فهرست مطالب

مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی
سال چهاردهم شماره 7 (پیاپی 69، مهر 1393)

  • تاریخ انتشار: 1393/08/19
  • تعداد عناوین: 11
|
  • فریبا حقانی، معصومه رحیمی، سهیلا احسان پور* صفحات 571-580
    مقدمه
    توسعه و ایجاد صلاحیت های بالینی در دانشجویان رشته های علوم سلامت، هدف اساسی آموزش است و بازخورد معنادار و سازنده برای دستیابی یادگیرندگان به اطلاعات سازنده ضروری است. هدف این مطالعه بررسی «بازخورد درک شده»، توسط دانشجویان مامایی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود.
    روش ها
    این مطالعه توصیفی - مقطعی، در سال تحصیلی 93-1392 بر روی 25 نفر از دانشجویان کارشناسی مامایی ترم 7 دانشگاه علوم پزشکی اصفهان که به صورت سرشماری انتخاب شدند، انجام گردید. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. جهت تعیین روایی محتوا و صوری پرسشنامه از نظر اساتید و صاحب نظران رشته آموزش پزشکی و مامایی استفاده شد و ضریب پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (0/86) محاسبه شد. در پرسشنامه از مقیاس لیکرت 5 تایی (همیشه=5، بیش تراوقات=4، گاهی اوقات=3، بندرت=2، هرگز=1) استفاده شد. در این پژوهش میانگین مورد انتظار بالاتر از حدوسط و برابر(4) در نظر گرفته شد، جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری توصیفی، آزمون t تک متغیره و Anova استفاده شد.
    نتایج
    در مجموع 180 پرسشنامه توسط 24 دانشجوی مامایی به تفکیک درس و مربی تکمیل شد، نمره میانگین بازخورد درک شده توسط دانشجویان، در حیطه محتوای بازخورد(3.69±0.66)، در حیطه شیوه ارائه بازخورد(3.71±0.55) و در حیطه مهارت های ارائه بازخورد (3.94±0.67)، از 5 نمره بود. نمره میانگین بازخورد درک شده توسط دانشجویان، در دروس مختلف در حیطه های فوق تفاوت معناداری نداشت.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان دادکه، اصول ارائه بازخورد در هر 3 حیطه (محتوا، شیوه و مهارت های ارائه بازخورد) در حد مطلوب و مورد انتظار رعایت نمی شود. بنابراین توصیه می شود که، با افزایش آگاهی اساتید بالینی در مورد اهمیت ارائه بازخورد در رشته مامایی و آموزش اصول و شیوه های صحیح ارائه بازخورد به آنان، به ارتقای کیفیت آموزش بالینی مامایی کمک نمود.
    کلیدواژگان: بازخورد، باز خورد درک شده، آموزش بالینی، آموزش مامایی، ارزشیابی تکوینی
  • فرهاد اصغری*، سجاد سعادت، ستاره عاطفی کرجوندانی، سحر جانعلی زاده کوکنه صفحات 581-593
    مقدمه
    خودکارآمدی تحصیلی دلالت بر باور یک فرد به توانایی هایش در دستیابی به اهداف و فعالیت های آموزشی دارد،که شکل گیری آن متاثر از عوامل مختلفی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین خودکارآمدی تحصیلی با بهزیستی روانشناختی، انسجام خانواده و سلامت معنوی در دانشجویان دانشگاه خوارزمی انجام شد.
    روش ها
    این مطالعه یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویانی است که در سال تحصیلی 93-1392 در دانشگاه خوارزمی مشغول به تحصیل بودند. نمونه ای به حجم 343 نفر از دانشجویان به روش نمونه گیری خوشه ایانتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های بهزیستی روانشناختی ریف (Ryff)، مقیاس انسجام سازمان یافته خانواده فیشر (Fischer)، مقیاس سلامت معنوی پولوتزین و الیسون (Palutzian & Ellison) و پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی اون و فرامن (Owen & Froman) که هر چهار مقیاس از پایایی و روایی قابل قبول برخوردارند، استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون همبستگی پیرسون، رگرسیون خطی چند متغیره و روش آماری تحلیل مسیر استفاده شد.
    نتایج
    همبستگی پیرسون نشان داد که خودکارآمدی تحصیلی با متغیرهای بهزیستی روانشناختی(r=0.371)، انسجام خانواده (r=0.351) و سلامت معنوی (r=0.468) همبستگی مثبت و معنادار دارد (0/01>P). نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که متغیرهای بهزیستی روانشناختی، انسجام خانواده و سلامت معنوی به طور معنادار قادر به تبیین 0/28 از واریانس خودکارآمدی تحصیلی در دانشجویان بود. همچنین نتایج تحلیل مسیر نشان داد که متغیرهای پیش بین به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر متغیر خودکارآمدی تحصیلی تاثیر می گذارد.
    نتیجه گیری
    یافته های این تحقیق از اهمیت متغیرهای سلامت معنوی، انسجام خانواده و بهزیستی روانشناختی در پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی در دانشجویان دانشگاه خوارزمی حمایت می کند. بنابراین به نظر می رسد برگزاری دوره های آموزشی جهت خودباوری و رشد باورهای خودکارآمدی تحصیلی با توجه به تفاوت های فردی دانشجویان در زمینه های پیش گفت مفید است.
    کلیدواژگان: بهزیستی روانشناختی، انسجام خانواده، سلامت معنوی، خودکارآمدی تحصیلی، پیشرفت تحصیلی
  • سارا مرتاض هجری*، محبوبه خباز مافی نژاد، محمد جلیلی صفحات 594-604
    مقدمه
    یکی از نگرانی ها در مورد سوالات چندگزینه ای، پاسخ حدسی به آنها است. برای کاهش پاسخ حدسی راه کارهایی مورد استفاده قرار می گیرد اما در مورد ضرورت استفاده از آنها اختلاف نظر وجود دارد. هدف این مقاله، مرور راه کارهای موجود برای مقابله با پدیده حدس زدن و شناخت نقدهای وارد شده بر آنها است.
    روش ها
    در این مطالعه مروری ابتدا منابع کتابخانه ای در زمینه حدس زدن به صورت دستی مورد بررسی قرار گرفت. سپس با استفاده از موتور جستجوی Google Scholar و پایگاه های اطلاعاتی Pub Med، Elsevier، EBSCO و Eric، کلمات حدس، نمره منفی، مدل اطمینان، سوال چندگزینه ای و همچنین معادل انگلیسی آنها مورد جستجو قرار گرفت و متن کامل موارد مرتبط بررسی گردید.
    نتایج
    در جستجوی منابع، تعداد 60 مقاله یافت شد که 17 مقاله خارج شدند. از نظر نوع مطالعه، 29 پژوهش اصلی، 11 مقاله مروری و 3 نامه به دست آمد. انواع راه کارهای مقابله با پاسخ حدسی شامل طراحی سوالات بدون خطا، افزایش سطح شناختی و تاکسونومی سوال، افزایش تعداد گزینه های هر سوال، افزایش تعداد گزینه های هر سوال، نمره دهی منفی، استفاده از گزینه «نمی دانم»، مدل ارزیابی اطمینان، حذف گزینه، انتخاب آزاد بود در بخش دوم یافته ها تاثیر این راه کارها بر ویژگی های سایکومتریک آزمون و نمرات دانشجویان عنوان شده است.
    نتیجه گیری
    در مورد نکات مثبت و منفی راه کارها و همچنین ضرورت استفاده از آنها توافق نظر وجود ندارد. استفاده از این راه کارها منجر به اصلاح تاثیر حدس زدن بر آزمون نمی شوند، بلکه هدف اصلی آنها منصرف کردن فراگیران از حدس زدن است. بنابراین استفاده یا عدم استفاده از آنها و پیامدهای مربوطه، باید قبل از آزمون به اطلاع دانشجویان برسد و همچنین مواردی مانند هدف و نوع آزمون از نظر معیاری/هنجاری و تکوینی/تجمعی باید در نظر گرفته شود.
    کلیدواژگان: پاسخ حدسی، سوال چند گزینه ای، حدس زدن آگاهانه، حدس زدن نا آگاهانه
  • محسن حجت، مهسا ایمانیان، مهدی کریم یار جهرمی* صفحات 605-615
    مقدمه
    ژورنال کلاب یکی از روش های کلاسیک آموزش (توانمندسازی) اساتید است. پژوهش حاضر با هدف بررسی کیفیت برگزاری ژورنال کلاب دانشکده های پرستاری ایران از دیدگاه اساتید انجام گردید.
    روش ها
    این پژوهش یک مطالعه توصیفی بود. نمونه گیری به صورت سرشماری از بین اساتید دانشکده های پرستاری که ژورنال کلاب در آنها در سال1392 اجرا می شد، انجام شد. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی و پایایی آن تایید شد. پاسخ به سوالات بر اساس لیکرت با توجه به سطح مطلوب بودن هر گویه به صورت کاملا مطلوب، مطلوب، نسبتا مطلوب، نامطلوب و کاملا نامطلوب بود. جهت ارائه داده ها از آمار توصیفی استفاده شد.
    نتایج
    میانگین کل کیفیت برگزاری ژورنال کلاب ها از دیدگاه اساتید، 1.83±0.34 از 4 نمره یعنی سطح «نسبتا مطلوب» بود. بهترین کیفیت به ترتیب در حیطه نحوه برگزاری (بعد از اجرا) 2.47±0.53، حیطه سازمان دهی و برنامه ریزی (قبل از اجرا) 2.43±0.89 و حیطه نحوه ی برگزاری(حین اجرا) 2.08±0.43 به دست آمد.
    نتیجه گیری
    با توجه به سطح نسبتا مطلوب کیفیت برگزاری ژورنال کلاب در دانشکده های پرستاری، پینشهاد می شود با انجام مطالعات بیشتر در دانشکده های مختلف، جهت بررسی و افزایش کیفیت ژورنال کلاب ها اقدام شود.
    کلیدواژگان: کیفیت، ژورنال کلاب، آموزش پرستاری، دانشکده پرستاری
  • زهرا معظم باباشیخعلی*، فریبا کریمی، سعید کریمی صفحات 616-625
    مقدمه
    سرمایه فکری یک محرک کلیدی در نوآوری و ایجاد و حفظ مزیت رقابتی در اقتصاد دانش بنیان است. توجه به سرمایه های فکری دانشگاه برای ایجاد نوآوری و کسب مزیت رقابتی ضرورتی غیرقابل اغماض است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین سرمایه فکری و نوآوری سازمانی در اعضای هیات علمی انجام شد.
    روش ها
    در این پژوهش توصیفی همبستگی جامعه آماری کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 1392 بود، که 248 نفر آنها به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در پژوهش حاضر دو پرسشنامه سرمایه فکری بنتیس (Bontis) و پرسشنامه نوآوری سازمانی اسماعیل (Ismail) و همکاران بود. جهت تحلیل داده ها از آمار توصیفی، آزمون همبستگی و تحلیل رگرسیون به روش گام به گام استفاده شد.
    نتایج
    نتایج حاصل از پژوهش نشان داد، بین سرمایه فکری و نوآوری سازمانی همبستگی معنادار وجود دارد (p <.05، r =.457). سرمایه فکری قابلیت پیش بینی نوآوری سازمانی را با ضریب تشخیص 0/209 دارد. یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که در گام اول ضریب سرمایه انسانی 20/5 درصد واریانس نوآوری سازمانی، در گام دوم سرمایه انسانی و رابطه ای 23/1درصد واریانس نوآوری سازمانی را تبیین می کند. دیدگاه کارکنان بر مبنای عامل جنسیت، تحصیلات، سابقه ی خدمت، رتبه دانشگاهی و دانشکده محل خدمت با یکدیگر تفاوت معناداری نداشت.
    نتیجه گیری
    با توجه به رابطه همبستگی معنادار سرمایه فکری و نوآوری سازمانی توجه به سرمایه های فکری و نامشهود در دانشگاه ها ضروری است و مدیریت دانشگاه ها باید بستر مناسب جهت بهره مندی از سرمایه های انسانی، ساختاری و رابطه ای را در جهت کسب نوآوری ایجاد نمایند.
    کلیدواژگان: سرمایه فکری، سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری، سرمایه رابطه ای، نوآوری سازمانی
  • رضا مرادی، ماهان محمدی، نجمه بهمن زیاری*، نجمه تیموریان صفحات 626-632
    مقدمه
    یکی از پیامدهای اصلی عزت نفس در انسان ها، ایجاد اعتماد به نفس است. یکی از ویژگی های متاثر از اعتماد به نفس نیز خطرپذیری افراد است؛ به صورتی که می توان گفت افراد با اعتماد به نفس بالا با احتمال بیش تری به سمت تصمیم گیری هایی با احتمال خطر، پیامدهای منفی و ناخوشایند کشیده می شوند. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط میان این دو مولفه میان دانشجویان دختر ساکن خوابگاه دانشگاه علوم پزشکی اصفهان صورت گرفت.
    روش ها
    دراین مطالعه توصیفی همبستگی 180 نفر از دانشجویان دختر سال سوم ساکن خوابگاه دانشگاه علوم پزشکی اصفهان با استفاده از فرمول کوکران و نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. ابزارگردآوری داده ها پرسشنامه های محقق ساخته اعتماد به نفس و خطرپذیری بودکه روایی و پایایی آن تایید شد. از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون t مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه و ضریب همبستگی پیرسون) جهت تحلیل داده ها استفاده شد.
    نتایج
    میزان اعتماد به نفس و خطرپذیری اکثر پاسخگویان در سطح متوسط بوده و بین اعتماد به نفس و خطرپذیری رابطه منفی و معنادار وجود داشت(p = 0. 023 and r = - 0. 169). نمرات اعتماد به نفس و خطرپذیری در بین افراد متاهل و مجرد و در مقاطع تحصیلی مختلف اختلاف معناداری نداشت(0/714=p) اما میانگین نمرات اعتماد به نفس (F=3. 138 and P=0. 027) و خطرپذیری (F=3. 388 and P=0. 019) در میان گروه های اقتصادی اختلاف معنادارداشت. همچنین نتیجه آزمون ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین اعتماد به نفس و خطرپذیری رابطه منفی و معنادار وجود دارد(P=0. 023 and r=-0. 169).
    نتیجه گیری
    با افزایش اعتماد به نفس، میزان خطرپذیری دانشجویان دختر به ویژه در رابطه با رفتارهای پرخطر کاهش می یافت؛ با توجه به این مساله پیشنهاد می شود اقداماتی در جهت افزایش اعتماد به نفس آنان همچون آموزش مهارت های اجتماعی، شناسایی استعدادهای بالقوه و فراهم ساختن شرایط برای بالفعل شدن آنها، استفاده صحیح از افکار و نظرات آنان در تصمیم گیری ها و تامین نیازهای معنوی ایشان انجام گیرد.
    کلیدواژگان: اعتماد به نفس، عزت نفس، خطرپذیری، دانشجویان دختر، دانشگاه علوم پزشکی
  • زهرا اعظمی، حمید صالحی نیا* صفحات 633-640
    مقدمه
    سواد اطلاعاتی به عنوان مجموعه ای از مهارت ها به منظور شناسایی درست منابع اطلاعاتی، دسترسی و توانایی استفاده هدف مند از آنها و ابزاری برای توانمندی فردی است که برای دانشجویان بسیار مهم است. این پژوهش با هدف بررسی وضعیت سواد اطلاعاتی دانشجویان دانشکده مدیریت و اطلاع رسانی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1392 انجام شد.
    روش ها
    این مطالعه توصیفی مقطعی بر روی 338 نفر از دانشجویان محصل در دانشکده مدیریت و اطلاع رسانی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی در سال تحصیلی 92 صورت گرفت. برای سنجش سواد اطلاعاتی از پرسشنامه روا و پایای سواد اطلاعاتی استفاده شد. برای آنالیز داده ها از آمار های توصیفی و آزمون های تی و آنالیز واریانس صورت گرفت.
    نتایج
    سطح سواد اطلاعاتی افراد شرکت کننده در سطح متوسط قرار داشت. میانگین نمره سواد اطلاعاتی مردان 44. 13±8.77 از مجموع110 نمره و در زنان 45.27±9.17 بود و اختلاف معناداری بین دو جنس مشاهده نگردید (p=0.302، t=1.03). میانگین نمرات بر اساس رشته تحصیلی اختلاف معناداری داشت. بالاترین نمره سواد اطلاعاتی در دانشجویان رشته اقتصاد بهداشت (51±6.23) و سپس مدیریت اطلاعات سلامت (50.26±4.92) بود (F=2.85، P=0.01). میانگین نمره سواد اطلاعاتی بر اساس مقطع تحصیلی نیز اختلاف معناداری داشت؛ دانشجویان کارشناسی (97/7±76/43) و دانشجویان کارشناسی (46.48±11.58) و دکتری (52±2.82) پایین تر از سایر مقاطع بود (F=6.58، P=0،003).
    نتیجه گیری
    با توجه به این که سطح سواد اطلاعاتی دانشجویان در سطح متوسط قرار داشت، و با توجه به اهمیت مهارت های اطلاعاتی در پیشرفت علمی و افزایش کارآیی افراد در شغل خود، آموزش مهارت هایی برای افزایش سواد اطلاعاتی دانشجویان ضروری به نظر می رسد.
    کلیدواژگان: سواد اطلاعاتی، سواد کتابخانه ای، دانشجویان مدیریت و اطلاع رسانی
  • رضا میرزایی سیف آبادی، فریبا برهانی*، طیبه فصیحی هرندی صفحات 641-650
    مقدمه
    آموزش بالینی نقش کلیدی در پرستاری دارد. یکی از مهم ترین عوامل شناخته شده در زمینه موفقیت برنامه های آموزش پرستاری محیط های یادگیری است. هدف از انجام این مطالعه بررسی درک دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی جیرفت و کرمان از محیط یادگیری بالینی است.
    روش ها
    این مطالعه توصیفی بر روی 133دانشجو مشغول به تحصیل در دانشکده پرستاری کرمان و جیرفت در سال 93-1392 انجام شد. اطلاعات از طریق پرسشنامه پژوهشگر ساخته جمع آوری گردید. پرسشنامه با استفاده از مطالعات چیوان هان، ساریکوسکی، کاچیوالا و سکالویک تهیه شد و روایی آن باضریب روایی 0/8 و پایایی آن با استفاده از روش آزمون مجدد و ضریب همبستگی74/0 تایید شد. مقیاس پرسشنامه شش درجه ای به صورت کاملا مناسب، مناسب، تقریبا مناسب، تقریبا نامناسب، نامناسب و کاملا نامناسب با شیوه نمره دهی از صفر تا پنج بود. داده ها با استفاده از آزمون های آماری تی تست، پیرسون وANOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    میانگین نمره کل بدست آمده از درک محیط یادگیری بالینی 2.79±0.63 از 5 می باشد. کم ترین نمره مربوط به حیطه حمایت توسط پرسنل (2.24±1.18) و بیش ترین نمره مربوط به حیطه ارتباط نظارتی (3.01±1.08) بود. میانگین نمره کل درک محیط یادگیری بالینی در دانشجویان پسر و دختر (t=2.297، p=0.023) و در سال تحصیلی دوم و سوم و چهارم (f=3.43، p=0.035) از لحاظ آماری تفاوت معناداری داشت.
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد درک دانشجویان پرستاری از محیط یادگیری بالینی در سطح متوسط است. در این راستا پیشنهاد می شود الگوی مدیریتی بخش ها مورد توجه بیش تری قرار گیرد و الگوهای موفق و دلایل آن شناسایی شوند، به طوری که یادگیری دانشجویان و روحیه کارگروهی در تمامی بخش ها تقویت شود.
    کلیدواژگان: درک دانشجو، محیط بالینی، پرستاری، محیط یادگیری، آموزش بالینی
  • فروغ ریاحی، مریم ایزدی مزیدی*، نیلوفر خواجه الدین، سارا نوروزی صفحات 651-652
    اخیرا با توجه به بهبود تغذیه، بهداشت و درمان، عمر انسان ها طولانی تر شده است و روز به روز به تعداد سالمندان افزوده می گردد(1). به دلیل تغییرات فیزیولوژیکی که با بالا رفتن سن رخ می دهد، سالمندان بیش از سنین دیگر به بیماری های گوناگون مبتلا می شوند و حداقل نود درصد از تمامی سالمندان به یک بیماری مزمن مبتلا هستند(2)، با وجود چنین مشکلاتی نیازهای مراقبتی وسیع تری برای سالمندان پیش می آید. نگرش نسبت به مراقبت از بیماران سالمند از مسایل تعیین کننده رفتار مراقبتی است که بر سلامت و بهبودی سالمندان تاثیر می گذارد(3). اما شواهد نشان می دهد که دانشجویان پزشکی نه تنها نسبت به مراقبت از سالمندان بی علاقه هستند بلکه حتی نسبت به بیماران جوان خدمات کم تری را نیز به آن ها ارائه می دهند(4). در برخی مطالعات دیده شده که آموزش های خاص در ارتباط با طب سالمندی باعث بهبود نگرش دانشجویان پزشکی شده است(4تا5). ولی در برخی دیگر مطالعات این آموزش ها باعث منفی تر شدن نگرش دانشجویان شده است (6). این ابهام و تناقض در ادبیات موجود، ضرورت انجام بررسی ها بیش تر در این زمینه را مطرح می سازد. این مطالعه به منظور بررسی تاثیرآموزش واحد طب سالمندی بر نگرش دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اهواز نسبت به سالمندان انجام شد.
    روش
    این مطالعه یک مطالعه ی توصیفی بود. جامعه پژوهش، شامل کلیه دانشجویان پزشکی ترم 8 دانشکده پزشکی دانشگاه جندی شاپور اهواز، در طی 2 سال متوالی (1388 تا 1390) بود، این تعداد 52 نفر بودند که از این تعداد 3 نفر به دلیل حذف واحد و 9 نفر به دلیل غیبت بیش تر از 2 جلسه از مطالعه خارج شدند و 40 نفر معیارهای ورود به مطالعه (گذراندن واحد درسی در همین دانشگاه، شرکت در حداقل 15 جلسه از کلاس ها) را داشتند دوره آموزش طب سالمندی توسط دانشکده پزشکی برای دانشجویان پزشکی عمومی طراحی شده است. این درس شامل 2 واحد درس تئوری است (17 جلسه 2 ساعته) که در طول ترم 8 تحصیلی ارائه می گردد. مطالب تدریس شده شامل شایع ترین و مهم ترین بیماری های سالمندی است و مدرسین، اعضای هیات علمی دانشکده پزشکی با تخصص های مربوطه هستند. به عنوان مثال افسردگی در سالمندان توسط متخصص روان پزشکی ارائه می گردد.شرکت کنندگان قبل از شروع اولین جلسه کلاس تئوری و یک هفته بعد از پایان امتحان واحد طب سالمندی، پرسشنامه را تکمیل کردند. دانشجویان در بدو ورود درباره اهداف پژوهش توجیه شدند و در صورت تمایل، بعد از امضای رضایت نامه آگاهانه، پرسشنامه GAS «Geriatric Attitudes Scale»(7) را با کد و بدون ذکر نام تکمیل کردند. پرسشنامه بعد از گذراندن دوره مجددا با همان کد تکمیل شد. این پرسشنامه که توسط روبن (Reuben) و همکاران تهیه و اعتباریابی شده است، 14 گویه دارد که هر گویه روی یک مقیاس پنج درجه ای لیکرت از 1 تا 5 درجه بندی شده است. در هر سوال به مثبت ترین پاسخ درزمینه نگرش نسبت به سالمندان عدد 5 و به منفی ترین پاسخ عدد 1 اختصاص می یابد. حداکثر نمره ی پرسشنامه 70 و حداقل 14 است. روبن (Reuben) و همکاران ضریب همسانی درونی این پرسشنامه را 76/0=α گزارش دادند(7). حسن وند عموزاده نیز اعتبار و پایایی بالایی را برای فرم فارسی این پرسشنامه گزارش داد(8). جهت آنالیز داده ها از نرم افزار SPSS-20و از آمار توصیفی و از آزمون آماری t با نمونه های جفت جهت بررسی تفاوت میانگین نمرات قبل و بعد از آموزش نسبت به نگرش به سالمندی استفاده شد.
    نتایج
    تمامی 40 پرسشنامه توزیع شده بازگشت داده شد و تجزیه و تحلیل شد (100% برگشت پذیری). از بین شرکت کنندگان 8 نفر مرد (20%) و 32 (80%) نفر زن بودند. میانگین سنی (0/91±) 22/64 سال بود. آزمون آماری تی زوج تفاوت معناداری بین میانگین نمرات نگرش کلی دانشجویان نسبت به سالمندان قبل از گذراندن درس (4/14±44/32) و پس از آن (3/75±50) نشان داد(P<0/001)، یعنی نگرش نسبت به سالمندان پس از گذراندن درس طب سالمندی به طور مثبت ارتقا یافت.
    بحث و نتیجه گیری
    بر اساس نتایج این مطالعه میانگین نمره ی نگرش دانشجویان نسبت به سالمندان پس از برگزاری واحد آموزشی افزایش یافته است.مطالعات دیگری نیز هم راستا با پژوهش حاضر، مبین نقش مثبت آموزش در ارتقای نگرش افراد نسبت به سالمندان بوده است(4تا7). با توجه به نتایج مطالعه کنونی و نتایج سایر مطالعات، ایجاد فرصت های بیش تر برای دانشجویان پزشکی و غنی سازی محتوای آموزشی جهت ارتقای نگرش مثبت نسبت به سالمندان و مراقبت از آن ها موثر است. نتایج به دست آمده از این مطالعه برای مدرسانی که تصور می کنند فعالیت شان تاثیری بر نگرش دانشجویان ندارد و ادراک یا نگرش دانشجویان خارج از کنترل است قابل توجه است. این دوره می تواند باعث ارتقای نگرش مثبت نسبت به سالمندی گردد.
  • اکرم پرنده*، ناهید رژه، حمید شریف نیا صفحات 653-658
    در دهه های اخیر مفهوم مراقبت و خدمت از محیط های بیمارستانی به جامعه تغییر و توسعه یافته است. در همین راستا جهت ارائه خدمت مبتنی بر جامعه، تغییر در برنامه های آموزشی پرستاران ضروری است. چنین تغییر سبب می شود تا دانشجویان شرایط واقعی تجارب یادگیری مرتبط با اهداف آموزشی و خدمات مبتنی بر جامعه را بر اساس برنامه های آموزشی و درسی فراگرفته و کاربرد عملی آموخته های خود را در محیط های واقعی تجربه نمایند(1). یکی از رویکرد های یادگیری که به برنامه ریزان آموزشی کمک نموده تا همگام با نیازهای جامعه حرکت نمایند، رویکرد یادگیری با ارائه خدمت است(2). در این نوشتار با مروری بر مقالات ضمن بیان تاریخچه، به معرفی مفهوم رویکرد آموزشی با ارائه خدمت، اهداف و ویژگی های آن و نیز به فواید آن در آموزش پرستاری پرداخته می شود.
  • حمیدرضا محبوبی، مریم یزدان پرست*، محمد ابراهیم طالبی صفحات 659-660
    با توجه به اهمیت هوش هیجانی بر مسائل زندگی مطالعه حاج باقری و همکاران را که با هدف بررسی هوش هیجانی دانشجویان علوم پزشکی کاشان و ارتباط آن با پیشرفت تحصیلی در سال 91 صورت گرفته است، مورد بررسی قرار داده شد(1). در این مطالعه ارتباط هوش هیجانی با پیشرفت تحصیلی مد نظر قرار گرفته است. هوش هیجانی مجموعه ای از توانایی های شناختی و هیجانی به هم پیوسته است که به فرد کمک می کند تا با برقراری توازن میان افکار و هیجان های خود تصمیم گیری های صحیح داشته باشد(2). همچنین شامل توانایی کنترل هیجانات در خود و شناخت هیجانها در دیگران، پذیرش دیدگاه سایر افراد و کنترل روابط اجتماعی می باشد(3). در نتیجه لازم است در بررسی پیشرفت تحصیلی، یادگیری مهارت های لازم جهت مقابله با مشکلات، کنترل روابط احساسی و موفقیت های کاری به طور هم زمان هوش هیجانی (EQ) و هوش شناختی (IQ) نیز در نظر گرفته شود. یکی از نکاتی که در تفسیر نتایج این مطالعه باید مد نظر قرار بگیرد این مساله است که این مطالعه بر روی دانشجویان دوره کارشناسی و دکترای حرفه ای انجام شده است. با توجه به سیستم پذیرش دانشجوی رشته های علوم پزشکی در دانشگاه های دولتی به نظر می رسد کسانی که در این دانشگاه ها پذیرفته می شوند از هوش هیجانی قابل قبولی برخوردار بوده باشند. به عبارتی افرادی که از هوش هیجانی بالا و قدرت حل مساله بالا برخوردار نباشند به احتمال زیادی پیشرفت تحصیلی خوبی در مقاطع قبل از ورود به دانشگاه نداشته اند و این مساله آنها را از ورود به دانشگاه باز می دارد. بنابراین اگرچه نتایج این مطالعه از جهت ارتباط هوش هیجانی با پیشرفت تحصیلی دانشجویان بسیار کمک کننده است اما مطالعات دیگری بر روی ارتباط هوش هیجانی با پیشرفت تحصیلی در دوره های قبل از دانشگاه نیز ضروری به نظر می رسد. علاوه بر آن باید این نکته را در تفسیر نتایج مطالعه حاج باقری و همکاران مد نظر قرار داد که ممکن است عدم یافتن ارتباط معنادار ناشی از نزدیک بودن هوش هیجانی در افراد مورد مطالعه باشد. علاوه بر آن به علت تاثیر اختلالات روانی بر هوش هیجانی بهتر بود که معیارهای خروج مطالعه را تعریف کرده و دانشجویان مبتلا به هر گونه اختلال روانی از جمله استرس، افسردگی و بیش فعال را از مطالعه حذف یا به طور همزمان اختلالات رفتاری در دانشجویان را بررسی می کردند.
    کلیدواژگان: هوش هیجانی، پیشرفت تحصیلی، دانشجویان
|
  • Fariba Haghani, Masoumeh Rahimi, Soheila Ehsanpour* Pages 571-580
    Introduction
    The main purpose of education is to develop clinical competencies among the students of health sciences. Meaningful and constructive feedback is necessary to the learners to attain constructive knowledge. The goal of this study was to assess "the perceived feedback" by the midwifery students of Isfahan University of Medical Sciences.
    Methods
    We performed this descriptive cross-sectional study on 25 senior midwifery students studying at Isfahan University of Medical Sciences in 2013-2014 academic years. Participants were selected through census and data were collected using a researcher-made questionnaire. Medical education specialists and midwifery experts assessed the content and face validity of the questionnaire and its reliability was measured through Cronbach’s alpha coefficient (α = 0.86). The five-point Likert Scale was used (Never=1, Rarely=2, Sometimes=3, Very Often=4, Always=5) in the questionnaire. The expected mean was considered 4 (above the average). The collected data were analyzed using descriptive statistics tests, one sample t-test and Anova.
    Results
    24 students of midwifery completed 180 questionnaires according to the classification of courses and instructors. The mean scores obtained for perceived feedback were 3.69±0.66 for the content of feedback area, 3.71±0.55 for the method of providing feedback, and 3.94±0.67 for the skills of providing feedback area. No significant difference was found between the different courses regarding the mean scores in different areas.
    Conclusion
    The results showed that basic rules of providing feedback in all three areas of content, method, and skills of providing feedback were not implemented appropriately and at a desirable level. Therefore, it seems necessary to increase the instructors’ knowledge on the importance of presenting feedback and training them on appropriate methods of giving feedback in order to improve the quality of clinical education in midwifery.
    Keywords: Feedback, perceived feedback, clinical education, midwifery education, formative evaluation
  • Farhad Asghari *, Sajjad Saadat, Setareh Atefi Karajvandani, Sahar Janalizadeh Kokaneh Pages 581-593
    Introduction
    Academic self-efficacy refers to an individual's belief in his abilities to achieve educational goals and activities, which its formation is affected by many factors. The aim of this study was to examine the relationship between psychological wellbeing, family cohesion, and spiritual health among students of Kharazmi University.
    Methods
    In this descriptive correlation study during 2013-2014 academic years, 343 students studying at Kharazmi University were selected through cluster sampling. The data was collected through, Ryff’s Psychological Well-Being Questionnaires, Fischer’s Family Organized Cohesiveness Scale, Palutzian and Ellison’s Spiritual Health Questionnaires and Owen and Froman`s Academic Self-efficacy Questionnaires. The collected data were analyzed using descriptive statistics tests, Pearson correlation coefficient test, multiple linear regression and path analysis.
    Results
    The Pearson correlation coefficient test showed a significant positive relationship between academic self-efficacy and psychological wellbeing (r=0.371), family cohesion (r=0.351) and spiritual health (r=0.468) (P<0.01). The results of linear regression analysis indicated that the variables like psychological wellbeing; family cohesion and spiritual health were able to express 0.28 percent of academic self-efficacy variance among the students. Moreover, the results of path analysis showed that the predictor variables affected academic self-efficacy both directly and indirectly.
    Conclusion
    The findings of the study support that as predictor variables; psychological wellbeing, family cohesion, and spiritual health are able to predict academic self-efficacy among students. So it seems necessary to provide training courses for developing self-efficacy and academic self-efficacy beliefs with regard to individual differences in terms of psychological wellbeing, family cohesion, and spiritual health.
    Keywords: Psychological well, being, family cohesion, spiritual health, academic self, efficacy, academic achievement
  • Sara Mortaz Hejri *, Mahboobeh Khabaz Mafinezhad, Mohammad Jalili Pages 594-604
    Introduction
    Guessing is one of the most challenging issues in multiple choice questions. Several strategies, such as negative scoring, have been suggested for preventing students from choosing the right answer just by chance. However, there is no general agreement on using such strategies. The aim of this study was to review the scoring methods which are used for reducing guessing, and evaluate their strengths and weaknesses.
    Methods
    This review study was performed by manual searching (library resources) as well as electronic searching of online databases, such as PubMed, EBSCO, Elsevier, ERIC, and Google Scholar. The key words were guessing, negative scoring, and confidence assessment model and Multiple Choice Questions. All the relevant available articles were retrieved and reviewed.
    Results
    Out of 60 articles found, a number of 43 were selected including, 29 original articles, 11 review articles and 3 letters. Different strategies and scoring methods for preventing guessing were elicited including avoiding erroneous test items, increasing cognitive levels and question taxonomy, increasing the number of choices per question, negative scoring, using "I do not know" option, Reliability Assessment Model, delete option and free choice. Subsequently, the impact of these strategies on students’ scores and the tests’ psychometric properties were discussed.
    Conclusion
    It was concluded that there was no consensus over the utilization and effectiveness of these strategies. Furthermore, these strategies were found to be ineffective in correcting the guessing effect impact on the reliability and validity of tests, as their main function is merely discouraging test takers to guess. Hence, it is suggested that the type of the exam in terms of being formative/summative and norm/criterion-referenced assessment be considered. Also it is necessary to inform students about the specific scoring method used and its consequences before the exam.
    Keywords: Guessing, Multiple Choice Questions, negative scoring, informed guessing
  • Mohsen Hojat, Mahsa Imanian, Mahdi Karimyar Jahromi * Pages 605-615
    Introduction
    Journal club is one of the classical methods of training instructors. This study aimed at investigating the quality of implementing journal clubs in Iranian nursing faculties from the viewpoints of university instructors.
    Methods
    This descriptive study was performed on instructors of nursing faculties in faculties of nursing where journal clubs were implemented in 2013-2014 academic years. Participants were selected through the census method. Data collection tool was a research-made questionnaire whose validity and reliability were verified. Five-point Likert scale in terms of desirability (completely desirable, desirable, relatively desirable, undesirable, and completely undesirable) was used for the responses in the questionnaire. Data were analyzed by conducting descriptive statistics.
    Results
    The mean of the whole quality of journal clubs implementation was 1.83±0.34 out of 4 that is “relatively desirable”. The highest quality was in the implementation domain (post implementation) 2.47±0.53, organizing and planning domain (prior to implementation) 2.43±0.89 and implementation domain (during implementation) 2.08±0.43 respectively.
    Conclusion
    Given the relatively desirable quality of journal club implementation in nursing faculties it is suggested to carry out more researches in various faculties in order to examine and improve the quality of journal clubs.
    Keywords: Quality, journal club, nursing education, nursing faculty
  • Zahra Moazam Babasheikhali *, Fariba Karimi, Saeid Karimi Pages 616-625
    Introduction
    Intellectual capital is a key factor in innovating, creating and maintaining competitive advantage in a knowledge-based economy. Considering intellectual capital in the academic context is necessary to create innovation and gain competitive advantage. This study aimed to investigate the relationship between intellectual capital and organizational innovation among university faculty members.
    Methods
    In this descriptive correlational study, 248 faculty members of Isfahan University 0f Medical Sciences were selected through stratified random sampling in 2014. The data was collected through Bontis`s Intellectual Capital questionnaire and Ismail`s Organizational Innovation questionnaire. The collected data were analyzed using descriptive statistics, correlation test, and stepwise regression analysis.
    Results
    The results showed a significant correlation between intellectual capital and organizational innovation (p <.05, r =.457). Furthermore, it was found that intellectual capital was a good predictor of organizational innovation (r2 =.209).The results of regression analysis showed that human capital index accounted for 20.5% of the variance in organizational innovation in step 1. Human capital and relationship explained 23.1 % of variance in organizational innovation in step 2. Staff viewpoints based on gender, educational level, work experience, academic rank, and the faculty they worked in did not reach statistical significance.
    Conclusion
    Regarding the significant positive correlation between intellectual capital and organizational innovation, it seems necessary to pay attention to invisible intellectual capital in universities. Thus, university administration should benefit more from human, structural and relational capitals to create innovation.
    Keywords: Intellectual capital, human capital, structural capital, relational capital, organizational innovation
  • Reza Moradi, Mahan Mohammadi, Najmeh Bahman Ziari *, Najmeh Teymourian Pages 626-632
    Introduction
    One of the main outcomes of self-esteem is self-confidence. Risk-taking is also a human characteristic influenced by self-confidence such that it is more likely for people with high self-confidence to make risky decisions with negative unpleasant consequences. Hence the present study aimed to investigate the relationship between self-confidence and risk-taking among female students living in dormitories of Isfahan University of Medical Sciences.
    Methods
    In this descriptive-correlational study, 180 third year female students living in dormitories of Isfahan University of Medical Sciences were selected through Cochran formula and stratified sampling. Data collection tools were researcher-made questionnaires of self-confidence and risk-taking whose validity and reliability were verified. The collected data were analyzed using descriptive and inferential statistics tests (independent t test, ANOVA and Pearson Correlation coefficient test).
    Results
    The level of self-confidence and risk-taking was moderate for the majority of respondents and there was a significant negative correlation between them (p = 0. 023 and r = - 0. 169). Scores of self-confidence and risk-taking did not differ significantly among married and single people and for different educational levels (p = 0. 714) but the mean scores of self-confidence (F=3. 138andP=0. 027) and risk-taking (F=3. 388 and P=0. 019) were significantly different among economic classes. Pearson correlation test also showed a significant negative correlation between self-confidence and risk-taking (P=0. 023 and r=-0. 169).
    Conclusion
    According to inverse relationship between self-confidence and risk-taking in female students especially as to high-risk behaviors, it is suggested to take actions in order to increase their self-confidence such as social skill training, identifying potential talents and providing the conditions for their realization, proper use of their thoughts in decision making and improving their intellectual needs.
    Keywords: Self, confidence, self, esteem, risk, taking, female students, University of Medical Science
  • Zahra Azami, Hamid Salehiniya * Pages 633-640
    Introduction
    Information literacy is a set of skills for accurately identifying and accessing information sources, and the ability to purposefully use them and it is a tool for personal capability that is very important for students. The aim of this study was to investigate the state of information literacy in students of Management and Information Science faculty of Tehran University of medical sciences in 2014.
    Methods
    This cross-sectional study was conducted on 338 students of management and Information Science faculty of Tehran University of medical sciences in 2014. The information literacy was measured through a valid and reliable questionnaire of information literacy. The collected data were analyzed using descriptive statistics tests, t-test and ANOVA.
    Results
    The information literacy among students was at average level. The mean score of information literacy in male students was 44. 13±8.77 and was 45.27±9.17 in female students of a total 110; no significant difference was observed between the two genders (p=0.302, t=1.03). The mean score of information literacy showed significant differences in terms of the field of study. The highest score of information literacy was observed in heath economics students (51±6.23) and then health information management (50.26±4.92) (F=2.85, P=0.01). The mean score of information literacy also showed significant differences in terms of educational attainment; it was 43.76±7.97 for BS students, 46.48±11.58 for MSc students and it was 52±2.82 for PhD students (F=6.58, P=0,003).
    Conclusion
    Given the average level of information literacy among students, and the importance of information skills in scientific advancements and efficiency of people in their jobs, it seems necessary to teach skills for increasing students’ information literacy.
    Keywords: Information literacy, library literacy, Management, Information Science student
  • Reza Mirzaei, Fariba Borhani *, Tayebeh Fasihi Harandi Pages 641-650
    Introduction
    Clinical education plays a key role in nursing. Clinical learning environment is one of the most important well-known factors for being successful in nursing educational programs. The aim of this study was to investigate the perception of clinical learning environment among nursing students in Jiroft and Kerman Universities of Medical Sciences.
    Methods
    This descriptive study was performed on 133 students of the Faculties of Nursing in Kerman and Jiroft Universities of Medical Sciences in 2013-14 academic years. Data were collected through a researcher-made questionnaire. It was developed by employing studies of Chiu Yuen Han, Saarikoski, Kachiwala and Skaalvik; its validity and reliability were verified by validity coefficient (0.8) and test-retest method and correlation coefficient (0.74) respectively. The questionnaire’s six-point scale, rated as absolutely appropriate, appropriate, slightly appropriate, slightly inappropriate, inappropriate, and absolutely inappropriate which were scored from 0 to 5. The collected data were analyzed using descriptive statistics test, t test, ANOVA and Pearson test.
    Results
    The mean of total scores obtained from clinical learning environment perception was 2.79±0.63 out of 5. The lowest score was for personnel’s support (2.24±1.18) and the highest score was for supervision communication (3.01±1.08). The means of total scores obtained from perception of clinical learning environment differed significantly in male and female students (t=2.297, p=0.023) and for second, third and fourth year students (f=3.43, p=0.035).
    Conclusion
    The results of this study showed that nursing students’ perception of clinical learning environment was average. It is accordingly suggested that successful management models of wards should be considered in order to empower students’ learning and teamwork in all clinical wards.
    Keywords: Student's perception, clinical environment, nursing, learning environment, clinical education
  • Frough Riahi, Maryam Izadi, Mazidi *, Niloufar Khajedin, Sara Norouzi Pages 651-652
  • Akram Parandeh *, Nahid Rejeh, Hamid Sharifnia Pages 653-658
  • Hamidreza Mahboobi, Maryam Yazdanparast *, Mohammad Ebrahim Talebi Pages 659-660