فهرست مطالب

پژوهش های جامعه شناسی معاصر - سال دوم شماره 3 (پاییز و زمستان 1392)

نشریه پژوهش های جامعه شناسی معاصر
سال دوم شماره 3 (پاییز و زمستان 1392)

  • 194 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1393/01/20
  • تعداد عناوین: 7
|
  • حلیمه عنایت، عبدالله نجفی اصل، صادق زارع صفحات 1-35
    تحقیق حاضر به بررسی طلاق زودهنگام در بین جوانان شهر بوشهر می پردازد. این پژوهش با استفاده از چهارچوب نظری روانشناسی اجتماعی در نظر دارد به بررسی و مقایسه وضعیت اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی و فردی دو گروه از جوانان طلاق گرفته و طلاق نگرفته که از ازدواج آنها کمتر از 3 سال نگذشته باشد، بپردازد. به لحاظ نوع پژوهش، پژوهش حاضر از نوع پژوهش های مقایسه ایی می باشد که در آن، ابتدا از روش اسنادی برای دریافت نظری و مرور یافته های تجربی در زمینه متغیرهای مورد مطالعه استفاده شده و در بخش دوم از روش پیمایشی (تکنیک پرسشنامه و مصاحبه) برای جمع آوری اطلاعات در بین جامعه آماری استفاده شد. حجم نمونه تحقیق 400 نفر بودند که از بین دو گروه (طلاق گرفته و طلاق نگرفته بصورت مساوی) با استفاده از روش نمونه گیری چند مرحله ایی انتخاب شده اند. براساس یافته ها پاسخگویان متاهل از بیشترین میزان امنیت اقتصادی، رضایت از زندگی، ارضای نیازهای عاطفی، احساس تعلق به خانواده، پایبندی دینی، همسان همسری، تفاهم زناشویی و اعتماد به همسر و از کمترین تاثیرپذیری از گروه دوستان، نسبت به پاسخگویان طلاق گرفته برخوردارند. نتایج آزمون t نیز نشان داد که میزان امنیت اقتصادی، رضایت از زندگی، ارضای نیازهای عاطفی، احساس تعلق به خانواده، پایبندی دینی، تاثیر پذیری از گروه دوستان، همسان همسری، تفاهم زناشویی و اعتماد به همسر در بین دو گروه متاهل و طلاق گرفته متفاوت است. به عبارت دیگر تمامی متغیرهای فوق در افزایش و کاهش طلاق تاثیر دارند. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون لوجستیک، بیانگر آن است که سه متغیر امنیت اقتصادی (0.912)، رضایت از زندگی (0.834) و همسان همسری (0.908) دارای ضرایب معنادار در سطح خطای کمتر از 0.05 هستند و این متغیرها قادر به پیش بینی متغیر ملاک هستند.
    کلیدواژگان: طلاق زودهنگام، امنیت اقتصادی، همسان همسری، تفاهم زوجین، رضایت از زندگی زناشویی، اعتماد به یکدیگر و آموزشهای قبل از ازدواج
  • علی حسین حسین زاده، زینب محمودی، ایمان ممبینی صفحات 37-52
    فردگرایی مبتنی بر این واقعیت است که فرد، واحد اصلی واقعیت و معیار نهایی ارزش است. فردگرایی افقی به نوعی از فردگرایی گفته می شود که فردیت افراد در عرض هم و در تعامل با هم معنا می یابد. در فردگرایی عمودی، هویت فردی از نوع متفاوت بودن و برتری نسبت به دیگران تلقی می گردد و استقلال به معنای فردیت متمایز یافته تلقی می گردد. در تحقیقات بین فرهنگی، آمریکا و سوئد به ترتیب به عنوان سمبل فردگرایی عمودی و افقی معرفی می شوند. روش این تحقیق، پیمایش، با استفاده از ابزار پرسش نامه و حجم نمونه 420 نفر است.یافته ها نشان می دهد که نوع غالب فردگرایی در جامعه ی شهر اهواز، فردگرایی عمودی است. نتایج همچنین بیانگر ارتباط معنی دار فردگرایی و جنسیت و برخی متغیرها نظیر تجربه های پیشین، پایگاه اجتماعی- اقتصادی و تحصیلات است.
    کلیدواژگان: فردگرایی عمودی، فردگرایی افقی، جمع گرایی، تجربه های پیشین
  • اکبر علیوردی نیا، محمود شارع پور، سحر رحمانی صفحات 53-74
    بررسی رابطه بین انواع فشار و احساسات منفی و همچنین بررسی تاثیر انواع احساسات منفی بر روی رفتارهای وندالیستی دانشجویان هدف عمده این بررسی بوده است. این پژوهش بر اساس روش پیمایشی انجام شده و جمعیت تحقیق نیز دانشجویان دانشگاه مازندران بوده اند. نتایج تحقیق دلالت می کند به اینکه از میان متغیرهای مستقل مستخرج از نظریه فشار عمومی اگنیو، احساسات منفی، متغیری تاثیرگذار بر رفتارهای وندالیستی دانشجویان بوده است. تحلیل رگرسیونی بر حسب جنسیت نشان دهنده ی تفاوت قابل ملاحظه ای در تبیین تغییرات رفتارهای وندالیستی دانشجویان دختر و پسر می باشد. به موازات افزایش محرک های مثبت حذف شده، رفتارهای وندالیستی پسران افزایش می یابد. در مقابل به موازات افزایش احساسات منفی، رفتارهای وندالیستی دختران نیز افزایش پیدا می کند. همچنین احساسات منفی به عنوان متغیری تاثیرگذار در این پژوهش تحت تاثیر فشار ناشی از قرار گرفتن در معرض محرک منفی و عدم دستیابی به اهداف ارزشمند مثبت می باشد و احساس خشم مهم ترین بعد از این احساسات منفی بوده که منجر به بروز رفتارهای وندالیستی در بین پسران و دختران شده است.
    کلیدواژگان: وندالیسم، احساسات منفی، فشار عمومی اگنیو، دانشجویان
  • حیدر جانعلیزاده چوب بستی، محمداسماعیل ریاحی، مصطفی حیدری صفحات 79-106
    این مطالعه با هدف طرح و پاسخ دهی به چند مساله ی اساسی زیر انجام شده است: دیدگاه دانشجویان دانشگاه مازندران در خصوص ضرورت برخورداری از گروه های مرجع در زندگی چیست؟ گروه های مرجع دانشجویان دانشگاه مازندران را چه افراد یا گروه هایی تشکیل می دهند؟ آیا دانشجویان دانشگاه مازندران بیشتر گروه هایی را که در آن عضویت دارند به عنوان گروه مرجع انتخاب می کنند یا گروه هایی را که در آن عضو نیستند؟ دانشجویان دانشگاه مازندران، بیشتر در چه زمینه هایی از گروه های مرجع بهره می برند؟ چرا این دانشجویان آن افراد یا گروه ها را به عنوان گروه های مرجع خود انتخاب کرده اند؟ نظریه ی گروه های مرجع رابرت مرتون راهنمای اصلی این تحقیق است. با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری طبقه ای از مجموع 9924 دانشجوی دانشگاه مازندران در سال تحصیلی 92-91، 370 نفر از این دانشجویان به عنوان حجم نمونه ی تحقیق انتخاب شدند. برخی از مهم ترین یافته های این تحقیق عبارتند از: 93 درصد از پاسخگویان این مطالعه، داشتن الگو و سرمشق را در زندگی خود مفید ارزیابی کردند. 91 درصد از آن ها معتقدند که جوانان بدون راهنمایی دیگران در زندگی دچار مشکل می شوند. خانواده، دوستان، اساتید دانشگاه و معلمان دوران مدرسه به ترتیب مهم ترین گروه های مرجع دانشجویان دانشگاه مازندران می باشند. علاقه مندی به گروه و کسب منزلت اجتماعی دو دلیل اصلی انتخاب این گروه ها به عنوان گرو های مرجع نزد این دانشجویان است.
    کلیدواژگان: گروه های مرجع دانشجویان، گروه عضویت، گروه غیر عضویت، چرایی اجتماعی انتخاب
  • سلیمان پاک سرشت، رایحه رضایی صفحات 107-141
    اطلاق فرسودگی به یک بافت، به معنی تایید سوء کارکردهای اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و... آن بافت در نظام شهری است که مانع بازتولید مشخصات محله در درازمدت می شود. بافت های فرسوده به عنوان فرصتی برای مداخله ی موثر برای بهبود زیست شهری همواره مورد توجه مدیریت شهری بوده و در این راستا طی دهه های گذشته اقدامات زیادی عمدتا مبتنی بر مشخصات کالبدی این بافت ها در دستور کار نهادهای مسئول قرار گرفته است. به موازات آشکار شدن تبعات نامطلوب مداخلات صورت گرفته در بافت های فرسوده، رویکرد نوسازی کالبدی جای خود را به رویکرد مشارکتی و محله محور و متمرکز بر الگوی حفظ و اصلاح بافت اجتماعی سپرده است و نوسازی در محله ی اتابک واقع در منطقه 15 شهرداری تهران از جمله نخستین اقدامات متکی بر رویکرد اخیر در مدیریت بافت های فرسوده محسوب می شود. بررسی حاضر با روش ارزیابی تاثیر اجتماعی کوشیده است تا آثار و تبعات اجتماعی ناشی از اجرای این الگوی نوسازی را مورد بررسی قرار دهد. نتایج مطالعه حاکی از آن است که در کنار برخی تاثیرات مثبت کالبدی، این طرح تاثیرات منفی چون تشدید فرسودگی پلاک های نوسازی نشده، افزایش فضاهای بی دفاع شهری و تشدید مشکل دسترسی ها و معابر به همراه داشته است. از حیث اقتصادی، پیامدهای مثبتی چون افزایش بهره ی مالکانه ی ساکنین شرکت کننده در طرح و ایجاد اشتغال و ارتقای عدالت اقتصادی و در عین حال تاثیرات منفی چون بدهکار شدن و کاهش درآمد تعدادی از ساکنین مشارکت کننده در طرح و از بین رفتن توازن عرضه و تقاضای مسکن استیجاری برجای گذاشته است. از حیث اجتماعی تغییر ترکیب اجتماعی محله، کاهش انسجام اجتماعی و حمایت اجتماعی، از هم گسیختن نظام همسایگی پیشین، بروز اختلافات بین ساکنین، تبدیل همسایگی های افقی به عمودی، افزایش آسیب های اجتماعی و احساس ناامنی و بی اعتمادی نهادی مهم ترین پیامدهای اجتماعی نامطلوب این طرح محسوب می شوند.
    کلیدواژگان: نوسازی شهری، بافت فرسوده، تهران، محله ی اتابک، طرح خوب بخت
  • مهدی مالمیر صفحات 143-163
    ترس از قربانی شدن در فضاهای عمومی شهری به طور عام و برای اقلیت های جنسی، مذهبی و قومی به طور خاص موجب تحدید فضاهای عمومی شهری می شود. در این حالت فضای شهری، شکلی تقلیل یافته و تحدیدیافته به خود می گیرد که تنها برای استفاده برخی از افراد و گروه ها آن هم با رعایت شرایط و نکات ایمنی قابل استفاده می شود. این تعریف تقلیل گرا از فضای عمومی شهری موجب عدم استفاده و مشارکت فعالانه عموم به ویژه زنان، کودکان، افراد سالخورده و اقلیت های قومی و مذهبی می شود و همین موجب انسداد در فرایند مدنی شدن و قبض فضای عمومی در بلندمدت می گردد.
    یافته های مقاله حاضر که با استفاده از روش پیمایش در شهر تهران به اجرا در آمده نشان می دهد که برخی از فضاهای عمومی شهر به دلیل نداشتن امنیت (فراغت از ترس) کافی سبب تهدید جانی، مالی، روانی و فکری شهروندان شده و از این رو مانع حضور گسترده و فعالانه آنها در فضاهای عمومی شهر می شود و نهایتا همین امر موجب تحدید و قبض حوزه عمومی شهری شده است.
    کلیدواژگان: ترس از قربانی شدن، فضای بی دفاع شهری، امنیت فضایی و قبض فضای عمومی
  • استیون اف مسنر، ریچارد روزنفلد ترجمه: علی موسی نژاد صفحات 165-187
    همان طور که در چند فصل از این مجلد نشان داده شد، جامعه شناسان طیف گسترده ای از تبیین ها را درباره ی جرم تنظیم کرده ا ند. یک روش مفید برای طبقه بندی این تبیین ها، طبقه بندی بر اساس سطح اولیه ی تحلیل آن هاست. نظریه های سطح خرد در تبیین تفاوت افراد از لحاظ تخلفات جنایی به ویژگی های افراد (مانند: ویژگی های زیستی، روان شناختی و روان شناختی اجتماعی) یا زمینه ی بلافصل اجتماعی شان (مانند: خانواده و تاثیرات همسالان) توجه می کنند. در مقابل، نظریه های سطح کلان، تفاوت نرخ جرم در میان مجموعه های[1]جمعیتی را تبیین می کنند. ماهیت این مجموعه ها در نظریه های گوناگون متفاوت است. به عنوان مثال؛ نظریه های بی سازمانی اجتماعی به ویژگی های مجموعه های نسبتا کوچک مقیاس[2] – مجموعه ای از افراد که در یک محله ی واحد زندگی می کنند- توجه بیش تری می کنند. دیدگاه کانونی
|
  • Pages 1-35
    The present study deals with divorce early in the young city of Bushehr. This study is using the theoretical framework of social psychology intends to evaluate and compare the economic, social, family and individual groups of young people who have been divorced and married less than 3 years has passed. According to research, the study of comparative studies in which is a first overview of the theoretical and empirical evidence for the variables used in the second part of the survey (questionnaire and interview techniques) for data collection were used in the statistical community. Sample size of 400 who were between the two groups (divorced and not divorced equal) using multi stage sampling are selected. According to findings, married respondents are of the highest rates of economic security, life satisfaction, satisfaction of emotional needs, a sense of belonging to a family, a religious adherence, uniform, wife, marriage, trust, understanding wife and a little influence from friends, than divorced respondents. T-test results also showed that the degree of economic security, life satisfaction, satisfaction of emotional needs, a sense of belonging to a family, a religious adherence, they have a group of friends, the same spouse, marital understanding and trust between married and divorced wife is different. In other words, all the variables increase and decrease the impact of divorce. Results of logistic regression analysis, three variables indicate that economic security (.912), life satisfaction (0.834) and the same wife (0.908) have significant coefficients in the error level of less than 0.05, and these variables are able to predict the criterion variables said.
    Keywords: Divorce Early, Economic Security, Equal Partner, Understanding Couple, Marital Satisfaction, Trust Each Other, Learning to Before Marriage
  • Pages 37-52
    Individualism is based on the fact that a person's basic unit of reality and the ultimate standard of value. horizontal individualism is a kind of individualistic individuality both in width and means by interaction with each other. The vertical individualism, individuality and distinction of being different than others is a sense of individuality and independence is a distinct findings. In cross-cultural research, America and Sweden respectively are introduced to incorporate horizontal and vertical individualism. The method of This research is Surveying, using a questionnaire and a sample size is 420 people. Results shows that most of individualism in Ahwaz society, vertical individualism. The results also indicate a significant relationship between individualism and sexuality, and some variables, such as history effect, social – economic site and education.
    Keywords: Horizontal Individualism, Vertical Individualism, Collectivism, History Effect
  • Pages 53-74
    The aim of this study was using public pressure Agnew theory to examine the relationship between various types of stress and negative emotions and also to examine effects of negative emotions on the vandalistic behaviors of students. The method is survey and 394 students of Mazandaran University have responded to the questionnaire. The results indicate that the independent variables are extracted from public press theory ‘Agnew, negative emotions, variable influencing behavior on vandalistic students. Regression analysis showed significant differences are by gender in explaining changes in vandalistic behavior of student. As increasing positive stimulus is removed, the vandalistic behavior of boys increases. In contrast, to the increased negative emotions, vandalistic behaviors in girls also increase. Pressure resulting from exposure to a negative stimulus and failure to achieve positively valued goals influenced Negative emotions as influential variable in this study. Feel angry is most of the negative emotions that result in vandalistic behaviors between boys and girls.
    Keywords: Vandalism, Negative Emotions, Public Pressure Agnew, Students
  • Pages 79-106
    This study has been designed to answer the following fundamental questions: What are the opinions of the students of Mazandaran University about the significance of reference groups? What groups constitute the reference groups of the students of Mazandaran University? Do the students of Mazandaran University select those groups of which they are a member or those groups of which they are not a member? In what aspects do the students of Mazandaran University benefit the most from reference groups? Why do the students select these individuals or groups as the reference groups? The study is guided by Robert Merton's Theory of Reference Groups. Through Cochran's formula and classification sampling 370 students were selected from among the 9924 students of Mazandaran University doing their second semester in the academic year 91-92. Some of the most important results of this research include: 93% of the students believed that reference groups were necessary and beneficial. 91% of them believed that young people would encounter problems without reference groups. The students considered family، friends، professors and school teachers as the most important reference groups respectively. Interest in groups and gaining social respect were most significant reasons for choosing reference groups.
  • Pages 107-141
    Dilapidation of an urban fabric refers to its physical, social and economic malfunctions which prevent reproduction of neighborhood in the long run. Delapidated urban fabrics always have seen as an opportunity in hands of urban management for intervention in order to create better urban life, although mostly based on a physical definition of these fabrics. Along with revealing the adverse impacts, the previous physical approach to regeneration replaced by a participatory, community-centered approach which was obliged to preserving the social fabric of dilapidated regions. The first intervention based up on participatory approach was performed in Atabak neighborhood in Tehran and the article aims at assessing the social impacts of the regeneration project using social impact assessment methodology. Findings shows that intensification of dilapidation and the problems with access routes, formation of indefensible urban spaces, indebtedness and income reduction of inhabitants participating the regeneration, removing previous equilibrium between the supply and demand of rental houses, the dissolution of the social composition, social integration, social support and neighborhood relationships in the region, increasing social problems and sense of insecurity and institutional mistrust are among the main adverse impacts of the regeneration projects.
    Keywords: Urban Regeneration, Participatory Regeneration, Dilapidated Fabrics, Social Sustainability 1
  • Pages 143-163
    Public spaces are expected to provide the setting for many people activities. However, expressing fear on being victimized by people, in general and by gender, religious and ethnic minorities, in particular, had impact on their presence – incorporating both in quality and quantity – in public spaces. Clearly, emerging fear of crime in urban spaces would reduce public involvement and make it allowable under limited and specific circumstances. Active involvement of women, children and elderly as well as ethnic and religious minorities are impressed by this reductionism in defining urban spaces and leads to further civilization and contraction of public spaces in a long time. The major finding of this field study in Tehran presented that some of the unsafe urban spaces which invokes physical, mental, physiological and financial threats for citizens prevented their widespread and active presence in urban spaces and in better words, contraction of urban public sphere.
    Keywords: Fear of Crime, Indefensible Urban Spaces, Space Security, Contraction of Public Spaces