فهرست مطالب

نشریه زبان و ادب فارسی
پیاپی 228 (پاییز و زمستان 1392)

  • تاریخ انتشار: 1392/11/13
  • تعداد عناوین: 7
|
  • ابراهیم اقبالی*، جعفر علی محمدی صفحات 1-31
    تشبیه مضمر از همان آغاز شعر فارسی مورد توجه شاعران بوده و انواع مختلفی از آن در دیوان شاعران فارسی گو به کاررفته است. هرکدام از شاعران با راه بردن به تشبی هات تازه و بی سابقه و ایجاد بهره زیباشناختی مضاعف برای خوانندگان اشعارشان، انواع جدیدی را به آن افزوده اند. آنان سعی کرده اند ارتباط میان مشبه و مشبه به را دورتر سازند تا تشبیه از غرابت و زیبایی بیشتری برخوردار شود. در کتب بلاغی عربی و فارسی تعاریف مختلف و گاه متفاوتی از این نوع تشبیه به دست داده اند که هیچ کدام جامع و مانع نیست. ما در این پژوهش برآنیم تا ضمن رسیدن به تعریف تازه ای از تشبیه مضمر، انواع و مصادیق گوناگون آن را در شعر سنت گرای معاصر بررسی کرده و به روشنی نشان دهیم. نتایجی که از این کنکاش حاصل می شود، قابل ملاحظه است و می تواند در موضوع سبک شناسی شعر مورد توجه قرار گیرد؛ ملک الشعراء، بهار، تقریبا به طور متعادل از همه انواع تشبیه مضمر بهره می گیرد؛ شهریار بیش تر به نوع «بی رونق دانستن مشبه به با وجود مشبه» اهمیت می دهد؛ هوشنگ ابتهاج، رهی، سایه و امیری «تداعی» را ترجیح می دهند؛ اتفاقا این نوع، در اشعار شهریار از درجه دوم اهمیت برخوردار است. این نکته علاوه بر اهمیت این نوع از تشبیه مضمر نوعی تاثیر و تاثر را نیز می رساند. از میان این پنج تن، شهریار بیش ترین و امیری فیروزکوهی کم ترین تشبیه مضمر را به کار برده اند.
    کلیدواژگان: بلاغی، مضمر، سنت گرا، معاصر، کارکردها
  • محمد خاکپور* صفحات 33-60
    موتیوها مجموعه قراردادی و سپس کلیشه شده از الفاظی است که به وسیله شاعر برای هنر نمایی و جولان خیال در شعر وارد می شوند و قدمتی به دیرینگی ادبیات هر ملت دارند. در شعر فارسی، علاوه بر مجموعه ای از موتیوهای متداول، یک سلسله موتیوهایی در سبک هندی دیده می شود که در ایجاد شبکه تداعی ها و تصویر سازی شاعران این اسلوب تاثیر ویژه ای دارد. موتیو های شعری در مضمون پردازی و خلق تصاویر غریب و دور از ذهن، که در نزد شاعران سبک هندی، عرصه مناسبی برای اظهار شگفتی خواننده و جولان هنرنمایی سراینده محسوب می شود، در شعر صائب نقش برجسته ای ایفا می کند. او از طریق موتیو ها و نیز سلسله تداعی های پیچیده، در برقراری معادله و ایجاد روابط تناظری میان دو مصراع که صرفا به قصد خلق مضامین تازه و متنوع صورت می گیرد، تلاش ویژه ای انجام می دهد؛ اما در نهایت این کوشش شاعر در اغلب موارد به تکلف و تصنع و دور شدن شعر از فوران عاطفی خود منجر می شود؛ افراط در خیال پردازی و دشوارگویی و دشوار پسندی، زمانی در شعر او بهتر به دید می آید، که شاعر همانند دیگر پیروان سبک هندی، موتیو هایی را دست مایه معادله سازی و رسیدن به هدف غایی شعر، یعنی مضمون آفرینی قرار می دهد که ما امروز جز از طریق فرهنگ های عصر صفوی نمی توانیم مفهوم و مدلول اصلی آن ها را دریابیم. با وجود این هرگاه بعد عاطفی، توازن لفظ و معنا و انسجام شعر برمضمون سازی و ایجاد روابط پیچیده و حیرت انگیز غلبه می کند، تک بیت ها و غزلیات درخشان صائب به وجود می آید که برای همیشه نام او را در کنار مفاخر شعر و ادب فارسی جاویدان نگه می دارد. در این پژوهش سعی بر آن است، ضمن تحلیل جایگاه ساختاری و معنایی برخی از موتیو های غریب و مهجور در شعر صائب، اهمیت و تاثیر آن ها را در چگونگی به وجود آمدن مضمون های باریک و برقراری پیوند تقابلی، نشان دهیم.
    کلیدواژگان: صائب، موتیو، مضمون پردازی، پیوند تناظری، تداعی ها، عاطفه
  • علی صفایی، حسین ادهمی صفحات 61-96
    آیرونی(Irony) یکی از صناعات پیچیده است که به دلیل ماهیت پارادوکسیکال و لحن دوگانه اش مباحث فراوانی را به همراه داشته است. این اصطلاح که دارای سیر تحول تاریخی و تطور معنایی خاصی است، با ورود به ادبیات فارسی بر پیچیدگی هایش افزوده شد. زیرا از یک سو، فقدان اصطلاح معادلی که در زبان فارسی بتواند وسعت معنایی آن را پوشش دهد و از سوی دیگر، وجود دیدگاه های گوناگون در تعریف و تبیین آن از مشکلات عمده مترجمان و منتقدان است. از این رو برای آیرونی در زبان فارسی معادل هایی همچون طنز، تهکم، کنایه، طعنه و... قرار داده اند که متاسفانه هیچ یک در بردارنده دامنه معنایی و مفهوم جامع آن نیست. با نگاهی دقیق به مجموعه تعاریفی که برای آیرونی ارائه شده است می توان دریافت که آیرونی حاصل تضاد میان «بود» و «نمود» است یعنی تفاوت آنچه که هست و آنچه که نشان داده یا وانمود می شود. به همین دلیل برخی از صاحب نظران آیرونی را کلامی می دانند که معنی مخالفش از آن اراده شده باشد. در ایران یکی از شاعران بزرگی که روح آیرونی به خوبی در اشعارش نمایان است، پروین اعتصامی است. پروین در اشعارش که سرشار از نگاه حکمت آمیز به هستی و زندگی است، سلسله ای از تقابل ها را مطرح می سازد که قوام دهنده نگاه آیرونیستی او به جهان است. زیرا، آیرونی شناسایی این حقیقت است که جهان ذاتا متناقض نماست و صرفا رویکردی دوگانه می تواند متناقض نما بودن آن را بنمایاند. براین پایه، می توان گفت که یکی از دلایل ماندگاری اشعار پروین، حضور آیرونی در ژرفای اندیشه اوست. در شعر پروین تقابل و رویارویی موجوداتی از عوالم مختلف انسانی، جانوری، نباتی، جمادی و... تبلور می یابد؛ تناقض های بنیادینی که در واقع تقابل های تغییرناپذیر جهان را خلقت می نمایانند، تقابل های پرچالشی چون مرگ و حیات، جبر و اختیار، عقل و احساس، عینیت و ذهنیت و... دغدغه اندیشه پروین می شود و در آن آیرونیست (شاعر) خود را در کنار بقیه بشر قرار می دهد و همانند آنان خود را یک قربانی آیرونی می بیند.
    کلیدواژگان: آیرونی، تقابل، پروین اعتصامی
  • عسگر عسگری حسنکلو صفحه 101
    قیصر امین پور(1338-1386) از شاعران برجسته بعد از انقلاب است که مضامین اشعارش با تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران در دهه های اخیر پیوندی گاه مستقیم و گاه هنرمندانه دارد. در این مقاله، تاثیر جامعه و تحولات آن بر ذهن و زبان و اندیشه امین پور بررسی کرده ایم. همچنین سعی شده است، سیر تاملات شاعرانه و تفکرات اجتماعی او با توجه به تاریخ انتشار مجموعه شعرهایش نشان داده شود. در این بررسی تکیه و تاکید ما بر سیر تحول مضامین عمده ای نظیر آرمان گرایی حماسی، شهادت و شهادت طلبی، دردهای شخصی و دردهای اجتماعی و تفکرات عرفانی و فلسفی در باب ماهیت مرگ بوده است. امین پور هم زمان با پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن، وقوع جنگ تحمیلی، از شعر به عنوان سلاح مبارزه و وسیله ایجاد شور و هیجان انقلابی در مخاطبانش استفاده کرد. او در دهه هفتاد به تامل در دردهای خویش و دردهای مردم زمانه پرداخت و با این مضامین زیباترین و ماندگارترین اشعارش را سرود. در دهه هشتاد با رسیدن به «مسلخ تقدیر ناگزیر» خویش با نگاهی فلسفی و یاس آلود به هنرمندانه ترین شیوه ممکن، آخرین تاملاتش را درباره «موقعیت» تراژیک خویش بر مخاطبان اشعارش عرضه کرد؛ «موقعیتی» که به سرعت به «موقعیت» عام مخاطبان پر شمار اشعارش تبدیل شد.
    کلیدواژگان: معاصر، امین پور، شعر، جامعه، نقد
  • احمد گلی، فرهاد محمدی صفحه 123
    تعریف که در جواب ماهیت و چیستی اشیاء و پدیده ها می آید، بیش تر در فلسفه و منطق شناخته شده است. اما در ادبیات نیز از تعریف برای کارکردهای گوناگونی، از جمله تعلیم، طنز و بیان هنری استفاده شده است. تعریف در شعر معاصر نوعی اسلوب بیان است که در کتاب های بلاغت سنتی و جدید توجه چندانی بدان نشده است. هر چند تعریف های هنری در شعر معاصر خالی از ارزش زیبایی شناختی و تصویر گری نیستند، اما اهمیت این شیوه و الگوی بیانی در شعر کلاسیک بیش از آن که زیبایی شناسانه باشد، فکری و محتوایی است. از این رو، تعریف دریچه ای برای درک جهان بینی و افکار شاعر است. در این نوشتار به بررسی انواع تعریف، چه از نظر محتوایی و چه از نظر ساختار صوری آن در ادبیات پرداخته می شود. ساختار جملات تعریفی در ادبیات معاصر به صورت «بدل»، «جمله اسنادی» و «سه جزیی بی فعل» نمایان شده است.
    کلیدواژگان: تعریف، ادبیات، ساختار، طنز، اندیشه
  • مهدی ماحوزی، راحله عبدالله زاده برزو صفحه 145
    این پژوهش به توصیف و تحلیل روند جایگزینی بت واره های برساخته آدمی از خدا به سلطان و از سلطان به معشوق می پردازد و نمونه های آن را در غزل عاشقانه نشان می دهد. انسان درپی یافتن گمشده خویش، در متعالی ترین شکل آن، به خداوند چشم داشته است. از آنجا که درک ذات خداوند برایش میسر نبوده، به جلوه های وی در هستی، روی آورده و نظر بر بت، ممدوح و معشوق دوخته است. شاعران و نویسندگان در مسیر تاریخ ادبی، پس از نگاه کلی نگر خویش به خداوند، نظر ستایش آمیز خود را نخست به پادشاهان، به عنوان برگزیدگان وی(مطابق پاره ای باورهای دیرین) و سپس به ممدوح و معشوق افکنده اند و همان نگرش را نسبت به پرستش، در قالب آرزوهای آرمانی خویش برای دست یابی به الگوی کامل، بدو نسبت داده اند و چون هیچ موجودی در روی زمین کامل نیست و این معشوق آرمانی هم نمی تواند، عاشق را خرسند کند، کم کم چنان که می بینیم موقعیت معشوق آرمانی در قلب عاشق متزلزل می شود. این پژوهش، گزارشی از این رویکرد است.
    کلیدواژگان: معبود، ممدوح، معشوق، غزل عاشقانه، غزل حافظ
  • علیرضا مظفری، علی دلایی میلان صفحه 165
    اندیشیدن به نحوه خلقت انسان و جهان از سوال های بنیادین ذهن بشری است. انسان ها از ایام قدیم تا به امروز همیشه به فکر پیدا کردن جوابی قانع کننده برای این سوال بوده اند. در فلسفه یونانی و به تاسی از آن در فلسفه ایرانی، سعی شده که با تمایز بین وجود و ماهیت به این سوال جواب داده شود. در فلسفه مشاء، اشراق و ملاصدرا به تبیین وجود و ماهیت پرداخته شده و هر کدام دیدگاه های خاص خودشان را در این مورد ارائه کرده اند. در عرفان ایرانی با تاثیرپذیری از فلسفه، هستی شناسی عرفانی ویژه ای بنیان نهاده شده است که تا حدودی به عقاید فلسفی مشائیان، اشراقیان و حکمت متعالیه شبیه است. حکیم سنایی غزنوی در حدیقه، جابه جا، هنگام بحث کردن در مورد موضوعات مختلفی چون: آفرینش و خلقت عالم، عدم، وصف عقل و نفس کلی، صورت و ماده و... مبانی فلسفی هستی شناختی خودش را بیان کرده است. نظرهای وی گاهی با عقاید اهل مشاء، نوافلاطونیان و اخوان الصفا نزدیکی دارد. از همین جهت، می توان گفت که در میان عارفان، لقب «حکیم» برای سنایی برازنده و درست است. این تحقیق، با بررسی نظرات هستی شناسی سنایی در حدیقه درصدد بازنمودن ابعاد فلسفی شخصیت او برآمده است.
    کلیدواژگان: سنایی، وجود، ماهیت، وحدت شخصی وجود، عدم، نفس کلی