فهرست مطالب

فصلنامه شیلات
سال شصت و چهارم شماره 2 (تابستان 1390)

  • تاریخ انتشار: 1390/04/07
  • تعداد عناوین: 8
|
  • عیسی ابراهیمی صفحات 93-106
    به منظور بررسی اثر سطوح مختلف چربی بر شاخص های رشد، ضریب تبدیل غذا و بازماندگی بچه فیل ماهی پرورشی، آزمایشی طراحی و اجرا گردید. چهار جیره آزمایشی با پروتئین یکسان (45 درصد) و سطوح 7/6، 5/10، 14 و 17 درصد چربی و 4/3 تا 7/3 کیلوکالری برگرم انرژی قابل هضم تهیه شد و هریک با سه تکرار، با بچه فیل ماهیان پرورشی با وزن 07/0± 14/2 گرم و به تعداد 420 عدد - 35 عدد در هر واحد آزمایشی (حوضچه های فایبرگلاس با حجم 100 لیتر و میزان تعویض آب 4/1 لیتر در دقیقه)- به مدت 48 روز مورد آزمایش قرار گرفت. نتایج حاصل معنی دار بودن اثر سطوح مختلف چربی جیره های غذایی بر شاخص های مورد بررسی شامل وزن نهایی، طول نهایی، درصد افزایش وزن، رشد ویژه، شاخص تولید، شاخص کبدی، ضریب تبدیل غذا، بازده پروتئین و پروتئین تولیدشده را نشان داد (05/0< p). بر اساس یافته های این تحقیق افزایش میزان چربی تا سطح 14 درصد، بهبود شاخص های مورد بررسی را بهمراه داشته است. بیشترین رشد و بهترین راندمان غذایی در سطح چربی14 درصد با نسبت انرژی قابل هضم به پروتئین خام () برابر 9/79 بدست آمد. براین اساس میزان بهینه چربی در جیره غذایی بچه فیل ماهیان پرورشی در محدوده وزنی مورد بررسی در این تحقیق، 14 درصد پیشنهاد می گردد
    کلیدواژگان: بازماندگی، بچه فیل ماهی پرورشی، چربی، رشد، ضریب تبدیل غذا
  • مهدی ذوالفقاری صفحات 107-119
    امروزه اهمیت نگهداری و عرضه ماهی تازه با توجه به علاقه مصرف کنندگان به ماهی تازه نسبت به منجمد روز به روز بیشتر می شود. در این میان تعیین مدت زمان ماندگاری ماهی، جهت تعیین زمان مصرف آن، به دلیل فساد پذیری بالای ماهی اهمیت می یابد. این پژوهش به منظور بررسی روند تغییرات فسادی و تعیین زمان ماندگاری ماهی قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss) طی نگهداری در دمای یخچال (°C4) صورت پذیرفت. بدین منظور فیله های ماهی قزل آلا به مدت 18 روز در یخچال نگهداری و تغییرات شاخص های اسیدهای چرب آزاد (FFA) Free Fatty Acids، شاخص تیوباربیتوریک اسید (TBA)Thiobarbituric acid، مجموع بازهای نیتروژنی فرار (TVB-N)Total Volatile Basic Nitrogen، بار میکروبی کلTotal Viable Count (TVC) و ارزیابی های حسی صورت پذیرفت. نتایج به دست آمده نشان داد مقادیر شاخص های شیمیایی طی نگهداری بطور معنی داری افزایش یافت. با توجه به استانداردهای TBA، TVB-N و TVC و همچنین ارزیابی حسی نمونه ها در روز 5 از حدود استاندارد تعیین شده خارج شدند. بررسی همبستگی های بین شاخص های شیمیایی و میکروبی با قابلیت پذیرش کلی نشان داد که دقیق ترین شاخص ها جهت تعیین ماندگاری فیله ماهی قزل آلا TVC (log cfu/g 6) و TVB-N (حدود 25 میلی گرم در 100 گرم فیله) می باشد. طبق نتایج فیله ماهی قزل آلای رنگین کمان تا حدود روز 5 در دمای یخچال قابل نگهداری می باشد.
    کلیدواژگان: ارزیابی حسی، ارزیابی های شیمیایی، ارزیابی های میکروبی، تعیین زمان ماندگاری، دمای یخچال، قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss)
  • فاطمه فداکار ماسوله، حمید فرحمند، علیرضا میرواقفی، محمدعلی نعمت الهی صفحات 121-128
    ماهی سفید دریای خزر یکی از ماهیان اقتصادی حوزه ی جنوبی دریای خزر است که همه ساله جهت تخمریزی به رودخانه های حوزه جنوبی این دریا وارد می شود و در این حین با انواع آلاینده های صنعتی و کشاورزی روبرو می شود. در این مطالعه جهت بررسی چگونگی روند تولید اسپرم (اسپرماتوژنز) مولدین نر ماهی سفید در آب های آلوده، اقدام به کشت بافت بیضه این ماهیان تحت تماس با غلظت های 10، 100 و 200 میکروگرم در میلی لیتر از سم دیازینون به مدت 3 و 6 روز در شرایط In Vitro گردید. میزان ضایعات وارده بر بافت بیضه و کاهش روند اسپرماتوژنز با افزایش غلظت و افزایش زمان تماس سم با بافت بیشتر شده به طوری که در غلظت 200 میکروگرم در میلی لیتر در ششمین روز پس از کشت تعداد بسیار زیادی از سلول های جنسی نکروز یافته و روند اسپرماتوژنز در بافت متوقف گردید. از آنجایی که تولید مثل موفق ماهیان در گرو کیفیت و کمیت مناسب گامت های مولدین است، ادامه ی روند آلودگی در طی سال های متمادی جمعیت این ماهیان را با تهدید جدی مواجه خواهد ساخت.
    کلیدواژگان: بیضه، دیازینون، دریای خزر، کشت بافت، ماهی سفید
  • آناهیتا فرهودی، عبدالمحمد عابدیان کناری صفحات 129-143
    تغییرات ترکیب اسیدهای چرب کپور معمولی طی مراحل لاروی در جهت تعیین احتیاجات غذایی و بهبود کیفیت تولید، به مدت 33 روز در مرکز تکثیر و پرورش ماهیان گرمابی شهید رجایی ساری مورد مطالعه قرارگرفت. نمونه برداری از لارو ها به صورت کاملا تصادفی در روزهای 1، 3، 7، 11، 15، 19، 26 و33 پس از تفریخ انجام شد. تغذیه لاروها پس از جدب دوسوم کیسه زرده، از روز سوم تا روز هفتم پس از تفریخ، با روتیفر(Brachionus calyciflorus) و از روز هشتم تا پایان دوره با غذای خشک صورت گرفت. از ابتدا تا انتهای دوره، اسیدهای چرب اشباع به میزان 2 % کاهش و اسیدهای چرب تک غیراشباع و چند غیراشباع به ترتیب 46/7 % و 26/1 % افزایش داشتند. نوسان در میزان اسید های چرب در دوره های مختلف نشان دهنده استفاده از آنها به عنوان منبع انرژی است. مقایسه غلظت پایین 6n-4:20C (اسید آراشیدونیک)، 3n-6:22C (اسید دوکوزاهگزانوئیک) و 3n-5:20C (اسید آیکوزاپنتانوئیک) در غذای مصرفی لارو با مقدار بالای آن ها در بدن لارو نشان دهنده توانایی لارو کپور معمولی در سنتز آراشیدونیک اسید از 6n-2:18C (اسید لینولئیک) و سنتز اسید دوکوزاهگزانوئیک و اسید آیکوزاپنتانوئیک از 3n-3:18C (لینولنیک اسید) است.
    کلیدواژگان: اسید چرب، اسیدهای چرب چند غیراشباع، تکامل لاروی، کپور معمولی، لیپید
  • سمیرا محمدیان *، سهراب رضوانی گیل کلائی، محمد کاظمیان، ابوالقاسم کمالی، شقایق روح الهی، محمد جواد تقوی، فرامرز لالوئی صفحات 145-152

    جمعیت ماهی سیاه کولی دریای خزر (Vimba vimba persa) در دو منطقه از سواحل جنوبی دریای خزر (تالاب انزلی و رودخانه حویق واقع در استان گیلان) با استفاده از ده نشانگر ریزماهواره پلی مورف مورد مطالعه قرار گرفت. در مجموع 153 الل مورد شناسایی گردید. بیشترین تعداد الل های مشاهده شده 17 الل در جایگاه CA3 و کمترین آن 3 الل در جایگاه Z8145 بوده که میانگین اللی در هر جایگاه 6/7 بدست آمد. میانگین هتروزایگوسیتی مشاهده شده و مورد انتظار به ترتیب 79/0 و 76/0 بود. بیشتر مناطق انحراف از تعادل هاردی - واینبرگ را نشان دادند. مقادیر محاسبه شده Fst در سطح معنی داری (p?0.01)، دو جمعیت از ماهی سیاه کولی خزری در سواحل جنوبی دریای خزر را نشان داد. بنابراین مدیریت برای حفاظت این گونه، برداشت پایا و بازسازی ذخایر با در نظر گرفتن حفظ تنوع ژنتیکی توصیه می شود.

    کلیدواژگان: جمعیت، دریای خزر، ریزماهواره، ژنتیک، سیاه کولی خزری Vimba vimba persa
  • سهراب معینی، زینب مولودی*، بهاره شعبانپور صفحات 153-162

    در این تحقیق اثر دو روش بیهوشی 1) بیهوشی ماهیان با قرار دادن آنها در یخ 2) بیهوشی ماهیان با غوطه وری در عصاره ی گل میخک و مرگ با ضربه در سر، در مقایسه با روش معمول کشتن ماهی (مرگ خارج از آب) بر شاخص های کیفی و میزان استرس وارده در ماهی کپور معمولی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که روش بیهوشی قبل از مرگ، بر کیفیت گوشت ماهی اثر معنی داری دارد. ارزیابی شاخص جمود نعشی و میانگین pH عضله در طول زمان پس از کشتار و بین تیمارهای آزمایشی مختلف، تغییرات معنی داری را نشان دادند. جمود نعشی در ماهیانی که خارج از آب مردند، 3 ساعت بعد به بیشترین مقدار خود (6/77 درصد) رسید. جمود نعشی ماهیان بیهوش شده در یخ و عصاره گل میخک به ترتیب در 24 ساعت پس از مرگ (2/44 درصد) و 60 ساعت پس از مرگ (1/55 درصد) به حداکثر رسید. ماهیان بیهوش شده با گل میخک، جمودی با تاخیر نسبت به دو تیمار دیگر داشتند. میزان pH بلافاصله پس از مرگ برای ماهیان مرگ خارج از آب 34/6، برای تیمار یخ گذاری 53/6 و برای تیمار گل میخک 99/6 بود. در ماهیان بیهوش شده با عصاره گل میخک، میزان آبچک عضله پایین تر از سایر تیمارها بود. غلظت فاکتورهای خونی وابسته به استرس (کورتیزول، گلوکز و لاکتات پلاسما) در تیمار مرگ خارج از آب، بطور معنی داری از تیمارهای یخ گذاری، گل میخک و تیمار شاهد پلاسما، شامل 8 ماهی زنده درون حوضچه نگهداری که تحت استرس بیهوشی و کشتار نبودند، بالاتر بود. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که ماهی هایی که با عصاره گل میخک بیهوش و سپس با ضربه در سر کشته شدند، کیفیت به مراتب بالاتر داشته و استرس وارده به آنها نسبت به تیمارهای یخ گذاری و مرگ خارج از آب، پایین تر بود.

    کلیدواژگان: استرس، کپور معمولی (Cyprinus carpio)، کیفیت گوشت، گل میخک، مرگ خارج از آب
  • مهدی نادری جلودار، اصغر عبدلی صفحات 163-175
    اثر پساب مزارع پرورش ماهی قزلآلای رنگینکمان رودخانه هراز بر بزرگ بیمهرگان کفزی و توان خودپالایی رودخانه، با انتخاب چهار مزرعه و ده ایستگاه در منطقه مورد مطالعه صورت گرفت. نمونه برداری از بزرگ بیمهرگان کفزی، در پنج نوبت در فصول مختلف سال انجام گردید. حدود 170000 نمونه بزرگ بیمهرگان کفزی شناسایی شده که به 34 جنس، 32 خانواده و 12 راسته تعلق داشتند. بیشترین فراوانی را در اکثر ایستگاه ها، راسته Ephemeroptera تشکیل داده که فراوانی مجموعدو جنس Acentrella sp. و Baetis sp. 9/97 درصد از کل اعضای این راسته را در کلیه ایستگاه ها تشکیل دادند. شاخصهای غنای EPT، درصد EPT و(Chironomidae /Ephemeroptera+Plecoptera+ Trichoptera) EPT/CHIR. در ایستگاه های بلافاصله پایین دست مزارع نسبت به بالا دست آنها از مقادیر کمتری برخوردار بودند و با فاصله گرفتن از مزارع افزایش پیدا کردند. بر اساس نتایج شاخص زیستی (Hilsenhoff Family Biotic Index) HFBI آلودگی آلی آب در ایستگاه های مختلف، در طبقه کیفی خوب، مناسب، نسبتا«ضعیف و ضعیف طبقه بندی شدند. نتایج ترکیبی از شاخصهای زیستی نشان داد، ایستگاه های بلافاصله بعداز مزارع از آلودگی بیشتری نسبت به قبل آنها برخوردار بوده و با فاصله گرفتن از مزارع دارای روند خودپالایی بودند که در فاصله 5/3 کیلو متری بطور معنی داری از آلودگی کم شده بود.
    کلیدواژگان: بزرگ بیمهرگان کفزی، پساب، خودپالایی، رودخانه هراز، شاخصهای زیستی، قزلآلای رنگینکمان، مزارع پرورش ماهی
  • مهرداد ولی پورمری، ابراهیم علیزاده دوغیکلایی، علی ارشدی صفحات 177-187
    هدف این مطالعه بررسی تاثیر مهارکننده باسیلوس لیکنی فورمیس روی آفلاتوکسین های G1 و G2 در محیط کشت آزمایشگاهی و آرد ماهی کیلکا است. از دو غلظت آفلاتوکسین (8 و 12 نانوگرم بر میلی لیتر برای G1 و G2) و (2 و 4 میلی لیتر از استاندارد آفلاتوکسین به 50 گرم از آرد ماهی) به ترتیب در محیط کشت آزمایشگاهی و آرد ماهی کیلکا استفاده گردید. دوز مورد استفاده باسیلوس لیکنی فورمیس نیز دو غلظت 3 و 4 درصد بوده است. میزان تغییرات باسیلوس و آفلاتوکسین به ترتیب توسط دستگاه اسپکتروفتومتر (جذب نوری با طول موج 600 نانومتر) و HPLC مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج آزمایشگاهی نشان داد که به هنگام استفاده از دوز 3 درصد باسیلوس لیکنی فورمیس، میزان کاهش معنی دار (05/0 p<) G1 با غلظت های 8 و 12 نانوگرم بر میلی لیتر به ترتیب 9/99 و 4/99 درصد و G2 با غلظت 8 و 12 نانوگرم بر میلی لیتر به ترتیب 2/99 و 2/98 درصد و میزان کاهش معنی دار (05/0 p<) آفلاتوکسین در دوز 4 درصد باسیلوس لیکنی فورمیس به ترتیب 100 و 100 درصد برای G1 با غلظت های 8 و 12 نانوگرم بر میلی لیتر و 100 و 6/99 درصد برای G2 با غلظت 8 و 12 نانوگرم بر میلی لیتر بوده است. در آرد ماهی، میزان کاهش آفلاتوکسین برای تیپ G1 و G2 با حضور 3 و 4 درصد باسیلوس لیکنی فورمیس به همراه 2 و 4 میلی لیتر از سوسپانسیون استاندارد آفلاتوکسین در 50 گرم از آرد ماهی برای G1به ترتیب 8/75 و 1/66 درصد و 4/95 و 7/81 درصد و برای G2 به ترتیب 7/77 و1/80 درصد و 9/98 و 3/89 درصد بوده است. نتایج نشان می دهد که باسیلوس لیکنی فورمیس قادر به کاهش (05/0 p<) آفلاتوکسین های G1 و G2 در شرایط آزمایشگاهی و آرد ماهی بوده و توصیه می شود از آن به عنوان ابزار بیولوژیک در جهت کنترل آفلاتوکسین در کارگاه های تولید آرد ماهی استفاده گردد
    کلیدواژگان: آرد ماهی کیلکا، آفلاتوکسین، باسیلوس لیکنی فورمیس
|
  • Eisa Ebrahimi Pages 93-106
    Variation in growth، feed utilization and survival was assessed in sturgeon fingerlings of Beluga fed different dietary lipid levels. All diets were iso-nitrogenous (protein = 45%) comprising 3. 4-3. 7 kcal digestible energy g-1. Triplicate groups of 35 fingerling Beluga with a mean initial wet weight of 2. 14 ± 0. 07 g (± SD) were fed with four experimental diets containing 6. 7، 10. 5، 14 and 17% crude fat for 48 days (water volume: 100 L.; water change rate: 1. 4 L min-1). There were significant differences in final weight، body weight increase، specific growth rate، production index، hepatosomatic index، protein efficiency ratio، productive protein value and feed utilization ratio of fingerling Beluga (P < 0. 05). Increasing lipid levels to 14% level improved the above indices. However، condition factor and survival were not affected by different dietary lipid levels (P > 0. 05). The best growth rate، survival، feed utilization were obtained at 14% lipid level with DE: CP ratio of 79. 9 kcal g-1. These results indicate that optimal dietary lipid level for fingerling Beluga is about 14% for these diets.
    Keywords: Feed utilization, growth, Juvenile of Beluga, Lipid, Survival
  • M. Zolfaghari Pages 107-119
    Nowadays، importance of keeping and presentation of fresh fish، with regard to consumer preference for fresh fish rather than frozen fish، is increasing. So، determination of fish shelf-life، to find its consumption time، due to high perishability of fish، is important. This study was aimed to investigate the process of spoil changes and determining the shelf-life of rainbow trout (Oncorhynchus mykiss) fillet during storage period in refrigerator (4°C). For this purpose، rainbow trout fillets were kept in refrigerator for 18 days and the changes of free fatty acids (FFA)، tiobarbitoric acid (TBA)، total volatile bases nitrogen (TVB-N)، total viable count (TVC) and sensory evaluations were assessed. The results showed that the quantity of chemical indices increased during storage period. With regard to the standard quantity of TBA، TVB-N and TVC and also sensory evaluation of panel group، the samples were out of the specified standard on 5 day. Considering of correlation between chemical and microbial indices with total acceptability showed that the most precise indices for shelf-life determination of rainbow trout fillet is TVC (6 log cfu/g) indicator and TVB-N (about 25 mg in 100 g fillet). Accordingly، rainbow trout fillet can be kept in refrigerator for 5 days.
    Keywords: Chemical Analysis, Microbial analysis, Rainbow trout (Oncorhynchus mykiss), Sensory assessments refrigerator temperature, Shelf, life determination
  • F. Fadakar Masouleh, Hamid Farahmand, Alireza Mirvaghefi, Mohammad Ali Nematollahi Pages 121-128
    Caspian kutum is one of the most commercial fishes that migrates for spawning from the Caspian Sea to the rivers each year. Consequently، it can be exposed to several agricultural and industrial pollutants. In this study، to estimate the fish spermatogenesis in polluted waters، the direct effect of diazinon were investigated using in vitro testis culture of the Caspian kutum with 10، 100 and 200 µg/ ml concentrations for 3 and 6 days. With increase of diazinon concentrations and exposed time، harmful effects of diazinon on spermatogenesis and testis structure increased. The inhibition of spermatogenesis and necrotic germ cells were more visible in 200 µg/ ml in 6th day. Since، appropriate quality and quantity of gametes can verify the successful reproduction in fish، water pollution over consecutive years can be a serious threat on kutum populations
    Keywords: Caspian kutum, Caspian Sea, diazinon, Testis, tissue culture
  • A. Farhoudi, Abdolmohammad Abedian Kenari Pages 129-143
    This study investigated ontogeny of fatty acid profile in common carp larvae to determine nutritional requirements with a view to improving product quality from hatching to 33 days post hatching at the governmental warm water fish aquaculture center of Shahid Rajaee in Sari، Mazandaran، Iran. Larvae were collected randomly at 1، 3، 7، 11، 15، 19، 26 and 33 days post hatch. Larvae were fed with rotifer (Brachionus calyciflorus) from day 3 to day 7، and then with dry diet from day 8 onwards. Profiles of saturated fatty acids، monounsaturated fatty acids and polyunsaturated fatty acids showed significant changes. From the beginning to the end of experiment، total saturated fatty acid decreased at the level of 2 % and monounsaturated and polyunsaturated increased by 7. 46 % and 1. 26 %، respectively. Fluctuations in the composition of fatty acids in various periods reflect preferential utilization of fatty acids for energy production. Marine carp larvae metabolized apparently dietary linolenic acid to eicosapentaenoic acid and docosahexaenoic acid، and dietary linoleic acid to arachidonic acid.
    Keywords: common carp, Cyprinus carpio, fatty acid, larval development, Lipid, Polyunsaturated fatty acids
  • Shaghayegh Rouholahi, Abolghasem Kamali Pages 145-152

    Population of Vimba vimba persa was investigated using microsatellite markers originated from two regions along the Iranian coastline of Southern Caspian Sea (Anzali Lagoon and Havigh River in Gilan province). Totally 153 alleles were identified. The highest number of alleles per CA3 loci was 17 and the lowest 3 in Z8145 loci with means of 7. 6. Observed and expected heterozygosity averages were 0. 79 and 0. 76، respectively. Most cases deviated significantly from Hardy-Weinberg equilibrium (p? 0. 01). The estimation of Fst (p? 0. 01) identified significantly two populations of Vimba vimba persa in the Caspian Sea. Studies of this kind assist conservation of this species، sustainable harvest and restocking of the populations.

    Keywords: Caspian Sea, Genetic, microsatellite, population, Vimba vimba persa
  • S. Moini, Z. Mouloodi, Bahare Shabanpour Pages 153-162

    In this investigation effects of two stunning methods 1) ice asphyxia، 2) direct immersion of fish into bath containing previous water dilution of clove oil that were killed by blow on the head were compared with common fish slaughtering

    Method

    removing fish from water and exposed to the air (asphyxia). Effects of these two methods on meat quality and stress responses in common carp were evaluated. Results revealed that anaesthetizing and killing procedures significantly affected the meat quality in common carp. Both rigor index and pH varied significantly during the trail post-mortem between the experimental groups. Maximal rigor index (77. 6%) was observed after 3 hours post mortem in the asphyxia group. Rigor index reached maximum at 24 (44. 2%) and 60 h (55. 1%) post mortem for the ice and clove oil group. Fish subjected to clove oil showed a less intense than those in the other group although they had a longer lasting rigor state. Mean muscle pH of fish was 6. 34 for asphyxia، 6. 53 for ice group and 6. 99 for clove oil immediately after death. Fish of the group clove oil had the lowest driploss at 96h postmortem. Stress blood indicators in asphyxia group were significantly higher than other two groups and the control group (unstressed fish). The data presented in the experiment expressed that fish of the group received clove oil had significantly higher quality and less stress response than other groups.

    Keywords: asphyxia, Clove oil, common carp (Cyprinus carpio), Meat quality, Stress
  • Asghar Abdoli Pages 163-175
    The effect of rainbow trout farms outflow in the Haraz river on benthic macroinvertebrates and the self-purification potential of river was investigated from each of ten selected stations along four farms. Benthic macroinvertebrates was investigated for different seasons a year by taking five samples. About 170000 macroinvertebrate specimens at 34 genera، 32 families and 12 orders were isolated and distinguished in this study. Maximum abundance at most stations was possessed by order Ephemeroptera، of which Baetis sp. followed by Acentrella sp. constituted 97. 9% of the Ephemeroptera at all stations. Indices of EPT richness، EPT percentage and EPT/CHIR (Ephemeroptera+Plecoptera+Trichoptera/Chironomidae) decreased at the immediate vicinity of the fish farms outflows، and increased upon distancing from the farms. On the basis of HFBI (Hilsenhoff Family Biotic Index) index، four grades of good، suitable، relatively poor and poor water qualities were distinguished at all the sampling stations. The combined results of biotic indices indicated that pollution was higher at the stations at the immediate vicinity of the fish farms outflows than the preceding ones، and the self-purification potential of water increased upon distancing from the farms، peaking to a significant level at a distance of 3. 5 km.
    Keywords: EPT, CHIR HFBI, Macroinvertebrates, Oncorhynchus mykiss, Outflow, Fish farms, Self purification, Biological indices, Haraz River
  • M. Valipour Meri, Ebrahim Alizadeh Doughikollaee, A. Arshadi Pages 177-187
    This study investigated the inhibitory effects of Bacillus licheniformis on G1 and G2 aflatoxins in culture media and Kilka fish meal. Two concentrations of aflatoxins (8 and 12 ppb for G1 and G2) and (2 and 4 ml from aflatoxins standard per 50g of fish meal) were used in culture media and Kilka fish meal respectively. The doses of bacillus were 3 and 4% for this experiment. Changes of aflatoxins and the bacterium growth were evaluated using HPLC and spectrophotometer (OD: 600?) respectively. Culture media results show that G1 and G2 concentrations decreased significantly (P < 0. 05) by 99. 9 and 99. 4%، 99. 2 and 98. 2% respectively (for 3% Bacillus)، and 100 and 100%، 100 and 99. 6%، respectively (for 4% Bacillus). In fish meal، concentrations of G1 and G2 decreased significantly (P < 0. 05) by 75. 8 and 66. 1%، 77. 7 and 80. 1% (for 3% Bacillus with 2 and 4 ml aflatoxins standard) and 95. 4 and 81. 7%، 98. 9 and 89. 3 % (for 4% Bacillus with 2 and 4 ml aflatoxins standard)، respectively. The results show that Bacillus licheniformis is able to decrease significantly (P < 0. 05) G1 and G2 aflatoxins in culture media and fish meal and is recommended to be used as a biological tool in fish meal industry.
    Keywords: Aflatoxins, Bacillus licheniformis, G1, G2, Kilka fish meal