فهرست مطالب

مطالعات ایرانی - پیاپی 23 (بهار و تابستان 1392)

مجله مطالعات ایرانی
پیاپی 23 (بهار و تابستان 1392)

  • تاریخ انتشار: 1392/03/17
  • تعداد عناوین: 10
|
  • فرامرز آقابیگی* صفحه 1
    سفرنامه ها از منابع مهمی هستند که به رغم اشارات سطحی و پراکنده، دقایقی از فرهنگ و سنن گذشته را در خود جای داده اند که در سایر منابع صحبتی از آن ها به میان نیامده؛ از این رو، پرداختن به شاخصه های فرهنگی از طریق سفرنامه ها می تواند در انجام پژوهش و تحقیق، محقق را یاری کند. از آنجا که پوشاک، به عنوان یکی از شاخصه های فرهنگی، سهمی از گزارش سیاحان را به خود اختصاص داده، مقاله حاضر در این راستا، وضعیت پوشاک زنان کرد ایران در سفرنامه های دوره صفوی تا پایان پهلوی را مورد بررسی اجمالی قرار داده و سعی دارد ضمن پرداختن به روند تغییرات لباس زنان کرد ایران در ادوار مذکور، عوامل تاثیرگذار بر پوشش آنها را از نگاه سیاحان مورد مطالعه قرار دهد و در آخر طبقه بندی پوشاک را که در سفرنامه ها به آن اشاره شده، بررسی نماید.
    کلیدواژگان: پوشاک، زنان کرد، سفرنامه، صفوی، پهلوی
  • حمید جعفری قریه علی*، رویین تن فرهمند، مریم روستا صفحه 21
    یکی از مهم ترین موضوعات مطرح شده در شاهنامه و ایلیاد، مهر و کین است. فردوسی در مساله مهر و دلدادگی، بیشتر از واژه مهر استفاده کرده است تا عشق.
    کین و انتقام از محرک های جنگ در شاهنامه است که همراه با نام جویی و افتخار، حس تحسین برانگیز و شگفتی آور می آفریند. در ایلیاد، عشق به زنی به نام هلن مایه جنگ و انتقام و شکل گیری داستانی ده ساله است، حال آنکه در شاهنامه نه تنها عشق سبب جنگ نمی شود؛ بلکه سرآغاز شادزیستی و خوش نشینی است.
    پژوهش حاضر، نگاهی تطبیقی به مساله مهر و کین در شاهنامه و ایلیاد دارد. بر اساس نتایج این پژوهش، موضوع کین خواهی در ایلیاد در مقایسه با شاهنامه پررنگ تر است. این مطلب را می توان از توصیف صحنه های خشونت بار و دلخراش در بخش های مختلف ایلیاد دریافت. در ایلیاد، در بسیاری از موارد، عشق ها متافیزیکی است؛ یعنی انسان ها به خدایان و یا خدایان به انسان ها علاقه می ورزند؛ حال آنکه در شاهنامه، عشق ورزی ها در محدوده روابط انسانی و زندگی اجتماعی تجلی می یابد.
    کلیدواژگان: شاهنامه، ایلیاد، کین، مهر
  • سحر رستگاری نژاد*، معصومه باقری حسن کیاده صفحه 47
    تاریخ سرزمین پارس که جایگاه والایی نزد هخامنشیان داشته، پس از هخامنشیان و تا زمان شاهنشاهی ساسانی، در هاله ای از ابهام پوشیده شده است. امروزه، تنها با پیدا کردن سکه های کسانی که در این دوران بر این سرزمین فرمانروایی می کردند، آگاهی های ناچیزی از تاریخ آن و میزان قدرت و استقلالش در آن دوره زمانی به دست آمده است. در زمان پادشاهی سلوکیان و اشکانیان، اداره ایالت پارس بر عهده فرمانروایانی بود که در دوره سلوکیان، خود را فرترکا و در دوره اشکانیان، با افزایش میزان قدرتشان، خود را شاه می نامیدند. این فرمانروایان محلی که خود را جانشین هخامنشیان می دانستند، دارای حکومتی نیمه مستقل بودند و در این دوره تاریخی کوشیده اند تا باورها و آداب و رسوم کهن ایرانی را در برابر هلنیسم سلوکی حفظ و آن را به ساسانیان منتقل کنند.
    کلیدواژگان: پارس، فرترکا، اشکانیان، سلوکیان، فرهنگ ایرانی، هلنیسم، استخر
  • عبدالرضا سیف، اکرم رجبی* صفحه 71
    در باب افسانه های بزرگان ادب فارسی، علی رغم تحقیقات پراکنده ای که صورت گرفته است، هنوز کار جدی و قابل توجهی یافت نمی شود. از آنجا که هر افسانه ای در دامان فرهنگ و اجتماع دوران خود پرورش می یابد، بی شک کارکردهای مردم شناختی آن از اهمیت بالایی برخوردار است. در این مقاله سعی شده است نحوه شکل گیری و سیر تحول افسانه های مرتبط با بزرگان ادب فارسی منتخب دوره های سامانیان، غزنویان و مغولان، از خلال تذکره ها، طبقه بندی، تحلیل و مقایسه گردد؛ به همین منظور، برخی از تذکره های مهم که جایگاه اصلی ظهور این نوع افسانه ها هستند، انتخاب و سپس افسانه های مرتبط با تعدادی از بزرگان شعر و ادب فارسی در آنها بررسی شده است.
    نتایج بررسی و مقایسه افسانه ها نشان می دهد هرچه شاعری نزد مردم از احترام و محبوبیت بیشتری برخوردار باشد، به همان میزان افسانه های بیشتری درباره او شکل می گیرد؛ همچنین افسانه ها نشان دهنده شرایط اجتماعی، تاریخی و فرهنگی جامعه آن دوران است.
    کلیدواژگان: افسانه، تذکره، داستان، شاعران ادب فارسی
  • یاسر شریفی*، فرخ حاجیانی صفحه 91
    در این مقاله که به مطالعه تطبیقی خداشناسی و کی هان شناسی کیش مانی و سایر مکاتب گنوسی می-پردازد، به منظور بررسی خاستگاه اندیشه ثنویت و عالم نور و ظلمت در کیش مانوی ناگزیر از بحث پیرامون گنوس و فرقه های گنوسی هستیم. چرا که پژوهشگران این احتمال را می دهند که شاید مانی مفهوم دو بن را از تفکراتی چون عقاید مرقیون و بردیصان یا سایر گنوستیک ها اقتباس کرده باشد؛ لذا برای آنکه مروری دقیق تر و گسترده تر در این رابطه داشته باشیم، در واقع باید از تمام فرقه های تعمیدی که نوعی مسیحیت غیرمتعارف را اشاعه می دادند اطلاعاتی داشته باشیم تا بتوانیم به مقابله اشتراکات و اختلافات آنها با مانویت از لحاظ شکل و محتوا بپردازیم؛ لذا در مقاله حاضر برای شناخت بهتر اسطوره گنوسی مانی پس از مقدمه ای کوتاه از پیش زمینه زندگی مانی، معرفی گنوستی سیزم و مطالعه فرقه های مختلف آن به بررسی تطبیقی این فرق با کیش مانوی از منظر خداشناسی و کی هان شناسی خواهیم پرداخت.
    کلیدواژگان: کیش مانی، گنوستی سیزم، مطالعه تطبیقی، کیهان شناسی، خداشناسی
  • خسرو قلیزاده* صفحه 115
    موضوع دریاچه چیچست و یکی بودن آن با دریاچه ارومیه در میان ایران شناسان نامی، همواره مورد مناقشه و بحث بوده است. با بررسی شواهد و اسطوره های مندرج در اوستا در می یابیم که چیچست دریایی است، ژرف، پهناور و دارای آب های خروشان و گرم. شاه اساطیر، کیخسرو، بر ساحل این دریاچه برای ایزدبانوی مشهور آب ها، آناهیتا، و همچنین برای ایزد محافظ رمه و گله، درواسپ، قربانی هایی کرد تا بتواند بر افراسیاب تورانی پیروز گردد. این ایزدان نیز او را یاری دادند تا به آرزویش رسید.
    این اسطوره بعدها، در دوره هخامنشیان و سپس ساسانیان، دستمایه تدوین افسانه های زیادی شد و تاسیس آتشکده آذرگشسب بر ساحل این دریاچه، برکندن بتکده های موجود در ساحل آن، از جمله این ابداعات متاخر است. در متون پهلوی، چیچست را با دریاچه ارومیه یکی دانستند و این اسطوره های نسبتا متاخر را بدان نسبت دادند. علت را باید در اقتدار قدرت مغان مادی و نیز انگیزه کسب مشروعیت توسط شاهان ساسانی جستجو کرد.
    تا کنون هیچ محققی به طور جدی به معنی و ریشه شناسی نام چیچست توجه نکرده است. در این خصوص، دو ریشه شناسی و معنی پیشنهاد می شود: 1) چیچست از نظر ساختار دستوری، صفت مفعولی (čaē.čas.ta) و از ریشه هندو اروپایی kand- به معنی «درخشیدن، سپید بودن» است و با واژه سنسکریت candra و لاتین cicindēla نیز مرتبط است. لذا آن را باید «سپید و درخشنده» معنی کرد. 2) این واژه را می توان از ریشه ایرانی باستان kas به معنی «نگاه کردن، دیدن» دانست و در این صورت، ساختار آن صفت مفعولی و به معنی «دیدنی» است. شواهد و قرائن نشان می دهد که دریاچه چیچست مندرج در اوستا، با دریاچه چیچست مذکور در متون پهلوی و پس از آن تفاوت دارد. به بیانی دیگر، دریاچه چیچست اوستایی جایی در شمال شرقی فلات ایران بود و ارتباطی با دریاچه چیچست امروزی، یعنی دریاچه ارومیه ندارد.
    کلیدواژگان: اسطوره، چیچست، دریاچه ارومیه، آب، ریشه شناسی
  • هوشنگ محمدی افشار* صفحه 131
    قوم بلوچ و کوچ دوبار در روزگار اساطیری شاهنامه جزو لشکریان سیاوش و کیخسرو در حمله به سرزمین توران و سه بار در روزگارکسری انوشیروان حضور فعال دارند و همراه دیگر اقوام ایرانی همچون پارس، گیلان، دیلمان و مبارزان دشت سروچ به عنوان مدافعان مرزهای ایران زمین از ایشان یاد شده است.
    در منابع یونانی و همچنین کتیبه های هخامنشی از جمله کتیبه بیستون، هر چند ایالت مکران و گدروزیا از جمله ساتراپ های ایران باستان به شمار می آیند؛ اما از اقوام و مردم ساکن آن ناحیه با عنوان های مزبور نامی برده نشده است.
    در آثار و نوشته های تاریخی و جغرافیایی روزگار اسلامی تقریبا از اواخر سده سوم هجری، این قوم در کوه ها و دشت های جنوبی کرمان و ناحیه مکران و بلوچستان کنونی سکونت و حضور جدی دارند و دارای همان ویژگی هایی هستند که در شاهنامه بدانها اشاره و تصریح شده است.
    در این جستار بخشی از ویژگی های اخلاقی و کیفیت زندگی این قوم نژاده ایرانی در شاهنامه و متون کهن به شیوه توصیفی بررسی می شود.
    کلیدواژگان: شاهنامه، بلوچ، کوچ، قوم و زبان، ویژگی ها
  • محسن مرسلپور*، ناهید براهویی صفحه 149
    تقویم اسکندری یکی از تقاویم عهد باستان است که با هجوم اسکندر (الکساندر) به شرق مربوط دانسته شده است. ادعا شده که علمای یهود، سال ورود اسکندر به بیت المقدس را به عنوان مبدا جدید تقویم خود قرار دادند و بدین ترتیب تقویم اسکندری به وجود آمد؛ اما مبدا این تقویم برابر با سال 312 ق.م است و ارتباطی با سال تسخیر فلسطین توسط اسکندر یا حتی ولادت و مرگ او ندارد. در منابع متقدم غربی و منابع یهودی، نامی از تقویم اسکندری برده نشده و ابوریحان بیرونی که بیشترین اطلاعات را از این تقویم به دست داده، احتمالا از منابع سریانی متاخر بهره جسته است. در واقع تقویم اسکندری همان تقویم سریانی است که مبدا آن سال 312ق.م است که سال جلوس سلوکوس بوده و ارتباطی به اسکندر مقدونی ندارد.
    مقاله حاضر بر آن است تا با رویکردی تحلیلی به بررسی تقویم اسکندری و مساله انتساب آن به اسکندر مقدونی و لشکرکشی او به بیت المقدس بپردازد.
    کلیدواژگان: اسکندر مقدونی، تقویم اسکندری، بیت المقدس، تقویم سریانی، تقویم سلوکی
  • دکترمحمدرضا نجاریان*، فاطمه شیرسلیمیان صفحه 165
    مهر از جمله آثاری است که با تحقیق در آن می توان به بسیاری از مجهولات و ناشناخته های تمدن اقوام و ملل دسترسی پیدا کرد.کهن ترین مهر از نوع استامپی با قدمتی در حدود 6000ق.م در دهکده های نوسنگی میان رودان شمالی به دست آمده است. کهن ترین نمونه های مهر در ایران دارای نقوش هندسی ساده یا مخطط تزیینی و نقوش تلفیقی از خطوط مارپیچ، صلیبی، مثلث های کوچک و دوایر تو در تو هستند. مهرهای تاریخی به دو دسته پیش خطی و پس از اختراع خط تقسیم می شوند. در دوران های پیش خطی، نقش زنان را به طور کامل بر روی مهرها طراحی نمی کردند. در نقش برجسته، روی مهرهای شاهزادگان، اغلب تصاویر پیروزی در جنگ ها و شکست افراد زیر دست دیده می شود که نشانه قدرتمندی جامعه در آن روزگار است. نقش گیاهان همیشه به صورت مکمل است؛ ولی تصویر حیوان به صورت نماد، تنها یا کنار تصویر پادشاهان وشاهزادگان دیده می شود.
    نگارندگان در این مقاله برآنند تا ضمن مقایسه و طبقه بندی مهرها با نقش شاهزادگان و سلاطین در دوران پیش خطی و دوران پس از اختراع خط تا ساسانی در ایران، به مواردی چون انواع مهرها از نظر کمی و کیفی، نقش های حک شده وصاحبان آنها بپردازند.
    کلیدواژگان: نقش مهرها، پیش خطی، هخامنشی، اشکانی، ساسانی، ایران
  • شمس الدین نجمی* صفحه 185
    بر چهره گل، نسیم نوروز خوش استدر صحن چمن، روی دل افروز خوش استاز دی که گذشت، هر چه گویی خوش نیستخوش باش و ز دی مگو، که امروز خوش است (عمر خیام)نوروز، جشنی باستانی و ایرانی است که همه ساله در روز اول بهار آن را جشن می گیریم. نوروز، همچنین نمادی است از بیداری طبیعت از خواب زمستانی و مرگی که به رستاخیز و زندگی منتهی می شود و به همین مناسبت جشن مربوط به فروهرها نیز بوده است. افسانه های ایرانی، پیدایش نوروز را به دوران «جمشید پیشدادی» نسبت می دهند و می گویند: چون جمشید به پادشاهی رسید، دین را تجدید کرد و این کار در روز «نوروز» انجام شد که اکنون هر ساله این جشن بزرگ توسط ایرانیان گرامی داشته و برگزار می شود.
    جشن نوروز از اعتدال بهاری آغاز می شود. در دانش ستاره شناسی، اعتدال بهاری یا اعتدال ربیعی در نیم کره شمالی زمین به لحظه ای گفته می شود که خورشید از صفحه استوایی زمین می گذرد و به سوی شمال آسمان می رود. این لحظه، لحظه اول برج حمل نامیده می شود که در تقویم خورشیدی برابر با نخستین روز (اورمزد روز) از ماه فروردین یا «نوروز» است. جشن نوروز در تقویم میلادی برابر است با بیست و یک یا بیست و دو مارس مطابقت دارد.
    نوروز، یگانه بنیادی است که همه اش خوبی، پاکی و نیکی است. ورجاوند، روزی است که تنها نیاکان ما به ارزش وجودش پی بردند و آن را بزرگ داشتند. چرا که آنها روزی را می خواستند تا بتوانند در آن خود را از ناپاکی ها و بداندیشی ها که با گذر زمان در درونشان رخنه کرده بود، پاک کنند و در لحظه ای موعود زندگی را با همه نیکی ها و نیکبختی ها دوباره آغاز نمایند. نیک داشته هایشان را بیفزایند و از بدی-هایشان بکاهند؛ پس آنها «نوروز» را به عنوان بزرگ ترین، نیک ترین و برترین جشن خود برگزیدند و آیین ها و اندیشه های پاک را به آن افزودند تا هر بار آن را بهتر و زیباتر از گذشته برگزار نمایند.
    کلیدواژگان: نوروز، گاهنبارها، اوستا، شاهنامه، پیش از اسلام، پس از اسلام
|
  • Faramarz Aghabeigi* Page 1
    Despite their scattered and shallow references to the past cultures and traditions، travelogs include some details as to these traditions، rarely found in other sources. Therefore، travelogs could be of great help to researchers dealing with cultural features. Since clothing is considered as a cultural element by the travelog writers، the present study، briefly، examines the clothing of kurdish women mentioned in the travelogs of the Safavid period up to the end of Pahlavi era، and deals with the development، and the influential factors of these clothings from the viewpoint of travellers. In the end، the classification of clothing is examined.
    Keywords: Clothing, Kurdish women, Travelog, Safavid, Pahlavi
  • Hamid Jafari Gharyeh Ali*, Rouintan Honarmand, Maryam Rousta Page 21
    Love and hate is a central theme of both epics of Iliad and Shahnameh. However، Ferdowsi opts for amity، rather than love، when he portraits a love affair. Hatred and revenge،that bring about fame، honor، sense of appreciation and amazement،are incentives of war in Shahnameh. Love of Helen in Iliad is the cause of war and revenge and drives the story for ten years، while love is the source of delight and togetherness in Shahnameh. The present study is a comparative investigation of Shahnameh and Iliad and argues that،compared to Shahnameh،revenge is prominent in Iliad. This is reflected in reporting violent and furious scenes of bloodshed in different parts of Iliad. Love in most cases is metaphysical in Iliad; i. e. it is a love between gods and human beings. On the contrary، love is embodied in social life and human relations in Shahnameh.
    Keywords: Shahnameh, Iliad, Revenge, Love
  • Sahar Rastegari Nezhad*, Masoumeh Bagheri Hasankiadeh Page 47
    Pars region had a critical importance to the Achaemenid Empire. There are few historical evidences about this geographical area،after the fall of Achaemenid kingdom and before the rise of the Sassanid empire. The only solid evidences about that era to rely on are the coins issued by its local rulers. These discovered coins gave us a little knowledge about the power and independence of the rulers. In the era of the Seleucid empire، the province of Pars was governed by rulers who called themselves «Frataraka”. After gaining more power during the reign of Parthians، these local rulers used» Shah«(king) as their title. They considered themselves as the rightful heirs of Achaemenid Empire and had a semi-independent government. They tried to preserve their ancient Iranian culture and customs against Hellenism and then transferred them to the Sassanids.
    Keywords: Pars, Frataraka, Parthians, Seleucids, Iranian culture, Hellenism, Estakhr
  • Abdol Reza Seif, Akramrajabi* Page 71
    Despite all research done، there is still no comprehensive work conducted about myths related to great Persian literary men. Since myths are the product of the culture and society of their time، their anthropological functions are of great importance. The main goal of this study is to analyze and classify the development and evolution ofmyths around Persian poets، during the Samanide، Ghaznavide and Mongol eras، and based on Persian biographies. Therefore some significant biographies that have served as the main source of these myths have been selected and examined. The results of the study indicate that، the more a poet was popular in his society، the more the myths about him than other poets. Myths also present the historical and cultural situation of the society of any period.
    Keywords: Myth, Biography, Story, Persian poets
  • Yaser Sharifi*, Farokh Hajiani Page 91
    Scholars are of the opinion that Mani has probablyderived the concepts of dualism and the realm of light and darknessfrom the thoughts of Marcion and Bardaisan or other Gnostics; in order to study the origins of these concepts in Manichaeism، the present study، firstly،examines Gnosticism and its schools. Secondly، for a precise review of this question، and in order tocompare and contrast Manichaeism and other gnostic schools، some information as to the Baptismal Schools which brought about a kind of informal Christianity is provided.
    Keywords: Manichaeism, Gnosticism, Comparative study, Theology, Cosmology
  • Khosrow Gholizadeh* Page 115
    The subject of ChichastLake and its identification withLake Urmia has always caused some argumentation among scholars. The investigation of documents and myths inAvesta، shows that Chichast was a deep، wide، and wildlake. The mythical king Khosrow praised the goddess Anahita and the godDerwasp on its shore، in order to defeat his enemy، Afrasyab; they helped him and he was victorious. Later، this myth was used as a source to produce a wide range of legends during the Achaemenid، and Sassanid eras; legends such as the story of the foundation of Azargoshasb fire-temple on its shore، and the ruin of the pagan temple by the king. In Middle Persian texts، the two lakes of Chichast and Urmia are identified with each other the reason of which could be either the authority of the Median clergy orthe Sassanid monarchs attempt at gaining legitimacy. Additionally، the etymology and meaning of the word Chichast is obscure. Two probabilities could be suggested: 1) it is a past participle (čaē. čas. ta) from Indo-European root kand- − meaning “shining، to be white” −Sanskrit: candra، Latin: cicindēla. Therefore it could mean “white، shining”. 2) It comes from the ancient Iranian root kas− “to see” –، therefore it would be a past participle which means “worth seeing”. Evidenced indicate that Chichast، as mentioned in Avesta، is different from that mentioned in Pahlavi texts. In other words it could not be identified with Lake Urmia.
    Keywords: Myth, Chichast, Lake Urmia, Water, Etymology
  • Hooshang Mohammadi Afshar* Page 131
    The Balouch and Kouch tribes remarkably appear in Shahnameh،twice as part of the army of Siavashand Kai Khosrowin thier attack on the land of Touran، and three times in the age ofKhosrowAnoushirvan; along with other nations such as Persia، Guilan، Deilaman، and the combatants of the plain of Sorouch، Balouchpeoplehave been regarded as margraves of Iran. Although in Greek sources، and in Achamenian inscriptions like Bistun،Makoran and Gedrosia states have been referred to as the Satraps of ancient Iran، their inhabitants have not been mentioned with such titles as Balouch or Kouch. According to Islamic historical and geographical writings، since the later part of the third century of Hijra، this nation has settled seriously in the southern mountains and plains of Kerman، and also in Makoran and today’s Balouchestan; they possess the same characteristics mentioned inShahnameh. In this study، some of the moral featuresandthe quality of life among this Iranian people are investigated through a descriptive method.
    Keywords: Shahnameh, Balouch, Kouch, Tribe, language, Features
  • Mohsen Morsalpour*, Nahidbarahouee Page 149
    Alexandrine calendar is an ancient calendar attributed to the invasionof the East by Alexander. It is claimed that the Jewish clergies setAlexander’s arrival at Jerusalem as the origin of theircalendar; hence the appearance of Alexandrine calendar. However، the origin of the calendar goes back to the year 312 BC، and has no relation to Alexander and hisbirth- or death-yearor the year of the siege of Palestine by him. There are no instances of Alexandrine calendar mentioned in ancient western and Jewish sources، and AburayhanBiruni، who has provided the most information about it، has probably taken advantage ofrecent Syriac sources. In fact، Alexandrine calendar is the same Syriaccalendar beginning in 312 BC، with the ascension of Seleucus، and has no relation to Alexander of Macedon. Based on analytical approach، the present study investigates Alexandrine calendar and its relation to Alexander of Macedon and his invasion of Jerusalem.
    Keywords: Alexander of Macedon, Alexandrine calendar, Jerusalem, Syriac calendar, Seleucid's calendar
  • Mohammad Reza Najjarian*, Fatemeh Shirsalimian Page 165
    One of the ancient relics that may be studied on the purpose of shedding light on the dark corners of certain civilizations is seals. The oldest stamp seal، dating back to 6000 BC، was found in the Neolithic villages of NorthernMesopotamia. Iranian seals of the past have simple geometrical designs، decorative linear designs، or composite designs made up of spiral or fractured lines، small triangles، or intricate circles. Historical seals are divided into pre-writing eraand post-writing era seals. The portraits of women were not designed completelyon the seals in pre-writingera; in the seals of Princesin embossed images،the pictures of victories in wars and the defeat of enemies could be usually detected; plants have always had complementary roles، however، animal images as symbolsappear alone or beside kings and princes. This study examines seals qualitatively and quantitatively through comparison and classification of their designsand their owners، from pre-writing to post-writing period up to the Sassanid age.
    Keywords: Seal designs, Pre, writing period, Achamenian, Parthian, Sassanid, Iran
  • Shamseddin Najmi* Page 185
    Norouz is an ancient Iranian feast celebrated every year in the beginning of spring. It is also a symbol of the waking of nature from winter sleep and a death which ends to resurrection and life relating it to the Farvahars. Iranian myths associate the origin of Norouz to the age of Jamshid and believe that with his accession to the throne the religion was renewed on Norouz. Norouz begins with the equinox in astrology، equinox in northern hemisphere is the time when the sun passes equator and moves northward. This moment is the beginning of Ram in zodiac which corresponds. With the first day of Farvardin (Urmazd Rouz) in the solar calendars and with 21stor 22nd and March in the Christian calendar. Norouz is a unique structure which is all goodness and chastity. Varjāvand is the day which was appreciated only by our ancestors to purify themselves of the vices and ill thoughts that have taken up their souls with the passage of time، and to restart a new life at the promised time. They chose Norouz as their greatest ceremony and added good thoughts and rituals to hold it dearer each year.
    Keywords: Norouz, Jamshid, Death, Resurrection