فهرست مطالب

مجله تحقیقات علوم رفتاری
سال سیزدهم شماره 1 (پیاپی 39، بهار 1394)

  • تاریخ انتشار: 1394/04/28
  • تعداد عناوین: 13
|
  • مقاله های پژوهشی
  • ملیحه مهدیه نجف آبادی، علیرضا مرادی، محمد حاتمی صفحه 1
    زمینه و هدف
    سرطان پستان مهم ترین عامل نگران کننده سلامتی در زنان است، زیرا شایع ترین نوع سرطان در میان زنان و بعد از سرطان ریه دومین علت مرگ و میر ناشی از سرطان است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مدیریت استرس به شیوه ی شناختی-رفتاری درزنان مبتلا به سرطان پستان صورت گرفت.
    مواد و روش ها
    این پژوهش در قالب یک طرح گروه درمانی اجرا شد. پژوهش از نوع شبه آزمایشی بود. جامعه آماری زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به بیمارستان سیدالشهدا در اصفهان بودند، که از میان آن ها 20 زن مبتلا به سرطان پستان که ملاک های ورود را داشتند انتخاب و به شیوه تصادفی در گروه های آزمایش و لیست انتظار(گروه کنترل) گمارده شدند. گروه آزمایش طی 10 جلسه تحت مداخلات درمانی قرار گرفتند، ولی گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها، از پرسش نامه های مقیاس تجدید نظر شده ی تاثیر حوادث (Impect of event scale rivised)، پرسش نامه اضطراب بک (Beck anxiety inventory) و پیگیری 1 ماهه استفاده شد. همه شرکت کنندگان درپیش آزمون، پس آزمون وپیگیری پرسش نامه ها را تکمیل کردند.
    یافته ها
    داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. نتایج کاهش معنی داری را در نمرات اضطراب، افکار مزاحم، اجتناب و بیش بر انگیختگی شرکت کنندگان نشان داد.
    نتیجه گیری
    نتایج حاکی از اثربخشی درمان مدیریت شناختی-رفتاری استرس در کاهش نشانه های اضطراب، افکار مزاحم، اجتناب، بیش برانگیختگی بیماران مبتلا به سرطان پستان در مراحل اولیه است.
    کلیدواژگان: مدیریت استرس شناختی، رفتاری، اضطراب، افکار مزاحم، اجتناب، بیش بر انگیختگی
  • مهرداد صالحی، کمال مقتدایی، حمید افشار، آسیه ابراهیمی، منصوره سلامت، مهشید تسلیمی صفحه 11
    زمینه و هدف
    بر اساس نظریه حساسیت به تقویت، شخصیت بهنجار و نابهنجار در امتداد یک پیوستار قرار دارند. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه سیستم های فعال سازی-بازداری رفتاری در مصرف کنندگان مواد مختلف، ترک کنندگان هروئین و افراد هنجار می باشد.
    مواد و روش ها
    روش پژوهش حاضر توصیفی مقطعی و جامعه آماری آن شامل کلیه مصرف کنندگان مواد مخدر تحت درمان نگهدارنده با متادون، مصرف کنندگان شیشه، هروئین و تریاک و ترک کنندگان هروئین در شهر اصفهان در سال 1392 بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای، 150 مصرف کننده مواد مختلف و 30 نفر غیر مصرف کننده انتخاب شدند و پرسش نامه شخصیتی گری ویلسون (GWPQ) مورد آزمون قرار گرفتند.
    یافته ها
    نتایج تحلیل واریانس نشان داد که بین گروه ها از لحاظ میزان فعال سازی رفتاری تفاوت معنی داری وجود دارد(p<0/05). اما از لحاظ سیستم بازداری رفتاری و سیستم جنگ/ گریز بین گروه ها تفاوت معنی داری به دست نیامد (p>0/05). نتایج آزمون تعقیبی نشان داد میانگین فعال سازی رفتاری در گروه مصرف کننده هروئین به میزان معنی داری بیشتر از گروه های هنجار، ترک کنندگان هروئین و تریاک و مصرف کنندگان متادون است (p<0/05). هم چنین میانگین فعال سازی رفتاری در مصرف کنندگان شیشه به میزان معنی داری بیشتر از ترک کنندگان تریاک و مصرف کنندگان متادون است (p<0/05). بین سایر گروه ها تفاوت معنی داری به دست نیامد.
    نتیجه گیری
    این تحقیق از نتایج حاضر از این فرضیه که افراد مصرف کننده مواد از بیش فعالی سیستم فعال ساز رفتار برخوردار هستند، حمایت کرد.
    کلیدواژگان: فعال سازی، بازداری، اعتیاد
  • اسماء مشمول، نورمحمد بخشانی صفحه 22
    زمینه و هدف
    مصرف مواد توسط زنان باردار یکی از مشکلات مهم برای مادر و نوزادان می باشد. این تحقیق جهت بررسی شیوع علائم سندرم محرومیت از مواد مخدر در نوزادان و مقایسه شدت علایم با برخی از عوامل دموگرافیک در نوزادان شهر زاهدان انجام گردید.
    مواد وروش ها
    جامعه پژوهشی دربرگیرنده کلیه نوزادان شهر زاهدان در سال 92 می باشد که در زایشگاه های زاهدان متولد شده اند. 250 نوزاد از طریق نمونه گیری در دسترس که شامل نوزادانی است که از اردیبهشت سال 92 تا پایان مردادماه سال 92 در بخش های زنان و نوزادان و NICU بیمارستان امام علی(ع) و بیمارستان تامین اجتماعی زاهدان بستری شدند انتخاب شدند. مقیاس فینگان و پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک ابزارهای جمع آوری اطلاعات بودند.جهت انجام تجزیه و تحلیل های آماری از نرم افزار SPSS استفاده شده است.
    یافته ها
    14.8 درصد نوزادان علائم سندروم محرومیت را نشان دادند که بیشترین علائم به ترتیب عبارت بودند از: اختلالات دستگاه عصبی مرکزی، اختلالات گوارشی و روده ای و اختلالات متابولیک،وازوموتور و تنفسی. بین شغل مادر و ترتیب تولد نوزاد و این علائم رابطه معناداری وجود دارد.
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به شیوع نسبتا بالای سندرم محرومیت از مواد در نوزادان لازم است همکاری بیشتر درمانی در مقابله با شرایط احتمالی انجام گردد.
    کلیدواژگان: سندرم محرومیت، نوزادان، اعتیاد
  • اصغر جعفری، مهری برهون، محمد قمری صفحه 29
    زمینه و هدف
    خودهای ممکن، جنبه موقتی خودپنداره هستند، چیزی که فرد هم برای آن تلاش می کند و هم می کوشد از آن اجتناب کند. طرح واره ها و سبک های فرزندپروری والدین در تحول خودهای ممکن تاثیر دارند. این امیدها و ترس ها در انگیزه های افراد مهم هستند. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی خودهای ممکن در دانشجویان بر اساس سبک های فرزندپروری و طرح واره ها انجام شد.
    مواد و روش ها
    روش پژوهش همبستگی بود. نود و چهار دانشجو به روش نمونه گیری خوشه ایچندمرحله ای از بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قزوین انتخاب و داده ها با استفاده از پرسش نامه های شیوه های فرزندپروری بامریند (Bamrind’s parenting styles)، فرم کوتاه طرحواره یانگ (Young’s schema) و فرم (ب) خودپنداره راجرز (Rogers،s self- concept) جمع آوری و به وسیله رگرسیون چندگانه تحلیل شدند.
    یافته ها
    نتایج پژوهش نشان داد که سبک فرزندپروری مقتدرانه، طرح واره های ایثار و بازداری هیجانی به طور معنی داری خودهای ممکن را در دانشجویان پیش بینی می کنند (05/ 0>P). هم چنین نتایج نشان داد که شیوه فرزندپروری مقتدرانه 6/ 8 درصد و طرح واره ایثار 7/ 10 درصد از تغییرات خودهای ممکن را تبیین می کنند (01/ 0>P).
    نتیجه گیری
    نتایج شواهدی را پیشنهاد می کند که احتمالا سبک های فرزندپروری و طرح واره ها به واسطه هنجارهای فرهنگی- اجتماعی و عوامل والدینی تاثیرات متفاوتی بر خودهای ممکن فرزندان دارند. لذا به منظور ارتقاء خودهای ممکن کارآمد در افراد، پیشنهاد می شود زمینه بهبود سبک فرزندپروری مقتدرانه و طرح واره ایثار فراهم شود.
    کلیدواژگان: سبک های فرزندپروری، طرح واره های ناسازگار اولیه، خودهای ممکن
  • محتشم غفاری، فاطمه شعبانی، سهیلا محمدریزی، زهرا برومندفر صفحه 41
    زمینه و هدف
    با توجه به این که، نوجوانان مهارت های لازم ارتباطی- اجتماعی را ندارند و عدم آگاهی کافی دانش آموزان در مورد مقابله با پیشنهادهای پرخطر، دربردارنده عواقب جبران ناپذیری است، لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین آموزش مهارت نه گفتن برای رد پیشنهادهای خطرزا با استفاده از ایفای نقش انجام شد.
    مواد و روش ها
    پژوهش حاضر از نوع کارآزمایی میدانی، پیش آزمون و پس آزمون، دوگروهی و سه مرحله ایی است و جامعه پژوهش شامل 63 دانش آموز دختر مقطع راهنمایی شهر اراک در سال1390 بودکه به طور تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند. ابزارگردآوری داده هاپرسش نامه شامل مشخصات فردی- خانوادگی و چک لیست «نه گفتن»در خصوص مهارت رد پیشنهادهای خطرزا بود. ابتدا پرسش نامه وچک لیست تکمیل وسپس آموزش بر اساس مهارت نه گفتن به روش نمایشی و ایفای نقش انجام شد. بلافاصله و 2 ماه بعد از آموزش مجددا چک لیست مهارت نه گفتن بامشاهده دانش آموزان توسط پژوهشگر تکمیل شد. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی با نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    بین میانگین نمره مهارت نه گفتن برای رد پیشنهادهای پرخطر در هر دو گروه مداخله وکنترل قبل، بلافاصله و 2 ماه بعد از مداخله (به ترتیب (001/ 0 >p)) و (p=0/009) تفاوت معنی داری وجود داشت.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج پژوهش، اجرای مداخلات آموزشی مرتبط با رفتارهای پیشگیری کننده در دانش آموزان به منظور تامین سلامت جسمی، عاطفی و اجتماعی آنان ضروری است. ولی با وجود این که روش ایفای نقش دارای قدرت پیشگیری کننده از رفتارهای پرخطر بوده، پیشنهاد می شود پژوهش حاضر با تعداد جلسات بیشتر و تداوم آموزش انجام شود.
    کلیدواژگان: آموزش، ایفای نقش، مهارت نه گفتن، دانش آموز
  • محدثه کاکوجویباری، احمد علی پور صفحه 52
    هدف
    هدف مطالعه حاضرآزمودن اثر تغییر حسی در ارائه محرک بر ادراک زمان، در کودکان مبتلا و غیرمبتلا به بیش فعالی/نارسایی توجه، با استفاده از تکالیف بازتولید زمان در دیرش های زمانی مختلف است.
    روش
    15 کودک مبتلا به نقص توجه/بیش فعالی از مراجعان یک مطب روانپزشکی اطفال در مشهد و 15 کودک غیرمبتلا از دو مدرسه در مشهد، با توجه به نتایج مقیاس کانرز فرم والدینی و مقیاس درجه بندی بیش فعالی /نارسایی توجه، انتخاب شدند و تکالیف بازتولید زمان را در سه تغییر حسی ارائه محرک (ارائه دیداری، ارائه شنیداری و ارائه دوگانه دیداری-شنیداری) و در 6 دیرش زمانی (36،24،18،12،6 و 48) کامل کردند.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که اثرات اصلی گروه و دیرش زمانی تکلیف (کاهش دقت عملکرد با افزایش طول مدت تکلیف) معنادار است، اما دقت عملکرد در ارائه های حسی مختلف تفاوت معناداری با هم نداشت. به علاوه تعامل بین گروه ودیرش زمانی تکلیف (یعنی افزایش اختلاف عملکرد بین دو گروه با افزایش دیرش زمانی تکلیف) تایید شد، اما اثر تغییر حسی ارائه محرک در گروه بیش فعال از گروه عادی به طور معناداری بزرگتر نبود.
    نتیجه گیری
    افراد مبتلا به بیش فعالی در بازتولید فواصل زمانی، از آزمودنی های غیرمبتلا کم دقت ترهستند و با دیرش زمانی بیشتر، اختلاف آن ها نیز بیشتر می شود. هم چنین عملکرد به طور معناداری تحت تاثیر تغییر حسی ارائه محرک قرار نگرفت و تفاوت بین دو گروه نیز در تغییر حسی معنادار نبود.
    کلیدواژگان: بیش فعالی، نارسایی توجه، ادراک زمان، تغییر حسی ارائه محرک، دیرش زمانی، تکالیف بازتولید زمان
  • ماهگل توکلی، زهرا عمادی صفحه 64
    مقدمه
    سبک زندگی هر فرد بر سلامت او تاثیر دارد. سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت علاوه بر تداوم و تقویت سطح سلامت و رفاه، باعث احساس رضایت، اقناع شخصی و خودشکوفایی می شود. دانشجویان نیروهای انسانی برگزیده و سازندگان فردای کشور هستند و سنجش وضعیت سلامت جسمی و روانی و معنوی آن ها، در جهت ارتقاء و بهبود آن از اهمیت بسزایی برخوردار است. این پژوهش با هدف بررسی ارتباط سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت با سلامت روان، سبک های مقابله ای و جهت گیری مذهبی در دانشجویان دانشگاه اصفهان انجام گرفته است.
    روش ها
    جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه ی دانشجویان دانشگاه اصفهان بود، که از بین آن ها 94 نفر (47 دختر، 47 پسر) به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده و پرسش نامه های سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت (HPLPII)، سلامت عمومی (GHQ-28)، سبک های مقابله ای لازاروس (WOCQ) و آزمون جهت گیری مذهبی با تکیه بر اسلام آذربایجانی را تکمیل کردند. داده های به دست آمده با استفاده از روش های آماری همبستگی، تحلیل واریانس چند متغیره و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    بین سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت و سلامت روان، همچنین بین سلامت روان و جهت گیری مذهبی همبستگی منفی و معناداری وجود داشت(01/ 0>P). نمرات پایین تر در پرسش نامه سلامت عمومی نشانگر سلامت روانی بیشتر فرد است. بین سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت و جهت گیری مذهبی همبستگی مستقیم و معناداری وجود داشت. علاوه بر این، نتایج نشان داد که بین دختران و پسران در سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت و سلامت روان تفاوت معناداری وجود نداشت. در صورتی که تفاوت بین آن ها در زیر مقیاس عقاید- مناسک در آزمون جهت گیری مذهبی و سبک مقابله ای هیجان محور از لحاظ آماری معنادار بود(05 /0>P). نتایج رگرسیون حاکی از این بود که زیرمقیاس های سبک مقابله ای مساله محور و اختلال در کارکرد اجتماعی، به ترتیب سهم معناداری در تبیین سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت داشتند(01/ 0>P).
    بحث: با توجه به تحول سبک زندگی در ایران و وضعیت رفتارهای ارتقاء دهنده سلامتی در بین دانشجویان و ارتباط آن با بعد مذهب و سبک های مقابله ای، طراحی و اجرای برنامه های آموزش سلامت در میان اقشار مختلف مردم مخصوصا دانشجویان پیشنهاد می گردد.
    کلیدواژگان: سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت، سلامت روان، سبک های مقابله ای، جهت گیری مذهبی، دانشجویان
  • غلام رضا خیرآبادی، عباس عطاری، مهین امین الرعایا، محمدرضا مرآثی صفحه 79
    مقدمه
    این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی کارگاه آموزشی بر اساس نیاز سنجی قبلی در مورد اختلالات روانپزشکی درآگاهی و نگرش پرستاران تا سه ماه پس از اجرای کارگاه دربخشهای روانپزشکی بیمارستانهای آموزشی شهراصفهان طراحی گردید.
    روش ها
    این مطالعه، مداخله ای نیمه تجربی است و جامعه آماری شامل کلیه پرستاران شاغل در بخشهای روانپزشکی بیمارستانهای نور و فارابی اصفهان سال 1391 بودند. آموزشی در قالب تشکیل جلسات آموزشی بصورت سخنرانی و بحث گروهی در دو بیمارستان اجرا شد. قبل، بلافاصله و سه ماه بعد از برگزاری کارگاه، سطح دانش و نگرش پرستاران از طریق پرسشنامه ای محقق ساخته بررسی شد. داده ها با استفاده از برنامه SPSS-19و آزمون های آماری Repeated measure، Ponferoni وANOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت..
    یافته ها
    میانگین نمره دانش پرستاران از 6 /11±3/ 63 قبل از آموزش به ترتیب به 9/ 12±7/ 82 بلافاصله پس از آموزش و 3 /13±3/ 73 سه ماه بعد از اجرای کارگاه آموزشی افزایش یافته است (001/ 0≥P). میانگین نمره نگرش پرستاران در سه مرحله، تفاوت معنی داری داشت. و از 1 /8±1/ 60 قبل از آموزش به 7/ 0±1/ 63 بلافاصله و 6/ 11±9/ 64 سه ماه بعد از کارگاه آموزشی افزایش یافته است.
    نتیجه گیری
    جلسات آموزشی بصورت بارزی بر ارتقای میزان دانش و نگرش پرستاران تاثیر داشته است، با عنایت به رضایت پرستاران از برگزاری کارگاه، تدوین و سازمان دهی کارگاه های آموزشی بر مبنای نیازسنجی و بصورت مداوم به منظور ارتقای مراقبتهای پرستاری پیشنهاد می گردد.
  • معصومه بهبودی، محسن احمدی طهور سلطانی صفحه 89
    زمینه و هدف
    هدف از انجام پژوهش حاضر پیش بینی تمایل به مصرف مواد بر اساس عوامل خطرساز و محافظت کننده مصرف مواد در دانشجویان بود.
    مواد و روش ها
    روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری عبارت بود از کلیه دانشجویان دانشگاه های آزاد اسلامی واحد رودهن که تعداد 310 نفر از آن ها (165 پسر و 145 دختر) به شیوه نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب، و به پرسش نامه عوامل خطرساز و محافظت کننده پاسخ دادند. داده ها با روش های آماری ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون با استفاده از نرم افزار SPSS.18 تحلیل شدند.
    یافته ها
    از بین عوامل محافظت کننده خودپنداره و جرات مندی با تمایل به مصرف رابطه منفی معنی دار داشتند (001/ 0>p) و از بین عوامل خطرساز هیجان خواهی، نگرش نسبت به مواد، تعارضات خانوادگی، دسترسی پذیری و بی نظمی محیطی رابطه مثبت با تمایل به مصرف مواد رابطه مثبت داشتند. نتایج تحلیل رگرسون نشان داد که خودپنداره و نگرش نسبت به مصرف مواد قادر هستند سهم معنی داری از واریانس تمایل به مصرف مواد را تبیین کنند. هم چنین بین تمایل به مصرف مواد در دختران و پسران تفاوت معنی داری وجود دارد.
    نتیجه گیری
    پژوهش حاضر بر نقش عوامل درون فردی، بین فردی و اجتماعی محیطی در این زمینه تاکید کرد. از نتایج این پژوهش می توان جهت تهیه پکیج های آموزشی در زمینه پیشگیری از سوء مصرف مواد استفاده نمود.
    کلیدواژگان: تمایل به مصرف مواد، عوامل خطر ساز، عوامل محافظت کننده
  • سید محمد موسوی، الهه کمالی، پدیده کریمی، منصور صالحی، مژگان کاراحمدی صفحه 100
    زمینه و هدف
    مطالعات اخیر بر روی اوتیسم، به عنوان سردسته اختلالات طیف اوتیسم، بر کمرنگی مسئولیت ژنوم در ایجاد اوتیسم نسبت به تخمین های اولیه و برجسته سازی نقش عوامل محیطی همچون استرس های شدید و زمان مند پیش از تولد مادری در تکامل آن، عمدتا به دلیل پتانیسل بالای انحراف آفرینی این استرس ها در مسیر تکامل عصبی جنین، تاکید می ورزند.
    مواد و روش ها
    در راستای سنجش این فرضیه در جامعه ی ایران، تعدادی از مادران کودکان اوتیسمی از نظر کمیت و کیفیت و نیز زمان بندی مواجهه با 45 رویداد استرس زا در یک بازه زمانی 15 ماهه (6 ماه پیش از تولد تا لحظه ی تولد) با مادران کودکان سالم مقایسه شدند. همچنین با تقسیم بندی این وقایع استرس زا به دو گروه وابسته به ژنوم (رویدادهای منبعث از برهمکنش های ژن-محیط همچون طلاق و اعتیاد) و مستقل از ژنوم (وقایع صرفا محیطی همچون جنگ و زلزله)، شیوع آنها بطور مجزا در بین خانواده های بیمار و کنترل مورد مداقه و مقایسه قرار گرفت.
    یافته ها
    بررسی های آماری نشان داد که شدت و تعداد مواجهات با رویدادهای استرس زا در بین مادران کودکان اوتیسمی بطور معنی داری بیشتر از مادران گروه کنترل است (P=0.000). اگرچه افزایش استرس های مادری در ماه های 7-4 (هفته های 32-14) بارداری با افزایش معنی دار احتمال ابتلای کودک به اوتیسم همراه بود، ولی نتایج این مطالعه نشان داد که افزایش شدت استرس ها در ماه های 3-2 (هفته های 13-5) بارداری با افزایش معنی دار شدت ابتلا به اوتیسم همراه است (P<0.05).
    نتیجه گیری
    با این همه، اگرچه این مطالعه همسو با یافته های اخیر در عرصه های اپی ژنتیک و برهمکنش ژن-محیط، می تواند تاییدیه ای بر پتانسیل اوتیسم آفرینی استرس های شدید و زمان مند پیش از تولد مادری به شمار آید ولی لزوم مطالعه ای آینده نگر و در ابعاد وسیع تر را در جامعه ایران انکار نمی کند.
  • مهین امین الرعایا، غلام رضا خیرابادی، محمدرضا مراثی، عباس عطاری صفحه 114
    زمینه و هدف
    پرستار یکی از اجزاء اصلی فرایند درمان بیماران می باشد، لذا نیازمند دانش و نگرش مناسب نسبت به مداخلات دارویی و غیردارویی می باشد. بنابراین توجه به امر ارتقای دانش و نگرش پرستاران در ارتباط با این مهارت از طریق آموزش های مبتنی بر نیازسنجی اهمیت زیادی دارد. این مطالعه با هدف تعیین اثربخشی کارگاه آموزشی مداخلات دارویی و غیردارویی در بخش های روان پزشکی بیمارستان های آموزشی شهر اصفهان طراحی گردید.
    مواد و روش ها
    این مطالعه، مداخله ای به صورت نیمه تجربی است که در نمونه ای مشتمل بر کلیه پرستاران شاغل در بخش های روان پزشکی بیمارستان های نور و فارابی اصفهان (64 نفر) انجام شد. با عنایت به نیازسنجی انجام شده از پرستاران شاغل در بخش های روان پزشکی، پروتکل آموزشی و کارگاه طراحی گردید، کارگاه آموزشی یک روزه متمرکز بر مداخلات دارویی و غیردارویی به صورت سخنرانی و بحث گروهی در دو بیمارستان اجرا شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه پژوهشگر ساخته بود که قبل و بلافاصله و سه ماه بعد از برگزاری کارگاه، سطح دانش و نگرش پرستاران از طریق این پرسش نامه بررسی گردید. داده ها با استفاده از آزمون های آماری توصیفی و Repeated measure ANOVA و Bonfrroni مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    افزایش آماری معنی داری در میانگین نمره دانش پرستاران بلافاصله و سه ماه پس از آموزش در مقایسه با قبل از آموزش مشاهده گردید (P<0/001). هم چنین میانگین نمره نگرش پرستاران در سه مرحله، تفاوت معنی داری داشت (P<0/009). پرستاران از برگزاری کارگاه آموزشی مبتنی بر نیازسنجی به میزان بالایی (3/ 86%) رضایت داشتند و آن را در تقویت اطلاعات علمی موثر دانستند.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان دهنده تاثیر کارگاه آموزشی بر دانش و نگرش پرستاران در مداخلات دارویی و غیردارویی بود. نتایج این تحقیق موید آن است که برای ارتقای کیفیت مراقبت های پرستاری، آموزش مداوم و هدفمند پرستاران ضروری است.
    کلیدواژگان: کارگاه آموزشی، مراقبت پرستاری، بخش روان پزشکی
  • مهدی کریم یار جهرمی، محمد هادی افتخارزاده، زهرا حمیدی پور صفحه 124
    زمینه و هدف
    وابستگی به مواد مخدر از مشکلات عمده در سطح بین الملل و کشور ما است و با مشکلات متعددی از جمله عودهای مکرر که اغلب هم درمان نشده باقی می مانند، همراه است. پژوهش حاضر با هدف بررسی علل عود اعتیاد از دیدگاه مبتلایان به سوء مصرف مواد در مرکز ترک اعتیاد شفابخش جهرم انجام گرفته است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه از نوع توصیفی- مقطعی بود. نمونه گیری به صورت در دسترس از بین 506 نفر از معتادین انجام شد. اطلاعات به روش پرسشگری توسط روان شناس مرکز جمع آوری گردید. ابزار جمع آوری داده ها یک چک لیست بود. روایی بر اساس روایی محتوی و پایایی با آزمون مجدد و ضریب الفای کرونباخ 78/ 0 به دست آمد.
    یافته ها
    اکثریت(1/ 95 درصد) افراد مورد پژوهش مرد با میانگین سنی 15/ 1 ±20/ 35، میانگین سن اولین مصرف مواد مخدر 63/ 8± 44/ 24، میانگین تعداد دفعات مراجعه جهت ترک 24 /2 ± 39/ 6 و میانگین مدت زمان آخرین ترک 96/ 1± 10/ 97 روز به دست آمد. از دیدگاه معتادین، در بین عوامل فردی، عوامل روانی و در عوامل محیطی، عوامل اجتماعی بیشترین تاثیر داشتتند. در مجموع نیز عوامل روانی بیشترین تاثیر و عوامل خانوادگی کمترین تاثیر را در بین حیطه های مختلف نشان داده اند.
    نتیجه گیری
    عود سوء مصرف مواد، علل مختلفی دارد که شایع ترین آن علل روانی به ویژه وسوسه است. لذا ارایه راهکارهای مناسب و مراقبت و پیگیری همه جانبه خانواده و اجتماع در جهت مقابله با این شرایط، در تثبیت موفقیت درمان ضروری است.
    کلیدواژگان: عود اعتیاد، سوء مصرف مواد، مرکز ترک اعتیاد
  • محمدرضا عابدی، حمید افشار، ابراهیم جعفری، شکوفه نیک نشان صفحه 134
    هدف
    هدف از این پژوهش، تعیین میزان تاثیر آموزش شادمانی بر سلامت روان و شادمانی کارکنان پالایش نفت اصفهان بوده است.
    روش
    روش پزوهشی مورد استفاده، روش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کارکنان رسمی شاغل پالایشگاه نفت اصفهان در سال 1387 بوده است. جهت نمونه گیری 30 نفر از کارکنان به صورت تصادفی انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. سپس گروه آزمایش در کارگاه آموزش شادمانی شرکت کردند و دوازده اصل شادمانی فوردایس از جمله خود بودن، فعالیت، پرورش شخصیت اجتماعی، روابط اجتماعی، خوشبینی، برنامه ریزی، دوری از نگرانی، خلاقیت، سطح توقعات پایین و توجه به زمان حال به آنان آموزش داده شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش عبارت بود از پرسشنامه 28 سوالی سلامت عمومی (GHQ-28). در نهایت تمام افراد دو گروه مورد ارزیابی مجدد سلامت قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها ازتحلیل کواریانس استفاده گردید.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که آموزش شادمانی، سلامت عمومی کارکنان پالایش نفت اصفهان را افزایش داده است (P<0/003)، همچنین، آموزش شادمانی در کاهش اضطراب و بی خوابی کارکنان تاثیر داشته است (P<0/02).
    نتیجه گیری
    بر اساس یافته های این تحقیق آموزش شادمانی باعث افزایش سلامت روان گردیده است.
    کلیدواژگان: سلامت روان، شادمانی، کارکنان
|
  • Maliheh Mahdieh Najafabadi, Alireza Moradi, Mohammad Hatami Page 1
    Aim and
    Background
    The breast cancer is the most significant worrisome factor in the women's health, since it is the most prevalent cancer among women and the second cause of death from the cancer after lung cancer. The present study was conducted in order to investigate the effectiveness of stress management therapy through cognitive-behavioral method in women suffering from breast cancer.Methods and Materials: This study was administered in the form of a group therapy design. It was a semi-experimental research. The statistical population was all the women with breast cancer referring to Saiedo-Shohada hospital in Isfahan among whom 20 women with breast cancer having entrance criteria were put randomly into experimental group and waiting list (control group). The experimental group received therapeutic interventions during 10 sessions while the control group received no intervention. In order to collect data the questionnaires of revised injuries effect scale (IES-R), Beck anxiety, and a month follow up were applied.
    Findings
    All participants in the pretest, posttest and follow up filled up the questionnaires. The data were analyzed through repeated measure. the amount of effect coefficient showed a significant decrease in the scores of anxiety, intrusive thoughts, avoidance, hyper-arousal, in the participants.
    Conclusions
    These primary findings from the role of cognitive-behavioral stress management therapy supports the decease of the signs of anxiety, intrusive thoughts, avoidance, hyper-arousal, of the patients suffering from breast cancer in the beginning stages.
    Keywords: Cognitive, Behavioral Stress Management, Anxiety, Intrusive Thoughts, Avoidance, Hyper, Arousal
  • Mehradad Salehi, Kamal Moghtadaee, Hamid Afshar, Asyeh Ebrahimi, Mansoreh Salamt, Mahshid Taslimi Page 11
    Aim and
    Background
    Based on the reinforcement sensitivity theory, normal and abnormal personalities are located along with a continuum. The aim of this study is comparing the behavioral inhibition systems and activation systems on different drug users, heroin withdrawers with normal persons.Methods and Materials: The present research applied fragmentary descriptive method and the statistical population was consisted of all drug-users who were under maintaining treatment with methadone, shisha- users, heroin-users, opium-users and heroin-withdrawers in Isfahan City in 2013, so that 150 users of different drugs and 30 men who did not use anything were selected and tested by the cluster sampling and the Gary Wilson’s personality questionnaire (QWPQ).
    Findings
    The results of variation analysis showed that there is a significant difference among the groups from the point of view of the behavioral activation level (P<0.05). No meaningful difference has obtained between the groups from the point of view of behavioral inhibition system and escape-fight system (p<0.05). The results of Post-Hoc Test represented that the mean behavioral activation in heroin user group is meaningfully more than normal groups, heroin and opium withdrawers and methadone users (p<0.05). Also the mean behavioral activation in shisha-users is meaningfully more than opium withdrawers and methadone users (p<0.05).There was no meaningful difference between other groups.
    Conclusions
    This study is supported a hypothesis that represented drug-users enjoy thehyper function in activating-behavior system.
    Keywords: Activation, Inhibition, Addiction
  • Asghar Jafari, Mehri Barhoon, Mohammad Ghamari Page 29
    Aim and
    Background
    Possible Selves are temporary self- concepts that individual desires to become and fears for becoming. Schema and parenting styles affect development of possible Selves. These desires and fears are important in individual's motives. This research aimed to determine relationship of Parenting Styles and Schema with Possible Selves in Students.Methods and Materials: methodology was correlation. 94 students were selected by multiple cluster sampling thorough students of Azad Islamic university, Qzvin branch. Data were collected by the questionnaires of Bamrind,s parenting styles, Young,s schema and Rogers,s self- concept and analyzed by multiple regression
    Findings
    The findings indicated that parenting Style of authoritative and schema of Self-sacrifice and Emotional deprivation predict Possible Selves (P<0.05). In addition, findings showed that parenting style of authoritative (%8/6) and Schema of Self-sacrifice (%10.7) explain possible selves (p<0.01).
    Conclusions
    The results provide some evidence that parenting styles and early maladaptive schema differently affect possible selves by mediating social- cultural norms and parental factors. Therefore, in order to enhance efficient Possible Selves of individuals was recommended to recover parenting style of authoritative and scheme of self-sacrifice.
    Keywords: Parenting Styles, Early Maladaptive Schema, Possible Selves
  • Mohtasham Ghafari, Fatemeh Shabani, Soheila Mohamadirizi, Zahra Boroumandfar Page 41
    Aim and
    Background
    As the adolescents lack necessary social and communicational skills and their inadequate awareness concerning rejection of high risk suggestions imposes them to repairable consequences, the present study aimed to define education of saying no skills to reject high risk suggestions through use of role playing model and a role play.Methods and Materials: This is a field clinical trial. The study population comprised 63 female middle school students selected through systematic random sampling in Arak, Iran in 2011. Data were collected by a questionnaire including questions on personal and familial characteristics and the checklist of saying "no" to reject high risk suggestions. Firstly, the questionnaire and the checklist was completed and then, the education was conducted based on skill of saying No through role play training method. Immediately after and two months after education, the checklists of saying no skill were completed through researcher's observation of the students. Data were analyzed by descriptive and inferential statistical tests through SPSS.
    Findings
    The mean scores of skill of saying no to reject high risk suggestions showed a significant difference among the subjects before, immediately after and two months after intervention (respectively p=0.000, p=0.009).
    Conclusions
    With regard to obtained results, the necessity to conduct educational interventions concerning preventive behaviors among the students to provide them with physical, emotional and social health is highly notable. As health role playing model has a preventive ability against high risk behaviors, it is suggested to conduct the present study with higher number of sessions and a more constant education.
    Keywords: Education, Role Playing, Saying No Skill, Student
  • Zahra Emadi, Mahgol Tavakoli Page 64
    Introduction
    Individual’s lifestyle affects health. Health-Promoting Lifestyle promotes health and welfare, induces satisfaction, self-persuasion and self-improvement. Physical, mental and spiritual health of students as future human resources of each country has particular importance in order to improve and promote it. This study was conducted to determine the relationship between health-promoting lifestyle, mental health, coping styles and religious orientation among Isfahan university students.Methods and Materials: The study population consisted of the whole Isfahan university students. 94 students (47 females and 47 males), were randomly selected and filled out health-promoting lifestyle profile (HPLPII), general health questionnaire-28(GHQ-28), ways of coping questionnaire (WOCQ) and Azarbaijani’s religious orientation with reliance on Islam test. The data were analyzed using correlation coefficient, Multiple Analysis of Variance (MANOVA) and regression.
    Findings
    There was a negative significant relationship between health-promoting lifestyle and mental health and between mental health and religious orientation (P<0.01). Lower scores on the GHQ-28 is indicator of more mental health. There was a positive significant relationship between health-promoting lifestyle and religious orientation. Furthermore, the results showed that there was no significant difference between the scores of males and females in health-promoting lifestyle and mental health, But there was a significant difference between them in rites-beliefs subscale in religious orientation and the emotion-focused coping style (P<0.05). The results of regression showed that the emotion-focused coping style and social dysfunction subscales had significant portion in explaining health-promoting lifestyle (P<0.01).
    Conclusion
    Regarding to the lifestyle evolving in Iran and the situation of health-promoting behaviors among students, it’s relation with the religious dimension and coping styles design and implementation of health education programs among different groups of people, especially students, is recommended.
    Keywords: Health, Promoting Lifestyle, Mental Health, Coping Styles, Religious Orientation, University Students
  • Gholam Reza Kheirabadi, Abbas Attari, Mahin Aminoroaia, Mohammd Reza Maracy Page 79
    Aim and
    Background
    Continuous education of health provider staffs is over mentioned. This study designed to evaluate the efficacy of a need assessment based educational workshop for a group of nurses in psychiatric wards of educational hospitals in Isfahan regarding to psychiatric disorders.Methods and Materials: This is an interventional study and our samples included all nurses were working in psychiatric wards of Noor & Farabi hospitals in Isfahan. The educational intervention performed in a workshop format including lecture presenting, group work and discussion in both hospitals. Knowledge & attitudes of samples evaluated before, immediate and one month after the workshop using a researcher designed questionnaire. Collected data analysed with Bonferroni, Repeated measure & ANOVA tests using SPSS-19.
    Findings
    The mean score of the knowledge's of the samples raised from the base of 63.3± 11.6 to 82.7±12.9 & 73.3± 13.3 immediate and one month after the workshop respectively (p ≤0.001). The mean score of attitude raised meaningfully from the 60.1±8.1 of the base to 63.1±10.7 after intervention and 64.9±11.6 one month later.
    Conclusions
    Educational workshop regarding the psychiatric disorders can cause positive effect on knowledge and attitude of nursing staffs to these disorders and may promote the practice with the psychiatric patients.
    Keywords: Educational workshop, nurses, psychiatric disorders
  • Masumeh Behboudi, Mohsen Ahmadi Tahour Soltani Page 89
    Aim and
    Background
    The purpose of present study was to prediction of tendency toward drug use based on Substance use risk and protective factors among university students.Methods and Materials: The method of the study was to descriptive-correlational. Statistical population of study included all of Islamic Azad University students of Roudhen Branch from them 310 college students (165 male and 145 female) were selected by multi stage sampling methods and responded to Risk and protective factors questionnaire (Mohammadkhani,1385). Data were analyzed by correlation coefficient and regression statistical methods using SPSS.18.
    Findings
    Among protective factors self-concept and assertiveness have a negative correlation with tendency toward drug use (p<0.01) and among risk factors sensation seeking, attitude toward substance use, family conflicts, availability and social disorganization have a positive relation with attitude toward substance. The result of regression analysis showed that self-concept and attitude toward drug use could explain meaningful contribution of the attitude toward drug use variance. Also there is a significant difference between attitudes toward substance use in girls compared with boys.
    Conclusions
    The recent study emphasis on the role of interpersonal, interpersonal and social- environmental in this area. The results of present study can be used to develop a training package in the prevention of substance abuse.
    Keywords: Tendency toward Substance Use, Risk Factors, Protective Factors, Substance Use
  • Mahin Aminoroaia, Gholam Reza Kheirabadi, Mohammd Reza Maracy, Abbas Attari Page 114
    Aim and
    Background
    Nurses is one of the essential parts in the management process of psychiatric patients. For this purpose, they need proper knowledge and attitude about psychiatry drugs medical intervention) and nonmedical intervention. So, it is important to promote nurses’ knowledge and attitude by education based on need assessment. This study aimed to define the efficacy of a Medical and nonmedical Intervention workshop for nurses in psychiatric wards of educational hospitals in Isfahan.Methods and Materials: This is a quasi-experimental study. Study population comprised all nurses working in psychiatric wards of Nour and Farabi hospitals in Isfahan in 2012. An educational workshop was held through educational sessions in form of lectures and group discussion in two above-mentioned hospitals. Nurses’ level of knowledge and attitude were investigated by a researcher made questionnaire before, immediately after and three months after intervention. Data were analyzed by descriptive statistical tests of repeated measure ANOVA and Bonfrroni.
    Findings
    A significant increase was observed in mean scores of nurses’ knowledge immediately after and three months after education compared to before education (P<0.001). Also, the mean of attitude score in 3 Phases have significant deferent (P<0.009). Nurses have high satisfaction (86.3%) of need assessment based education workshop. And it is effective in the science information Revival of nurses
    Conclusions
    The workshop of medical and nonmedical intervention notably affected the promotion of nurses’ knowledge and attitude. With regard to nurses’ satisfaction from the workshop which was held, designing and organizing educational workshops based on a constant needs assessment is suggested for promotion of nursing cares.
    Keywords: Workshop, Nursing Care, Psychiatry Ward
  • Mahdi Karimyar Jahromi, Mohammad Hadi Eftekharzadeh, Zahra Hamidipour Page 124
    Aim and
    Background
    Substance abuse is an essential problem, international and in our country and concomitant with untreatment problems like continuous relapse. This study is with purpose of Assessment meter of various effective factors associated with substance abuse relapse in addict’s perspective in Shafabakhsh center of Jahrom.Methods and Materials: In descriptive-cross sectional study, a Sample of 506 available addicts was recruited. Data collected in psychologist practitioner with a checklist. Validity obtain with contain valid and confidence with test re-test and 0.78 kronbakh index.
    Findings
    Majority(95.1%) of addicts were men with mean age 35.20±1.15, mean first substance abuse age 24.44±8.63, mean 6.39±2.24 times of cassation and 97.10±1.96 days for last cassation. In individual factors, psychological factors and in environmental factors, social factors were most effective in relapse in addict’s perspective. In addition, psychological and familial factors had maximum and minimum effect in relapse, respectively.
    Conclusions
    Substance abuse relapse has different factors that psychological especially temptation is common. So, showing appropriate guideline and familial and social surveillance and follow-up for collation with this situations is essential for permanent prosperity treatment.
    Keywords: Addiction Relapse, Substance Abuse, Cassation Center
  • Mohammad Reza Abedi, Hamid Afshar, Ebrahim Jafari, Shekoufeh Nikneshan Page 134
    Objective
    The aim of this study was to examine the effectiveness of Happiness training on general health of oil refining company personnel in Isfahan.
    Methods
    During a quasi-experimental study, thirty official personnel of Isfahan Oil Refining Company were randomly assigned to experimental (N=15) and control groups (n=15) Then, the happiness program was instructed collectively that centered on 12 fundamentals Fordyce, including be yourself, keeping busy, developing an outgoing social personality, spending more time socializing, developing positive thinking, optimistic thinking, getting better organized, stop worrying,, be productive at meaningful work, lower expectation and aspiration and being present-oriented. Research instrument was General Health Questionnaire (GHQ-28), for pre and post-test. At last, subjects were again administered as the post-test. For analyzing the data ANCOVA was used.
    Results
    The results of analysis of covariance indicated that the happiness training increased the mental health (P<0.003) and reduced anxiety and insomnia (P<0.02).
    Conclusion
    The findings showed that happiness training can be used as a training program for increased the general health in oil refining company personnel.
    Keywords: general health, happiness, Personnel