فهرست مطالب
نشریه علوم دامی (پژوهش و سازندگی)
پیاپی 105 (زمستان 1393)
- تاریخ انتشار: 1393/12/16
- تعداد عناوین: 24
-
-
صفحات 3-10این تحقیق به منظوربررسی شاخص های تولیدمثلی گاوداری های شیری استان کرمانشاه وارائه راهکارهای مناسب جهت بهبودراندمان تولیدمثلی در این واحدها انجام گردید. با مراجعه به گاوداری های صنعتی موجود در شهرستان های مختلف استان (48واحد)،با استفاده ازمشاهدات عینی واطلاعات موجود در دفاتر ثبت یا رایانه ها، پرسش نامه هایی حاوی معیارهای کمی ارزیابی کننده راندمان تولید مثل5397 راس گاو شیری، شامل جمعیت گاو های اصیل (هلشتاین) ماده مولد شیرده و خشک و نیز تلیسه های اصیل بالای 12 ماه آبستن و غیر آبستن تکمیل گردیدند. تجزیه وتحلیل داده ها براساس طرح کاملاتصادفی نامتعادل ومقایسه میانگین هابا استفاده ازآزمونتی صورت گرفت. میانگین و انحراف معیار تعداد روزهای باز،طول دوره اولین فحلی بعد از زایمان (روز)، تعداد تلقیح به آبستنی، نرخ گوساله زایی و طول دوره شیرواری (روز) در کل گله های گاو هلشتاین موجود در استان به ترتیب، 90.54 ± 3.55، 46.86 ± 1.32، 1.85 ± 0.06، 0.62 ± 0.03 و 255.59 ± 6.26بدست آمد. میانگین تعداد تلقیح به آبستنی و نیز نرخ گوساله زایی در گله های گاو هلشتاین شهرستان های مختلف استان تفاوت معنی داری با هم ندارند (0/05 >p). متوسط تعداد روز های باز شهرستان جوانرود(1/23 ±73/00روز) با شهرستان سنقر و کلیایی (5/77 ± 10/00) اختلاف معنی دار داشتند (0/038کلیدواژگان: تعداد روزهای باز، تعداد تلقیح به آبستنی، نرخ گوساله زایی، گاو هلشتاین، استان کرمانشاه
-
صفحات 11-26در این پژوهش پارامترهای ژنتیکی و اجزای (کو) واریانس برای صفات وزن تولد، سه، شش، نه، دوازده و بیست و چهار ماهگی، میزان اضافه وزن از تولد تا سه ماهگی و از سه ماهگی تا دوازده ماهگی، نسبت کلیبر از تولد تا سه ماهگی و از سه ماهگی تا دوازده ماهگی و تولید کرک در جمعیت بز کرکی خراسان جنوبی مربوط به ایستگاه سربیشه، بر روی 2544 رکورد، شامل 149 پدر و 851 مادر با استفاده از نرم افزار MTGSAM تخمین زده شد. برای تمامی صفات، شش مدل حیوانی مختلف مورد آزمون قرار گرفت. برای اغلب صفات، مدل دوم، به عنوان مناسب ترین مدل انتخاب گردید. وراثت پذیری مستقیم برای صفات مورد بررسی در دامنه 0/01 تا 0/49 تخمین زده شد به طوری که صفت تولید کرک دارای بالاترین وراثت پذیری (0/49) و صفت وزن دو سالگی دارای کمترین وراثت پذیری (0/01) بود. به علت نقش مهم اثرات مادری در ایجاد واریانس صفات وزن بدن در بزغاله ها، نادیده گرفتن این اثر باعث کاهش دقت تخمین پارامترهای ژنتیکی می شود. همچنین آنالیز دو متغیره برای تخمین همبستگی بین صفات مورد استفاده قرار گرفت. همبستگی ژنتیکی مستقیم در بین صفات مورد بررسی بین 0/01 تا 0/88 تخمین زده شد. بالاترین همبستگی ژنتیکی مستقیم، بین صفات وزن سه ماهگی و نسبت کلیبر از تولد تا سه ماهگی (0/88) بدست آمد. کمترین همبستگی ژنتیکی مستقیم (0/01) مربوط به صفات نسبت کلیبر و میزان اضافه وزن از تولد تا سه ماهگی و از سه ماهگی تا یکسالگی با اکثر صفات مورد مطالعه می باشد. همبستگی های فنوتیپی و محیطی به طور کلی کمتر از همبستگی های ژنتیکی برآورد گردید.
کلیدواژگان: وراثت پذیری، صفات رشد، تولید کرک، بز کرکی خراسان جنوبی، آنالیز بیزین -
صفحات 27-34برای برآورد پارامترهای ژنتیکی زنده مانی بره های زندی، از 6517 رکورد که در سال های 1370 تا 1390 توسط ایستگاه اصلاح نژاد خجیر استان تهران گرد آوری شده بود، استفاده شد. پارامترهای ژنتیکی با استفاده از 16 مدل گوناگون با مدل حیوانی، مدل پدری و مدل آستانه ای و با روش REMLبرآورد شدند. برای تعیین مناسب ترین مدل از معیار AIC استفاده شد. مدل حیوانی مناسب برای آنالیز زنده مانی بره ها دارای اثرات ژنتیکی افزایشی مستقیم، ژنتیکی افزایشی مادری، محیط دایمی مادری و کوواریانس بین اثرات ژنتیکی افزایشی مستقیم و مادری بود. مدل پدری مناسب دارای اثرات ژنتیکی افزایشی پدری و اثرات محیط مشترک مادری بود. مدل آستانه ای مناسب تنها دارای اثرات ژنتیکی افزایشی پدری بود. وراثت پذیری زنده مانی بره با مدل حیوانی 0/001± 0/09 و مدل پدری 0/02± 0/13 بود. همچنین وراثت پذیری برای زنده مانی با استفاده از مدل آستانه ای 0/06 ± 0/19 برآورد شد.
کلیدواژگان: زنده مانی، گوسفند زندی، مدل آستانه ای -
صفحات 35-42این تحقیق، با استفاده از 20 راس بز نر رائینی با وزن اولیه 5/2 30 کیلوگرم با سن 18 ماه در قالب یک طرح کاملا تصادفی با 4 جیره آزمایشی و 5 تکرار برای مطالعه اثر سطوح مختلف پروتئین عبوری بر رشد و خصوصیات لاشه بز نر رائینی به مدت 84 روز انجام گردید. میزان پروتئین عبوری جیره های 1(جیره پایه) 2، 3، 4 به ترتیب 2/75، 4/86، 5/91 و 6/97 درصد در ماده خشک و سطح انرژی قابل متابولیسم (ME) در تمام جیره ها برابر 04/10 مگاژول در کیلوگرم ماده خشک بود. جیره پایه بزها براساس جداول (AFRC (1998 تنظیم شد. بزهای تیمار 2، 3 و 4 علاوه بر جیره پایه به ترتیب روزانه 50، 75 و 100 گرم پودر ماهی دریافت نمودند. میزان خوراک مصرفی بزها روزانه اندازه گیری ودام ها هر دوهفته یکبار توزین شدند. میانگین افزایش وزن روزانه تیمارها به ترتیب 68، 87/3، 99/5، 117 گرم در روز و ضریب تبدیل غذایی به ازای هر راس بز در گروه های آزمایشی به ترتیب 18/38، 13/86، 12/21، 10/56 بود که اختلاف معنی داری بین سطوح مختلف پروتئین عبوری (پودر ماهی) نسبت به تیمار شاهد وجود داشت (0/05 > P) اما اختلاف معنی داری برای ماده خشک مصرفی تیمارهای مختلف وجود نداشت (0/05 >P). بعد از اتمام دوره (84 روز)، از هر تیمار 3 بز و در مجموع 12 بز ذبح شدند، که اختلاف معنی داری در وزن لاشه سرد تیمارهای مختلف مشاهده شد (0/05 > P) اما اختلاف معنی داری برای درصد گوشت، چربی، استخوان وجود نداشت. به طور کلی افزایش پروتئین عبوری جیره سبب بهبود افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل غذایی بزها می شود. بررسی اقتصادی نتایج نشان داد که افزایش سطح پروتئین عبوری جیره بیشتر از مقادیر توصیه شده در جداول AFRC از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه نیست.
کلیدواژگان: پروتئین عبوری، پودر ماهی، رشد، خصوصیات لاشه، بز رائینی -
صفحات 43-52آزمایشی به منظور تعیین مناسب ترین سطح لیزین قابل هضم ایلئومی استاندارد شده جیره تا سن 49 روزگی در بوقلمون های نر گوشتی سویه BUT- 6 انجام شد. آزمایش اول و دوم به ترتیب از سن 28-8 و 49-28روزگی هر کدام با استفاده از 160 قطعه بوقلمون در قالب طرح کاملا تصادفی با 8 تیمار (8 سطح اسیدآمینه لیزین قابل هضم ایلئومی استاندارد شده) در 4 تکرار و 5 قطعه پرنده در هر تکرار انجام گرفت. سطح اسیدآمینه لیزین قابل هضم ایلئومی استاندارد شده جیره پایه آزمایش اول و دوم به ترتیب در 1/33 و 1/15 درصد تنظیم شد. برای تهیه جیره های آزمایشی، سطوح مختلف لیزین (0/075، 0/15، 0/225، 0/3، 0/375، 0/45، 0/525 درصد) به جیره پایه افزوده شد. در آزمایش اول با برازش مدل های خط شکسته، منحنی درجه دو و خط شکسته درجه دو میزان نیاز لیزین قابل هضم ایلئومی استاندارد شده به ترتیب برای افزایش وزن بدن 0/04± 1/56، 1/67 و 0/1±1/65 و برای ضریب تبدیل غذایی 0/05 ±1/58، 1/75 و 0/1±1/74 درصد، برآورد شد. در آزمایش دوم با برازش مدل های خط شکسته، منحنی درجه دو و خط شکسته درجه دو میزان نیاز لیزین قابل هضم ایلئومی استاندارد به ترتیب برای افزایش وزن بدن 0/11 ± 1/47، 1/57 و 0/05 ±1/49 و برای ضریب تبدیل غذایی 0/17± 1/57، 1/61 و 0/08 ±1/59 درصد برآورد شد. در مجموع با توجه به نتایج تحقیق حاضر، نیاز لیزین قابل هضم ایلئومی استاندارد شده بوقلمون های نر گوشتی در دوره آغازین برای افزایش وزن بدن و ضریب تبدیل به ترتیب در دامنه 1/56 تا 1/67 و 1/58 تا 1/75 درصد و در دوره رشد برای افزایش وزن بدن در دامنه 1/47 تا 1/57 و برای ضریب تبدیل در دامنه 1/57 تا 1/61 درصد توصیه می شود.
کلیدواژگان: اسیدآمینه لیزین قابل هضم ایلئومی استاندارد، بوقلمون، مدل خط شکسته، منحنی درجه دوم، مدل خط شکسته درجه دو -
صفحات 53-66به منظور بررسی اثرات سطوح مختلف پودر و اسانس مرزه (Satureja Hortensis L.) بر عملکرد، تخمیر شکمبه ای و متابولیت های خونی بزغاله های بومی آذربایجان غربی، آزمایشی در قالب یک طرح بلوک کامل تصادفی با 5 تیمار و 4 تکرار و با استفاده از 20 راس بزغاله ماده با میانگین وزن اولیه 1/94± 16/5کیلوگرم به مدت 13 هفته انجام شد. جیره های آزمایشی شامل 1) جیره پایه، 2) جیره پایه همراه با 10 گرم پودر مرزه در روز، 3) جیره پایه همراه با 20 گرم پودر مرزه در روز، 4) جیره پایه همراه با 100 میلی گرم اسانس مرزه در روز و 5) جیره پایه همراه با 200 میلی گرم اسانس مرزه در روز بود. مصرف خوراک، افزایش وزن روزانه و بازده مصرف خوراک تحت تاثیر افزودن سطوح مختلف پودر و اسانس مرزه قرار نگرفت (0/05˃P).
pH مایع شکمبه در گروه های آزمایشی تغذیه شده با 20 گرم پودر مرزه و 200 میلی گرم اسانس مرزه نسبت به سایر تیمارهای آزمایشی پایین تر بود (0/05>P). غلظت کل اسید های چرب فرار شکمبه، نسبت های مولی استات، بوتیرات و اسید های چرب فرار شاخه دار تحت تاثیر تیمارهای آزمایش قرار نگرفتند (0/05˃P)، درحالیکه مکمل کردن سطوح 20 گرم پودر مرزه و 200 میلی گرم اسانس مرزه به جیره باعث افزایش نسبت مولی پروپیونات نسبت به سایر تیمارها گردید (0/001˂P). با افزودن سطح بالای پودر مرزه به جیره، غلظت نیتروژن آمونیاکی به طور معنی داری کاهش یافت (0/05>P). همچنین افزودن سطح 20 گرم پودر مرزه باعث کاهش غلظت نیتروژن اوره ای خون در مقایسه با گروه شاهد گردید (0/05>P). با این وجود غلظت های پلاسمایی گلوگز، پروتئین تام، آلبومین، تری گلیسرید، کلسترول، لیپوپروتئین با چگالی بالا، بتاهیدروکسی بوتیریک اسید و اسیدهای چرب استری نشده بین گروه های دریافت کننده سطوح مختلف پودر و اسانس مرزه تفاوت معنی داری نداشت (0/05>P). نتایج این آزمایش نشان داد که استفاده از اسانس و پودر مرزه در جیره بزغاله های در حال رشد می تواند باعث بهبود قابلیت تخمیر شکمبه ای گردد.
کلیدواژگان: مرزه، بزغاله بومی، عملکرد، تخمیر شکمبه ای، متابولیت های خونی -
صفحات 67-80زنبورعسل با گرده افشانی در تولیدات کشاورزی و غذای انسان نقش اساسی دارد و بنابراین تحقیقات زیادی از جمله بیشترین تحقیقات اصلاح نژادی در مورد این حشره مفید انجام شده است. پیشرفت های اخیر در ژنتیک مولکولی زنبورعسل، راهی برای استفاده از نشانگرهای مولکولی در انتخاب و بهبود صفات دلخواه در این حشره می باشد. در این مطالعه، دو کلنی زنبورعسل کم تولیدبا طول عمر کم و پر تولید با طول عمر زیاد از نسل یازدهم طرح جامع اصلاح نژاد زنبور عسل ایران، از نظر اولین سن جستجوگری مورد بررسی قرار گرفته و کارگران با سن جستجوگری مشخص با استفاده از نشانگر ای.اف.ال.پی مورد ارزیابی قرار گرفتند. در کلنی های پر تولید آغاز جستجوگری از سنین پائین تر و از 9 روزگی شروع و تا 33 روزگی ادامه داشت. طول دوره جستجوگری نیز در کلنی های پرتولید (9-33 روزگی) نسبت به کلنی های کم تولید (12تا 29 روزگی)، شامل بازه ی زمانی طولانی تری بود. دی.ان.ای ژنومی استخراج شده از زنبورهای کارگر، با استفاده از 4 جفت آغازگر ای.اف.ال.پی، تحت واکنش زنجیره ایDNA پلیمراز قرار گرفت و محصولات این واکنش ها روی ژل پلی آکریلامید الکتروفورز شدند. در مجموع، 26 آلل چندشکل مشاهده گردید.بیشترین مقدار شاخص اطلاعاتی شانون مربوط به جایگاه E3M2-1 در جمعیت کم تولید (0/693) و نیز E3M3-4در جمعیت پرتولید (0/693) و کمترین مقدار شاخص اطلاعاتی شانون مربوط به جایگاه E6M3-5 در جمعیت کم تولید (0/156) بود. بیشترین تعداد آلل موثر در بین همه جایگاه های مورد مطالعه متعلق به جایگاه E3M3-4 در جمعیت پر تولید و کمترین آلل موثر مربوط به جایگاهE6M3-5در جمعیت کم تولید است. دامنه هتروزیگوسیتی برای تمامی جایگاه ها در جمعیت مورد مطالعه بین (0/053) در جایگاه E6M3-5 تا (0/5) در جایگاهE3M2-1 است. میانگین هتروزیگوسیتی (He) در جمعیت کم تولید (0/321) و در جمعیت پرتولید (324/0) می باشد و میانگین شاخص اطلاعاتی شانون (I) نیز به ترتیب (0/490) و (0/491) محاسبه گردید.واریانس ژنتیکی بین دو جمعیت کم تولید و پر تولید، 10 درصد می باشد. نتایج این تحقیق نشان داد که با وجود عدم شباهت بین دو جمعیت از نظر میزان تولید، تنوع ژنتیکی بین افراد دو گروه زیاد نیست. البته تشابه ژنتیکی بین جمعیت های مورد مطالعه در این تحقیق، می تواند ناشی از محدود بودن تعداد کلنی های بررسی شده در این مطالعه باشد.
کلیدواژگان: زنبورعسل، نشانگر، تنوع، جایگاه ژنی، اولین سن جستجوگری، ایران -
صفحات 81-92در این پژوهش اثر کشت دو گونه قارچ Phanerochaete chrysosporium و Pleurotus ulmarius بر ترکیب شیمیایی و تجزیه پذیری خاک اره چوب توسکا مورد بررسی قرار گرفت. نمونه های خاک اره پس از کشت با مایه قارچ به مدت 7 و 17 روز در 1±30 درجه سانتی گراد و رطوبت نسبی %5±65 گرمخانه گذاری شدند. پس از آن، نمونه ها خشک گردیده و ترکیب شیمیایی آن ها تعیین شد. تجزیه پذیری با روش کیسه های نایلونی و با استفاده از دو راس قوچ نژاد مغانی دارای فیستولای شکمبه ای انجام شد. نتایج نشان داد که غلظت دیواره سلولی، دیواره سلولی منهای همی سلولز، خاکستر، هم چنین تجزیه پذیری ماده خشک، دیواره سلولی، دیواره سلولی منهای همی سلولز و ماده آلی و فراسنجه های تجزیه پذیری شامل: بخش محلول (a)، بخش نامحلول(b)، نرخ ثابت تجزیه پذیری (c) و تجزیه پذیری موثر (ED) تحت تاثیر عمل آوری بیولوژیکی قرار گرفت (0/05>P). مقادیر، دیواره سلولی، دیواره سلولی منهای همی سلولز کاهش و فراسنجه های تجزیه پذیری ماده خشک و دیواره سلولی افزایش یافت (0/01>P). اثر مدت زمان (روز) بر فرآوری قارچی معنی دار بوده (0/05>P)، به طوری که بیشترین مقادیر بخش محلول و نامحلول ماده خشک در روز 17 عمل آوری و کمترین مقادیر آن ها در نمونه شاهد مشاهده شد.
کلیدواژگان: خاک اره توسکا، عمل آوری بیولوژیکی -
صفحات 93-102یکصد و شصت قطعه جوجه گوشتی یک روزه سویه ی راس 308 بطور کاملا تصادفی به دو تیمار آزمایشی با 4 تکرار برای هر تیمار (20 جوجه برای هر تکرار) به مدت 6 هفته اختصاص یافتند. پرندگان تیمار شاهد، تحت شرایط دمایی استاندارد و پرندگان دمای سرد برای القای سندرم آسیت، تحت برنامه دمایی ویژه سرد قرار گرفتند. سطوح پلاسمایی اسید اوریک، اوره، تری گلیسیرید، HDL، کلسترول،گلوکز، پروتئین خون، شمارش گلبول های قرمز و سفید خون در روزهای 21 و 42 اندازه گیری شدند. تلفات به صورت روزانه ثبت و جهت تعیین دلیل مرگ و تعیین تلفات آسیتی، کالبدگشایی شدند. در 42 روزگی، 2 جوجه از هر تکرار به طور تصادفی انتخاب و کشتار شد و شاخص آسیتی (وزن بطن راست به کل بطن) محاسبه شد.نتایج فراسنجه های خونی نشان داد، در روز 42، جوجه های تیمار دمای سرد، به طور معنی داری دارای سطوح پلاسمایی گلوکز بیشتر و پروتئین کمتری بودند (P < 0.05). هم چنین، جوجه های تیمار دمای سرد دارای بیشترین سطوح کلسترول و گلبول قرمز و کمترین مقدار اسید اوریک خون بودند (P < 0.05). سایر فراسنجه های خونی به طور معنی داری تحت تاثیر تیمارها قرار نگرفت (P > 0.05). جوجه های تیمار دمای سرد، هم چنین، دارای تلفات آسیتی بیشتر و شاخص آسیتی بالاتری هم بودند (P < 0.05).
کلیدواژگان: آسیت، پارامترهای لیپیدی، اسید اوریک، فراسنجه های خونی، جوجه های گوشتی -
صفحات 103-120هدف از انجام این پژوهش، ارزیابی اثرات اسانس های آویشن و پونه کوهی بر عملکرد، خصوصیات لاشه، شاخص های آنتی اکسیدانی و فراسنجه های بیوشیمیایی خون در جوجه های گوشتی می باشد. تعداد 216 قطعه جوجه مخلوط سویه راس 308 به طور تصادفی به 6 تیمار با 3 تکرار (در هر تکرار 12 پرنده) اختصاص یافت. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از: تیمار شاهد بدون هیچ افزودنی، تیمار شاهد مثبت حاوی 200 قسمت در میلیون ویتامین E، تیمارهای حاوی 200 و 400 قسمت در میلیون اسانس آویشن و تیمارهای حاوی سطوح 200 و 400 قسمت در میلیون اسانس پونه کوهی. نتایج نشان دادند که مکمل کردن جیره با ویتامین E و اسانس های آویشن و پونه کوهی تاثیری روی متوسط وزن بدن در سن 42 روزگی نداشت، اگرچه تیمار 400 قسمت در میلیون اسانس پونه کوهی متوسط وزن بدن را به طور معنی داری (P<0.05) در سن 24 روزگی نسبت به گروه شاهد افزایش داده بود. گنجاندن اسانس های آویشن و پونه کوهی در جیره، تاثیری روی افزایش وزن روزانه، مصرف خوراک روزانه، ضریب تبدیل غذایی، خصوصیات لاشه و فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز کبد نداشتند(P>0.05). مکمل کردن جیره با 400 قسمت در میلیون از اسانس های آویشن و پونه کوهی و 200 قسمت در میلیون ویتامین E فعالیت گلوتاتیون پراکسیداز را در کبد به طور معنی داری (P<0.05) نسبت به تیمار شاهد افزایش داده بودند. پرندگان دریافت کننده اسانس های آویشن و پونه کوهی سطح مالون دی آلدئید پایین تری نسبت به گروه شاهد داشتند (P<0.05). همه تیمار های آزمایشی به استثنای تیمار 200 قسمت در میلیون اسانس آویشن، ظرفیت آنتی اکسیدانی کل را افزایش و سطح مالون دی آلدئید را در مقایسه با تیمار شاهد کاهش داده بودند(P<0.05). تیمارهای اسانس پونه کوهی، سطح 200 قسمت در میلیون اسانس آویشن و تیمار ویتامین E سطح کلسترول سرم را به طور معنی داری کاهش داده بودند، همچنین تمام تیمارها سطح LDL پایین تری نسبت به تیمار شاهد داشتند (P<0.05). این نتایج پیشنهاد می کنند که مکمل نمودن جیره با اسانس های آویشن و پونه کوهی باعث روند رو به افزایش نرخ رشد، بهبود وضعیت آنتی اکسیدانی، کاهش سطح کلسترول و LDL در سرم گردیده و می توانند به عنوان آنتی اکسیدان طبیعی در جیره طیور در نظر گرفته شوند.
کلیدواژگان: پونه کوهی، آویشن، عملکرد، وضعیت آنتی اکسیدانی، جوجه گوشتی -
صفحات 121-128
به منظور تعیین نیاز متیونین جوجه های گوشتی آرین در دوره آغازین، آزمایشی با استفاده از 700 قطعه جوجه گوشتی در قالب طرح کاملا تصادفی با 7 تیمار، 5 تکرار و 20 قطعه جوجه در هر تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل سطوح 0/38، 0/43، 0/48، 0/53، 0/58، 0/63 و0/68 درصد متیونین بود. جهت جلوگیری از اثرات محدود کنندگی سایر آمینواسیدها، سطوح سایر اسیدهای آمینه بالاتر از توصیه ها تنظیم گردید. برای تعیین نیاز از معادلات خط شکسته استفاده شد. وزن زنده در سنین 7 و 14 روزگی، افزایش وزن و ضریب تبدیل غذایی در دوره های 7-1 و14-1 روزگی تحت تاثیر سطوح مختلف متیونین قرار گرفتند(0/05>P). مدل خط شکسته تنها برای ضریب تبدیل غذایی در سن 7 روزگی برازش شد. نیاز متیونین برای این دوره 0/51 درصد و متیونین مورد نیاز جهت حداکثر رشد 0/558 درصد جیره برآورد گردید. در کل بر اساس نتایج آزمایش، استفاده از 0/55 درصد متیونین برای مرحله 14-0 روزگی جوجه های آرین قابل توصیه است.
کلیدواژگان: تعیین نیاز، جوجه های گوشتی، دوره آغازین، متیونین -
صفحات 129-138طرح مرکب مرکزی (5 سطح و 3 عامل) و رگرسیون رویه پاسخ، به منظور ارزیابی پاسخ عملکرد (افزایش وزن بدن، ضریب تبدیل و مصرف خوراک) به احتیاجات سه اسید آمینه محدود کننده متیونین، لیزین و ترئونین جوجه گوشتی استفاده شد. تعداد 360 قطعه جوجه خروس نژاد راس 308، در 60 قفس بستر در قالب 15 تیمار با 3 تکرار از 2 تا 16 روزگی تغذیه شدند. اثر سطوح بکار رفته لیزین، متیونین و ترئونین بر افزایش وزن و ضریب تبدیل خوراک کاملا معنی دار بود (p < 0.05)، اما تنها، اثر ترئونین بر مصرف خوراک معنی دار بود. اثرات خطی و غیرخطی (درجه دو) در سطح 5 درصد بر افزایش وزن و ضریب تبدیل خوراک معنی دار بود ولی روی داده های مصرف خوراک معنی دار نبودند. اثر متقابل میان متغیرهای مستقل بر افزایش وزن بدن معنی دار بود ولی بر میزان ضریب تبدیل خوراک معنی دار نبود. ضریب تعیین(R2) مدل افزایش وزن و ضریب تبدیل خوراک به ترتیب 51 و 57 درصد، نشان دهنده مطلوبیت برازش است ولی برای صفت مصرف خوراک (29درصد) نشان دهنده عدم مطلوبیت برازش است. برای صفت افزایش وزن بدن میزان احتیاجات متیونین، لیزین و ترئونین به ترتیب 54/ 0، 1/12 و 0/77 درصد جیره و برای ضریب تبدیل خوراک به ترتیب 0/53، 131/13 و 0/75 درصد جیره برآورد گردید. نتایج این مطالعه نشان داد که می توان از روش رویه پاسخ برای برآورد احتیاجات چندین اسیدآمینه استفاده کرد. چنین آزمایشاتی علاوه بر کاهش هزینه امکان در نظر گرفتن اثرات متقابل میان چندین متغیر مستقل بر عملکرد را نیز امکان پذیر می سازند.
کلیدواژگان: روش رویه پاسخ، متیونین، لیزین، ترئونین، جوجه گوشتی -
صفحات 139-152به منظور بررسی اثر اسانس آویشن شیرازی بر فراسنجه های خونی و فراسنجه های مرتبط با آسیت در جوجه های گوشتی سویه آرین، آزمایشی با استفاده از 500 قطعه جوجه ی یک روزه، در قالب طرح کاملا تصادفی با پنج تیمار (شامل:1- تیمار شاهد با جیره پایه 2- جیره پایه + 100 میلی گرم در کیلوگرم پروبیوتیک 3- جیره پایه + 150 میلی گرم در کیلوگرم آنتی بیوتیک آویلامایسین 4- جیره پایه + 200 میلی گرم در کیلوگرم اسانس آویشن شیرازی و 5- جیره پایه + 400 میلی گرم در کیلوگرم اسانس آویشن شیرازی)، در چهار تکرار و 25 قطعه جوجه در هر تکرار به مدت 42 روز انجام شد. در سن 35 روزگی، جهت بررسی اثر اسانس آویشن شیرازی بر فراسنجه های خونی و فراسنجه های مرتبط با آسیت در هر واحد آزمایشی از دو قطعه جوجه خونگیری شد. نتایج نشان دادند که اسانس آویشن شیرازی تاثیر معنی داری بر فراسنجه های خونی شامل کلسترول تری گلیسرید، HDL، LDL، کلسیم، فسفر، پروتئین کل، آلبومین و گلوبولین ندارد(0/05کلیدواژگان: اسانس آویشن شیرازی، آسیت، نسبت RV، TV، فراسنجه های خونی، جوجه های گوشتی
-
صفحات 153-166هدف از این مطالعه ارزیابی ریشه گیاه سرخارگل به عنوان افزودنی خوراکی در جیره جوجه گوشتی بود. 340 قطعه جوجه نر 7 روزه (راس 308) به صورت تصادفی بین پنج تیمار آزمایشی (دارای 4 تکرار) شامل جیره شاهد بدون افزودنی، جیره آزمایشی حاوی آنتی بیوتیک فلاوفسفولیپول (ppm 650) و سه جیره آزمایشی حاوی ریشه سرخارگل در سطوح 0/5، 1 و 2 درصد جیره توزیع شدند. وزن بدن جوجه ها در 7، 21 و 42 روزگی و مصرف خوراک به صورت هفتگی اندازه گیری شد. در 42 روزگی از 8 جوجه در هر تیمار خونگیری شد، سپس جهت مطالعه اجزاء لاشه و کیفیت گوشت، جوجه ها کشتار شدند. نتایج آزمایش نشان داد که وزن بدن و افزایش وزن بدن در جیره حاوی سرخارگل 1% و جیره آنتی بیوتیک در 42 روزگی بیشتر از سایر تیمارهای آزمایشی بود (p<0.05). هر چند مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذایی بین تیمارهای آزمایشی تفاوت معنی داری نشان نداد. تفاوتی بین وزن اندام های بدن و راندمان لاشه در میان جیره های آزمایشی وجود نداشت (p>0.05)، اما وزن روده تیمار آنتی بیوتیک کمتر از سایر تیمارها بود. سطوح فسفر و اسید اوریک خون تیمارهای دارای سرخارگل کمتر از تیمار شاهد و گلوکز خون تیمار آنتی بیوتیک بیشتر از سایر تیمارها بود. آنزیم های آسپارتات آمینوترانسفراز و آلانین آمینوترانسفراز تیمارهای سرخارگل، فعالیت کمتری نسبت به تیمارهای شاهد و آنتی بیوتیک داشتند (p<0.05). ارزیابی کیفیت گوشت تیمارهای آزمایشی نشان داد که در معیارهای روشنایی، قرمزی و زردی تفاوتی وجود ندارد (p>0.05). رطوبت گوشت بین تیمارهای آزمایشی تفاوتی نداشت اما پروتئین خام سینه و ران تیمارهای حاوی سرخارگل کمتر از سایر تیمارها بود. pH گوشت ران پس از 30 روز ذخیره سازی در تیمار شاهد بیشتر بود (p<0.05). به صورت کلی نتایج این آزمایش نشان داد که استفاده از پودر ریشه سرخارگل به میزان 1% می تواند به عنوان جایگزین آنتی بیوتیک در جیره طیور به کار رود.
کلیدواژگان: افزودنی غذایی محرک رشد، ریشه سرخارگل، جوجه گوشتی، عملکرد، کیفیت گوشت -
صفحات 167-178جهت تعیین تاثیر سطوح مختلف گلاکونیت و زئولیت طبیعی بر عملکرد تولیدی جوجه های گوشتی، آزمایشی با 300 قطعه جوجه نر یک روزه گوشتی سویه راس 308 انجام شد. پنج نوع تیمار غذایی: 1- جیره پایه فاقد گلاکونیت یا زئولیت، 2- جیره پایه حاوی 2 درصد گلاکونیت، 3- جیره پایه حاوی 4 درصد گلاکونیت، 4- جیره پایه حاوی 2 درصد زئولیت، 5- جیره پایه حاوی 4 درصد زئولیت در قالب طرح کاملا تصادفی با 5 تیمار و 4 تکرار استفاده شد. افزایش وزن، مقدار خوراک مصرف شده و ضریب تبدیل غذایی به صورت دوره ای اندازه گیری شدند. در سن 42 روزگی، یک قطعه جوجه از هر تکرار انتخاب و جهت تعیین میزان کلسیم و فسفر خون و فراسنجه های مربوط به استخوان درشت نی کشتار شدند. داده های حاصل از تحقیق با استفاده از نرم افزار آماری SAS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که افزودن 4 درصد زئولیت به ترکیب جیره های غذایی در مقایسه با دیگر تیمارها، باعث افزایش وزن جوجه های گوشتی در دوره آغازین، رشد و کل دوره پرورش گردید (0/05>P). میزان خوراک مصرفی در کل دوره پرورش نیز در تیمار حاوی 4 درصد زئولیت در مقایسه با دیگر تیمارها (به جز تیمار حاوی 4 درصد گلاکونیت) افزایش معنی داری یافت (0/05>P). به لحاظ ضریب تبدیل غذایی در کل دوره های پرورشی اختلاف معنی داری بین تیمارها مشاهده نشد (0/05
P). اما در دیگر تیمارها اختلافی به لحاظ وزن نسبی، طول و دانسیته استخوان درشت نی مشاهده نشد (0/05
کلیدواژگان: جوجه گوشتی، گلاکونیت، زئولیت، عملکرد، درشت نی -
صفحات 179-192این آزمایش به منظور بررسی تاثیر استفاده از سطوح مختلف اسانس مرزه و نوع غله بر عملکرد، غلظت اسید های چرب فرار شکمبه و برخی فراسنجه های خونی بزغاله های بومی آذربایجان غربی انجام گرفت. تعداد 36 راس بزغاله ماده با میانگین وزن 2/26± 18 کیلوگرم در یک آزمایش فاکتوریل3×2 در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی به مدت 11 هفته مورداستفاده گرفت. جیره های آزمایشی حاصل ترکیب سه سطح اسانس مرزه (صفر،200 و 400 میلی گرم در روز) و دو نوع غله ذرت و جو بود. بزغاله ها در قفس های انفرادی به طور آزاد به آب و غذا دسترسی داشتند. نتایج نشان داد که سطوح مختلف اسانس مرزه و نوع دانه غلات تاثیر معنی داری بر افزایش وزن، مصرف ماده خشک و ضریب تبدیل خوراک نداشت. غلظت کل اسیدهای چرب فرار و استات مایع شکمبه در گروه های آزمایشی تغذیه شده با سطح 400 میلی گرم اسانس مرزه و دانه جو نسبت به سایر تیمارهای آزمایشی بالاتر بود (p< 0.05). با این وجود نسبت های مولی پروپیونات و بوتیرات و اسیدهای چرب شاخه دار تحت تاثیر هیچ یک از فاکتورهای آزمایش قرار نگرفت (p > 0.05). غلظت گلوکز خون، تحت تاثیر سطوح اسانس قرار گرفت (p< 0.05). نتایج این آزمایش نشان داد که استفاده از اسانس مرزه ممکن است سبب تغییر در تخمیر شکمبه گردد، در حالیکه غلظت فراسنجه های خونی به غیر از گلوکز خون تحت تاثیر فاکتور های آزمایش قرار نگرفت.
کلیدواژگان: اسانس مرزه، نشاسته، عملکرد، تخمیر، فراسنجه های خونی، بزغاله -
صفحات 193-202در این مطالعه، تاثیر فرآوری های اوره (5 درصد)، آمونیاک (3/5 درصد)، هیدروکسید سدیم (5 درصد)، هیدروکسید کلسیم (4 درصد)، اسید سولفوریک (5 درصد) و پرکسید هیدروژن (5 درصد) بر pH، محلولیت ماده خشک، الیاف، لیگنین، سیلیکا، ترکیبات فنولیک، ساختار سلولز و همی سلولز و تجزیه پذیری ماده خشک و کربوهیدرات های دیواره سلولی کاه برنج ارزیابی شد. پس از فرآوری، کاه های برنج در سیلوهای آزمایشگاهی به مدت 1 ماه سیلو شدند و سپس تحت تجزیه شیمیایی، آزمون FTIR (آنالیز مادون قرمز فوریر) و تجزیه پذیری شکمبه ای(گاو فیستوله شده) قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که فرآوری کاه با اوره تاثیر قابل ملاحظه ای بر خواص شیمیایی و بهبود تجزیه پذیری شکمبه ای کاه برنج ندارد (P>0.05). آمونیاک تاثیر کمی بر محلولیت ماده خشک و کربوهیدرات های دیواره سلولی (P>0.05) ولی تاثیر به سزایی در آزادی ترکیبات فنولی و افزایش تجزیه پذیری دیواره سلولی داشت (P<0.01). بیشترین میزان محلولیت ماده خشک، ترکیبات فنولی و کربوهیدرات های دیواره سلولی با فرآوری اسیدی حاصل گردید (P<0.01). فرآوری اسیدی، تجزیه پذیری ماده خشک کاه را افزایش، ولی پیوندهای هیدروژنی داخل میکروفیبریل سلولز و تجزیه پذیری کربوهیدرات های دیواره سلولی را کاهش داد (P<0.01). فرآوری با پرکسید هیدروژن، پیوندهای عرضی اسمزی بین ترکیبات دیواره سلولی را افزایش داد در حالی که بر سایر ترکیبات کاه تاثیری نداشت (P>0.05) تجزیه پذیری ماده خشک و بویژه بخش همی سلولز با پرکسید هیدروژن کاهش یافت (P<0.01). بیشترین میزان تجزیه پذیری، محلولیت سیلیکا و ترکیبات فنولیک با فرآوری سود بدست آمد (P<0.01). فرآوری پرکسید هیدروژن با افزایش اتصالات عرضی و فرآوری اسید سولفوریک باکاهش pH کاه باعث افت تجزیه پذیری شده در حالی که فرآوری آمونیاک و سود بدون تاثیر منفی بر خواص شیمیایی کاه، تجزیه پذیری شکمبه را به طور قابل توجهی افزایش دادند.
کلیدواژگان: کاه برنج، فرآوری شیمیایی، تجزیه پذیری، خصوصیات شیمیایی -
صفحات 203-216دو آزمایش برای بررسی اثرات متقابل سبوس گندم، سبوس جو و پوسته ی دانه ی سویا با دی اکسی کولات سدیم و کلسترول در جوجه های گوشتی، اجرا شد. از طرح کاملا تصادفی با ترتیب آزمایش فاکتوریل 2×4 و تعداد 256 قطعه جوجه ی یک روزه سویه راس 308 (Ross 308) با 8 تیمار آزمایشی در 4 تکرار و 8 قطعه در هر تکرار برای هر کدام از آزمایشات، استفاده شد. برای آزمایش اول، فاکتورها شامل فیبرهای جیره ای (سبوس گندم، سبوس جو، یا پوسته ی دانه ی سویا هر کدام در سطح 3 درصد و شاهد)، و اسید صفراوی (صفر و 0/15 درصد) بودند. فاکتورها برای آزمایش دوم فیبرهای جیره ای (شبیه آزمایش اول) و کلسترول (صفر و 0/15 درصد) بودند. نتایج آزمایش اول نشان داد که افزون اسید صفراوی به جیره سبب کاهش معنی دار خوراک مصرفی و وزن بدن شد (0/05>P). تیمارهای حاوی فیبرهای سبوس گندم و سبوس جو سبب افزایش ضریب تبدیل غذایی شدند (0/05>P). از سویی ضریب تبدیل غذایی با افزودن اسید صفراوی در تیمارهای حاوی سبوس گندم و سبوس جو نسبت به جیره های متناظرشان بهبود نشان داد (0/05>P). افزودن اسید صفراوی به جیره، سبب کاهش شاخص پرز شد (0/05>P). از سویی گنجاندن سبوس جو در جیره به افزایش ناحیه ی سطحی و شاخص پرز منتهی شد (0/05>P). تنها افزودن اسید صفراوی به جیره ی حاوی پوسته ی دانه ی سویا سبب کاهش ناحیه ی سطحی پرز نسبت به جیره ی متناظر شد (0/05>P). نتایج آزمایش دوم نشان داد که افزودن کلسترول به جیره، سبب کاهش وزن گیری شده است (0/05>P). اثر فیبر و اثرات متقابل، کاهش وزن گیری بدن همه ی جیره های آزمایشی نسبت به شاهد را نشان داد(0/05>P). از سویی دیگر، اثرات متقابل نشان داد که همه ی جیره های آزمایشی نسبت به شاهد، افزایش ضریب تبدیل غذایی داشتند (0/05>P). جیره حاوی پوسته ی دانه ی سویا به بالاترین مقدار عمق کریپت و کمترین مقدار شاخص پرز منجر شد (0/05>P). کمترین مقدار ارتفاع پرز به جیره ی حاوی پوسته ی دانه ی سویا + کلسترول اختصاص داشت (P<0.05). نتایج این آزمایش نشان می دهند که نوع فیبر، اثرات متفاوتی بر ریخت شناسی پرز روده دارد. گنجاندن پوسته ی سویا در جیره اثرات ضد مغذی بیشتری نسبت به دیگر فیبرهای آزمایش نشان داد. افزودن اسید صفراوی و کلسترول در جیره هم نتوانست سبب کاهش اثرات ضد مغذی پوسته ی دانه ی سویا بر ریخت شناسی پرز روده شود. هرچند افزودن اسید صفراوی سبب تعدیل اندکی در عملکرد شد اما افزودن کلسترول به جیره چنین توانایی را نشان ندادکلیدواژگان: فیبر جیره ای، ریخت شناسی روده، جوجه های گوشتی
-
صفحات 217-228این آزمایش به منظور بررسی تاثیر سطوح مختلف کلسیم و فسفر جیره بر عملکرد مرغان بومی استان خراسان با استفاده از 400 قطعه مرغ بومی در قالب طرح های کاملا تصادفی و آزمایش فاکتوریل با 8 تیمار آزمایشی(2*4)، 5 تکرار و 10 مرغ در هر تکرار از سن 26 الی 50 هفتگی در ایستگاه مرغ بومی خراسان، اجرا شد. تیمارهای آزمایشی بر پایه ی جیره ی حاوی ذرت، سویا و گندم با چهار سطح کلسیم (2/5، 3، 3/5 و 4) و دو سطح فسفر کل (0/5 و 0/75) برحسب درصدی از جیره بود. سطوح سایر مواد مغذی از جمله انرژی و پروتئین خام همسان بود. نتایج نشان دادند که سطوح مختلف کلسیم و فسفر، تاثیری بر وزن تخم مرغ ندارد. سطوح کلسیم بر تولید تخم مرغ اثر معنی دار (0/05 >P) داشت، به نحوی که بالاترین میزان تولید(72/6%) و وزن توده ی تخم مرغ در سطح 3/5 درصدکلسیم در کل دوره مشاهده گردید، هرچند در اوایل دوره ی تولید(33-26 هفتگی)، اثر سطح 3 و 3/5 درصد مشابه بود. سطوح فسفر، تاثیری بر میزان تولید و وزن توده ی تخم مرغ نشان نداد. سطح 4 درصد کلسیم، بالاترین مصرف خوراک را نشان داد (0/05 >P) اما سطوح فسفر، اثری بر مصرف خوراک نداشت. بهترین ضریب تبدیل غذایی(3/16) در گروه تغذیه شده با 3/5 درصد کلسیم مشاهده گردید (0/05 >P). تاثیر سطوح کلسیم بر میزان خاکستر استخوان ران معنی دار شد، به نحوی که کمترین میزان خاکستر، در سطح 2/5 درصد کلسیم مشاهده شد. سطح 0/75 درصد فسفر باعث کاهش درصد فسفر استخوان ران گردید. به طور کلی، نتایج این بررسی نشان داد که میزان 3/5 درصد کلسیم باعث بهبود میزان تولید تخم مرغ و ضریب تبدیل غذایی در مرغان بومی مورد مطالعه شد، در صورتی که سطوح فسفر اثری بر صفات تولیدی آنها نداشت و سطح 0/5 درصد فسفر ایده آل تر بود.
کلیدواژگان: کلسیم و فسفر، مرغان بومی خراسان، عملکرد، احتیاجات غذایی -
صفحات 229-244به منظور بررسی و مقایسه اثرات عصاره شیرین بیان (Glycyrrhizaglabra) و لینکومایسین بر عملکرد، چربی بطنی، وزن برخی ارگان های داخلی، فراسنجه های بیوشیمیایی خون و پاسخ ایمنی، آزمایشی به مدت 42 روز با استفاده از 400 قطعه جوجه گوشتی سویه کاب (500) انجام شد. برنامه غذایی شامل جیره آغازین (21-1) روزگی و جیره رشد (42-22) روزگی بود. جوجه ها به طور تصادفی در بین 5 تیمار و 4 تکرار (هر تکرار شامل 20 قطعه جوجه) به شرح زیر توزیع شدند: (1) جیره پایه به عنوان تیمار شاهد، (2) جیره پایه + mg/kg 5 لینکومایسین، (3) جیره پایه + 0/1 درصد عصاره شیرین بیان در آب آشامیدنی، (4) جیره پایه + 0/2 درصد عصاره شیرین بیان در آب آشامیدنی و (5) جیره پایه + 0/3 درصد عصاره شیرین بیان. نتایج نشان دادند، از نظر میزان مصرف خوراک، میزان افزایش وزن و ضریب تبدیل خوراک تفاوت معنی داری بین تیمارهای مختلف وجود ندارد(P>0.05). وزن کیسه صفرا و نیز چربی بطنی در جوجه هایی که عصاره شیرین بیان را دریافت کرده بودند در مقایسه با جوجه های تغذیه شده با جیره شاهد کمتر بود (این تفاوت به ترتیب در تیمارهای 0/1 و0/3 درصد عصاره شیرین بیان معنی دار بود(0/05>P)، اما از نظر اوزان سینه، ران، کبد، پانکراس، بورس، تیموس و طحال تفاوت معنی داری در بین این تیمارها مشاهده نشد. مصرف عصاره شیرین بیان به طور معنی داری منجر به کاهش سطوح LDL و کلسترول کل پلاسما گردید، اما در رابطه با غلظت تری گلیسرید و HDL پلاسما، تفاوتی در بین تیمارها مشاهده نشد. پاسخ تیتر آنتی بادی به واکسن بیماری های نیوکاسل و آنفلوانزا و درصد لنفوسیت و نسبت هتروفیل به لنفوسیت تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت(P>0.05). نتایج حاصله در این آزمایش نشان می دهند که مصرف عصاره شیرین بیان احتمالا به کاهش میزان چربی بطنی بدون برجای گذاشتن اثرات منفی بر عملکرد یا وضعیت سیستم ایمنی جوجه های گوشتی منجر می شود.
کلیدواژگان: جوجه گوشتی، عصاره شیرین بیان، آنتی بیوتیک، فراسنجه های خونی، سیستم ایمنی -
صفحات 245-258
این آزمایش به منظور بررسی اثر مکمل های آنتی بیوتیک، اسید آلی، پروبیوتیک و پری بیوتیک، بر صفات کیفی تخم مرغ، لیپیدهای زرده تخم مرغ و متابولیت های خونی مرغان تخم گذار سویه های-لاین (W-36) انجام گرفت. آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با 5 تیمار، 4 تکرار و 8 قطعه مرغ تخم گذار در هر تکرار در سن 42-32 هفتگی انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل: 1- شاهد 2- جیره پایه + 150 گرم در تن آنتی بیوتیک (اکسی تتراسایکلین)، 3- جیره پایه + 3 کیلوگرم در تن مکمل اسید آلی (ارگاسید)، 4- جیره پایه + 50 گرم در تن پروبیوتیک (پروتکسین) و 5- جیره پایه + 2 کیلوگرم در تن پری بیوتیک (مانان الیگوساکارید) بود. نتایج نشان داد، از میان صفات مربوط به تخم مرغ، وزن تخم مرغ بوسیله تیمارهای دریافت کننده اسید آلی و پری بیوتیک بطور معنی داری افزایش یافت (P<0.05). تیمار دریافت کننده پروبیوتیک بطور معنی داری باعث کاهش کلسترول زرده تخم مرغ شد (P<0.05). گلوکز خون نیز بوسیله تیمار دریافت کننده اسید آلی بطور معنی داری افزایش یافت (P<0.05). فعالیت آنزیم ALK سرم خون، بوسیله پروبیوتیک نسبت به تیمار حاوی آنتی بیوتیک افزایش معنی داری داشت (P<0.05). نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد، استفاده از مکمل های غذایی، اثرات مفیدی بر خصوصیات تخم مرغ و متابولیت های خونی مرغان تخم گذار دارند.
کلیدواژگان: پارامترهای خونی، مرغان تخمگذار، مکمل های غذایی، صفات کیفی تخم مرغ -
اثرات سطوح مختلف کنجاله کانولا و مس بر عملکرد، حساسیت به آسیت و برخی فراسنجه-های خونی جوجه های گوشتیصفحات 259-272به منظور بررسی اثرات سطوح مختلف کنجاله کانولا (با سطوح صفر، 10 و 20 %) و مس (با سطوح صفر، 125 و 250 میلی گرم در کیلوگرم) بر عملکرد، حساسیت به آسیت و برخی فراسنجه های خونی در جوجه های گوشتی، آزمایشی با 495 قطعه جوجه گوشتی نر (سویه راس 308) در یک آزمون فاکتوریل (3×3) در قالب طرح کاملا تصادفی با 9 تیمار و 5 تکرار و 11 قطعه جوجه در هر تکرار به مدت 42 روز اجرا شد. خوراک مصرفی در هیچ یک از دوره های آزمایش، تحت تاثیر تیمارهای آزمایش قرار نگرفت (P>0.05). استفاده از سطح 20 درصد کنجاله کانولا به طور معنی داری باعث کاهش اضافه وزن جوجه ها و افزایش ضریب تبدیل خوراک در دوره آغازین گردید (0/05>P). افزودن مس به جیره در دوره رشد و کل دوره به طور معنی داری منجر به بهبود رشد (0/01>P) و ضریب تبدیل خوراک (0/05>P) گردید. سطح 20 درصد کنجاله کانولا، باعث افزایش معنی دار وزن نسبی کبد و قلب و نسبت وزن بطن راست به وزن کل بطن ها در سن 42 روزگی گردید (0/05>P). با این حال مقدار هموگلوبین، مقدار هماتوکریت و تعداد اریتروسیت ها تحت تاثیر گروه های آزمایشی قرار نگرفتند (P>0.05). تفاوت معنی داری در غلظت پلاسمایی پروتئین کل و آنزیم های مورد بررسی (آلانین آمینوترانسفراز، آسپارتات آمینوترانسفراز، گاما-گلوتامیل ترانسفراز و لاکتات دهیدروژناز) بین تیمارهای آزمایش در سن 42 روزگی مشاهده نشد (P>0.05)، اما هنگام استفاده از سطح 20 درصد کنجاله کانولا در جیره، غلظت آلبومین پلاسما کاهش یافت (0/05>P). به طور کلی نتایج این آزمایش نشان داد که استفاده از کنجاله کانولا تا سطح 20 درصد در جیره، تاثیر نامطلوبی بر عملکرد جوجه های گوشتی، بروز حساسیت به آسیت و فعالیت آنزیم های پلاسمایی نداشت. همچنین افزودن مس به جیره بدون تاثیر بر القای حساسیت به آسیت و فراسنجه های خونی، باعث بهبود عملکرد جوجه های گوشتی در آزمایش حاضر گردیدکلیدواژگان: کنجاله کانولا، مس، عملکرد، آسیت، جوجه های گوشتی
-
صفحات 273-282در مطالعه حاضر تنوع ژنتیکی 100 قطعه مرغ بومی از 5 منطقه در استان خوزستان شامل (آبادان، دزفول، شوشتر، اهواز و ایذه) با استفاده از 6 نشانگر ریزماهواره مورد بررسی قرار گرفت. DNA، با استفاده از روش استخراج نمکی از نمونه های خون جمع آوری شده، استخراج شد. واکنش های PCR برای تمامی جایگاه ها به خوبی صورت گرفت و مشخص شد که همه جایگاه ها از چند شکلی بالایی برخوردار هستند. مقدار فراوانی جایگاه های مورد مطالعه بین 0/005 تا 0/247 بدست آمد. جمعا 103 آلل مشاهده شد. میانگین PIC به میزان 0/898 برآورد شد. میانگین هتروزایگوسیتی در کل جمعیت 0/948 با بیشترین میزان 0/97 در جمعیت آبادان و با کمترین میزان 0/92 در جمعیت شوشتر برآورد شد. بنابراین آبادان بالاترین و شوشتر پایین ترین تنوع را نشان دادند. درخت فیلوژنتیک حاصل از فاصله ژنتیکی DA به روش UPGMA ترسیم گردید که در این روش شوشتر قدیمی ترین جمعیت شناخته شد. در کل، سطح بسیار بالایی از تنوع ژنتیکی در این مطالعه شناسایی شده است.
کلیدواژگان: مرغان بومی، هتروزایگوسیتی، محتوای اطلاعات چند شکلی، فاصله ژنتیکی، ریزماهواره -
بررسی تاثیر چندشکلی ژن اوستئوپونتین (OPN) روی ارزش اصلاحی برآورد شده صفات تولیدی شیر گاو براون سوئیسصفحات 283-290ژن اوستئوپونتین (OPN) در انتهای کروموزم 6 گاو قرار دارد و یکی از ژن های موثر بر درصد پروتئین شیر و تولیدمثل است. در این تحقیق، از 100 راس گاو براون سوئیس نمونه خون گرفته شد، DNA استخراج و ژنوتیپ گاوها در جایگاه چندشکلی تک نوکلئوتیدی اینترون 4 با استفاده از آنزیم Bsr I به روش PCR-RFLP تعیین شد. با استفاده از روش حداکثر درستنمایی محدود شده، ارزش اصلاحی حیوانات برای سه صفت تولید شیر، درصد چربی و درصد پروتئین شیر به طور جداگانه پیش بینی شد. ارتباط ژنوتیپ با ارزش اصلاحی صفات مورد مطالعه، در سطح معنی داری 5%، بررسی گردید. فراوانی ژنوتیپ های OPN شامل TT، TC و CC به ترتیب 0/32، 0/46 و 0/22 برآورد شد و جمعیت مورد مطالعه در تعادل هاردی واینبرگ بود. در بررسی جایگاه چندشکلی با صفات تولید شیر، درصد چربی و درصد پروتئین، ارتباط معنی داری در سطح 5% بین ارزش اصلاحی صفات و انواع ژنوتیپ یافت نشد.
کلیدواژگان: استئوپونتین، PCR، RFLP، چندشکلی تک نوکلئوتیدی، صفات تولیدی شیر
-
Pages 3-10This experiment was conducted to evaluate reproductive indices and provide appropriate solutions to improve the reproductive efficiency of dairy cattle in Kermanshah province. With reference to forty-eight dairy industrial herds available at different cities of the province, a questionnaire containing quantitative measures were completed to assessing the reproductive parameters of 5397 dairy cows includes genuine population of dairy and dry productive cattle (Holstein) and also pregnant and non-pregnant genuine heifers of over 12 months olds. Data analysis was performed based on unbalanced completely randomized design and means were compared using T-test. Mean and standard deviation of the number of open days, the interval from calving to first estrus, the number of insemination to conception, calving rate and length of lactation (days) in total Holstein cattle of this province were obtained 90.54 ± 3.55, 46.86 ± 1.32, 1.85 ± 0.06, 0.62 ± 0.03 and 255.59 ± 6.26, respectively. Mean of evaluated reproductive traits including the number of insemination to conception and calving rate of Holstein dairy herd of various province cities did not show any significant differences (p>0.05). Mean of the number of open days of Holstein dairy herd of Javanrood city showed significant differences with mean of the number of open days of Holstein dairy herd of Soonghor-o-kolyaei city (p<0.038). The most of the interval from calving to first estrus mean is related to the Dalahoo city and the least of the interval from calving to first estrus mean is related to the Kangavar city (54.00 ± 4.30 and 41.80 ± 2.00 day, respectively,0/001
Keywords: the number of open days, the number of insemination to conception, calving rate, Holstein cow, Kermanshah province
In order to determination the methionine requirement of Arian broilers chickens during the starter period, a trial with 700 broiler chickens in a completely randomized design with 7 treatments, 5 replicates and 20 chicks in each experimental units was performed. Experimental groups were consisted of 0.38, 0.43, 0.48, 0.53, 0.58, 0.63 and 0.68 % of methionine. Other amino acids provided higher than the recommendation. Broken line equations were used to determine the methionine requirement. Body weight at the age of 7 and 14 days, with weight gain and FCR during days 0-7 and 0- 14days were affected by different levels of methionine (p<0.05). Broken line models were fitted only for FCR at the age of 7 days. Methionine requirement for this period were 0.51 %. The feed and product prices (live weight) were used by order of maximum benefit to determining methionine requirement. Methionine requirement for this method were 0.55 percent
This experiment was conducted to investigate the effect of antibiotic, organic acid, probiotic and prebiotic on quality traits of eggs, egg yolk lipids and blood metabolites of laying hens strain hy-line (W-36). The experiment was carried out as a completely randomized design from 32 to 42 weeks of age with 5 treatments, 4 replicates and 8 hens in each replicate. The experimental treatments consisted: 1- control, 2- basal diet + 150 g/ton antibiotic (oxy tetracycline), 3- basal diet + 3 kg/ton of organic acid supplementation (orgacid), 4- basal diet + 50 g/ton probiotic (Protexin) and 5- basal diet + 2 kg/ton prebiotic (Mannan oligosaccharide). The results showedthat among the traits of eggs, egg weight significantly increased by treatments receiving organic acid and prebiotic (P<0.05). Egg yolk cholesterol significantly decreased by diet containing probiotic (P<0.05). Blood glucose concentration wassignificantly increased by dietary organic acid (P<0.05). ALK enzyme activity in blood serum by use of probiotic significantly increased compared to treatment containing antibiotic (P<0.05). The results of this experiment showed that the use of dietary supplements, have beneficial effects on egg characteristics and blood metabolites of laying hens