فهرست مطالب

مجله دانشگاه علوم پزشکی اردبیل
پیاپی 53 (پاییز 1393)

  • تاریخ انتشار: 1393/07/10
  • تعداد عناوین: 11
|
  • فرشته شریفی فردویی، شیوا ایرانی*، مژگان زندی، مسعود سلیمانی صفحات 217-228
    زمینه و هدف
    علم مهندسی بافت در کنار علم پزشکی به احیا و ترمیم بافت ها و اندام های آسیب دیده می پردازد. داربست به عنوان بخش اصلی برای مهندسی بافت تعریف می گردد که از روش نوین اصلاح سطحی با استفاده از پلاسما برای تعدیل ویژگی های سطحی آن بهره برده می شود. هدف از این مطالعه بررسی رفتار سلول فیبروبلاستی بر روی داربست های پلی کاپرولاکتون تهیه شده با روش الکتروریسندگی بوده که تحت اصلاح سطحی با پلاسمای اکسیژن قرار گرفته است.
    روش کار
    نانوفیبرهای پلی کاپرولاکتون توسط روش الکتروریسندگی در دو بازه زمانی مختلف ریسندگی جمع آوری شده و سطح نانوالیاف با استفاده از پلاسمای اکسیژن اصلاح گردید. مورفولوژی داربست و اتصال سلولی توسط میکروسکوپ الکترونی روبشی تعیین شد. سپس به منظور تائید زیست سازگاری داربست با استفاده از میکروسکوپ معکوس مورد بررسی قرار گرفت. درصد زنده ماندن سلول بر روی داربست با استفاده از روش ارزیابی فعالیت حیاتی سلول (MTT) مطالعه شد.
    یافته ها
    تصاویر حاصل از میکروسکوپ الکترونی روبشی نشان می دهد با افزایش زمان ریسندگی تراکم الیاف بطور معنی داری افزایش یافته است. نتایج کشت سلول نیز بیانگر آنست که نانوالیاف اصلاح سطح شده با پلاسما توانایی حمایت از رشد و تکثیر سلولی بواسطه ی ایجاد نانوتوپوگرافی سه بعدی را دارند.
    نتیجه گیری
    نتایج این تحقیق نشان می دهد که با افزایش زمان ریسندگی و استفاده از پلاسمای اکسیژن بر روی سطح، بستری با بالاترین تشابه به ماتریکس خارج سلولی فراهم می شود.
    کلیدواژگان: نانوالیاف، اصلاح سطحی، الکتروریسندگی، پلی کاپرولاکتون
  • زهرا کیاسالاری، مهرداد روغنی*، توراندخت بلوچ نژاد مجرد، محمد جواد حساس صفحات 229-239
    زمینه و هدف
    حملات صرع موجب بروز اختلال در یادگیری و حافظه می گردد. با توجه به اثر ضدتشنجی کورکومین و اثبات اثر آن بر یادگیری و حافظه، در این تحقیق اثر تجویز این ماده بر اختلال یادگیری و حافظه در موش صحرایی صرعی شده توسط اسیدکاینیک مورد بررسی قرار گرفت.
    روش کار
    40 موش صحرایی نر به پنج گروه شم، کنترل مثبت (صرعی شده و دریافت کننده ی اسید والپروئیک)، صرعی، و دو زیر گروه صرعی دریافت کننده ی کورکومین تقسیم شدند. برای صرعی نمودن حیوانات از تزریق داخل هیپوکامپی و یک طرفه ی اسید کاینیک به میزان 4 میکروگرم به ازای هر موش استفاده شد. کورکومین به میزان 50 و 100 میلی گرم بر کیلوگرم بطور روزانه و به صورت داخل صفاقی و از یک هفته قبل از جراحی به حیوان تا یک ساعت قبل از جراحی تجویز شد. جهت بررسی یادگیری و حافظه، تاخیر اولیه و تاخیر در حین عبور در آزمون اجتنابی غیرفعال و درصد رفتار تناوب در ماز Y تعیین گردید.
    یافته ها
    از نظر تاخیر اولیه، تفاوت معنادار بین گروه ها مشاهده نشد. تاخیر در حین عبور در گروه صرعی شده با اسید کاینیک و تحت پیش درمان با دوز 50 میلی گرم بر کیلوگرم کورکومین یک کاهش معنی دار در مقایسه با گروه شم نشان داد (0/05>p) (تغییر از 263/1 به 184/5ثانیه) هر چند که میزان کاهش آن در مقایسه با گروه صرعی شده کمتر بود و این کاهش معنی دار در گروه صرعی شده با اسید کاینیک و تحت پیش درمان با دوز 100 میلی گرم بر کیلوگرم کورکومین نسبت به گروه شم مشاهده نشد (تغییر از 263/1 به 220/3 ثانیه) و این پارامتر در این گروه یک افزایش معنی دار نسبت به گروه صرعی نشان داد (0/01>p) (تغییر از 145/7 به 3220/3 ثانیه). بعلاوه، این پارامتر در گروه صرعی شده و تحت تیمار با والپروئات در حد معنی دار بیشتر از گروه صرعی شده بود (0/05>p) (تغییر از 145/7به 210/3 ثانیه). درصدتناوب نیز در گروه صرعی شده با اسید کاینیک و تحت پیش درمان با هر دو دوز کورکومین نسبت به گروه صرعی شده به طور معناداری بیشتر بود (0/05>p) (تغییر از 60/5 به 77/6 و 80/3 درصد).
    نتیجه گیری
    تجویز کورکومین به صورت وابسته به دوز در حیوانات صرعی موجب بهبود توانایی نگهداری اطلاعات و یادآوری آن ها در آزمون اجتنابی غیرفعال می گردد و موجب بهبود حافظه فضائی در حیوانات صرعی شده می گردد.
    کلیدواژگان: کورکومین، والپروئات، صرع، تشنج، اسید کاینیک، یادگیری، حافظه
  • محمد میرزا آقازاده*، نسرین فولادی، بیژن زمانی، فریبا مهدی نیا، راحله محمدی صفحات 240-248
    زمینه و هدف
    نارسایی قلبی از علل عمده بستری های بیمارستانی می باشد. مطالعات زیادی ارتباط نزدیک بین اختلال تنفسی مربوط به خواب و نارسایی قلبی را نشان داده اند. مطالعات نشان داده که ارتباط بین هاپیوکسی شبانه و اختلال عملکرد بطن چپ می تواند باعث سیکل معیوب شده و موربیدیته و مورتالیته را در بیماران با نارسایی احتقانی قلب (CHF) هر چه بیشتر افزایش دهد. توجه به این ارتباط و درمان اختلالات تنفسی خواب (SRBD) اثرات موثری بر بهبودی روند درمانی CHF خواهد داشت. لذا این مطالعه با هدف تعیین ارتباط بین هیپوکسی شبانه با میزان کسر جهشی در بیماران با نارسایی احتقانی قلب در بیمارستان امام خمینی اردبیل انجام شد.
    روش کار
    این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد که 108 بیمار مبتلا به نارسایی قلبی مورد بررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه دو قسمتی (قسمت اول اطلاعات دموگرافیک و قسمت دوم اطلاعات مربوط به اختلالات خواب) و معاینه بالینی (پالس اکسی متری و اکو کاردیو گرافی) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری اس پی اس اس و آزمونهای توصیفی و تحلیلی شامل آزمون q square، ضریب همبستگی پیرسون و آنالیز واریانس استفاده گردید.
    یافته ها
    56 نفر (51/9%) از بیماران مورد مطالعه زن و 52 نفر (48/1%) مرد با میانگین سنی 11 ± 65/42 سال بودند. در کل طول مدت خواب 95 نفر (88%) بیماران دچار هیپوکسی شبانه بودند بین افت اشباع اکسیژن خون شریانی شبانه با کسر جهشی رابطه آماری معنی داری به دست آمد.
    نتیجه گیری
    در نهایت این مطالعه نشان داد که اکثریت بیماران با نارسایی بطن چپ دچار هیپوکسی شبانه می شوند، لذا توصیه می شود در درمان بالینی CHF علاوه بر درمان علائم بالینی، به اختلالات تنفسی مربوط به خواب شبانه نیز توجه شود.
    کلیدواژگان: هیپوکسی شبانه، نارسایی قلبی، اشباع اکسیژن خون شریانی، کسر جهشی
  • سودا پارسا*، داور الطافی صفحات 249-256
    زمینه و هدف
    میگرن دومین علت شایع سردرد می باشد و حدود 15% زنان و 6% از مردان را مبتلا می کند. سر درد میگرنی، دوره ای بوده و معمولا یک طرفه و با کیفیت ضرباندار می باشد و اغلب با تهوع و استفراغ، فنوفوبی (حساسیت به صدا)، فتوفوبی و بی حالی همراه است. حملات میگرنی در حدود 20-15 درصد بیماران با اورای بینایی یا علایم نورولوژیک دیگر شروع می شود. هنوز یک آزمون تشخیصی دقیق و کاربردی در این بیماران شناخته نشده است و تشخیص عموما بالینی و براساس رد سایر علل است. هدف از این مطالعه، بررسی نقش VEP (پتانسیل برانگیخته بینایی) در پیگیری بیماران مبتلا به میگرن و نیز کمک به شناخت تاثیرات میگرن شایع و کلاسیک بر روی الکتروفیزیولوژی سیستم بینایی و درک پاتوفیزیولوژی علایم نورولوژیک میگرن می باشد.
    روش کار
    در این مطالعه، 44 بیمار مبتلا به میگرن که شامل 28 فرد مبتلا به میگرن شایع و 16 فرد مبتلا به میگرن کلاسیک بود از دی ماه 1391 تا خرداد 1392 در بیمارستان علوی اردبیل و مطب متخصص بیماری های مغز و اعصاب با 16 فرد سالم (به عنوان گروه شاهد) تحت بررسی آزمون پتانسیل برانگیخته بینایی قرار گرفتند. میانگین امواج p100 Latency و P100- N140 Amplitude تعیین و بین 3 گروه مقایسه شد.
    یافته ها
    میانگین P100 Latency گروه میگرنی به طور چشمگیری بیشتر از افراد سالم بود، میانگین P100-N140 Amplitude گروه میگرنی کمتر از گروه کنترل بود، میانگین P100-N140 Amplitude گروه شایع بیش از گروه کلاسیک بود.
    نتیجه گیری
    با وجود تفاوت ها در نتایج آزمون VEP، می توان از VEP به عنوان آزمون یاری کننده در تشخیص میگرن و نیز به عنوان تاییدی برای افتراق میگرن شایع و کلاسیک اشاره کرد که می تواند به عنوان ابزاری در تعیین شدت میگرن و نیز پارامتری جهت تاثیرات الکتروفیزیولوژیک آن استفاده شود. ولی با این وجود نیازمند بررسی های دقیق تری در این زمینه می شد.
    کلیدواژگان: میگرن شایع، میگرن کلاسیک، پتانسیل برانگیخته بینایی (VEP)
  • محمدحسین راضی جلالی*، سمیه بهرامی، حسین نجف زاده، زینب اسدی صفحات 257-265
    زمینه و هدف
    لیشمانیوزیس از جمله بیماری های عفونی مهم و موثر بر سلامت عمومی در مناطق مختلف است. ترکیبات شیمیایی مختلفی علیه لیشمانیوز موثر می باشند، اما بطور کلی درمان لیشمانیوز احشایی اغلب دشوار است. بنابراین شناسایی عوامل شیمیایی جدید برای درمان و کنترل بیماری مهم است. از آنجایی که مسیرهای سنتز ارگوسترول یکی از اهداف درمانی انگل های لیشمانیا می باشند، هدف از مطالعه ی حاضر بررسی اثرات مجزا و همزمان دو داروی آمیودارن و کتوکونازول بر روی انگل لیشمانیا اینفانتوم بوده است.
    روش کار
    برای به دست آوردن فاز لگاریتمی، انگل در محیط BHI حاوی 10% سرم جنین گوساله، آنتی بیوتیک پنی سیلین و استرپتومایسین کشت داده و در دمای 24 درجه سانتیگراد انکوبه شد. فرم های مشابه اماستیگوت ها در محیط BHI با 20% سرم جنین گوساله و 5/5 = pH کشت و در دمای 37 درجه سانتیگراد انکوبه گردیدند. حساسیت لیشمانیا اینفانتوم به آمیودارون و کتوکونازول با بررسی تکثیر انگل در حضور یا عدم حضور داروها با روش MTT ارزیابی شد. برای ارزیابی اثرات سینرژیس تی دو دارو بر ضد پروماستیگوت ها و اماستیگوت های اکسنیک، FIC محاسبه شد و منحنی ایزوبولوگرام آن رسم گردید.
    یافته ها
    آمیودارون باعث کاهش زنده مانی پروماستیگوت ها و اماستیگوت های اکسنیک لیشمانیا گردید. از طرف دیگر کتوکونازول نیز اثر وابسته به دوز داشته و بر روی پروماستیگوت ها و اماستیگوت های اکسنیک موثر بود. در استفاده همزمان دو دارو با بررسی مقدار FIC و منحنی مقعر ایزوبولوگرام مشخص گردید که دو دارو دارای اثرات سینرژیستی بوده و اثر یکدیگر را کاملا تقویت می کنند.
    نتیجه گیری
    مطالعه ی حاضر نشان داد که دو داروی آمیودارون و کتوکونازول به تنهایی و به صورت ترکیبی در شرایط برون تنی بر انگل لیشمانا اینفانتوم موثر می باشند و ممکن است ترکیب دو داروی آمیودارون و کتوکونا ز ول بتواند در درمان لیشمانیو ز احشایی موثر باشد. از طرف دیگر با ترکیب این دو دارو نه تنها از دوز دارو کاسته خواهد شد بلکه از اثرات جانبی داروی آمیودارون مانند اختلالات قلبی، اختلالات تیروئید و فیبروز ریوی کاسته خواهد شد.
    کلیدواژگان: آمیودارون، کتوکونازول، لیشمانیا اینفانتوم، شرایط برون تنی
  • حسن تقی پور*، پرویز نوروز، سعید دستگیری مهری، یوسف بافنده، رضا مهدوی، کاظم هاشمی مجد صفحات 266-273
    زمینه و هدف
    نیترات یکی از آلاینده های مهم مواد غذایی و آب می باشد. ورود بیش از حد نیترات به بدن می تواند موجب افزایش احتمال خطر ابتلاء به سرطان معده و همچنین سایر مشکلات بهداشتی شود. هدف این مطالعه برآورد میزان دریافت روزانه نیترات در شهرهای ورزقان (با شیوع بالای سرطان معده) و پارس آباد (با شیوع پائین سرطان معده) و مقایسه آن در این دو شهر و همچنین مقایسه با استاندارد سازمان جهانی بهداشت بود.
    روش کار
    در این مطالعه مقایسه ای در فصول پاییز و بهار سال 1390 حدود 216 نمونه مواد غذایی (از گروه های مختلف مواد غذایی) و آب آشامیدنی جمع آوری و مقادیر غلظت نیترات آنها با روش رنگ سنجی اندازه گیری گردید. سپس بر اساس میزان مصرف مواد غذایی هر فرد در شبانه روز (طرح جامع مطالعات الگوی مصرف مواد غذایی خانوار و وضعیت تغذیه ای کشور) و غلظت نیترات اندازه گیری شده، میزان دریافت روزانه نیترات محاسبه گردید.
    یافته ها
    نتایج مطالعه نشان داد که میزان دریافت روزانه نیترات در شهر های ورزقان و پارس آباد به ترتیب 0/35 ± 8/53 و 0/54 ± 8/17 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن هر فرد بزرگسال می باشد، که از مقدار مجاز توصیه شده توسط FAO/WHO (صفر الی 3/7 میلی گرم به ازای هرکیلوگرم وزن بدن در روز) بسیار بیشتر می باشد. اختلاف معنی داری بین میزان دریافت روزانه نیترات در گروه های مختلف مواد غذایی در دو شهر مورد بررسی در مقطع زمانی مورد مطالعه مشاهده نگردید (0/05 >P).
    نتیجه گیری
    با وجود آنکه اختلاف معنی داری بین میزان دریافت روزانه نیترات در دو شهر مورد بررسی مشاهده نگردید. میزان دریافت روزانه نیترات در هر دو شهر بسیار بالاتر از حد مجاز بود. لذا پایش، منشاء یابی و همچنین حذف منابع آلوده ساز در جهت کاهش آلودگی مواد غذایی توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: نیترات، مواد غذایی، آب آشامیدنی، سرطان معده
  • هاشم فعال مغانلو*، فاطمه سادات حسینی، فرزانه میکائیلی منیع صفحات 274-284
    زمینه و هدف
    شیوه های تمرینی مختلفی برای کمک به بهبود مهارت های حرکتی افراد کم توان ذهنی وجود دارد. از این رو هدف تحقیق حاضر مقایسه اثر برنامه حرکتی اسپارک و تکنیک های بسکتبال بر بهبود مهارت های حرکتی درشت پسران کم توان ذهنی می باشد.
    روش کار
    در این مطالعه نیمه تجربی تعداد 30 دانش آموز (دامنه سنی 9 الی 13 سال و میانگین بهره هوشی 4/64) از بین 98 دانش آموز پسر کم توان ذهنی آموزش پذیر که مشغول تحصیل در مدارس استثنایی شهرستان ارومیه بوده و شرایط لازم را دارا بودند انتخاب و بر اساس پیش آزمون به سه گروه همسان (2 گروه تجربی و 1 گروه کنترل) تقسیم شدند. ابزار اندازه گیری، مجموعه آزمون تبحر حرکتی برونینکس – اوزرتسکی بود. برنامه های مورد استفاده شامل: برنامه حرکتی منتخب (برنامه حرکتی اسپارک) که حاوی برنامه های تقویتی، بازی و ورزش برای کودکان است و همچنین تکنیک های منتخب بسکتبال بود که به مدت 24 جلسه بر روی آزمودنی ها اجرا شدند. از آزمون های آماری t وابسته و کوواریانس برای مقایسه میانگین ها استفاده شد.
    یافته ها
    24 جلسه تمرین برنامه حرکتی اسپارک تغییرات معناداری را در تمامی متغیر های پژوهشی به جز سرعت و چابکی در گروه اسپارک ایجاد کرد. تغییرات در گروه اسپارک شامل سرعت و چابکی (0/343= p)، تعادل (0/000 = p)، هماهنگی جانبی (0/000 = p) و قدرت (0/001= p) می باشد. همچنین 24 جلسه تمرین تکنیک های بسکتبال تغییرات معناداری را در تمامی متغیر های پژوهشی در گروه بسکتبال ایجاد کرد. تغییرات در گروه بسکتبال شامل سرعت و چابکی (0/001 = p)، تعادل (0/000= p)، هماهنگی دو طرفه(0/013 = p) و قدرت (0/007 = p) بود. همچنین با مشاهده میانگین تعدیل شده گروه ها، اسپارک (62) و بسکتبال (58) مشخص شد که برنامه حرکتی اسپارک نسبت به تکنیک های بسکتبال تاثیر بیشتری بر روی مهارت های حرکتی درشت پسران کم توان ذهنی دارد.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج به دست آمده از این مطالعه می توان مدعی شد که مشارکت در برنامه حرکتی اسپارک و تکنیک های بسکتبال موجب بهبود مهارت های حرکتی درشت در کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر می شود. همچنین تفاوت معناداری بین این دو برنامه در بهبود مهارت های حرکتی درشت کودکان کم توان ذهنی وجود دارد.
    کلیدواژگان: برنامه حرکتی اسپارک، تکنیک های بسکتبال، کم توان ذهنی، مهارت های حرکتی درشت، آزمون برونینکس، اوزرتسکی
  • معصومه اکبری، نور امیر مظفری، هادی پیری دوگاهه* صفحات 285-291
    زمینه و هدف
    عفونت های دستگاه ادراری ناشی از باکتری های مولد آنزیم های بتالاکتاماز با طیف وسیع (ESBL) در حال تبدیل به یک مشکل رو به رشد در سراسر جهان می باشد. هدف از انجام این مطالعه، بررسی شیوع باکتری های مولد آنزیم های بتالاکتاماز با طیف وسیع در نمونه ادرار بیماران بستری در بیمارستان امام خمینی(ره) اردبیل در یک دوره زمانی معین (از اکتبر 2011 تا اوت2012) بود.
    روش کار
    در مجموع 400 پاتوژن جدا شده از نمونه های ادراری دراین مطالعه وارد شدند. تمام نمونه ها با روش های معمول بیوشیمیایی مورد شناسائی قرارگرفته و تست حساسیت ضد میکروبی با استفاده از روش کربی- بائر انجام شد. آزمون تاییدی برای تولید ESBLs توسط تست دیسک ترکیبی انجام شد. نتایج بر اساس دستورالعمل CLSI تفسیر شدند.
    یافته ها
    از 400 باکتری جدا شده، 267 اشریشیا کلی، 39 کلبسیلا پنومونیه، 17 کلبسیلا اکسی توکا، 16 انتروباکتر کلواکه، 15 انتروباکترآئروژنز، 6 انتروباکتر آگلومرانس، 8 انتروباکتر ساکازاکی، 3 سیتروباکتر فروندی، 2 سیتروباکتر دایورسوس، 3 پروتئوس میرابیلیس، 4 ادوارسیلا تارتا، 3 سراشیا مارسسنس، 17 مورگانلا مورگانی بودند که مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. آنزیم های بتالاکتاماز با طیف وسیع در 36/75 ٪ ​​(147) از با کتری های جدا شده شناسایی شد. تولید ESBL به ترتیب در 89 اشریشیا کلی (77/4%)، 15 کلبسیلا پنومونیه (13/04٪)، 2کلبسیلا اکسی توکا (1/74 ٪)، 3 انتروباکتر آئروژنز (2/6 ٪)، 4 انتروباکترکلواکه (3/5 ٪)، 1 سیتروباکتر فروندی (0/86%)، و 1 مورگانلا مورگانی (0/86%) مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج این مطالعه، تولید بتا لاکتاماز طیف وسیع در باکتری جدا شده از بیماران مبتلا به عفونت ادراری بسیار بالا بود و تقریبا 40 درصد گونه های باکتریایی جدا شده مولد ESBLs بودند. از آنجائیکه در منطقه ما باکتری های مولد ESBL در عفونت های دستگاه ادراری در بیماران بستری در بیمارستان از شیوع بالای برخورداراست، ما قویا توصیه می کنیم که تولید ESBL در این بیماران در نظر گرفته شود.
    کلیدواژگان: انتروباکتریاسه، عفونت ادراری، بتالاکتامازهای با طیف وسیع، دیسک دیفیوژن
  • تورج رحمانی، فرید بحرپیما*، منوچهر ایرانپرور علمداری، محمد تقی خانی صفحات 292-300
    زمینه و هدف
    دیابت نوع 2 منجر به اختلالات عروقی و کاهش نیتریک اکساید (Nitric Oxide (NO)) می شود. در این مطالعه سعی شده است تا تاثیر میدان الکترو مگنتیک (Electro Magnetic field (EMF)) را بر میزان NO به عنوان فاکتور موثر در یکی از مکانیسمهای افزاینده جریان خون و (Ankle Brachial Index = ABI) به عنوان شاخص میزان جریان خون در اندام تحتانی در بیماران دیابتی نوع (2) مورد بررسی قرار گیرد.
    روش کار
    این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی شاهد دار بود که در سال 1392 در بیمارستان امام و مرکز فیزیوتراپی مهر در شهر اردبیل انجام شد. تعداد 30 بیمار دیابتی بعد از مطالعه اولیه که به صورت پایلوت انجام گرفت با توجه به معیارهای ورود و خروج وارد مطالعه شدند و به طور تصادفی به دوگروه الکترومگنتیک درمانی و کنترل تقسیم شدند. میزان ABI و NO خون دو گروه قبل از شرکت در مطالعه اندازه گیری شد. در گروه الکترومگنتیک از جریان مگنت با فرکانس 10 هرتز و 8mT به صورت اسکن اندام تحتانی به مدت 8 هفته، هر هفته 3 جلسه و هر جلسه 40 دقیقه استفاده شد. در گروه کنترل هیچ مداخله ای انجام نشد. در پایان هشت هفته میزان ABI و NO اندازه گیری شد از آزمون T زوجی و T مستقل در نرم افزار SPSS 19 برای آزمون داده ها استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد در گروه الکترومگنت تفاوت آماری معناداری در ABI قبل (0/02 ± 1/009) و بعد از مداخله (0/02 ± 0/052) وجود دارد (013 / 0= P)، ولی تفاوت آماری معناداری در ABI و NO در گروه کنترل و NO گروه الکترومگنت قبل و بعد از مطالعه یافت نشد (05 / 0< p)، همچنین نتایج افزایش معناداری در میزان اختلاف ABI قبل و بعد از مگنت درمانی (0/01 ± 0/050) نسبت به گروه کنترل (0/003 ± 0/004) نشان داد (0/001= P).
    نتیجه گیری
    افزایش میزان ABI بیماران دیابتی به دنبال هشت هفته مگنت درمانی می تواند نشان دهنده افزایش جریان خون در اندام تحتانی باشد.
    کلیدواژگان: میدان الکترومگنتیک، دیابت، ABI، NO
  • یوسف شفایی، وحید صادقی فرد، بیتا شهباززادگان* صفحات 301-305
    مقدمه
    قطع کامل مچ دست یک ترومای فیزیکی و روانی است که می تواند زندگی فرد را تحت تاثیر قرار دهد. در سالهای اخیر اعضای مختلف قطع شده از بدن اشخاص مصدوم مجددا به بدن خودشان پیوند زده می شود و موجب بهبود کیفیت زندگی، شکل ظاهری و توان عملکردی اندام مورد نظر می گردد.
    گزارش مورد: بیمار مردی 34 ساله که در اثر کار با اره برقی دچار قطع کامل دست چپ از ناحیه مچ دست شده بود پس از مراجعه به اورژانس بیمارستان دکتر فاطمی شهرستان اردبیل، تحت عمل جراحی ترمیم مچ دست قطع شده قرار گرفت.
    نتیجه گیری
    قطع کامل مچ دست و پیوند موفقیت آمیز آن جزء موارد کمیاب و قابل گزارش می باشد. پیگیری های بیمار در طی 5 ماه حاکی از موفقیت آمیز بودن عمل داشت. خونرسانی دست در طی این مدت هیچگونه اختلالی پیدا نکرد، حرکات انگشت در حد قابل قبول بوده و پیشرفت عصبی از نظر حسی قابل قبول بود و علائمی به نفع عفونت مشاهده نگردید.
    کلیدواژگان: قطع عضو، مچ دست، پیوند، آناستوموز جراحی
  • امیر عباس قاسمی*، بهنام دانش پژوه صفحات 306-313
    زمینه و هدف
    اکینوکوکوزیس که اغلب به آن بیماری هیداتید یا هیداتیدوز گفته می شود یک بیماری انگلی است که توسط مرحله لاروی اکینوکوکوس گرانولوزوس ایجاد می شود. در چرخه زندگی این انگل سگ سانان به عنوان میزبان نهایی و گیاه خواران به عنوان میزبان واسط محسوب میگردند. انسان در این چرخه بصورت اتفاقی با خوردن تخم انگل آلوده می شود و نقش میزبان واسط را بازی میکند. بیماری هیداتید تمام اعضای بدن را ممکن است گرفتار نماید ولی شایع ترین مکان های درگیر کبد و ریه بوده و با درجات کمتر کلیه، مغز، قلب و استخوان ممکن است درگیر شوند. کیست هیداتید مغز 2% از کل موارد آلودگی لاروی انگل اکینوکوکوس گرانولوزوس را شامل می شود. در این مقاله ما به گزارش دو مورد از کیست هیداتید مغزی خواهیم پرداخت که تشخیص در آنها بر اساس تصویر برداری ام آر آی انجام شده و بعد از عمل جراحی توسط گزارش آسیب شناسی تایید گردیده است.
    گزارش مورد اول: بیمار آقای 30 ساله که بعد از تشنج ازنوع تونیک کلونیک دربخش بستری ودرتصویر برداری MRI با تشخیص ضایعه کیستیک در لوب فرونتال راست تحت عمل جراحی گرفت، بیمار بعد از عمل جراحی رو به بهبود گذاشت و موردی از تشنج و عود در دوره پیگیری 18 ماهه مشاهده نشد گزارش مورد دوم: بیمار خانم 28 ساله که به واسطه سردرد واختلال رفتاری مراجعه و در بررسی MRI متوجه ضایعه کیستیک درلوب فرونتال چپ شده وتحت عمل جراحی قرار گرفت. بیمار دوره بعد از عمل جراحی را بدون عارضه طی کرد و سردرد و اختلال رفتاری در بیمار کاملا بهبود یافت و در دوره پیگیری 18 ماهه شواهدی از عود نشان نداد.
    نتیجه گیری
    کیست هیداتید به عنوان تشخیص افتراقی ضایعات کیستیک در مناطق اندمیک باید در نظر گرفته شود. اگر چه کیست هیداتید مغز یک ضایعه خوش خیم است ولی درآوردن آن از بصورت سالم و کامل برای جلوگیری از عوارض احتمالی بعدی بسیار ضروری است.
    کلیدواژگان: اکینوکوکوس گرانولوزوس، کیست هیداتید، ام آر آی، مغز
|
  • Pages 217-228
    Background and Objectives
    T he main goal of tissue engineering is regeneration and restoration of damaged tissues and organs، besides being used in medicine. Scaffolds are the main segments for tissue engineering، and plasma surface modification is one of the modern methods used for surface modification on polymer scaffolds. The aim of this study was to evaluate the effect of nano-fibers with different densities on fibroblasts'' behavior besides the plasma surface modification.
    Methods
    Poly Ɛ-Caprolactone nano-fibers (PCL) were developed by an electro-spinning technique at different collecting times. These nano-fibers were then modified by oxygen plasma. Cellular attachment to the nano-fiber and their morphology were evaluated using scanning electron microscope (SEM) and cellular activities were also studied by 3- [4،5-dimethylthiazol- 2-yl] -2،5 diphenyltetrazolium bromide (MTT). Scaffold biocompatibility test was assessed using inverted microscope.
    Results
    Scanning electron microscope images of nano-fibers showed that increase in time of spinning has significantly heighten fiber density، on the other hand plasma surface modification of nano-fibers had significant effects on their respective biocompatibilities. The result of cell culture showed that nano-fiber could support the cellular growth and replication by developing 3-dimensional topography.
    Conclusion
    Our results showed that increase in time of spinning and using plasma surface modification of nano-fibers by oxygen plasma would result in providing surface with the highest similarity to the extracellular matrix.
    Keywords: Nano, fiber, Surface Modification, Electrospun, Polycaprolactone
  • Zahra Kiasalari, Mehrdad Roghani *, Tourandokht Baluchnejadmojarad, Mohammad Javad Hasas Pages 229-239
    Background and Objectives
    Epileptic seizures accompany disturbances in learning, memory, and cognitive skills. With regard to antiepileptic potential of curcumin and its beneficial effect on memory, the effect of its administration on learning and memory in kainate-epileptic rats was investigated.
    Methods
    Forty male rats were divided into sham, positive control (valproate-treated epileptic), epileptic, and two curcumin-treated epileptic groups. Rat model of epilepsy was induced by unilateral intrahippocampal administration of 4 μg of kainate per rat. Rats received intraperitoneal injection of curcumin (50 and 100 mg/kg) daily for 1 week before surgery. For evaluation of learning and memory, initial (IL) and step-through latencies (STL) were determined using passive avoidance test and alternation behavior percentage was obtained according to Y maze test.
    Results
    Regarding IL, there was no significant difference between the groups. In contrast, STL significantly decreased in curcumin-50-treated epileptic group (p<0.05) (a change from 263.1 to 184.5 s). However, this parameter significantly increased in curcumin-100-treated epileptic group as compared to epileptic group (p<0.01) (a change from 263.1 to 220.3 s). In addition, STL was also significantly higher in valproic acid-treated epileptic group versus epileptic group (p<0.05) (a change from 145.7 to 210.3 s). Alternation percentage was also significantly higher in curcumin-50- and curcumin-100-treated epileptic groups relative to epileptic group (p<0.05) (a change from 60.5 to 77.6 and 80.3%).
    Conclusion
    Curcumin could dose-dependently enhance the consolidation and recall in epileptic animals and could improve spatial memory in such animals.
    Keywords: Curcumin, Valproate, Epilepsy, Seizure, Kainate, Learning, Memory
  • Mohammad Mirzaaghazadeh *, Nasrin Fouladi, Bijan Zamani, Fariba Mehdiniya, Raheleh Mohammadi Pages 240-248
    Background and Objectives
    Heart failure is a major cause of hospitalization. Many of the studies shown association between sleep-related breathing disorders and heart failure. Studies have shown that the relationship between nocturnal hypoxia and left ventricular dysfunction can cause significant morbidity and mortality in patients with Congestive Heart Failure (CHF). Sleep related breathing disorders (SRBD) treatment will improve of CHF treatment. This study examines the prevalence of sleep disorder in stable heart failure patients regardless of ejection fraction.
    Methods
    This study was a descriptive-analytical study. 108 patients with heart failure were studied. This study was conducted on 108 patients with heart failure. A questionnaire consisting of two parts (part I consistent of demographic information and part II consistent of sleep disorders) and clinical examination (pulse oximetery and echocardiography) were used to collection of data. The data were analyzed with SPSS statistical software and were used descriptive and analytical tests included q square, Pearson correlation and ANOVA.
    Results
    56 persons (51.9%) of patients were female and 52 persons (48.1%) were male, mean age 65.42 ± 11 years. In total sleep duration, 95 patients (88%) had nocturnal hypoxemia. There was correlation between arterial oxygen desaturation at night with Ejection fraction.
    Conclusion
    This study confirm strong associations between nocturnal hypoxia and left ventricular dysfunction. In clinical treatment of systolic heart failure, SRBD should be consider.
    Keywords: Congestive Heart Failure, Nocturnal Hypoxia, Spo 2, LV Ejection Fraction
  • Sevda Parsa *, Davar Altafi Pages 249-256
    Background &objections: Migraine is the second most common cause of headache in15% of women and 6% of men. Migraine headaches areperiodic and usually with unilateral and throbbing quality,and often accompanied by nausea, vomiting, phonophobia, photophobia and malaise. Approximately 15-20% of migraine attacks start with visual aura or other neurological symptoms. So far there isn’t accurate and practical diagnostic test for this patients and diagnosis is based on clinical features and other causes. The aim of this study was to investigate the role of visual evoked potential (VEP) in patients with common and classic migraines and t effects on the electrophysiology of visual system and understanding pathophysiology in neurological symptoms.
    Methods
    In this study, 44 migraine patients, including 28 patients with common and 16 patients with classical migraines admitted to neurology private clinics from January to June 2013 in Alavi hospital of Ardabil city and16 healthy volunteers (control group) were used. Mean wave, P100 Latency and P100-N140 Amplitude were compared and determined between three groups.
    Results
    The mean latency of P100 migraine group was significantly higher than healthy people. Average P100-N140 amplitude of migraine group was fewer than the control group, and the mean P100-N140 amplitude was more common than classical group.
    Conclusions
    Despite differences in results of VEP tests, VEP can be used as an adjuvant test in the diagnosis of migraine, as well as a confirmation for distinguishing common and classical migraine and can be used as a tool in determining the severity of migraine and/or a parameter for its electrophysiological effects. However, more detailed studies are needed in this area.
    Keywords: Common Migraine, Classic Migraine, Visual Evoked Potential (VEP)
  • Mohammad Hosein Razi Jalali *, Somayeh Bahrami, Hosein Najafzadeh, Zeynab Asadi Pages 257-265
    Background and Objectives
    The leishmaniases are considered among the major infectious diseases affecting public health in several regions. There are many chemical agents which are effective in treatment of visceral leishmaniasis. But, overall treatment of visceral leishmaniasis is often difficult. Thus, identification of new chemotherapeutic agents is important for treatment of disease. Since targeting of the ergosterol synthesis pathway of Leishmania may be useful therapeutically, the aim of this study was to investigate the effect of alone or in combination of amiodarone and ketoconazole on Leishmania infantum.
    Methods
    To obtain logarithmic promastigotes of L. infantum, the parasites were cultured in BHI medium with FCS 10% together with antibiotics of penicillin and streptomycin and incubated at 24° C. Amastigote forms were obtained in BHI medium supplemented with 20% FCS at pH of 5.5 which incubated in 37° C. L.infantum susceptibility to amiodarone and ketoconazole was evaluated by proliferation of parasites in the absence or presence of these drugs with MTT assay. For evaluation of antiproliferative synergism against promastigotes and axenic amastigotes, fractional inhibitory concentrations (FIC) were calculated. An isobologram curve was constructed too.
    Results
    Amiodarone produced a marked reduction in the viability of L.infantum promastigotes and axenic amastigotes. On the other hand ketoconazole induced a dose dependent effect on the parasites proliferation for promastigotes and axenic amastigotes. When the drugs were used in combination, the results indicated clear synergistic as shown by a concave isobologram and FIC value.
    Conclusion
    The present study represents the evidence that the combination of amiodarone plus ketoconazole acts synergistically in controlling L. infantume in vitro. It is possible that amiodarone could be used in combination with ketoconazole to combat infection at low doses, thus reducing its side effects such as cardiotoxicity, thyroid dysfunction and pulmonary fibrosis.
    Keywords: Amiodarone, Ketoconazole, Leishmania infantum, In Vitro
  • Hasan Taghipour *, Parviz Nowrouz, Saeid Dastgiri Mehri, Yousef Bafandeh, Reza Mahdavi, Kazem Hashemimajd Pages 266-273
    Background and Objectives
    Nitrate is one of the major contaminants in food and water. Excess intake of this substance can increase the risk of stomach cancer and also cause other health problems. The objectives of this study were estimation of dietary nitrate consumption in the Varzaghan with high and Parsabad with low stomach cancer incidence in country, and also the comparison dietary nitrate consumption with World Health Organization standards.
    Methods
    In this comparative study performed during autumn and spring of 2011 about 216 food samples (including all food groups) and drinking water collected and their nitrate concentration was determined by colorimetric method. Then daily dietary consumption of nitrate calculated based on daily diet of each person (according to national study on food consumption pattern in Iran) and nitrate concentration in each group of food and drinking water.
    Results
    Daily consumption of nitrate in Varzaghan and Parsabad was 8.53 ± 0.35 and 8.17 ± 0.54 mg per kg of body weight (of adults), respectively, which is much greater than the amount recommended by FAO/WHO (0-3.7 mg per kg of body weight). Significant difference was not observed in the dietary consumption of nitrate in two cities at studied period (P> 0.05).
    Conclusion
    Despite of no significant difference in dietary consumption of nitrate in two cities, the daily consumption of nitrate in both of studied cities was significantly greater than the recommended level. Therefore monitoring sources of contamination and reduction of environmental pollution for decreasing food nitrate concentration are recommended.
    Keywords: Nitrate, Food, Drinking water, Stomach Cancer
  • Hashem Faal Moghanlo *, Fatemeh Sadat Hosseini, Farzaneh Mikaili Manee Pages 274-284
    Background and Objectives
    Different types of practises are known for improving motor skills in intellectually disabled boys. The purpose of this study was to compar e the impact of spark motor program and basketball on improving of gross motor skills in this people.
    Methods
    In this semi-experimental study, from 98 educable intellectually disabled students who studied in special school in Urmia, 30 children (age range of 9 to 13 years and IQ mean 64.4) were selected objectively and divided in three groups (2 experimental and 1 control) based on pre - test. BOTMP was used as a measurement of motor ability. Selected motor program (Spark motor program) including strengthening training, games, sports and basketball techniques was performed for 24 sessions. T-tests (dependent) and co-variance were used to comparison of results.
    Results
    In Spark group after 24 sessions, there were significant effects on balance (p= 0.000), bilateral coordination (p=0.000) and strength (p=0.001). There was no significant effect in agility and speed (p= 0.343) in basketball techniques group after 24 sessions, there were significant effects in agility and speed (p= 0.001), balance (p= 0.000), bilateral coordination (p= 0.013) and strength (p= 0.007).
    Conclusion
    Based on the results of this study, it can be claimed that the Spark program and basketball techniques improve gross motor skills in educable intellectually disabled students. We also found a significant difference between the Spark program and basketball techniques efficacy on the improved skills. Furthermore, the efficacy of Spark program was significantly higher than basketball techniques (p<0.05).
    Keywords: Spark Motor Program, Basketball Techniques, Intellectually Disabled, Gross Motor Skills, Bruininks, Oseretsky Test
  • Masoumeh Akbari, Noor Amir Mozaffari, Hadi Peeri Dogaheh * Pages 285-291
    Background and Objectives
    Urinary tract infections (UTIs) caused by extended-spectrum beta lactamase (ESBL)-producing bacteria have become a growing problem worldwide. The aim of this study was to investigate the prevalence of ESBL-producing bacteria in urine samples of hospitalized patients in Imam Khomeini hospital of Ardabil over a period of October 2011 to August 2012.
    Methods
    A total of 400 urinary pathogens isolated from urine samples were included in the study. All isolates were identified by routine biochemical methods and antimicrobial susceptibility testing carried out by Kirby-Bauer method. Confirmatory test for production of ESBLs was performed by the combination disk tests. The results were interpreted according to the recommendation of CLSI.
    Results
    Of 400 isolated bacteria, 267 were E.coli, 39 Klebsiella pneumoniae, 17 Klebsiella oxytoca, 16 Enterobacter cloacae, 15 Enterobacter aerogenese, 6 Enterobacter agglomerans, 8 Enterobacter sakazakji, 3 Citrobacter froundi, 2 Citrobacter diversus, 3 Proteus mirabilis, 4 Edvardsiella tarta, 3 Serratia marcesecens and 17 Morganella morganii all of which then were analyzed. ESBL was detected in 36.75% (147) of isolates. Eighty nine E.coli cases (77.4%), 15 Klebsiella pneumonia (13.04%), 2 Klebsiella oxytoca (1.74%), 3 Enterobacter aerogenese (2.6%), 4 Enterobacter cloacae (3.5%), 1 Citrobacter ferundi (0.86%), and 1 Morganella morganii (0.86%) were detected as ESBLs producers, respectively.
    Conclusion
    Based on the results of this study, broad-spectrum beta-lactamase production in bacterial strains isolated from patients with urinary tract infection was very high and almost 40% of all bacterial species isolates were ESBLs producers. Because of the high prevalence of ESBL-producing bacteria in the urinary tract infections in hospitalized patients of our area, we would strongly suggest that the ESBL production should be considered in these patients.
    Keywords: Extended, Spectrum Beta, Lactamase (ESBL), Entrobacteriaceae, Urinary Tract Infections, Disk Diffusion
  • Touraj Rahmani, Farid Bahrpeyma *, Manoochehr Iranparvar, Mohammad Taghikhani Pages 292-300
    Background and Objectives
    Type 2 diabetes mellitus results in vascular dysfunction and reduction of nitric oxide (NO) level. In this study the effect of electromagnetic field (EMF) on NO level, an effective factor in increasing blood flow, and on ankle brachial index (ABI) as a n index of lower extremity blood flow in type 2 diabetic patients, have been investigated.
    Methods
    This study was a randomized controlled clinical trial carried out in Imam Khomeini hospital of Ardabil and Mehr physiotherapy center in 2013. Thirty diabetic patients after initial pilot study participated in this experiment based on inclusion and exclusion criteria. Then, they were randomly assigned into two equal groups, electromagnetic therapy and control. The baseline levels of ABI and NO of both groups were measured. Patients in electromagnetic group were exposed to 10 Hz EMF radiation (with intensity of 8 mT) together with scanning lower limbs (three sessions per week, and 40 minutes per session for 8 weeks). The control group did not receive any treatment. After eight weeks, the amount of ABI and NO level were recorded. For statistical analysis paired t-test and independent t-test were used in SPSS 19 software.
    Results
    Statistical analysis showed significant differences between pre (1.009±0.02) and post (1.052±0.02) measurement of ABI of diabetic patient after applying magnetic field (P = 0.013). However, there was no significant difference between p and after measurement of ABI and NO level in controlgroup and also NO level in magnet groups (P> 0.05). Difference between pre and post therapy of ABI in electromagnetic group (0.05±0.01) showed significant increase compared with control group (0.004±0.003) (P = 0.001).
    Conclusion
    Increase in ABI after 8 weeks electromagnetic therapy could be considered as an accretion index in blood flow in lower extremity.
    Keywords: Electromagnetic Field, Diabetes, ABI, NO
  • Yousef Shafaiee, Vahid Sadeghifard, Bita Shahbazzadegan * Pages 301-305
    Introduction
    Complete Amputation of wrist is physical and psychological trauma that can affect person's life. During recent years, various amputated organs were replanted back into their own body leading to improvement in quality of life, function and body image. Case Report: The case was a34 years old man with complete amputation at left hand at wrist level, while working with chainsaw. Patient was admitted to the emergency unit at Fatemi hospital of Ardabil city, and underwent tosurgery for replantation.
    Conclusion
    Complete amputation of wrist and its successful replantation are among rarely occured and reportable cases. The5 -month follow-up indicated a successful operation. During this period, no abnormalities were found in the blood circulation. The finger grasping and nerve development were acceptable and no symptom of infection was observed
    Keywords: Amputation, Wrist, Replantation, Surgical Anastomosis
  • Amirabbas Ghasemi *, Behnam Daneshpajouh Pages 306-313
    Background and Objectives
    Echinococcosis, referred to as hydatid disease or hydatidosis, is a parasitic disease caused by larval stage of Echinococcus granulosus. In the life cycle of this parasite, dogs and other carnivores are definitive hosts and herbivores are intermediate hosts. Humansin this cycle may incidentally involve by ingestion of parasite eggs and play as intermediate host. Hydatid disease can involve any organ but liver and lung are the most commonly affected organs and kidney, brain, heart, bone may also be affected to a lesser degrees. Cerebral hydatid cyst occurs in about 2% of all echinococcosis cases. In this paper we report two cases of cerebral echinococcosis in whom diagnoses were made based on MRI findings and confirmed by pathology reports after surgery. First Case Report: The first case was a 30 years old man who was admitted after an episode of generalized tonic-clonicseizure. The MRI imaging performedand patient underwent surgery with diagnosis of a right frontal cystic lesion. The patient was improved progressively and there was no seizure attack and recurrence during 18 months follow up period. Second Case Report: The second case was a 28 years old woman presented by headache and abnormal behavior. MRI of this patient revealed a large cystic lesion in left frontal lobe and then underwent surgery. No complication was seen during postoperative period. The headache and behavioral disorder were improved completely and there was no sign of recurrence during 18 months follow up period.
    Conclusion
    Hydatid cyst should be considered as a differential diagnosis of cystic brain lesions in endemic areas. Although hydatid cyst is a benign lesion but surgical removal of it without rupture is very important for prevention of probable future complications.
    Keywords: Echinococcus granulosus, Hydatid Cyst, Brain, MRI