فهرست مطالب

مجله غدد درون ریز و متابولیسم ایران
سال دوم شماره 2 (پیاپی 6، تابستان 1379)

  • 79 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1379/04/01
  • تعداد عناوین: 9
|
  • مقایسه دو روش درمان با هیدروکورتیزون در بیماران مبتلا به هیپرپلازی مادرزادی آدرنال
    مریم رزاقی آذر صفحه 70
    هیپرپلازی مادرزادی آدرنال ناشی از کمبودهای آنزیمی در مسیر ساختن هورمونهای استروییدی است. در مورد درمان با هیدروکورتیزون در این بیماری نکات ظریفی را باید مد نظر داشت تا کودک مبتلا رشد کافی داشته باشد و قد نهایی وی نزدیک به قد پیش بینی شده بشود و به عوارض ناشی از درمان ناکافی مبتلا نگردد. هورمون آدرنوکورتیکوتروپیک با فعالیت بیشتری در شب ترشح می شود (ساعت 2 تا 9 صبح) و به نظر میرسد که تجویز داروی استرویید در شب اثر مهاری بیشتری بر روی ACTH داشته باشد. از طرف دیگر پذیرش درمان توسط بیمار با تعداد کمتر دارو در روز بهتر میشود. با توجه به نکات فوق ما دو روش درمانی مختلف تجویز هیدروکورتیزون را در 67 بیمار (43 دختر، 24 پسر) در مدت 4 سال مورد بررسی قرار دادیم. بیماران ابتدا تحت درمان هیدروکورتیزون به میزان 16±5mgبه ازای هر متر مربع سطح بدن در روز تقسیم به سه دوز با دوز بیشتر در صبح بودند؛ مدت مطالعه با این روش 6/5±8/20 ماه بود (روش قدیم). پس از آن همان بیماران تحت درمان هیدروکورتیزون به میزان 15±3mg برای هر متر مربع سطح بدن در روز تقسیم به دو دوز با دوز بیشتر در شب قرار گرفتند و مدت مطالعه 7/5±6/20 بود (روش جدید). میزان 17- هیدروکسی پروژسترون (17OHP) سرم هر 6-3 ماه اندازه گیری شد و میزان آن به دو گروه کمتر از 10ng/ml بیشتر از 10ng/ml تقسیم گردید و این دو گروه با روش Chi-square تجزیه و تحلیل شدند. در ضمن متوسط 17OHP سرم در طول دو روش درمانی نیز با هم مقایسه شدند. در 59 بیمار (23 پسر، 36 دختر) که زیر 3/13 سال سن داشتند و در حال رشد بودند در پایان هر روش درمانی،SDS برای قد، GVI (سرعت رشد بیمار تقسیم بر سرعت رشدنرمال برای سن × 100)، BMI (وزن تقسیم بر مجذور قد)، WHI (وزن بیمار تقسیم بر متوسط وزن برای سن قدی × 100) اندازه گیری شدند و به روش Paired t test مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. متوسط SDS برای قد در پایان روش قدیم 5/1±38/0- و در پایان روش جدید 1.4±0.4- بود که اختلاف آنها از نظر آماری معنی دار نبود. 89±32 GVI در روش قدیم و 34±99 در روش جدید بود که اختلاف معنی داری نداشتند. BMI در پایان روش قدیم 6/4±19 و در پایان روش جدید 19.89±5.3kg/m2 بود که اختلاف آنها معنی دار بود (P<0.001). WHI در پایان روش قدیم 23±7/116 و در روش جدید119.8±27 بود که اختلاف آنها معنی دار نبود. سطح سرمی 17OHP<10ng/ml در 4/65% موارد در روش قدیم و 7/82% موارد در روش جدید مشاهده شد (P=0.003). مقدار متوسط 17OHP در درمان جدید 13±9/6 بود که از مقدار آن در درمان قدیم 18.9±29ng/ml به طور معنی داری کمتر بود (P=0.003). بیماران در هر دو روش از خستگی شکایتی نداشتند. در درمان جدید افزایش هیرسوتیسم و ویریلیسم مشاهده نشد و پیگمانتاسیون پوستی افزایش نیافت و حتی بهتر شد. نتیجه نهایی اینکه درمان سه بار در روز هیدروکورتیزون از نظر سرعت رشد با درمان دو بار در روز تفاوتی ندارد اگرچه افزایش اندکس توده بدنی در درمان جدید مشاهده میشود، ولی این اندکس در حد چاقی نیست و اندکس وزنی قدی افزایش قابل ملاحظه ای نشان نمیدهد. سطح سرمی 17OHP با روش جدید بهتر کنترل می شود و بیمار پذیرش درمانی بهتری دارد.
    کلیدواژگان: هیپرپلازی مادرزادی آدرنال، هیدروکورتیزون، ACTH
  • معرفی اهداف، روش اجرایی و ساختار بررسی قند و لیپید تهران (TLGS)
    فریدون عزیزی، مازیار رحمانی، دکترمحمد مجید، حبیب امامی، پروین میرمیران، رامبد حاجی پور صفحه 77
    بررسی قند و لیپید تهران (Tehran Lipid and Glucose Study)، مطالعه ای است که به طور جامع عوامل خطرساز آترواسکلروز را (با توجه ویژه به اختلالات متابولیسم قند و لیپید) در جمعیت شهری تهرانی شناسایی نموده، هدف از آن ارایه راهحلهایی در جهت تغییر در شیوه زندگی این جمعیت و پیشگیری از بروز دیابت شیرین و دیس لیپیدمی است. در این مطالعه، 17000 نفر از ساکنان منطقه 13 تهران در سنین 3 تا 69 سال به طور تصادفی انتخاب و جهت بررسی عوامل خطرساز قلبی عروقی، از جمله سیگار کشیدن، دیابت، پرفشاری خون، عدم تحمل گلوکز، چاقی، فعالیت بدنی و رژیم غذایی نامناسب مورد ارزیابی قرار می گیرند. در ابتدا در بررسی پایه مطالعه، پرسشنامه ای کلی راجع به وضعیت سلامت فرد و عوامل خطرساز مذکور پرشده، از نمونه ها معاینه مختصری به عمل خواهد آمد. بیماری های قلبی عروقی بوسیله استفاده از نوار قلب (در 12 اشتقاق) و پرسشنامه رز (پرسشنامه درد سینه دانشکده بهداشت لندن) ارزیابی میشود. در این مرحله، خصوصیات جمعیت مورد مطالعه، ارتباط بین عوامل خطرساز و بیماری های عروقی و شاخصهایی که دال بر صدمات وارده به اعضای انتهایی است، در ساکنان شهری تهران ارزیابی میشود. در مرحله دوم مطالعه (بررسی آینده نگر و مداخلات)، افراد سالم، به مدت حداقل 10 سال پیگیری میشوند و سیر تغییرات گلوکز و لیپیدها در دهه های مختلف سنی، ارتباط این تغییرات در افراد خانواده و رابطه آنها با بروز عوارض عروقی مورد بررسی قرار میگیرد. همچنین پژوهش های مداخلهای به منظور پیشگیری اولیه با اعمال تغییرات ضروری در شیوه زندگی بر روی این جمعیت و طرحهای پیشگیری ثانویه و ثالثیه انجام خواهد گرفت. اطلاعات بدست آمده از این بررسی در تدوین برنامه های بهداشتی و پیشگیری بلند مدت کشور مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
    کلیدواژگان: مطالعه جمعیتی، دیابت قندی، اختلال لیپید، عوامل خطرساز بیماری قلبی، عروقی
  • همبستگی bhCG و آزمونهای عملکرد تیروئید در آبستنی مول دار
    فرناز صلواتیان، بهرام امینیان، غلامحسین عمرانی صفحه 87
    با توجه به دیدگاه های ضد و نقیض در مورد نقش هورمون کوریونیک گونادوتروپین در تحریک فعالیت تیرویید در بیماران با تومورهای تروفوبلاستیک، بویژه مول هیداتیدیفورم، این مطالعه بر روی 48 بیمار با مول هیداتیدیفورم که سطح سرمی βhCG آنان به زیر 5mlU/l، ظرف مدت 18 ماه پس از تخلیه رحمی رسیده بود، انجام گردید. سطح سرمیβhCG، توتال T3، T4 و TSH زمانی که βhCG بالا بوده و زمانی که به زیر 5mlU/ml رسیده بود، در بیماران اندازه گیری شدند. همبستگی خطی واضحی میان سطح سرمی βhCG و T4 توتال سرمی و FT4l (به ترتیب P=0.001 و P=0.002)؛ همچنین میان βhCG و T3 توتال سرمی و FT3l (به ترتیب P=0.02 و P=0.02) و همبستگی ضعیفی میان βhCG بالا و مقادیر پایین سرمی (P=0.04) TSH بدست آمد که دلایلی هستند که اشاره به نقش βhCG در تحریک تیرویید در آبستنی مول دار مینمایند.
    کلیدواژگان: مول هیداتیدیفورم، βhCG، عملکرد تیروئید
  • غربالگری کم کاری مادرزادی تیروئید: مقایسه نتایج قبل و پس از اصلاح کمبود ید
    آرش اردوخانی، علی اصغر میرسعید قاضی، رامبد حاجی پور، پروین میر میران، مهدی هدایتی، فریدون عزیزی صفحه 93
    برنامه غربالگری کم کاری مادرزادی تیرویید که از سال 1366 آغاز شده بود، به علت شیوع زیاد هیپرتیروتروپینمی در نوزادان که منجر به فراخوانی تعداد زیادی میشد، متوقف گردید. از آنجا که بررسی های سالهای اخیر نشان داده است که بیش از 95% خانوارها از نمک یددار استفاده میکنند و میانه ید ادرار دانش آموزان کشور نشان دهنده اصلاح کمبود ید در سراسر کشور میباشد، این مطالعه جهت مقایسه نتایج غربالگری سالهای اخیر با قبل از یدرسانی انجام گردید.در سالهای 78-77 غلظت TSH قطره خون بند ناف (n=2936) بر روی کاغذ فیلتر با روش IRMA اندازه گیری شد. موارد با TSH≥20mU/L فراخوان شدند و آزمونهای عملکرد تیرویید (T3،RT3U،T4،TSH) بر سرم خون وریدی انجام گشت. بر اساس غلظت TSH نتایج به سه گروه صفر تا 9/9، 10 تا 9/19 و 20 و بیشتر از 20mU/L تقسیم و با نتایج سالهای 68-1366 (n=1724) مقایسه گردید. درصد TSH صفر تا 9/9 mU/L قبل از یدرسانی 0/81 و پس از آن 9/83 بود. قبل از یدرسانی 0/14% و پس از آن 5/14% نوزادان دارای TSH بین 10 تا 9/19 mU/L بودند. تفاوت عمده در غلظت TSH≥20mU/L بود که بترتیب 5% و1.6% (P<0.001) قبل و پس از یدرسانی بود. از TSH 1.6% بالای 20، 0.8% بین 1/25 تا 50، 3/0%، بین 1/35 تا 50 و تنها 1/0% کل نوزادان TSH بالاتر از 50mU/L داشتند. نتایج بررسی نشان میدهد که با توجه به رفع کمبود ید، برنامه غربالگری کم کاری مادرزادی تیرویید مقرون به صرفه خواهد بود. زیرا در صورتی که فراخوانی ازTSH≥35mU/L انجام شود، فقط در 3/0% نوزادان به فراخوانی و انجام آزمونهای عملکرد تیرویید در خون وریدی نیاز است.
    کلیدواژگان: کم کاری مادرزادی تیروئید، هیپوتیروئیدیسم، غربالگری، کمبود ید
  • مقایسه اثر تزریق محلول روغنی یددار و استفاده از دوز توقفی لووتیروکسین بر تراکم معدنی استخوان
    حمید بذر افشان، یدالله محرابی، فریدون عزیزی صفحه 99
    ازدیاد درازمدت سطح سرمی هورمون تیرویید ممکن است بر توده معدنی استخوان (BMD) بویژه در زنان یائسه اثر داشته باشد. این اثر در مواردی که هورمونهای تیرویید به طور کوتاه مدت افزایش دارند، بررسی نشده است. به منظور تعیین BMD در بیمارانی که به مدت طولانی لووتیروکسین مصرف کرده و آنها که یک تزریق محلول ید روغنی داشته اند، 68 بیمار دچار گواتر ساده، با میانگین سنی 6±51 سال که فاقد عوامل مداخله گر دیگر بودند مورد بررسی قرار گرفتند. 51 نفر از 68 بیمار در گذشته از دوزهای سرکوب کننده لووتیروکسین به مدت متوسط 29±61 ماه استفاده کرده بودند و بصورت تصادفی در سه گروه قرار گرفتند؛ گروه 1 شامل 18 بیمار که بدون دریافت تیروکسین تحت تزریق 1 میلی لیتر محلول ید روغنی قرار گرفتند؛ گروه 2 شامل 18 بیمار که درمان با دوز سرکوب کننده لووتیروکسین در آنها ادامه یافت؛ گروه 3 شامل 15 بیمار که در آنها لووتیروکسین قطع شد و از هیچ درمان دیگری استفاده نشد؛ و گروه 4 شامل 17 بیمار که هرگز با لووتیروکسین درمان نشده بودند و به عنوان گروه شاهد مورد بررسی قرار گرفتند. در گروه های 1 تا 4 بترتیب 13، 13، 9 و 12 بیمار یائسه بودند. اندازه گیری T4، T3، T3RU، TSH، کلسیم و فسفر سرم و کلسیم ادرار و تعیین DMD با دستگاه Lunar DPXL (به روش DEXA) در نواحی L2-L4، گردن استخوان ران، مثلث رانی، و تروکانتر 6 ماه پس از مداخله انجام شد. غلظت T4، T3، T3RU، کلسیم و فسفر سرم و کلسیم ادرار بین گروه ها متفاوت نبود. سطح سرمی TSH در گروه دوم، در مقایسه با سه گروه دیگر کاهش معنی داری داشت (P<0.004). نتایج BMD در بین گروه ها فاقد اختلاف معنی دار بود. به عنوان مثال مقدار BMD در ناحیه L2-L4 در گروه های 1 تا 4 بترتیب معادل 1.03±0.98، 1.1±0.32، 1.0±0.15 و 1.03±1.11 بود. اختلاف معنی داری بین زنان غیر یائسه و یائسه از نظر BMD در نواحیL2-L4 (1.05±0.19 در مقابل 1.09±0.19)، گردن فمور (17/0±85/0 در مقابل 14/0±89/0)، تروکانتر فمور (10/0±68/0 در مقابل 12/0±73/0) دیده نشد، اما مقدار BMD در مثلث رانی زنان یائسه نسبت به زنان غیریائسه کاهش معنی داری داشت (0.65±0.12 در مقابل 13/0±74/0، P<0.005). در تمام گروه ها همبستگی مثبتی بین طول مدت یائسگی و کاهش مقدار BMD مشاهده شد. این مطالعه نشان میدهد که تجویز دوزهای سرکوب کننده لووتیروکسین و تزریق ید روغنی در طی 6 ماه پس از مداخله باعث کاهش تراکم معدنی استخوان در زنان یائسه و غیریائسه نمیشود.
    کلیدواژگان: تراکم معدنی استخوان، ید روغنی، لووتیروکسین، گواتر
  • همبستگی میان دی هیدرواپی اندروسترون سولفات (DHEA-S) بیماری عروق کرونر قلبی
    بهرام امینیان، محمدعلی استوان، غلامحسین عمرانی صفحه 107
    دی هیدرواپی اندروسترون (DHEA) و مشتق سولفاته آن (DHEA-S)، مهمترین هورمون استروییدی C19 میباشد که توسط قشر آدرنال ترشح میشود. چنین تصور می شود که می باید همبستگی معکوسی میان آتروژنز از طریق اثر ضد پرولیفراتیو آن موجود باشد؛ ولی در مورد این مطلب گزارشهای ضد و نقیضی وجود دارد. هدف این مطالعه، بررسی اثر DHEA-S بر روی بیماری عروق کرونر قلبی است. در یک مطالعه تصادفی آینده نگر، 202 فرد با CAD احتمالی که از تیرماه تا دی ماه 1378 تحت آنژیوگرافی قرار گرفته بودند، بررسی شدند. آنان در دو گروه تقسیم شدند: گروه اول (تعداد 142 نفر؛ 39 مرد، 103 نفر زن) دارای تنگی بیش از 75% حداقل در یکی از عروق کرونر خود و گروه 2 (تعداد 60 نفر؛ 28 زن و 32 مرد) که فاقد بیماری عروق کرونر در بررسی آنژیوگرافی عروق کرونر بودند. محدوده سنی افراد بین 18تا 75 سال بود و هر دو گروه از لحاظ سنی همسان بودند. سطح سرمی DHEA-S (اندازه گیری شده با دو روش الیزا و رادیوایمونواسی)، قند خون ناشتا، پروفایل چربی (تری گلیسیرید، کلسترول تام، LDL-C،HDL-C) نیز در افراد هر دو گروه مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتند. سطح DHEA-S دارای همبستگی خطی معکوس با سن(r=0.34، P<0.01) بود. رابطه معنی داری میان سطح DHEA-S و بیماری عروق کرونر در گروه های سنی مختلف در دو جنس مرد و زن بدست نیامد. همچنین، همبستگی معنی داری میان سطح DHEA-S و قندخون ناشتا، HDL-C، و LDL-C، BMI، فشارخون و مصرف دخانیات حاصل نشد (P>0.05). این مطالعه تاییدکننده همبستگی معکوس میان DHEA-S و بیماری عروق کرونر نبود.
    کلیدواژگان: Dehydroepiandrosterone Sulfate، بیماری عروق کرونر، کلسترول، سکته قلبی
  • تعیین حجم تیروئید بوسیله اولترا سونوگرافی در کودکان و نوجوانان طبیعی 6 تا 15 ساله مدارس شهر تهران (78-1377)
    حسین دلشاد، یدالله محرابی، فریدون عزیزی صفحه 113
    از زمانی که سازمان جهانی بهداشت (WHO)، حجمهای تیرویید اندازه گیری شده دانش آموزان اروپایی توسط اولتراسونوگرافی را به عنوان مقادیر طبیعی مورد تصدیق قرار داده است، در چندین مطالعه انجام شده، محدودیت این پیشنهاد به عنوان مقادیر طبیعی (نرمال) بین المللی به اثبات رسیده است. هدف از مطالعه حاضر نیز اندازه گیری حجم تیرویید دانش آموزان تهرانی با دستگاه اولتراسونوگرافی و مقایسه نتایج آن با مقادیر پیشنهادی WHO است. تعداد 1186 دانش آموز 6 تا 15 ساله تهرانی، 10 سال پس از مصرف نمکهای یددار، به طور تصادفی انتخاب و از نظر قد، وزن، سطح بدن، تعیین درجه گواتر با لمس اندازه گیری حجم تیرویید با اولتراسونوگرافی و اندازه گیری ید دفعی ادرار مورد بررسی قرار گرفتند. صدک های 97 حجم تیرویید برای «سن/جنس» و «سطح بدن/جنس» محاسبه گردید. شیوع گواتر با لمس 42% بوده که 31% گواتر درجه یک و 11% گواتر درجه دو داشتند. میانگین ید دفعی ادرار 2/21 میکروگرم در دسی لیتر بود. میانگین حجم تیرویید برای سنین 12 تا 15 سال نزد پسران بیشتر از دختران بوده، اما حجم های صدک 97 برای تمام سنین در دو جنس یکسان بود. بر اساس مقادیر پیشنهادی WHO، دانش آموزان تهرانی بر اساس سطح بدن و سن، تیرویید بزرگی نداشتند و حتی در 11% از دانش آموزان مبتلا به گواتر درجه دو نیز حجم تیرویید کمتر از مقادیر پیشنهادی WHO به عنوان حداکثر مقدار نرمال بود. با استفاده از روش رگرسیون خطی (Linear Regression) صدکهای 97 حجم تیرویید دانش آموزان تهرانی کمتر از معیار پیشنهادی WHO به عنوان مقادیر نرمال بود. همچنین این پیشنهاد فاقد مقادیر نرمال برای 6% از دانش آموزان با سطح بدن کمتر از 0.8 متر مربع میباشد. نتایح حاصل از این مطالعه نشان میدهد که مرجع (رفرانس) حجم تیرویید بر اساس وزن به تنهایی، معادل حجم آن بر اساس سطح بدن است. بعلاوه تا استاندارد شدن یک مرجع بین المللی برای حجم طبیعی تیرویید، استفاده از یک مرجع منطقه ای برای پایش کودکان مبتلا به تیرویید بزرگ توصیه میگردد.
    کلیدواژگان: حجم تیروئید، سونوگرافی، گواتر
  • هیپوگلیسمی / بخش دوم
    باقر لاریجانی، فرزانه زاهدی صفحه 121
    داروهایی که به عنوان ایجاد کننده هیپوگلیسمی مطرح شده اند در جدول (3) آورده شده است. علاوه بر انسولین و سولفونیل اوره که شایعترین علل ایجاد هیپوگلیسمی هستند، پنتامیدین، کینین و بندرت سالیسیلاتها و سولفونامیدها می توانند هیپوگلیسمی ایجاد کنند.
  • کارسینوم فولیکولر تیروئید همراه با نمای آشیانهای غالب و رسوب ماده هیالین ائوزینوفیلیک، نمایی غیر عادی، شبیه کارسینوم مدولری تیروئید
    سید محمد توانگر، علیرضا عبداللهی صفحه 137
    کارسینوم فولیکولر تیرویید، حدود 5 تا 10% تومورهای تیرویید را تشکیل میدهد و از ویژگی های آن تشکیل فولیکول های کم و بیش مشخص میباشد. ما یک بیمار با کارسینوم فولیکولر که در آن به طور غالب نمای آشیانه ای(nesting)، همراه با رسوب ماده هیالینی ائوزینوفیلیک، مشابه کارسینوم مدولری بود را معرفی می کنیم. رنگ آمیزی قرمز کنگو جهت آمیلویید منفی و سلولهای تومورال ضایعه برای کلسیتونین منفی و برای تیروگلوبین بشدت مثبت بودند. این مورد نقش تکمیلی مطالعات ایمنوهیستوشیمی در تعیین ماهیت سلولی تومورهای تیرویید را روشن میکند.
    کلیدواژگان: کارسینوم فولیکولر، کارسینوم مدولری، ایمنوهیستوشیمی، تیروگلوبولین، کلسیتونین
|
  • Comparison between two different therapeutic methods with hydrocortisone in patients with congenital adrenal hyperplasia
    M. Razaghiazar Page 70
    Congenital adrenal hyperplasia is due to enzymatic deficiencies in the pathway of steroid hormone synthesis. In order to provide normal growth and ideal height and prevent the complications due to inappropriate therapy in these patients, delicate points should be considered. Adrenocorticotropic hormone (ACTH) is mainly secreted during the night (2 to 9 a.m) and it seems that steroid administration during the night has more inhibitory effect on ACTH secretion. On the other hand, patient’s compliance is improved by lower divided drug dosage. We evaluated two methods of hydrocortisone administration in 67 patients (43 girls, 24 boys) during a 4-year period. At first patients were treated with 16±5mg/m2 of daily hydrocortisone in 3 divided doses with the largest dose in the morning over 20.8±5.6 months (old method). Then the same patients were treated with 15±3mg/m2 of daily hydrocortisone in two divided doses with the larger dose in the night over 20.6±5.7 months (new method). Serum 17OH-progesterone was measured every 3-6 months and patients were divided into two groups according to the level of 17-OHP (<10ng/ml or >10ng/ml) and analysed with Chi-square. Mean 17-OHP serum level was compared between these two methods. At the end of each therapeutic method, SDS for height, GVI (growth velocity of patients / normal growth velocity for age X 100), BMI (weight / (height)2), and WHI (patient’s weight / mean weight according to age height index X 100) were measured and analyzed using paired t test. There was no significant difference in mean SDS for height at the end of treatment with old and new methods (-0.38 ± 1.5 and –0.4 ± 1.4, respectively). There was also no significant difference in GVI between these 2 methods (89 ± 32 and 94 ± 34 in old and new methods, respectively). There was significant difference in BMI between old and new methods (19 ± 4.6 and 19.89 ± 5.3kg/m2, respectively) (P<0.001). WHI at the end of treatment with old and new methods were 116.7±23 and 119.8 ± 27, respectively, without any significant difference (P=NS). Serum 17OHP concentration was lower than 10ng/ml in 65.4% and 82.7% of patients in old and new methods, respectively, and the difference was statistically significant (P=0.003). Mean 17OHP level in new therapeutic method was significantly lower than that in old method (6.9±13 vs. 18.9±29ng/ml, P = 0.003). In both methods, patients didn’t complain of fatigue. In new therapeutic method, there was not any increase in hirsutism, virilism and skin pigmentation, and even improvement was observed in skin pigmentation. The findings showed that growth velocity doesn’t show significant difference between these two methods. There was an increase in body mass index (BMI) in new therapeutic method but no significant increase was observed in height-weight index. In new therapeutic method, serum level of 17OHP is better controlled and patients have better therapeutic compliance.
  • Tehran Lipid and Glucose Study (TLGS): rationale and design
    F. Azizi, M. Madjid, M. Rahmani, H. Emami, P. Mirmiran, R. Hadjipour Page 77
    Tehran Lipid and Glucose Study is a study to determine the risk factors for atherosclerosis among Tehran urban population and develop population-based measures to change the lifestyle of the population and prevent incidence of diabetes mellitus and dyslipidemia. 17000 men and women between 3 and 69 years of age are randomly sampled from Tehran urban district 13 for assessment of conventional (i.e. smoking, diabetes and hypertension) and emerging (i.e. glucose intolerance, obesity, physical activity and diet) cardiovascular risk factors. In the baseline examination a general questionnaire on persons’ health condition and risk factors is filled up and a brief physical examination is done. Cardiovascular disease is assessed by using a 12-lead electrocardiogram and London School of Hygiene Cardiovascular (Rose) Questionnaire. The relationship between the conventional and emerging risk factors and vascular disease and markers of end-organ damage will be evaluated in the urban residents of Tehran. In the second phase of the study, healthy individuals will be followed up in a 10-year-long cohort to determine the trend of changes in lipid and glucose status and development of vascular complications. Selected people undergo interventions with modifications in their lifestyle to assess the efficacy of certain measures in preventing the development of diabetes mellitus and dyslipidemia.
  • Correlation between βhCG level and thyroid function tests in molar pregnancy
    F. Salavatian, B. Aminian, Gh Omrani Page 87
    In view of controversy regarding the role of human chorionic gonadotropin (hCG) as the stimulator of thyroid function in patients with trophoblastic tumors, especially hydatidiform mole, we conducted a study to explore whether a correlation between human chorionic gonadotropin and thyroid function is demonstrable in such patients. Forty-eight patients with hydatidiform mole, who had a drop in serum βhCG concentration below 5 mIU/ml during a period of eighteen months after evacuation, were selected. Serum βhCG, total T3, total T4 and serum TSH were measured both when βhCG was high and when it dropped to below 5 mIU/ml. Serum βhCG, total T3, and total T4 were measured with radioimmunoassay. The human TSH-coated tube assay was utilized for immunoradiometric assay of TSH. Among forty-three patients with βhCG concentrations exceeding 100 mIU/ml, total T4 values were higher than 8.8 μg/dl in thirty patients. The regression equation between total T4 and high βhCG levels was 6.36 with a P value of 0.00. The regression equation between FT4I and high βhCG level was 2.105 (P=0.002). The regression equation between high T3 and FT3I and high levels of βhCG was 133.39 and 37.3 respectively (P=0.026 and 0.024). The mean value of TSH was 0.9915 mIU/ml before and 1.533 mIU/ml after treatment. The regression equation between TSH and βhCG was 1.8448 (P=0.044). This study shows a strong correlation between high serum βhCG and total serum T4 and FT4I. There is also a correlation between high serum βhCG and total T3 and FT3I. There is a weak statistical correlation between high serum βhCG and low serum TSH.
  • Screening for congenital hypothyroidism: before and after iodine supplementation in Iran
    A. Ordoukhani, Aa Mirsaiid Ghazi, R. Hajipour, P. Mirmiran, M. Hedayati, F. Azizi Page 93
    Screening program for congenital hypothyroidism (CH) started in 1987 and had to be discontinued due to high prevalence rate of hyperthyrotropinemia in infants and subsequent increased recall rate. Recent surveys denote that more than 95% of Iranian households consume iodized salt, and nationwide measurement of urinary iodine concentration in schoolchildren showed absence of iodine deficiency. The present study compares CH screening results before and after iodine supplementation. In 1987-89, serum TSH concentration was measured in 1724 cord blood specimens and in 1998-99, TSH (IRMA) was measured in cord blood filter paper specimens of 2936 newborns. Those with TSH≥20mU/L were recalled and thyroid function tests were performed, using venous blood. Newborns were calssified into 3 groups according to TSH concentrations: 0-9.9, 10-19.9, and ≥ 20mU/L. In 1987-89, 81% and 14% and in 1998-99, 83.9% and 14.5% of the newborns had TSH values between 0-9.9 and 10-19.9 mU/L, respectively (p=NS). Corresponding values for TSH≥20mU/L were 5% and 1.6%, respectively (P<0.001). In 1997-98, 0.8%, 0.3% and 0.1% of all newborns had TSH values between 25.1-50, 35.1-50, and >50mU/L, respectively. Iodine sufficiency in I.R. Iran has caused significant decrease in neonatal hyperthyrotropinemia and recall rate of screening program for CH. Keywords:
  • Comparison of iodized oil injection and suppressive doses of thyroid hormones on bone mineral density (BMD)
    H. Bazrafshan, Y. Mehrabi, F. Azizi Page 99
    In order to determine bone mineral density (BMD) in patients with simple goiter who were treated with either thyroid hormone (levothyroxine) or injection of iodized oil solution, 68 goiterous patients aged 51±6 (mean ± SD) were studied. 51 patients who had received suppressive doses of levothyroxine for 61±29 months (mean ± SD) were randomly allocated into three groups group I included 18 patients who were treated with one milliliter of iodized oil solution without receiving thyroxine group II, included 18 patients in whom treatment with suppressive doses of levothyroxine was continued, and group III included 15 patients who didn’t receive any treatment. The fourth group consisted of 17 controls who had never been treated with levothyroxine before. In groups I to IV the number of menopausal patients were 13, 13, 9, and 12 respectively. Serum T3, T4, TSH, T3RU, calcium, and phosphorus levels and urine calcium level were measured. BMD was determined in L2-L4 vertebrae, femoral neck (FN), femoral ward (FW) and femoral trochanter (FT) using lunar DPXL device (with DEXA method), approximately 6 months after the intervention. Serum T3, T4, T3RU, Calcium and phosphorus levels and urine calcium level were not significantly different among the groups. Serum TSH in group II was significantly lower than the other groups (P<0.004). BMD results showed no significant difference among the groups (for example BMD results in L2-L4 region in groups I to IV were 1.03±0.98, 1.1±0.32, 1±0.15, and 1.30±0.11, respectively). In all groups positive correlations were observed between the length of the menopause and reduction in BMD. There was no significant difference between BMD results in pre-menopausal and post-menopausal women in L2-L4 (1.09±0.19 vs 1.05±0.16), femoral neck (0.89±0.14 vs 0.85±0.17), femoral trochanter (0.73±0.12 vs 0.68±0.10), but BMD in femoral ward was significantly less in post-menopausal women compared with pre-menopausal subjects (0.65±0.12 vs 0.74±0.13 P<0.005). This study shows that administrating suppressive doses of levothyroxine and injecting iodized oil don’t reduce bone mineral density in pre and post-menopausal women 6 months after the intervention.
  • Correlation between dehydroepiandrosterone sulfate (DHEA-S) & coronary artery disease.
    B. Aminian, Ma Ostovan, Gh Omrani Page 107
    Dehydroepiandrosterone (DHEA) or its sulfate derivative (DHEA-S) is the major C19 steroid hormone secreted by adrenal cortex. It has been claimed that it has an inverse correlation with atherogenesis through its antiproliferative effect. But this correlation is a matter of controversy. The aim of this study was to examine the effect of DHEA-S on coronary artery disease (CAD). In a prospective randomized study, 202 patients with possible CAD who underwent coronary angiography between January 1999 and June 1999 were studied. They were allocated into two groups, group 1 (n=142 Female: 39, Male: 103) had more than 75 percent cross-sectional area narrowing of at least one coronary artery, and group 2 (n=60 Female: 28,Male: 32) had no coronary artery disease. The age range was 18-75 years, and it was matched between the two groups. Level of DHEA-S (measured by two different methods ELISA and RIA), fasting blood sugar, full lipid profile (TG, total cholesterol, LDL-C, HDL-C) were measured in the two groups. Other major coronary risk factors were also compared between the two groups. The level of DHEA-S had an inverse linear correlation with age (r = -0.34 and P<0.01). There was no statistically significant correlation between the level of DHEA-S and coronary artery disease in different age groups in males and females. Likewise, there was no statistically significant correlation between the level of DHEA-S and blood sugar (P=0.08), HDL (P=0.41), LDL (P=0.09), body mass index (P=0.4), hypertension and current smoking. The present study doesn’t confirm the inverse correlation between DHEA-S and coronary artery disease.
  • Determination of thyroid volume by ultrasonogrphy in 6-15 year-old children and adolescents in Tehran schools (1998-99)
    H. Delshad, Y. Mehrabi, F. Azizi Page 113
    Since the normal values of thyroid volume ultrasonography results from European schoolchildren were endorsed by WHO, a few studies have addressed the limitation of the recommended references as universal normal values for thyroid volume. Our objective was to describe thyroid volume measured by ultrasonography in Tehran’s schoolchildren and compare these with WHO normal values. Cross-sectional studies were performed in 1186 schoolchildren aged 6-15 years in Tehran, 10 years after distribution of iodised salt. Data were collected on age, sex, weight, height, thyroid size by palpation and ultrasonography and urinary iodine. The 97th percentiles of thyroid volume for age/sex and body surface area (BSA) / sex were determined. The prevalence of goiter was 42% by palpation, 31% grade 1 and 11% grade 2. Median urinary iodine was 21.2 μg/dl. The 97th percentiles were comparable in girls and boys in all ages. According to the WHO thyroid volume references Tehran’s children did not have enlarged thyroids based on BSA and age, even in 11% of children with grade 2 (visible) goiter. In Tehran’s children, the best predictors of thyroid volume were BSA, height and weight. Using linear regression, the 97th percentiles of thyroid volume from Tehran’s children were lower than the corresponding references from WHO normal values. WHO-recommended references lacked normal values for 6% of schoolchildren with BSA<0.8 m2. Results indicate that a thyroid volume reference based on weight alone would perform as well as that based on BSA. In addition, until the adoption of a new applicable international reference for thyroid volume, the use of local references in the screening of children for thyroid enlargement is recommended.
  • Follicular thyroid carcinoma with dominant nesting pattern and eosinophilic hyaline deposition an unusual presentation resembling medullary thyroid carcinoma
    Sm Tavangar, A. Abdollahi Page 137
    Follicular carcinoma constitutes about 5 to 10 percent of thyroid cancers. It is characterized by the formation of more or less well-developed acini or follicles. We persent a case of follicular carcinoma with histological features of extensive nesting pattern and eosinophilic hyaline material deposition, resembling medullary thyroid carcinoma. However, the lesion consisted of thyroglobulin-positive and calcitonin-negative cells. This case illustrates the contribution of the immunohistochemical studies to the detection of the exact nature of thyroid tumors.