فهرست مطالب

مجله تحقیقات نظام سلامت حکیم
سال هفدهم شماره 3 (پیاپی 66، پاییز 1393)

  • تاریخ انتشار: 1393/11/11
  • تعداد عناوین: 10
|
  • ندا ایزدی، حمید سوری*، فرید نجفی، سید سعید هاشمی نظری، اردشیر خسروی، آرش سالاری صفحات 177-183
    مقدمه
    الگوی مصدومیت های ترافیکی و مرگ و آسیب های ناشی از آن در مناطق مختلف جغرافیایی بسیار متفاوت می باشد. این مطالعه با هدف تعیین الگوی اپیدمیولوژیکی مصدومیت های ترافیکی در شهرستان کرمانشاه در سال 1389 انجام پذیرفت.
    روش کار
    در این مطالعه مقطعی، از اطلاعات پرونده های موجود در پزشکی قانونی، برای تعیین الگوی اپیدمیولوژیکی استفاده شد. اطلاعات با استفاده از چک لیستی شامل متغیرهای دموگرافیک و اطلاعات مربوط به مصدومیت ها جمع آوری شد. طبقه بندی افراد بر اساس علت مرگ با استفاده از کدهای دهمین طبقه بندی بیماری ها (ICD-10)، و گروه بندی آسیب ها بر حسب ماهیت (Nature of injury) مطابق با گروه بندی 23 تایی موجود در بار جهانی بیماری ها (GBD 2010) صورت گرفت. کلیه اطلاعات به نرم افزار Stata وارد شدند و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    میانگین سنی 3522 فرد وارد شده در این مطالعه 17/5±33/5 سال بود. 68/5% از افراد مرد بودند. بیشترین تعداد مرگ و آسیب مربوط به گروه سنی 29-15 سال بود. 70/5% تصادفات منجر به مرگ به صورت برون شهری اتفاق افتاده بود. 40/3% علت خارجی مرگ مربوط به خودروهای سواری بود. بین وضعیت متوفی در هنگام مرگ و محل تصادف ارتباط معناداری یافت شد به طوری که بیشترین مرگ برون شهری مربوط به سرنشینان و رانندگان و بیشترین مرگ درون شهری مربوط به عابرین پیاده بود(p<0.001)، (20.7%) آسیب بر حسب ماهیت، مربوط به آسیب های خفیف بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به بیشتر بودن تعداد تصادفات برون شهری، اقدامات پیشگیرانه و برنامه ریزی های مناسب در جهت افزایش ایمنی جاده ها و راه ها به خصوص راه های بین شهری و نظارت دقیق بر اجرای بستن اجباری کمربند و رعایت قوانین و سرعت های مجاز ضروری به نظر می رسد.
    کلیدواژگان: الگوی اپیدمیولوژیک، مصدومیت های ترافیکی، مرگ و میر، آسیب
  • محمد جواد قنادزاده*، نادر اخوان ملایری، آتنا بوالحسنی، بابک عشرتی، محسن شمسی صفحات 184-191
    مقدمه
    امروزه مدیریت مواد زاید یکی از مهم ترین دغدغه های جوامع بشری می باشد و مردم به عنوان تشکیل دهندگان اولین حلقه زنجیره تولید مواد زاید با آگاهی و نگرش صحیح نسبت به این موضوع، می توانند موجب عملکرد صحیح تر و مدیریت کارآمدتر این معضل گردند. این پژوهش با هدف بررسی آگاهی، نگرش، عملکرد و نیازهای آموزشی مادران شهر اراک در زمینه مدیریت مواد زاید تدوین و اجرا گردید.
    روش کار
    مطالعه حاضر به صورت مقطعی تحلیلی روی 1215 خانوار شهر اراک در سال 1390 صورت گرفت. نمونه گیری به صورت خوشه ایدر سطح شهر (سه منطقه شهرداری) انجام شد و از خانوارهای مختلف شهر اراک پرسشنامه آگاهی، نگرش، عملکرد و منابع آموزشی مناسب در خصوص مدیریت صحیح پسماندها سنجیده شد. در نهایت داده ها با استفاده آزمون های آماری تجزیه تحلیل شدند.
    یافته ها
    میانگین نمره آگاهی مادران 2/3 ± 5/8 (از 8 امتیاز) بود که متوسط به بالا ارزیابی شد. میانگین نمره نگرش 7/8 ± 26/1 (از 35 امتیاز) بود که حاکی از نگرش مثبت افراد بود. 35% با بیشترین فراوانی معتقد بودند که زباله ها بهتر است بین ساعت 11-10 شب جمع آوری شود. بین سطح آگاهی با شغل و همچنین سطح تحصیلات رابطه معنادار مشاهده گردید (p<0.05).
    70% افراد هر سه منطقه معتقد به استفاده مجدد از زباله بودند و 89/9% نیز موافق جمع آوری جداگانه زباله بودند (0/01= p). از نظر روش های آموزشی موثر بین مناطق سه گانه شهرداری اختلاف معنادار مشاهده شد (0/00= p).
    نتیجه گیری
    با توجه به این که آگاهی مادران در رابطه با موضوع مورد بررسی به نسبت مناسب بود، بایستی این موضوع را که چه عواملی باعث شده است افراد از عملکرد پایینی برخوردار باشند، مورد توجه قرار داد. همچنین آموزش حضوری از طریق مراکز بهداشتی درمانی محله های شهر و همچنین رابطین بهداشت در کنار آموزش های رسانه های جمعی ضروری می باشد.
    کلیدواژگان: آگاهی، نگرش، مادران، مدیریت مواد زاید، زباله، آلودگی محیط
  • مرضیه رستمی دوم، فهیمه رمضانی تهرانی*، مریم فرهمند، سمیه هاشمی، نازی رضایی، فریدون عزیزی صفحات 192-199
    مقدمه
    اختلالات قاعدگی طیف وسیعی از مشکلات نظیر بی نظمی قاعدگی، هیپر- و هیپو منوره، پلی منوره و الیگومنوره، دیسمنوره، آمنوره، منوراژی و سندرم پیش از قاعدگی را در بر می گیرد. هدف این مطالعه تعیین میزان شیوع انواع اختلالات قاعدگی و همچنین تعیین برخی عوامل تاثیرگذار بر بروز اختلالات قاعدگی در میان زنان ایرانی در سنین باروری بود.
    روش کار
    مطالعه حاضر یک مطالعه مقطعی مبتنی بر جمعیت بود. افراد شرکت کننده در مطالعه، زنان 45 -18 ساله ایرانی بودند که به روش نمونه گیری خوشه ایطبقه بندی شده سهمیه ای از چهار استان منتخب کشور انتخاب شدند.
    یافته ها
    تعداد 941 زن واجد شرایط وارد مطالعه شدند. شایع ترین اختلالات قاعدگی در زنان ایرانی دیسمنوره (67/5%) و سندرم پیش از قاعدگی (54/9%) بود. عوامل زمینه ای نظیر سن پایین، ازدواج در سنین بالا، و همچنین تجرد با بروز دیسمنوره ارتباط معنادار داشت (0/001> p). شاخص توده بدنی بالاو بالا بودن میزان تحصیلات به ترتیب با احتمال وقوع الیگومنوره و سندرم پیش از قاعدگی رابطه معنادار نشان داد (0/001> p). وقوع سن منارک در سنین پایین تر نیز با احتمال وقوع منوراژی ارتباط معنادار داشت.
    نتیجه گیری
    تقریبا یک نفر از هر چهار زن ایرانی در سنین باروری حداقل از یکی از اختلالات قاعدگی رنج می برد. تغییر سبک زندگی زنان، تشویق آنان به ازدواج در سنین باروری و مشاوره و اطلاع رسانی کافی در زمینه اختلالات قاعدگی می تواند نقش مهمی در کاهش عوارض ثانوی و سوء این اختلالات داشته باشد.
    کلیدواژگان: شیوع، مطالعه مبتنی بر جمعیت، اختلالات قاعدگی، خونریزی های غیرعادی رحمی
  • رحیم استوار، محسن شمس*، علی موسوی زاده صفحات 200-208
    مقدمه
    با وجود گذشت سال ها از تدوین منشور حقوق بیمار، هنوز اجرای این منشور در بسیاری از بیمارستان ها و کلینیک ها مطلوب نیست. مطالعه حاضر به بررسی تاثیر رسانه های نوشتاری اختصاصی تدوین شده برای ترویج رعایت محورهای منشور حقوق بیمار در دو بیمارستان آموزشی شهر یاسوج پرداخته است.
    روش کار
    در این مطالعه قبل و بعد، با استفاده از دو پرسشنامه که بر اساس بندهای منشور حقوق بیمار مصوب وزارت بهداشت تدوین و روا و پایا شده بود، ابتدا نظرات 121 نفر از کادر درمانی دو بیمارستان آموزشی شهر یاسوج متشکل از پزشکان، پرستاران، بهیاران و ماماها، درباره منشور و امکان اجرای بندهای آن، و سپس نظرات 100 نفر بیمار بستری شده در این دو بیمارستان درباره وضعیت اجرای عملی بندهای منشور جمع آوری شد. بر اساس یافته های پژوهش، چهار نمونه پوستر و دو نمونه پمفلت طراحی شد. پوسترها در نقاط مشخص و پرتردد دو بیمارستان نصب شدند و پمفلت ها در اختیار کارکنان و بیماران قرار داده شد. سه ماه بعد از مداخله، مجددا نظرات بیماران جمع آوری شد و نسبت پاسخ های مثبت آن ها با قبل از مداخله، با کمک نرم افزار STATA مقایسه گردید.
    یافته ها
    از نظر کارکنان، رعایت سه محور حق شکایت توسط بیماران، محرمانه بودن اطلاعات بیمار، و احترام به حریم خصوصی بیماران، کمتر عملی است. اکثر بیماران نیز اعلام کردند که حقوق آنان در سه حیطه اجازه تهیه رونوشت از پرونده پزشکی، تحویل صورتحساب مالی به بیماران، و احترام به بیماران در هنگام پذیرش و بستری کمتر رعایت شده بود. مقایسه نسبت پاسخ های مثبت بیماران قبل و سه ماه پس از مداخله نشان داد که درصد بیماران معتقد به رعایت این سه بند به ترتیب از 13، 14 و 16 به 95، 47 و 86 درصد رسید که این تفاوت معنادار بود.
    نتیجه گیری
    استفاده از رسانه های آموزشی که محتوای آن ها بر اساس پژوهش تکوینی تهیه و اختصاصی شده باشد و در ساختار آن ها استانداردهای علمی مورد توجه قرار گرفته باشد، گروه های مخاطب را به رعایت مفاد این منشور ترغیب می کند.
    کلیدواژگان: منشور حقوق بیمار، رسانه های آموزشی، بیمارستان
  • زینب علی مرادی، معصومه سمیبر* صفحات 209-222
    مقدمه
    بعد از کنفرانس بین المللی جمعیت و توسعه در سال 1994 تغییر پارادایم ازکنترل جمعیت به سلامت باروری و تنظیم خانواده، موجب تغییر الگوی نگرش در سیاست های جدید بهداشت باروری در دنیا شد و مفهوم جدیدی از بهداشت باروری مطرح شد که موضوعات آن فراتر از مباحث مرتبط با بهداشت و سلامت زنان بود. بهداشت باروری به عنوان ضرورتی برای توسعه شناخته شد و مشارکت مردان در حوزه وسیع بهداشت باروری، یکی ازموضوعات مهم در این پارادایم جدید شد.
    روش کار
    این مطالعه با هدف مرور و طبقه بندی یافته های مقالات ایرانی مرتبط با مشارکت مردان در حوزه بهداشت باروری و جنسی و تبیین چالش ها، به مرور مقالات چاپ شده نویسندگان ایرانی در مجلات داخلی یا خارجی در مورد مشارکت مردان و یا مسایل مرتبط به مردان در حوزه بهداشت باروری پرداخته است. جستجوی مقالات در راستای محورهای کنفرانس بین المللی قاهره در زمینه مشارکت مسوولانه مردان در رفتارهای باروری و جنسی با استفاده از واژگان کلیدی «مشارکت مردان» و «تنظیم خانواده، بارداری و مراقبت های دوران بارداری، بارداری ناخواسته، بارداری پرخطر، زایمان و مراقبت پس از زایمان، سقط، مراقبت کودک، ایران» در پایگاه های اطلاعاتی PubMed، Elsevier، SID، Medlib، Magiran، Iranmedex، Irandoc، Google Scholar انجام شد.
    یافته ها
    بررسی یافته های موجود نشان می دهد که در سال های اخیر به دلیل توجه به مسایل تنظیم خانواده، مشارکت مردان در برنامه تنظیم خانواده بیش از هر چیز دیگر مورد توجه قرار گرفته است و پس از آن مطالعات اندکی در زمینه مراقبت های دوران بارداری هم انجام شده است.
    نتیجه گیری
    خلاء پژوهشی زیادی در این حیطه همچنان باقی است که می توان از جمله به تبیین نیازهای باروری و جنسی مردان از دیدگاه خودشان و طراحی و اجرای راهکارهای مداخله ای مناسب، مطالعه فرآیند اجتماعی شدن پسران برای تعریف و اجرای استراتژی های آموزشی مناسب برای پرورش آن ها با حس مسوولیت پذیری نسبت به سلامت خود و خانواده، جلب مشارکت مردان در مراقبت های بارداری، زایمان و پس از زایمان اشاره کرد.
    کلیدواژگان: مشارکت مردان، بهداشت باروری، تنظیم خانواده، مراقبت بارداری
  • حسن رفیعی، مروئه وامقی*، حمیرا سجادی، غلامرضا قائدامینی صفحات 223-234
    مقدمه
    درآمد خانواده یکی از تعیین کننده های مهم سلامت کودکان در جهان است. به منظور شناخت بهتر نقش متغیرهای واسطه ای، این مطالعه با استفاده از داده های معتبر کشوری، نقش درآمد خانواده ها و برخی عوامل واسطه ای بر سلامت کودکان را مورد بررسی قرار داد.
    روش کار
    در این مطالعه بوم شناختی، داده های کشوری مرتبط با شاخص های درآمد خانواده، وضعیت محل زندگی خانواده، بهره مندی کودک از خدمات سلامت، سلامت مادر و سلامت کودک مربوط به دوره زمانی 1389 -1385 در همه استان های کشور جمع آوری و جهت تعیین متغیرهای مکنون، تحلیل عاملی اکتشافی شد. سپس همبستگی بین متغیرهای مکنون اندازه گیری شد و متغیرهای باقی مانده وارد مدل سازی معادلات ساختاری شدند.
    یافته ها
    یافته های مدل های معادله ساختاری نشان داد که مدل هایی که در آن وضعیت محل زندگی به عنوان متغیر واسطه ای میان درآمد خانواده و سلامت کودک قرار گرفتند، دارای برازش مطلوب بودند، اما اغلب مدل های دارای متغیر واسطه ای سلامت مادر، برازش مطلوب نداشتند. همچنین داده های نشانگرهای بهره مندی کودک از خدمات سلامت، دارای مقادیر مطلوب برای تحلیل عاملی نبودند و وارد مدل های ساختاری نشدند. بر اساس نتایج پنج مدل ساختاری مورد بررسی در حدود 33 الی 88 درصد از تغییرات شاخص ناسلامت کودک توسط دو شاخص وضعیت بد درآمد و شرایط بد محل زندگی تبیین شد. شاخص نیکویی برازش (GFI) در پنج مدل مورد بررسی بین حداقل0/78 الی 0/8 متغیر بود.
    نتیجه گیری
    یافته های این مطالعه نشان داد که وضعیت بد درآمد خانواده عمدتا از طریق متغیر واسطه ای شرایط بد محل زندگی بر سلامت کودکان موثر است و نقش واسطه ای دیگر متغیر مطالعه یعنی ناسلامت مادر در ارتباط میان درآمد خانواده و سلامت کودکان در بیشتر مدل های ساختاری تایید نشد. وجود مراقبت های بارداری همگانی برای مادران می تواند توجیه کننده یافته اخیر باشد.
    کلیدواژگان: ایران، درآمد، سلامت، کودک، مدل سازی معادلات ساختاری
  • سارا امامقلی پور سفیددشتی، آرش رشیدیان، مجید نخعی* صفحات 235-241
    مقدمه
    رشد هزینه های دارویی منجر به بالارفتن هزینه های سلامت می شود و دلیل آن می تواند افزایش قیمت، میزان مصرف داروها و یا هر دو باشد. هدف مطالعه حاضر، بررسی عوامل تاثیرگذار بر تقاضا و مخارج دارو بود.
    روش کار
    مطالعه حاضر، یک پژوهش سری زمانی گذشته نگر بود که به روش پانل تحلیل شد. مطالعه حاضر با استفاده از اطلاعات پرسشنامه هزینه- درآمد خانوار مرکز آمار ایران، طی سال های 90-1383 برای خانوارهای شهری و روستایی کشور انجام شد. برای تعیین تاثیر متغیرهای مستقل روی مخارج دارویی از نرم افزار Eviews استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج پژوهش نشان داد که ضریب لگاریتم قیمت دارو برای خانوارهای شهری 0/18 ± 0/92 و برای خانوارهای روستایی 0/12 ± 0/37 و از نظر آماری معنادار بود. بنابراین کشش قیمتی دارو در مناطق شهری برابر با 0/08 و در مناطق روستایی 0/63 بود. اگرچه در هر دو گروه، تقاضای دارو کشش کوچک تر از یک داشت، خانوارهای روستایی در پاسخ به تغییرات قیمت، حساسیت بیشتری نشان می دادند. ضریب لگاریتم درآمد که نشان دهنده کشش درآمدی مخارج دارو است برابر 0/11 ± 0/35 برای خانوارهای شهری و 0/09 ± 0/94 برای خانوارهای روستایی بود که در هر دو گروه بیانگر ضروری بودن دارو می باشد.
    نتیجه گیری
    با توجه به کم کشش بودن دارو در مناطق شهری و روستایی، می توان گفت افزایش قیمت داروها با درصدی مشخص، مصرف دارو را در کشور به همان میزان کاهش نداده است. بنابراین با توجه به این که کاهش قیمت دارو، نمی تواند انگیزه زیادی در جهت افزایش مصرف ایجاد کند، ورود بیشتر بیمه در این بازار موجب افزایش کارایی در مصرف خواهد شد.
    کلیدواژگان: کشش درآمدی، کشش قیمتی، مخارج دارویی، تابع تقاضا، خانوارهای ایرانی
  • محمد مسکرپور امیری، محمود کاظمیان* صفحات 242-249
    مقدمه
    مراجعه بیمه شده ها به موسسات غیر طرف قرارداد با یک سازمان بیمه درمانی، به معنی عدم پاسخگویی مناسب به نیاز بیمه شده ها برای دریافت خدمت درمانی مشابه در موسسات طرف قرارداد می باشد. این موضوع امکان کنترل و نظارت سازمان بیمه درمانی را بر کیفیت مراقبت ها و هزینه های درمان کاهش می دهد. هدف از مطالعه حاضر بررسی و تحلیل میزان تاثیر شاخص دسترسی بیمه شده ها و شاخص تامین مالی هزینه ها توسط سازمان بیمه سلامت بر تشویق بیمه شده ها برای دریافت مراقبت ها از موسسات طرف قرارداد بوده است.
    روش کار
    مطالعه حاضر یک مطالعه کاربردی بود که به روش توصیفی- تحلیلی در سال 1391 به اجرا درآمد. میزان تاثیر متغیرهای دسترسی و تامین مالی هزینه ها توسط سازمان بیمه بر تقاضای بیمه شده ها از موسسات طرف قرارداد، از طریق معادله رگرسیونی تقاضا، مورد ارزیابی قرار گرفت. متغیرهای مطالعه به طور میدانی و با مراجعه به دفتر مرکزی سازمان بیمه سلامت جمع آوری گردید. جهت آنالیز داده ها از نرم افزارهای Excel 2007 و Eviews7 استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج تخمین تابع تقاضا نشان داد که 10% افزایش در امکانات دسترسی به خدمات بستری و سرپایی در موسسات طرف قرارداد، مراجعات بیمه شدگان به این موسسات برای دریافت خدمات یادشده را به ترتیب 2/9% و 2% افزایش می دهد. همچنین افزایش 10% در تامین مالی هزینه های قرارداد سازمان بیمه با موسسات درمانی، مراجعات به موسسات طرف قرارداد را حدود 7/7% افزایش می دهد.
    نتیجه گیری
    با توجه به این موضوع که تاثیر شاخص های دسترسی به موسسات طرف قرارداد سازمان بیمه سلامت بر تقاضا برای مراجعات بیمه شده ها به این موسسات محدود می باشد، می توان نتیجه گرفت که افزایش امکانات درمانی از طریق موسسات طرف قرارداد سازمان بیمه یک عامل تشویقی برای افزایش مراجعات بیمه شده ها به این موسسات محسوب نمی شود. در مقابل، افزایش تامین مالی هزینه های قرارداد سازمان بیمه با موسسات درمانی می تواند تا حدودی یک عامل تشویقی برای افزایش مراجعات به این موسسات باشد. این نتیجه نشان می دهد که در حال حاضر برای بیمه شده ها، مشکل تامین مالی هزینه های درمانی در موسسات طرف قرارداد با سازمان بیمه بیش از مشکل دسترسی به این موسسات اهمیت دارد.
    کلیدواژگان: بیمه اجتماعی درمان، دسترسی، تامین مالی، مراجعات
  • فرید ابوالحسنی شهرضا، ونداد شریفی، لیلا معظمی گودرزی، سیدجعفر موسوی نیا، مرتضی جعفری نیا، معصومه امین اسماعیلی، ابوالفضل حاجی زادگان، زهرا نوعی* صفحات 250-259
    مقدمه
    این پژوهش به منظور بررسی عوامل مرتبط با قطع درمان بیماران روان پزشکی انجام شد.
    روش کار
    این مطالعه یک بررسی توصیفی- تحلیلی بود که با استفاده از داده های نرم افزار ثبت اطلاعات بیماران انجام شد. تعداد 2600 نفر بیمار مبتلا به اختلالات اضطرابی و افسردگی که از تاریخ بهمن ماه 1389 تا پایان دی ماه 1391 در مطب های پزشکان عمومی همکار مراکز سلامت روان جامعه نگر ویزیت شده بودند، در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفتند. در این مطالعه، معیار قطع درمان، مراجعه نکردن بیمار تا 30 روز پس از تاریخ مقرر برای ویزیت بعدی او اختیار شد. باید خاطر نشان کرد که در این مطالعه، اطلاعات بیمارانی که فقط یک ویزیت داشتند از تحلیل خارج نشد. به منظور بررسی عوامل موثر بر بقا از تکنیک آماری تحلیل بقا استفاده شد و تاثیر عواملی چون سن، جنس، تحصیلات، نوع تشخیص، تعداد تشخیص ها، مرکز ارایه کننده خدمات بر قطع درمان بررسی شد. همچنین برای بررسی تاثیر پیگیری های تلفنی بر بقا از رگرسیون کاکس استفاده شد.
    یافته ها
    میانه مدت زمان حضور بیماران در درمان، 32 روز بود که از 16 تا 600 روز در بین پزشکان مختلف متغیر بود. اگر در این مطالعه، اطلاعات بیمارانی که فقط یک ویزیت داشتند در تحلیل کنار گذاشته شود، میانه بقای بقیه بیماران 158 روز بود. سن بیمار، مطب ارایه دهنده خدمت و پیگیری های رابط درمان از عوامل موثر بر ماندگاری بیماران در درمان بود.
    نتیجه گیری
    یافته ها نشانگر اهمیت نقش موثر برقراری یک ارتباط درمانی خوب با انجام پیگیری های تلفنی منظم بر بقای بیماران در درمان هستند.
    کلیدواژگان: اختلالات افسردگی، اختلالات اضطرابی، مراقبت مشارکتی، قطع درمان
  • عنایت الله همایی راد، فرشاد نجفی پور، امیر نوروزی، پوران رئیسی* صفحات 260-267
    مقدمه
    مخاطره اخلاقی یکی از مهم ترین مشکلات در نظام های بیمه سلامت است. مخاطره اخلاقی هنگامی به وقوع می پیوندد که با پوشش بیشتر بیمه روی خدمتی خاص، مصرف آن خدمت به طرز چشمگیری افزایش پیدا کرده و سازمان بیمه گر را با مشکل مواجه سازد. هدف مطالعه حاضر بررسی مخاطرات اخلاقی خدمات دندان پزشکی در بیمه خدمات درمانی نیروهای مسلح قبل و بعد از خدمت وظیفه عمومی در سال 1391 بود.
    روش کار
    مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی تحلیلی است. داده های مطالعه با استفاده از چک لیست و با پرسشگری از 150 نفر از کارکنان وظیفه در پادگان های شهر تهران به دست آمد. الگوهای مطالعه نیز با استفاده از رگرسیون لجستیک تخمین زده شد.
    یافته ها
    از مجموع 150 مورد مطالعه شده، 65 نفر (43%) قبل از خدمت وظیفه عمومی از خدمات دندان پزشکی استفاده نکرده بودند و بعد از خدمت و با دریافت دفترچه با پوشش کامل خدمات دندان پزشکی از آن خدمات استفاده می کردند. همچنین نتایج مطالعه، بین ایجاد مخاطره اخلاقی و سطح تحصیلات، میزان درآمد، میزان سهولت دریافت مرخصی از پادگان رابطه مستقیم و معنادار؛ و با میزان پوشش خدمات دندان پزشکی توسط بیمه، قبل از ورود به خدمت سربازی رابطه عکس نشان داد.
    نتیجه گیری
    با پوشش بیمه ای بیشتر خدمات دندان پزشکی، هم احتمال تقاضا و مصرف خدمات افزایش می یابد و هم خدمات گران تر و با کیفیت تری عرضه می گردد.
    کلیدواژگان: مخاطره اخلاقی، بیمه خدمات درمانی نیروهای مسلح، خدمات دندان پزشکی، رگرسیون لجستیک، ایران
|
  • Izadi N., Soori H. *, Najafi F., Hashemi Nazari Ss, Khosravi A., Salari A Pages 177-183
    Introduction
    Patterns of road traffic injuries (RTI) and deaths are different to depict in many of geographical areas. This study was carried out to determine the epidemiological pattern of road traffic injuries in Kermanshah district in 2010.
    Methods
    In this cross-sectional study, we used the forensic medicine center’s records to obtain data on epidemiological pattern of road traffic. Data were collected using a checklist including demographic variables and information on injuries. The causes of deaths were classified using the International Classification of Diseases (ICD-10) codes; injuries were classified based on the nature of injury according to the 23 groups of the Global Burden of Diseases (GBD 2010). Data were analyzed in the Stata.
    Results
    The mean age of the subjects (n=3522) was 33.5±17.8. Most of the subjects were male (68.5%). Most of the deaths and injuries were occurred in 15-29 years old age group. Most of the accidents which resulted in death (70.5%) were occurred in suburban. Most of the external causes of deaths (40.3%) were related to accident with cars. Most of the drivers had been died in suburban accidents; most of the deceased in urban accidents were pedestrians (p<0.001). Most of the injuries (20.7%) were mild injuries.
    Conclusion
    According to the high frequent suburban accidents, preventive measures and proper programs should be planned to increase road safety. Exact supervision should be done on wearing seat belt, and legal speeds.
    Keywords: epidemiological pattern, road traffic, mortality, injuries
  • Ghanadzadeh M. *, Akhavan M., Bolhasani A., Eshrati B., Shamsi M Pages 184-191
    Introduction
    W aste management is a major concern in human societies. Citizen’s awareness and positive attitudes towards the issue can facilitate accurate and efficient measures. The aim of this study was to assess knowledge, attitude, practice and educational needs of mothers in households about the disposal of waste in Arak in 2011.
    Methods
    This was a cross-sectional study in which 1215 women were recruited. Participants were selected from three different areas of the city. Data were collected via a questionnaire including knowledge, attitude, practice and appropriate resource of education items on the waste management. Data were analyzed using proper statistical tests.
    Results
    The mean knowledge of mothers was 5.8±2.3 (out of 8). The mean attitude was 26.1±7.8 (out of 35). Most of the women (35%) believed that waste should be collected around 10-11 p.m. There were significant relationships between the knowledge with job and level of education (p<0.05). Most of the women living in the third area of the city (70%) believed in waste recycling and 89.9% believed in separately collecting the recycled waste (p=0.01). There were significant differences between the three areas of the city on proposed educational strategies to enhance citizens knowledge on waste management (p=0.00).
    Conclusion
    Our study showed that the knowledge of women about the waste management was adequate. Further research should be carried out to clarify the barriers of collaboration of people in the waste management. Appropriate strategies should also be designed through health centers and/or media to improve the performance of the people on the issue.
    Keywords: knowledge, attitude, mothers, waste management, environmental
  • Rostami Dovom M., Ramezani Tehrani F. *, Farahmand M., Hashemi S., Rezaee N., Azizi F Pages 192-199
    Introduction
    Menstrual disorders encompass a wide range of problems such as menstrual irregularities, dysmenorrhea, poly- and oligomenorrhea and premenstrual syndrome. The purpose of this study was to determine the prevalence of menstrual disorders and factors affecting them among Iranian women in reproductive age.
    Methods
    This was a population-based study conducted among women (n=941) aged 18-45 years old. The participants were selected from four provinces using quota stratified cluster sampling.
    Results
    Nine hundred and forty one women were eligible for the study. The most common menstrual disorders in Iranian women were dysmenorrhea (67.5%) and premenstrual syndrome (54.9%), respectively. Some demographic factors such as younger age, married at older ages, as well as celibacy were correlated with the incidence of dysmenorrhea (P<0.5). Higher BMI and higher levels of education had significant relationships with oligomenorrhea and premenstrual syndrome respectively (P<0.5). The result of this study has shown that earlier menarche was significantly associated with the occurrence of menorrhagia.
    Conclusion
    Almost one out of every four Iranian women in the reproductive age suffered from at least one menstrual disorder. Changing lifestyles of women in reproductive age and encourage them to marriage, and counseling and giving adequate information on menstrual disorders can play a main role in reducing the adverse effects of these disorders.
    Keywords: prevalence, population based, menstrual disorders, abnormal uterine bleeding
  • Ostovar R., Shams M. *, Mousavizadeh A Pages 200-208
    Introduction
    The patient rights charter has been developed several years ago. However, in practice, non-observance of the charter items is common in many hospitals and clinics. This study aimed to assess the effect of using a tailored printed media on promoting the observance of the charter in two educational public hospitals in Yasuj, Iran.
    Methods
    In this before-after study, the viewpoints of 121 physicians, nurses and midwives about the content and observance of patient rights charter; and the view points of 100 admitted patients about the related personnel practices were explored through two separate questionnaires. Four posters and two pamphlets were developed based on the research findings. Posters were installed in crowded venues of the hospitals; and pamphlets were presented to the personnel and patients. Three months after the intervention, patients viewpoints were assessed again and the proportions of the positive answers were compared with the baseline data.
    Results
    From the perspectives of the personnel, observance of three items of the charter including permission to complaint, confidentiality for patients’ information, and respect to patient privacy, were less functional. Majority of the patients believed that in three items including permission to have a copy of hospital file, taking a bill for given expenses, and admitting the patient respectfully, personnel did not act appropriately. The proportions of positive answers significantly improved three months after the intervention (from 13, 14, and 16 percents to 95, 47, and 86 percents, respectively).
    Conclusion
    Educational print media in which the content has been specified and tailored based on formative research can persuade the target groups to observe the patient rights charter in hospitals.
    Keywords: patient right charter, educational media, hospital
  • Alimoradi Z., Simbar M.* Pages 209-222
    Introduction
    A fter the International Conference on Population and Development (ICPD) in 1994, the old paradigm of population control changed to sexual and reproductive health and family planning. This paradigm shift brought the change in attitude toward new policies on reproductive health in the world. By araising new concept of reproductive health beyond the issues of women health, reproductive health was identified as a priority for development; and men’s involvement in reproductive health became an important issue in this new paradigm. The aim of this study was to review Iranian recent studies on male involvement in sexual and reproductive health
    Methods
    Articles published in national or international journals were reviewed. A literature search was carried out based on the ICPD’s criteria on male involvement in sexual and reproductive behavior using the key words: "male involvement" and "family planning, contraception, unwanted pregnancy, high risk pregnancy, prenatal care, delivery and postpartum care, abortion, child care, Iran" in the PubMed, Elsevier, SID, Medlib, Magiran, Iranmedex, Irandoc, and Google Scholar.
    Results
    I n recent years, male participation in family planning was more taken into consideration. After that, prenatal care has received attention.
    Conclusion
    There are many research gaps in the area including explaining the sexual and reproductive needs from men’s views, designing and implementing appropriate intervention strategies, exploring the socialization process of boys, defining and implementing appropriate learning strategies, fostering sense of responsibility towards oneself and family health, and male participating in pregnancy care, delivery and postpartum.
    Keywords: male involvment, reproductive health, family planning, prenatal care
  • Vameghi M., Sajjadi H. *, Ghaed, Amini Gh Pages 223-234
    Introduction
    Family income is one of the most important determinants of child’s health across the world. This study has used national data in order to achieve better recognition, regarding intermediary social determinants of health between family income and child’s health.
    Methods
    In this ecological study, we used 2006-2010 national data related to indicators of family income, state of dwelling, health services utilization, mother’s health and child’s health. After exploratory factor analysis of all indicators, we measured correlations between latent variables. Then, the remaining variables were entered into the structural equation models.
    Results
    Structural equation models’ results showed that models with poor residence state variable as intermediary determinant of child’s health had goodness of fit. However, most models with mother’s health as an intermediary determinant did not have goodness of fit. Data regarding child’s health service utilization were not appropriate for factor analysis and entering in the structural equation models. According to the five models, 33 to 88 percent of child health index has been explained by low income and poor living condition indices. Goodness of fit index in all five models was 0.78-0.8.
    Conclusion
    Findings of the study showed that family income essentially affected child’s health through poor residence state. The other variables including mother’s health and health services utilization did not have a mediating role. Moreover, the study accentuate on necessity of having more data on other indicators of child health and its related variables.
    Keywords: child, health, Iran, income, structured equation model
  • Emamgholipour Sefiddashti S., Rashidian A., Nakhaee M. * Pages 235-241
    Introduction
    Growth of pharmaceutical spending leads to rising health care expenses. Pharmaceutical costs may increase due to price increases, increase in the amount of medications, or both of them. The aim of this study was to analyze factors affecting demand and costs of pharmaceutical in Iranian households.
    Methods
    In this study, we used a panel analysis approach to analyze retrospective time-series data. Data were obtained from the provincial samples of urban and rural household surveys of the Statistical Center of Iran in 30 provinces during 2004 to 2011. We used the Eviews to assess the determinants of medication demand function.
    Results
    The coefficient of medication price logarithm was 0.92 ± 0.18 and 0.37 ± 0.12 among urban and rural households, respectively. The price elasticity of medications was 0.08 among urban households and 0.63 among rural households. Although the demand of medication for both urban and rural households was inelastic, rural households were more sensitive to the price changes. The coefficient of income logarithm indicated that income elasticity of medication expenses was 0.35 ± 0.11 for urban and 0.94 ± 0.09 for rural households. It showed that for both urban and rural household groups, the medication use was necessary.
    Conclusion
    Regarding medication inelastic demand among urban and rural households, increasing medication price decreased the medication use; however it resulted in more pressure on low income households.
    Keywords: income elasticity, price elasticity, medicine expenditures, demand function, Iranian households
  • Meskarpour Amiri M., Kazemian M. * Pages 242-249
    Introduction
    The insured referrals to non-contracted health institutes indicate inappropriate accountability of the contracted institutes to the patients’ needs. It also reduces the control and supervision of health insurance organizations over the quality and cost of healthcare services. The aim of this study was to assess and analyze the effect of accessibility and financing of the contracted health institutes on referrals rate of the insured to receive health care from the contracted institutes.
    Methods
    This descriptive-analytical study was carried out in 2012. The effect of accessibility and financing on referral rate was assessed using the regression demand equation. Data were obtained from the Iranian Health Insurance Organization. Data were analyzed using the Excel2007 and Eviews7.
    Results
    The results showed that 10% increase in accessibility to the contracted health institutes raised the referral rate by 2.9% and 2.0% to inpatient and outpatient healthcare services, respectively. Also, 10% increase in financing health services by the contracted health institutes, raised the referrals by 7.7%.
    Conclusion
    Regarding limited effect of the accessibility on demand of the insured, it could be concluded that increasing the number of contracts for the insurance organization do not increase referrals. It seems that the financing indicator is a more influencing factor on the rate of referrals.
    Keywords: social health insurance, accessibility, financing, referrals
  • Abolhassani Shahreza F., Sharifi V., Moazami Godarzi L., Mousavinia Sj, Jafarineia M., Amin, Esmaeili M., Hajizadegan A., Noee Z. * Pages 250-259
    Introduction
    This study was conducted to evaluate factors associated with drop-out rate among patients with psychiatric disorders.
    Methods
    This was a descriptive-analytic study. All patients (n=2600) diagnosed with anxiety or depressive disorders visited by a general practitioner in a private clinic affiliated with community mental health centers were included during November 2010 to October 2012. The survival analysis was used to assess the patients’ drop-out and factors related to patients’ drop-out. The impact of factors such as age, gender, education, type of diagnosis, and provider center of services on treatment drop-out were evaluated. The Cox regression was also used to assess effect of telephone follow-ups on patients’ survival in treatment.
    Results
    The median length of stay in treatment was 32 days ranged from 16 to 600 days for different general practitioners. When patients with only one visit were excluded, the median length of stay in treatment was 158 days. Effective factors on retention from treatment included patients’ age, provider clinic of services and telephone follow-up by case managers.
    Conclusion
    Developing a good therapeutic alliance using regular telephone follow-ups is effective on retention of patients in treatment.
    Keywords: d epressive disorders, anxiety disorders, collaborative care, drop, out
  • Homaie Rad E., Najafipoor F., Nouruzi A., Raeissi P. * Pages 260-267
    Introduction
    Moral hazard is one of the most important issues in health insurance system. It happens when the insurance’s coverage and its utilization increase. The aim of this study was to assess the moral hazard of dental services in armed force social security insurance before and after soldiery.
    Methods
    This was a descriptive-analytical study. One hundred and fifty soldiers from garrisons of Tehran were invited to the study. Data were collected using checklists. The models were estimated using logistic regression.
    Results
    Sixty five (43%) soldiers out of 150 had not used dental services before conscription. They began to use the services after receiving a substantial dental services insurance coverage. The results of this study showed that moral hazard had strong positive relationships with education, income, and ease of getting off from garrisons. The moral hazard had a negative relationship with the insurance coverage before soldiery.
    Conclusion
    More dental services coverage, more demand and utilization of the services. It also increased the costs and quality of the services.
    Keywords: moral hazard, armed force insurance, dental services, Logistic Regression, Iran