فهرست مطالب

مجله دانشکده پزشکی اصفهان
پیاپی 294 (هفته سوم شهریور 1393)

  • تاریخ انتشار: 1393/06/23
  • تعداد عناوین: 5
|
  • مقاله پژوهشی
  • جهانگیر لنگری، مجید گل کار، حسین خان احمد، مرتضی کریمی پور، رقیه آرزومند، رمضان بهزادی، رضا آهنگری کهن صفحه 1
    مقدمه
    امروزه در بسیاری از مطالعات مربوط به درمان سرطا ن های مختلف، از هدفمند نمودن ترکیبات سمی علیه سلول های سرطانی استفاده می شود. یکی از این ترکیبات بسیار موثر، اگزوتوکسین A سودوموناس می باشد. هدف از این مطالعه، بررسی بیان و تخلیص و ارزیابی فرم کوتاه شده ای از این توکسین در سیستم بیانی پروکاریوتی بود.
    روش ها
    در ابتدا توالی فرم کوتاه شده ی توکسین (38PE) با استفاده از پرایمرهای دارای جایگاه برش آنزیمی HindIII و NdeI از روی وکتور 57-pUC حاوی این ژن تکثیر شد. بعد از برش آنزیمی، داخل وکتور b26-pET خطی شده با این آنزیم های برشی کلون گردید. ارزیابی و تایید ساختار وکتور نوترکیب به وسیله ی هضم آنزیمی و تعیین توالی، مورد بررسی قرار گرفت. وکتور نوترکیب به داخل باکتری های (3DE)21BL، plysS(3DE)21BL و Rosetta ترانسفورم شد و بعد از بیان و تخلیص توکسین، ارزیابی عملکرد آن در سلول های یوکاریوتی HUVEC و KDR293 انجام شد.
    یافته ها
    توالی ژن توکسین با موفقیت تکثیر گردید و با هضم آنزیمی و تعیین توالی صحت کلونینگ اثبات گردید. وکتور نوترکیب در E.coli (Escherichia coli) بیان و به وسیله ی توالی هیستیدینی با موفقیت تخلیص گردید. در نهایت، توکسیسیتی توکسین تخلیص شده توسط آزمایش MTT (bromide diphenyltetrazolium-5،2-(yl-2-Dimethylthiazol-5،4)-3) بر روی دو رده ی سلول یوکاریوتی KDR293 و HUVEC مورد بررسی قرار گرفت.
    نتیجه گیری
    با توجه به ساخت موفقیت آمیز وکتور نوترکیب 38PE-b26-pET و ترانسفورم آن به داخل سلول های پروکاریوتی، میزان بیان در سلول های مختلف E.coli متفاوت بود؛ به گونه ای که میزان بیان آن در (3DE)21BL بیشتر بود. از آن جایی که قسمت اتصالی توکسین در فرم کوتاه شده وجود ندارد، بنابراین در ارزیابی سلولی بر اساس مطالعه ی قبلی، دوز کشندگی آن بیش از هزار برابر بیشتر از نوع هدفمند شده ی آن با عامل رشد عروقی 121VEGF می باشد.
    کلیدواژگان: اگزوتوکسین A سودوموناس آئروژینوزا، 38PE، کلونینگ، بیان
  • احمدرضا همت، احمد سبحانی، زینب فلاح، زهرا ترابی، لطف الله فولادی، رحمت الله رفیعی صفحه 2
    مقدمه
    مقاومت به انسولین، عبارت از عدم حساسیت بافت ها به برداشت گلوکز است. پولیپ های ن و رکتوم بر مبنای هیستولوژی، خطر تبدیل به فرم بدخیم نئوپلاستیک دارد. یک سری عوامل خطر غیر قابل کنترل در پیدایش نئوپلاسم های کولون و رکتوم دخالت دارند و برخی از آن ها به طور نسبی یا کامل، قابل کنترل هستند، از جمله می توان به مقاومت به انسولین اشاره کرد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط مقاومت به انسولین با ابتلا به نئوپلاسم های کولون و رکتوم در افراد 50 سال و بالاتر بود.
    روش ها
    این مطالعه به روش توصیفی- تحلیلی مقطعی بر روی 200 بیمار 50 سال و بالاتر با اندیکاسیون کلونوسکوپی انجام شد که عوامل خطری مانند سابقه ی فامیلی سرطان کولون یا ابتلا به سرطان، بیماری های التهابی روده، کم خونی، خونریزی رکتوم و غیره را نداشتند. BP (Blood pressure)، دور کمر (WC یا Waist circumference)، قد و وزن، HDL (High-density lipoprotein)، TG (Triglyceride)، FBS (Fasting blood sugar)، کلسترول و انسولین پلاسمای بیماران اندازه گیری شد و بعد کلونوسکوپی شدند و در صورت وجود ضایعه ی غیر طبیعی، نمونه به پاتولوژی ارسال شد. در انتها اطلاعات ثبت شده در فرم توسط نرم افزار SPSS نسخه ی 21 آنالیز شد.
    یافته ها
    در افراد 50 سال و بالاتر، افراد مبتلا به سندرم مقاومت به انسولین و فراوانی پولیپ های کولون و رکتوم بیشتر است (007/0 = P). میان افراد مبتلا به سندرم مقاومت به انسولین، افراد با قند خون ناشتای بالا و خانم های با HDL پایین و نیز سندرم متابولیک، با پولیپ های کولورکتال پیشرفته ارتباط معنی داری وجود داشت (050/0 < P). اما مواردی مانند فشار خون بالا، سن، جنس، چاقی و هیپر تری گلیسریدمی ارتباط معنی داری با پولیپ های کولورکتال پیشرفته نداشتند (050/0 < P).
    نتیجه گیری
    فراوانی پولیپ های کولون و رکتوم و به خصوص نوع پیشرفته ی آن ها در افراد مبتلا به مقاومت به انسولین، افراد مبتلا به دیابت و افراد مستعد ابتلا به دیابت، بیشتر می باشد و به نظر می رسد که این گروه افراد، جهت پیشگیری از عوارض و مرگ و میر ناشی از کانسرهای کولون و رکتوم باید در سنین پایین تری کلونوسکوپی شوند. هر چند لازم است در این زمینه مطالعات بیشتری انجام شود.
    کلیدواژگان: سندرم مقاومت به انسولین، سندرم متابولیک، پولیپ کولون و رکتوم
  • نوروز نجف زاده، شهرام هادی زاده، محمد ماذنی، مجتبی امانی، حسن منصوری ترشیزی صفحه 3
    مقدمه
    برای درمان بدخیمی ها می توان از روش های جراحی، پرتو درمانی، دارو درمانی و یا ترکیبی از این روش ها استفاده کرد. دارو درمانی در بیماران سرطانی شامل شیمی درمانی، بیوتراپی و استفاده از آنتی بادی های منوکلونال بر علیه برخی آنتی ژن های سلول بدخیم می باشد. از جمله ترکیباتی که به عنوان دارو در شیمی درمانی علیه سلول های بدخیم مورد استفاده قرار می گیرد، کمپلکس های فلزات سنگین می باشند و مطالعه ی حاضر نیز با هدف بررسی تاثیر ضد سرطانی کمپلکس های جدید پالادیوم بر روی رده ی سلولی سرطان مری انجام شد.
    روش ها
    کمپلکس های جدید پالادیوم به نام های μ-3،1- الکیلن بیس (دی تیوکربامات) بیس (1٬10- فنانترولین پالادیوم(II) نیترات (که الکیلن می تواند پروپیلن (کمپلکس 1)، بوتیلن (کمپلکس 2) و یا اکتیلن (کمپلکس 3) باشد) در آزمایشگاه شیمی دانشگاه سیستان و بلوچستان سنتز شد و به منظور بررسی اثرات ضد سرطانی آن در مقایسه با داروی سیس پلاتین بر روی رده ی سلول سرطانی مری (30-KYSE)، از روش های MTT (bromide diphenyltetrazolium-5،2-(yl-2-Dimethylthiazol-5،4)-3) و ارزیابی کلونی استفاده شد و همچنین برای بررسی نوع مرگ سلولی (آپوپتوز یا نکروز) از رنگ آمیزی آکریدین اورنج- اتیدیوم بروماید استفاده گردید.
    یافته ها
    50IC به دست آمده از تیمار سلول ها با کمپلکس های 1، 2 و 3 خیلی پایین تر از سیس پلاتین بود و همچنین رنگ آمیزی سلول ها با رنگ آکریدین اورنج- اتیدیوم بروماید نشان داد که این 3 کمپلکس جدید، اثرات سایتوتوکسیک خود را از طریق القای آپوپتوز سلولی اعمال می کنند. مقایسه ی تعداد کلونی های شکل گرفته بعد از تیمار با غلظت های مختلف کمپلکس های پالادیوم، اختلاف معنی داری را در مقایسه با گروه شاهد نشان داد (001/0 > P).
    نتیجه گیری
    اثرات ضد سرطانی این 3 کمپلکس بر روی رده ی سلولی 30-KYSE بیشتر از داروی سیس پلاتین می باشد و حتی استفاده از غلظت های پایین کمپلکس های پالادیوم می تواند باعث کاهش تعداد کلونی و القای مرگ سلولی از نوع آپوپتوز شود که می توان از آن در صورت انجام تحقیقات تکمیلی بعدی، به عنوان داروی جایگزین در درمان سرطان مری استفاده کرد.
    کلیدواژگان: رده ی سلولی 30، KYSE، کمپلکس های جدید پالادیوم، کلونی، آپوپتوز، نکروز
  • جعفر گلشاهی، معصومه صادقی، فاطمه استکی قشقایی، حمیدرضا روح افزا، علی پورمقدس صفحه 4
    مقدمه
    چاقی و سبک زندگی بدون فعالیت، عوامل خطر مهم بیماری قلبی- عروقی می باشند. شیوع چاقی در زنان و مردان در جهان افزایش یافته است. در این مطالعه، اثربخشی برنامه ی بازتوانی قلبی در ظرفیت عملکردی و شاخص توده ی بدنی (BMI یا Body mass index) زنان چاق و غیر چاق با بیماری عروق قلبی بررسی شد.
    روش ها
    این مطالعه ی مشاهده ای طی سال های 92-1386، بر روی 205 زن مبتلا به بیماری قلبی- عروقی که به مرکز بازتوانی قلبی پژوهشکده ی قلب وعروق اصفهان مراجعه کرده بودند، انجام شد. برای هر نفر، شاخص توده ی بدنی و ظرفیت عملکردی قبل و بعد از مطالعه بررسی شد. بیماران بر اساس شاخص توده ی بدنی به دو دسته ی چاق و غیر چاق تقسیم شدند. داده ها در نرم افزار SPSS با آزمون های t مستقل و t زوجی واکاوی شدند.
    یافته ها
    مطالعات نشان داد که برنامه ی بازتوانی قلبی در هر دو گروه چاق و غیر چاق، تاثیر واضحی بر روی ظرفیت عملکردی داشت (010/0 > P) و همچنین بهبودی BMI نیز در هر دو گروه مشاهده شد (010/0 > P). تغییر ظرفیت عملکردی در دو گروه تفاوت واضحی نداشت؛ اما تغییر BMI در دو گروه، تفاوت معنی داری داشت.
    نتیجه گیری
    بازتوانی قلبی روشی مهم و موثر در وضعیت ظرفیت عملکردی و بهبودی شاخص توده ی بدنی در زنان چاق با بیماری عروق قلبی می باشد.
    کلیدواژگان: بازتوانی قلبی، بیماری قلبی، عروقی، چاقی، ظرفیت عملکردی، نمایه ی توده ی
  • مقاله کوتاه
  • فاطمه حدادی، سیما یادگاری، فریدون عابدینی صفحه 5
    مقدمه
    شستشوی زخم و ضایعات ایجاد شده در سوختگی یکی از ارکان مهم درمان است که برای رسیدن به این هدف باید ماده ی ضد عفونی کننده ی مناسب و رقت موثر به کار رود. در حال حاضر، توسط پرسنل درمانی برای ترمیم زخم سوختگی پانسمان های گوناگونی انجام می شود. به همین منظور، این مطالعه جهت تعیین تاثیر به کارگیری پانسمان ها با هیپوکلریت 025/0 درصد و بتادین 1 درصد بر ترمیم زخم سوختگی انجام شد.
    روش ها
    بیماران بستری در رده ی سنی 45-18 سال مبتلا به سوختگی 45-20 درصد، در دو گروه درمان با بتادین 1 درصد و هیپوکلریت 025/0 درصد قرار گرفتند و بیماران تا روز بهبودی زخم پیگیری شدند. افراد دو گروه به یک صورت پانسمان شدند و پانسمان زخم ها به طور روزانه تا ترمیم کامل زخم انجام گرفت. زمانی که زخم ظاهری صورتی رنگ و شفاف، بدون ترشح و دارای بافت پوششی داشت، زخم ترمیم یافته محسوب می شد (7). بیماران در طی درمان از نظر بروز علایم عفونت از جمله گرمی، تغییر رنگ و قرمزی، ترشح مایع از ناحیه ی سوختگی و تب، مورد بررسی قرار گرفتند و در پایان زمان ترمیم زخم و زمان نیاز به گرافت و وسعت ناحیه ی گرافت توسط پزشک جراح اعلام می شد و در چک لیست ثبت می گردید و پزشک جراح از نوع محلول ضد عفونی مورد استفاده جهت نمونه ها اطلاع نداشت.
    یافته ها
    در این مطالعه در مجموع 50 بیمار سوختگی از معیارهای ورود به پژوهش برخوردار بودند. آزمون Fisher''s exact نشان داد که فراوانی نیاز به گرافت در گروه هیپوکلریت به طور معنی داری کمتر از گروه بتادین بود (040/0 = P). آزمون t مستقل نشان داد که میانگین مدت زمان ترمیم زخم در گروه هیپوکلریت به طور معنی داری کمتر از گروه بتادین بود (003/0 = P). همچنین بر اساس نتایج این آزمون، میانگین سطح گرافت در گروه هیپوکلریت به طور معنی داری کمتر از گروه بتادین بود (004/0 = P).
    نتیجه گیری
    استفاده از هیپوکلریت در مقایسه با بتادین، مدت زمان ترخیم زخم، نیاز به گرافت، مدت زمان بستری و هزینه های درمان را کاهش می دهد.
    کلیدواژگان: هیپوکلریت، بتادین، ترمیم زخم