ماهنامه سیاحت غرب
پیاپی 126-127 (بهمن و اسفند 1392)

در این مقاله در مورد روش‌های جدید جاسوسی از کاربران، به خصوص در شبکه‌های اجتماعی، با تکیه بر فیس‌بوک، مطالبی خواهید خواند. در این نوشتار درباره جنبه‌های ترسناک رصد این شبکه‌ها از کاربران مطالبی آمده است که شاید تا به حال جایی نخوانده باشید. روشی که شما تایپ می‌کنید، سرعتتان، اشتباهات معمولی شما در تایپ و همچنین فواصل مشخص بین کاراکترها، همه منحصر به خودتان هستند؛ درست مثل اثر انگشتتان. همین روبات‌های سایبری وجود دارند که تا به صفحه کلیدتان دست بزنید، شما را شناسایی می‌کنند و می‌فهمند شما چه کسی هستید که کار می‌کنید.

مقاله حاضر که گزارشی از کتاب نویسنده با عنوان چلنجر آشکار می‌کند است، به فیلم سانحه چلنجر پرداخته و به دنبال بررسی علل سرپوش گذاشتن بر حقیقت اصلی ماجراست. کارگروه ریاست جمهوری برای بررسی انفجار چلنجر تشکیل شد. اما در واقع هدفش حمایت از کاخ سفید و رییس جمهور ریگان و پنهان‌کاری در مورد دخالت کاخ سفید در این سانحه بود. نویسنده به افشاگری دلایل مهم این انفجار با شهادت افرادی با وجدان مانند دکتر ریچارد فینمن می‌پردازد. اما در کل، فیلم را فیلم ضعیفی برمی‌شمرد و نتیجه می‌گیرد کمیته‌هایی که برای حمایت از دولت تشکیل می‌شوند برای بیان حقیقت ماجرا نیستند، بلکه برآنند تا واقعیت را آن گونه که می‌خواهند ارایه دهند. این مقاله به ‌خوبی نشان می‌دهد که سردمداران ایالات متحده چگونه از سینمای هالیوود برای فریب افکار عمومی در جهت اهداف شیطانی خود بهره می‌گیرند.

نویسنده در این مقاله سعی دارد چرخش ناگهانی اوانجلیست‌ها (مسیحیان تبشیری) را در مورد پیشگیری از زایمان نقد کند. برای این منظور ابتدا ادله و اسنادی ارایه می‌شوند که نشان می‌دهند اوانجلیست‌ها تا قبل از ارایه طرح اجباری پیشگیری از بارداری توسط دولت اوباما، مخالف آن نبوده‌اند. ریشه‌های مخالفت هم بررسی و بعضی از تناقضات درونی آن بیان می‌شود. در نهایت هم این مخالفت بیشتر سیاسی دانسته می‌شود تا دینی. البته در مخالفت با دیدگاه نویسنده مقاله، موارد نقض فراوانی را می‌توان در فرهنگ و اعتقادات عمیق مسیحیان تبشیری یافت. جنبش‌هایی که با رویکرد دینی سعی در ازدیاد جمعیت و سنت‌گرایی در سبک زندگی دارند از آن جمله هستند. در عین حال، مقاله به جهت طرح دیدگاه‌های متفاوت، مفید به نظر می‌رسد.

همان‌گونه که از عنوان طعنه‌آمیز مقاله پیداست، نویسنده میزان مشارکت کشورهای غربی، به ‌ویژه انگلیس را در مالکیت سایت‌های مستهجن نقد و بررسی کرده است. بنا به گزارش‌هایی که از نهادهایی چون متاسرت و نامینت جمع‌آوری شده‌اند، به ترتیب، کشورهای ایالت متحده، هلند، انگلیس و آلمان در مقام‌های اول، دوم، سوم و چهارم تولید محتوای ضداخلاقی قرار دارند. هدف اصلی نویسنده از نگارش این مقاله آن است که موضوع در دسترس قرار داشتن سایت‌های مستهجن را پیش بکشد و خواستار ارایه روشی برای جلوگیری از این معضل جهانی شود. در نهایت، وی بیان می‌کند که برای جلوگیری از این پدیده باید روشی را که کشور آلمان اجرا می‌کند (یعنی وضع قوانین خاص برای مالکین وب سایت‌های مستهجن درباره چگونگی ارایه محتوای سایت‌های خود) برای کشور انگلیس نیز اتخاذ کنند. او از وزیران و نمایندگان مجلس بریتانیا می‌خواهد این امر مهم و مغفول اجتماعی را بیشتر در مد نظر قرار دهند.

فروپاشی شوروی سابق در اواخر دهه 80 میلادی و حکمفرما شدن اندیشه لیبرالسیم بر جوانب مختلف زندگی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بشر، به شکل‌گیری پدیده‌ای نوظهور در جوامع داخلی و بین‌المللی به نام شرکت‌ها انجامید. با محکم شدن مبانی خصوصی‌سازی، تمرکززدایی و کاهش تصدی‌گری و نظارت دولت‌ها به ‌ویژه در غرب، شرکت‌ها با آزادی عمل و قدرت بیشتری با هر روش و شیوه‌ای در صدد افزایش تولید و بازدهی و حذف رقبای خود از صحنه تجارت برآمدند. یکی از هدف‌های عمده شرکت‌ها در حصول مقصود، بی‌شک کودکان بوده‌اند و خواهند بود. تولیدات شرکت‌ها، اغلب تاثیرات مخربی چون افزایش پرخاشگری، چاقی، دیابت و بیماری‌های قلبی عروقی، انزوا و گوشه‌گیری کودکان و... را در پی دارد. افزایش نگران‌کننده موارد مذکور بر کودکان، موجب طرح اندیشه‌ای نو معروف به مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها و لزوم نظارت هر چه بیشتر دولت‌ها با وضع قانون‌های مناسب و موثر بر عملکرد شرکت‌ها که عموما با لابی‌گری شرکت‌ها بی‌نتیجه می‌ماند گشته است. نگارنده معتقد است که سرمایه‌داری و ایجاد شرایط رقابتی، به حصول نتایج خواسته و ناخواسته فراوانی بر کودکان منجر شده است که راه حل آن را افزایش نظارت دولت‌ها بر عملکرد شرکت‌ها می‌داند.

نویسنده ابتدا به ساختار قدرت در جهان اشاره می‌کند و دلیل‌های منتقدان را مبنی بر کاهش قدرت و نفوذ امریکا بر می‌شمرد. سپس قراینی را بیان می‌دارد که قدرت رقبای ضدامپریالیستی امریکا نیز همزمان با این کشور در حال افت و افول است. او به تلاش سرمایه‌سالاران امریکا برای معکوس کردن روند افول قدرت‌شان در نقاط مختلف جهان اشاره و به مخالفان قدرت امپریالیستی امریکا توصیه می‌کند به قراین افول این امپراتوری دل‌خوش نکنند و آنها نیز برای احیای سرمایه خود به فکر چاره باشند.

پشت پرده چهار رویداد پیچیده در تاریخ آمریکا (قتل کندی، ماجرای ایران کنترا، واترگیت و حادثه یازدهم سپتامبر) طرحی است به نام طرح پایان دنیا که قدرت سرکوب را افزایش داده، حقوق مردم را تهدید می‌کند. این طرح ترکیبی است از یک برنامه اضطراری و شبکه ارتباط‌های آنکه به مثابه یک شبکه پنهان بیرون از کانال‌های معمول حکومت کار می‌کند. هدف از آن ابتدا فقط مقابله با وضعیت جنگ هسته‌ای و بعد مقابله با هر نوع وضعیت فوق‌العاده از طریق تعلیق موثر قانون اساسی معرفی شده است. نویسنده در این مقاله با اشاره به آن طرح موارد زیر را نشان می‌دهد:عملکرد بد اداری سی‌آی‌ای و دفاتر مشابه که به قتل کندی و حادثه یازدهم سپتامبر کمک کرده است؛ هر رویداد پیچیده سبب افزایش قدرت سرکوب برای این دفاتر با هزینه کردن قدرت مقبول مردم‌سالاری شده است. نشانه‌هایی از همپوشانی‌ در کارکنان بین مرتکب‌شوندگان هر یک از این رویدادهای پیچیده و اتفاق‌های بعد از آن وجود دارد. درگیر بودن عناصری از سوداگری بین‌المللی مواد مخدر را در هر رویداد می‌توان دید که حاکی از آن است که اقتصاد سرمایه-سالار آمریکا وابسته به مواد مخدر است.

در این مقاله سیاست امریکا در قبال اتهام استفاده از سلاح‌های شیمیایی توسط دولت سوریه بررسی شده است. برای این منظور سیاست‌های امریکا در قبال صدام، جنگ کویت و سپس حمله نیروهای ایتلاف به عراق بر مبنای یک توطیه دانسته شده و از بعضی از شواهد موجود در سخنان مقامات امریکایی برای اثبات آن استفاده می‌شود. خیانت امریکا به صدام، این متحد قدیمی‌اش هم بررسی و استفاده عراق از سلاح شیمیایی دست‌آویزی برای حمله به عراق دانسته می‌شود، در حالی که امریکا خود در صدور این مواد به عراق نقش داشته است. نویسنده، تاریخچه واگذاری سلاح‌های شیمیایی امریکا به عراق را بیان می‌کند تا گوشزد کند باید قبل از اتهام سوریه به استفاده از سلاح‌های شیمیایی، خود امریکا مورد سوال قرار گیرد.

این مقاله استدلال می‌کند که دنیامداری بی‌طرف نیست. سکولاریزاسیون یک فرآیند و دولت سکولار یک ساختار است؛ در حالی که دنیامداری یک فلسفه سیاسی است. دنیامداری دو شکل اصلی دارد: یکی دنیامداری «خیرخواه» که می‌کوشد با تمام باورهای دینی و غیر دینی منصفانه رفتار کند و دوم، «خصمانه» که از بی‌دینی سود می‌برد و مانع نفوذ دین در حوزه عمومی می‌شود: من دادگاه اروپایی تصمیم‌گیر در امور حقوق بشری پرونده لایوتسی بر ضد ایتالیا را تجزیه و تحلیل می‌کنم که این دو قسم را واضح می‌سازد. در این مقاله آمده است که دنیامداری به عنوان یک فلسفه سیاسی نمی‌تواند بی‌طرف باشد، و دولت سکولار در اثرگذاری، دیدگاه، مفروضات حاکم یا برخورد با ادعاهای دینی درست، بی‌طرف نیست.

ویسنده در این مقاله کوشیده است تا با استدلال به نبود محدودیت در مصرف در عصر حاضر، بیان کند که عصر جدید خود به یک دین برای ساکنان این عصر تبدیل شده است؛ زیرا عملکرد دین به وجود محدودیت‌هایی بر مصرف وابسته است. او حتی از این فراتر می‌رود و مدعی می‌شود که مردم این عصر حتی خود دین را هم مصرف می‌کنند. دین سنت‌زدایی شده است و دیگر کارکردهای گذشته خود را برای مردم این عصر ندارد. دلیل اصلی سنت‌زدایی از دین هم فرهنگ مصرف‌کنندگان دانسته می‌شود. عصر جدید به عنوان یک دین، ریشه‌های عمیقی یافته و در فرهنگ مصرف‌کنندگان که وارد شده است. نویسنده در ادامه استدلال می‌کند که این نوع دین‌داری در عصر جدید، واقعا دین‌داری نیست. همچنین استفاده دین از امکانات عصر جدید برای افزایش میزان معتقدان به دین، بررسی می‌شود.

در این مقاله به آسیب‌هایی اشاره شده است که داروهای روانی و ضد افسردگی بر عملکرد مغز می‌گذارند. نویسنده بیان می‌دارد که تجویز داروهای ضد افسردگی در آمریکا بسیار زیاد شده و این در حالی است که دانشمندان معتقدند استفاده از این داروها در دراز مدت باعث مختل شدن کار مغز می‌گردد و بیماری‌های روانی خطرناکی را ایجاد می‌کند. وی در ادامه به تاثیر فضای سایبری و اینترنت بر عقاید و دیدگاه‌های افراد جامعه می‌پردازد و می‌گوید موتورهای جست‌وجو، از جمله گوگل، باعث می‌شوند تا افراد موضوعات را فقط بر اساس علاقمندی‌هایشان از اینترنت دریافت کنند. بنابراین، با آنکه آرای دانشمندان، به مرور زمان به اجماع می‌رسند شکاف میان عقاید افراد جامعه گسترده‌تر می‌گردد.

هدف این مقاله، ارایه گفتار اکتشافی و فلسفی کامل از علم است. نویسنده بدون گرایش فنی یا اختصاصی، حوزه‌هایی از قبیل علم روباتیک و انسان تکامل‌یافته و نقش آنها را در جهان معنا و تا حدی گسترده معنویت، محور شناسایی قرار می‌دهد. فعالیت‌های بشری به وسیله ادراکش، اصول اخلاقی و قابلیت برقراری ارتباط محدود شده است. ارایه یک ادراک استفهامی و بازتابی با در نظر گرفتن مخاطرات علمی در کشف ماهیت و خطاهای رویکردهای علمی، به ما در خلق و به کارگیری دانش کمک می‌کند.

حفظ حریم خصوصی در محیط اینترنت همواره دغدغه بسیار مهمی بوده و این موضوع با تشکیل شبکه‌های اجتماعی همانند فیس‌بوک به اوج خود رسیده است. در نگاه اول شاید قراردادن پیغام بر روی صفحه شخصی در شبکه اجتماعی موضوع چندان مهمی شمرده نشود که سرقت اطلاعات آن اهمیت پیدا کند. اما شرکت‌های مختلف از این اطلاعات مطابق میل خود استفاده می‌کنند: از ارسال تبلیغات فروشندگان گرفته تا کشف شورش‌های اجتماعی بالقوه و حتی نظارت بر اشخاص برای جلوگیری از خراب‌کاری. در حقیقت شرکت‌ها این اطلاعات را نوعی نفت جدید می‌شمارند که قابلیت تبدیل به هر چیز دیگری را دارد. در بعد امنیتی این موضوع محدود به اینترنت نمی‌شود و در مورد گوشی‌های تلفن همراه هم صدق می‌کند. با اینکه این موضوعات بارها و بارها برای افراد ثابت شده است به ‌دلیل سهولتی که در این‌گونه ارتباطات وجود دارد، کسی مایل به ترک آنها نیست. آنچه نهایتا از این مراقبت‌ها نشیت خواهد گرفت، محدودیت افراد در مقوله آزادی بیان است.