فهرست مطالب

روش شناسی علوم انسانی - پیاپی 80 (پاییز 1393)

فصلنامه روش شناسی علوم انسانی
پیاپی 80 (پاییز 1393)

  • تاریخ انتشار: 1393/09/26
  • تعداد عناوین: 6
|
  • محمدعلی سرلک، محمد موسوی، حسن عابد جعفری، محمدحسین مقدسان* صفحات 7-34
    آن دسته از تجارب سازمانی که در هیچ کدام از دسته بندی های دانش موجود جای نمی گیرند، چالشی برای یادگیری سازمانی، که عمدتا بر رویکرد علمی و تجربی تکیه می کند، فراهم آورده است. برای شناخت و یادگیری از این تجربیات بدیع، نیازمند به کارگیری روشی کارآمد هستیم. هدف این پژوهش ارائه و بررسی شیوه نوین هفت مرحله ای است که در آن فرایندهای روایتگریسازمانی، این نوع یادگیری را امکان پذیر می سازد. با به کارگیری این روش، بازیگران سازمانی فهمی مناسب از تجارب بدیع به دست می آورند، درباره معانی مشترک آن به توافق می رسند و از آن برای اقداماتی هماهنگ بهره می گیرند. همچنین، از طریق روایت، بازیگر خاطرات تجربیات بدیع خود و چگونگی دستیابی به آنها را استخراج می کند و این کار باعث ایجاد گزینه های جدید برای برخورد با تجارب بدیع در حال ظهور می شود. این مقاله، چهارچوب داستان سرایی ریزمن را، که برای تجربیات شخصی مطرح شده است، بررسی و سپس آن را به صورت مدلی برای استفاده در سازمان اصلاح می کند. در مرحله دوم، فرضیه «مناسب بودن این چهارچوب برای سازمان های ایرانی» را به نظرخواهی گذاشتیم که نتایج تحقیق فرضیه پژوهش را تایید کرد.
    کلیدواژگان: یادگیری سازمانی، روایتگری، حافظه، دانش، تجارب بدیع
  • میثم خسروی، موسی اکرمی* صفحات 35-53
    در هفتاد سالی که از ابداع نظریه بازی گذشته است، فیلسوفان هم به خوبی از ابزارهای این نظریه ریاضیاتی در مسائل فلسفی سود جسته و هم مفاهیم نظریه را با موشکافی های خود روشن تر ساخته اند. این مقاله، ضمن ایجاد تمایز میان این دو رویکرد، به شق اول این رابطه دوسویه، یعنی استفاده از ابزارهای نظریه بازی در فلسفه علوم اجتماعی، خواهد پرداخت. نخست به این امر توجه می شود که چرا در بیان تاریخی کاربست های این نظریه مواردی از صدها سال پیش از ابداع نظام مند نظریه بازی به گواه گرفته می شوند؛ پس از آن با بیان نمونه هایی از تبیین های مبتنی بر نظریه بازی در علوم سیاسی و آموزه یگانگی دانش ها، به بیان دوراهه زندانی به عنوان مثال شاخص در این نظریه پرداخته می شود و از سودمندی و کارایی نظریه بازی برای فلسفه علوم اجتماعی دفاع خواهد شد. اما کاربست نظریه در تبیین های علوم اجتماعی با معضلاتی نیز مواجه است که کوشش شده، به اساسی ترین آنها اشاره شود.
    کلیدواژگان: نظریه بازی، معقولیت راهبردی، آموزه یگانگی دانش ها، معمای زندانی، عدم ربط تبیینی
  • مجتبی صادقی* صفحات 55-78
    wاین نوشتار تلاش می کند، دانش جغرافیا را آسیب شناسی کند، تحلیل محتوای صد مقاله اخیر مجلات جغرافیایی نشان می دهد که هستی شناسی، شناخت شناسی و روش شناسی جغرافیا به ترتیب دچار سه آسیب شده است: 1. فضای جغرافیایی به فضای عینی فروکاسته شده است و فضای ذهنی و فضای زندگی نادیده گرفته شده اند؛ 2. جغرافیا تنها بر فلسفه تحلیلی تکیه زده، در شناخت فضا تنها به حس تجربه و خرد استدلال بسنده کرده است، از فلسفه هرمنوتیک و از زبان که نقش کارایی در شناخت «فضای زندگی» دارد، تهی دست مانده است؛ 3. جغرافیا تنها بر روش تجربی تحلیلی پافشاری کرده و از روش هرمنوتیکی که در آن انسان ها به سان سوژه درنظرگرفته می شوند نه ابژه بی بهره مانده است. فضای جغرافیایی را تنها، فضای عینی دانستن، عدم احساس نیاز به «زبان» را به دنبال می آورد که پیامدش، بی بهره ماندن جغرافیا از روش شناسی هرمنوتیکی است.
    کلیدواژگان: جغرافیا، فضا، فضامندی، فضای زندگی، زبان، هرمنوتیک
  • کاظم سام دلیری* صفحات 79-107
    مقاله به بررسی این سوال می پردازد که جامعه شناسی تاریخی چگونه توانسته است تقابل تاریخ (تفرید) و جامعه شناسی (تعمیم) را حل کرده، آنها را در یک قالب واحد جمع کند؟ برای پاسخ به این پرسش، مقاله با اتکا به روش توصیفی- تحلیلی، ابتدا بر جدال تعمیم و تفرید تمرکز پیدا کرد و سپس با بررسی ویژگی ها و اختصاصات هر یک از دو رشته جامعه شناسی و تاریخ، تمایزات آنها را برجسته ساخت. در بخش بعد، به طور مشخص جامعه شناسی تاریخی، ویژگی ها و انواعش معرفی شد. در پایان نیز با نگاه به چگونگی حضور ویژگی های جامعه شناسی و تاریخ در هر یک از انواع جامعه شناسی تاریخی، چگونگی ترکیب تاریخ و جامعه شناسی در انواع جامعه شناسی تاریخی نشان داده شد. مشخص شد که هر یک از انواع جامعه شناسی تاریخی، به لحاظ هستی شناختی، معرفت شناختی و یا اهداف، به یکی از رشته های تاریخ یا جامعه شناسی نزدیک است.
    کلیدواژگان: جامعه شناسی تاریخی قیاسی، جامعه شناسی تاریخی استقرایی، جامعه شناسی تاریخی تفسیری، جامعه شناسی تاریخی روایی
  • احسان بابایی سالانقوچ، محمد مسعود، محمود محمدی صفحات 109-140
    «شهر اسلامی» انگاره ای است که سوالات بسیاری در باب چیستی، ماهیت و ویژگی های آن مطرح بوده است و نظام های علمی گوناگون، از زوایای مختلف بدان پرداخته و تلاش در تبیین و تشریح آن داشته اند. با این حال، مروری انتقادی بر ادبیات مربوطه، نشانگر حجم بالایی از سوءتعبیرها و آشفتگی ها درباره این انگاره و مفاهیم، موضوعات و اهداف مرتبط با آن است. بر این اساس، شهر اسلامی انگاره ای است مبهم، فاقد تعریفی کاربردی و غیرشفاف که توصیفی فراگیر از ابعاد آن وجود ندارد. به طور کلی چهارچوب نظری جامعی که ماهیت و پیچیدگی شهر اسلامی را به طور جامع نشان دهد، ارائه نشده است. مقاله حاضر در پی آن است تا با ترکیب نظری ادبیات مربوطه، چهارچوبی مفهومی برای انگاره «شهر اسلامی» تبیین کند. در این راه از تکنیک تحلیل چهارچوب مفهومی استفاده شده است که ادبیات میان رشته ای در خصوص شهر اسلامی را مرور کرده، الگوها و مشابهت های موجود آنها را شناسایی نموده و آنها را ذیل مفاهیم و دسته های متمایز اما به هم پیوسته ترکیب می نماید. مقاله نه دسته شامل هجده مفهوم را شناسایی کرده است که همراه با یکدیگر، جهان نظری شهر اسلامی را تشکیل می دهند که هر یک از مفاهیم بیان کننده معنایی مستقل از چهارچوب مفهومی هستند.
    کلیدواژگان: تحلیل چهارچوب مفهومی، چهارچوب مفهومی، شهر اسلامی، شهرسازی اسلامی
  • محسن خادمی*، غلامحسین مقدم حیدری صفحات 141-158
    نسبی گرایان قائلند که هیچ معیار مطلق عینی جهان شمولی وجود ندارد و بنابراین، همه داوری ها زمینه محورند. از این رو، تمام امور از امور مربوط به زیبایی شناسی گرفته تا معارف بشری و حتی اصول اخلاقی نسبی اند؛ یعنی، در نسبت با زمان، مکان و فرهنگی خاص معنا می یابند. ازاین رو، هر فردی/ سنتی هر کاری انجام دهد، بنا به بستر فرهنگی - اجتماعی خاصی که در آن قرار دارد، صائب و محق است. پلفایرابند، فیلسوف نسبی گرای اتریشی آمریکایی، نخست میان دو نوع نسبی گرایی تمییز نمی نهد: نسبی گرایی سیاسی و فلسفی. ما در این مقاله با تمرکز بر نسبی گرایی سیاسی فایرابند نشان می دهیم که نسبی گراییمد نظر او ابدا تساوی گرایی نیست، بلکه ملاحظات انسان گرایانه مرکز ثقل نسبی گرایی او است. در پرتو همین ملاحظات است که او پلورالیسم، دموکراتیسم و آنارشیسم نظری را بر دیگر مکاتب رقیب ترجیح می دهد.
    کلیدواژگان: فایرابند، نسبی گرایی، دموکراتیسم، آنارشیسم و پلورالیسم