فهرست مطالب

بلور شناسی و کانی شناسی ایران - سال بیست و دوم شماره 4 (پیاپی 58، زمستان 1393)

مجله بلور شناسی و کانی شناسی ایران
سال بیست و دوم شماره 4 (پیاپی 58، زمستان 1393)

  • تاریخ انتشار: 1393/10/16
  • تعداد عناوین: 16
|
  • غلامرضا قدمی، عباس مرادیان شهربابکی، سیدمحسن مرتضوی صفحه 543

    در جنوب شرق کمربند ماگمایی ارومیه- دختر، شمال غرب شهرستان شهر بابک، بیش از 20 توده ی نفوذی از نوع تونالیت تا گرانودیوریت با سن الیگو-میوسن به درون سنگ های آتشفشانی ائوسن نفوذ کرده اند. این سنگ ها دارای بافت ریز دانه ای پورفیری و درشت بلورهای شامل پلاژیوکلاز(An21-An44) با ساختار منطقه بندی شده عادی و معکوس، آمفیبول از نوع مگنزیوهورنبلند و شرماکیتی و بیوتیت است که در یک زمینه ی ریز بلور متشکل از کانی های، کوارتز، فلدسپار قلیایی و کانی های کدر قرار گرفته اند. فلدسپار قلیایی این سنگ ها از نوع آنورتوز(Ab73.3-An15.8-Or11) تا ارتوز(Ab26.6-An0.07-Or73.4) است. بر اساس میزان آلومینیوم موجود در آمفیبول، هورنبلندهای توده های نفوذی فوق در گستره ی فشار 2 تا 5/5 کیلوبار (معادل عمق 3/8 تا 22 کیلومتر) و گستره ی دمایی 707 تا 793 درجه ی سانتیگراد متبلور شده اند. نتایج فوق نشانگر تبلور آمفیبول در دماها و اعماق متفاوت است. بر اساس داده های ژئوشیمیایی، توده های نفوذی فوق از نوع آهکی- قلیایی بوده و در یک حاشیه ی فعال قاره ای تشکیل شده اند.

    کلیدواژگان: زمین دما، فشار سنجی، تونالیت، گرانودیوریت، الیگو، میوسن، ارومیه، دختر
  • مریم یزدانی، احمد جهانگیری، محسن موذن، رباب حاجی علی اوغلی، معصومه آهنگری صفحه 557

    بررسی شیمی کانی های اسپینل و الیوین موجود در سنگ های پریدوتیتی افیولیت شمال غرب پیرانشهر، حاکی از وجود دو نوع پریدوتیت در این منطقه است. رده بندی این پریدوتیت ها بر اساس شیمی اسپینل های موجود در ترکیب این سنگ هاست. میانگین عدد کروم (Cr#[(100*Cr/(Cr+Al)]) و عدد منیزیم (Mg#[(100*Mg/(Mg+Fe)]) در دونیت ها برابرند با 63/0 و 51/0. این اعداد در هارزبورژیت به ترتیب برابر با 33/0 و 67/0 و در سرپانتینی تعداد کروم برابر با 45/0 و عدد منیزیم برابر 55/0 می باشد. نسبت کروم به آلومینیوم (Cr/Al) کانی اسپینل، در دونیت ها، برابر با 6/1 است. ولی این نسبت در هارزبورژیت ها و سرپانتینیت ها به ترتیب برابرند با 49/0 و 81/0 است. استفاده از شیمی کانی های الیوین و اسپینل، نشانگر تشکیل پریدوتیت های پیرانشهر (به سن کرتاسه بالایی) در دو محیط زمین ساختی مختلف اند. نمودارهای جدا کننده ی محیط زمین ساختی برای دونیت ها محیط ابرفرورانشی از نوع پیش قوس و برای هارزبورژیت ها و سرپانتینیت ها، ویژگی های پریدوتیت های آبیسال را از خود نشان می دهند. وجود این دو نوع پریدوتیت با موقعیت زمین ساختی مختلف در منطقه ی پیرانشهر قابل مقایسه با پریدوتیت های افیولیت عمان در ادامه ی جنوب شرقی کمربند افیولیتی زاگرس- عمان هستند.

    کلیدواژگان: کمربند افیولیتی زاگرس، عمان، افیولیت پیرانشهر، پریدوتیت ابرفرورانشی، پریدوتیت آبیسال، کروم اسپینل
  • مهراج آقازاده، زهرا بدرزاده صفحه 571

    در شمال غرب ایران، بیرون زدگی های متعددی از سنگ های لامپروفیری به صورت دایک و سیل حضور دارند. این لامپروفیرها به دو نوع غنی از میکا و غنی از آمفیبول قابل تقسیم اند. لامپروفیرهای غنی از آمفیبول شامل فنوکریست های آمفیبول، شبه ریخت اولیوین، کلینوپیروکسن در زمینه ای از فلدسپار و شیشه دگرسان شده هستند. لامپروفیرهای غنی از میکا شامل فنوکریست های میکا، کلینوپیروکسن هستند که در زمینه ای از فلدسپار و شیشه قرار دارند. ترکیب بلورهای آمفیبول بیشتر کرسوتیتی، میکاها فلوگوپیتی و کلینوپیروکسن ها از نوع دیوپسید – سالیت هستند. کلینوپیروکسن های لامپروفیرهای غنی از آمفیبول در مقایسه با لامپروفیرهای غنی از میکا حاوی اکسید آلومینیوم بالایی هستند. بر اساس ترکیب کانی ها، ماگمای به وجود آورنده لامپروفیرهای مورد بررسی میزان گریزندگی اکسیژن بالایی داشته و این ماگما در عمق کم دستخوش تبلور بخشی شده است. بر اساس کانی شناسی، لامپروفیرهای غنی از میکا دارای ماهیت آهکی- قلیایی و از نوع مینت بوده و لامپروفیرهای غنی از آمفیبول ماهیت قلیایی و از نوع کامپتونیت هستند. لامپروفیرهای غنی از میکا از یک گوشته لیتوسفری غنی شده در اثر عوامل فرورانشی و حاوی فلوگوپیت و یا آمفیبول پتاسیم دار در یک محیط کوهزایی ایجاد شده اند. لامپروفیرهای غنی از آمفیبول احتمالا از یک گوشته ی لرزولیتی حاوی کانی های آبدار منشاء گرفته اند.

    کلیدواژگان: کانی شناسی، بلور شیمی، لامپروفیر، شمال غرب ایران
  • عبادالله طولابی نژاد، حبیب بیابانگرد، احمد احمدی خلجی صفحه 585

    تودهی گرانیتوئیدی سفیدکوه در باختر شهرستان نهبندان، استان خراسان جنوبی واقعشده و از دیدگاه زمینشناسی ایران در بخش خاوری پهنه ی لوت قرار دارد. این توده دارای طیف ترکیبی گرانیت (مونزو- سینوگرانیت)، گرانودیوریت و تونالیت بوده و دارای برونبوم های ریزدانه ی فلسیک با کانیشناسی مشابه توده اصلی است که ترکیب کانی های اصلی آن کوارتز، پلاژیوکلاز، میکروکلین، ارتوز و بیوتیت است که به منظور تعیین شیمی کانی ها و دماسنجی با ریزپردازش الکترونی (EPMA) آنالیز شدند. پلاژیوکلازها در توده ی گرانیتوئیدی اغلب دارای ترکیب آندزینی و گاهی آلبیتی و در برونبوم ها بیشتر آندزینی هستند، مقدارآنورتیت پلاژیوکلازها از بخشهای مرکزی به حاشیه کاهش نشان میدهد که بیانگر منطقهبندی عادی در آنهاست. فلدسپاتهای قلیایی برونبوم ها در گستره ی سانیدین و در توده ی گرانیتی در گستره ی ارتوز قرار میگیرند. بیوتیتهای گرانیتها از نوع اولیه ماگمایی، آهن دار و در گریزندگی پایین اکسیژن و شرایط احیایی تشکیل شده اند در حالی که بیوتیتهای برونبوم ها در گریزندگی بالای اکسیژن، شرایط اکسایش تشکیل و از نوع منیزیم دار و اولیه ماگمایی میباشند. زمیندماسنجی فلدسپاتها و بیوتیتها در دمای بین 500 تا 750 درجهی سانتیگراد برای واحد گرانیتی و دمای 650 تا 950 درجهی سانتیگراد را برای برونبوم ها نشان میدهند. بررسی های شیمی کانی ها نشان میدهد که گرانیتها (ماگمای پرآلومین) و برونبوم ها از یک ماگمای آهکی – قلیایی وابسته به حواشی فعال قارهای تشکیل شده اند.

    کلیدواژگان: سفیدکوه، نهبندان، زمین دماسنجی، گرانیتوئید، برونبوم
  • احمد قلی زاده صفحه 599

    در این کار، خواص ساختاری و مغناطیسی ترکیب های 0/1، 75/0، 5/0، 25/0، 0/0 = xLaMn1-xCoxO3 بررسی شدند. بررسی های ساختاری نمونه ها با استفاده از پراش پرتو X، شاهدی برای یک ساختار لوزی رخ با گروه فضایی R -3c است. افزایش خیلی کم حجم شبکه ای برای مقادیر 5/0 x ≤ پیشنهاد می کند که جانشینی Co در شبکه به صورت 2Co+ صورت گرفته است درحالی که کاهش شدید حجم 5/0 < x دال بر این است که جانشینی Co در شبکه به صورت 3Co+ صورت گرفت. نتایج اندازه گیری های مغناطیسی، برهم کنش فرومغناطیسی شدیدMn+4 - Co+2 در گستره ی تراکم (0.0 < x ≤0.5) را نشان می دهند درحالی که برهم کنش پادفرومغناطیسیCo+3 - Co+2 و Mn+3 - Co+3 بتدریج در تراکم های بالاتر Co جایگزین می شود.

    کلیدواژگان: ترکیبات منگنایت - کبالتایت، تبدیل شبکه ای شش گوشی به لوزی رخ، برهم کنش های مغناطیسی
  • امیر محامد، منیر مجرد* صفحه 607

    در این بررسی خاستگاه رسوبی متاپلیت های اسلاملو در شمال غرب ایران مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج آنالیز شیمی سنگ کل این متاپلیت ها حاکی از غنی بودن این سنگ ها از آهن و آلومینیوم بوده و کانی گارنت (آلماندن) فراوانی مدی بالایی دارد. در نمونه های پرسیلیس آلومینیوم کم بوده و در نتیجه فراوانی مدی کانی هایی نظیر کردیریت و آلومینوسیلیکات ها پائین است. موقعیت متاپلیت های اسلاملو در نمودار های سازگاری AFM تقریبا مشابه است لذا با ترکیب شیمیایی یکسان، دما و فشار در تشکیل پاراژنزهای مختلف، متغیرهای اصلی بوده اند. سنگ رسوبی پروتولیت از نوع شیل آهنی و گریوک بوده است. با توجه به محتوای بالای آهن و آلومینیوم این نمونه ها از نوع لاتریت اند. شاخص های PIA، CIA و CIW حاکی از شدت بسیار بالای هوازدگی خاستگاه آذرین است. این مسئله باعث بالا بودن محتوی آلومینیوم در این سنگ ها شده است. بر اساس اکسیدهای عناصر اصلی محیط زمین ساختی تشکیل سنگ آذرین مولد متاپلیت های اسلاملو حاشیه فعال قاره بوده و این به معنی تشکیل رسوب های سازند روته که پروتولیت دگرگونی است در محیط حاشیه فعال نیست.

    کلیدواژگان: متاپلیت، اسلاملوی اشنویه، خاستگاه رسوبی، انتقال جرم، هوازدگی، پاراژنز
  • محمدحسین قلعه نویی، امیرحسین کوهساری صفحه 621

    تعداد 50 چاهک به روش دستی در منطقه ای در جنوب غرب مروست در آبرفت ها حفاری شده اند. مقدار مونازیت در این نمونه ها از 50 تا 525 گرم در تن به روش کانی سنگین به دست آمده است. تجزیه ی نمونه های متمرکز مونازیت و نمونه های آبرفت به روش ICP-MS و بهنجارسازی برخی از داده ها با مقدار عناصر در پوسته ی فوقانی و کندریت، نشان داد که مونازیت مروست از همه ی عناصر نادر خاکی به ویژه عناصر نادر خاکی سبک غنی شدگی دارد. سنگ مادر مونازیت شیل های سیاه تریاس بالایی است که به طور متناوب با ماسه سنگ های آهکی، آهک و گاه کنگلومرا قرار گرفته اند و گرهک های مونازیت به صورت پراکنده در شیل ها دیده شده اند. هوازدگی و فرسایش چنین سنگ هایی سبب آزاد شدن دانه های مقاوم تر مونازیت و تمرکز آن ها در رسوب های دشت جوان و رودخانه ای شده است. نقشه های هم عیار مونازیت در عمق های مختلف از عمق 1 تا 6، متری نشان داد که شدیدترین و گسترده ترین بیهنجاری ها در عمق یک متری است و با افزایش عمق شدت و گسترش بیهنجاری ها کاسته شده است، به طوری که عمیق ترین بیهنجاری، 5 متر ضخامت دارد. همچنین با یک مقایسه ی ساده بین حضور بیهنجاری و عمق سنگ کف (یا ضخامت آبرفت) استنباط شده است که حضور و عمق بیهنجاری ارتباط مستقیمی با ضخامت آبرفت و یا عمق سنگ کف دارد.

    کلیدواژگان: شیل های سیاه، عناصر نادر خاکی، کانی سنگین، بهنجارسازی، مروست، مونازیت
  • حامد زندمقدم، رضا موسوی حرمی، اسدالله محبوبی، هدا باوی صفحه 631

    برای شناسایی و جدایی انواع دولومیت های سازند پادها در شمال و جنوب بلوک طبس، سه برش چینه شناسی که دارای بیشترین مقدار دولومیت هستند، انتخاب و نمونه برداری شدند. بررسی های سنگ نگاری و ژئوشیمیایی سبب شناسایی سه نوع دولومیت اولیه ی (PD)، جانشینی (RD) و رگه و حفره پرکن (VD) شده است. دولومیت های PD ریز بلور، بی شکل، دارای بافت روزنه دار و دارای ساخت هایی همچون لامیناسیون موازی، ترک های گلی و ساخت های استرماتولیتی و تی پی بوده و بعلاوه از لومینسانس تیره یا سرخ تیره برخوردارند. دولومیت هایRD بیشتر به صورت جانشین در زمینه ی میکریتی و گاهی خرده های فسیلی مشاهده شده و به صورت دانه شکری و نیمه شکل دار و دارای لومینسانس نارنجی تا سرخ هستند. دولومیت های VD اغلب درشت بلور و شکل دار بوده و بر اساس شدت لومینسانس از شش پتروتیپ تشکیل شده اند. آنالیزهای ژئوشیمیایی دولومیت های PD و RD نشان دهنده ی گستره های مشابه بوده که بازتاب دهنده ی شرایط تشکیل تقریبا یکسان برای آن هاست. بررسی دمای تشکیل این دولومیت ها با استفاده از ایزوتوپ اکسیژن، به ترتیب گویای دمای 44 و 59 درجه ی سانتیگراد است. مدل دریایی و عمق تدفین بسیار کم محتمل ترین مدل برای تشکیل دولومیت های PD و RD است. دولومیت های VD دارای سبکترین ایزوتوپ اکسیژن بوده و بر این اساس دمای تشکیل آن ها 82 درجه ی سانتیگراد محاسبه شده است. بررسی سیالات درگیر در این دولومیت ها نیز دمایی برابر با 83 درجه ی سانتیگراد را نشان می دهد. مدل تدفینی محتمل ترین مدل دولومیتی شدن برای تشکیل دولومیت های VD برآورد شده است.

    کلیدواژگان: دولومیت، سنگ نگاری، ژئوشیمی، سازند پادها، ایران مرکزی
  • حدیثه اسماعیل زاده مقدم، هادی شفایی مقدم، قاسم قربانی صفحه 647

    سری های سنگی مافیک-الترامافیک کومولایی منطقه ی سلیمانیه (شرق سبزوار) شامل یک دنباله ی شامل گابرونوریت ها، آمفیبول گابرو نوریت ها، گابروهای پگماتیتی، لوکوگابرونوریت ها، نوریت ها، دیوریت ها و آمفیبول پریدوتیت ها هستند. اسپینل موجود در آمفیبول پریدوتیت های منطقه ی سلیمانیه دارای عدد کروم (Cr#) بین 45/0 تا 44/0 بوده و در الیوین گابرونوریت ها دامنه ی تغییرات Cr# بین 44/0 تا 42/0 تغییر می کند. از نظر ژئوشیمیایی نمونه های مورد بررسی با عدد منیزیم متغیر (65-50 درصد) مشخص می شود. اکسید تیتان نمونه های سنگی مورد بررسی پایین، و نشان دهنده ی سرشت بونینیتی (تا تولئیت بسیار تهی شده جزایر قوسی) ماگمای مادر آنهاست. نمونه های مورد بررسی دارای الگوی مسطح تا تهی شده در عناصر نادر خاکی سبک (نسبت به عناصر نادر خاکی سنگین) هستند. غنی شدگی در عناصر LILE و تهی شدگی در عناصر HFSE از ویژگی سنگ های گابرویی این منطقه است که نشان دهنده ی تشکیل آن ها در محیط های وابسته به فرورانش است. در مقایسه با گابروها، گدازه های افیولیت های سبزوار دارای سرشت آهکی- قلیایی بوده و همانند گابروها یک محیط فرورانش برای پیدایش آن ها پیشنهاد می شود.

    کلیدواژگان: گابرونوریت، کومولاهای الترامافیک، مافیک، بونینیت، محیط وابسته به فرورانش، سبزوار
  • اشرف ترکیان، نفیسه صالحی صفحه 659

    آتشفشان های پلیو-کواترنر در شمال شرق قروه (کردستان) در کمربند آتشفشانی قروه- تکاب، در پهنه ی همدان- تبریز جایگزین شده اند. ترکیب این سنگ های آتشفشانی بازالت تا اولیوین بازالت است. تجزیه ریز پردازش الکترونی پیروکسن ها حضور یک نوع پیروکسن یعنی دیوپسید با ترکیب [14/53-97/45 Wo 47/50-44/40En 42/6-65/2Fs [و با عدد منیزیمی 98- 84 را نشان می دهد. زمین دماسنجی بلورهای پیروکسن دمای 800 تا 1300 درجه سانتی گراد را معلوم می دارد. توزیع Al در موقعیت چاروجهی و هشت وجهی کلینوپیروکسن ها حاکی از تبلور این کانی از یک ماگمای آبدار با فشار بخارآبی کمتر از 10 درصد، در فشاری متوسط تا کم و عمقی برابر 30-18 کیلومتری است. محتوای Fe3+ کلینوپیروکسن ها معرف بالا بودن فشار بخشی (گریزندگی) اکسیژن در محیط تبلورشان است.

    کلیدواژگان: پیروکسن، بازالت، فشارسنجی، دماسنجی، گریزندگی اکسیژن، قروه، کردستان
  • منیر مجرد*، امیر محامد صفحه 671

    هاله ی مجاورتی اسلاملو در شمال شهرستان اشنویه آذربایجان غربی، شامل هورنفلس های رسی، آهکی سیلیکات ها و مرمرهای کلسیتی-دولومیتی است. متاپلیت ها حاوی پورفیروبلاست های کلریتوئید، گارنت، کردیریت، آندالوزیت و بلورهای ریز سیلیمانیت و در برخی نمونه ها هرسی نایت و گرافیت هستند. مهمترین ویژگی هاله ی مجاورتی اسلاملو، وجود بافت های واکنشی شاخص در هورنفلس های رسی است که بر اساس همین بافت ها واکنش های رخ داده در این سنگ ها استخراج شده اند. روابط بافتی و پاراژنتیک بین کانی ها حاکی از بالا بودن درجه ی خروج از حالت تعادل (Overstepping) در هاله ی مجاورتی اسلاملو بوده است. بر اساس پتروژنتیک گرید ترسیمی با نرم افزار ترموکالک، حداقل دمائی که بالاترین زون هاله ی مجاورتی اسلاملو (زون گارنت-کردیریت-سیلیمانیت) تحمل کرده است حدود 700 درجه سانتی گراد در فشار 2 کیلوبار ارزیابی شده است.

    کلیدواژگان: هاله مجاورتی، هورنفلس رسی، بافت های واکنشی، اسلاملو، اشنویه
  • سامان شهراز، امیرحسین کوهساری صفحه 685

    در این پژوهش انباشت غیرعادی عناصر کمیاب و نادر خاکی در زغال های جهان و ایران بررسی شده است. در این مقاله تعداد 4 نمونه زغال از معدن زغالسنگ زیر زمینی کارمزد تهیه شد و به روش ICP-MS برای بررسی توزیع عیار عناصر نادر خاکی و به روش SEM برای بررسی کانی شناسی، مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد انباشت برخی عناصر کمیاب در حوزه های زغالی ایران به مراتب بیشتر از زغالسنگ های چین، آمریکا، اغلب زغالسنگ های جهان و میزان کلارک آن است. در منطقه ی کارمزد میانگین انباشت عناصر نادر و شاخص دورنمایی به ترتیب 21/378 گرم برتن و 48/0 به دست آمد. همچنین مقدار 35/16 نسبت عناصر نادر سبک به سنگین، بیانگر یک غنی شدگی در گروه عناصر نادر سبک است. خاستگاه انباشت این عناصر در حوزه ی زغالی کارمزد از نوع کلاستوژن و وابسته به سقوط و لیچ شدگی مواد پیروکلاستیک سرشار از عناصر نادر خاکی سبک است. در حال حاضر ذخایر معمول عناصر نادر در جهان در حال اتمام هستند، لذا می توان این فلزات گرانبها را در مراحل مختلف گسترش نهشته های زغالی (روباره برداری، معدن کاری زغال، احتراق زغال و پس از اتمام ذخیره ی زغال این معادن) بازیابی کرد.

    کلیدواژگان: عناصرکمیاب و نادر خاکی، زغالسنگ، کلاستوژن، معدن کارمزد
  • بهرام خوشنویسان، مهناز محمدی صفحه 97

    فاز ابر ساختاری ارتورمبیک (OII) II در نمونه های چند بلوری YBCOx با استفاده از فناوری تابش سینکروترونی با تفکیک بالا (HRPD) وبه صورت آزمایش درجا در دمایC 300 دیده شد. از پالایش ریتولد برای تحلیل الگو های پراش از نمونه های تهیه شده تحت فشار جزیی اکسیژن مناسب استفاده شده است. مطالعه ما نشان می دهد که پس از جذب اکسیژن نمونه دچار انتقال فاز ساختاری از تتراگونال به فاز ابرساختار OII در ضریب اکسیژن x ≈0.6 می گردد. مطابق با مطالعه قبلی ما این انتقال فاز از قاعده تراز گیبس برای انتقال فاز مرتبه اول پیروی می کند. شواهد مبنی بر وجود فاز ابر ساختاری OII غالب در نمونه های پودری در دمای C300 می تواند تصحیح قابل توجهی در نمودار فاز ساختاری YBCOxبشمار آید که از موضوعات مورد بحث و سابقه دار بوده و از نظر کاربردی مورد توجه می باشد.

    کلیدواژگان: ابر رسانای دمای بالا، ابر ساختار، انتقال فاز، تابش سینکروترون، پالایش ریتولد
  • علی اکبر دهنوخلجی، کارلا فجفارووا، مایکل دوسک صفحه 103

    تک بلورهای ترکیب باز شیف 2-[(2-کلرو-4-نیتروفنیل)ایمینومتیل]فنول (1) به کمک روش تبخیر آهسته ی حلال در دمای اتاق رشد داده شدند. ساختار بلوری این ترکیب به کمک تکنیک پراش پرتو ایکس تعیین شد. این ترکیب به صورت سیستم مونوکلینیک و گروه فضایی P21 با دو مولکول با تقارن مجزا متبلور می شود. پیوند هیدروژنی درون مولکولی O-H•••N باعث ایجاد حلقه 6 ضلعی در هر مولکول می شود. برهم کنش های بین مولکولی C-H•••O سبب اتصال مولکول ها به یک دیگر در یک شبکه سه بعدی می شوند.

    کلیدواژگان: باز شیف، ساختار بلوری، مونوکلینیک، برهم کنش های بین، درون مولکولی
  • آزاده تجردی، سلمان نجاری، بهروز نوتاش صفحه 109

    یک ترکیب تیوسمی کربازون جدید از واکنش اسنافتوکینون و تیوسمی کربازید به نسبت مولی 1:1 در متانول مطلق در °C70 به دست آمد. ساختار بلوری این ترکیب «اسنافتن کینون تیو سمی کربازون مونو متانول» از طریق تکنیک بلورشناسی با پراش پرتو ایکس تعیین شد. این ترکیب در سیستم مونوکلینیک و گروه فضایی P21/c متبلور می شود. داده های ساختار بلوری این ترکیب به شرح زیر است: a = 7.0384(14)، b = 14.202(3)، c = 14.270(3) Ǻ، β = 104.26(3)، V = 1382.5(5) Ǻ3، Z = 4، R= 0.0738. مقدار Rنهایی برای 2422 بازتاب مستقل 0738/0 است. پیوندهای هیدروژنی درون و بیرون مولکولی در این سیستم بلوری وجود دارد.

    کلیدواژگان: تیوسمی کربازون، ساختار بلوری، اسنافتوکینون، مونوکلینیک
  • فرشته رنجبر مقدم، سید مسعود همام، خسروابراهیمی، بهنام رحیمی صفحه 115

    منطقه مورد مطالعه در 110 کیلومتری شمال شرق مشهد و 40 کیلومتری جنوب شرق فریمان قرار گرفته است. این منطقه بخشی از زون ایران مرکزی به شمار می رود و در بر گیرنده سنگهای دگرگونی می باشد که سنگ اولیه آنها شامل ترکیبات پلیتی، کربناتی و کوارتز فلدسپاتی است. دگرگونی در منطقه مورد مطالعه از نوع مجاورتی در مقیاس ناحیه ای فشار پایین – حرارت بالا پیشنهاد شده است. بر اساس مطالعات سنگ شناختی در منطقه مورد مطالعه دگرگونی در حد بخش فوقانی رخساره آمفیبولیت می باشد. بر اساس سه مجموعه کانی شناختی، سه زون در این منطقه شامل زون های آندالوزیت- کردیریت، آندالوزیت- سیلیمانیت و سیلیمانیت – پتاسیم فدسپار تشخیص داده شده است. میزان حداکثر دما و فشار دگرگونی با استفاده از نرم افزار ترموکالک به طور میانگین 664 درجه سانتیگراد و 5/2 کیلوبار فشار محاسبه شده است. بر اساس حداکثر فشار محاسبه شده (5/2 کیلوبار) عمق 8/7 کیلومتربرای دگرگونی تخمین زده می شود.

    کلیدواژگان: ترموکالک، دگرکونی مجاورتی ناحیه ای، دمای بالا، رخساره آمفیبولیت، فریمان
|
  • Page 543

    More than 20 tonalitic to granodioritic plutons with Oligo-Miocene age had intruded the Eocene volcanic rocks, in south-east of Urumieh- Dokhtar magmatic belt, north-west of Shahre-Babak. These rocks show granoporphyritic texture and consist of phenocrysts of plagioclases (An21-An44), with normal to reverse zoning, magnesio hornblende and tshermakite and biotites. The matrix consists of fine-grained plagioclase and potash-feldspars, amphibole, biotite, quartz and opaque minerals. K-feldspars compositions vary between (Ab26.6-An0.07-Or73.4) to (Ab73.3-An15.8-Or11). Thermometry and barometry, based on Al content in amphibole, suggest that hornblendes are formed in 2-5.5Kb pressure (8.3 to 22 km depths) and 707-793˚C temperature. Results also imply that amphiboles formed at different depths and temperatures. Geochemical data suggest that the calc-alkaline plutons formed in an active continental margin. 

    Keywords: Geothermobarometery, tonalite, granodiorite, Oligo-Miocene, Urumieh-Dokhtar
  • Page 557

    According to the olivine and spinel chemistry, two types of peridotite were identified from west north Piranshahr ophiolite. Peridotite rocks are classified based on chemistry of spinel and olivine. Average number of Cr in spinels (Cr#[(100*Cr/(Cr+Al))]) and Mg-number (Mg#[100*Mg/(Mg+Fe)]) in dunite are 0.63 and 0.51 respectively. In harzburgite, Cr# is 0.33 and Mg# is 0.67 and in spinel from serpentinite Cr# is 0.45 and Mg# is 0.55. Also in dunite, Cr/Al is 1.6, in harzburgite Cr/Al is 0.49 and in spinel from serpentinite Cr/Al is 0.81. According to chemistry of spinel and olivine, there are two types of peridotite with different tectonic setting in the Piranshahr ophiolite (which age is upper cretaceous). Discriminant diagrams indicate that dunite is supra-subduction peridotite with a forearc setting, whereas harzburgite and serpentinite are abyssal peridotite. Two different tectonic settings in peridotites of this region are comparable with the Oman ophiolite in Oman-Zagros ophiolitic belt.

    Keywords: Oman-Zagros ophiolitic belt, Piranshahr ophiolite, supra-subduction peridotite, abyssal peridotite, chromium spinel
  • Page 571

    There are numerous outcrops of lamprophyric rocks, as sill and dikes, in the northwestern part of Iran. These rocks can be classified in two mica- and amphibole-rich types. Amphibole-rich type includes amphibole, olivine psudomorphs, and clinopyroxene phenocrysts in the matrix of feldspar and altered glass. Mica-rich lamprophyres include mica and clinopyroxene phenocrysts in the matrix of feldspar and glass. Amphiboles represent kaersutite composition and mica crystals mainly show phlogopitic composition. Clinopyroxene crystals have mainly salite-diopside composition. Clinopyroxenes in the amphibole-rich type have higher Al2O3 content. Studied lamprophyres are formed in a high oxygen fugacity condition and their magmas have been experienced low pressure crystallization. According to nature of minerals, mica-rich lamprophyres have calc alkaline nature and are minette and amphibole –rich type represents alkaline nature and can be consider as comptonite. Mica-rich lamprophyres originated from phlogopite and/or potassic amphibole bearing metasomatized lithospheric mantle in a orogenic tectonic setting. Amphibole-rich lamprophyres probably originated from a lherzolite mantle that includes fluid-bearing minerals.

    Keywords: Mineralogy, mineral chemistry, Lamprophyre, northwestern Iran
  • Page 585

    Sefidkuh Granitoid is located west of Nehbandan (South Khorasan Province) east of Lut Block. Compositionally, this granitoid ranges from granite (monzo and synogranite), to granodiorite and tonalite. It has microgranular felsic enclaves with minerals similar to the host body. Major minerals are quartz, plagioclase, microcline, orthoclase, and biotite which were analyzed using electron probe micro-analyzer (EPMA) for thermometry and mineral chemistry studies. Plagioclases in granites are mainly andesine and sometimes albite and in enclaves they are andesine. Anortite content in plagioclase decreases from core to rim, which shows normal zoning of plagioclase. Alkali feldspars in enclaves are sanidine compared to orthoclase in granite. Biotites in granite are primary ferroan and formed in low fo2 and under, reduced condition while biotites in enclaves are primery magnesian and formed in high fo2 and oxidized conditions. Thermometry based on feldspar and biotite compositions yielded about 500-750 ˚C for granite and 650-950 ˚C for enclaves. Mineral chemistry studies indicate that granite (peraluminous magma) and enclaves are derived from a calc-alkaline magma belonging to active continental margin setting.

    Keywords: Sefidkuh, Nehbandan, thermometry, granitoid, enclave
  • Page 599

    In this work, the structural and magnetic properties of LaMn1-xCoxO3 (x = 0.00, 0.25, 0.50, 0.75, 1.00) are investigated. The structural characterization of compounds by X-ray powder diffraction is evidence for a rhombohedral structure (R -3c space group). Much less increase of the unit cell volume suggests that Co enters in lattice as Co+2 for x ≤ 0.5 while much more decrease of the unit cell volume suggests that Co enters in lattice as Co+3 for  x < 0.5. The results of magnetic measurements show strong ferromagnetic interactions Mn+4 - Co+2 in the range (0.0 < x ≤0.5) while antiferromagnetic interactions Mn+3 - Co+3 and Co+3 - Co+2 is progressively settled at higher cobalt concentrations.

    Keywords: Manganite-Cobaltitete compounds, Hexagonal to Rhombohedral Lattice Conversion, Magnetic Interactions
  • Page 607

    This study has focused on provenance of Eslamlu metapelites, NW Iran. Whole rock chemistry analysis has revealed that these metapelites are rich in Iron and Aluminum and as a result the modal abundance of garnet (Almandine) is high. But those samples which are rich in SiO2 are poor in Al2O3, therefore, Eslamlu metapelites have less cordierite and aluminosilicates. The position of different samples in AFM compatibility diagrams is similar, as a result, bulk rock chemistry variable was constant and parageneses are produced due to changes in P and T of metamorphism. Further studies has unraveled that parent sedimentary rocks have been Fe-shale and graywacke. The high concentration of Al2O3 and Fe2O3 shows that the rocks are Laterite.  PIA, CIA and CIW indexes are high showing intense weathering conditions; hence the aluminum content is very high. According to major element composition of metapelites, tectonic environment of igneous parent of sediments, not Ruteh sediments, has been active continental margin.

    Keywords: metapelites, Eslamlu, provenance, mass transfer, weathering, paragenesis
  • Page 621

    A total of 50 boreholes have been drilled in the sediments of the study area in south west of Marvast. Based on heavy minerals investingation, the amount of monazite in these sediments rangs from 50 to 525 gram per tons. Analysis of monazites from Marvast and sediment samples with ICP-MS and normalization of some data with upper earth crust and chondrite showed that Marvast monazite enriched in all of REE specially LREE. The source rock of monazite is Upper Triassic black shale which is interbedded with sandstone, limestone and conglomerate. Erosion and weathering of these rocks have released monazite and enriched them in the sediments nearby. Iso-grade maps of  monazite in different depths from 1 to 6 m showed that the strongest and the most widely anomalies are at the depth 1 m, and with increasing the depth, intensity and distribation of the anomalies decreased, as the deepest anomaly has 5 meters thickness. Also, with the simple comparison, a good correlation exists between the presence of anomalies and the thickness of sediments or the depth of bed rock.

    Keywords: black shale, heavy mineral, Marvast, monazite, normalization, REE
  • Page 631

    For identification and differentiation of different types of dolomites of the Padeha Formation, three stratigraphic sections in the northern and southern Tabas Block, with the maximum amount of dolomite, were selected and sampled. Based on petrographic evidence and geochemical data, three types of dolomite were identified, including primary (PD), replacement (RD) and vein and pore filling (VD) dolomites. The PD dolomites are fine-grained, anhedral with fenestral fabric and have sedimentary structures such as planar lamination, mud cracks, stromatolite and teepee structures, as well as dark and dark-red luminescence. The RD dolomite is mainly replaced the matrix and fossil fragments and observed as subhedral with orange to red luminescence. The VD dolomite is often coarse-grained and euhedral and according to the intensity of luminescence, six petrotypes were identified in this type of dolomite. The PD and RD dolomites indicate a similar range of geochemical data that reflects they formed in similar conditions. Based on oxygen isotopes, these dolomites formed at temperatures of 44 °C and 59 °C, respectively. Therefore, marine and very shallow burial model is the most probable model for the formation of PD and RD dolomites. The VD dolomite has the lightest oxygen isotope values, therefore on this basis, this type of dolomite is formed at 82 °C. Moreover, the study of fluid inclusions in these dolomites shows an average temperature of 83 ° C. The VD dolomite has likely formed in deep burial conditions and burial dolomitization model is proposed for this type of dolomite.

    Keywords: dolomite, petrography, geochemistry, Padeha Formation, Central Iran
  • Page 647

    The Soleimanieh ultramafic-mafic cumulate rocks (East of Sabzevar) include gabbronorites, amphibole gabbronorites, pegmatite gabbros, leucogabbronorites, norites, diorites and plagioclase bearing amphibole peridotites. The Cr-number of spinels in amphibole peridotites and olivine gabbronorites varies from 0.44 to 0.45 and 0.42 to 0.44 respectively. Geochemically, the gabbroic rocks are characterized by Mg# between 50 to 65% and their composition is directly related to modal abundances of the main rock-forming minerals. They have low TiO2 content, indicating boninitic to highly depleted island-arc tholeiitic affinities for their parental melts. The rocks have flat to depleted LREE patterns (relative to HREE). Enrichment in LILE and depletion in HFSE are characteristics of the Soleimanieh gabbroic rocks, showing formation of the rocks in a supra-subduction zone environment. Compared to the gabbroic rocks, the Sabzevar lavas have calc-alkaline characteristics and seem to be formed in a subducton zone environment.

    Keywords: Gabbronorite, ultramafic-mafic cumulates, boninites, subduction zone, Sabzevar
  • Page 659

    The Plio- Quaternary volcanoes are located in the NE-Qorveh (Kurdistan) in the Qorveh-Takab volcanic belt, in the Hamedan-Tabriz Zone (HTZ). The volcanic rocks consist of basalt to olivine-basalt. The electron microprobe (EMP) analyses of pyroxenes show occurrence of one type of clinopyroxene, as diopside (Fs 2.65-6.42 En 40.44-50.47 Wo45.97-53.14) with Mg # = 84-98. The compositions of the pyroxenes suggest that rocks belong to alkaline-subalkaline magmatic series.  Considering different methods of geothermometry of clinopyroxene, the temperature of  crystallization stage for pyroxene was 800-1300°C. Distribution of Al in octahedral and tetrahedral sites of pyroxenes displays that this mineral is crystallized from a magma with ˂ 10% water contents, in low-medium pressure which is in accordance with their formation the depth of 18-30 km. Fe+3 content of clinopyroxenes  implies crystallization in high oxygen fugacity condition.

    Keywords: Pyroxene, basalt, thermometry, barometry, fugacity of oxygen, Qorveh, Kurdistan
  • Page 671

    Eslamlu contact aureole, which is located at northern Oshnavieh Township, contains metapelites, calcsilicates and calcite-dolomite marbles. Some Cld, Grt, Crd, and porphyroblasts together with Sil, Hc and graphite crystals are existing at the metapelites. The most significant feature of Eslamlu aureole is its index informative reaction textures of metapelites through which metamorphic reactions are extracted. Textures and paragenetic relationship of index minerals has unraveled that overstepping rate has been high. Based on petrogenetic grid drawn from Thermocalc software data, temperature of garnet-cordierite-sillimanite zone estimated at least 700 °C at the pressure of 2 kbar.

    Keywords: metamorphic aureole, metapelites, reaction textures, Eslamlu, Oshnavieh
  • Page 685

    This research presents data on widespread abnormal accumulations of Trace and Rare Earth Elements in many coal deposits worldwide. There have been many studies on the distribution and geochemistry of REEs in coal. ∑REE content in most coals varies from several µg/g to several hundred µg/g, and the REEs are distributed in minerals although some are associated with organic material in coal. In this Study, 4 samples from Karmozd coal mine in Alborz region of Iran have been analysed using ICP-MS method. The Results show some Trace and Rare Earth Elements accumulation in coal basin of Iran are much higher than China, USA, most world coal and Clark value. In Karmozd coal mine, the average ∑REE and outlook index (Coutl) are 378/21 µg/g, 0/48 respectively. The enrichments origin of these elements in karmozd coal basin is clastogenic and related by leach of pyroclastic materials riched from light rare earth elements. At present usual REE deposits (Carbonatite and weathered crust elution) are being exhausted therefore, it is possible to recover REE during different stages of developing such coal deposits: overburden removal, coal mining and combustion, and after exhaustion of the solid fuel resources.

    Keywords: Trace& rare earth elements, coal, Karmozd mine
  • Page 97

    Superstructure orthorhombicII (OII) phase in polycrystalline samples of YBCOx was observed by using synchrotron in-situ high resolution powder diffraction (HRPD) techniques at 300˚C. Rietveld method (RM) refinement was employed to analyse the collected diffraction data under proper oxygen partial pressure atmospheres. Our study indicates that by oxygen uptake, the samples undergo structural phase transition from initial tetragonal phase to the superstructure OII phase with x ≈0.6. According to our previous study this transition follows 1st order Gibbs lever role. Evidence for exsistence of dominated OII superstructure in powder samples at 300 ˚C, makes a valuable correction on the YBCOx’s structural phase diagram, which has been historically controversial and also would be interesting for applications.

    Keywords: HTc superconductor, Super structure, Phase transition, Synchrotron radiation, Neutron diffraction
  • Page 103

    Single crystals of Schiff base compound 2-[(2-chloro-4-nitrophenyl) iminomethyl] phenol (1) were grown by the slow evaporation technique at room temperature. The crystal structure of the title compound was determined by single crystal X-ray diffraction. The title compound crystallizes in the monoclinic system, space group P21, with two symmetry independent molecules. Intramolecular O-H···N hydrogen bonds form S(6) motifs in each molecule. Intermolecular C-H···O interactions connect the molecules into a three dimensional network.

    Keywords: Schiff base, crystal structure, monoclinic, inter-, intra-molecular interactions
  • Page 109

    A new thiosemicarbzone compound was prepared by the reaction of acenaphthenequinone and thiosemicarbazide (1:1 molar ratio) in absolute methanol at 70°C. The crystal structure of this compound, acenaphthenequinone thiosemicarbazone mono methanol, was determined by X-ray crystallography. The unit cell parameters are as follows: a = 7.0384(14) Ǻ, b = 14.202(3) Ǻ, c = 14.270(3) Ǻ, β = 104.26(3)°. It crystallizes in a monoclinic system, with space group P21/c and four molecules in the unit cell. The final R value is 0.0738 for 2422 independent reflection.  Both inter and intramolecular hydrogen bonds exist in crystalline system.

    Keywords: Thiosemicarbazone, C‍rystal Structure, Acenaphthenequinone, Monoclinic
  • Page 115

     The study area is located about 110 kilometers southeast of Mashhad and approximately 40 kilometers southeast of Fariman. The area is considered to be a part of the central Iran zone. It includes metamorphic rocks with different protoliths consisting of pelitic, carbonate and quartz - feldspathic rocks. The metamorphism in the study area is considered to be a contact regional metamorphism with a low pressure - high temperature grade. According to petrographic studies, the metamorphism in the region reached the upper limit of amphibolite facies.  On the basis of different mineral assemblages, three zones were recognized, including Andalusite-Cordierite, Sillimanite - Andalusite, and Sillimanite – K-Feldspar zones. Using Thermocalc software, the average temperature and pressure for the peak of metamorphism in the metapelitic rocks are 664 ºC and 2.5 Kbar respectively. Based on calculated maximum pressure (2.5 Kbar), the depth of ~7.8 Km for the metamorphism is estimated.

    Keywords: amphibolite facies, contact regional metamorphism, Fariman, low P-high T, Thermocalc