فهرست مطالب

ایرانی آموزش در علوم پزشکی - سال پانزدهم شماره 2 (پیاپی 76، اردیبهشت 1394)

مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی
سال پانزدهم شماره 2 (پیاپی 76، اردیبهشت 1394)

  • تاریخ انتشار: 1394/02/23
  • تعداد عناوین: 26
|
  • سجاد سعادت *، فرهاد اصغری، رضوان سادات جزایری صفحات 67-78
    مقدمه
    باورهای فراگیران در مورد توانایی های خود در فرایند تحصیل در قالب خودکارآمدی تحصیلی تعریف می شود که تحقق آن متاثر از عوامل مختلفی است. پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین خودکارآمدی تحصیلی با استرس ادراک شده، راهبردهای مقابله ای و حمایت های اجتماعی ادراک شده در دانشجویان دانشگاه گیلان انجام شد.
    روش ها
    در این پژوهش توصیفی همبستگی جامعه پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه گیلان در نیمسال اول سال تحصیلی 94- 1393 بود و 335 نفر از آنان به روش تصادفی خوشه ایانتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان اون و فرامن (Owen & Froman)، مقیاس استرس ادراک شده کوهن (Cohen) و همکاران، مقیاس مقابله با شرایط پر استرس اندلر و پارکر (Endler & Parker) و مقیاس ارزیابی حمایت اجتماعی واکس (Vaux) و همکاران که از پایایی و روایی قابل قبول برخوردارند، استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون همبستگی پیرسون، رگرسیون خطی چند متغیره استفاده شد.
    نتایج
    همبستگی پیرسون نشان داد که خودکارآمدی تحصیلی با متغیرهای حمایت های اجتماعی ادراک شده (518/0=r) و راهبردهای مقابله ای مساله محور (421/0=r) همبستگی مثبت و معنادار دارد (01/0>P) و با متغیرهای استرس اداراک شده (574/0-=r)، مقابله هیجان محور (364/0-=r) و مقابله اجتنابی (364/0-=r) همبستگی منفی و معنادار دارد (01/0>P). نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که متغیرهای پیش بین به طور معنادار قادر به تبیین 39/0 از واریانس خودکارآمدی تحصیلی در دانشجویان بودند
    نتیجه گیری
    یافته های این تحقیق از اهمیت متغیرهای استرس ادراک شده، حمایت های اجتماعی ادراک شده و مقابله مساله محور در پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی در دانشجویان دانشگاه گیلان حمایت می کند. بنابراین به نظر می رسد برگزاری دوره های آموزشی جهت رشد باورهای خودکارآمدی و مدیریت استرس مفید است.
    کلیدواژگان: خودکارآمدی تحصیلی، استرس ادراک شده، راهبردهای مقابله ای، حمایت های اجتماعی
  • زهرا تیموری جروکانی، وحید عشوریون *، سارا مظفرپور، سلیمه سیروس صفحات 79-88
    مقدمه
    برنامه درسی دوره علوم پایه در ایران با چالش های گوناگونی رو به روست. برنامه ریزی مناسب برای طراحی چیدمان این دوره می تواند تاثیر بسزایی در میزان یادگیری، عملکرد آموزشی، پیشرفت تحصیلی و رضایت مندی دانشجویان پزشکی داشته باشد. این مطالعه به منظورارزشیابی اثربخشی تغییرات چیدمان علوم پایه دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان از دیدگاه دانشجویان طراحی شد.
    روش ها
    این پژوهش توصیفی به روش سری های زمانی منقطع (Interrupted time series design) بود. جامعه آماری کلیه دانشجویان پزشکی دانشکده پزشکی اصفهان ورودی بهمن 84 و مهر 85 بودند که به ترتیب در چیدمان قدیم و جدید دوره علوم پایه در حال تحصیل بودند، نمونه گیری به روش نمونه در دسترس انجام گرفت. ابزار مطالعه پرسشنامه های محقق ساخته و خودایفای روا و پایا بود. داده ها به وسیله ی شاخص های آماری توصیفی و آزمون t مستقل تحلیل شد.
    نتایج
    میزان رضایت مندی دانشجویان در چیدمان جدید (48/0±95/2) از مجموع 5 نمره نسبت به چیدمان قدیم (68/0±78/2)به طور معناداری بیش تر شده است (001/0=P و 25/3-=t). دانشجویان چیدمان جدید در مجموع پنج نیمسال نمره بالاتری به ترتیب و ترکیب دروس اختصاصی داشتند (15/2±92/4 در مقابل 81/1±34/6، 001/0=P و 42/7-=t). فرصت مطالعه جهت آمادگی آزمون جامع علوم پایه در طول نیمسال پنج (10/1±86/2 در مقابل 34/1 ±77/2، 72/0=p و 35/0=t) و همچنین میزان استرس آنان در چیدمان جدید و قدیم تفاوت معناداری نداشت (15/1 ±49/3 در مقابل 22/1±48/3، 99/0=p و 01/0=t).
    نتیجه گیری
    یافته ها نشان می دهد تغییرات اگرچه جزیی، می تواند بر دیدگاه دانشجویان موثر باشد هر چند تغییر ترتیب و ترکیب دروس به تنهایی کافی نیست واصلاح مداوم برنامه ی آموزشی با توجه به رویکرد های نوین از جمله تلفیق دروس بر اساس سیستم های بدن و بررسی و اصلاح سایر ابعاد موثر بر رضایت مندی دانشجویان از قبیل تغییر محتوا، روش و محیط آموزشی توصیه می شود.
    کلیدواژگان: ارزشیابی، چیدمان دروس، برنامه درسی، علوم پایه، دوره پزشکی عمومی
  • میترا خوبی، مجید احمدی هدایت *، نورالدین محمدی، سرور پرویزی، حمید حقانی، فاطمه ایزدی بیدانی صفحات 89-97
    مقدمه
    با توجه به روش های گوناگونی جهت ارائه آموزش، انتخاب روش های آموزش را می توان از جمله فعالیت هایی دانست که مدرسان با توجه به شرایط و امکانات برای رسیدن به اهداف آموزشی اتخاذ می کنند. این مطالعه با هدف و مقایسه رضایتمندی دانشجویان کارشناسی پرستاری دانشگاه علوم پزشکی تهران نسبت به دو روش آموزش از طریق لوح فشرده و آموزش سنتی انجام شد.
    روش ها
    این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی بود. جامعه پ‍‍‍‍‍ژوهش شامل کلیه دانشجویان پرستاری ورودی مهر 88 که واحد بهداشت جامعه ی 3 را در نیمسال تحصیلی 92-91 می گذراندند، بود(38 نفر). شرکت کنندگان بر اساس روش تخصیص تصادفی به روش بلوک دوتایی به دو گروه آموزش با روش سنتی و آموزش با لوح فشرده تقسیم شدند. ابزار گردآوری داده ها در این مطالعه پرسشنامه ی پژوهشگر ساخته ی رضایت سنجی از شیوه آموزشی بود که پس از تایید روایی و پایایی در پایان دوره توسط فراگیران دو گروه تکمیل شد. جهت تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار)، آزمون آماری آنالیز کوواریانس، آزمون کای دو و آزمون تی مستقل استفاده شد.
    نتایج
    میانگین و انحراف معیار رضایت مندی در دو گروه آموزش سنتی و آموزش لوح فشرده نیز به ترتیب 17/15±74/58 و 31/16±37/74 از مجموع 100 نمره بود. مقایسه میانگین نمرات رضایت مندی دانشجویان دو گروه نشان داد که نمرات رضایت مندی دانشجویان در دو گروه از نظر آماری تفاوت معنادار (006/0p=) داشت.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج مطالعه فوق، رضایت مندی دانشجویان پرستاری از آموزش با لوح فشرده در مقایسه با آموزش سنتی بیش تر است و مدرسان و سیاست گذاران آموزشی می توانند با توجه به نتایج این پژوهش، در آموزش دروس نظری پرستاری از روش آموزش با لوح فشرده و یا ادغام آن با سایر روش های آموزشی استفاده نمایند.
    کلیدواژگان: آموزش سنتی، آموزش لوح فشرده، رضایت مندی، دانشجویان پرستاری
  • سمیه محمدی، مریم تولیت، مصطفی روشن زاده * صفحات 98-110
    مقدمه
    در روند آموزش بالینی جهت اطمینان از دستیابی به اهداف مدنظر، در دست داشتن ابزار مناسبی که از روایی و پایایی مطلوب برخوردار باشد ضروری است. با توجه به این که تاکنون ابزار مناسبی جهت ارزشیابی دانشجویان اتاق عمل تدوین نشده است، لذا مطالعه ی حاضر با هدف تدوین وسنجش روایی و پایایی ابزار ارزشیابی این گروه از دانشجویان انجام گرفت.
    روش ها
    این مطالعه ی توصیفی در سال 1393 در دانشگاه علوم پزشکی بیرجند انجام گرفت. در این مطالعه پس از تعریف مفاهیم و رفتار مورد اندازه گیری با استفاده از روش های مصاحبه و مرور متون مربوطه، ابزار اولیه تدوین شد و سپس روایی صوری و محتوایی آن به صورت کمی و کیفی (با استفاده از نظرات پانل متخصصان، CVR و CVI) صورت گرفت. پایایی این ابزار نیز به صورت پایایی بین گروهی و آلفای کرونباخ محاسبه شد.
    نتایج
    ابزار نهایی تدوین شده شامل 62 عبارت در 7 حیطه (ویژگی های حرفه ای، ارتباطات، بررسی و شناخت بیمار، آموزش به بیمار و خانواده، ثبت گزارش، ایمنی مددجو و صلاحیت بالینی) است. شاخص روایی محتوای کل پرسشنامه 84/0 و نسبت روایی محتوا برای هر آیتم 62/0 و بالاتر گزارش شد. آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه با حجم نمونه ی 28 نفری از دانشجویان 82/0 به دست آمد. پایایی بین مشاهده کنندگان نیز 45/0 بود.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه حاکی از آن است که ابزار تدوین شده از روایی و پایایی مناسبی برخوردار بوده و استفاده از آن می تواند به عنوان یک ابزار مناسب جهت ارزشیابی بالینی کار آموزی در عرصه دانشجویان رشته ی اتاق عمل مورد استفاده قرار گیرد.
    کلیدواژگان: ابزار ارزشیابی، ارزشیابی بالینی، دانشجویان اتاق عمل، محیط بالینی، آموزش بالینی
  • احمد وهابی *، سمیه رحمانی، شیوا رستمی، بشری وهابی، مبین حسینی، دائم روشنی صفحات 111-121
    مقدمه
    از وظایف مهم دانشگاه های علوم پزشکی، ارزشیابی از فعالیت های آموزشی مدرسین است که داده های مورد نیاز جمع آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد و نتایج آن به منظور ارتقای روش تدریس و آموزش به اطلاع آنان خواهد رسید. این مطالعه با هدف بررسی عوامل موثر بر نمرات ارزشیابی اساتید از دیدگاه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کردستان انجام گردید.
    روش ها
    این مطالعه از نوع توصیفی-مقطعی بود. جامعه مورد مطالعه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کردستان بودند که حداقل یک نیمسال تحصیلی را گذرانده بودند و با فرایند ارزشیابی استاد آشنا بودند. تعداد 384 نفر از دانشجویان به صورت تصادفی انتخاب شده و وارد مطالعه شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه ای شامل سوالات دموگرافیک و سوالات مربوط به عوامل موثر بر ارزشیابی استاد از دیدگاه دانشجویان بودند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های میانگین و انحراف معیار و آزمون های آماری کولموگروف اسمیرنوف، یو من ویتنی و کروسکال والیس استفاده گردید.
    نتایج
    مهم ترین عوامل موثر بر نمره ارزشیابی اساتید از دیدگاه این دانشجویان، تسلط استاد بر موضوع درس (میانگین 8/0±53/4)، توانایی و قدرت استاد در تفهیم مطالب درسی (میانگین 78/0±52/4)، رعایت تناسب بین محتوای درسی و سوالات امتحانی (میانگین 79/0±40/4) و کم اهمیت ترین آنها شامل جنس (میانگین01/1±48/3)، سن استاد (14/1±28/3) و برگزاری آزمون های سنجش پیشرفت تحصیلی استاد (42/1±1/3) بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته های این مطالعه، توانمند نمودن اساتید در زمینه روش های تدریس موثر و همچنین آموزش مهارت های ارتباطی با دانشجویان ضروری به نظر می رسد.
    کلیدواژگان: ارزشیابی استاد، دیدگاه، اساتید، دانشجویان، عوامل موثر
  • سلمان خزایی، عبدالله محمدیان هفشجانی، حمید صالحی نیا * صفحات 122-123
    سردبیر محترم مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی مقاله ای با عنوان تاثیر به کارگیری روش تقلید از نسخه با نام ابداعی Prescomime بر یادگیری و رشد مهارت های بالینی دانشجویان پزشکی در درس داروشناسی. مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی. 1393; 14 (12): 1087-1096 به چاپ رسیده است(1). این مطالعه به صورت مداخله ای تک گروهی صورت گرفته است. با توجه به این که نتایج مطالعات کارآزمایی در تصمیم گیری های بهداشتی و درمانی کاربرد دارند، ذکر چند نکته برای اطمینان از قابل استفاده بودن این روش آموزش در موارد مشابه قابل بحث است، از آنجایی که روش اجرای مناسب و به کارگیری روش آماری مناسب برای افزایش بهبود کیفیت کارآزمایی بالینی ضروری است(2و3)، لذا نکات زیر این مطالعه قابل تامل می باشد. در مطالعه حاضر نحوه ورود افراد داوطلبانه ذکر شده است در حالی که در روش کار بیان شده که برای افرادی که شرکت داشته اند امتیازاتی در نظر گرفته شده و چنانچه فرد شرکت ننماید با کسر نمره مواجه می شود و این در حالی است که با یکی از اصول مهم در مطالعات که ورود و خروج آزادانه افراد از مطالعه می باشد در تعارض می باشد(4). از طرفی، مداخله در قالب یک واحد درسی ارائه شده است، رضایت و داوطلب بودن فرد دیگر مفهوم پیدا نمی کند و دانشجو باید واحد ارائه شده در آن ترم را انتخاب کند، که از این منظر نیز، می توان گفت که داوطلبانه بودن آزمودنی در این پژوهش، احتمالا کاربرد نداشته است. در خصوص مقایسه گروه مداخله و گروه عدم مداخله نیز چند ابهام وجود دارد اول آن که آیا سوالات آزمون نهایی بین دو گروه یکسان بوده است یا کیفیت سوالات متفاوت بوده که قطعا تفاوت کیفیت سوالات در نمره دانشجویان تاثیرگذار خواهد بود و حداقل کاری که می بایست در این پژوهش اشاره می شد، این است که در هر دو ورودی از یک امتحان واحد استفاده شده است، در غیر این صورت قسمتی از تفاوت ها می تواند ناشی از تفاوت در نحوه ارزیابی دو گروه باشد. از طرفی با توجه به این که استاد مربوطه از وضعیت مداخله در دو گروه مطلع بوده است و اصطلاحا ماسکه (Blind) نبوده است این امکان وجود دارد در جهت حمایت از طرح پیشنهادی خود در گروه مداخله با ارفاق و در گروه عدم مداخله سخت گیرانه نسبت به نمره دهی اقدام نموده باشد. نکته دیگر، مشخص نیست افزایش رضایتمندی دانشجویان چگونه سنجیده شده است، دانشجویان حاضر درس مربوطه را در شرایط مداخله مربوطه گذرانده اند و شرایط عدم مداخله را تجربه ننموده اند، لذا رضایت مندی اولیه ای وجود نداشته که با شرایط بعد از مداخله مقایسه و متوجه افزایش رضایت مندی شویم. آنالیز واریانس برای مقایسه میانگین بیش از دو گروه استفاده می شود در حالی که در مطالعه حاضر دو گروه مقایسه شده اند ضمنا در نتایج نیز مشخص نشده است که از این آزمون در کجا استفاده شده است. یکی از قسمت های مهم یک مقاله، روش اجرا و آنالیز داده ها و تطابق آنچه در روش اجرا و نتایج بیان شده است، می باشد و باید دارای پیوستگی باشد(5). این در حالی است که چنین موردی در زمینه آزمون های آماری استفاده شده در این مقاله صدق نمی کند. امید است، این دست نوشته و موارد مشابه، مورد توجه خوانندگان قرار گرفته و با رعایت نکاتی هر چند اندک، باعث بهبود گزارش مقالات و در نتیجه افزایش اطمینان به نتایج پژوهش ها شد(6).
  • سلمان خزایی، عبدالله محمدیان هفشجانی، حمید صالحی نیا * صفحات 124-125
    مقاله ای با عنوان تاثیر قرارداد یادگیری بر رضایت مندی و یادگیری خود-هدایتی دانشجویان پرستاری در آموزش بالینی در مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی. 1393; 14 (12):1078-1086 به چاپ رسیده است، این مقاله به صورت نیمه تجربی صورت گرفته است(1) و حاوی نکاتی بسیار ارزنده و مفید و کاربردی است. از آنجایی که نتایح این مطالعه و سایر مطالعات مشابه می تواند در برنامه ریزی های آموزشی مناسب و مفید باشد(2و3)، نکات زیر در مورد این مقاله قابل بحث است. نتایج این مطالعه به صورت کاملا شفاف بیان نشده است، هر چند مقایسه دو گروه از نظر متغیرهای زمینه ای و پایه یکی از معیارهای استاندارد گزارش چنین مقالاتی است(4) ولی خروجی جدول 1 که در این مطالعه آورده شده است مبهم بوده و در خصوص متغیر جنسیت 36 نفر در گروه مداخله و 23 نفر در گروه کنترل واقع شده اند که با گزارش متن که 32 نفر در گروه مداخله و 27 نفر در گروه کنترل ذکر شده هم خوانی ندارد. در متن مقاله آورده شده است که «تحلیل آماری نشان داد که بین امتیازات یادگیری خود- هدایتی در دو گروه تفاوت معناداری وجود دارد. اما بین امتیازات رضایت مندی در دو گروه، علی رغم بالاتر بودن امتیازات گروه مداخله، تفاوت معناداری دیده نشد». هدف از انجام چنین مطالعه ای اصولا مقایسه اثربخشی یک روش آموزشی در مقایسه با گروه کنترل است، برای رسیدن به چنین هدفی در آنالیز یکی از روش ها این است که اثر اختلاف میانگین نمره قبل از مداخله با استفاده از آزمون آنالیز کوواریانس کنترل شود. چون در غیر این صورت چه تضمینی وجود دارد که اختلاف نمره بین دو گروه قبل از مداخله نیز وجود نداشته است. در این مطالعه، میانگین نمره در گروه مداخله و کنترل با استفاده از آزمون تی سنجیده شده است که مشخص نشده است که آیا میانگین نمره مربوط به قبل از مداخله است یا بعد از مداخله. در صورتی که مربوط به بعد از مداخله نیز باشد نمی تواند نتیجه منطقی و درستی باشد، چرا که تفاوت میانگین ها در شروع مطالعه نادیده گرفته می شود(5). نکته دیگر پژوهشگران پیشنهاد کرده اند که در گروه های با حجم نمونه بزرگ تر چنین مطالعه ای طراحی شود، در انجام یک مطالعه حجم نمونه برای مقایسه بایستی متناسب انتخاب شود و با استفاده از شیوه ی علمی نسبت به محاسبه تعداد حجم نمونه اقدام کرد، و معمولا برای این کار همواره سرشماری صورت نمی گیرد(4و6)، در مطالعه حاضر کلیه افراد به روش سرشماری وارد مطالعه شده اند، سوالی که مطرح است این است که آیا این تعداد افراد برای مطالعه کافی است؟ و اگر بر اساس فرمول، حجم نمونه محاسبه شود، حجم نمونه محاسبه شده به نظر بیش تر از این مقدار محاسبه شود یا خیر(7). از این رو آیا توان این مطالعه در حد قابل قبولی است؟ در واقع با توجه به پیشنهادات نویسندگان مبنی بر انجام چنین مطالعه ای در حجم نمونه بزرگ تر، این سوال پیش می آید که آیا این مطالعه از توان کافی برای نشان دادن اثر مداخله برخوردار نبوده است؟ انتظار می رود در صورت چنین پیشنهادی، در مورد توان مطالعه نیز صحبت شود تا سایر محققین بتواند تصمیم درست تری مبنی بر انجام چنین کاری در سایر دانشگاه ها داشته باشند. استفاده درست و به جا از آزمون های آماری در پژوهش ها و مقالات منتشر شده یکی از ضروریات اعتماد به مقاله و کاربردی بودن نتایج آن است و هرگونه استفاده نادرست از آزمون آماری می تواند باعث خدشه دار شدن نتایج گردد(8)، با توجه به اهمیت مقالات منتشر شده در مجله آموزش پزشکی و کاربردی بودن آن در تصمیم گیری های بهداشتی(2)، انتظار می رود چنین دست نوشته ای مورد توجه قرار گیرد و با رعایت نکات هر چند ساده توسط محققین و پژوهشگران زمینه ساز بهبود گزارش مقالات منتشر شده و اطمینان بیش تر به مقالات گردد.
  • حسین کریمی مونقی، طیبه پورغزنین * صفحات 126-128
  • مرتضی عرب زوزنی * صفحات 129-133
    یکی از مهم ترین موارد در گزارش صحیح یک مقاله شفافیت در بیان روش انجام کار است زیرا شفاف بودن روش کار به خواننده در درک مراحل انجام کار و تحلیل نتایج به دست آمده کمک می کند و از به وجود آمدن ابهامات جلوگیری می کند. نکته دیگر نیز ویرایش یک مقاله جهت چاپ است که باعث جذب خوانندگان بیشتر برای مقاله و مجله می گردد(1و2). مجله آموزش در علوم پزشکی بااهمیت دادن به نقد مقالات و چاپ آن ها یکی از مجلات پیشرو در این زمینه است چرا که نقد منصفانه یکی از بهترین راه های آشنایی خوانندگان و نویسندگان در مورد اشکالات احتمالی یک گزارش است. مقاله ای با عنوان: مقایسه پیشرفت تحصیلی در تدریس به روش سخنرانی و یادگیری مبتنی بر مساله در دانشجویان پزشکی، یک مقاله از نوع مرور نظام مند است که در مجله آموزش در علوم پزشکی /آبان 1393/14 (8) /729 تا 741 به چاپ رسیده است(3). چند مورد در این مقاله قابل بحث است: 1. به کار بردن جملات تکراری به ویژه در چکیده مثلا در قسمت مقدمه در خط سوم گفته شده از طریق مرور نظام مند و بلافاصله در خط اول روش ها هم مجدد تکرار شده است و در قسمت روش ها صفحه 732 در خط سوم گفته شده است که بانک های اطلاعاتی توسط دو نفر جستجو شده اند و این جمله در انتهای پاراگراف مجدد تکرار شده است و این در حالی است که چکیده باید تا حد ممکن خلاصه ای از کار بوده و از موارد تکراری به دور باشد.
  • حسین صمدی میارکلایی *، حمزه صمدی میارکلایی، حسنعلی آقاجانی صفحات 134-145
    مقدمه
    در سطح جهان، نظام علم اغلب کشورها در پاسخ گویی به نیاز فزاینده اجتماعی و اقتصادی به دانش و فن آوری در حال تغییر و تحول هستند. نظریه دانشگاه کارآفرین یکی از مدل های مطرح شده برای تبیین چهره جدید و متحول شده ی دانشگاه ها است. در واقع هدف از پژوهش حاضر تبیین ظرفیت و فرهنگ کارآفرینانه و مولفه های آن در دانشگاه علوم پزشکی بابل از طریق روش تحلیل فازی است.
    روش ها
    پژوهش توصیفی است. جامعه آماری این تحقیق شامل اساتید، متخصصین کارآفرینی دانشگاهی و مسوولین دانشگاه علوم پزشکی بابل در سال 1392 بود. در تحقیق حاضر، پرسشنامه دانشگاه کارآفرین گیب پس ازتایید روایی و پایایی آن مورد استفاده قرار گرفت، به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل فازی استفاده شد.
    نتایج
    ظرفیت و فرهنگ کارآفرینانه در دانشگاه، شامل: مولفه های چشم انداز، ماموریت و استراتژی دانشگاه، حاکمیت و اداره ی دانشگاه، ساختار و طرح سازمانی، چندرشته ای، فرارشته ای، قدرت نفوذ و استفاده از منابع متنوع، مدیریت ذی نفعان و ارزش های جامعه، دانش آموختگان، انتقال دانش، مرکز رشد، تامین مالی مخاطرات در شرکت های مشتق از دانشگاه، بین المللی سازی، و در نهایت، آموزش کارآفرینانه، در سطح نامناسبی قرار دارند.
    نتیجه گیری
    در مسیر تبدیل شدن دانشگاه ها به یک دانشگاه کارآفرین به خصوص در دانشگاه های علوم پزشکی، لازم است که آن ها در ابعاد ساختاری، مدیریتی و فرهنگی خود را متحول ساخته و با گسترش زیرساخت های مورد نیاز، زمینه را برای ایفای کارکردهای جدید فراهم سازند.
    کلیدواژگان: فرهنگ کارآفرینانه، کارآفرینی، دانشگاه، ظرفیت کارآفرینانه
  • حشمت الله حیدری، شهین رئوفی، عزیز کامران* صفحات 146-159
    مقدمه
    کارورزی به شیوه منتورشیپ باعث بهبود آموزش بالین در پرستاری می شود. با توجه به مشکلات فراوان، در روند اجرای طرح منتورشیپ، این مطالعه، با هدف تبیین راه کارهای ارتقای طرح منتور شیپ انجام شد.
    روش ها
    این مطالعه به شیوه کیفی و با رویکرد آنالیز محتوا در سال 1392 در بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی لرستان انجام شد. 11 نفر از دانشجویان ترم آخر پرستاری و 6 سرپرستار به روش مبتنی بر هدف در مطالعه شرکت کردند. داده ها با مصاحبه عمیق و نیمه ساختارمند گردآوری شدند. مصاحبه ها ضبط، دست نویس و سپس داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوا مطابق با رویکرد گرانهیم و لاندمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    داده ها، در سه طبقه اصلی و 9 زیر طبقه شامل، عوامل مربوط به منتور (با زیر طبقات ویژگی های شخصیتی منتور و توانمندی در آموزش بالین)، عوامل مربوط به پرسنل بیمارستان (با زیرطبقات توجیه برنامه منتورشیپ، مدل نقش بودن پرستاران، ارتباط بین حرفه ای) و عوامل مدیریتی(با زیر طبقات نحوه ارزشیابی، تقسیم کار پرستاری به شیوه موردی، تدارک امکانات رفاهی برای دانشجویان و برنامه ریزی مناسب جهت اجرای کارورزی ها) قرار گرفت.
    نتیجه گیری
    با در نظر گرفتن صلاحیت علمی و عمومی منتور، نقش پرسنل بیمارستان در حرفه ای شدن دانشجویان پرستاری و مدیریت مناسب اجرای برنامه های کارورزی، می توان به ارتقای طرح منتورشیپ کمک نمود.
    کلیدواژگان: پرستاری، منتورشیپ، آموزش بالینی، مطالعه کیفی
  • مسلم عباسی، شهریار درگاهی، ذبیح پیرانی *، فرزانه بنیادی صفحات 160-169
    مقدمه
    درگیری دانشجویان به لحاظ شناختی، رفتاری و عاطفی با محیط و زمینه تحصیلی، سرزندگی و موفقیت تحصیلی دانشجویان را درجهت پیشبرد اهداف آموزشی تضمین می کند. هدف از انجام این پژوهش، بررسی نقش تعلل ورزی و خودتنظیمی انگیزشی در پیش بینی اشتیاق تحصیلی دانشجویان است.
    روش ها
    دراین پژوهش همبستگی تعداد 311 دانشجوی دانشکده علوم پزشکی دانشگاه آزاد اراک در سال تحصیلی 94-1393 به شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و به پرسشنامه های تعلل ورزی، خودتنظیمی انگیزشی و اشتیاق تحصیلی پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده به وسیله آمار توصیفی و استنباطی(ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون) تجزیه و تحلیل شد.
    نتایج
    آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که بین تعلل ورزی با اشتیاق تحصیلی همبستگی منفی معناداری وجود دارد (01/ 0>P). همچنین بین خودتنظیمی انگیزشی با اشتیاق تحصیلی همبستگی مثبت معناداری وجود دارند (001/ 0>P). تحلیل رگرسیون نشان داد که تعلل ورزی و خودتنظیمی انگیزشی می توانند 3/ 22 درصد از واریانس اشتیاق تحصیلی را پیش بینی نماید.
    نتیجه گیری
    تعلل ورزی و خودتنظیمی انگیزشی می تواند اشتیاق تحصیلی بین دانشجویان را پیش بینی کند. با توجه به این که این دو متغیر با شوق و اشتیاق دانشجویان به ادامه ی تحصیل ارتباط دارد باید در زمینه موفقیت تحصیلی دانشجویان مورد توجه و تاکید قرار گیرد.
    کلیدواژگان: تعلل ورزی، خودتنظیمی انگیزشی، اشتیاق تحصیلی، دانشجو
  • مرضیه اسدی لاری، زینب مشفقی *، سیده مرضیه شهپری، فردوس محمد علیان صفحات 170-180
    مقدمه
    یکی از روش های رایج ارزیابی مهارت های بالینی دانشجویان علوم پزشکی، دفترچه ثبت مهارت های بالینی است. در سال های اخیر، روش دفترچه ثبت مهارت های بالینی در ارزشیابی بالینی دانشجویان مامایی دانشکده پرستاری و مامایی شیراز مورد استفاده قرار گرفته است، این مطالعه با هدف تعیین میزان رضایت دانشجویان از این روش انجام گرفت.
    روش ها
    این مطالعه توصیفی مقطعی در سال 1393 در دانشگاه علوم پزشکی شیراز انجام شد و 52 نفر از دانشجویان مامایی که کارآموزی های «داخلی-جراحی» و «بیماری های زنان»را می گذراندند، به روش نمونه در دسترس انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته پس از تایید روایی و پایایی آن جمع آوری شد. پرسشنامه شامل 23 گویه و 9 حیطه در قالب مقیاس لیکرت 5 نمره ای است. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون های آماری تحلیل واریانس و آزمون های تعقیبی استفاده شد.
    نتایج
    میانگین رضایت مندی دانشجویان مامایی از «دفترچه ثبت مهارت های بالینی» 02/ 15±51/ 48 از مقیاس 100 در کارآموزی داخلی- جراحی و 94/ 16±81/ 48 در کارآموزی بیماری های زنان بود. در کارآموزی داخلی-جراحی، بالاترین نمره رضایت مندی مربوط به حیطه استرس زا بودن (11/ 26±61/ 59) و پایین ترین نمره مربوط به حیطه منصفانه بودن (81/ 20±61/ 44) بود. در کارآموزی بیماری های زنان، بالاترین نمره رضایت مندی مربوط به حیطه مطابقت با اهداف آموزشی (71/ 19±30/ 57) و پایین ترین نمره مربوط به حیطه علاقه مندی به این روش (72/ 20±46/ 43) بود. در هر دو کارآموزی، میزان رضایت دانشجویان ترم آخر، بیش از سایر دانشجویان بود.
    نتیجه گیری
    استفاده از دفترچه ثبت مهارت های بالینی در ارزشیابی بالینی کارآموزی های داخلی- جراحی و بیماری های زنان برای دانشجویان مامایی دانشگاه علوم پزشکی شیراز همراه با نارضایتی نسبی است. لذا بازنگری و اصلاح جوانب مختلف دفترچه ثبت مهارت های بالینی ضروری به نظر می رسد تا موجبات رضایت هرچه بیش تر دانشجویان فراهم گردد.
    کلیدواژگان: دانشجویان مامایی، دفترچه ثبت مهارت های بالینی، رضایت مندی دانشجویان، ارزشیابی بالینی
  • علیرضا یوسفی، سعید ولی* صفحات 181-188
    مقدمه
    حرکت مبتنی بر ضابطه و قانون ضرورت پویایی و هماهنگی در سازمان هاست. از ملزومات این پویایی آشنایی روسا و مدیران سازمان ها با مجموعه ی این ضوابط و قوانین است. این پژوهش با هدف بررسی نیازهای آموزشی روسای دانشکده ها و مدیران شبکه های بهداشت، درمان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان از قوانین و مقررات اداری مرتبط با حوزه ی کاری ایشان و تهیه بسته آموزشی انجام شد.
    روش ها
    این مطالعه توصیفی مقطعی در سال 92-1391 انجام گرفت. جامعه تحقیق این پژوهش شامل روسای دانشکده ها و مدیران شبکه های بهداشت، درمان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان (رییس دانشگاه، روسا و معاونین دانشکده ها، بیمارستان ها و شبکه های بهداشتی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی اصفهان) بود، که به روش سرشماری وارد مطالعه شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته پس ازتایید روایی و پایایی استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری توصیفی، آزمون تی مستقل و تحلیل واریانس استفاده شد.
    نتایج
    میانگین و انحراف معیار نمره کل پرسشنامه برابر 68/ 0±01 /4 از 5 بود. کم ترین میانگین نمره مربوط به«آگاهی از ماده قانونی مرتبط با عدم ارائه اسناد و مدارک به رییس یا شعب دیوان عدالت اداری در قانون دیوان عدالت اداری» با میانگین 44 /3 و بالاترین میانگین نمره مربوط به«آگاهی از تخلفات اداری احصا گردیده در ماده هشت قانون رسیدگی به تخلفات اداری کارکنان دولت» با میانگین 01/ 4 بود. نیاز آموزشی روسای دانشکده ها و مدیران شبکه های بهداشت، درمان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان از مجموعه قوانین و مقررات در حد بالا برآورد گردید. نیازهای آموزشی برحسب جنس و سطح تحصیلات تفاوت معناداری نشان نداد. تهیه بسته آموزشی ویژه برای هرحوزه کاری محصول نهایی این پژوهش بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به ضرورت حرکت قانون مند و هماهنگ سازمان ها به نظر می رسد پرداختن به آموزش قوانین و مقررات مربوطه ضروری است.
    کلیدواژگان: نیاز آموزشی، مدیران، دانشگاه علوم پزشکی، قوانین و مقررات اداری
  • حبیب الله رضایی، فریبا حقانی* صفحات 192-204
    مقدمه
    مدیریت کلاس درس را مدرس برای ایجاد نظم و انگیزه، درگیر کردن فراگیران و جلب مشارکت آن ها در فرایند یادگیری انجام می دهد. چنانچه مدرسی نتواند با استفاده از فنون متعدد، کلاس درس خود را مدیریت کند، فرایند تدریس او به خوبی صورت نخواهد گرفت. این مطالعه باهدف مروری بر فنون مدیریت کلاس درس انجام گرفت.
    روش ها
    در این مطالعه مقالات پایگاه های اطلاعاتی شامل SID Iranmedex، Irandoc، Magiran، Pubmed، google scholar، و Eric در بازه زمانی 1365 تا 1393با استفاده از کلید واژه های مدیریت کلاس، انضباط، انگیزش و قوانین کلاسی مورد جستجو قرارگرفت.
    نتایج
    فنون مدیریت کلاسی در چهاردسته مدیریت محتوا و ارائه؛ مدیریت قوانین؛ مدیریت عدالت و انگیزش و مدیریت رابطه ها قرار گرفت. در مدیریت محتوا از مواردی مانند فنون تدریس، چگونگی جلب توجه فراگیران، تسلط بر موضوع درسی و قدرت انتقال مفاهیم؛ در مدیریت قوانین از مواردی مانند تعیین قوانین با همراهی فراگیر، زمان تعیین قوانین، اجرای قوانین و پیامدهای تخطی از قوانین؛ در مدیریت عدالت از مواردی مانند برخورد و نگاه عادلانه و توجه به تک تک فراگیران، رعایت عدالت در ارزشیابی و نقش عدالت در موفقیت و انگیزش و در مدیریت رابطه ها از مواردی مانند شناخت علایق و استعدادهای فراگیران، ارتباط موثر و متقابل مدرس با فراگیران در مدیریت کلاس استفاده شده بود.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج مرور شده، یکی از مهم ترین فنون مدیریت کلاس تعیین قوانین کلاسی با همراهی فراگیران و اجرای این قوانین در کلاس درس است. توصیه می شود اساتید در جلسه اول کلاس قوانین کلاسی را در مورد استفاده از تلفن، حضور وغیاب، مشارکت فعال، تاخیر در ورود به کلاس با همراهی فراگیران تدوین نمایند.
    کلیدواژگان: مدیریت کلاس، نظریه های یادگیری، انگیزش، انضباط، قوانین کلاسی
  • علی عمادزاده، سمیه علیزاده *، حسین کریمی مونقی، لیدا جراحی صفحات 205-214
    مقدمه
    توانایی خودارزیابی به عنوان یک صلاحیت حیاتی حرفه ای گری برای دانشجویان پزشکی در شورای اعتبار بخشی آموزش پزشکی مطرح است. در این پژوهش وضعیت آمادگی برای تغییر در زمینه رفتار خود ارزیابی صلاحیت های بالینی کارورزان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، با استفاده از سازه مراحل تغییر مدل فرانظری بررسی گردید.
    روش ها
    در این مطالعه توصیفی از بین دانشجویان پزشکی که در نیم سال اول تحصیلی 93-92 در دانشگاه علوم پزشکی مشهد دوره کارورزی خود را می گذراندند، 127 نفر با استفاده از جدول مورگان بر اساس نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار انجام پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود که سوالات آن شامل سه بخش، اطلاعات دموگرافیک، سوالات زمینه ای و سوالات مربوط به سازه مراحل تغییر بود. پس از تعیین روایی و پایایی، پرسشنامه ها با روش خود ایفا تکمیل گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری آنالیز واریانس یک طرفه، تی تست و کروسکال والیس و ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شد.
    نتایج
    بیش تر از نیمی از دانشجویان (49/ 70%) در مراحل اولیه مدل فرانظری یعنی مرحله تفکر و پیش تفکر قرار داشتند. حدود(9/ 4%) مرحله بیش تفکر و تفکر را پشت سرگذاشته و در مراحل بالای مدل قرار داشتند و ارزیابی از صلاحیت بالینی خود را انجام داده بودند. (58/ 15%) از دانشجویان در مرحله نگهداری قرار داشتند و خودارزیابی از صلاحیت بالینی جزیی از رفتار آنان شده بود.
    نتیجه گیری
    نتایج بیانگر آن است که اکثر دانشجویان پزشکی ارزیابی از عملکرد بالینی خود را انجام نمی دهند، این در حالی است که خود ارزیابی و شناسایی نیازهای آموزشی برای یادگیری مادام العمر ضروری به نظر می رسد. پیشنهاد می شود خودارزیابی به همراه سایر روش های ارزیابی مورد استفاده قرار گیرد.
    کلیدواژگان: خودارزیابی، مدل فرانظری، مراحل تغییر، صلاحیت بالینی، کارورزان پزشکی
  • علی اکبر عجم* صفحات 215-226
    مقدمه
    با توجه به اینکه تعامل الکترونیکی دانشجویان در فرایند یاددهی یادگیری در آموزش تلفیقی و شناسایی عوامل موثر بر آن با اهمیت تلقی می شود، هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش آمادگی خودراهبری در یادگیری و گرایش به تفکر انتقادی در تعامل دانشجویان دانشکده پرستاری و مامایی در محیط آموزش تلفیقی بود.
    روش ها
    در این پژوهش توصیفی جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1392-1393 مقطع کارشناسی دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی مشهد بود (764 نفر). حجم کل نمونه بر اساس روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی با استفاده از جدول گرجسی و مورگان، 260 نفر تعیین شد. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه آمادگی خودراهبری در یادگیری فیشر (Fisher) و همکاران، پرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی ریکتس (Ricketts) و پرسشنامه دیدگاه دانشجویان نسبت به تعامل در محیط آموزش تلفیقی استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون های آماری تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) و آزمون رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی استفاده شد.
    نتایج
    اغلب دانشجویان با تعامل در محیط آموزش تلفیقی نظر موافق و کاملا موافقی داشتند (92 درصد). بین ابعاد مختلف آمادگی برای خودراهبری در یادگیری دانشجویان زن و مرد به طور کلی تفاوت معناداری مشاهده شد (f=15.57 and p<0.01). مولفه های خودکنترلی، خودمدیریتی، رغبت به یادگیری از سطوح آمادگی خودراهبری یادگیری و مولفه نوآوری از گرایش به تفکر انتقادی، متغیرهایی بودند که دیدگاه دانشجویان نسبت به تعامل در محیط آموزش تلفیقی را پیش بینی می کردند(f=24.5 and p<0.01).
    نتیجه گیری
    این پژوهش نشان داد که دانشجویان دیدگاه مثبتی به تعامل در محیط آموزش تلفیقی داشتند، بنابراین پیشنهاد می شود استفاده از رویکرد آموزش تلفیقی در این نظام آموزشی مورد توجه و تاکید قرار گیرد.
    کلیدواژگان: آمادگی خودراهبری در یادگیری، گرایش به تفکر انتقادی، آموزش تلفیقی
  • حسین کریمی مونقی، فیروزه مجیدی *، عباس مکارم، علی عمادزاده، علی شعیبی صفحات 227-239
    مقدمه
    فهم فرایند توانمندسازی و افزایش ظرفیت دانشگاه ها برای ایجاد جوی توانمند، از عوامل موثر بر عملکرد آموزش است و شناسایی راه کارها و عوامل تاثیرگذار بر توانمندی اعضای هیات علمی را ضروری می نماید. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تعیین مناسب ترین راه کارهای توانمندسازی آموزشی اساتید پزشکی از نظر اعضای هیات علمی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام شد.
    روش ها
    این مطالعه ی توصیفی مقطعی در سال 1391 در دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام شد. ابتدا با بررسی مستندات و متون و سپس نظر صاحب نظران، فهرست راه کارهای مناسب توانمندسازی استادان استخراج شد، سپس براساس فهرست، پرسشنامه ی محقق ساخته آماده و پس از تعیین روایی محتوای و پایایی با استفاده از روش بازآزمایی (با ضریب همبستگی87/ 0) در اختیار 96 نفر از اعضای هیات علمی دانشکده پزشکی (20 نفر عضو هیات علمی پایه، 76 نفر عضو هیات علمی بالینی) که به روش نمونه گیری تصادفی–طبقه ای انتخاب شده بودند، قرار گرفت. برای هر کدام از راه کارها سه گزینه مناسب(3)، تا حدودی مناسب (2) نامناسب(1) قرار داده شد. داده ها با شاخص های آمار توصیفی وآمار استنباطی (من ویتنی و کروسکال-والیس) مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    راه کارهای کارگاه آموزشی، مشاهده بهترین عملکرد، دوره های کوتاه مدت آموزشی و فلوشیپ به ترتیب با میانگین 33/ 2، 42 /2، 51/ 2، 59 /2 مناسب ترین راه کارها و نظارت بر عملکرد اساتید، راه کاری نامناسب شناخته شد. نتایج نشان می دهد که راه کارهای کارگاه، دوره های کوتاه مدت آموزشی و فلوشیپ با سن اعضای هیات علمی ارتباط دارند (05/ 0>p). بین راه کار مشاهده ی بهترین عملکرد با سن اساتید و همچنین بین مناسب ترین راه کارهای توانمندسازی آموزشی با سایر ویژگی های فردی اعضای هیات علمی(جنس، نوع هیات علمی، رتبه علمی، مدرک تحصیلی، نوع استخدام و سابقه کار) ارتباط معناداری مشاهده نشد (p>0.05).
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه جهت مدیران، مدرسان و برنامه ریزان دوره های توانمندسازی اعضای هیات علمی برای برنامه ریزی و اجرای دوره های توانمندسازی اعضای هیات علمی می تواند مفید باشد.
    کلیدواژگان: توانمندسازی، اساتیدپزشکی، اعضای هیات علمی، راه کارها
  • محمدحسین عباس نژاد، علی مهداد *، محمد اسدپور صفحات 240-250
    مقدمه
    ادراک عدالت کارکنان از نظام ارزیابی عملکرد پیش آیندی مهم برای موفقیت و اثربخشی آن است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ادراک عدالت (ظاهری، نظام مند، اطلاعاتی، بین فردی) از نظام ارزیابی عملکرد با تعهد سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی انجام گرفت.
    روش ها
    این پژوهش یک مطالعه توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری آن شامل همه پرستاران زن و مرد شاغل در بیمارستانهای شهر رفسنجان در بهار 1392 به تعداد 600 نفر بودند که از میان آنان تعداد 253 نفر بر اساس جدول حجم نمونه میشل و جولی به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردیدند. ابزار های پژوهش شامل پرسشنامه های ادراک عدالت از نظام ارزیابی عملکرد Thurston، تعهد سازمانی Allen & Meyer و رفتارهای شهروندی سازمانی Lee and Allen بود. داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون هم زمان مورد تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    بین مولفه های ادراک عدالت از نظام ارزیابی عملکرد با ابعاد تعهد سازمانی رابطه مثبت معنادار (01/ 0≥p) و بین ادراک عدالت ظاهری، نظام مند و اطلاعاتی از نظام ارزیابی با رفتار شهروندی سازمانی معطوف به سازمان رابطه مثبت معنادار (01/ 0≥p) وجود دارد. همچنین، از بین مولفه های ادراک عدالت فقط ادراک عدالت اطلاعاتی قادر به پیش بینی تعهد عاطفی و ادراک عدالت ظاهری قادر به پیش بینی تعهد مستمر و ادراک عدالت ظاهری و نظام مند قادر به پیش بینی تعهد هنجاری پرستاران بود.
    نتیجه گیری
    از آنجایی که ادراک عدالت از نظام ارزیابی عملکرد در میان پرستاران از اهمیت به سزایی برخوردار است و در عین حال می تواند انواع نگرش ها (از جمله تعهد سازمانی) و رفتار های آنها (ازجمله رفتار های شهروندی) را متاثر سازد، بنابراین توصیه می شود تا رعایت عدالت از نظام ارزیابی عملکرد برای پرستاران از زمره اولویت های مطرح در نظام ارزیابی عملکرد قرار گیرد.
    کلیدواژگان: ادراک عدالت، ارزیابی عملکرد، تعهد سازمانی، رفتار شهروندی سازمانی
  • مریم خاندان *، عصمت نوحی، سکینه سبزواری صفحات 251-262
    مقدمه
    توجه به کیفیت خدمات ارائه شده یکی از عوامل موثر در موفقیت و بقای نظام ها، از جمله نظام آموزش عالی است، لذا این مطالعه با هدف بررسی کیفیت خدمات آموزشی دانشکده پرستاری و مامایی رازی کرمان بر اساس مدل سروکوال در سال 1393 انجام شد.
    روش ها
    در این مطالعه توصیفی- تحلیلی 150 نفر از دانشجویان دانشکده پرستاری و مامایی کرمان با روش نمونه گیری تصادفی ساده مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه استاندارد سروکوال بود که شامل سه بخش اطلاعات پایه و 28 جفت سوال مربوط به سنجش وضع موجود و مطلوب کیفیت خدمات بود. تفاوت میانگین وضع موجود و مطلوب به عنوان شکاف خدمات محاسبه گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون تی زوجی، تی مستقل، کروسکال والیس و آنالیز واریانس یک طرفه) استفاده شد.
    نتایج
    نتایج به دست آمده نشان داد که شکاف منفی در همه ابعاد کیفیت وجود دارد و بیش ترین شکاف مربوط به ابعاد فیزیکی و پاسخ گویی (7/ 1-) و کم ترین شکاف مربوط به بعد اطمینان (6/ 0-) بود. بین شکاف کیفیت خدمات آموزشی در ابعاد پنج گانه و جنس و مقطع تحصیلی تفاوت معنادار آماری مشاهده نشد و فقط این تفاوت آماری بین شکاف کیفیت خدمات آموزشی در ابعاد پنج گانه و رشته تحصیلی معنادار بود (p< 0.05).
    نتیجه گیری
    با توجه به شکاف منفی در ابعاد کیفیت خدمات آموزشی و بیش تر بودن شکاف در ابعاد فیزیکی و پاسخ گویی، پیشنهاد می شود که تخصیص منابع با استفاده از یک برنامه ریزی مناسب و اولویت بندی انجام شده و همچنین دوره های آموزشی برای کارکنان و اعضای هیات علمی دانشگاه جهت شیوه های موثر ارائه خدمات آموزشی و برقراری ارتباط اثربخش با دانشجویان برگزار گردد.
    کلیدواژگان: کیفیت خدمات آموزشی، مدل سروکوال، دانشجویان پرستاری، دانشجویان مامایی
  • حبیب الله رضایی *، آزاده داوری پور صفحات 266-286
    با توجه به این که نگارش منابع یکی از مهم ترین قسمت های یک مقاله است. در فرایند داوری مقالات مجلات توجه خاصی به رفرنس ها می گردد. یک نویسنده برای این که در بخش چک رفرنس ها مشکل کم تری داشته باشد و بخواهد به روند بررسی مقاله خود سرعت بخشد لازم است یک سری نکات مهم را رعایت نماید. ما پس از مطالعه رفرنس های مقالات ارسال شده به این مجله شایع ترین مشکلاتی را که در نگارش رفرنس ها این مجله وجود داشت استخراج کردیم تا کمکی به نویسندگان برای نگارش رفرنس های یک مقاله انجام شده باشد. شایع ترین مشکلات در رفرنس نویسی عبارتنداز: 1- هنگام نوشتن یک مقاله حتما اصل مقالات یا کپی صفحه ای از کتاب هایی را که از آنها استفاده کرده اید و به آنها رفرنس می دهید، را نگه دارید. بسیار مشاهده شده است که داور از نویسنده می خواهد که اصل مقاله یا کتابی را که به آن رفرنس داده شده است، ارسال نماید ولی نویسنده اصل مقالات را نداشته است. 2- این مجله رفرنس های مقالات خود را به صورت لاتین در انتهای مقاله می نویسد. بعضی از نویسندگان در مقاله ی خود از مقالات یا کتاب هایی فارسی زبان استفاده می کنند که چکیده یا عنوان لاتین ندارد. با توجه به سیاست این مجله اگر مقاله یا کتابی که به آن رفرنس داده می شود چکیده یا عنوان لاتین ندارد، عنوان باید به صورت انگلیسی آوانویسی شود. مشکلی که وجود دارد این است که بعضی نویسندگان عنوان مقاله یا کتاب مربوطه را ترجمه می کنند و در فرایند داوری، هنگامی که داور در پی جستجوی این مقاله یا کتاب است آن را پیدا نمی کند. 3- بعضی از نویسندگان به وب سایت ها رفرنس می دهند. البته رفرنس دادن به وب سایت مشکلی ندارد. اما مشکل اینجاست که آدرس وب سایت ها مدام در حال تغییر است. پس اگر در مقاله ای به یک سایت رفرنس می دهید لازم است زمان رفرنس دادن و آدرس اینترنتی که داور را به سایت مورد نظر هدایت می کند، بنویسید. همچنین برای محکم کاری زمانی که مطلبی را از یک سایت می گیرید یک عکس یا پرینت از خود سایت که حاوی مطلبی است که به آن رفرنس داده اید بگیرید و ذخیره نمایید تا در صورت درخواست داور به وی ارائه دهید. بسیاری از نویسندگان به این مهم توجه نمی کنند. 4- فرمت رفرنس نویسی این مجله به صورت ونکور است، به این صورت است که رفرنس نویسی در داخل متن به صورت عددگذاری است و در قسمت منابع نیز رفرنس ها به همان ترتیبی که در متن چیده شده اند مرتب می شوند. در فرایند بررسی به طور مکرر مشاهده شده است که ترتیب اعداد در متن درست نیست. مثلا به صورت 1، 2، 3، 4، 5 نیست و مثلا به صورت 1، 2، 3، 5 است. نویسنده مقاله باید به ترتیب رفرنس ها در متن بسیار توجه نماید. نکته مهم دیگر این که اگر مثلا عدد یک در قسمت متن مقاله مربوط به مقاله آقای حسینی است که نویسنده به آن رفرنس داده است در قسمت منابع نیز عدد 1 باید مقاله آقای حسینی باشد. این یکی از مشکلات اساسی است که نویسندگان توجهی دقیق به آن نمی کنند. 5- نکته مهم و شایع دیگر این موضوع است که بعضی از نویسندگان به اشتباه در قسمت نتایج رفرنس می دهند. در قسمت نتایج فقط باید حاصل کار ذکر شود نیازی به رفرنس دادن در قسمت نتایج نیست. فقط در صورتی که مقاله مروری باشد نویسنده می تواند در قسمت نتایج رفرنس بدهد. 6- یکی دیگر از اشکالات شایع در رفرنس نویسی این است که نویسندگان، نام و نام خانوادگی نویسنده مقاله را به اشتباه به جای هم می نویسند که این موضوع بیش تر مربوط به مقالات لاتین است. مثلا فرض کنید نویسندگان یک مقاله به ترتیب زیر است: Habib Heydari، Parsa Rezaei، Reza Rezaei نویسنده می خواهد به این نویسندگان طبق فرمت ونکور رفرنس دهد. در مرحله اول که نویسنده باید ترتیب نویسندگان را همان طور که در متن مقاله آمده است در رفرنس مربوطه بگذارد سپس می نویسد: Haydari H، Rezaei P، Rezaei R 7- نکته دیگر این که بعضی از مجلات از جمله این مجله از نویسنده می خواهند اگر مقالاتی که به آن رفرنس می دهند لاتین نیست حتما عنوان مقاله را داخل کروشه بگذارند و در انتهای رفرنس زبان مربوطه را داخل کروشه ذکر نمایند به عنوان مثال اگر رفرنس فارسی بود کلمه [Persian] را در انتهای رفرنس بگذارند. 8- یکی دیگر از مشکلات شایع در رفرنس نویسی تکرار رفرنس ها است. به عنوان نمونه اگر در قسمت منابع رفرنس 1 مربوط به مقاله ی آقای محمدی است که با عنوان «کاربردی ملموسی از نظریه های یادگیری در بهداشت عمومی» در مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی چاپ شده است نویسنده مجاز نیست در رفرنس 5 نیز همین مقاله را رفرنس دهد چون تکراری می شود. 9- سیاست این مجله برای نوشتن نویسندگان بدین صورت است که تعداد نویسندگان تا 6 نویسنده ذکر شود و در صورت بیش تر بودن تعداد نویسندگان از 6 تا بعد از نوشتن 6 نویسنده کلمه et al قرار داده شود. مشاهده شده است که نویسندگان مقاله فقط نویسنده اول را ذکر می کنند. 10- گاهی مشاهده شده است که نویسندگان در پایان یک رفرنس که به صورت مقاله است، سال انتشار، دوره، شماره و شماره صفحه مقاله ذکر نمی کنند در صورتی که باید ذکر شود. 11- گاهی برخی از نویسندگان در پایان یک رفرنس که به صورت کتاب است، شهر محل نشر، ناشر و سال نشر کتاب را ذکر نمی کنند در صورتی که باید ذکر شود. 12- بعضی از نویسندگان در متن مقاله ذکر می کنند به عنوان نمونه «حسینی و همکاران» اما در قسمت رفرنس تنها یک همکار برای آن ذکر می کنند یا این که اصلا همکاران وی را ذکر نمی کند برعکس این موضوع نیز وجود دارد که در متن مقاله به عنوان نمونه می نویسد «حسینی» در حالی که در قسمت رفرنس آقای حسینی چند تا همکار دارد. نویسنده مقاله باید به این نکته توجه داشته باشد.
  • روشنک ابوترابی، بتول هاشمی بنی، مرضیه عسکری مقدم *، عباس قاری علویجه صفحات 269-276
    مقدمه
    یافته های برخی مطالعات نشان داده است که استفاده از ارزشیابی تکوینی در کنار ارزشیابی تراکمی منجر به بهبود کیفیت آموزش، افزایش انگیزه مطالعه و تقویت یادگیری خودراهبر دانشجویان می شود. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر ارزشیابی تکوینی علاوه بر ارزشیابی تراکمی بر میزان یادگیری دروس آناتومی و بافت شناسی دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام گردید.
    روش ها
    دراین مطالعه نیمه تجربی کلیه دانشجویان پزشکی که دروس آناتومی و بافت شناسی رادر نیمسال دوم 91-90 (گروه شاهد) و نیمسال اول 92-91 (گروه تجربی) اخذ نموده بودند، به روش نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند. از ارزشیابی تکوینی به عنوان یک مداخله آموزشی در کنار ارزشیابی تراکمی پایان ترم استفاده شد. تعداد دانشجویان گروه تجربی در درس آناتومی شامل 54 نفر و در گروه شاهد 64 نفر بودند. تعداد دانشجویان گروه تجربی و شاهد در درس بافت شناسی برابر و شامل 60 نفر بود. داده های جمع آوری شده به وسیله آمار توصیفی و استنباطی(آزمون تی مستقل) تحلیل شد.
    نتایج
    میانگین نمرات آزمون های درس آناتومی سروگردن گروه تجربی 01/ 2±89/ 11 و گروه شاهد 73/ 2±32/ 13 به دست آمد. مقایسه میانگین نمرات در دو گروه مورد مطالعه تفاوت معناداری را نشان داد (p=0.012، t=2.605). میانگین نمرات آزمون های درس بافت شناسی گروه تجربی 27/2±50/13 و گروه شاهد 58/ 2±82/ 13 به دست آمد که مقایسه میانگین نمرات دو گروه مورد مطالعه تفاوت معناداری مشاهده نگردید (p=0.447، t=0.765).
    نتیجه گیری
    استفاده از ارزشیابی تکوینی در قالب آزمون های چهارگزینه ای نه تنها باعث افزایش نمرات دانشجویان به عنوان ملاک یادگیری آنان نشده است بلکه در درس آناتومی سروگردن باعث کاهش معنا دار نمرات و یادگیری آنها شده است.
    کلیدواژگان: ارزشیابی تراکمی، ارزشیابی تکوینی، یاددهی یادگیری، آموزش علوم پایه، آناتومی، بافت شناسی
  • سید علیرضا جوادی نیا* صفحات 277-280
    مقاله وهابی و همکاران(1) تحت عنوان عوامل موثر بر نمرات ارزشیابی اساتید از دیدگاه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کردستان که اخیرا درمجله به انتشار رسیده است را مطالعه کردم که جای تقدیر به علت ورود محققین به این حیطه از علوم آموزش پزشکی دارد. همان گونه که مستحضر هستید حیطه ارزشیابی اساتید از جمله مهم ترین حیطه های آموزش پزشکی بوده که انجام آن هر ساله با صرف وقت بسیار توسط مراکز توسعه آموزش پزشکی دانشگاه های علوم پزشکی کشور انجام می پذیرد که با توجه به اهمیت این موضوع در فرایند ارتقای اعضای هیات علمی جای تعجبی نیست. دیدگاه های مختلفی در خصوص اعتبار فرایند انجام این کار وجود دارد(2). مطالعات نشان داده اند که عواملی همچون ویژگی های فردی استاد، مهارت های تدریس، مهارت های ارزشیابی از و رعایت اصول و قوانین آموزشی در نمره دانشجویان در این خصوص موثر است(3). هدف اینجانب از نگارش این نامه ارائه تجربیات هفت ساله شخصی از ارزشیابی اساتید طی دوره پزشکی عمومی خود است. در هنگام تحصیل در مقطع علوم پایه فرایند ارزشیابی اساتید در دانشگاه علوم پزشکی بیرجند به صورت کتبی و بدون نام، قبل از شروع جلسه امتحان برای اساتید همان درس صورت می پذیرفت که عملا با توجه به استرس امتحان به ندرت دانشجویی نسبت به پر کردن دقیق فرم اقدام می نمود. از مقاطع فیزیوپاتولوژی تاکنون فرم های کاغذی منسوخ و فرایند ارزشیابی به صورت الکترونیک در سامانه مدیریت آموزش (سما) انجام می پذیرد که این روش نیز علی رغم سهولت و سرعت مناسب، با مخاطراتی همراه است. پر نمودن این فرم الکترونیک مستلزم ورود با نام کاربری دانشجویی بوده و عملا فرایند محرمانه بودن زیر سوال می رود. در کنار این مساله، موضوع دیگر نحوه سوق دادن دانشجویان جهت انجام ارزشیابی می باشد که خود گویای بسیاری از مسائل است. در واقع دانشجو نه با هدف ارزشیابی اساتید، بلکه جهت مشاهده ریز نمرات خود به حساب کاربری در سامانه مدیریت آموزش وارد شده و در آنجا با پیغامی مواجه می شود که جهت مشاهده ریز نمرات باید فرایند ارزشیابی را طی نماید. این موضوع نمایان گر علاقه کم دانشجویان و اهمیت پایین موضوع ارزشیابی اساتید در نزد آن ها می باشد و در واقع در صورت فقدان چنین اجباری بسیاری از دانشجویان از انجام ارزشیابی اجتناب می کنند. لذا پیشنهاد می نمایم که در پژوهش آتی به جای بررسی عوامل موثر، مقایسه آن با خودارزیابی اساتید در ابتدا به این موضوع بپردازیم که این فرایند تا چه اندازه برای دانشجویان اهمیت داشته و آن ها تا چه اندازه نسبت به پر کردن دقیق فرم متعهد هستند.
  • فرشته عراقیان مجرد، حمید صالحی نیا، لیلا جویباری *، اکرم ثناگو صفحات 381-385
    مقاله ای با عنوان: راه کارهای ارتقای طرح منتور شیپ: مطالعه کیفی در مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی در خرداد 1394: (22)15; 159-146 به چاپ رسیده است(1). این مطالعه، به صورت کیفی و به روش تحلیل محتوا انجام شده است. روش شناسی (Methodology) قلب پژوهش است و توجه ویژه به طراحی آن تضمین کننده درستی داده های جمع آوری شده و الگوی تحلیل آنها است(2). از آنجایی که رسالت مجلات علمی پژوهشی علاوه بر نشر نتایج پژوهش ها، ارائه الگوهای صحیح روش شناسی جهت استفاده سایر محققان نیز می باشد(3). خواندن نقدهای منتشر شده سبب افزایش درک و فهم و ارتقای توانایی مخاطبان در نقد می شود و زمینه ساز بهبود کیفیت مقالات منتشر شده در مجلات است(4و5)، در حقیقت مجله آموزش در علوم پزشکی فرصتی را برای محققین جهت فراگیری نوشتن مقاله و رعایت اصول نگارش علمی فراهم ساخته است، نقدهای منتشر شده حاوی نکات بسیار مفید در زمینه نوشتن مقاله می باشند، این نقدها بسیار جنبه کاربردی داشته و می تواند تاثیر بسیار خوبی بر روند گزارش مقالات داشته باشد(6). از آنجایی که مقاله مذکور بسیار مفید و کاربردی در بحث آموزش پزشکی است، ذکر چند نکته جهت اطمینان و کاربرد نتایج این مطالعه در سایر دانشگاه ها می تواند، قابل بحث باشد. 1- بر اساس نظریه شی و شانون می توان رهیافت های موجود در زمینه تحلیل محتوا را به سه دسته تقسیم کرد که عبارتند:1- تحلیل محتوای عرفی و قراردادی2- تحلیل محتوی جهت دار3- تحلیل محتوای تلخیصی یا تجمعی(7)؛ که در این مطالعه، نوع رویکرد تحلیل محتوای مشخص نیست، در حالی که ذکر این مورد جزء ضروری در مطالعات کیفی است. 2- یافته باید دارای قابلیت اطمینان باشند. در تحقیقات کیفی استفاده از مفاهیمی مانند قابلیت اعتبار، قابلیت اعتماد و قابلیت انتقال در توصیف جنبه های گوناگون قابلیت اطمینان کاربرد داشته است(7)، که در این مطالعه به آن اشاره نکرده است، از این رو قابلیت اطمینان و اعتماد به نتایج در این مطالعه مشخص نیست. 3- با توجه به این که مکان مطالعه، بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی لرستان است در متن کسب اجازه از مسوولین یک بیمارستان قید شده است و همچنین نوشته شده است «تمامی مصاحبه ها در اتاق بالین، واقع در بیمارستان شهدای عشایر انجام شد». به نظر می رسد که نام سایر بیمارستان های آموزشی لرستان از قلم افتاده است و در حقیقت در ذکر جزییات روش کار تناقض دیده می شود، این در حالی است که محقق وظیفه دارد، روش کار را به درستی شرح دهد(8). 4- آیتم معیار ورود و خروج شرکت کنندگان توضیح داده نشده است. 5- در مورد سوال های پژوهش، بهتر بود، از تجارب شرکت کنندگان پرسیده می شد. برای مثال«می توانید تجارب خودتان را از نقاط قوت و ضعف این طرح بیان نمایید». 6- برای درک بهتر مطالب توسط مخاطبان از جداول برای ارائه اطلاعات دموگرافیک شرکت کنندگان (سرپرستاران چند سال سابقه کار و از کدام بیمارستان) و نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها (درون مایه و کدهای خلاصه شده و واحدهای معنی) استفاده می شد. 7- با توجه به این که رعایت نکات اخلاقی در تمامی مراحل پژوهش از همان ابتدای شروع تحقیق تا تدوین گزارش نهایی از اهمیت به سزایی برخوردار است(9). می توانست جهت کسب رضایت آگاهانه در فرایند پژوهش به عدم استفاده دیگر از این صداها و ارائه خلاصه نتایج پژوهش به مراکز و واحدهای مورد پژوهش و مسوولین محترم تاکید می شد. 8- حدودا یک سوم منابع(18 منبع) مربوط به سال های کم ترا ز 2005 و بعضا خیلی پایین تر است و با توجه به این که جزء مباحث پایه ای نیستند، ممکن است محتوی آن در گذر زمان تغییر کرده باشد. 9- در محدودیت های مطالعه، گفته شده است در سطح یک دانشگاه مطالعه صورت گرفته است، در حالی که در روش کار یک بیمارستان از بیمارستان های این شهر آورده شده است، از این رو این قسمت برای خواننده که در مورد، نتایج و تعمیم آن می خواهد تصمیم گیری کند، دارای اشکال است. با توجه به اهمیت مقالات در تصمیم گیری های بهداشتی(10)، نگارش مقاله توسط نگارنده طبق اصول علمی و بر پایه دانش مقاله نویسی و دقت بیش تر داوران مقالات در هنگام بررسی و تایید مقاله، ضروری به نظر می رسد و رعایت چنین نکاتی هرچند کوچک، باعث بهبود کیفیت مقالات و افزایش اطمینان به نتایج مطالعه می شود.
|
  • Sajjad Saadat *, Farhad Asghari, Rezvanoosadat Jazayeri Pages 67-78
    Introduction
    Academic self-efficacy refers to learners’ belief in their abilities in academic process، whose realization is affected by many factors. The aim of this study was to examine the relationship between academic self-efficacy and perceived stress، coping strategies and perceived social support among the students of University of Guilan.
    Methods
    This descriptive-correlational study was performed on all students of faculty of humanities in University of Guilan in 2014-15 academic years. The sample consisted of 335 students who were selected through cluster sampling. Data collection tools were Owen & Froman’s Academic Self-efficacy Questionnaire، Cohen Perceived Stress Scale، Endler & Parker’s Coping Inventory for Stressful Situations and Vaux et al Perceived Social Support Questionnaire. Data were analyzed using descriptive statistics tests، Pearson Correlation coefficient، and Multiple Linear Regression.
    Results
    The Pearson Correlation showed a significant positive correlation (P<0. 01) between academic self-efficacy and perceived social support (r=0. 518) and problem-oriented coping strategies (r=0. 421). It also showed a significant negative correlation (P<0. 01) between academic self-efficacy and perceived stress (r=-0. 574)، emotion-oriented coping (r=-0. 364) and avoidance-oriented coping (r=-0. 364). Stepwise regression analysis indicated that the predictor variables such as perceived stress، perceived social support and problem-oriented coping were able to significantly explain 0. 39 of academic self-efficacy variance among the students.
    Conclusion
    The findings support the importance of perceived stress، perceived social support and problem-oriented coping in predicting academic self-efficacy of students. Therefore، training courses seem to be useful in developing self-efficacy beliefs and stress management.
    Keywords: Academic self, efficacy, perceived stress, coping strategies, social support
  • Zahra Teimouri Jervekani, Vahid Ashoorion *, Sarah Mozafarpour, Salimeh Sirous Pages 79-88
    Introduction
    Basic sciences curriculum faces various challenges in Iran. Proper curriculum designing can have a major impact on learning، performance، educational achievement and satisfaction of students of medicine. This study was carried out in order to evaluate the effectiveness of the rearrangement of basic sciences curriculum in Isfahan University of Medical Sciences from the viewpoint of the students.
    Methods
    In this descriptive study with interrupted time series design، students of medicine at Isfahan University of Medical Sciences admitted at 2005-2006 academic years were selected through convenient sampling. The case group were students in the new curriculum design، and the control group were the students in the traditional curriculum design. Data collection tool was a valid and reliable researcher-made questionnaire. The collected data were analyzed using descriptive statistics and an independent t-test.
    Results
    Students’ satisfaction rate with the new curriculum (2. 95± 0. 48 out of 5) was significantly (P = 0. 00، t = -3. 25) more than students’ satisfaction in the traditional curriculum (2. 78±. 68). Students receiving the new curriculum during 5 semesters ranked (6. 34±1. 81) the arrangement of the specialized courses higher (P=0. 001، t=7. 42) than the students in the traditional curriculum (4. 29±2. 15). The scores for the given preparation time for basic sciences examination in the 5th semester was not significantly different between the two groups (2. 86±1. 10 vs. 2. 77±1. 34، p=0. 72، t=0. 35). The students’ stress for this exam was not significantly different between groups (3. 49±1. 15 vs. 3. 48±1. 22، P=0. 99، t=0. 01).
    Conclusion
    The findings showed that even minor modifications could affect the attitudes of the students of medicine. However، merely rearranging the courses may not be sufficient. Thereby، continuous modification of the curriculum according to new approaches such as integrated courses through organ-based model، considering other contributing factors in improving students'' satisfaction، such as modifying the content، method and learning environment are strongly recommended.
    Keywords: Evaluation, courses arrangement, curriculum, basic sciences, general physician course
  • Mitra Khoobi, Majid Ahmadi Hedayat *, Nooredin Mohamadi, Soroor Parvizi, Hamid Haghani, Fatemeh Izadibidani Pages 89-97
    Introduction
    Given the variety of educational methods and the conditions and facilities، selecting appropriate methods is one of the instructors’ practices to achieve educational goals. The aim of this study was to compare Nursing Students’ Satisfaction with CD-based and traditional education at Tehran University of Medical Sciences.
    Methods
    This research was a quasi-experimental study. The study population consisted of all nursing students who had to pass community health course (3) in 2012-2013 academic years (n=38). The participants were divided equally into two groups of CD-based education and traditional education through randomized block allocation method. Data collection tool was a researcher-made questionnaire which measured students’ satisfaction with the methods and was completed at the end of the course. Data were analyzed using descriptive statistics (mean، standard deviation)، Analysis of Covariance (ANCOVA)، Chi-square test and independent t-test.
    Results
    The means and standard deviations of satisfaction were 74. 37±16. 31 and 58. 74±15. 17 (out of 100) for the experimental and control groups respectively. The comparison of satisfaction mean scores showed a significant difference between groups (P=0. 006).
    Conclusion
    According to the findings، students seem to be more satisfied with CD-based education than traditional education. Instructors and policymakers then may employ CD-based education in teaching theoretical courses of nursing or use it in combination with other methods.
    Keywords: Traditional education, CD, based education, satisfaction, nursing students
  • Somayeh Mohammadi, Maryam Tolyat, Mostafa Roshanzadeh * Pages 98-110
    Introduction
    In order to ensure the achievement of goals in clinical training، having the right tool with good reliability and validity is essential. Given the fact that no proper tool has ever been developed for evaluation of operating room students، this study aimed to develop and measure the validity and reliability of the evaluation tool for these students.
    Methods
    This descriptive study was conducted in 2014 in Birjand University of Medical Sciences. After defining the concepts and behaviors to be measured using interviews and review of relevant literatures، the primary tool was developed and its face validity and content validity were verified both qualitatively and quantitatively (using experts’ opinions، CVR، and CVI). The reliability was calculated through interclass reliability and Cronbach’s alpha.
    Results
    The final tool consisted of 62 items in 7 different subscales (professional characteristics، communication، examining the patient، training patients and families، submitting reports، clients’ safety، and clinical competence). The content validity index of the whole questionnaire was 0. 84 and content validity ratio for each item was reported 0. 62 and higher. With a sample size of 28 students، Cronbach''s alpha of the whole questionnaire was 0. 82. Also، interclass reliability was 0. 45.
    Conclusion
    The results indicated that the developed tool has adequate reliability and validity and that it can be used as a tool for clinical evaluation of operating room students.
    Keywords: Evaluation tool, clinical evaluation, operating room students, clinical setting, clinical education
  • Ahmad Vahabi *, Somayyeh Rahmani, Shiva Rostami, Boshra Vahabi, Mobin Hosseini, Daem Roshani Pages 111-121
    Introduction
    One of the main tasks of universities of medical sciences is teacher evaluation. During the evaluation process، the required data are collected and analyzed. Then the teachers are informed about the results in order to improve their teaching methods. This study was performed to determine the factors affecting teacher evaluation scores from the viewpoint of the students in Kurdistan University of Medical Sciences.
    Methods
    This cross-sectional study was performed on all the students of Kurdistan University of Medical Sciences who had passed at least one semester and were familiar with the process of teacher evaluation. A number of 384 of students were selected randomly. The data collection tools were a demographic questionnaire and a questionnaire containing items on the factors influencing teacher evaluation scores. The data were analyzed using descriptive statistics as well as Mann-Whitney U and Kruskal-Wallis tests.
    Results
    The most important factors affecting the scores of teachers’ evaluation from the viewpoint of the students were: teachers'' knowledge on the subject matter (4. 53±0. 8 out of 5)، teachers'' ability to convey the lessons (4. 52±0. 78)، compatibility of class content material and final exam questions (4. 40±0. 79) and the least important of these factors were gender (3. 48±1. 01)، teachers'' age (3. 28±1. 14) and conducting tests to measure academic achievement of faculty members (3. 1±1. 42).
    Conclusion
    According to the findings، empowering the faculty members regarding their teaching abilities and their communication skills seem to be necessary.
    Keywords: Teachers evaluation, student viewpoint, teachers, students, influencing factors
  • Salman Khazaeii, Abdollah Mohammadian- Hafshejani, Hamid Salehiniya * Pages 122-123
  • Salman Khazaei, Abdollah Mohammadian- Hafshejani, Hamid Salehiniya * Pages 124-125
  • Hossein Karimi Moonaghi, Tayebe Pourghaznein * Pages 126-128
  • Morteza Arabzoozani * Pages 129-133
  • Hossein Samadi *, Samadi Miarkolaei Hamzeh, Hasanali Aghajani Pages 134-145
    Introduction
    Science systems are changing worldwide in response to increasing social and economic needs for knowledge and technology. Entrepreneurial university theory is a model for explaining the new transformed face of universities. The main purpose of present study was to explain the entrepreneurial capacity and culture in Babol University of Medical Sciences through Fuzzy Analysis Method.
    Methods
    This was a descriptive study. The statistical population consisted of faculty members، university entrepreneurship specialists and administrators of Babol University of Medical Sciences in 2013. Gibb`s Entrepreneurial University questionnaire، after verifying its validity and reliability was used to collect data. The data were analyzed using fuzzy analysis method.
    Results
    The findings showed that the status of entrepreneurial culture and capacity in Babol University of Medical Sciences was inappropriate. This included vision، mission and strategy of university، governance and administration، structure and organizational design، multidisciplinary and transdisciplinary، leverage and employing various resources; public values and stakeholders management; alumni; knowledge transfer; Incubation center، venture funding in university spin-off companies، internationalization، and entrepreneurial education.
    Conclusion
    On the path toward becoming an entrepreneurial university، especially for universities of medical sciences، it is necessary that universities go through substantial changes in terms of structural، managerial، and cultural dimensions، and pave the way to serve new functions by developing necessary infrastructures.
    Keywords: Entrepreneurial culture, entrepreneurship, university, entrepreneurial capacity
  • Heshmatolah Heydari, Shahin Raoufi, Aziz Kamran Pages 146-159
    Introduction
    Internship through mentorship method improves clinical education in nursing. Due to numerous problems in implantation process of the mentorship plan, this study aimed to explore and explain strategies to improve the mentorship plan.
    Methods
    This qualitative study with content analysis approach was performed in educational hospitals of Lorestan University of Medical Sciences in 2013. Eleven last semester nursing students and six head nurses were selected through purposive sampling. Data were collected using semi-structured in depth interview. Interviews were recorded, transcribed and then data were analyzed using qualitative content analysis by Lundman and Graneheim method.
    Results
    Data were classified into three main categories and nine subcategories: mentor-related factors (mentor’s personality traits and capabilities in clinical training); factors related to hospital personnel (justification for mentorship program, nurses as role models, and inter-professional relationship); and management factors (evaluation method, case-based division of labor in nursing, provision of welfare facilities for students, and proper planning for implementation of the internship).
    Conclusion
    The mentorship plan can be enhanced by considering scientific and general qualifications of the mentor, the role of hospital personnel in professionalization of nursing students, and proper management in implementation of internship programs.
    Keywords: Nursing, mentorship, clinical education, qualitative study
  • Moslem Abbasi, Shahriar Dargahi, Zabih Pirani *, Farzaneh Bonyadi Pages 160-169
    Introduction
    Students’ cognitive, behavioral and emotional engagement with the academic environment and field of study will guarantee their vitality and success in promoting educational goals. Therefore, the purpose of this research was to investigate the role of procrastination and motivational self-regulation in predicting students’ academic engagement.
    Methods
    This correlational study was performed on 311 students of faculty of medical sciences in Islamic Azad University of Arak in 2014-2015 academic years. The subjects were selected through Random and responded to procrastination, motivational self-regulation, and academic involvement questionnaires. Data were analyzed using descriptive and inferential statistics (Pearson correlation coefficient and regression analysis).
    Results
    Pearson correlation showed that there was a negative and significant relationship between procrastination and academic engagement (p<0.01). It also indicated a positive and significant relationship between motivational self-regulation and academic engagement (P<0.001). The results of the regression analysis showed that procrastination and motivational self-regulation could predict 22.3 percent of academic engagement variance.
    Conclusion
    Procrastination and motivational self-regulation can predict academic engagement of students. Since these two variables are correlated with Students’ enthusiasm to continue their studies, they must be taken into account and underscored for students’ academic achievement.
    Keywords: procrastination, motivational self, regulation, academic engagement, student
  • Marzieh Asadi Lari, Zeinab Moshfeghy *, Marzieh Shahpari, Ferdos Mohammad Alian Pages 170-180
    Introduction
    Logbook is one of the common methods for evaluation of clinical skills of medical students. This method has been used in recent years in Shiraz University of Medical Sciences for clinical evaluation of midwifery students. Therefore, this study aimed to determine the level of students’ satisfaction with this method.
    Methods
    This descriptive cross-sectional study was performed in 2014 in Shiraz University of Medical Sciences and 52 students of midwifery who attended "Medical-Surgical" (MS) and "Gynecology" (Gyn) practicums were selected by convenience sampling. Data were collected using a valid and reliable researcher-made questionnaire. It consisted of 23 items and measured nine domains with a five-point Likert scale. Data were analyzed by means of descriptive statistics, ANOVA and post hoc tests.
    Results
    The mean of midwifery students’ satisfaction with the logbook was 48.51±15.02 in MS practicum and 48.81±16.94 in Gyn practicum. In the MS practicum, the highest satisfaction score was related to the domain of “being stressful” (59.61±26.11) and the lowest score was related to “being fair” (44.61±20.81). In the Gyn practicum, the highest satisfaction score was related to the domain of “conformity to educational goals” (57.30±19.71) and the lowest score was related to “interest in the logbook method” (43.46±20.72). In both practicums, the satisfaction level of last semester students was higher than that of other students.
    Conclusion
    Use of Logbook in the clinical evaluation of MS and Gyn practicums for midwifery students of Shiraz University of Medical Science, was accompanied by relative dissatisfaction. Therefore, revision and modification of the various aspects of the Logbook seem to be necessity in order to make students more satisfied.
    Keywords: Midwifery students, Log book, students\ satisfaction, clinical Evaluation
  • Alireza Yousefy, Saeid Vali* Pages 181-188
    Introduction
    Rule-based and discipline-oriented action is essential for dynamism and coordination of organizations. To achieve this, managers need to be familiar with organizational rules and regulations. This study aimed to assess the educational needs regarding administrative rules and regulations among faculty deans and healthcare network managers of Isfahan University of Medical Sciences and to provide an educational package accordingly.
    Methods
    This cross-sectional, descriptive study was performed in 2012. The study population consisted of faculty deans and healthcare network managers of Isfahan University of Medical Sciences (dean of university, heads and deputies of faculties, hospitals, and health networks) who were selected by census method. Data collection tool was a valid and reliable researcher-made questionnaire. Data were analyzed using descriptive statistics, independent t-test and ANOVA.
    Results
    The mean and standard deviation score of the whole questionnaire was 4.01 out of 5. The lowest mean score (3.44) was related to “knowledge of an article in the Act of Administrative Justice related to failure to offer documents to President of the Court of Administrative Justice or the branches of the Court” and the highest mean score (4.01) was related to “knowledge of administrative violations recognized in the article 8 of Administrative Violations Code of State Staff”. Findings showed that educational needs of faculty deans and healthcare network managers were highly critical in terms of the rules and regulations. No significant difference was found in terms of gender and education. The final outcome of the present research was separate educational packages for each area of expertise.
    Conclusion
    Given the necessity of coordinated and rule-governed organizational initiations, embedding relevant rules and regulations in educational programs seems essential.
    Keywords: Educational needs, managers, university of medical sciences, administrative rules, regulations
  • Mehdi Nematbakhsh* Pages 189-191
  • Habibolah Rezaei, Fariba Haghani* Pages 192-204
    Introduction
    Classroom management includes teacher’s actions to discipline, motivate and engage learners in learning process. If the instructor could not manage the class using classroom management techniques, his or her teaching process would not go well. The aim of this study was to review classroom management techniques.
    Methods
    The databases of SID, Iranmedex, Irondoc, Magiran, Pubmed, Eric and Google Scholar were searched through from 1986 to 2014 using key words such as classroom management, discipline, motivation and classroom rules.
    Results
    Classroom management techniques were classified in four categories: content management and presentation (teaching techniques, making learners focus, mastery of the subject, and conveying concepts), rule management (determining rules with the help of learners, time of determining rules, rule implementation, and violation consequences), equity and motivation management (equal treatment of individual learners, fair evaluation, and the role of equity in success and motivation), and relation management (identifying interests and talents of learners and effective and mutual instructor-learner communication).
    Conclusion
    According to the reviewed results, one of the most important classroom management techniques is to determine and implement classroom rules with the help of learners. It is recommended that teachers develop classroom rules in the first session about using phone, class attendance, active participation, and tardiness with the help of learners.
    Keywords: Classroom management, learning theories, motivation, discipline, classroom rules
  • Ali Emadzadeh, Somayeh Alizadeh*, Hossein Karimi Moonaghi, Lidajarahi Pages 205-214
    Introduction
    The ability to perform a self-assessment as a critical competency of professionalism is considered essential for medical students at the Medical Education Accreditation Council. In this study, interns’ status of readiness to change was investigated in terms of self-assessment of clinical competency in Mashhad University of Medical Sciences using construct of the stages of change of trans-theoretical model.
    Methods
    In this descriptive study 127 interns were selected through Morgan table based on convenient sampling in Mashhad University of Medical Sciences in 2013-2014 academic years. The data was collected through a researcher-made questionnaire consisted of three sections: demographic information, background information and questions about the construct of the stages of change. After verifying the validity and reliability, questionnaires were completed through self-administration method. One-way ANOVA, T-test, Kruskal-Wallis and Spearman correlation coefficient were used to analyze the data.
    Results
    More than half of the students (70.48%) were at the early stages of pre-contemplation and contemplation in the Trans-theoretical Model. A Bout (4/9%) of them had passed the pre-contemplation and contemplation and assessed their own clinical competency. Also 15.57% of the students were at the stage that self-assessment of clinical competency was part of their behavior.
    Conclusion
    Results show that most medical students do not assess their clinical performance despite the fact that self-assessment and identification of educational needs are necessary for lifelong learning. It is recommended that self-assessment be used along with other assessment methods.
    Keywords: Self, assessment, trans, theoretical model, stages of change, clinical competency, medical interns
  • Ali Akbar Ajam* Pages 215-226
    Introduction
    Since electronic interaction of students in teaching-learning process in blended learning as well as identification of factors influencing it are essential, this study aimed to investigate the role of self-directed learning readiness and critical thinking disposition in Nursing and Midwifery students’ interaction in blended learning environment.
    Methods
    This descriptive study was performed on all undergraduate students studying at Nursing and Midwifery school of Mashhad University of Medical Sciences (764 students) in 2013-2014 academic years. The sample included 260 subjects who were selected through stratified sampling method using Krejcie and Morgan’s table. The data were collected through Fisher’s Self-Directed Learning Readiness Scale, Rickett's critical thinking disposition questionnaire, and a questionnaire regarding students’ attitudes toward interactions in blended learning environment. The collected data were analyzed using MANOVA and hierarchical multiple regression.
    Results
    Most students strongly agreed with interaction in blended learning environment (92 percent). A significant difference was found among different aspects of males and females’ self-directed learning readiness (f=15.57 and p<0.01). Self-control, self-management, willingness to learn from self-directed learning levels, and innovation out of critical thinking disposition components were variables that predicted students’ attitudes toward the interaction in blended learning environment (f=24.5 and p<0.01).
    Conclusion
    This study showed that students had a positive attitude toward the interaction in blended learning environment. Therefore, it is recommended to focus on and use the blended learning approach in the current educational system.
    Keywords: Self, Directed Learning Readiness, Critical Thinking Disposition, Blended Learning
  • Hossein Karimi Moonaghi, Firozeh Majidi *, Abbas Makarem, Ali Emadzadeh, Ali Shoeibi Pages 227-239
    Introduction
    Understanding the process of empowerment and promoting universities’ capabilities to create an empowered atmosphere are factors affecting functions of education which require identification of the strategies and effective factors in faculty members’ empowerment. The present study was conducted to identify and determine the most appropriate strategies of educational empowerment for faculty members of medicine from the viewpoints of faculty members of Mashhad School of Medicine.
    Methods
    This descriptive cross-sectional study was conducted in 2012 in Mashhad School of Medicine. Initially, a list of appropriate strategies to empower faculty members was extracted from reviewing documents, literature, and experts’ opinions; then, a researcher-made questionnaire was developed based on the list, and after verifying the content validity and reliability by means of test-retest (correlation coefficient at 0.87), was distributed among 96 faculty members (20 faculty members of basic sciences, 76 clinical faculty members) who were selected through stratified random sampling. Each strategy was evaluated as appropriate (3), rather appropriate (2) or inappropriate (1). Data were analyzed using descriptive and inferential statistics (Mann-Whitney and Kruskal-Wallis).
    Results
    The strategies of workshops, observation of the best performance, short-term training courses and fellowship were the most appropriate strategies with means of 2.33, 2.42, 2.51, and 2.59, respectively while monitoring professors’ performance was identified as an inappropriate strategy. Results showed that the strategies of workshops, short-term training courses and fellowship were correlated with the age of faculty members (p<0.05). No significant correlation was found between the strategy of observation of the best performance and faculty members’ age and also between the most appropriate educational empowerment strategies and other individual characteristics of faculty members (gender, type of faculty member, academic ranking, academic degree, type of employment and working experience) (p>0.05).
    Conclusion
    The findings of this study could be helpful for managers, instructors and planners of empowerment courses for faculty members.
    Keywords: Empowerment, faculty members, medicine, strategies
  • Mohammad Hossien Abbasnezhad, Ali Mahdad *, Mohammad Asadpour Pages 240-250
    Introduction
    Employee justice perception of performance appraisal system is an important prerequisite to its success and effectiveness. This study aimed to investigate the relationship between justice perception (configural, systemic, informational, and interpersonal) of performance appraisal system with organizational commitment and organizational citizenship behavior.
    Methods
    This research was a descriptive-correlational study. The population consisted of all male and female nurses (600) in hospitals of Rafsanjan City in 2013. Research sample included 253 nurses who were selected through simple random sampling and based on Jolly and Mitchell’s sample size table. Data collection tools were Thurston’s justice perception of performance appraisal system, Allen & Meyer’s organizational commitment questionnaire, and Lee and Allen’s organizational citizenship behavior questionnaire. Data were analyzed using Pearson correlation and regression analysis.
    Results
    There was a positive significant relationship between components of justice perception of performance appraisal system and dimensions of organizational commitment (p≤0.01). There was also a positive significant relationship between configural, systemic and informational justice perception of performance appraisal system and organization-oriented organizational citizenship behavior (p≤0.01). Among the components of justice perception of performance appraisal system, informational justice perception was only able to predict affective commitment; configural justice perception was able to predict continuous commitment; and informational and configural justice perception was able to predict normative commitment.
    Conclusion
    Since justice perception of performance appraisal system is of great importance among nurses and can affect their attitudes (including organizational commitment) and behaviors (including citizenship behavior), it is recommended to prioritize justice in performance appraisal system for nursing staff.
    Keywords: justice perception, performance appraisal, organizational commitment, organizational citizenship behavior
  • Maryam Khandan *, Esmat Nouhi, Sakine Sabzevari Pages 251-262
    Introduction
    One of the most important factors in the success and survival of the higher education system is attention to the quality of provided services. Therefore, the aim of this study was to evaluate the quality of educational services in the Razi faculty of nursing and midwifery of Kerman based on SERVQUAL model in 2014.
    Methods
    In this descriptive-analytical study, 150 students of the faculty of nursing and midwifery were selected by simple random sampling method. The data collection tool was SERVQUAL standard questionnaire which included three parts of demographic information and 28 pairs of items measuring current and desired status of service quality. The mean difference between the current and desired status was calculated as service gap. The collected data were analyzed using descriptive and inferential statistics (paired t-test, independent t-test, Kruskal-Wallis, and ANOVA).
    Results
    The results showed that a negative gap existed in all dimensions of the service quality with the maximum gap being in the physical and accountability dimensions (-1.7) and the minimum gap in the reliability dimension (-0.6). There was no statistically significant difference between the gap in quality of educational services in the five dimensions and gender and educational level; this difference was only significant between the gap in quality of educational services in the five dimensions and field of study (p< 0.05).
    Conclusion
    Given the negative gaps in the five dimensions of service quality and greater gaps in physical and accountability dimensions, it is recommended that resources be allocated by appropriate planning and prioritization and also training courses be offered for staff and faculty members about effective methods of presenting educational services and effective communication with students.
    Keywords: Educational Service Quality, SERVQUAL Model, nursing students, midwifery students
  • Roshanak Abutorabi, Batool Hashemi Beni, Marzieh Asgari Moqadaam *, Abbas Qari Alavijeh Pages 269-276
    Introduction
    Research has shown that formative assessment along with summative assessment improves quality of education, motivation to study, and self-directed learning among students. This study aimed to examine the effects of formative assessment as well as summative assessment on medical students’ learning outcomes in anatomy and histology courses in Isfahan University of Medical Sciences.
    Methods
    In this quasi-experimental study all medical students who took anatomy and histology courses in 2012 (control group) and 2013 (experimental group) were selected through available sampling. The formative assessment was used as an educational intervention along with the summative assessment. The number of anatomy students was 54 in the experimental group and 64 in the control group. The number of histology students was 60 in both the experimental and control groups. Data were analyzed by means of descriptive and inferential statistics (independent t test).
    Results
    The mean scores of the anatomy course tests were 11.89±2.01 in the experimental group and 13. 32±2.73 in the control group which indicated a significant difference in these groups (p=0.012, t=2.605). The mean scores of the histology course tests were 13.50±2.27 in the experimental group and 13.82±2.58 in the control group which showed no significant difference between mean scores of the two groups (p=0.447, t=0.765).
    Conclusion
    Not only did the use of formative assessment in the form of multiple-choice tests not enhance students’ scores as an indication of their learning, it also significantly reduced students’ scores and learning in the anatomy course.
    Keywords: Summative assessment, formative assessment, teaching, learning, basic sciences education, anatomy, histology
  • Fereshteh Araghiyan Mojarad, Hamid Salehi Nia, Leila Jooybari *, Akram Sanagoo Pages 381-385