فهرست مطالب

معارف عقلی - پیاپی 28 (پاییز 1392)

نشریه معارف عقلی
پیاپی 28 (پاییز 1392)

  • عرفان اسلامی
  • تاریخ انتشار: 1392/08/12
  • تعداد عناوین: 8
|
  • سخن نخست
    صفحه 5
  • مسعود اسماعیلی صفحه 7
    ابن سینا شهود عرفانی را بر دو نوع می داند: 1. دریافت و ارتسام صور معقول در عقل، بدون واسطه، از سوی عقل فعال؛ 2. دریافت و ارتسام صور کلیات و جزئیات در عقل، بدون واسطه، از سوی عقل فعال و سپس ارتسام آنها به نحو جزئی در خیال که گاه از طریق محاکات، صور جزئی دیگری جایگزین صور جزئی اولیه می شود. بعد از این مرحله، صورت خیالی، وارد حس مشترک گردیده، در سطح حسی ادراک می شود. وی رخداد هر دو نوع معرفت عرفانی را نیازمند مجاهده عملی و علمی (قطع تعلقات و عطف توجه به ماورای عالم ماده) دانسته و آنها را ویژه عارفان حقیقی و ارواح قدسی شمرده است. در مورد اتحاد و فنا، ابن سینا به تصریح، اتحاد دو ذات را محال شمرده و فنا را نیز در راستای همین اتصال (نه اتحاد) به عقل فعال و مشاهده تحلیل کرده است. بدین ترتیب می توان گفت ماهیت معرفت عرفانی در نزد شیخ الرئیس، عبارت است از: «دریافت و ارتسام صور علمی بدون واسطه در عقل از عقل فعال (یا از سوی خداوند) و یا دریافت و ارتسام مزبور به ضمیمه ارتسام آن صور در خیال به نحو جزئی و سپس ادراک حسی آن در حس مشترک».
    کلیدواژگان: ابن سینا، شهود، معرفت عرفانی، عقل فعال، صور کلی، صور جزئی، اتحاد، فنا
  • رسول باقریان صفحه 49
    تجدد امثال عبارت است از آفرینش مدام اشیا که نتیجه آن ظهور و پیدایی صورتی مشابه و نابرابر با صورت قبلی در هر لحظه است؛ با این توضیح که در این فرایند جوهر عالم دچار تغییر و تبدل نمی شود. پرسش اساسی در مسئله تجدد امثال این است که ملاک اتصال و این همانی صور متبدل چیست؟ اگر همه صورت ها لحظه به لحظه در حال تبدل هستند، چه چیزی می تواند این صورت های مشابه را به هم وصل کند و عامل حفظ وحدت و شخصیت این صورت ها باشد؟ برخی ثبات نفس رحمانی را عامل این همانی می دانند. برخی دیگر عین ثابت را که آن هم نامتبدل است، باعث این همانی در تجدد امثال می دانند اما دیدگاه سوم جوهریت تنزل یافته از نفس رحمانی در هر شیء را عامل این همانی در تجدد امثال می داند. در این نوشتار پس از بررسی و تحلیل هر سه نظریه، دیدگاه سوم پذیرفته می شود.
    کلیدواژگان: تجدد امثال، ملاک این همانی، نفس رحمانی، عین ثابت، جوهریت تنزل یافته
  • هادی ترکمنی صفحه 63
    از بحث های مهم معرفتی که تاثیر بسزایی در نگاه انسان به هستی و چگونه زیستن او دارد، مسئله قضا و قدر و رابطه آن با افعال انسان است. با توجه به اینکه قضا و قدر، علم پیشین الهی به اشیا و افعال انسان، تعیین مقادیر و خصوصیات آنها، و ضرورت و قطعیت یافتن آنها از سوی خداوند است؛ چه نسبتی بین دعا و درخواست از خداوند متعال با قضا و قدر الهی وجود دارد؟ از نظر ابن عربی این نسبت در قالب مطالب زیر تبیین می شود:1. دعا جزئی از قضای الهی بوده و با فقر ذاتی انسان در ارتباط است.
    2. فیض و عطایای الهی بر بندگان بر اساس اراده و مشیت حق تعالی و با توجه به استعداد و اقتضای عین ثابت انسان است.
    3. بر اساس تقسیم بندی عطایای الهی و دعای بندگان، پاره ای از عطایای الهی مشروط به دعا است و انسان بدون دعا و درخواست به این نوع از عطایا نمی رسد.
    کلیدواژگان: قضا و قدر، دعا، عطایا، اعیان ثابته، ابن عربی
  • علیرضا رحیمی نژاد صفحه 89
    انسان دارای استعداد فطری باطنی برای لقای محبوب است و با عمل به شریعت آن را شکوفا می کند و اگر بخواهد به بارگاه ربوبی راه یابد، باید عنصر اصلی زندگی سالکانه خود را که مراقبت و پاسداری از محیط قلبی اوست، در طول تمام این حرکت حبی با خود داشته باشد. عارفان سترگ در سلوک عملی خود در پی راهی هستند که بر نفس خود چیره شده و فقط یک تعلق و تمایل در حقیقت وجودی آنها شکل گیرد که آن هم تعلق عاشقانه ای است که در معرکه عشق بازی در حضور معشوق به بار می نشیند. این حقیقت سبب شد که سالکان، مراقبت نفس را بر خود واجب کرده و به واسطه آن بذر ناشکفته استعداد باطنی را شکوفا کنند.
    سالک برای رسیدن به کمال مراقبت باید مراحل و مراتبی را در این سلوک عملی خود رعایت کند. عارفان راستین در تبیین مراتب مراقبت بیان روشنی دارند که می تواند تفسیری عمیق بر این صفت سلوکی بوده و راه را به حقیقت عبودیت بگشاید. مسئله اساسی در سیر و سلوک، توجه به موانع سیر، از جمله غفلت است که مراقبه، سالک را از غفلت رهانیده و او را به سرمنزل مقصود می رساند. بنابراین نتیجه مراقبه نورانی شدن دل است که مسانخ با عالم عرشی است.
    کلیدواژگان: مراقبه، فطرت، سلوک، سالک، مراتب مراقبه، نورانیت دل
  • کاووس روحی برندق، سید احمد فقیهی، محمدباقر ملکیان صفحه 117
    بحث از مفهوم اسمای حسنای الهی و اسم اعظم از دیرباز به تبع کاربرد آنها در قرآن و حدیث، در شاخه های مختلف علوم اسلامی مورد توجه قرار گرفته است و این موضوع در آثار علامه طباطباییŠ از نقش پر رنگی برخوردار است. این مقاله دیدگاه های علامه طباطباییŠ را در دو محور مورد تبیین و تحلیل قرار داده است که عبارت اند از:1. مفهوم اسم و مشتقات آن در موارد کاربرد این واژه در مورد خداوند سبحان با ترکیب اضافی اسم خدا؛2. مفهوم اسم اعظم از منظر علامه طباطبایی.
    مفهوم لغوی و عرفی اسم از دیدگاه علامه طباطبایی عبارت است از «لفظ دال بر مسمی» که دیدگاه بیشتر لغت شناسان زبان عربی است و مفهوم عرفی اسم از نظر علامه همسان با مفهوم آن در لغت است؛ اما مفهوم اصطلاحی اسم از دیدگاه علامه طباطبایی عبارت از ذات خداوند همراه با لحاظ یکی از صفات او است و این مفهوم خارجی و حقیقی و عینی است، نه ذهنی و اعتباری. اسم عینی خارجی با اسم لغوی، در مواردی با یکدیگر اختلاف وجودی و مفهومی دارند. درباره حقیقت اسم اعظم نیز دیدگاه علامه طباطبایی آن است که اسم اعظم مانند سایر اسمای حسنای الهی از سنخ معنا و حقیقت است، نه از مقوله لفظ و یا تصور لفظی و لحاظ معنا در ذهن. تفاوت اسم اعظم با سایر اسمای الهی آن است که جامع ترین اسم است و تمامی اسمای الهی را فرامی گیرد و در میان اسمای الهی، اسم «احد» دارای این ویژگی ها است. بنابراین اسم اعظم خداوند است.
    کلیدواژگان: اسم، اسم اعظم، علامه طباطبایی، اسمای حسنای الهی، اسم لفظی، اسم عینی
  • ساختار کلی مسائل عرفان عملی / شورای علمی عرفان عملی مرکز دائره المعارف علوم عقلی اسلامی؛
    اصغر نوروزی صفحه 147
    گفت وگو درباره ساختار و چارچوب کلی علم عرفان عملی، با پرداختن به مسائلی چون چیستی، موضوع، مبادی، مسائل، روش و غایت این علم سامان می یابد. اهمیت این مباحث برخاسته از ارزشمندی جایگاه عرفان عملی در میان سایر ابعاد عرفان است که پرداختن به آن مجال دیگری می طلبد. عرفان عملی نوعی صیرورت، تحول و معراج روحانی است که رهروان این سفر با سیر و سلوک آگاهانه و مستمر به سوی مقصد نهایی، یعنی حق تعالی، بدان دست می یابند. تدوین تجربه های باطنی و ارزنده ره یافتگان به مقصد نهایی، به صورت مجموعه ای از سفرنامه های غنی، راهگشا و آموزنده برای رهروان این راه، علم عرفان عملی را تشکیل می دهد. آنچه در این نوشتار به آن می پردازیم، ساختار کلی مسائل علم عرفان عملی است که نگاهی بیرونی و تاملی عقلانی درباره این علم و از جمله مباحث فلسفه علم عرفان عملی می باشد. بر این اساس مسائل علم عرفان عملی، گزاره های ناظر به راه ها و روش های سیر، اعمال و احوال و درجات سائر و منازل، مقامات و موانع مسیر می باشد. تنوع و کثرت روش های سیر و تفاوت مقامات و منازل در مسیر الی الله معلول تکثر و تمایز مناسبت ها و استعدادهای ذاتی و عارضی سائرین الی الله است.
    کلیدواژگان: مسائل عرفان عملی، سیر، سائر، طریق الی الله، منازل، سلوک
  • خلاصه المحتویات
    عدنان حریری صفحه 179