فهرست مطالب

مطالعات جغرافیایی مناطق خشک - پیاپی 15 (بهار 1393)

فصلنامه مطالعات جغرافیایی مناطق خشک
پیاپی 15 (بهار 1393)

  • تاریخ انتشار: 1393/03/09
  • تعداد عناوین: 7
|
  • محمد اسکندری ثانی*، ژیلا سجادی، مظفر صرافی صفحات 1-21
    با توجه به تاکید روزافزون رویه و عمل برنامه ریزی در سطح بین المللی به توسعه اجتماعات محلی جهت کاهش فقر، متاسفانه در نظام برنامه ریزی کشورمان نه تنها به توسعه اجتماعات محلی و مکانیزمی که اینگونه اجتماعات می تواند در برخورد با فقر داشته باشند، توجهی نشده است، بلکه برنامه ریزان و تصمیم سازان نیز اطلاعات کمتری درباره نوع و ویژگی های محلاتی که توانایی یا علاقه بیشتری در توسعه فعالیت های اجتماع محور دارند. بنابراین این مقاله شامل تحلیل توصیفی و تحلیلی از ظرفیت و در عین حال تفاوتهای فعالیت های توسعه اجتماعات محلی در قالب فرایند و نتیجه برای کاهش فقر است. برای این منظور این فعالیت ها در سه حوزه رفاه اجتماعی محله، اداره و مدیریت محله و مسایل اقتصادی و محیطی محلی دو محله میانه ای ها و دولتخواه های نعمت آباد (که از آن به عنوان منطقه فقیر نشین تهران یاد می شود) مورد سنجش قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که خانوارهای با وضعیت اقتصادی و تحصیلات متوسط، بعد خانوار وسیع تر، نرخ اشتغال بیشتر، سرپرستان با سن بالاتر، وابسته به اکثریت قومی و دارای اقوام و آشنایان بیشتر در محله، بیشترین مشارکت و کمک را در بعد زمان و منابع مالی در توسعه اجتماعات محلی داشتند و این در حالی است که زنان سرپرست خانوار و مهاجرین وارد شده در کمتر از دو سال اخیر کمترین مشارکت را در این فعالیت ها دارند. همچنین گرچه هویت جمعی و تا حدی سرمایه اجتماعی در هر دو محله در حد خوبی و حتی در متغیرهای زمینه ای و زبان و قومیت بین دو محله میانه ای ها و دولتخواه تفاوتی وجود ندارد، ولی ساکنان محله میانه ای ها توانسته اند ظرفیت اجتماع محلی خود را در جهت کنش جمعی تنظیم نموده که این کنش منجر به تحول و جهش اقتصادی و خارج شدن آنها از تله فضایی فقر شده است.
    کلیدواژگان: برنامه ریزی توسعه اجتماعات محلی، کنش جمعی، سرمایه اجتماعی، فقر شهری، نعمت آباد
  • کاظم علی آبادی *، علیرضا انتظاری، ناصر اسکندری صفحات 23-33
    در سالهای اخیر یکی از مسائل عمده کاربردی نمودن فناوری سنجش از دور در دنیا در زمینه کشاورزی، دسترسی به اطلاعات و تهیه آمار می باشد. لذا استفاده از داده های تولیدی از سنجش از دور می تواند سیستم کنونی کشاورزی را به سمت کشاورزی دقیق سوق دهد. در تحقیق حاضر از شاخص NDVI استخراج شده از سنجنده AVNIR-2 ALOS به منظور پیش بینی میزان بایومس منطقه آمل در شمال کشور استفاده شده است. شاخص NDVI یکی از اولین و متداولترین شاخص های گیاهی استخراج شده از داده ای سنجش از دوری است که تاکنون در مطالعات زیادی به منظور مانیتورینگ محصولات کشاورزی مورد استفاده قرار گرفته است. برداشت میدانی بایومس در فصل رشد گیاه در 63 پلات در منطقه مورد مطالعه انجام گرفت. به منظور محاسبه میزان همبستگی بین داده های بایومس اندازه گیری شده در منطقه و مقادیر تخمین زده شده با استفاده از شاخص NDVI از مدل رگرسیون خطی و مدل Cross Validation استفاده شد. نتایج نشان داد که مقدار ضریب تعیین در مدل رگرسون خطی 61% و در مدل Cross Validation 51% به دست آمد. بر اساس اطلاعات به دست آمده از این تحقیق می توان بیان نمود که با استفاده از تصاویر ماهواره ALOS امکان تخمین بایومس با دقت خوبی وجود دارد.
    کلیدواژگان: NDVI، ALOS، AVNIR، 2، برنج، تخمین بایومس
  • یوسف قویدل رحیمی*، محمد رضایی صفحات 35-52
    در پژوهش حاضر به تعیین آستانه دمایی و تحلیل الگوهای سینوپتیک دماهای ابرگرم منطقه ی جنوب شرق ایران پرداخته شده است. برای این کار پس از اخذ داده های حداکثر دمای روزانه ی دوره گرم سال (ژوئن تا سپتامبر) 9 ایستگاه سینوپتیک واقع در جنوب شرق ایران در یک دوره ی آماری 24 ساله (1986-2009)، مقادیر بالاتر از 99 درصد دماهای فرین بیشینه یا 1 درصد بالایی به عنوان آستانه ی تفکیک دماهای ابرگرم تعیین شد. بر اساس توزیع احتمال آماری گاما، دمای 36/42 درجه سانتی گراد و بالاتر با احتمال رخداد 1 درصد در طی دوره ی آماری مورد مطالعه آستانه ی تعیین روزهای ابر گرم برای مجموع ایستگاه ها مد نظر قرار گرفت و بر اساس آستانه ی مذکور 30 روز توام با دمای ابر گرم برای تحلیل سینوپتیک شناسایی گردید. جهت شناسایی الگوهای گردشی مولد روزهای ابر گرم، ماتریسی به ابعاد 30 روز در 943 گره از داده های فشار سطح زمین و تراز 500 هکتوپاسکال در مختصات جغرافیایی 0 تا 100 درجه ی طول شرقی و 15 تا 70 درجه ی عرض شمالی تشکیل گردید. ابتدا جهت تعیین الگوی متوسط روزهای ابر گرم، نقشه های میانگین سی روزه ترسیم و مورد تحلیل قرار گرفت. الگوی به دست آمده حاکی از نفوذ سامانه ی کم فشار حرارتی گنگ در سطح زمین و حاکمیت پرفشار جنب حاره ای آزور در تراز 500 هکتوپاسکال بر روی جنوب شرق کشور می باشد. برای شناسایی الگوهای گردشی متمایز در روزهای شاخص، با استفاده از روش تحلیل خوشه ایوارد بر روی ماتریس مذکور، و پس از اعمال برش دو خوشه ایروزهای منتخب، نقشه های مربوطه ترسیم شد. نتایج نشان داد که علیرغم تفکیک روزها به دو خوشه ی مجزا، تفاوت بارزی بین این الگوها با الگوی سی روزه مشاهده نمی شود. بنابراین می توان تنها الگوی موثر بر رخداد روزهای ابر گرم جنوب شرق ایران را استقرار کم فشار حرارتی گنگ در سطح زمین و حاکمیت پرارتفاع جنب حاره ای آزور در تراز 500 هکتوپاسکال ذکر کرد. الگوی ضخامت جو در طی روزهای ابر گرم نشانگر استقرار بیشینه ی ضخامت جو به میزان 5945 متر بر روی منطقه ی مورد مطالعه است که نشان دهنده استقرار توده هوای گرم بر روی منطقه ی مورد مطالعه می باشد.
    کلیدواژگان: دماهای ابرگرم، تحلیل سینوپتیک، الگوی گردشی، توزیع احتمال گاما، جنوب شرق ایران
  • شهاب عباس زاده*، قاسم ذوالفقاری، محمد علی پژوهان کیا صفحات 53-69
  • ابوالقاسم امیراحمدی، الهه اکبری، سیما پورهاشمی* صفحات 71-89
    جابجایی توده ای مواد از قبیل زمین لغزش از جمله فرآیندهای دامنه ای مشکل آفرین حوضه بقیع در دامنه های جنوبی بینالود است، چرا که این پدیده موجب تخریب اراضی، زمین های کشاورزی و مراتع، و نیز افزایش تولید رسوب در خروجی حوضه می شود. بنابراین شناسایی پهنه های حساس به زمین لغزش از طریق پهنه بندی خطر با مدل های تجربی مناسب یکی از اقدامات اساسی در مدیریت خطر در حوضه های آبخیز کشور محسوب می شود. در این تحقیق جهت نیل به پهنه بندی خطر زمین لغزش از روش آماری 2 متغیره (دو روش ارزش اطلاعاتی (WINF) و گوپتا و جوشی(LNRF)) استفاده شده است. بنابراین، ابتدا لایه پراکنش 44 نقطه لغزشی بوقوع پیوسته در سطح حوضه به عنوان متغیر وابسته و 10 لایه تاثیرگذار بر وقوع لغزش همچون ارتفاع، شیب، جهت دامنه، لیتولوژی، فاصله از گسل، شاخص پوشش گیاهی، کاربری اراضی، بارش، فاصله از جاده و فاصله از رودخانه به عنوان متغیر مستقل تهیه گردیدند. سپس از طریق همپوشانی و انطباق نقشه های عامل با نقشه پراکنش لغزش بطور مستقل و جداگانه، پهنه بندی خطر زمین لغزش با دو روش مذکور در سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) انجام شد. جهت ارزیابی کارایی و انتخاب مدل مناسب برای پهنه بندی خطر زمین لغزش از روش شاخص زمین لغزش (Li) استفاده گردید. بر اساس این شاخص، در روش ارزش اطلاعاتی 97/78 درصد و در روش پیشنهادی گوپتا و جوشی حدود 64/69 درصد زمین لغزش ها در طبقه های پرخطر و خیلی پرخطر اتفاق افتاده اند. بنابراین روش ارزش اطلاعاتی به لحاظ داشتن انطباق بیشتر زمین لغزش ها با پهنه های خطر بالا، کارایی بهتری نسبت به روش گوپتا و جوشی در پهنه بندی خطر زمین لغزش در حوضه بقیع دارد. از بین عوامل 10 گانه موثر، عامل شیب بیشترین تاثیر را داشته است، چرا که بیش از 90 درصد لغزش ها در شیب های بیشتر از 12 درصد رخ داده است. نقشه پهنه بندی، نواحی در معرض خطر و مستعد زمین لغزش را نشان می دهد و می تواند مورد استفاده طیف وسیعی از مدیران و برنامه ریزان منطقه ای قرار گیرد.
    کلیدواژگان: زمین لغزش، روش ارزش اطلاعاتی، روش گوپتا و جوشی، شاخص زمین لغزش، GIS، حوضه بقیع
  • مریم متینی*، نوید سعیدی رضوانی، رضا احمدیان صفحات 91-112
    از آنجا که کودکان عامل پیوند نسلهای گذشته و آینده درهر جامعه محسوب می شوند و با توجه به اینکه قسمت عمده ای از جامعه ما را تشکیل میدهند تلاش برای ایجاد محیطی مناسب برای رشد کودک و آشنایی با نیازها و سرشت فطری او که در دوران کودکی به آن نیاز مند است، ضروری است.در این میان طراحی محلات بعنوان اولین عرصه عمومی که کودکان در تعامل با آن قرار می گیرند وگروه مهمی از استفاده کنندگان آن هستند مورد اهمیت است. در سالهای اخیر کامل ترین پژوهش در رابطه با کودکان در قالب رویکرد شهردوستدارکودک انجام گرفته است اما بیشتر این تحقیقات به جنبه های حقوقی کودکان پرداخته اند،این پژوهش بر آن است که به جنبه های فضایی -کالبدی این موضوع بپردازد.برای تحقق این امربا هدف اصلی دستیابی به ویژگی های ساختاری محلات براساس رویکرد شهر دوستدارکودک، باروش های کیفی، پرسشنامه،مصاحبه وتحلیل های گرافیکی (تحلیل عکس،نقشه،نقاشی کودکان) نظرهای کودکان وفضاهای محله بررسی گردید.برای پیاده سازی این روش ها محله فرهنگ شهر مشهد را به عنوان نمونه موردی بررسی کردیم.کودکان سنین 5تا11 سال وتعدادی از والدین آنها با روش های پرسشنامه،مصاحبه ونقاشی مورد مشارکت قرار گرفتند وبا استفاده از تحلیل های گرافیکی فضاهای مرتبط با کودکان ونیازهای آنهابررسی گردید.اطلاعات بدست آمده از روش های مختلف مورد تحلیل قرار گرفت ودر پایان به عنوان نتیجه معیارهایی برای طراحی محلات از جمله خوانایی،دسترسی ونفوذ پذیری،هویت،حضور پذیری ومشارکت مطرح گردید.
    کلیدواژگان: کودک، محله، شهردوستدار کودک
  • محمدسعید نجفی*، علی اکبر رسولی، غدیر عشورنژاد، کامل آذرم صفحات 113-130
    امروزه دانه های روغنی پس از غلات دومین ذخایر غذایی جهان را تشکیل داده و کلزا سومین منبع تامین روغن نباتی در جهان بشمار می رود. به دلیل دخالت عوامل و فراسنج های متعدد، تعیین مقدار دقیق تناسب هر عرصه از سرزمین برای کشت این محصول دارای پیچیدگی زیادی است. در این مقاله، سیستم اطلاعات جغرافیایی مبتنی بر منطق فازی، که قابلیت های متعدد آن ها در حل مسائل پیچیده مکانی به اثبات رسیده است، به منظور تصمیم گیری در زمینه این مساله بکار گرفته شده است. از این رو با جمع آوری کلیه نیازهای رویشی این محصول شامل فراسنج های اقلیمی مربوط به آمار ایستگاه های همدید و باران سنجی در سطح استان آذربایجان غربی از بدو تاسیس تا سال 1388 و داده های زمینی شامل مدل رقومی ارتفاع، کاربری اراضی و عمق خاک و روقومی سازی آن، به تعیین مناطق مستعد کشت کلزا در استان آذربایجان غربی در قالب یک سیستم استنتاج فازی پرداخته شد. نتایج پیاده سازی مدل در استان آذربایجان غربی نشان می دهد که حدود 41/2% در صد از مساحت کل این استان، دارای توان بسیار مناسب، 66/35 درصد دارای توان مناسب، 7/48 درصد دارای توان تاحدودی مناسب و حدود 2/13 درصد از سطح استان دارای کلاس نامناسب برای کشت کلزا می باشد. همچنین شهرستان های سردشت به عنوان مناسب ترین شهرستان و چالدران، نامناسب ترین شهرستان ها برای کشت کلزا محسوب می شوند. در نهایت نتایج تجزیه و تحلیل فراسنج ها در روش استفاده شده، نشان دهنده کارایی روش سیستم استنتاج فازی جهت مطالعات ارزیابی تناسب اراضی برای کشت محصولات زراعی مطلوب می باشد.
    کلیدواژگان: ارزیابی تناسب اراضی، کلزا، سیستم استنتاج فازی، سامانه اطلاعات جغرافیایی، آذربایجان غربی