answered; first, what are the identity-making resources for foreign policy of the I. R. of Iran? And, second, what is the conceptual role of 'justice' in identity making resources of the Islamic Republic? The authors would explain that the Iranian history, its geopolitics, Islamic teachings, the 'Third World' orientation, and the discourse of the Islamic Revolution constitute the identity making resources of Iran’s foreign policy. In the core of these resources, one could find 'justice-seeking' as a conceptual nucleus which reproduces and mutually reinforces the identity of I. R. of Iran's foreign policy.
  • Pages 31-54
    The present article considers the possibility of application of the theory of neo-realism for analyzing the foreign policy of the I. R. of Iran. The main question is to see if the theory of neo-realism has the capacity and capability of explaining the motivations, goal-setting, decision-making and practice of Iran in its foreign policy approaches? The initial answer is that it would be possible to explain the goals, motives, decisions and practice of the Islamic Republic of Iran in its foreign policy by the logic and concepts of neo-realism theory. The paper concludes, however, that this theory, like other theories of international relations, does not possess the full capacity and competence to analyze and justify all aspects of foreign policy of the I. R. Iran. Although in many aspects of its foreign policy Iran has proved to be a rationally realist actor, the aspirations emanating from the discourse of the Islamic Revolution introduce some elements of idealism in its practice. That is what might be called 'idealist realism'.
  • Pages 55-93
    Entering the realm of foreign policy, the social media have created dramatic changes in the meaning, sphere, function and face of diplomacy. This has resulted in major shifts in the process of policy making, management and implementation of foreign policy. With emergence of the social media, the 'vertical relation's in formal diplomacy has evolved and developed to 'horizontal relations'. Today, persuasion of public opinion as well as connection with elites and non-governmental actors are perceived as an inevitable necessity. The social media now is regarded a key instrument for promotion of thoughts, cultural norms and values, policies and discourse-i.e. the 'soft power'. The present article illustrates that nowadays without appropriate use of the social media; diplomats could not successfully fulfill their role and function. The global power of States is subject to the capacity and skills of employing and utilizing the social media and 'media diplomacy' to define and reinforce their respective 'national identity' and promote their 'international image'.
  • Pages 95-120
    What are the conceptual basis and contextual discourse of the IAEA towards Iran’s nuclear program? How this discourse and behavior has been shaped within the IAEA as a professional apolitical agency? These are main questions which this paper would like to answer. There are two distinctive discourses in the General Assembly and the Board of Governors of the Agency: a discourse which concentrates on nuclear security, threat of nuclear terrorism and non-proliferation, adopted by the United States and Western countries, and the discourse which emphasizes on the need for development of peaceful nuclear technology and disarmament, as envisaged in the NPT, supported by the developing countries and by the Non-Aligned Movement member States, in particular. The article reviews and underline the conceptual elements of the different discourses at the IAEA. The underlying causes of the IAEA submission to the hegemonic discourse of the US and the West are highlighted. The overwhelming influence of security discourse of the US on the legal/technical discourse of the IAEA will be suggested as the root-cause of discriminatory behavior of the Agency towards Iran.
  • Pages 121-162
    Due to the dramatic increase in sanctions imposed by the UN Security Council, 1990s has been named as the 'decade of sanction'. While from the establishment of the United Nations to 1990, only two Sates were sanctioned by the UN Security Council under Chapter Seven of the UN charter, from 1990 to the end of 2011 the UN Security Council imposed 25 cases of sanctions. This 'policy of sanction' has caused in serious concerns about the negative impacts and harmful ramifications of sanctions on enjoyment of human rights by the people of the States under sanctions. The present article aims to study the extensive negative aspects of the sanctions and its consequences which violate the basic principles of human rights. The author believes that due to serious negative impacts of the sanctions on societies under sanction, these sanctions are not in accordance with the human rights norms, and concludes that the economic sanctions by the Security Council violate the UN Charter, and, therefore, the Security Council should be accountable for its practice.
  • Pages 163-186
    After the victory of the Islamic Revolution in Iran and establishment of Hezbollah which was influenced by the ideals and aspirations of the Islamic Revolution, the Iran-Lebanon ties developed into a new phase. The geopolitical status, connection with the occupied lands, being in forefront of resistance against the aggression and occupation of the Zionist regime, and cultural similarities and connectivity with the majority Shiites in the Lebanese society all contributed to the privileged position of Lebanon in foreign policy of the Islamic Republic of Iran. Meanwhile, trans-regional powers, in particular the US and France have been relentlessly trying to extent their influence in this country. France and the United States perceive the influence of Iran in Lebanon as a threat to their aims and interests. Therefore, they oppose anything which contributes to development of Iran’s influence in Lebanon. The present article will assess the aims and interests of the US and France in Lebanon, in particular during the 33-days war in the Summer of 2006, their wholehearted support for the Zionist aggression against Lebanon, and the impacts of this ill-intended policy on Iran-Lebanon relations.
  • Pages 187-212
    Due to several factors, Iran-EU relations are critical, fragile and challenging. These challenges are strengthened and multiplied in recent years, getting increasingly difficult to see a perspective of sustainable relations between the two sides. Iran’s civil nuclear program is one of the most important issues which have influenced the political and economic relations as well as the other ties between the two parties. The Islamic Republic of Iran and the EU belong to two different civilizations and cultures and have their own distinctive social values. This makes the extensive relations quite complicated and shaky and creates a loophole which prevents conception of any strategic relations between two sides. The present article aims to study the challenges and obstacles in Iran-EU relations with particular focus on underlying causes of mutual grievances in recent years, including the EU position and practice with regard to the Iranian civil nuclear program and imposition of unjustified extensive unilateral sanctions with dire ramifications on human and humanitarian rights of the Iranian nation.
  • Pages 213-242
    Conflict in territories of former Yugoslavia against the Muslims in Bosnia, as the biggest armed conflict in Europe after the World War II, resulted in establishment of an international tribunal by the UN Security Council. Creation of this tribunal and its performance since 1993 up to now has produced important implications for international criminal law. The practice and performance of this tribunal not only introduced new concepts and new definitions for concepts such as 'war crime's and 'crime against humanity' in international humanitarian law, but also paved the way for establishment of other ad hoc criminal courts and promotion of international criminal court. The present article aims to assess the consequences of creation of the International Tribunal for former Yugoslavia (ICY), its structure, functions and achievements, recent developments emanated from the updates of its statute, and the impacts of its practice on international criminal law and the function of International Criminal Court (ICC).
  • Pages 243-264
    In 2010 President Obama declared his administration's national security strategy which clarified the US policies towards internal and external issues. Due to the fact that since the end of the Cold War, the Middle East enjoys a key position in the US foreign policy, a part of the US national security strategy was dedicated to “promotion of peace, security and opportunity in the Greater Middle East”. The first issue emphasized in this part of the document is 'security of the Zionist regime' as the strategic ally of the United States. The rest of document was a repetition of the Bush administration policies against freedom-fighter and resistance groups in the region and opposition to Iran civil nuclear program. The main question of this paper is that due to Obama’s campaign concept of “change”, why he could not create substantive change in the US Middle East policy? The author proclaims there are hard evidences indicating that the foundation of the US Middle East policy is almost fixed, no matter who is in charge of handling the US foreign policy. This is more evident when the pro-Zionist pressure groups and lobbyists come into play in the US establishment.
  • Pages 265-287
    The growing trend of population growth and decrease of natural resources has augmented concerns on the possibility of conflicts over natural resources, in particular water resources, in this century. This concern in recent decades has contributed to promotion of holistic views and adoption of transnational approaches for management of natural resources, leading to, as a matter of example, to establishment of 'Parks of Peace'. The parks of peace are a sort of protected border areas which are formally dedicated to protection of natural resources and cultural values attached to these resources and ultimately promotion of peace and cooperation among neighboring nations and societies. Adopting this approach in Iran due to the status of the country in Central Asia and the Middle East, long borders with the neighbors and existence of 18 environmental protected areas in border areas could be of great importance in protection of environment as well as development of regional cooperation. The present article gives an assessment of the functions of the parks of peace and the current opportunities in Iran for establishment of these parks.