فهرست مطالب

مطالعات جغرافیایی مناطق خشک - پیاپی 18 (زمستان 1393)

فصلنامه مطالعات جغرافیایی مناطق خشک
پیاپی 18 (زمستان 1393)

  • تاریخ انتشار: 1393/12/24
  • تعداد عناوین: 7
|
  • ابوذر پایدار*، علی حاجی نژاد، جواد درینی صفحات 1-18
    امروزه یکی از مهمترین چالش های پیش روی تحقق توسعه پایدار در سطح جهانی، منطقه ای و محلی برداشت بی-رویه و بهره برداری نامطلوب از منابع آب زیرزمینی در بخش کشاورزی می باشد؛ مسئله ای که ابعاد محیطی، اجتماعی و اقتصادی زندگی روستاییان را با تهدید مواجه کرده است. هدف تحقیق حاضر پاسخگویی به این سوال است که راهکارهای مطلوب در راستای حفاظت و کنترل پایدار منابع آب در نواحی روستایی دشت جیرفت کدام است؟ تحقیق حاضر دارای ماهیت توصیفی- تحلیلی بوده و برای گردآوری داده ها از روش بررسی آمار سازمانی، و ابزار پرسشنامه ساخت یافته استفاده شده است. تحلیل داده ها با استفاده از توابع خطی در محیط نرم افزار متلب و تکنیک ریاضی MOORA انجام شد. نتایج بررسی تغییرات سطح آب زیرزمینی در محیط متلب نشان داد این تغییرات از شیب نسبتا شدیدی تبعیت می کند، مجموع افت سطح آب های زیرزمینی دشت جیرفت طی 26 سال اخیر؛ 14.2 متر می باشد که بطور متوسط سالانه 0.5461 متر افت را نشان می دهد. لذاطی 26 سال اخیر برداشت آب بیش از حد متعادل صورت گرفته است به طوری که روند تغییرات آب زیرزمینی دشت جیرفت کاهشی می باشد. نتایج تحلیل رگرسیون برای پیش بینی شرایط آینده، نیز نشان داد از آنجایی که در سال 1392 افت سالیانه سطح آب زیرزمینی معادل 1.37 متر می باشد عمق دسترسی به آب در افق سال 1400، 566 متر می باشد. نتایج مدل MOORA نیز نشان داد «رواج الگوی کشت مطلوب و مبتنی بر کم آبی، کیفیت ساختار و فضای فیزیکی مزارع، و تغییر الگوی نگرشی، رفتاری و عملکردی بهره برداران» بهترین راهکارهای تعادل بخشی به برداشت آب زیرزمینی در دشت جیرفت هستند.
    کلیدواژگان: آب زیرزمینی، برداشت متعادل، روستای پایدار، تکنیک MOORA، دشت جیرفت
  • محمدحسین رضایی مقدم*، منصور خیری زاده صفحات 19-36
    کشور ایران یکی از مناطق زلزله خیز دنیا می باشد و گسل های فعال زیادی با روندهای مختلف در این کشور وجود دارند که هر از چندگاهی با فعالیت های خود موجب خسارات فراوان جانی و مالی می شوند. با استفاده از برخی شواهد و شاخص های ژئومورفیک، می توان به میزان فعالیت نسبی گسل ها پی برد. در این تحقیق قسمتی از رشته کوه های البرز در محدوده استان سمنان از نظر فعالیت های نئوتکتونیکی مورد بررسی قرار گرفته است. در این زمینه شاخص های کمی مختلفی به کار گرفته شد. برخی از این شاخص ها از روی حوضه های آبریز استخراج شد که شامل: نسبت پهنای چارک ها، نسبت مساحت چارک ها، نسبت جامی و شاخص عدم تقارن حوضه ها می باشند. اما نیمرخ آبراهه های اصلی نسبت به فعالیت های تکتونیکی از حساسیت بالاتری برخوردار می باشند. ازاینرو، مهمترین شاخص های کمی از روی نیمرخ آبراهه های اصلی استخراج شد که به نحو بهتری میزان فعالیت های نئوتکتونیکی را منعکس می سازند و مهمترین آنها شامل استخراج شاخص گرادیان طولی، شاخص انحراف از نیمرخ و شاخص تقعر می باشند و کمیت های مختلفی از روی این شاخص ها حاصل شد. همچنین شاخص های دیگری مانند سینوزیته جبهه کوهستان و نسبت پهنای کف دره به ارتفاع دره مورد استفاده قرار گرفت. برای استخراج شاخص های کمی از نقشه های توپوگرافی مقیاس 1:25000، نقشه های زمین شناسی مقیاس 1:100000، تصاویر DEM با قدرت تفکیک 10 متر و تصاویر ماهواره ای IRS استفاده شد. که در این زمینه از نرم افزارهای Arc GIS، Global Mapper و اتوکد بهره گرفته شد. شاخص ها نسبت به خط مرجعی که به طول تقریبی 48 کیلومتر از غرب به شرق منطقه کشیده شد، مورد سنجش قرار گرفت. روند تغییرات و موقعیت شاخص ها نسبت به خط مرجع در اکثر موارد از روند دو گسل عمده منطقه مورد مطالعه یعنی گسل های شاهرود و طزره تبعیت می کنند. نتایج حاصل از این شاخص ها به همراه برخی از شواهد موجود، نشان دهنده فعال بودن منطقه از نظر فعالیت های نئوتکتونیکی می باشد.
    کلیدواژگان: نئوتکتونیک، گسل شاهرود، شاخص های ژئومورفیک، البرز شرقی
  • ناصر علیقلی زاده، مهدی رمضان زاد لسبویی، مجید اسمعیلی* صفحات 37-53
    پژوهش حاضر به بررسی نگرش و حمایت جامعه محلی از توسعه گردشگری درمنطقه ای روستایی و بیابانی – کویری می پردازد. هدف اصلی پژوهش بررسی نگرش ساکنین منطقه به توسعه گردشگری و سنجش میزان حمایت و مشارکت آنان و عوامل تاثیر گذار بر این نگرش بر مبنای نظریه مبادله اجتماعی، چرخه حیات گردشگری و روش تفکیکی است. روش تحقیق در این پژوهش تلفیقی از روش کتابخانه ای و میدانی است. در روش میدانی از پرسشنامه و مصاحبه به عنوان ابزار اصلی در گردآوری داده استفاده شده است. اطلاعات پرسش نامه با استفاده از نرم افزار آماری SPSS پردازش و بر اساس هدف، از آزمون های متعددی استفاده شد. نتایج نشان می دهدکه جامعه محلی از توسعه گردشگری حمایت زیادی می کند و میزان حمایت آنها تابعی ازسطح توسعه گردشگری، وابستگی شغلی، وابستگی درآمدی، سطح تحصیلات و غیره می باشد. در عین حال که این روستاها به طور کلی از گردشگری حمایت زیادی می کنند با توجه به اینکه تصویر ذهنی ساکنین در روستاهای گردشگر پذیر در بعد اثرات مثبت گردشگری قوی تر و در بعد اثرات منفی گردشگری ضعیف تر نسبت به ساکنین در روستاهای کمتر گردشگر پذیر درک شده است به لحاظ میزان حمایت، روستاهای با سطح گردشگر پذیری بیشتر حمایت بیشتری از روستاهای کمتر گردشگر پذیر داشته اند و تفاوت به لحاظ میزان حمایت معنادار است.
    کلیدواژگان: توسعه گردشگری، نگرش و گرایش، کویر و بیابان، نواحی روستایی، خور و بیابانک
  • رضا زمانی*، سجاد عبدالهی، رسول میرعباسی نجف آبادی صفحات 55-75
    امروزه با توجه به اهمیت موضوع تغییر اقلیم، بررسی روند پارامترهای اقلیمی و هیدرولوژیکی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. لذا با توجه به اهمیت موضوع در این پژوهش، روند پارامترهای دمای حداکثر، حداقل و متوسط، تبخیر، بارش، رطوبت نسبی و میزان جریان ورودی در مقیاس زمانی ماهانه، فصلی و سالانه در چهار سد شهید عباسپور، دز، کرخه و مارون در جنوب غربی ایران مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، علاوه بر استفاده از آزمون من-کندال عادی (MK) از آزمون من-کندال با حذف کامل اثر خودهمبستگی (MMK) برای تحلیل روند استفاده شد. همچنین شیب خط روند با روش ناپارامتری تخمین گر شیب سن محاسبه گردید. از جمله نتایج این پژوهش می توان به وجود روند افزایشی در دمای متوسط و تبخیر و روندی کاهشی در میزان بارندگی اشاره کرد. همچنین نتایج نشان داد که در همه ی سدهای مورد مطالعه روندی کاهشی در مقدار جریان ورودی به مخزن سدها وجود دارد که این کاهش در مقیاس سالانه به ترتیب در سدهای دز و کرخه بیشترین و در سدهای مارون و شهید عباسپور کمترین مقدار را دارد. همچنین استفاده از آزمون اصلاح شده من-کندال باعث کاهش آماره Z من-کندال شده است. از نتایج این پژوهش می توان در برنامه ریزی و مدیریت منابع آب استفاده کرد.
    کلیدواژگان: آزمون من، کندال، تخمین گر شیب سن، خودهمبستگی، روند، سد
  • محمدرضا رضایی، امیر رضا خاوریان گرمسیر* صفحات 77-94
    رشد و توسعه اقتصادی پایدار در سه قرن اخیر با رشد و توسعه صنعت و به کمک فناوری های جدید اندیشمندان در موسسات تحقیقاتی علمی و آموزشی و با پیشرفت فنی و فناوری و کاربرد آن در صنعت تحقق یافته است. توسعه صنعتی به عنوان قوه محرکه توسعه و رشد همه جانبه بخش های اقتصادی و عامل اصلی تحول در ساخت و بافت جامعه و روابط داخلی و بین المللی آن عمل کرده است. این امر ضرورت برنامه ریزی در راستای توسعه بخش های صنعتی کشور را آشکار می سازد. این پژوهش با هدف توسعه شهرک صنعتی شهر یزد، سعی می کند تا شناخت کلی و تحلیلی از وضع موجود شهرک ها و نواحی صنعتی شهر یزد داشته باشد. نخست منابع بالقوه شهرک صنعتی شهر یزد مشخص، و سعی بر آن گردید تا الگویی برای تبیین راهبردها، در جهت توسعه این شهرک ارائه شود و در نهایت نیز راهبردهایی اساسی در راستای دستیابی به اهداف مورد نظر پیشنهاد شد. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و روش جمع آوری داده ها و تحلیل اطلاعات مورد نیاز اسنادی، پیمایشی و میدانی است. برای تدوین استراتژی توسعه و تشریح قوت ها، فرصت ها، آرمان ها و نتایج قابل اندازه گیری از تکنیک تحلیلی SOAR استفاده شده است. براساس نتایج بدست آمده، وجود فضا جهت گسترش شهرک های صنعتی در شهر یزد، وجود معادن غنی و نیروی انسانی متخصص و مزیت های دیگر باعث ایجاد پتانسیل بالایی در جهت برنامه ریزی راهبردی توسعه شهرک صنعتی در این شهر و نیز موجب پدید آمدن فرصت هایی از قبیل وجودآمدن حوزهای صنعتی فعال و قدرتمند و پتانسیل بالای تاسیسات صنعتی و افزایش رغبت سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری در بخش صنعت شده است. در واقع شهر یزد قابلیت تبدیل شدن به شهری با اقتصادی پویا در بخش صنعت کشور را داراست. بنابرین نتایجی مانند کاهش نرخ بیکاری اقتصادی از 38/9 در سال 1389به 6 درصد در سال 1395، افزایش تعداد شاغلان کارگاه های صنعتی با ده نفر و بیشتر از 22530 نفر در سال 1389به 39452 در سال 1391، افزایش نرخ مشارکت اقتصادی(نرخ فعالیت) در استان یزد از 7/35 درصد در سال 1390 به 39 درصد در سال 1395 در شهر یزد مورد انتظار است.
    کلیدواژگان: برنامه ریزی راهبردی، شهرک صنعتی، مدل استراتژیک SOAR، شهر یزد
  • ایمان باباییان *، آذر رضایی پور، زهرا آهنگرزاده صفحات 95-112
    اقلیم یکی از مهمترین عوامل تعیین کننده در مکانیابی مراکز جمعیتی و شهرنشینی بوده و هر چه شرایط اقلیمی با آستانه های دمایی بدن انسان سازگاری بیشتری داشته باشد، آسایش اقلیمی و کیفیت زندگی انسان بهتر خواهد بود. برای کمی سازی آسایش اقلیمی نمایه های متعددی از جمله نمایه زیست اقلیمی بیکر طراحی شده اند. در این تحقیق ابتدا با به کارگیری داده های دیدبانی شده دما و تندی باد در ده ایستگاه استان خراسان رضوی شامل مشهد، سبزوار، تربت حیدریه، سرخس، قوچان، نیشابور، کاشمر، تربت جام، گناباد و گلمکان (چناران) نمایه مذکور برای دوره 2009-1970 محاسبه و تغییرات آن در دوره دیدبانی بررسی شد. سپس برای آگاهی از وضعیت زیست اقلیمی آینده استان در شرایط تغییر اقلیم، با به کارگیری برونداد سه مدل گردش عمومی جو CGCM3، GFDL2.1 و ECHO-G تحت سه سناریوی انتشار A2، A1B و B1، نمایه زیست اقلیمی بیکر برای دوره 2100-2011 شبیه سازی شد. فراسنج های دما و تندی باد که به عنوان ورودی های نمایه بیکر می باشند، به روش وایازی چند متغیره ریزمقیاس شدند. نتایج این تحقیق نشان می دهد علیرغم اینکه نمایه زیست اقلیمی بیکر در آینده به سمت مقادیر نا مساعد گرم تغییر خواهند کرد، اما این تغییرات به گونه ای نیستند که منجر به جابجایی طبقه بندی زیست اقلیمی ایستگاه های هواشناسی استان از شرایط مطلوب فعلی به وضعیت نامطلوب گرم شوند.
    کلیدواژگان: آسایش اقلیمی، مدل گردش عمومی جو، ریزمقیاس نمایی، خراسان رضوی، تغییر اقلیم
  • لیلا مشکانی*، یعقوب زنگنه صفحات 113-132
    با وجود جایگاه خاص ایدئولوژی و اعتقادات دینی در خلق فضاهای انسانی، تحقیقات اندکی در رابطه با تحلیل پراکندگی ادیان و مذاهب و نقش مهم آن در شکل گیری فضاهای انسان ساخت در مباحث جغرافیای انسانی انجام گرفته است.در واقع در ساخت قلمروهای انسانی بیش از هر چیزی این نظام ارزشی،تفکربشری، اخلاقیات و ایدئولوژی حاکم بر جوامع است که موثر واقع می شود، اما مقدم بر آن توجه به تاثیر محیط طبیعی در شکل گیری، تکامل و گسترش این نظامات نظر برخی جغرافیایی را به خود جلب کرده است؛ به گونه ای که برخی تنها ریشه مذاهب را در شرایط محیطی جستجو می کنند. از جمله ضعف های جغرافیای انسانی در کشور ما، نبود دیدگاه فلسفی تبیین کننده رابطه متقابل فضادر شکل گیری ایدئولوژی و تاثیر انکارناپذیر مذهب در ساخت و بازساخت فضاهای جغرافیایی می باشد.کشور ایران با توجه به قدمت تاریخی و ویژگی های خاص جغرافیایی خود، زادگاه بسیاری از افکار و ایدئولوژی ها و محل تصادم آنها می باشد.در نتیجه برای شناخت بهتر فضاهای زیست در این سرزمین به ناچار باید بادیدی وسیع و به دور از تعصب، رابطه محیط طبیعی را با مجموعه ارزش هایی که تحت عنوان ادیان و مذاهب از آن یاد می شود، مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.بر این مبنا تحقیق حاضر با هدف بررسی و تحلیل شکل گیری و گسترش مذاهب ایران باستان با رویکردی جغرافیایی انجام گرفته است. و از نوع توصیفی - تحلیلی بوده و روش گردآوری اطلاعات اسنادی است.آنچه به عنوان نتیجه گیری از این تحقیق می توان استنباط کرد این است که در شکل گیری، تکامل و گسترش مذاهب، نه تنها عوامل مکانی وجغرافیایی، بلکه شرایط و تحولات اقتصادی، اجتماعی، روابط ملل و مناسبات قدرت موثر بوده و این عوامل نیز خود از نقش آفرینی گرایشات مذهبی تاثیر پذیرفته اند.
    کلیدواژگان: ایران باستان، جغرافیای مذاهب، ایدئولوژی
|