فهرست مطالب

نقد ادبی - پیاپی 27 (پاییز 1393)

فصلنامه نقد ادبی
پیاپی 27 (پاییز 1393)

  • تاریخ انتشار: 1393/08/14
  • تعداد عناوین: 7
|
  • تقی پور نامداریان صفحات 11-28
    روایت تاریخی نمی تواند بازتاب عینی رویدادهای تاریخی باشد و همواره این تاریخ نگار است که در طرحی برآمده از ذهنیت و پیش فهم های خویش، رخدادهایی را کنار می زند و وقایعی را برمی گزیند، آغاز و فرجامی برای آن ها تدارک می بیند و در سلسله یی از علیت ها فراروی خواننده می نهد. روایت ابوالفضل بیهقی از تاریخ غزنویان که یا خود به معاینه مشاهده کرده و یا از «افراد ثقه» شنیده و به ویژه حکایت های ادوار گذشته که تصریح می کند در «کتب معتمد» خوانده و با تکیه و تاکید بر تداعی تکرار و به مقاصدی چون آراستن تاریخ، افزودن آگاهی تاریخی، کسب عبرت و تنبه خواننده و بیان پوشیده ی انتقادها در پیوند با رویدادهای عصر غزنوی نگاشته نیز چنین است؛ تا آنجا که این حکایات تفاوت هایی آشکار با متن برخی از معتبرترین تواریخ پیش از او مانند تاریخ طبری، مروج الذهب، تاریخ یعقوبی و اخبار الطوال دارد و یا اینکه در هیچ متن دیگری دیده نمی شود.
  • محرم رضایتی کیشه خاله، مجید جلاله وند صفحات 29-67
    مارکسیسم از جنبش های تاثیرگذار و در عین حال مناقشه آمیز فکری و فلسفی در جهان معاصر به شمار می-آید. بعضی از منتقدان، نظریه تاریخ او را فاقد خصلت علمی، بلکه رهیافتی دینی، تاریخ باورانه، اسطوره ای و حتی ادبی دیده اند. از این رو، فلسفه تاریخ مارکس را می توان به مثابه متن روایی نگریست و با ابزارهای نقد ادبی تحلیل کرد. شیوه رئالیسم سوسیالیستی برای بسط آرمان های مارکسسیستی در روسیه تدوین شد و در ایران نیز در میانه های دهه بیست در اوج اقتدار حزب توده رواج یافت. این مقاله می کوشد با استفاده از رهیافت ساختگرایانه تزوتان تودوروف در تحلیل حکایت های دکامرون، شباهت های ساختاری معروف ترین رمان های رئالیسم سوسیالیستی ایران؛ یعنی دختر رعیت، چشمهایش و همسایه ها را با رویکرد تاریخ باورانه مارکس بررسی کند. همه کنش های رمان های رئالیسم سوسیالیستی فارسی و فلسفه تاریخ مارکس را می توان براساس دستور زبان داستان تودوروف در سه گزاره بنیادین و تکرارشونده که گذار از یک تعادل به تعادل پایدار دیگری است، تبیین کرد: 1) استقرار نظم نوین استبدادی یا سرمایه داری (تعادل)؛ 2) ظهور آگاهی و کنش انقلابی مبارزان و توده ها (عدم تعادل) و 3) سرکوب و شکست گذرا در جریان مبارزه، با وعده و امید به تحقق قطعی و اجتناب ناپذیر جامعه بی طبقه (تعادل).
    کلیدواژگان: مارکسیسم، اسطوره رهایی، تاریخ باوری، رئالیسم سوسیالیستی، تودوروف
  • زهرا حیاتی صفحات 69-97
    برهم سنجی تاریخ ادبیات و سینما از تقابل چند هزار سال و یکصد و اندی سال حکایت می کند؛ و با این حال تاثیر و تاثر میان این دو رسانه چه آگاه چه نیمه آگاه در تولیدات هنری جریان داشته و در مطالعات اقتباسی بازتاب یافته است. مقایسه فیلم های اقتباسی با منابع ادبی پایه این پژوهش هااست. مطالعات اقتباسی در ایران به شکل زیر قابل دسته بندی هستند: آثاری که به صورت انفرادی و به طور مستقل به مساله اقتباس پرداخته اند؛ آثاری که با اهتمام یک نهاد فرهنگی- هنری یا موسسه سینمایی گردآوری شده اند؛ آثاری که ظرفیت های آثار ادبی را برای تبدیل به فیلمنامه و فیلم بررسی و بر یکی از سه عنصر «روایی»، «سبکی» و «روایی- سبکی» تاکید کرده اند؛ آثاری که با نگره های سینمایی به نقد متون پرداخته اند؛ و اظهار نظرهای کوتاه و پراکنده که در کتاب های تاریخ سینما یا نوشته و مصاحبه های مطبوعاتی آمده اند. بررسی روش مطالعه و نوع دریافت های این پژوهش ها نشان می دهد، می توان مطالعات تطبیقی اقتباس را نوعی نقد تلقی کرد که در صورت انسجام و ساماندهی، تخیل سینمایی را چه اقتباسی چه اصلی، توسعه می دهد.
    کلیدواژگان: ادبیات تطبیقی، اقتباس ادبی، سینما، نقد ادبی
  • ابراهیم خدایار صفحات 99-126
    در اواخر نیمه دوم سده نوزدهم میلادی در میان مسلمانان تحت سلطه امپراتوری روسیه، جنبش اجتماعی و فرهنگی ای در حال شکل گیری بود که به تاسی از شیوه ابداعی بنیان گذار آن، اسماعیل بیک گسپرینسکی (1851- 1914م) به نام «اصول جدید» به «جدیدیه» مشهور شد. این جنبش برای تبلیغ افکار خود به خلق آثار ادبی در حوزه شعر و ادبیات داستانی جدید دست زد. در این مقاله رمان داراالراحت مسلمانلری (1906م)، اثر ادبی آرمانشهری گسپرینسکی، که عبدالرئوف فطرت بخارایی (1886-1938م) آن را با نام مسلمانان دارالراحت در 1915م به فارسی ترجمه کرده است، تحلیل شد. وی در این رمان آرزوهای خود را در قالب جامعه نمونه مسلمان، ارائه کرده است. این رمان با روش تحلیلی توصیفی و با رویکرد انتقادی با استفاده از الگوی ویژه طراحی شده برای تحلیل این نوع رمان ها، رمان های آرمانشهری، نقد شد. از این جهت برای عموم پژوهشگران در آسیای مرکزی و ایران از تازگی خاص خود برخوردار است.
    کلیدواژگان: گسپرینسکی، فطرت، مسلمانان دارالراحت، آرمانشهرنویسی
  • نجمه دری، سمیه رضایی، زینب رضایی صفحات 127-156
    وزن شعر یکی از عناصر اساسی آن و عاملی بسیار موثر در خیال انگیزی کلام است. بی تردید، شاعر در قالبی ازپیش تعیین شده، به سرودن نمی پردازد؛ بلکه همه عناصر، به دنبال محتوا و هماهنگ با مضمون شعر به وجود می آیند. عدم هماهنگی وزن و محتوا، می تواند دلیلی بر کوششی و ساختگی بودن آن باشد. شعر کودک نیز دارای ساختاری ست که عناصر آن در کنار یکدیگر، به وجود آورنده نظامی راستین اند و از میان شاعران کودک، کسانی موفق ترند که همه عناصر شعرشان متناسب با یکدیگر به وجود آورنده آن نظام باشد. به منظور یافتن راز توفیق دو سراینده به نام در حوزه شعر کودک و نوجوان، «مصطفی رحماندوست»و «ناصر کشاورز»، حجم قابل توجهی از اشعار آنان و میزان هماهنگی میان وزن و محتوای آن اشعار بررسی شد و نهایتا مقایسه ای میان آن ها صورت گرفت. می توان گفت، یکی از رموز توفیق این دو شاعر کودک، هماهنگی میان وزن و محتوای اشعارشان است؛ چرا که درصد زیادی از آن اشعار، با توجه به نوع وزن، و مضمون شعر، دارای این هماهنگی بودند.
    کلیدواژگان شعر؛ وزن؛ ناصر کشاورز؛ محتوا؛ مصطفی رحماندوست
  • پیمان دهقان پور صفحات 157-182
    اگر بخواهیم در جستجوی متن یا متن هایی باشیم که رمان سمفونی مردگان (1368) براساس آن ها گسترش یافته است، بی تردید یکی از آن متن ها، کتاب اردبیل در گذرگاه تاریخ تالیف بابا صفری (1299-1382) خواهد بود. این متن در سراسر سمفونی مردگان حضور چشم گیری دارد و به شیوه های گوناگون در تار و پود آن تنیده شده است؛ تا آنجا که گاه به جای صدای عباس معروفی، آوای بابا صفری را می شنویم.
    اگرچه سمفونی مردگان یک رمان تاریخی نیست اما از نظر تاریخی، رویدادهای سال های 1313 تا 1355 را در اقلیم اردبیل به تصویر می کشد. در نگاه نخست، شاید اصلی ترین دلیلی که نویسنده را برانگیخته تا به سراغ اردبیل در گذرگاه تاریخ برود، عنوان «اردبیل» در این کتاب بوده است؛ اما فراتر از این جریان، نویسنده نه تنها برای بازسازی رویداهای تاریخی از متنی تاریخی وام می گیرد، حتی در مواردی شخصیت هایی را خلق می کند که برابرسازی شده شخصیت هایی واقعی بوده اند. در این نوشتار، لحظه هایی را یادآور شده ایم که سمفونی مردگان براساس تاثیرپذیری مستقیم از کتاب اردبیل در گذرگاه تاریخ نوشته شده است.
    کلیدواژگان: اردبیل در گذرگاه تاریخ، سمفونی مردگان، بابا صفری، عباس معروفی، تاثیرپذیری
  • محسن رودمعجنی، عبدالله رادمرد صفحات 183-199
    رشیدالدین فضل الله همدانی هنگامی از سوی غازان خان به مقام وزارت رسید که ایران در شرایط نابسامان سیاسی و اقتصادی به سر می برد. او که این نابسامانی را به دلیل شیوه غلط کشورداری مغولان می دانست، تلاش کرد تا با بهر گیری از نظام اندیشگانی ایرانشهری، حکومت ایلخانی را به قدرتی مرکزی بدل گرداند. بخشی از کوشش رشیدالدین برای ایجاد تغییرات سیاسی در زبان نوشته های او نمایان است. رشیدالدین با بکارگیری ساختارهای خاص زبانی مفاهیم سیاسی را در چهارچوب نظام اندیشگانی ایرانشهری بر می سازد. این مقاله با بهره گیری از ابزارهای زبانی ای چون نامیدن، انتخاب واژه، انتخاب فعل و استعاره های مفهومی، به نحوه شکل گیری سه مفهوم سیاسی پادشاه، رعیت و دین در مکاتبات رشیدالدین می پردازد. رشیدالدین در انتخاب نوع القاب، اصطلاحات و واژگان خود برای حاکمان مغول به پادشاهان پیشین ایرانی چشم داشته است او با این نحوه بیان، حکومت ایلخانی را حکومتی ایرانی جلوه داده و چیرگی صحرانشینان مغول بر سرزمین ایران را توجیه می نماید. بررسی نوع افعال موجود در نامه ها نیز نشان می دهد که رشیدالدین در تحولات اجتماعی، نقش فاعلی برجسته ای برای رعیت قایل نیست. افعالی که او برای رعیت به کار می برد بیشتر شامل افعال اسنادی، تصریف های فعل «داشتن» و جملات شبه مجهول است که نقش فاعلی بسیار کم رنگی دارند. رشیدالدین، دین را به عنوان ابزاری برای بخشیدن اقتدار بیشتر به حکومت ایلخانی به کار می برد به همین منظور حاکم نومسلمان ایلخانی را «پادشاه اسلام»، «حامی بلاد الله » و «حارس عباد الله » می نامد.
    کلیدواژگان: رشیدالدین فضل الله همدانی، سوانح الافکار رشیدی، پادشاه، رعیت، دین
|
  • Pages 29-67
    Marxism is one of effective intellectual and philosophical movements in the contemporary world that Contradictory theories have been proposed about it. Some critics know his theory of history without scientific nature، rather religious approach، historicism، mythic and even literary. Hence، we understand Marx''s philosophy of history as narrative text and could analyze with the tools of literary criticism. Socialist realism style arose in order to extend the teachings of Marx and socialism، was introduced in Iran in the mid-decades of the twenties. This paper tries to use the structuralism approach of Tzvetan Todorov in order to considers the structural similarity of the most famous novels of socialist realism of Iran (i. e. Dokhtar ra’yat، chashmhayash and hamsayeha) by the approach of Marx historicism. All actions of Iranian socialist realism novels and Marx’s philosophy of history could be reduced according to Todorov’s grammar story to three fundamental and recurring propositions that is transition from one equilibrium to another stable equilibrium: Establishment of the New Order authoritarian or capitalism (equilibrium)، the emergence of class consciousness (lack of equilibrium)، Repressing of opponents in the Persian novels and Realization of a classless society in Marx''s approach (equilibrium).
    Keywords: Marxism, Deliverance Myth, Historicism, Socialist Realism, Todorov
  • Zahta Hayati Pages 69-97
    The comparison between films and literary sources is the base of comparative studies in adaptation. These writings can be divided as: the books or theses wrote independently and by one author; the collection of essays which controlled by a cultural foundation or a company of cinema; the researches that analyze literary works by the view of “narrative elements”، “stylistic elements” and “stylistic & narrative elements”; the works which critic literature according to cinema criticism. Dispersed and short comments in newspapers. All of these studies are kind of literary criticism because of new conception by new methods.
    Keywords: comparative studies, cinema, criticism, Adaptation
  • Ebrahim Khodayar Pages 99-126
    In the late 19th century a social and cultural movement was being formed among Muslims dominated by the Russian Empire. Under the influence of the innovative approach of its founder، Ismail Bey Gasperinski، this movement was called ‘Jadidism’. In order to publicize its beliefs، this movement created fine literary works in the field of modern poetry and fiction. In the present paper the The Muslims of the Abode Happiness [Därürrähat Müsülmänlarї] (1906) novel، the most famous utopian literary work of Gasprinskii was analyzed. Fitrat (1886-1938) translated this novel to Persian، Musulmänän-i Där ul-rähat، in 1915. In this novel، Gasprinskii presents his wishes as the framework of the ideal Muslims community، or the utopia. This novel was reviewed with an analytical-descriptive method and a critical approach using a special model designed for the analysis of such novels.
    Keywords: Gasprinskii, Fitrat, The Muslims of the Abode Happiness, utopia writing
  • Pages 127-156
    A poem’s rhythm is one of its key features، and a very important element in making language imaginary. The poet doesn’t compose a poem according to a predefined framework; rather all the elements are created with conformity of content and substance. Inconsistency of rhythm and content could be suggestive of the poem’s artificiality. Children’s poetry، too، has a structure in which all the elements come together to form a true system، and when all the elements of a poem correspond to form this system in the work of children’s poets، those poets are the most successful ones. In order to find the secret to the success of two famous poets in the genre of children’s poetry، “Mostafa Rahmandoost” and “Naser Keshavarz”، a great many of their poems and the degree of harmony between rhythm and content in them were analyzed and compared with each other. It can be said that a secret to the success of these two children’s poets is agreement between rhythm and content of their poems; since، with regards to the type of rhythm and the poem’s content، a notable percentage of those poems had this accordance.
    Keywords: Poem, Rhythm, Naser Keshavarz, content, Mostafa Rahmandoost
  • Peyman Dehghanpour Pages 157-182
    If we search for text or texts that Novel Symphony of the Dead (1989) expanded on them، no doubt one of those will be the book of Ardabil in the Crossing of the History written by Baba Safari (1920-2003). This text، the significant presence around the Symphony of the Dead، and in many ways it has found its way. Although Symphony of the Dead is not a historical novel، but historically، the events of the years 1934 to 1976 in Ardabil region depicts. At first glance، perhaps the main reason that has prompted the author to go back in the Ardabil in the Crossing of the History، entitled «Ardabil» in this book has been; But beyond this، the author not only for the reconstruction of historical events، borrowed from a historical context، even in cases creates characters that were true to the characters. In this paper، we have moments that recall the Symphony of the Dead under the direct influence of Ardabil in the Crossing of the History is written.
    Keywords: Ardabil in the Crossing of the History, Symphony of the Dead, Baba Safari, Abbas Maroufi, Influence
  • Mohsen Roodmajani, Adbdollah Radmard Pages 183-199
    When Gazan Khan made Rahdin Al-Din Fazlolah Hamedani the Vizier، Iran was in critical political and financial state. As Rahid Al-Din believed that this crisis is because of Mongol political ideas he tried to change Ilkhanate Government to a central power with the use of Iranshahri ideas. Some of his attempts to make political changes can be found in the language structure of his letters. With specific use of language، Rashid Al-Din tries to deconstruct political concepts according to Iranshahri ideas. With the use of some language tools such as naming، word choice، verb choice and conceptual metaphors، this research study three political concepts- king، people and religion- in Rahid Al-Din letters. He uses preislamic Iranian king''s names for Mongols in order to give Mongol''s an Iranian credit and to justify their domination in Iran. The study of verbs shows that Rashid Al-Din gives weak social role to people. He mostly chooses Material Action Supervention verbs for people. Rashid Al-Din use religion as a tool to improve Ilkhanate''s power. He calls Mongols kings، «king of Islam»، «supporter of Allah''s lands» and «supporter of Allah''s servants».
    Keywords: Rahdi Al Din Fazlolah Hamedani, Savaneh Al Afkar Rashidi, king, people, religion