فهرست مطالب

سیاست خارجی - سال بیست و هفتم شماره 3 (پیاپی 107، پاییز 1392)

فصلنامه سیاست خارجی
سال بیست و هفتم شماره 3 (پیاپی 107، پاییز 1392)

  • تاریخ انتشار: 1392/08/14
  • تعداد عناوین: 10
|
  • محسن اسلامی* صفحات 611-636
    سیاست خارجی مهم ترین وجه زندگی اجتماعی سیاسی ملت ها و کشورها به شمار می رود، چون بقا و حیات آن ها به سیاست خارجی بستگی دارد. از این رو، تلاش برای درک و فهم ماهیت و رفتار سیاست خارجی کشورها یکی از دلمشغولی های فکری و ذهنی محافل علمی و دانشگاهی بوده و است. به گونه ای که حوزه مطالعاتی تحلیل سیاست خارجی جهت پاسخ گویی به این کنجکاوی و دل نگرانی تاسیس و توسعه یافته است. تحول و تکامل این رشته، مطالعات گسترده و رویکردهای نظری متنوع و متعددی را در متن و بطن خود پرورده و پرداخته است. هدف و مقصد همه تلاش های فکری و کنش های معرفتی، واکاوی ماهیت و واگویی رفتار کشورها در عرصه بین المللی است (دهقانی فیروزآبادی، 1:1388).
    سئوال مقاله حاضر آن است که آیا سیاست خارجی در اسلام نیز دارای اهمیت و اعتبار بوده است؟ به بیانی دیگر آیا اسلام نیز به تعریف الگوها و چارچوب های نظری پیرامون چگونگی تعامل با کشورهای دیگر پرداخته است؟ آیا سیاست خارجی اسلام قابلیت به کارگیری و اجرا توسط دولت های اسلامی کنونی را دارد و یا الگوهای ارائه شده به دوران پیش از نظام وستفالی محدود می گردد؟ پاسخ به این سئوالات هدف اصلی مقاله حاضر است و تلاش می گردد به تبیین نگرش اسلام به سیاست خارجی و ارائه الگوی سیاست خارجی اسلامی پرداخته شود.
    کلیدواژگان: سیاست خارجی، اسلام، نفی سبیل، توحید، همزیستی مسالمت آمیز، حیات طیبه، دارالاسلام، دارالکفر
  • مجید بزرگمهری*، فاطمه احمدیان صفحات 637-658
    برقراری و حفظ صلح همواره یکی از دغدغه های مهم بشر بوده است. تجربیات تلخ و خونین بشر در طول تاریخ، به ویژه وقوع دو جنگ جهانی روابط بین الملل را هر چه بیشتر در مسیر جلوگیری از ایجاد شرایط تنش زا و تقویت زمینه های حفظ صلح قرار داد. گفتگوی تمدن ها به عنوان یکی از رویکردهای مروج صلح و مخالف سرسخت خشونت موارد قابل توجهی از مولفه هایی را شامل می شود که به استقرار و استمرار صلح در سطح جهانی کمک می کند. سازه انگاری، نظریه ای که اخیرا در حوزه روابط بین الملل رواج یافته و مشی میانه آن سبب شده به عنوان خاتمه دهنده مناظره چهارم در روابط بین الملل شناخته شود، نیز دربرگیرنده اصولی است که مطالعه و کاربرد آن ها در موفقیت و کارآمدی مطالعات صلح نقش انکارناپذیری خواهد داشت. بر این اساس، مقاله حاضر با اتخاذ روش توصیفی تبیینی درصدد است از طریق تطبیق مولفه های صلح در این دو رویکرد، ضمن آشکار ساختن میزان هماهنگی میان سازه انگاری و گفتگوی تمدن ها در حوزه صلح، به هر چه کاربردی تر نمودن مطالعات صلح در عرصه بین المللی یاری رسانده و در راه استقرار صلحی پایدار و جهانی قدم بردارد. یافته های مقاله حاکی از آن است که هر دو رویکرد مجموعه ای از مولفه ها را ایجادکننده صلح و تقویت کننده آن می دانند که تعبیر وضع موجود بین المللی به عنوان وضعی تاریخی و قابل تغییر، نفی دولت محوری در روابط بین الملل، باور به تاثیر متقابل ساختار و کنش گر در تحولات بین المللی، اعتقاد به تاثیرگذاری توامان عوامل مادی و غیرمادی در تحولات بین المللی، توجه به کثرت گرایی معرفت شناختی و لزوم برقراری عدالت بین المللی و حذف نابرابری های جهانی، را می توان از مهم ترین آن ها برشمرد.
    کلیدواژگان: گفتگوی تمدن ها، سازه انگاری، صلح، عدالت بین المللی
  • محمدرضا حق شناس* صفحات 659-678
    واقع گرایی نوکلاسیک با قرار دادن سرشت آنارشیک نظام بین الملل به عنوان نقطه عزیمت خود، با وجود تلاش مداوم تکمیلی (سازا) برای توضیح آنامولی های نوواقع گرایی، اغلب از منظر زمینه های معرفت شناختی، متدولوژی و نظری از سوی غیرواقع گرایان مورد انتقاد قرار گرفته است. واقع گرایی نوکلاسیک، تلفیقی از واقع گرایی کلاسیک و نوواقع گرایی است (سطح واحد سیستمیک). این نظریه در واکنش به ضد تقلیل گرایی بیش از اندازه نوواقع گرایی ارائه شد. چون نوواقع گرایی یک نظریه سیاست بین الملل است که تنها به تبیین نتایج بین المللی ناشی از کنش و واکنش کشورها می پردازد. نوواقع گرایی به مثابه یک نظریه سیاست بین الملل به تبیین و تحلیل رفتار کشورهای منفرد نپرداخته و آن را به نظریه سیاست خارجی وامی گذارد. از این رو واقع گرایی نوکلاسیک ضمن این که مفروضه های نوواقع گرایی را رد نکرده، درصدد تخصیص و اصلاح آن است تا منطبق بر روش لاکاتوشی، برنامه تحقیقی مفیدتری برای توصیف، تبیین و پیش بینی رفتار و سیاست خارجی کشورهای مشخص را ارائه دهد. در این مقاله به بررسی ظرفیت های این نظریه برای تبیین و توضیح راهبرد کشورها در حوزه سیاست بین الملل و سیاست خارجی پرداخته می شود.
    کلیدواژگان: واقع گرایی نوکلاسیک، نوواقع گرایی، پیوند سطوح تحلیل، نقد موازنه قدرت، کسری موازنه و عدم موازنه، معمای امنیت، قدرت (ظرفیت)، اولویت راهبردی، نفوذ
  • سید محمدحسین حسینی* صفحات 679-700
    دیپلماسی عمومی فرایند ارتباط مردم یک کشور با عامه مردم کشورهای دیگر برای شناساندن ایده های خود و شناخت ایده های آن ها و آرمان های ملی، معرفی نهادها، فرهنگ و هنجارها و تبیین اهداف سیاست های خود را شامل می شود. گفتمان قوی انقلاب اسلامی ایران نیز قوی ترین ابزار هنجارساز و تاثیرگذار در منطقه خاورمیانه و جهان اسلام بوده و اثرات تعیین کننده آن مورد اذعان موافقان و مخالفان نظام جمهوری اسلامی ایران می باشد. سئوال اصلی مقاله حاضر این است که دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران بر چه مولفه هایی استوار است و برنامه های فرهنگی ایران در منطقه خاورمیانه براساس کدام مبانی و اصول تعریف می گردد؟ فرضیه موردنظر این است که مولفه های تمدن و فرهنگ، ارزش های دینی، رسانه و آموزش و رفتار سیاسی منابع قدرت نرم و دیپلماسی عمومی ایران را تشکیل می دهند و برنامه های فرهنگی ایران در منطقه خاورمیانه نیز بر همین مبانی استوار است. مقاله حاضر به بررسی مولفه های قدرت نرم ایران و راهبردهای آموزشی و رسانه ای تاثیرگذار ایران در منطقه خاورمیانه و فرصت ها و چالش های پیش رو پرداخته است.
    کلیدواژگان: گفتمان انقلاب اسلامی، دیپلماسی عمومی، قدرت نرم، ایران، خاورمیانه
  • اعظم ملایی* محمد مهدی مظاهری، مجید کافی صفحات 701-722
    منافع ملی در جمهوری اسلامی ایران چگونه شکل می گیرد؟ چرا با هر تغییر در هیات دولت ایران، نگرش ها و رویکردها به منافع ملی نیز تغییر می یابد؟ و چرا با گذشت بیش از سی سال از انقلاب، هنوز برنامه و راهبرد مشخصی در راستای تعریف «منافع ملی ایران» تدوین و پیگیری نشده است؟ ایده محوری این مقاله این است که ریشه چنین مشکلاتی تا حد زیادی به وضعیت دولت ملت سازی در جمهوری اسلامی ایران باز می گردد. بر این اساس، نویسندگان مقاله معتقدند علاوه بر تحریکات و تلاش های خصمانه بازیگران نظام سلطه در سطح بین المللی و منطقه ای که از توسعه گفتمان عدالت محور انقلاب اسلامی نگران هستند، نواقص و نقاط ضعف دولت ملت سازی در ایران که خود نتیجه رویکردهای هویتی و نقشی دولت هستند، در بسیاری موارد سبب جناحی شدن و تضییع منافع ملی ایران گردیده اند.
    کلیدواژگان: دولت، ملت، منافع ملی، هویت دولت، ثبات سیاسی، توسعه اقتصادی، نظام سلطه
  • محمدصادق کوشکی*، سیدمحمود حسینی صفحات 723-746
    پس از سال 2003 میلادی حوزه خلیج فارس شاهد تعارضات ژئوپلتیک و رقابت جمهوری اسلامی ایران و کشورهای عرب این منطقه به ویژه بین ایران و عربستان سعودی بوده است. اکثر تحلیل گران و متخصصان مسائل خاورمیانه، تعارض میان این کشورها را از منظر سیاسی و راهبردی مورد بررسی قرار می دهند، این در حالی است که ابعاد اقتصادی مسئله نادیده انگاشته می شود. این مقاله تلاش دارد تعارض های میان ایران و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس را مورد واکاوی قرار دهد. تمرکز اصلی این پژوهش روی چگونگی همگرایی اقتصادی یا فقدان آن در باب حل وفصل منازعات و یا حفظ منازعه می باشد. این مقاله به این نتیجه می رسد که سطح پایین همگرایی تجاری و اقتصادی و فقدان همکاری های اقتصادی بین ایران و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس از ایجاد محرک و انگیزه های قوی برای حل وفصل تعارض ها جلوگیری به عمل می آورد.
    کلیدواژگان: جمهوری اسلامی ایران، کشورهای عربی منطقه خلیج فارس، تعارض ها، همگرایی اقتصادی، حل وفصل و یا ادامه تعارض ها
  • وحید آرایی، مصطفی حسین زاده* صفحات 747-768
    پژوهش حاضر در پی بررسی و مطالعه سیاست خارجی باراک اوباما در دوره اول ریاست جمهوری (2012-2008) در قبال آمریکای لاتین می باشد و اینکه آیا تغییری که اوباما در مبارزه انتخابات ریاست جمهوری مطرح کرده بود در مورد آمریکای لاتین اتفاق افتاده است یا سیاست خارجی ایالات متحده تداوم سیاست های گذشته بوده است. کشورهای آمریکای لاتین به انتخابات سال 2008 ایالات متحده به عنوان نقطه عطف در تاریخ آمریکا و سیاست خارجی این کشور نگاه می کردند و انتظار داشتند تغییرات اساسی در رویکردهای ایالات متحده اتفاق بیفتد. اوباما در مبارزه انتخاباتی خود کوبا و ونزوئلا را تهدید نکرد و بیشتر به دیپلماسی چندجانبه تاکید کرد و به جای استفاده از واژه «حیاط خلوت» از واژه «همسایگان» استفاده می کرد. لذا کشورهای آمریکای لاتین نیز از پایان مداخله گری ایالات متحده[1] سخن می گفتند. این در حالی بود که به دلیل سیاست های مداخله جویی در ادوار گذشته به ویژه در دوران بوش پسر موج ضد ایالات متحده آمریکا در آمریکای لاتین شکل گرفته بود. با اعلام «ماموریت کامل شده»[2] از سوی اوباما در عراق، کشورهای آمریکای لاتین امیدوار بودند که چنین تغییری در قبال آن ها نیز اتفاق بیفتد.
    کلیدواژگان: سیاست خارجی ایالات متحده، اوباما، آمریکای لاتین، چندجانبه گرایی
  • محمد خوش هیکل آزاد* صفحات 769-794
    به دنبال ظهور چین و گسترش نقش و نفوذ آن در شرق آسیا، به رغم حضور نهادینه آمریکا در ژاپن و کره جنوبی با نیروهای رسمی نظامی و در سنگاپور و استرالیا و فیلیپین طبق قراردادهای خاص، بازگشت به آسیا مورد توجه دولت مردان آمریکایی قرار گرفته است. با این ملاحظه این سئوال به ذهن متبادر می شود با بازگشت آمریکا به شرق آسیا ترتیبات امنیتی منطقه به چه نحوی مدیریت می گردد؟
    در جنوب شرقی آسیا در دوره جنگ سرد و به منظور مهار و عدم نفوذ کمونیسم به منطقه، اتحادیه ملل جنوب شرقی آسیا «آسه آن» در 1967 شکل گرفت؛ ولی به دنبال فروپاشی شوروی، مجمع منطقه ای آسه آن با تمرکز بر مسائل امنیتی که نمایان گر همگرایی و ادامه کاربردی بودن این سازمان در پاسخ به نیازهای قرن 21 بود، در سال 1994تشکیل شد. در این پژوهش با استفاده از نظریه «همگرایی منطقه ای» به اثبات نقش آسه آن و مجمع منطقه ای آسه آن در شکل دهی رقابت ها و تقابل های آمریکا و چین در امنیت منطقه پرداخته شده است.
    در این مقاله مشاهده خواهیم کرد که نظامی چندقطبی با امنیت معطوف به همکاری چندجانبه منطقه ای با محوریت آسه آن و در قالب مجمع منطقه ای آسه آن، پس از 19 سال اعتمادسازی، با دیپلماسی پیش گیرانه به مسائل امنیتی حساس منطقه پرداخته و از ایجاد تنش توسط قدرت های جهانی از جمله آمریکا و چین جلوگیری نموده و با سازوکار حل وفصل مناقشات در گام سوم درصدد است تا الگوی موفقی از مشارکت منطقه ای را در سایر مناطق جهان عرضه نماید.
    کلیدواژگان: آمریکا، مجمع منطقه ای آسه آن، همگرایی منطقه ای، الگوی امنیت معطوف به همکاری
  • مجید عباسی*، الهام شهبازی صفحات 795-816
    در یک چشم انداز کلی می توان چهار خاستگاه قدرت را در آمریکا مشخص کرد که قدرت یهودیان در پرتو این چهار خاستگاه به منصه ظهور می رسد. خاستگاه اول قدرت یهودیان با ویژگی جامعه یهودیان مرتبط است. سه ویژگی عمده، انسجام و سازمان دهی، سطح نخبگی و ویژگی های کیفی موجب گردیده اند که جامعه یهود برای هر اقدامی ظرفیت های لازم را در اختیار داشته باشد. دومین خاستگاه قدرت یهودیان، لابی یهود است که توانسته با اعمال نفوذ و تخصیص منابع مادی و معنوی لازم، اهداف یهودیان را در فرایند تصمیم سازی های آمریکا محقق کند. خاستگاه سوم، رسانه هاست که بازوی قدرتمند اقناع افکار عمومی در آمریکاست که عمدتا در دست یهودیان است و خاستگاه چهارم، قدرت یهودیان در قوای مقننه و مجریه آمریکاست که موجب گردیده به ویژه در دو دهه اخیر در هرم تصمیم سازان آمریکا نقش های کلیدی داشته باشند.
    در این پژوهش سعی شده است به این سئوال پاسخ داده شود که عوامل موثر بر همگرایی سیاسی و دیپلماتیک ایالات متحده و رژیم صهیونیستی کدامند؟ با توجه به سئوال مطروحه، نگارنده با نگاهی تاریخی به سیاست خارجی آمریکا در قبال رژیم صهیونیستی، بررسی میزان کمک های آمریکا در عرصه های اقتصادی، نظامی و سیاسی به این رژیم، نقش لابی اسرائیل در سیاست گذاری های آمریکا و علل و عوامل موثر در همگرایی دیپلماسی آمریکا و رژیم صهیونیستی تلاش خواهد کرد به این پرسش پاسخ دهد.
    کلیدواژگان: دیپلماسی، آمریکا، رژیم صهیونیستی، لابی صهیونیستی، اروپا، خاورمیانه، خلیج فارس
  • مختار صالحی*، جهان حیدری صفحات 817-842
    توافقات هسته ای هند و آمریکا این سئوال را برای اندیشه ورزان موضوعات امنیتی به دنبال دارد که تحرکات نظامی و دفاعی امنیتی هند را چگونه می توان تبیین نمود؟ هند دارای چه راهبرد دفاعی امنیتی می باشد و چه تغییر و تحولاتی پس از 2003 در رویکرد هند اتفاق افتاده است؟ در پاسخ به این سئوال ها می توان گفت که راهبرد دفاعی امنیتی هند از زمان استقلال به ترتیب رویکرد نظامی «واکنشی»، رویکرد نظامی«ابتکاری»، راهبرد نظامی «توازن گرایی»، دوران «ابهام استراتژیک» و چندجانبه گرایی و در نهایت دوران حرکت از «چندجانبه گرایی» به سمت «وضوح استراتژیک» همراه با ائتلاف با آمریکا و هم پیمانانش از 2003 به بعد در رویکرد دفاعی امنیتی هند قابل مشاهده است. این مقاله به بررسی سیر تحولات در رویکردهای راهبردی هند، چشم انداز جایگاه هند در آینده نظام بین الملل و چالش های پیش روی آن را واکاوی می نماید.
    کلیدواژگان: هند، نظامی، امنیتی، آمریکا، چین، پاکستان، افغانستان، ایران، توازن گرایی
|
  • Pages 611-636
    Foreign policy is one of the key aspects of socio-political life of nations. The main point of this article is to see if the realm of ‘foreign policy’ is a post-Westphalian phenomenon or Islam, as an inclusive divine religion, has anything to offer in this regard. The article observes that there is a pattern of ‘Islamic foreign policy’ and explains its main principles. As Islam is the religion of peace and mercy, it concludes, the foreign policy of an Islamic state has to promote peaceful coexistence, cooperation, stability and healthy relations with other nations, as it has to secure the independence and dignity of the Islamic Ommaht (Nation) and promote a ‘just and fair world’ for all. The author believes that Islamic foreign policy is a combination of idealism and realism and has high applicable potentials to maintain the dignity, independence, growth and development of Islamic nation-states, as the experience of the Islamic Republic of Iran indicates.
  • Pages 637-658
    To establish and preserve peace is an imminent and prominent concern for human being. Dialogue among civilizations, as a doctrine encouraging peace and denouncing violence, consists of elements which could contribute to global peace. Constructivism, as a new discourse in international relations, also includes principles that could influence the success of peace studies. The present article, applying a descriptive-explanatory method, aims to explain the peace elements in these two approaches and to suggest the integration between ‘constructivism’ and ‘dialogue among civilizations’ in the area of peace studies. The findings of the article prove that both approaches recognize a collection of elements as contributing factors to strengthening peace and stability in international system.
  • Pages 659-678
    Neoclassic realism, adopting the anarchic nature of international system as its departure point, and despite efforts to explain neoclassic anomalies, is often criticized by non-realists from epistemological, methodological and theoretical aspects. Neoclassic realism is a combination of classic realism and neorealism. This theory was a reaction to extreme anti-reductionism of neorealism. While neorealism as a theory of international politics does not cover the analysis of single states and leaves it for theory of foreign policy, neoclassic realism, accepting the assumptions of neorealism, aims to provide a more useful research paradigm for description, explanation and anticipation of foreign policy of particular states. The present article aims to assess the capacities of this theory to explain the strategy of states in international politics and foreign policy.
  • Pages 679-700
    Public diplomacy is the process of communication of one country to the public of other countries in order to explain its ideas and ideals, and to explore other’s ideas, culture, and norms. The strong discourse of the Islamic Revolution is a prominent instrument for making norms and influencing the neighboring regions and the Islamic world. The main question is on what elements the public diplomacy of the Islamic Republic of Iran and its cultural appearances in the Middle East is based? The Assumption of this article is that elements of civilization and culture, religious values, media, education and political behavior are the sources of Iran’s soft power and public diplomacy. The cultural agenda of the I. R. Iran in the Middle East is based on these variables. The present article aims to study the elements of Iran’s soft power and its education and media strategies in the Middle East.
  • Pages 701-722
    How the ‘national interests’ in the Islamic Republic of Iran is shaped? Why the approaches to national interests always change in Iran with the advent of new administration? Why after more than three decades of the Islamic revolution, there is yet no single strategy and agenda to define Iran’s national interests? The core idea of the present article is that the root of these challenges back to the status of nation-state building in Iran. The authors believe that besides the hostile efforts of the players of the hegemonic system at international and regional levels, who are worried of the justice-oriented discourse of the Islamic revolution, the shortcomings of nation-state building process in modern Iran is a contributing factor which, on its own, is a result of various ‘identity and role approach’ of different administrations.
  • Pages 723-746
    Since 2003 the Persian Gulf region has turned to a ground for geopolitical conflict and competition between the Islamic Republic of Iran and some countries of this region, particularly Saudi Arabia. Most of the experts and analysts assess the tensions in this region from political and strategic view, while the economic aspect is practically neglected. The present article aims to analyze the disagreements between Iran and the Arab states of the Persian Gulf. The authors focus on economic integration/fragmentation and its ramifications for resolving or continuation of disputes. They would conclude that the low level of trade and economic integration between Iran and the Arab countries in the region would undermine the incentives for resolving the disagreements.
  • Pages 747-768
    The present article aims to assess Obama’s foreign policy, in his first round of presidency, toward Latin America and to see if the changes he promised during his electoral campaign occurred or not. The Latin American countries perceived the US presidential election 2008 as a turning point and expected fundamental changes in the US foreign policy. Obama did not threaten Cuba and Venezuela in his presidential campaign, insisted on multilateral diplomacy, and employed the word ‘neighbors’ rather than ‘backyard’ to call the countries of this region. The people and governments in Latin America, hence, expected the end of US interventionism which provoked during Bush presidency the wave of anti-Americanism as a widespread rash all over the continent.
  • Pages 769-794
    Following the emergence of China and its increasing influence in East Asia, the United States is reviving its attention and presence in the region, despite its long tradition of military presence in Japan and South Korea. This raises the question that with US pivot to the region how would be the pattern of security arrangements in the region? The present article applying the theory of ‘regional integration’ would assess the role of ASEAN and its regional forum in shaping and managing US-China rivalry in the region. It concludes that, based on a multi-polar system approach, a regional-cooperation-based security pattern, and applying preventive diplomacy, AEAN has been active in security arrangements of the region and successfully prevented tension and conflict between China and the United States in this region.
  • Pages 795-816
    There are four power sources behind the influence of Jewish lobby in the United States. The first one is related to the characteristics of the Jewish community; unity, organization, level of entrepreneurship, and quality specifications are among these characteristics. The second source is the Zionist lobby’s great influence on the decision-making process in the United States. The third factor is deliberate application of media as a strong instrument for convincing the public opinion of the Americans. Fourth, the power of Jewish lobby in the US congress and administration is a key factor to sustain unconditional support for the Zionist regime. The present article underlines the elements behind political and diplomatic integration among the United States and the Zionist Regime.
  • Pages 817-842
    The nuclear deals between the US and India raise the question about military and defense-security behavior of India. What is the defense and security strategy of India and what changes occurred in this strategy after 2003? The authors believe that India’s defense and security strategy from the time of independence has had different phases which could be named as, the ‘reactionary’ military strategy, the ‘innovative’ military strategy, the ‘balance-oriented’ military strategy, the period of ‘strategic ambiguity’ and multilateralism and finally the move to ‘strategic transparency’ joint with coalition with the US and its allies. The present article aims to make an assessment of the history of developments in India’s strategic approaches, the prospect for India’s status in future international system and the challenges for this status.