فهرست مطالب

نشریه نامه هنرهای تجسمی و کاربردی
پیاپی 12 (پاییز و زمستان 1392)

  • تاریخ انتشار: 1392/11/13
  • تعداد عناوین: 7
|
  • مقداد جاوید صباغیان، سید سعید سید احمدی زاویه صفحه 5
    مطالعات تطبیقی هنر بهعنوان یک گونه مطالعاتی، مورد اقبال بسیاری از دانشجویان و محققان رشته های مختلف هنری قرار گرفته و سهم زیادی از مطالعات پژوهش هنر را در قالب مقاله، پایاننامه و کتاب به خود اختصاص داده است. همین مهم نیز تحقیق و پژوهش در باب چیستی و چگونگی شناختشناسی، ضرورت و پیشینه دانشهای تطبیقی و بهخصوص دانش تطبیقی در حوزه هنر را ایجاب میکند. این در حالی است که کیفیت و سابقه کاربست این شیوه تحقیقاتی در میدان هنرها، نیاز به پژوهشهای دامنهدار و گسترده دارد. این مقاله بر آن است تا ضمن کمک به پر نمودن خلا مطالعاتی موجود، اینگونه مطالعاتی را در مقام یکی از اشکال متنوع خوانش و بررسی آثار هنری و بهطور نظاممند معرفی نماید و دلایل لزوم پژوهشهای تطبیقی در عرصه هنرها را تشریح کند. در این مقاله ابتدا «شناختشناسی تطبیقی» بهعنوان مفهومی در مقابل «شناختشناسی کلاسیک» علوم انسانی توضیح داده میشود؛ سپس زمینه های اجتماعی و تمدنی ظهور دانشهای تطبیقی با توجه ویژه به تحولات «جهانیشدن» مورد بررسی قرار میگیرد؛ و در پایان، با اشاره به آسیبها و مشکلاتی که پدیده جهانیشدن برای زندگی اجتماعی و همینطور فردی بهبار آورده است، مطالعه تطبیقی بهعنوان راهکاری در بهدست آوردن شناخت هرچه بیشتر و کاملتر از هویتهای فرهنگی و هنری جوامع مطرح میگردد.
    کلیدواژگان: مطالعات تطبیقی هنر، پیشینه، لزوم، شناختشناسی
  • مونس بسکابادی، رضا افهمی، فریناز فربود صفحه 29
    نورواستتیک[1] زمینه علمی جدیدی در حوزه تحقیقات بر روی ادراک زیبایی و همچنین خلق هنر است. این علم به ارتباط بین نواحیای از مغز انسان و سیستمهای عصبی با ادراک زیبایی میپردازد. محققان و نظریهپردازان نورواستتیک ادراک زیبایی را دارای بنیانی بیولوژیکی میدانند. آنها در آزمایشها و مطالعات خود با استفاده از روش های تجربی و علمی و نظرسنجی از شرکتکنندگان در مورد ادراک بصری و تصویربرداری مغزی و بهکارگیری روش هایی چون FMRI، MEG، EEG، MRI در تلاش هستند تا واکنش فیزیولوژیکی را به ادراک زیبایی در انسان کشف کنند. این دسته از محققان غالبا مدعی هستند که علم نورواستتیک توانایی کشف منشا لذت زیبایی در مغز و همچنین پاسخگویی به مسئله ادراک هنری، خلق هنر و تعیین معیارهای آن را دارد. دستاوردها و نتایج این آزمایشها تاکنون دارای تناقضات و نقصانهایی بوده است که نشان میدهد دانشمندان هنوز به نظری های منسجم دست نیافتهاند. این تحقیق در تلاش است که محدوده این علم را مشخص کرده و چالشهایی که بر این ادعا وارد است را بیان کند. نتیجه این تحقیق که با استفاده از بررسی نتایج آزمایشهای نورواستتیک و نقدها و آرای نظریهپردازان صورت گرفت بیانگر این است که ادراک هنری، یک ادراک بصری صرف نبوده بلکه متغیرهایی چون عوامل تاریخی، فرهنگی و درک مفهومی از اثر در فهم هنری تاثیرگذار است.
    کلیدواژگان: نورواستتیک، هنر، ادراک زیبایی، مغز بصری، زیباییشناسی
  • جلال الدین سلطان کاشفی صفحه 47
    از آنرو که نیروی تخیل و تجسم در شکلگیری هنرهای گوناگون (هفتاقلیم هنر) نقشی اساسی دارند و چهبسا بدون قوای مذکور اثری بهوجود نمیآید، تحقیق در زمینه قوای مطروحه ضروری بهنظر میرسد. لذا برای روشن نمودن «ساختار» نیروی تخیل و تجسم از منظر ویلهم فریدریش هگل و ژیلبر دوران و بازتاب آن در نگارگری ایران - که هدف اصلی این پژوهش است- به بررسی آرای اندیشمندان فوقالذکر و برخی دیگر چون هانری کربن، سهروردی، ابن سینا، و غزالی پرداخته می شود که نیروی تخیل و تجسم را در وادی «صورت» و «تصور» و یا در حیطه «تداعی معانی» و «استعاره» و یا در چارچوب «تشبیه» و «تعبیر» و یا در حوزه «وحی» و «الهام»- با توجه به امور «مادی» و «معنوی» - میبینند. در واقع به آراء و عقایدی نظر انداخته شده است که گروهی از فلاسفه و عرفای مطروحه با توجه به دیدگاه های فوقالذکر و جهت شناخت ماهیت و نظام تخیل و تجسم ارائه نموده و متعاقبا ادبا و هنرمندان نیز آن نظریات را در آثار خویش بهکار گرفتهاند. بدینترتیب، برای آگاهی از آرای آنان و پاسخ به این پرسش که حیات هنری از طریق نیروی تخیل و تجسم شکل میگیرد یا ریشه در قوای دیگری دارد؟ ابتدا به اقوال آنان و سپس به بازتاب نظریاتشان که در آثار گروهی از هنرمندان ایرانی نمود می یابد، توجهی خاص شده و سرانجام بهعنوان یافته ها و نتایج این تحقیق به تاثیرات «ماورائی» نیروی تخیل و تجسم در بستر هنر نگارگری ایران اشاره میشود. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است و گردآوری منابع کتابخانه ای است.
    کلیدواژگان: تخیل و تجسم، صورت و تصور، تداعی معانی و استعاره، نگارگری ایرانی، وحی و الهام
  • مهدی حسینی، الهام عصار کاشانی، محمد معین الدینی صفحه 65
    حمزهنامه یکی از بزرگترین شاهکارهای نگارگری اسلامی و مهمترین اثر دربار گورکانی هند است، لیکن بهنظر میرسد که سبک نگارگری بهکار رفته در آن تا رسیدن به این درجه از کمال در نسخه های دیگری همچون طوطینامه موزه کلیولند مراحل تحول و پختگی خود را آزموده است. طوطینامه اثری دیگر از کتابخانه سلطنتی گورکانی است که در خلق نگاره های آن از پنج سبک کاراپنکاشیکا، کاندایانا، هندوایرانی، راجپوت و مغولی استفاده شده است و بیشترین تصاویر دوره گذار به سبک مغولی را در خود محفوظ دارد. با بررسی نگاره های این دو اثر میتوان به تشابه های بسیاری دست یافت، هرچند که نگاره های حمزهنامه از نظر سبکشناختی صورت تکاملیافتهتری دارد، لیکن با بررسی ویژگی های سبکشناختی طوطینامه میتوان چنین نتیجه گرفت که جلوه فاخر سبک مغولی نگارگری هند تا پیش از ظهور در نسخه سترگ حمزهنامه در نگاره های طوطینامه مراحل تکوین خود را طی نموده است. لذا هدف از این مقاله ریشهیابی سبک مغولی نگاره های حمزهنامه در نسخه طوطینامه است که با توصیف و تحلیل ده نگاره از میان نگاره های هر یک از دو نسخه صورت میگیرد و نتیجه حاصل از مقایسه این دو نسخه نشان میدهد طوطینامه موزه کلیولند را میتوان بستری برای شکلگیری سبک منسجم مغولی حمزهنامه برشمرد.
    کلیدواژگان: نگارگری، گورکانیان هند، سبک مغولی، حمزهنامه، طوطینامه
  • بیتا مصباح، علیرضا هژبری نوبری، محمود طاووسی، ابوالقاسم اسماعیلپور صفحه 77
    تاکید بر مفاهیم حاصلخیزی سبب شده تا الههگان نباتات، گیاهان و آب همواره مورد توجه باشند. این پژوهش با استفاده از روش اسنادی در جمعآوری اطلاعات، نگاه تحلیلی به نقوش مرتبط با الهه آب، انسان-ماهی و انسان-گیاه در آثار و اشیاء عیلام دارد. برای تحلیل تصاویر از شیوه آیکونوگرافی و با تکیه بر روش پانوفسکی استفاده شده است. شمایلشناسی یکی از روش های متداول در مطالعه است که به مطالعه مجموعه بازنمایی های اتفاق افتاده درباره یک موضوع یا مضمون میپردازد. روش پانوفسکی به تحلیل هر شمایل در سه سطح سنخشناسی، الگوشناسی و سبک نمایش میپردازد. قدیمیترین تصاویر بهدست آمده از ایزدبانوی گیاهان همواره در کنار ایزدبانوی دیگری به تصویر درآمده است که بنابر مطالعه حاضر تصور میرود نوعی بازنمایی از دو امشاسپندان ایرانی یعنی امرداد (امرتات) و خرداد (هئوروتات) باشد. همان مفهومی که زمانی در قالب ایزدبانو شالا و همسرش ادد مورد تقدس و احترام بوده است. علاوه بر این ظهور ایزدبانوی مونث آبها در کنار انسان-ماهی مونث نشانگر ارتباط نمادین و مفهومی این دو ایزدبانو با یکدیگر است. میتوان هر دو ایزدبانو را با توجه به نقوش بهدست آمده بر روی استل اونتاش گال، تجلی هایی از یک الهه مونث برتر دانست که بهطور حتم در قرون بعدی در قالب ایزدبانو آناهیتا تجلی می یابد.
    کلیدواژگان: ایزدبانو، نباتات، انسان، ماهی، انسان، آب، عیلام
  • سید علیرضا مسبوق، محسن مراثی صفحه 93
    عکاسی و طراحی اعلان در بستر تحول تاریخی خود غالبا از هویتی مستقل برخوردار بوده است. اما این ویژگی به معنای انکار تاثیر همجواری و همنشینی این دو بر یکدیگر نیست. با این ذهنیت، در مقاله حاضر تلاش شده است بر پایه منابع تصویری و نوشتاری و به روش توصیفی-تحلیلی، کاربرد عکس در طراحی اعلان سینمایی دهه 30 خورشیدی بررسی گردد. از اینرو شناسایی و معرفی اولین طراح و عکاس فعال در این عرصه، همچنین بازخوانی ویژگی های بصری و کاربردی عکس در طراحی این اعلانها، هدف اصلی پژوهش بوده است. از بررسی های انجام شده این نتیجه حاصل شد که موشق آبراهام آبراهامیان معروف به میشا گراگوسیان طراح اعلان فیلمهای «شرمسار» و «مستی عشق»، اولین طراحی است که در سال1330 خورشیدی در ایران از عکس در اجرای آثارش بهره گرفته است؛ در نتیجه عکاس دو فیلم مذکور یعنی مهدی انوشفر (رحیم انوشفر) را میتوان بهعنوان اولین عکاس ایرانی نام برد که از عکسهایش در طراحی اعلان ایران استفاده شده است. استفاده چشمگیر از عکسهای سیاه و سفید از ویژگی های بارز اعلانهای بهره گرفته از عکس در این دهه است. چنین بهنظر میرسد که نمایش چهره شخصیتها، تنها هدف انتخاب و چیدمان عکسها در ساختار اعلانهای سینمایی بوده است. این ویژگی ها در کنار عدم تمایل طراحان به استفاده از عکس موجب می شود تا کاربرد عکس در طراحی اعلانهای سینمایی دهه سی خورشیدی بهلحاظ کمی محدود شود.
    کلیدواژگان: اعلان، سینما، عکس، دهه 30، ایران، پوستر، گرافیک
  • مقایسه رابطه دوسویه محصولات کاربردی و سبک زندگی / (نمونه موردی: قیچی در سده های 12 و 13 ه.ق و دوره معاصر)
    مهین سهرابی نصیرآبادی، سحر محمدی، آیدین مهدی زاده تهرانی صفحه 107
    رابطه بین محصولات کاربردی و زندگی انسان رابطهای تاثیر و تاثری است، چنانکه محصول از سبک زندگی انسانها متاثر بوده و درعین حال بهمرور زمان از شکل یک وسیله مصرفی صرف خارج میشود، بر روی کاربر اثر گذارده و به پدیدهای با ابعاد اجتماعی-فرهنگی تبدیل میگردد. مفهوم سبک زندگی نیز متاثر از عناصری چون ارزش، باور، نگرش، هویت و فرهنگ مصرفی است؛ از اینرو طراحی محصول که با فرهنگ مصرفی جامعه ارتباط نزدیکی دارد، یکی از مولفه های موثر بر سبک زندگی است. بررسی این مطلب به صورت مطالعهای موردی هدف این مقاله است که از طریق مقایسه سبک زندگی دو دوره «معاصر» و «سده 12 و 13» با بحث در خصوص نمونه موردی قیچی صورت گرفته است. در شرایطی که امروزه معناشناسی در حوزه طراحی و تولید جهانی از مباحث مهم مطرح شده است، اما آنچه در نظام جاری طراحی و تولید معاصر قابل مشاهده است فقدان معنا و معناشناسی - بهشکل گذشته خود- است. حتی در معدود حوزه هایی که تولید همواره بهشکل سنتی به حیات خود ادامه میدهد مشاهده می شود که چنان درگیر حوزه تولید انبوه شده است که این دوری از معنا در جریان رقابت با محصولات جهانی و بعضا محصولات وارداتی همرده میتواند آفتی برای طراحی و تولید محصولات ایرانی تلقی شود و بهنوعی به قطع رابطه معناساز محصولات با سبک زندگی منجر میشود.
    کلیدواژگان: سبک زندگی، طراحی محصول، قیچی، قرن 12 و 13 ه، _ ق، دوره معاصر